شد عفو كشت را پدرزنش كه مردي
ساله دختر 14 قاتل خودكشي
انجاميد قتل و سرقت به ازدواج روياي
دادگاه در طلافروشي ناكام سارقان
شد عفو كشت را پدرزنش كه مردي
شرايطي در نيز را باجناقش پدرزن از گذشته متهم *
و عفو با هنوز دم اولياي اما رسانده قتل به غيرطبيعي
نكردهاند موافقت وي بخشش
غلامحسين و حسن محمد - مقتولان
قتل به متهم - مسعود
الكلي مشروبات خوردن با كه سالهاي مرد 35 :حوادث گروه
بود رسانده قتل به چاقو ضربات با را باجناقش و پدرزن
بخشش و عفو مورد دم اولياي سوي از دادگاه جلسه در ديروز
.گرفت قرار
و پدرزن است متهم دارد نام مسعود كه ساله مرد 35 اين
در را داشتند نام "محمدحسن" و "غلامحسين" كه را باجناقش
از چاقو بهوسيله بود مست حاليكه در امسال ماه شهريور
از يكي منزل در (مسعود) متهم حادثه شباست پايدرآورده
از نفر دو بودند ، مهمان ديگر نفر همراه 2 به دوستانش
با الكلي مشروبات خوردن سر بر بودند برادر كه مهمانان
و سر با ميزبان پدر كه بهطوري كردند بحث و جر همديگر
در دو آن و ميكند بيرون منزل از را دو هر آنان صداي
همسايهها از يكي.ميدهند ادامه فحاشي و دعوا به كوچه
اعتراض آنان به بود شده عصباني آنان صداي و سر از كه
شده خارج دوستش منزل از صدا و سر شنيدن با متهم ميكند ،
صحنه لحظه چند از پس ويميشود درگير عصباني همسايه با
آشپزخانه كارد رفته پدرزنش منزل به و كرده ترك را دعوا
با شود خارج آشپزخانه از ميخواهد حاليكه در برداشته را
شدت به كه وي ميشود ، روبهرو باجناقش ، و پدرزن ممانعت
با سپس كرده وارد پدرزنش سينه به را كارد بود عصباني
از پس وي.درميآورد پاي از نيز را باجناقش كارد همان
ميرود ، كرج به و ترك را منزل جنايتكارانه عمل اين انجام
.شد دستگير آگاهي اداره ماموران پيگيري با ولي
هرگز:گفت پشيماني و ندامت اظهار با متهم دادگاه جلسه در
مسلوبالاختيار و مست بلكه نداشته را دو اين كشتن قصد
قرار بخشش و عفو مورد را او تا خواست دم اولياي از بوده ،
.دهند
متهم اظهارات شنيدن از پس غلامحسين مرحوم دم اولياي
مرحوم قيم و همسر كردند ، گذشت وي خون از كه كردند اعلام
محمدحسن مادر اما كردند گذشت متهم قصاص از نيز محمدحسن
بخشش قابل متهم جنايت گفت دم اولياي از يكي عنوان به
.داد نخواهد رضايت و نيست
با مذاكره جهت كوهكمرهاي قاضي از كاشاني همسر پايان در
تقاضاي صغير صرفه و صلاح با رابطه در سرپرستي اداره
جلسه پايان از پس جنايي دادگاه قاضي.كرد جلسه تجديد
.كرد زندان روانه نهايي راي صدور تا را متهم
ساله دختر 14 قاتل خودكشي
.شد دستگير دانشآموز دختر قاتل :حوادث گروه
نام چوپاني مريم كه ساله دختر 14 اين گزارش بنابراين
ضربات بوسيله نبودند خانه در پدرومادرش هنگاميكه داشت
.آمد در پاي از چاقو
كلانتري به مراتب منزل به دختر اين والدين مراجعه از پس
بلافاصله كشيك قاضي يار همت.شد داده اطلاع جواديه 117
قانوني پزشكي به را جسد انتقال دستور و رفت جنايت محل به
.كرد صادر
