مردانه تاريخ
در و نبوده برخوردار حقي كمترين از تاريخ طول در زن
علت گاهاست ميرفته شمار به اهريمن سپاه جزو اساطير
است ، شده شناخته جنگها از بسياري سبب بدبختيها ، تمام
هم متون در و دارد وجود اينباره در زيادي عقايد
از كه "ايلياد" در چنانكه.است شده آن به اشارهاي
.ميكند معرفي زن را جنگ شروع علت ميباشد متون نخستين
منفعل ابزارگونه ، و خاص بانگرش مردان ديد از زنان "اصولا
.داشت وجود زنان مورد در هم عقايدي و ميشد نگريسته...و
هر هم هنوز بود ، درآمده مختار مذهب صورت به كه حدي به
ذيل در دارد وجود امر توجهاين قابل اما كمرنگ ، چند
.است آمده زن به نسبت نگرش از نمونههايي
بلكه قدم ثابت نه و است استوار نه كه است حيواني زن" -1
و نزاعها و مجادلات همه منبع و زيانكار و است كينهتوز
.حقكشيها و بيعدالتيها
"آگوستين"
انجمن مهتر بود كاو كسي -2
زن زفرمان را او بهتر كفن
پديد آمد دختر چون گفت مرا -3
سربريد زمان اندر ببايستش
زن فرمان نيز مكن كاري به
رايزن زني نبيني هرگز كه
باشد خرمي چه دختر زادن ز مرا -4
زمادر نزادمي هم من مادر كاش كه
به زن قد چادر ، زير در نهان
به كفن در زن ، قامت يعني كه
جبلت در بودي پاك زن اگر
نبوت سزاوار هم زن شدي
دين و عقل در ناقص باشد چه زن-5
چنين عالم در نيست ناقصي هيچ
ديد كه وفاداري زن از جهان در
ديد كه غداري و مكاري غير
"جامي"
نيرنگ گاه نشانه چيست ، زن-6
جنگ نهان در و صلح ظاهر در
بستند عهد و وفا نقش چون
شكستند قلم زنان برنام
"نظامي"
و رنج و داشت زيان را او و برد زن فرمان كه مردي اول
بخورد ، گندم كرده ، حوا فرمان كه بود (ع)آدم افتاد مشقت
.كردند بيرون ازبهشتش تا
"الملك نظام خواجه"
ليكن باشند ذوق و انديشه و فرهنگ داراي است ممكن زنان
و مردان ميان تفاوت دستيابند ، مطلق ايده به نميتوانند
.است نباتات و حيوانات ميان تفاوت مثل زنان
دولت گيرند ، دست در را امور زمام زنان اينكه محض به
به نه را خود اعمال زنان زيرا ميشود ، مخاطره دچار
و دلبخواهانه عقايد و تمايلات حكم به بلكه حاكم مقتضيات
.ميكنند منظم جزئي
"هگل"
بخشي احمد
انسان":كه قرارداد جمله اين براساس را خود فلسفه روسو
اين چگونه...است بند در جا همه ولي ميشود آفريده آزاد
بتوانم ميكنم گمان ولي نميدانم ، است ، داده روي تغيير
بشر اسارت ميتواند چيزي چه كه دهم پاسخ پرسش اين به
".دهد جلوه
در باشد مرد همان كه خاص مفهومي انسان از او گويي اما
او.ميداند تبعي را زنان فعاليت كه زيرا داشت ، نظر
اصول و مبادي و عقل و انتزاعي حقايق جستجوي":است معتقد
ادراك از خارج باشد تعميم نيازمند كه چيزي آن هر و علوم
آنان ، وظيفه باشد عملي بايد زنان مطالعات و است زنان
فقط اينها".كردهاند كشف مردان كه است اصولي اعمال
پر تاريخ البته كه بود زنان به نسبت عقايد از نمونهاي
در چه و ما كشور مورد در چه است ، گواهيها اينگونه از
.ديگر كشورهاي
كشورها تمام تاريخ در مشترك وجه يك باشيم خواسته اگر
