ايمان مفهوم تحريف
تاريخ طول در آن به مربوط مفاهيم و ايمان :جستارگشايي
اين.است بوده بسياري كلامي و جدي بحثهاي موضوع اديان ،
آن از فراتر گاه اديان ، و مذاهب اصلي جزء گاه مفهوم ،
انديشه و كلام در.است ميگرفته قرار تفسير و تاويل مورد
و يافته وسيعي بسيار گستردگي اينباب در مناقشه مسيحي ،
.است گرفته صورت آن درباره فراواني مناقشات جديد قرون در
از يكي مسيحي ، برجسته متكلم و متاله -تيليخ يا -تيليش پل
آثار با او.است مسيحيت جديد كلام آفرينندگان بزرگترين
.نهاد مسيحيان ديني تفكر بر عظيم تاثيري خود متعدد
كمتر كه بود برخوردار عمقي چنان از و بود جدي او پرسشهاي
-ديني حكمت و كلام بهويژه -ديني علوم حوزه در متفكري
بحث مسيحي ، متكلم اين.ميبود آن از كنارهگيري به قادر
موازات در و مسيحي اعتقاد حوزه در را ايمان درباب جالبي
منتشر مهم كتاب چند طي كه ساخت مطرح جديد علوم و تحولات
عنوان تحت او خطابههاي مجموعه آثار ، اين از يكي.شد
بسيار آن ، دانشگاهي خصلت عليرغم كه است "ايمان پويايي"
از بخش آخرين اينجا دراست شده ايراد توجه جالب و شيوا
جهان در ايمان مفهوم تحريف درباره را خطابهها اين
تاكيد و ميرسانيم خوانندگان گرامي نظر به مسيحيت
-مسيحي كلام و تحولات حوزه در "صرفا بحث كه ميكنيم
.است شده مطرح -كاتوليك و پروتستان
معارف گروه
تيليش پل :نوشته
ثقفي محمد سيد دكتر:ترجمه
ايمان معني از روشنفكري تحريف -1
تعريفهاي كه ميدارد برآن را ما ايمان ، مفهوم مثبت تفسير
روشنفكران سوي از كه ايمان ، مفهوم تحريف خطرناك و نادرست
.دهيم قرار انتقاد مورد و كرده بررسي را ميشود ، ابراز
را ، ايجاز از سرشار و مبهم انتقاد اين كه دارد ضرورت
آثار تحريفها ، اين زيرا.دهيم توضيح واضح ، و روشن بسيار
از بسياري و داشته عمومي افكار روي انحرافي ، و شوم بسيار
افكار و مذهب حيطه از -روشنگرايي قرن آغاز از -را مردم
.است ساخته جدا و كرده دور مذهبي ،
انحراف به مذهب مورد در كه نيست عمومي اذهان تنها اين ،
فلسفي و كلامي انديشههاي آن ، وراي در بلكه افتادهاند ،
مفهوم درباره شدهاي ، اصلاح راههاي از كه دارند وجود نيز
.دادهاند دست از را آن و افتاده ترديد به مذهب
به است ممكن مذهب ، مفهوم از گوناگون نادرست تفسيرهاي اين
حضور عنوان به ايمان ، .شود منتهي سرچشمه ، و منبع يك
آدمي شخصيت همه به دهنده تمركز عمل يك مطلق ، به گرايش
تشكيل را آدمي شخصيت تمامي كه عملكردي و اثر يك اگر.است
در شود ، متعين ايمان با "كاملا را ، آن از بخشي يا ميدهد
عبارت به.است يافته تحريف ايمان مفهوم و معني صورت اين
تمركز و ثبات را آدمي شخصيت همه كه ايمان اگر:ديگر
تحريف "قطعا باشد ، مطرح آن از قسمتي و بخشي تنها ميدهد ،
.است شده واقع ايمان ، معني از نادرستي تفسير و
زيرا.نيستند نادرست رفته هم روي تفاسير ، اين همه البته
سهيم ايمان ، عمل از بخشي در ذهنآدمي ، از عملكردي هم
مجموعه يك در آنها در حقيقت عنصر اما.دارد دخالت و بوده
.ميافتد جا اشتباهي ، و نادرست
را آن كه ميگيرد صورت آنجا ايمان معني از تحريف بيشترين