اين انگيزههاي مورد در تا خواست ماموران از تحقيق قاضي
.بپردازند جستجو به قتل
از يكي به و پرداختند تحقيق به مورد اين در ماموران
.شدند مشكوك آنها خانوادگي اقوام
دختر خانوادگي اقوام از دارد نام پ مهدي كه مظنون فرد
دختر برادر و مادر با مالي اختلاف انگيزه به و است بچه
.است زده جنايت اين به دست
زده خودكشي به دست خود جنايتكارانه عمل انجام از پس قاتل
كه است افتاده ماموران بدست وصيتنامه يك قاتل از.است
تحقيقات.است كرده اشاره ساله دختر 14 قتل به آن در
.دارد ادامه همتيار قاضي نظر زير زمينه اين در بيشتر
انجاميد قتل و سرقت به ازدواج روياي
- داريوش نام به بيكاري جوان :همشهري خبرنگار - همدان
تامين براي انزلي ساكن و كرمانشاه اهل ساله الف 21
و ربود را پژو دستگاه يك علاقهاش مورد دختر پدر خواسته
.رساند قتل به را آن راننده
ناحيه سياسي - عقيدتي عمومي روابط گزارش بر بنا
ساله زيارقي 37 حسينيپور حسن نام به فردي همدان انتظامي
مسافركشي بالعكس و تهران به رشت مسير در كه تهران اهل
ساعت 24جوان حوالي پيش نيم و ماه يك حدود ميكرد ،
.كرد دربستي ماشين درخواست مراجعهو وي به ناشناسي
انزلي بندر به دربست را او كه گفت راننده به جوان اين
به آشنايانشدوباره از تن دو همراه به آنجا از و ببرد
.بازگرداند تهران
سرانجام اتومبيلش و راننده از بيخبري يكماه از پس
حسن جسد همدان مركزي منطقه ادارهآگاهي مامورين
اطراف باغهاي از يكي در را پژو راننده زيارقي حسينيپور
وي گردن و سينه به گلوله كه 8 حالي در همدان عباسآباد
آگاهي مامورين زمان همين در.كردند كشف بود ، كرده اصابت
.شدند مسروقه پژو كشف به موفق نيز نوشهر شهرستان
خون لكههاي بررسي و همدان به خودرو انتقال دنبال به
و شد مشخص آن كاليبر و اسلحه نوع پژو عقب صندوق در موجود
كه تهران - رشت مسير رانندگان از تعدادي راهنمايي با
احتمالي قاتل از بودند ديده شب آن در را اتومبيل سارق
مامورين گسترده پيگيري و تحقيق پي درشد چهرهنگاري
اهل ساله الف 21 داريوش نام به فردي انزلي شهرستان آگاهي
كمري كلت اسلح قبضه يك حامل انزلي بندر ساكن و كرمانشاه
.شد دستگير
اتومبيل سرقت و پژو راننده قتل به اوليه بازجويي در وي
انزلي ، در خودرو راننده قتل از پس:گفت و كرد اعتراف وي
انجام براي و انداخته اتومبيل عقب صندوق به را وي جنازه
.شدم همدان عازم علاقهام مورد دختر پدر با گفتگو
رها همدان عباسآباد اطراف باغات در را وي جسد بعد روز
خانواده كه شد قرار و رفتم دختر خانواده ديدار به و كردم
راه در متاسفانه.بياورم رسمي گفتگوي انجام براي را خود
آگاهي اداره مامورين توسط نوشهر در انزلي بندر به عزيمت
.شدم دستگير انزلي
دادگاه در طلافروشي ناكام سارقان
با همراه را اتومبيلي طلافروشي سرقت براي نفره باند 5
در اما ميبرند كرج شهريار به و ميربايند آن راننده
ميمانند ناكام سرقت نقشه انجام
با راننده ربودن با كه نفرهاي باند 5 اعضاي :حوادث گروه
داشتند را طلافروشي يك از مسلحانه سرقت قصد اتومبيلش
