آفرينش با پيوند پل ;متل
:درآمد
داستان ، ) روايي نمودهاي ديگر چونان متلها و افسانهها
و ذهن نمادين آفرينشهاي از (تمثيل و قصه اسطوره ، حماسه ،
اين پويايي و ماندگاري راز براستي و هستند بشري روان
همين در آنها بهرهگيري در بشري بيمانند منظومههاي
از برخاسته تاثيرات جامع نماد كه چرا نمادهاست
حاوي رو اين از و است انسان زندگي گونهگونگيهاي
در امروزيان ما كاو و كند بيگمان معنايي ، ژرف لايههاي
نگوييم اگر انسان ، وجودي و فرهنگي لايههاي اين لابلاي
دير امروزينه انسان كه چرا بوده دشوار بسيار ناممكن ،
.است كرده يادزدايي نمادين صورتهاي آن از كه است زماني
و فردي و گروهي خودآگاهي ژرفاي ، در نمادين صورتهاي ولي
آماده و داشته بيدرنگ حضوري جامعه زيرساختهاي در نيز
...روزني از برآمدن
تازه كتاب بر است معرفي و نقد ميآيد ، پي از كه جستاري
سيداحمد نوشته "ايران افسانههاي و متلها" يافته نشر
متلها جايگاه به اشاره با سمناني پناهي استاد.وكيليان
.است پرداخته شده ياد كتاب اهميت به مردم ، فرهنگ در
"سمناني پناهي" پناهي احمد -محمد
عنوان به را "ايراني متل" ،"هدايت صادق" زماني
(1)"دنيا به معرفي خور در فارسي ، نثر نمونه گرانبهاترين"
.كرد ارزيابي
به خود هموطن معاصران از هركس از بيش كه هدايت ، چه اگر
اين تنها نميخواهد دارد ، باور عامه فرهنگ مجموعه ارزش
بنامد ، يگانه و شاخص نمودي را عظيم مجموعه آن از نمونه
به فولكلوريك پديدههاي از هيچيك در كه را انصاف اما
و رمزآميز نمادهاي رابطه ، حركت ، جاذبه ، "متل" اندازه
عاطفه و حس و سيلان و سادگي حال ، همان در و ;دشوارياب
.ندارد وجود
اينگونه را "متل" شيرازي ، انجوي سيدابوالقاسم ياد زنده
از خاصي نوع اينجا در متل از ما مراد ":ميكند توصيف
"متل" كوتاهي قصه هر كه توضيح اين با ;است كوتاه قصههاي
.است كودكانه كوتاه وافسانههاي قصهها و متلهانيست
نثري از برخي و منظومند متلها از بعضي ظاهري قالب نظر از
اجتماعي گوناگون مسائل متلها ، محتوي.برخوردارند آهنگين
گوينده.است كنايه و طنز با همراه تربيتي و اخلاقي و
(2)".هستند مادران و مادربزرگها و بزرگها پدر متلها
بزرگها پدر اين -زماني چه از نميدانم و -ميرسد نظر به
و همرنگ پديدهاي يا ،"متل" آفريدن از مادربزرگها و
فرهيخته انسان گويي.شدهاند ناتوان متل بوي هم و همسنگ
دور و ندارد را چيستان و متل طراحي حوصله ديگر ما ، زمان
.است داده دست از آنرا ابداع توانايي كه شود گفته نيست
از ستروني اين و تكنيكي و علمي دستاورد همه آن ميان آيا
هست؟ رابطهاي چنين اين ناب پديدههاي زايش
آنجا دارد ، ابهامآميز رابطه همين بر نظر "هدايت" بيشك
دنياي از را انسان عقل ، و علم كه حالي در:ميگويد كه
مرموزي قدرت با افسانهها اين ميكند ، دور پيوسته ظاهري
(3).ميسازد مربوط و ميدهد بستگي آفرينش همه با را انسان
قضا از هست "متل" پيچيده ساختار در كه "مرموز قدرت" آن
و شاعرانه ويژگي اين.شود شمرده بايد متل قوت نقاط از
.يافت رسمي هنر آفرينشهاي در ميتوان كمتر را پرشكوه
و درايت و هوش نشده ، تفسير ابهامات و رازها اين بازگشايي
.ميطلبد ويژه ذهني حضور
.نميبندد صورت عبث به هيچكاري متل ، در ميرسد نظر به
و اشياء منطق بر معلولي و علت روابط و قانونمندي نوعي
يا مبهم پديدهاي پهندشت ، اين در اگر.است حاكم اعمال
ناتوانيمان و ماست ناآگاهي حاصل برسد ، اثر بر غيرمنطقي
فرهنگ در مستتر ناشناختههاي و پيچيدگيها كشف در