پايين ، سطحي در علم نوعي (مطلق به گرايش و ميل جاي به)
.اثبات قابل "احتمالا كمتر ، يا بيشتر چيزي ، .نماييم تلقي
و بسندگي چندان تئوريكي ، نظر از ديدگاه اين اينكه عليرغم
.ندارد كفايت
اگر -است معمول مردم ، روزانه زندگي در تفسير ، نوع اين
تا بگويد سخن عقيده از شخص است ممكن -باشد منظور اين ،
.است درست او اطلاعات كه دارد عقيده كسي "مثلا.ايمان
و بازسازي براي گذشته حوادث گزارشهاي كه دارد اعتقاد يكي
علمي تئوري كه دارد عقيده يكي.است مفيد حقايق ، بازفهمي
دارد عقيده يكي.است كافي حقايق ، از سلسله يك فهم براي
دارد عقيده يا كرد خواهد عمل معيني راه يك در شخص ، يك كه
همه در.يافت خواهد تغيير خاصي جهت در سياسي وضع يك كه
كه است استوار كافي ، شواهد پايه بر عقيده موارد ، اين
.شود واقع است ممكن و ميسازد محتمل را حادثه
يا دارد نازلتري احتمال چيزي كه دارد عقيده كسي گاهي
.است ناممكن اين ، وجود با و ندارد امكان و احتمال "اصلا
"تقريبا عملي ، عقايد يا تئوريها اين انگيزههاي و علل
قرار اعتقاد مورد گاهي چيزها ، بعضي.مختلفند و متنوع
همه به نسبت ناكافي گرچه خوب شواهد ما زيرا ، ميگيرند ،
زيرا ميگيرند ، قرار اعتقاد مورد چيزها خيلي.داريم آنها
است اينميكنند معرفي مقبول ، قدرتهاي و نيروها را آنها
ديگران ، ميپذيريم ، را شواهدي ما ، هرجا كه شرايطي و اوضاع
خود ، عقيده براي كافي ، دلايل عنوان به را آنها
شواهد ، آن به نتوانيم هم "مستقيما ما ، گرچه پذيرفتهاند ،
و داريم باور را آن ديگران ، گفته به تنها دستيابيم ،
مشاهده را گذشته وقايع ما همه "مثلامينماييم تصديق
.كردهايم باور مورخان ، گزارش از تنها بلكه نكردهايم ،
و ميشود ظاهر پرده ، و تصوير در جديد عنصر يك كه اينجاست
بيان يك كه نيرويي و قدرت به اعتماد":است نقطه اين آن ،
اين بدون ".ميسازد قبول قابل و محتمل ما براي را مطلب و
ما براي موضوعات ، از آنچه جز به چيزي به ما "اعتماد"
اينچنين نتيجه ، .داشت نخواهيم عقيده باشد ، مشاهده قابل
دارد ، واقعيت آنچه از "دقيقا ما ، جهان كه بود خواهد
و نيروها به ما ، كه است آن معقول پس ، .شد خواهد كوچكتر
بيآنكه ميدهند ، توسعه را ما آگاهي و رشد كه قدرتهايي
دهند ، قرار تحميل و فشار مورد انقياد و تسليم در را ما
واژه "اعتمادي" چنين براي ما ، اگر.باشيم داشته اعتماد
بيشترين بگوييم ميتوانيم ببريم ، بكار را "ايمان"
فرضيه ، اين اما.است شده استوار "ايمان" روي ما ، معلومات
.دهيم انجام كاري ، چنين ما كه ندارد مناسبت چندان
و داريم اعتماد (مذهبي قدرتهاي "احتمالا) قدرتها ، به ما
به ما اما ، مشروط ، غير حتي مينهيم ارج آنها داوريهاي به
مساله.نداريم (آن مذهبي مفهوم معني به) "ايمان" آنها
به اختصاص كه است شخصي مساله يك.است ديگري چيز ايمان
قدس ذات به و نمايد تحصيل را آن بايد خود و دارد آدمي
"اعتماد" از بالاتر ايمان ، آري ، .باشد داشته ميل الهي ،
نيز آنها به اعتماد اينكه با.است مذهبي قدرتهاي به
.است "ايمان" از عنصري
از بعضي كه دارد اهميت بسيار نظر اين از تمايز ، اين
غيرمشروط و مطلق قدرت كه داشتند تلاش سابق ، متكلمان
