دين فلسفه و فلسفه دين ،
ثقفي محمد سيد دكتر
بسياري مناقشات موضوع همواره فلسفه ، و دين :جستارگشايي
تفكر از تازهاي صبغههاي پيدايش منجربه "بعضا كه بوده ،
دين فلسفه كلام ، علم فلسفي ، دين جمله از.است ميشده نيز
معضلات و مسائل به توجه با مسائل و موضوعات اين...و
اهل ميان در فراواني حساسيتهاي از امروزه معاصر ، فكري
.است شده افزوده بسيار آن بردامنه و گرديده برخوردار نظر
ثقفي محمد دكترسيد والمسلمين حجتالاسلام ذيل ، مقاله در
جديد مطالعات نظر از را دين و فلسفه ميان روابط و علائق
ارجمند خوانندگان توجه.دادهاند قرار بررسي و بحث مورد
.مينماييم جلب پژوهش اين به را
معارف گروه
و مشكل و است يكي دين و فلسفه موضوع كه ميشود گفته گاهي
كه مشكلاست همان "دقيقا ميكند حل را آن فلسفه كه معضلي
فلسفي پرسش "مثلا.است آن گشايي راز و حل عهدهدار دين
سعادت شناخت راه آن ، غايت و هستي و وجود اصل با رابطه در
موضوع "دقيقا اين.است عقبي و دنيا در انسان خوشبختي و
به تا باستان دوران از كه است فلسفه عملي و نظري بخش دو
طرف از.است پرداخته (عملي و نظري) بحث دو اين به امروز ،
و اصول در كه است مذهب اساسي سوءال موضوع ، همين ديگر ،
.گويد پاسخ آنها به كه دارد تلاش خود ، فروع
و فلسفه) دو اين كه نميتواند هرگز موضوع ، اتحاد اما
و تفاوت هيچگونه و كند يكي زمينهها همه در را (مذهب
راهها اديان كه جايي نباشد؟ حاكم آنها ميان نظري اختلاف
نشان (انسان سعادت) راه اين در را مختلفي روشهاي و
و رفتهاند را گوناگوني راههاي نيز فلسفي مكاتب ميدهند ،
"احيانا بلكه است ، گرفته پيش در را روشي فيلسوفي هر
اديان و مذاهب از ژرفتر و عميقتر فلسفي ، مكاتب اختلاف
انتظار از دور آنها كامل هماهنگي از سخن ديگر.است بوده
.بود خواهد
و فلسفي مكاتب تفاوتهاي كه نميخواهيم اينجا در ما ،
را بيشتري تحقيق مساله اين كه نمائيم بيان را اديان
سخن دين و فلسفه مقوله از مقاله اين در آنچه.ميطلبد
و علائق كه ميورزد تاكيد نكته اين به تنها ميرود ،
مربوط همديگر به عناصري چه در دين ، و فلسفه روابط
.ميكنند پيدا تمايز همديگر از آثاري چه در و ميشوند
يا فلسفي مكاتب گرچه:كه كرد اشاره ميتوان خلاصه بطور
و هستي جهان مبدا به اقرار و اعتراف در اديان تعاليم
سيستم دو اين اينكه جز هستند مشترك جهان ، آفريدگار
:دارند آشكار تفاوت همديگر با عنصر و موضوع دو در معرفتي
بوجود ، يعني است خلقت مبدا و آفرينش آغاز اول ، عنصر -1
تبيين چنين مذاهب ، و اديان جميع.عدم از ماده آوردن
آورده "وجود" به عدم كتم از را جهان خداوند كه ميكنند
(...و هندويي) طبيعي اديان در بيشتر كه است موضوعي اين.است
نظر در حاليكه در ميشود ، ديده توحيدي اديان حتي
"جهان مدبر روح" يونان ، قدماي از بعضي و فلسفه انديشمندان
و است نموده مهندسي نوعي به را آن و كرده تنظيم را جهان
آفريدگار و مبدع فلاسفه نظر در خداوند.است ساخته منظم
.Demiurge (1)است ماهر صنعتگر يك او بلكه نيست ،