تمام در ميتوان را ابزارگونه نگرش و زن به ظلم بيابيم ،
اما است داشته وجود تاريخ طول در ظلم اين.يافت فرهنگها
.است داشته خاصي بوي و رنگ مكان و زمان هر در
زنان متصف ، آن به مردان و بوده ارزش قدرت زماني در اگر
زماني اگر خجالت ، مايه درمانده ، بينوا ، پست ، موجوداتي را
موجودي عنوان به زن شده مختار مذهب حسابگري و عقل
ميرفته شمار به موذي بالاخره و احساساتي ناقصالعقل ،
.است
شايد و دارد تاريخ در نگرشريشه اين شد ، بيان كه همانطور
بهترين.گذاشت...فرهنگها تمام مشترك تاريخ نام آن بر
و آراء درباره متون جمعآوري به كه كتابي نمونه
زنان" نام به كتابي است پرداخته زنان مورد در عقايدمختلف
پوينده مرحوم ترجمه جنواتگري ، نوشته "مردان ديد از
.ميباشد
كه است شده باعث عواملي چه كه است اين اساسي سوءال اما
چه "اصولا و باشد داشته وجود زن به نسبت نگرش اينطرز
اقتصادي اجتماعي ، فعاليتهاي در زنان مشاركت مانع عواملي
.است شده زنان وفرهنگي
نفوذ و منزلت و مقام زيادي حد تا را ، كشور هر تمدن ميزان
آرزوهاي و آرمانها بلكه اجتماعي مقام نهتنها كه زنانش ،
و زن كه است حقيقتي اين و ميكند تعيين آنان روحي و فكري
عدالت تامين و اقتصادي رشد و است موضوع و قضيه يك تمدن
است زنان مشاركت بيشتر توسعه نيازمند كشور هر اجتماعي
است شهروندان همه حق و سياسي زندگي اساس مشاركت كه زيرا
و يافته كاهش نابرابريها كه ميشود باعث زنان مشاركت و
زنان خاطر اين به.شود فراهم پايدار توسعه براي زمينهاي
نشان آنان مشاركت و فعاليت و دارند را فرهنگسازي نقش
جامعه نگرش و اجتماعي شعور رشد فرهنگي ، سطح ارتقاي دهنده
و فرهنگسازي طلايهدار خود كه زناني.است زنان به
ميباشند فرهنگسازي كلمه يك در و فرهنگ دهنده انتقال
كه برد نام را اجتماعي و طبيعي عوامل از تركيبي ميتوان
رسانده حداقل به را زنان فعاليت و مشاركت هرگونه امكان
ساختارهاي و گرفته شكل غلط ذهنيتهاي قبيل از عواملي.است
اين توسط كه آموزشهايي و ذهنيتها اين از برخاسته
.ميشود داده آينده نسل افراد به ساختارها
نام به آيد بوجود زنان بين در جنبشي شد باعث نگرشها اين
و موقعيت بررسي جنبش فعاليتهاي شروع نقطه فيمينيسم ،
جهاني ساختن و ديدگاهشان از جهان بررسي زنان ، تجربههاي
تشكيل را گروه اين كه افرادي.بود زنان براي بهتر
.بودند رنگينپوستان بهويژه نژادها تمام از ميدادند
زنان نوشتههاي و قرن 17 در راميتوان جنبش اين شروع
خود به انتقادي جنبه بعد به سالهاي 1860 از ولي دانست
فهم يك بود مهم جنبش اين براي همه از بيش كه آنچه.گرفت
اجتماعي جهان بتوان طريق اين از تا بود جامعه از انتقادي
كجا زنان بود اين اساسي سوءال درنتيجه ساخت ، دگرگون را
حضورشان يا و حضوردارند جهان اين در آيا ايستادهاند ،
جهان از نيمي زنان ميگويند افتخار با اينان است؟ كمرنگ
اجتماعي موقعيتهاي بيشتر در زنان نقش كه آن با.شدند ما
همين در مردان نقش با وقت هيچ اما است اساسي امري
چيز همه نوشتههايشان در.است نداشته برابري موقعيتها