شعبه رئيس حسيني قاضي برابر در بازجويي براي امروز
.گرفتند 1607قرار
دارند نام محمد و وحيد مسلم ، مهدي ، محمدعلي ، كه سارقان
و شده جوان رانندهاي پيكان سوار جنوب ترمينال در
كرايه دربستي كرج در عروسي به رفتن بهانه به را اتومبيل
.ميكنند
با آنجا در برده كرج گوهردشت به را "راننده" سارقان
عقب صندوق در روز مدت 3 به و كرده تهديد را وي اسلحه
را خود سرقت نقشه بتوانند تا ميكنند زنداني اتومبيل
.نمايند اجرا
و اتومبيل سرقت ، نقشه در ناكامماندن از پس سارقان
.ميكنند رها انقلاب خيابان در را راننده
:گفت ما خبرنگار به داشت نام كارخانه مرتضي كه راننده اين
به رفتن بهانه به اتومبيلمرا سارقان جنوب ترمينال در
رسيدم آزادي ميدان به گرفتند دربستي كرج قصد به عروسي
دارند كاري دوستانشان از يكي با غرب شهرك در گفتند آنان
دقيقه ده از بعد و شد پياده غرب شهرك در آنان از نفر 2
ژ30 اسلحه فهميدم "بعدا كه شدند سوار ساكي همراه "مجددا
آنان گوهردشت در افتاديم راه به گوهردشت سمت به سپس بوده
محله اين" ميگفتند و ميكردند نگاه كوچه داخل به دقت به
سرم پشت ناگهان رسيديم كه خلوت كوچه يك به تا "نيست
نداريم كاري اتومبيلت و تو با گفتند و دادند قرار اسلحه
اتومبيلت از طلافروشي يك از سرقت براي ميخواهيم فقط
و چاقو زور با آنان اما كشيدم فرياد من.كنيم استفاده
و دستوپا و گرفتند را ماشين سوئيچ ضربه چند واردآوردن
روي بر كه كاپشني با خودشان بين مرا بستند را چشمانم
.دادند قرار بودند ، انداخته صورتم
هستم شهريار در باغي در ديدم كردم باز را چشمانم وقتي
شبها فقط شب سه اين كردند زنداني صندوق در مرا شب آنان 3
و ميدادند من به كيكي و آورده بيرون باغ همان در مرا
.ميكردند تعريف برايم را روزشان آن كارهاي تمام
شخصي امابفروشند را اتومبيلم داشتند تصميم ابتدا آنان
.نكرد همكاري آنان با كند اسناد جعل برايشان بود قرار كه
خانمي شدم متوجه بودم زنداني عقب صندوق در كه حالي در من
چادرش زير در را اسلحه خانم آن بود قرار شد اتومبيل سوار
از نيز او كه ببرد طلافروشي مغازه داخل به و كند پنهان
.شد منصرف كار اين
اجناسي و ميرفتند مغازه به بارها سارقان آن از پس
به آنان آخر بار ميكردند فرار سرعت به و ميگرفتند
تومان هزار مبلغ 17 و رفتند بهشتزهرا بار تره ميدان
.كردند شليك آنجا نيز گلوله يك و كرده سرقت
گرفتند را اتومبيل جلوي ماموران چندبار گفت چنين هم وي
.ميكردند فرار بار هر آنان ولي
در مرا خود كار انجام از پس آنان گفت كارخانه مرتضي
من كردند ، فرار به اقدام و كرده رها انقلاب ميدان حوالي
اطلاع خانيآباد كلانتري 17 ماموران به بلافاصله نيز
آنان از يكنفر هنوز اما كرد دستگير را آنان كه دادم
باند رئيس محمد كه شد مشخص دادگاه جلسه در است ، متواري
توسط كه بوده مهدي به متعلق نيز اسلحه و است بوده
.ميشود كشف شهريار در ماموران
بيشتر تحقيقات تا را سارقان دادگاه قاضي جلسه پايان در
.كرد زندان روانه
|