همگي اديان.است رباني عنايت يا "ربوبيت" دوم عنصر -2
آفريدگار و باري و صانع بر علاوه خداوند دارند اعتراف
همه بر دائمي و ازلي عنايت او و هست هم "رب" بودن ،
اين و [شان في هو يوم كل] دارد تدبيرجهان و كائنات
اديان كه است خداوندي بندگي و عبوديت جوهره روحو "دقيقا
الا الارض و السموات في من كل ان] ميفشارند پاي آن بر
در كه آنچه هر:آيه93 مريم سوره ["عبدا الرحمن اتي
بنده صورت به (رحمن) خداوند براي هستند زمين و آسمانها
خداوند اولوهيت به كه فلسفي مكاتب بعضي اماميآيند
قائل خداوندي عنايت دوام و ربوبيت به دارند اعتراف
علت رابطه نوع يك را جهان و خدا رابطه بلكه نيستند ،
انجام را وظيفهاش كه ميبينند مسببي و سبب و ومعلولي
اتمام به را خودش كار ماهر ، مهندس يك بمانند و داده
(2).است مختار خود خود ، روند در جهان و است رسانده
اسلامي انديشه در
و فلسفه نزديكي و تقارب كه داشتند تلاش مسلمان فلاسفه
مستدل خود ، عقلي براهين با را آن و نمايند اثبات را مذهب
.سازند
پيش در فلسفه":ميگويد يونان حكماي از نقل به فارابي
اشياء حقايق از كه ميشود اطلاق خاصي علم به يونانيان
نه ميپردازد آنها اثبات به عقلي براهين با و ميكند بحث
روش اما نمايد قانع را ذهن تنها و كرده اقناعي بحث اينكه
(3)".برهاني نه و است تمثيلي و اقناعي تفهيم ملل و اديان
باشد ، صادق ادياني مورد در اگر فارابي ، سخن اين اما
منطق زيرا.نيست شامل و صادق چندان اسلام مورد در "قطعا
و تحقيق اقناعي ، و يقين روش دو جامع و عقلاني اسلام
به را حقيقت اين ابنرشد ، اسلامي ديگر فيلسوف.است تمثيل
.ميكند اثبات صراحت
ابنرشد نظريه
و الشريعه بين فيما المقال فصل" كتابخود در ابنرشد
مردم طبيعتهاي اينكه گزارش از بعد "الاتصال الحكمهمن
برخي و جدلي گفتههاي با برخي برهان با بعضي.مختلفند
زمانيكه":ميگويد ميشوند ، قانع خطابي قضاياي با ديگر
خطابه ، برهان ، ) روش سه اين به را مردم اسلام ، ما شريعت
سطح هر در انسانها همه و مردم ميكند ، دعوت (جدل
مينمايند ، اذعان و كرده تصديق را آن باشند كه بهرههوشي
مردم همه به اسلام پيامبر لذا.بورزد عناد كسي اينكه مگر
افهام عرصه در را خود شريعت تا شد مبعوث سفيد و سياه
ادع":است خداوند گفته صريح اين و برساند بههمگان عمومي
بالتي جادلهم الموعظهالحسنهو بالحكمهو ربك سبيل الي
(4)"احسن هي
خدا كتاب در اگر":ميگويد كتابش ديگر جاي در رشد ، ابن
كه راههايي يعني ميشود پيدا آن در راه سه هر شود تامل
ميان در عمومي روش و دارند عادت آنها به "معمولا مردم
در تنها كه خاصي روش و راه علاوه به است ، مردم اكثريت
(5)".بگيرد قرار عالمان اختيار
دلائل اديان همه كه كنيم ادعا كه نيست درست اين پس
نيز ، فلسفه قلمرو در علاوه به.دارند تمثيلي و اقناعي
از حاكي فلسفي ديدگاههاي و نظريهها همه است ، چنين مساله
امكان ، و احتمال روي آنها بيشتر بلكه نيستند ، حقيقت
به نيز استقرا و تجربه حتي كه است موضوعي اين.دورميزند