متل ، راويان نخستين و طراحان كه نيست ترديد.متل خاستگاه
و ادبيات به خود نكردهاند ، بيهودهپردازي و بيهودهگويي
اگر امروز و.بودهاند آگاه خود آفريدههاي رمز و راز
آن نمودن باز و گشودن در را ما عجز باشد نامفهوم چيزي
گسستهاي و گسلها هم ما فرهنگ اين كه چرا.مينماياند
فرهنگ از ما هم و سرگذرانده از را تاريخي پرشمار
براي:ميگويد "دوسرتو ميشل".بريدهايم نياكانمان
فلسفي ، مباحث در عاميانه گفتوشنيد و صحبت مختلف گونههاي
فلسفي مقولات به را آنها يا و يافت نميتوان معادل
فلسفياند مقولات از پرمايهتر زيرا.كرد ترجمه نميتوان
.دارند زبان و معني فلسفي مقولات از بيش يا و
محسوب "موقعشناسي و تميز و تشخيص" از سرشار گنجينههايي
زندگي ، تجارب براساس و تاريخ طول در و مرور به كه ميشوند
(4).شدهاند ذخيره معمولي و روزانه محاورات در و گردآمده
تحرك از سرشاردارند فعال و زنده محتوايي و ساخت متلها
تلاشهاي از وسيعي حوزه با ما متل درهستند پويايي و
و جنبوجوش سرتاسرش كه دنيايي.هستيم روبهرو گوناگون
قرار خودش جاي سر حال ، عين در چيزي هر و است بستان بده
.مييابد را خود سزاوار و مناسب واكنش كنشي ، هر دارد ،
كتاب و حساب جزئياتش ، تا كليات از خلقت ، و طبيعت اينجا ،
ستم نميخواهد اگر و ميشود واقع ظلم عرضه مظلوم ، .دارد
هم ظالم كه است ناچار و نباشد مظلوم كه بايد ببيند ،
.ماند نخواهد بيكيفر ظالمي ، هيچ كه چرا.نباشد
را متلها و عاميانه قصههاي "دوسرتو" كه نيست بيهوده
"پيكار مكتب و كارآموزي و يادگيري كانون و زنده موزههاي"
او.ميداند "قوم فرهنگ حافظه" را آنها و ميشناسد
:ميگويد
(مصلحتآميز) خوب نيرنگهاي مختلف الگوهاي عاميانه قصههاي
.ميدارند عرضه آمد ، ميتواند كار به دم هر كه را بد يا
"استراتژيك" مشيهاي خط و استدلالها روشنگر قصهها اين
را قدرت معادل يا موازنه ميشوند ، محسوب مردم تودههاي
به مربوط روايات مانند ميكنند ، باژگون ضعيف ، نفع به
و پيروزي به را بينوا زحمتكش خيالي ، دنياي در معجزات ،
كاري حربهاي خيالي ، كاميابي اين و ميرسانند نيكبختي
نظام دلشكن واقعيت با مبارزه براي ضعيف ، دست در است
ممكن تاكتيكهاي مردم به قصهها زيرا برانداختنش ، و مستقر
(5)...ميآموزند استفادهاند ، قابل آينده در كه را مبارزه
به.است رفته كار به شگرف هوشمنديهاي متل ، ساختار در
و متنوع بياندازه متلها سبك و موضوع "هدايت" تعبير
آنها در و دنياست امروز ادبيات سبك و موضوع مانند
(6).دارد وجود غيره و تفريحي دراماتيك ، كميك ، مضمونهاي
به و طبيعت و طنز نيرومند عناصر حفظ با متلها ، طراحان
در آنها كاربردي جنبههاي به گوي ، "لاابالي" هدايت قول
حافظه ، و هوش تقويت.داشتهاند شگفتانگيز توجهي تربيت ،
و وظايف پرشماري شخصيتها ، ميان منطقي ارتباط
به آنها ميان همياري و همكاري و قهرمانان مسئوليتهاي
ندهد ، خواهنده به قطعي و منفي پاسخ هيچكدام كه گونهاي
كه هستند زمينههايي...و مشاغل ميان فيزيكي ارتباط شرح
.كرد تامل آنها در بايستي
نوشته اين نقد موضوع كتاب در كه گونهاي به -متلها
اين در چشمگير نكته.دارند متعدد روايتهاي -ميبينيم
و زيستي گونههاي در منطقه هر مادي فرهنگ تجلي روايتها ،
-آئينها و باورها -معنوي فرهنگ بر آنها انطباق و معيشتي
.دارد
حكمت ستونهاي" را كوتاه حكايات و امثال زرينكوب دكتر
خلاصه و فشرده" را آنها هدايت صادق.است شمرده "عاميانه
از و رسيده انسان فكر به كه موضوعهايي تمام شده
(7).است دانسته "بشر آثار عميقترين و كهنترين