به اعتماد كه كنند اثبات را مقدس كتاب نويسندگان
"ايمان" بر استشهاد مورد كه دارد والاتري ارزش نويسندگان ،
.بگيرد قرار
"اعتماد" مقدس كتاب نويسندگان به است ممكن مسيحيان ،
به مسيحي !مشروط غير و مطلق نه اما باشند داشته
به نبايد حتي او ، .ندارد "ايمان" مقدس كتاب نويسندگان
بسيار ايمان ، لذا ، باشد داشته ايمان "مقدس كتاب" خود
و مذهبي قدرتهاي به حتي "اعتماد" از ارزشتر با و مهمتر
به گرايش با كه است موضوعي در مشاركت ايمان ، .است مقدس
مربوط او ، وجود همه با نتيجه در دارد ، ارتباط فرد ، مطلق
تئوريهاي با ارتباط در "ايمان" اصطلاح جهت ، اين از.است
بر معلومات اين نميكند ، فرق حالا.نميرود بكار كلامي
پايه بر يا بگيرد ، صورت علمي مافوق يا علمي شواهد پايه
شواهد خودشان كه مذهبي قدرتهاي و نيروها به اعتماد
.باشد بوده دارند ، خود ايمان بر غيرمستقيم يا مستقيم
اصل سوي به را ما (اصطلاحشناسي) ترمينولوژي تحقيقات
.ميكند هدايت مساله
دنياي علمي غير يا علمي معلومات متعلق كه را آنچه ايمان ،
نميكند فرق حالا ، .نفي نه و ميكند اثبات نه دارد ، ما ،
.آوريم بدست ديگران تجربه خلال از يا و مستقيم را آن ما ،
(هستيم جهان از بخشي نيز خود كه) خود ، جهان از ما معلومات
آنها به كه كساني يا خود بوسيله كه است پژوهشي موضوع يك
ايمان ، ابعاد ،"قطعا اما ، .ميگيرد انجام داريم ، اعتماد
احتمالي فرضيه يك پذيرش.نيست فلسفه يا تاريخ علم ، ابعاد
اما ، نيست "ايمان" (فلسفه تاريخ ، علم ، ) زمينه سه اين در
آزمايش مورد روشها ، وسيله به و است خام ابتدايي ، ايمان
قابل جديد ، تئوري و تحقيق هر با است ممكن و ميگيرد قرار
.باشد تغيير
فهم اين در معلومات و ايمان ميان تلاشها ، همه ،"غالبا
معلومات نوعي را ، ايمان كه دارد ريشه ايمان ، از نادرست
دارد ، علم و فلسفه تاريخ ، از زيادي شواهد كه ميكند فرض
"دقيقا اين ، .ميباشد وقدرتها ديني رجال تاييد مورد اما
تاريخي جهان به كه است معلومات با ايمان اشتباه و اختلاط
آنها ، ميان زيادي اختلافهاي و تشاجر همواره و است مربوط
.است داشته وجود
با رابطه در ايمان مواد كه دارد وجود حقيقت اين همچنين
.است شده پنهان مفروض ، علمي متدهاي پشت در مطلق ، به گرايش
را ايمان نهايت ، در مفروض ، علمي متدهاي:ديگر عبارت به
يابد ، تحقق فرضيهاي ، چنين كه كجا هر.ميرسانند اثبات به
بلكه.نميكند صفبندي معلومات و علم ضد بر ايمان هرگز
بر علمي ايمان و ميگيرد جبهه ديگر ، مذهب عليه مذهبي
.مييابد غلبه خام ايمان
ايمان و علم تمايز
كدام هر كه است اطمينان و دقت نوع در ايمان و علم تمايز
معلومات نوع دو ما ، ميدهند بروز خود ، از آنها ، از
و دقت نوع دو "كاملا خود ، شاهد نوع برحسب كه داريم
دادن گواهي و شهادت يكي ، .ميدهند نتيجه متفاوت اطمينان
سبز رنگ كه كسي "مثلا:است آگاهي احساس از فوري و سريع
باور آن به و ميكند مشاهده را سبز رنگ او ، ميبيند ، را
آنجا مگر باشد ، مطمئن نميتواند هرگز او ، .دارد يقين و
.باشد سبز "واقعا ميشود ، ديده سبز او نظر به كه چيزي كه
اما ، بگيرد قرار خوردگي فريب و نيرنگ يك تحت است ممكن او ،
