"فرماليسم و تعادل" پارادوكس
كشورهاي فرهنگي مزمن بيماريهاي از فرماليسم ، :اشاره
در افراطي صورت به پديده اين كه جايي تا است سومي جهان
.و رسوم و آداب و مراسم بوركراسي ، سيستم خانواده ، نهادهاي
از را افراد افراطي ، شكلگرايي يا فرماليسم.است جاري.
را تودهوار و تقليدي رفتار ميدارد ، باز محتوا به توجه
همچنين و پراكنده اشكال در را خشونت و ميدهد رواج
سعي زير مقاله منظور همين به.ميكند هدايت يافته سازمان
مورد زندگي مختلف جنبههاي در را فرماليسم حاكميت دارد
و عناوين تعادل ابعاد و ماهيت درباره و داده قرار بررسي
.مطرحمينمايد را مهمي موضوعات
انديشه گروه
كرماني توكلي حميد
:فرماليسم ابعاد و ماهيت *
و ظواهر به (نامتعادل) حد از بيش توجه معني به فرماليسم
اجتماعي ، امور در ظاهر حفظ به افراطي اعتقاد يا و امور
در تامل طريق از را فرماليسم ماهيت (1).است غيره و سياسي
اين.كرد پيگيري دقت به ميتوان آن با مرتبط مفاهيم
:از عبارتند مفاهيم
تشريفاتي ، ،(3)(بيمسمي) اسم ،(قشري)سطحي ،(2)(شبيه)شبه
مبالغه سادهانگاري ، ،(جاهلانه تقليد) تقليدي ظاهري ،
،(نما فرم ، )صوري كاذب ، موقعيت ،(گزافهگويي و بزرگنمايي)
كمرشدي ، ،(بياطلاع و كماطلاع) بيمايگي و كممايگي
تحقير ، تزوير ، تملق ، ريا ، توهم ، شعاري ، ازدحام ،
پرستيژي ، ،(4)دكور تابلو ، ،(حقيقت كردن پنهان)تلبيس
نه) رنگ ،(فريبنده)فريبا تبليغاتي ، آرايش كليگرايي ،
بيضابطه ، پذيرش كليشهاي ، ،(مجازي) غيرواقعي ،(يكرنگي
...و (6)عاريهاي كپيهمبتذل ،
سياست ، :اصلي حوزه سه در اكنون كه است واقعيتي فرماليسم ،
از "اجمالا آن نمونههاي و دارد جريان فرهنگ و اقتصاد
:قرارند اين
با ظاهري و سطحي مداراي بر جامعه ساخت بودن مبتني -
مخالف نظرات
سياسي تشريفاتي و تزئيني برنامههاي -
!صدا و پرسر و ضربتي كارهاي -
ساختارها در تغيير جاي به نقشها و صورتها با بازي -
اجتماعي نيروهاي نامطمئن تركيب -
قانون تورم -
با قانوني كارهاي و ساز چهارچوب در حركت صوري پذيرش -
و وظايف سطوح و نوع ميان توازن لزوم به توجه كمترين
وظايف آن تحقق و انجام براي ساختي توانايي
ناهمگون اقتصادي ساختار -
سطحي و پريشان پراكنده ، ملاحظات و تحليلها و برداشتها -
و كردن تصميمگيري سليقهاي امكان كه مختلف حوزههاي در
موجب خود اين و (7)ميكنند فراهم را كردن عمل سليقهاي
.ميگردد جامعه در ناروا تمايز و تبعيض اشاعه
مدركگرايي -
مالي نهادهاي) خارجي فشارهاي از ناشي ظاهري شكل تغيير -
كشورهاي و غيردولتي و دولتي بينالمللي سازمانهاي و
(يافته توسعه
كرد پيگيري را فرماليسم نفوذ ميتوان نيز هنر عرصه در -
و سينما تماشاگران اكثر مثال عنوان به كه مضمون اين با
واقعي تماشاگر اندكي و ميروند اسامي دنبال به تئاتر
بيروني و دروني ويژگيهاي كشف دنبال به كه دارد وجود
و چاپ.است نمايش و فيلم متن در نوجويي و پديدهها
رسوخ از ديگري نمونه پيشپاافتاده كتابهاي انتشار
.است هنر و فرهنگ علم ، حوزه در فرماليسم
:تعادل ابعاد و ماهيت *