از بهرهگيري با "ايراني افسانههاي و متلها" كتاب
.است آمده فراهم ايران مردم فرهنگ اسناد گنجينه
از و پرسابقه و صميمي كوشندگان از وكيليان سيداحمد
را ايراني متل شيرازي 17 انجوي زندهياد نزديك همكاران
كرده تدوين علمي شيوه با جلد ، يك در پربار گنجينه اين از
.است
ترانهها ، ) فولكلوريك پديدههاي از يك هر ميدانيم چنانكه
مضموني مايه بن و ساختار آنكه با (...و متلها قصهها ،
با جغرافيايي ، پهنههاي در اما دارند ، مشابهي و مشترك
.دارند متفاوتي روايتهاي معنوي ، و مادي فرهنگ گونههاي
در روايتها ، و بدلها نسخه اين كاست و بيكم ضبط و ثبت
مورد همواره شفاهي فرهنگ بررسي و گردآوري علمي شيوه
متلها" و كتاب گردآورنده.است پژوهشگران تصريح و تاكيد
است ، داشته باور مهم اين به كه "ايراني افسانههاي و
كه جائي تا را متل اين 17 از يك هر گوناگون روايتهاي
موجود گنجينه بايگاني در "ظاهرا و) است بوده ميسر برايش
.است داده دست به (بوده
براي سودمندي فرصتهاي خود اساس در كه كار ، اين
تحليلهايشان و تجزيه در گوناگون رشتههاي پژوهشگران
از رنگارنگي نمادهاي نيز كلي منظر در ميآورد ، فراهم
.ميآورد در جلوه به رويايي و خيالانگيز قصههايي
هيجده تا دو بين كمي لحاظ از كتاب اين هفدهگانه متلهاي
يادداشت دو يا يك با كدام هر آن بر علاوه و دارند روايت
هر ومتفاوت متعدد روايات به يادداشتها اينهمراهند نيز
حال عين در.دارند مختصر اشاراتي روستاها و شهرها در متل
عنوانهاي از ديگري روايتهاي" كه است داده تذكر موءلف
چنانكه:است موجود مردم فرهنگ گنجينه در شده گردآوري
ثبت براي مجالي ديگر ميشد ، آورده روايتها اين تمام
فهرست پژوهندگان آگاهي براي [اما].نبود ديگر متلهاي
تقديم مردم فرهنگ گنجينه در متل [ازهر] موجود روايتهاي
(8).ميشود
ميكند اشاره آنها به گردآورنده كه كمي محدوديتهاي)
تا مكتوب اثر يك پديدآورنده ما زمان در.است درك قابل
پيش دشواريها بگذراند نشر و چاپ توي هزار از را اثرش
كمي جهات همين آنها مهمترين از يكي كه داشت خواهد روي
خريد قدرت با آن ارتباط و كتاب قيمت صفحات ، ميزان) كار
كه است اين است سزاوار و حق آنچه اما.است (...و مردم
بركت به محدوديتهايي چنين بيدغدغه آثار ، اينگونه روزي
باشند بايد كه مشخصهاي و اندازه همان در ملي ، اعتبارات
(.پذيرند سامان
جنبههاي رعايت.است شده تنظيم روشمندي چهارچوب در كتاب ،
محلي گويش با كه متلهايي براي آوانويسي:مثل پژوهش ، فني
بومي واژههاي نوشت آوا و معني گشودن يا شدهاند ، روايت
فهم قابل و نزديك فارسي به آنها زبان كه متلهايي در
براي طرح و تصوير ارائه.هستند زبان فارسي جامعه براي
و راويان سكونت محل و سن شغل ، نام ، ذكر متلها ، از برخي
همكاران ، و راويان)نمايهها تهيه روايت ، ضبط تاريخ
پيشهوران ، و پيشهها شخصيتها ، و كتب قبايل ، جايها ،
و كتاب امتيازات بر (حشرات و حيوانات متلها ، شخصيتهاي
توضيحات كتاب ، پيشگفتار در.است افزوده آن كاربردي جهات
تصريح وكيليان آقاي.است شده داده كار چگونگي در سودمندي
به سال هفت از بيش كه حاضر كتاب تدوين براي" كه است كرده
گنجينه در موجود متلهاي از روايت صدها ابتدا كشيد درازا
روايتهاي متلها ، انبوه ميان از و مطالعه مردم فرهنگ
به كه طوري متلهابه ويرايش آنگاه.شد انتخاب كاملي
.گرفت انجام نيايد ، خدشهوارد آنها زباني و روايي اصالت
"عينا شده ، گردآورده محلي گويش و لهجه با كه متلهايي
مواردي در.شد معني و آوانويسي آنها محلي واژههاي و نقل