.است ديده را سبز رنگ او ، كه ندارد شك هرگز
طريق از اينكه ، آن و است مختلفي شاهد ديگر ، نوع اما
ميباشند ، مفروض خاصي شكلهاي در كه منطقي و رياضي قواعد
كسي.بپذيرد را متنوعي و مختلف "احيانا و ديگر متد
را ، آن التزامي قواعد كه پيشفرضي بدون را منطق نميتواند
قرار مداقه مورد ميكند ، معنيدار را مناظره و مباحثه كه
اطمينان "يقينا ،(منطقي استنتاج) مورد اين در اما.دهد
در تنها مگر نيست ، "واقعيت" يك آن ، اما.داريم مطلق
ارزش بدون اطمينان ، اين اينكه جز.آگاهي احساس يك زمينه
و ميدهد آگاهي از كه مادهاي بدون حقيقي ، چيز.نيست
ميآيد بدست رياضي و منطقي قواعد از كه شكلي و فرم بدون
عبارت به] نيست ممكن ميدهد ، نشان را واقعيت ساختار و
كه منطقي و رياضي قواعد طريق از تنها حقيقت ، اين:ديگر
.[هيچ ديگر و ميآيد ، بدست است ، ذهن كننده اقناع
كه است اين عمومي ، مذهب و كلام در روشن اشتباهات از يكي
يا شديد نحوي به ميكنيم ابراز كه اظهاراتي يا بيانيه
.دارد تناقض و منافات واقعيت ، ساختار با خفيف
بلكه "ايمان" از نه اما.است تبين يك ديدگاهي ، چنين
آن هرگز واقعيت ، به علم.است "عقيده" با كردن مخلوط
بي و نامحدود دانش پروسه.ندارد را شهود كامل اطمينان
علم فضاي در مگر نميرسد پايان به هرگز آن ، .است نهايت
بطور را محدود ذهن هر دانشي چنين اما.مجموعه همه به
و اسناد ، قابل خداوند به تنها و ميبخشد تعالي نامحدودي
ذهن بوسيله واقعيت ، از علمي هر.است "تعالي حق" شان در
.دارد را نازلي يا عالي احتمال ويژگي انسان ،
يك يا تاريخي ، واقعيت يك فيزيكي ، قانون يك به اطمينان
اهداف براي كه باشد عالي آنچنان ميتواند ، رواني ، ساختار
اطمينان عدم تئوريكي ، نظر از اما.شود اطمينانبخش عملي ،
ميتواند لحظه هر و ميماند باقي همچنان عقيده ، كامل
نقد و ارزيابي مورد جديد تجربه يا انتقاد نوع هر بوسيله
حتي.ندارد را ويژگي اين عقيده ، بخشي اطمينان.گيرد قرار
.ندارد نيز را عادي شاهد ويژگي آن
به.است "شناسانهاي هستي" موضوع يك عقيده بخشي اطمينان
هستي نوع اين.است توجه مورد انسان وجود همه كه معني اين
:دارد عنصر دو شديم ، يادآور "قبلا چنانچه شناسي ،
البته) مشروط غير و مطلق چيزي با انسان وجود ارتباط.1
با رابطه در ضرورت و حتميت يك بلكه خطر ، تنها نه اين
.(است آدمي وجود
ممكن و نيست مطلق "واقعا كه چيزي به ارتباط و احاطه.2
.باشد نيز ويرانگر كنيد ، فرض مطلق بجاي را آن اگر است
را ترديد و شك كه است خطري اين ، البته ، ).شركآلود ايمان
.(دارد خود همراه
از داني ، يا عالي شهود نوع از نيست تئوريكي مسئله ، اين
هستي مسئله يك اين ، بلكه ;آن احتمالي غير يا احتمال نوع
به اين ، .است مطرح نبودن يا "بودن" مسئله و است گرايانه
.دارد تعلق تئوريكي داوري از بيشتر ازهستي ، بعدي
يك با نيست دانش و علم ايمان ، همچنين نيست ، عقيده ايمان ،
ايمان ، يقين و اطمينان.احتمال نازل سطح در و پايين درجه
.نميباشد تئوريكي داوري نامطمئن اطمينان نوع از هرگز
.است بودن "مطلق ذات" حضور در و مطلق به گرايش ايمان
دارد ادامه
|