از يكي ميرسد نظر به شد ذكر مقدمه در كه همانگونه
فرماليسم فراگير مشكل كاهش براي مطلوب و متصور راهحلهاي
از قبل اما.است تعادل به دستيابي مبهم ، وضعيت از خروج و
به تعادل.چيست تعادل از منظور كه نمود مشخص بايد چيز هر
عنصر ،(توزيعي عدالت) خود جاي در چيز هر دادن قرار مفهوم
داشتن نگه اندازه تفريط ، و افراط ميان متوسط حد ميانگين ،
.است تركيب و تناسب و
نيز هنجار و موازنه مكان ، و زمان اقتضاي مفهوم به تعادل
است وضعيتي عملياتي ، تعريف يك در تعادل.است رفته كار به
بالقوه استعدادهاي درآمدن فعليت به و شكوفايي به كه
نظم تحت و تربيت و تعديل موجبات و ميرساند مدد انسانها
(9).ميسازد فراهم را آنان غرايز (8)درآمدن ترتيب و
كه است وضعيتي (فرماليستي و) نامتعادل وضعيت مقابل در
شكفتگي خودميشود او تكامل و آدمي طبيعت شكوفايي مانع
سبب و ميسازد منحرف خود صحيح مسير از را آن و مختل را
.ميگردد (بهرهكم و توليد و فراوان ضايعات) ناكامي
حوزههاي در تعادل وضعيت به نيل و فرماليسم علاج راههاي
:از عبارتند "اجمالا اجتماعي مختلف
.انساني مسئوليت و حقوق عنوان به عدالت و تعادل تلقي -1
.باشد روش هم و بينش هم مثابه به ميتواند تعادل
و پديدهها مباني و معاني به رسيدن و الفاظ از عبور -2
الفاظ ترجمه و كلمات شرح حدود از بايد شناخت.حقايق
دربرگيرد را واقعيتها و پديدهها محتواي و روح و بگذرد
سطح كه ميشود محقق صورتي در اين(حقيقتگرايي)
بر مبتني و سطحي فرهنگ و يابد ارتقاء عمومي (10)فرهنگ
.شود كمرنگ پرطمطراق الفاظ
براي تلاش و خود قبول و خودآگاهي خودشناسي ، خوديابي ، -3
و خودبيني از پرهيز با خود در مثبت تحول و تغيير
صحيح شناخت براي صادقانه تلاش آن كنار در و خودشيفتگي
.مسائل مختلف ابعاد در تعمق و تفكر رهگذر از ديگران
از كردن تقليد جاي به امور در شدن صاحبنظر براي تلاش -4
تواناييهاي توسعه و اطلاعات به دستيابي در تعادل:ديگران
بين هماهنگي طريق از جامعهشناختي بينش بهويژه شناختي
.اقتصادي و آموزشي صحيح راهبردهاي
.(سپردن كاردان به را كار) آن اهل به امانات اداء-5
كارهاي و بحثها از پرهيز و ارزشمند اهداف به توجه -6
انساني و مادي سرمايههاي اتلاف باعث كه حاشيهاي و شكلي
(11)يكديگر با پديدهها متعادل رابطه ادراك تقويت.ميشود
.تكنيك بر تسلط ضمن معنا بر دقيق اشراف و جديد فهم:
همان به) اجتماعي و فردي عرصههاي كليه در نقد رواج -7
.(شود كمرنگ بايد خودسانسوري بهويژه و سانسور نسبت ،
و برنامهها تاريخ ، عميق و دقيق ارزيابي متضمن نقادي ،
.است آيندهنگري همچنين و عبرتآموزي و گذشته عملكردهاي
متعادل و همهجانبه توسعه لازمه عالمانه ، و صحيح نقادي
.است
افراد در عميقتر جمعي مسئوليت احساس تقويت -8
آزادي جستجوي بين تعادل طريق از (ملت آحاد و دولت)جامعه
تعادل طريق از همچنين بشري ، مشترك سعادت به نياز و فردي
محصول كه تواناييها و تعهدات حمايتها ، و تقاضاها ميان
فرايند به نيل و اتمگرايانه و مكانيكي ساختار از گذار
.است قدرت عادلانه توزيع و توازن ديالكتيكي