آگاهان و راويان با ميرسيد نظر به ابهامي يا نقص كه هم
(9)".گرديد نقص رفع و شد گرفته تماس محلي
دامغان و شاهرود آوردن مثل محدود ، و اندك لغزشهاي از
مركزي ، استان جزء گرمسار يا (و 42 ص 72) خراسان استان جزو
منظور يا بودهاند ، سمنان استان جزو شهر سه هر اين كه
بجاي (است متل متن در ييلاق به اشاره كه) گرمسير كردن
تذكر قابل نكتهاي به بگذريم كه (و 58 ص 53) گرمسار
در:است آمده -صفحه 11 -پيشگفتار در:اينكه آن و ميرسيم
متلها ، ويرايش اتمام از پس نويسنده اثر ، اين تاليف ادامه
نكتهاي هر به و آغاز را روايتها يكيك روي بر پژوهش
بار اولين براي و كرده اشاره ميآمد ضروري نظر به كه
ملل ديگر مشابه روايتهاي با ايراني افسانههاي و متلها
كه سنجش اين.شد سنجيده "قصهها گونهشناسي" كتاب براساس
بسياري روايتهاي پايان در يادداشت صورت به كتاب متن در
.است بخشيده كتاب به ويژهاي ارزش است ، آمده متلها از
است ، كرده اشاره بدان موءلف كه ديگري توجه قابل نكات از
فرهنگي جغرافياي پهنه در متلها از برخي روايتهاي
متل تاجيكي روايت منظور بدين.است زبان فارسي ملتهاي
خاله متلهاي دري روايتهاي و "هوائي در بلند ماه كه تو"
و خروس و (منگل و شنگل)چيني بزك ،(سوسكه خاله) قانغوزك
شده آورده كتاب متلهاي انتهاي در (تنور به كك)ماكيان
پژوهشگران براي است مدخلي خود نوبه به موضوع اين.است
زبان حوزههاي تمام به را خويش پژوهش كه مردم فرهنگ
.دهند گسترش فارسي
اين در آنچه به ايراني افسانههاي و متلها كه نيست شك
داده مردم فرهنگ گنجينه در آنها نشانيهاي و آمده كتاب
.بود نخواهد محدود شده
با آنها زندگي زمان كه است افرادي يادماندهاي گنجينه اين
از پيش نسلهاي به چه اگرندارد فاصلهاي چندان ما زمان
كتابها لاي لابه از بسا چه اما نيست دسترسي ديگر آنها
شفاهي فرهنگ از بيگانه و خودي پژوهشگران كه نوشتههايي و
بسيار روايتهاي و نمونهها بتوان دادهاند دست به ما
بر و آورد دست به -ديگر زمينههاي و زمينه اين از -ديگر
.افزود كار غناي
الكساندر كه زيبايي بسيار روايت به نمونه عنوان به من
كتاب در "آسموني بلند ماه كه تو" شعرگونه متل از خودزكو
"خزر درياي جنوبي كرانههاي ساكنان محلي ترانههاي"
ترانه اين يزدي روايت دو به يا.ميكنم اشاره است آورده
و هفته كتاب شماره 31 در ساربوني ساربوني ، نام به يكي)
(شماره 9 در "هوايي در بلند ماه كه تو" عنوان با ديگري
متفاوت و بديع خصلتهاي از پارهاي و زيبايند بسيار كه
.دارند ديگر روايتهاي با
اينگونه گردآوري طرح در كه رفت نظر آن از اشارات اين
در امكانات محدوده از پارا بايد فولكلوريك پديدههاي
هدفي چنين تحقق كه است بديهي.گذاشت فراتر بسيار دسترس ،
.نيست آسان ما پژوهشگران براي
و كردن مكتوب در را وكيليان سيداحمد كوشش خود سهم به من
و ميراث اين مردم ، فرهنگ عظيم گنجينه از بخشي تكثير
و چشمگير چنين شيوهاي و قالب در ملي ، بزرگ سرمايه
.مينهم ارج و ميكنم تحسين پاكيزه
:پانوشتها
قائميان ، حسن كوشش به پراكنده ، نوشتههاي:صادق هدايت ، -1
ص 120 دوم ، 1344 ، چاپ اميركبير ،
فرهنگ در..نظري و گذري سيدابوالقاسم ، شيرازي ، انجوي -2
ص 214 اسپرك ، 1371 ، انتشارات مردم ،
.ص 121 همان ، هدايت ، -3
ويراستار ، نشر مردم ، فرهنگ زمينه جلال ، ستاري ، :از نقل -4
ص 6261 1370 ،
همانجا -5
ص 121 همانجا ، هدايت ، -6
همانجا -7
ص 42.ايران افسانههاي و متلها-8
ص 1011 پيشگفتار ، همان ، -9
|