.دارند دلالت آن
ابنسينا ديدگاه
تعريف در اينكه با فلسفه و دين كه دارد عقيده ابنسينا
اين اهداف و غايات در اما شريكند همديگر با "خير" و "حق"
.دارند تفاوت همديگر با اصل ، دو
و عملي حكمت مباني و مبادي الهي ، شريعت از":ميگويد او
نظري ، حكمت اما ميشود ، استفاده كامل حد به آن حدود
دلالت اشاره بهطور آن ، مبادي و ريشهها به تنها شريعت
واگذاشته خود راه به را عقل نيروي زمينه اين در.دارد
تحصيل برهان ، و حجت طريق از را كمالات و كمال راه كه است
(6)".نمايد
اسلامي ، شريعت با بهوضوح فارابي ، گفته بهعكس بيان ، اين
را نظري حكمت مبادي اسلامي ، شريعت زيرا دارد مطابقت
لابه در عملي ، حكمت درحاليكه دارد ، اشاره اجمال بهطور
.است شده بيان تفصيل ، بهطور حقوق ، و فقه لاي
صادق هم شرايع و اديان ديگر مورد در سخن اين آيا ، اما ،
.اوهام و خرافات با آميخته طبيعي ديانتهاي از بگذريم است ،
حكمت جنبههاي به بيشتر ديگر اديان كه گفت ميتوان آري
از بعضي در البته.نظري مبادي تا دادهاند اهميت عملي
عملي جنبههاي بر تاكيد سقراط ، فلسفه بمانند فلسفي مكاتب
چندان ابنسينا ، گفته شايد لذا است ، بوده بيشتر اخلاقي و
.نباشد فلسفي آموزش و ديني دعوت ماهيت ميان مايزوفارقي
دين فلسفه
در كه است فلسفهاي دارد ، ديگري داستان دين ، فلسفه اما
حقوق ، فلسفه نوع از است ، مطرح اخير عصر در دين ، قلمرو
و كاركرد عمدهترين ،...و جامعهشناسي فلسفه هنر ، فلسفه
نوع به نه اما است دين مورد در تحقيق و رسيدگي وظيفهاش ،
كاركرد دين ، زبان تحليل روششناسي ، بلكه كه آن كلامي
در معاصر فيلسوف هيك ، جان.ميكند بررسي جامعه در آنرا
:ميگويد چنين آن مورد
علم ، فلسفه نظير اصطلاحاتي با درقياس) را دين فلسفه"
باب در فلسفي تفكر يعني اخص معناي در (...و هنر فلسفه
وسيلهاي دين ، فلسفه:تعريف بنابراين.برد بهكار دين
از نيست ضروري "اساسا درواقع ، نيست ، دين آموزش براي
اعتقاد خدا به كه كساني.كنيم نگاه آن به ديني ديدگاه
به ميتوانند يكسان به متدين افراد و لاادريون ندارند ،
را كار همين درواقع ، و بپردازند دين باب در فلسفي تفكر
الهيات از شاخهاي دين ، فلسفه رو ، اين از ميكنند هم
و مفاهيم دين ، فلسفهاست فلسفه از شعبهاي بلكه نيست
و ديني تجربه اصلي پديدارهاي نيز و ديني اعتقادي نظامهاي
آن بر عقيدتي نظامهاي اين كه را انديشهاي و عبادي مراسم
.ميدهد قرار مطالعه مورد هستند ، مبتني
و است معالواسطه يا ثانوي دانش دين ، فلسفه اينرو ، از
جزئي دين فلسفه خود.دارد استقلال خود ، تحقيق موضوع از
مانند مثال بهعنوان بلكه نيست ديني موضوعات قلمرو از
و مفاهيم و حقوقي مطالعات حوزه به نسبت است حقوق فلسفه
پديدههاي به نسبت است هنر فلسفه مانند و قضائي دلائل
.زيباييشناسي مباحث روشهاي و مقولات به نسبت و هنري
مكاتب و خاص اديان به است مربوط دين فلسفه اينرو ، از
خاص علوم به كه علم فلسفه صورت همان به اديان كليه كلامي