علم ساحت و قلم حرمت بايد واقعي هنرمندان و دانشوران -9
جاهطلبي ، و آزمندي از را خود و بدارند پاس را هنر و
مرز و حد)بپرهيزند قدرت صاحبان خاكساري از و كنند آزاد
.(هنر و علم در استقلال حفظ و داشتن
:ميگويد كانت.ابتكار روح تقويت و عادات از پرهيز -10
نسبت همان به باشد زيادتر عاداتش اندازه هر انسان
و فكري جمود عادت ، بين.است كمتر آزاديش و استقلال
برقرار مستقيم نسبت تحميلي واقعيتهاي برابر در انفعال
قوي ارادههاي و نفس به اعتماد بايد عادات بجاي.است
مختلف ، شرايط در بتوانند انسانها تا باشند داشته وجود
.كنند عمل و گرفته تصميم مقتضيات با متناسب
مباني تقويت معاشرت ، و تركيب صحيح آداب تمرين -11
مملكت ، سرنوشت به توجه صميميت ، مهرورزي ، اجتماعي ،
بودن منصف ،(فطرت و عقل با هماهنگي) حكمت شكيبايي ،
گرايش همدلي ، سخاوت ، ،(12)(انتظارات و تمايلات تعديل)
تفريط و افراط) ،(13)پيشداوري از پرهيز و زندگي به مثبت
دروغپردازي بدگماني ، شتابزدگي ، ،(ارزشگذاري در
تعصبات و دورويي خشونت ، حد ، از تجاوز ،(بزرگنمايي)
....و تشكيلاتي
و وجهي چند پربار ، آثار خلق ميبايست علم اهل -12
غبارآلود و مبهم واقعيات درك و بصيرت به كه را نيرومند
و تحير كه آثاري.سازند خويش همت وجهه ميكند شايان كمك
به و ميزدايد اذهان از را روزمره وپوچگرايي سرگشتگي
.ميرساند مدد اجتماعي معقول حيات تقويت
معقول حيات جامعه ، براي اگر قدرت صاحبان و نخبگان -13
و هوس و هوا و محيط ناحيه از كه جبري حيات نه ميخواهند
را جامعه افراد نبوغ و ميشود تحميل مردم بر خودخواهيها
ميكشاند گرايي پوچ به را مردم و ميدهد سوق تباهي به
در عمل و گفتار در صداقت و نيت خلوص با بايد لاجرم
فوائد تا بكوشند جدي طور به انسانها نبوغ معادن استخراج
بشري جوامع ساير نيز و خودي جامعه نصيب آن بر مترتب عالي
معقول ، حيات است بديهي.بشود (خاص گروه و طبقه يك نه و)
و مناسب فرهنگي زيرساختهاي استقرار به منوط و مشروط
نهادهاي تقويت و تاسيس و مطلوب رفتاري الگوهاي و محركها
مانع احساسي ، و هيجاني رفتارهاي كنترل با كه تعادل محافظ
ميشوند اجتماعي مختلف حوزههاي در شديد نوسانات بروز از
.ميباشد
و ساختار تنظيم و طراحي مستلزم متعادل و معقول زندگي
فداي عدالت ميان ، اين در كه است گونهاي به عملكردها
متناسب و موزون جمعيتي هرم منظور ، اين براي !نشود مصلحت
قشر و متوسط طبقه آن كانوني درنقطه كه شده درجهبندي و
.است ضروري و لازم باشد داشته وجود نيرومندي و آگاه مياني
دارد اصلي موءلفه سه مجموع در بشري متعادل و معقول زندگي
.است شده تاكيد آنها بر نوعي به الهي شرايع همه در كه
:قرارند اين از مزبور گانه سه مولفههاي
حق گفتار (الف
عدل به قضاوت (ب
عهد به وفاي (ج
شاخصههاي مبنايي همبستگي و پيوستگي متضمن متعادل جامعه
رشد اعتدال ، و همبستگي اين پايه بر.ميباشد فوق سهگانه
جامعه در.مييابد تداوم و جريان آغاز ، حقيقي ، توسعه و
و حقايق جستجوي فرآيند در تعمق بر ابتناء با متعادل