تجربه مفاهيم تحليل به ميكوشد دين فلسفه.است مربوط
در را ديني زبان ماهيت رستگاري ، اخلاقي ، تكليف ديني ،
زبان علمي ، كشفيات زبان روزمره ، عادي ، زبان با مقايسه
(7)".سازد مكشوف هنرها خيالآميز تعابير زبان اخلاق ،
دين فلسفه هدف
اين عمده هدف ميتوان معاصر ، فيلسوفان از يكي تعبير به
فهميدن فلسفه هدف":كرد خلاصه زير موضوع در را جديد رشته
و آورد بهدست را موضوع اصلي علت كه است حقيقت كشف و
خود بهسوي هدف اين دين ، فلسفه قلمرو در اما.دهد نشان
وسيله و راه دو به است ممكن هدف ، اين.است معطوف دين
باشند ، نداشته همديگر با منافاتي هيچگونه كه شود تبيين
:شوند يكديگر متبين و هم مكمل بلكه
و ماهيت شود ، فهميده دين كه ميشود تلاش دين فلسفه در -1
به كه عقلاني معاني و مفاهيم و گردد كشف دين جوهره
.گردد برهاني و شده مكشوف است ، مربوط مذهب ايدهآلهاي
و هستند منطقي و مفهومي بهنوعي مذهبي ، آرمانهاي البته
ما ، طريق اين به دارند ، منطقي دلائل خود ، همراه "قطعا
يا هستند صحيح مفاهيم اين كه سازيم مدلل كه داريم تلاش
حقيقت كه داريم تلاش ما ، مذهب ، فلسفه از منظر اين در نه؟
معني بهآن اين.دريابيم آنست ، متضمن مذهب كه را عقلاني
كه باشد عقلاني مفهوم شامل مذهب ، در حقيقت همه كه نيست
.كردهايم كشف آنرا ما
ميخواهيم خود ، توان به كه است تلاشي دين فلسفه خلاصه ،
.نمائيم پذيرش قابل خودمان ، دلايل با را مذهبي حقيقت
آن ، و است مطرح دين فلسفه قلمرو در نيز ديگري راه يك -2
يك به نهايت در بايستي معلومات ، همه كه است معني اين
اما.است واحد حقيقت كه زيرا برسد يكپارچه حقيقي واحد
شامل را حقيقت همه و است ناقص حقيقت ، از ما معلومات
دريابيم را حقيقت وحدت كه ميكنيم تلاش ما اما نميشود ،
راه يك كه است كسي بهمانند ما ، مثال.بفهميم آنرا و
شايد او ، دارد عظيمي پيچيده ساختمان مدخل چند به كوتاهي
ساختمان آن به است ديده او كه بخشهايي همه كه ميداند
كه نميرود دور چندان هرگز او اما ميشود ، منتهي و مربوط
(8)".هماهنگند و هم با متناسب راهها همه چگونه ببيند
:پاورقيها
خداوند بر افلاطونيان نو و افلاطون كه است اصطلاحي -1
دراز عبدالله دكتر "الدين" از نقل به ميكردند ، اطلاق
كويت19700 دارالقلم -صفحه 61
بعضي به حتي يونان ، فلاسفه از بعضي به انديشهاي چنين -2
اصول جلد 4 به.است بوده منسوب نيز معتزلي متكلمان از
.شود مراجعه صفحه 93 رئاليسم روش و فلسفه
صفحه 408 -اسلامي جهان در فلسفه تاريخ -الفاخوري حنا -3
تهران 1358 -زمان انتشارات آيتي عبدالمحمد ترجمه
-بيدار -افست انتشارات صفحه 8 "فصلالمقال" ابنرشد -4
قم 1368
همان صفحه 30 "المقال فصل" ابنرشد -5
بيتا -بيجا -صفحه 23 -ابنسينا طبيعات رساله -6
-سالكي بهزاد ترجمه صفحه 1413 "دين فلسفه" هيك جان -7
تهران 1376 -الهدي بينالمللي انتشارات
8- SAMUEL.M.Thompson. The Philosophy of Religion.
P.130.Macmillon- COM Pany. London - 1968
|