نظام و فرمها واقعيتها ، با شدن روبهرو براي آمادگي
اجتماعي نيروهاي) آن رهبري ;(14)است كمال به رو پديدهها
نيروهاي منتجه و ميشود تكميل و تصحيح ،(بيولوژيك و
.است دائمالتزايد محركه ،
:ها نوشت پي *
تهران ، سياسي ، جامع فرهنگ طلوعي ، محمود:به شود رجوع -1
.صص 658657 نشرعلم ، 1371 ،
شبه انقلابي ، شبه روشنفكر ، شبه استاد ، شبه:مثل -2
شبه مقدس ، شبه ظاهرالصلاح ، دموكراسي ، شبه ژورناليسم ،
مقدار يك جز و رفته خارج به صباحي چند كه كساني متدين ،
.نياوردهاند موطنشان به خود با سطحي اطلاعات
باقي الفاظ كه است اين اجتماعي مشكلات از يكي -3
بروز منشا وضعيت اين.ميشوند دگرگون محتواها و ميمانند
.است جامعه مختلف سطوح ميان در عديدهاي سوءتفاهمات
.ندارد وجود ملاحظهاي قابل چيز آن پشت كه دكوري -4
اولويتها سليقهاي كردن جابهجا متضمن بيضابطه پذيرش -5
اين اغلبدر و كردن عوض يكديگر با را فرع و اصل جاي و
(بدل از پيروي).است سپردن فراموشي به را اصل ميان ،
!عاريهاي ابزار و انديشه -6
تقسيمبندي نوع يك وخارجي ، داخلي ابعاد در فرماليسم -7
بر ملل سازمان منشور تاكيد آن خارجي نمونه كه است ديگر
و عدالت !بزرگ و كوچك از اعم ملتها تساوي:همچون مفاهيمي
تعيين در آنان حق و ملتها حقوق تساوي بينالمللي ، حقوق
و عمل در كه است حاكميت حق تساوي و خود سرنوشت آزادانه
كه است واقعيت اين است مشهود آنچه محتوي و فرم تطبيق در
بر تشريفاتي و ظاهري جنبههاي رشد و ظاهري آداب بر تاكيد
توسعه و امنيت تحكيم و بسط جريان دروني ديناميسم به توجه
!دارد غلبه بالايي غلظت با بينالمللي
.داشت خواهد پي در را انسجام و نظم اعتدال ، -8
تكامل مسئله به (Theouy Of Equilibrium) تعادل فرضيه -9
مشترك تكامل نظريه تعادل ، فرضيه.ميپردازد انسان
عقلاني ، قوه تكامل از بحث فرضيه اين در.است انسانها
و فردي معنوي فضايل و كاربردي و تجربي فهم ذهني ، شكوفايي
منظور ، ميشود صحبت منافع و نفع از اگر و است اجتماعي
آني مزيت نه است اجتماعي و فردي توامان مصلحت و نفع
نيروهاي وجود شرايط در تعادل كه است بديهيفرد به محدود
.ميكند پيدا را خود حقيقي و واقعي معني متفاوت ،
محمد).است زمان با تطابق و كردن زندگي علم فرهنگ ، -10
(ص 12 اطلاعات ، 9/10/76 ، ندوشن ، اسلامي علي
.است تعادل مطلوب متدولوژي يك مثابه به زيباشناسي -11
جامعه احياي راه در فداكار و (متعادل) عادل انسان يك نقش
.كرد تلقي متعادل زيبايي و هنر تجليگاه ميتوان را بشري
(آن فرماليستي نه و صحيح نحو به و غلو بدون) دينداري -12
متعادل بهرهوري و انتظارات و تمايلات تعديل در مهمي نقش
.دارد قدرت از
ديگران و خود به نسبت ما پيشداوريهاي اوقات ، اغلب -13
و هماهنگ ارتباط برقراري و شناخت مهم موانع از يكي
.است سايرين و خود با مهرآميز و متعادل
توازن دادن دست از متعاقب پيوسته اجتماعي ، نيروهاي -14
دست بالاتر جديد تعادل نقطه يك به مرحله و نقطه هر در
(Content) محتوا و (Form) فرم بين اين بر علاوه.مييابند
.است برقرار تعادل و تطابق پديدهها ي
|