از.كردند شروع موجود وضع از ابتدا و بردند سوءال زير را
ياد "دوگوژ المپ" گفته اين از ميتوان شعارهايشان جمله
همچنين بروند بالايدار دارند حق زنان كه همچنان":كرد
".بروند خطابه سكوي بالاي دارند حق نيز
راي حق كسب براي ازمبارزه ميتوان عملي فعاليتهاي از
زلاندنو شدند راي حق صاحب زنان كه كشوري اولين برد نام
استراليا ، كشورهاي در جهاني اول جنگ از قبل تا و بود
.آوردند بدست راي حق نيز نروژ و فنلاند
.آوردند بهدست راي زيادي كشورهاي درتعداد جنگ از پس
امريكا 1920 ، انگلستان 1919 ، آلمان 1918 ، شوروي 1917 ،
تعداد كه چند هر.دوم جهاني جنگ بعداز فرانسه ايتاليا ،
كشوري كمتر و دادهاند زنان به را حق اين زيادي كشورهاي
ولي باشند محروم حق اين از زنان كه گرفت سراغ ميتوان را
زنان به نسبت نگرشها كه زيرا.نميباشد مطلوب كمال اين
و دارد تاريخي ريشه [كشورها تمام در] كشورها از خيلي در
نمونه.كنند سلب زنان از بهآساني ميتوانند را حق اين
وجود بابرد نام ميتوان آلمان كشور در را مورد اين
فاشيسم اما آوردند بهدست راي حق سال 1918 در زنان اينكه
زن ايدئولوژي اين درنبود قايل زن براي را ارزش آن ديگر
(كليسا -بچهداري خانهداري ، ) يعني Kمظهر 3
مدارس تمام تفكر اين براساس و بود ( Kircher-KnrcherKindre-)
جنگ بعداز.ميكنند تعطيل را زنان فعاليتهاي و دخترانه
را خود فعاليتهاي از قسمتي توسعه ، تئوريهاي دوم ، جهاني
رفاه تئوري از ميتوان ازجمله كردند متمركز زنان روي بر
.بود فرضيه بر 3 مبتني تئوري.نامبرد
در فعالانه شركت و جنبش بدون عوامل بهعنوان زنان -1
.ميآيند بهحساب كمكها اين گيرنده فقط توسعه فرايند
او اجتماعي نقش مهمترين بهعنوان را زن مادرانه نقش -2
.داشتند قبول
نقش موءثرترين را كردن بزرگ بچه آوردن ، دنيا به بچه -3
.ميدانستند اقتصادي توسعه اشكال همه در زنان
محدود موارد در آنهم و زنان رفاه به جز تئوري اين اما
به توجهي چندان و كرد نمي فكر جنگ و زلزله سيل ، ازقبيل
.نداشت فرهنگي فعاليتهاي و بلندمدت برنامههاي
كرد عوض را زنان به نگرش خود فيمينيسم از ناشي تئوريهاي
به تئوري اين ، بر علاوه و است كودكي دوران در هنوز ولي
كشورها تمام براي ميخواهد و ندارد توجه فرهنگها تفاوت
.بپيچاند واحد نسخهاي
ايران در زن
دختران نبوده ، برخوردار طبيعي حقوق از زنان هم ايران در
تحميل آنان به يا و كرده حس را تفاوت اين تولدشان با
دارد كجا در منشا تفاوتها ، اين اينكه ريشهيابي ميشد ،
اين گفت ميتوان اجمال به آنچه ولي است مفصل بحثي خود
اين تبديل و زن به نسبت غلط باورهاي و ذهنيتها كه است
و استبدادي سيستم زنان ، توسط يكباور بهعنوان ذهنيت
دو كلي بهطوراست تفاوتها اين منشا كشور ، جغرافيايي
.است داشته وجود ايران در زنان مورد در ديدگاه
دين كه انديشه اين.مرد با برابر انسان بهعنوان زن -1
درصدد هم مشروطه زمان در و ميكند ترويج را آن هم اسلام
به تحرك و غليان نوعي خود رفته ازدست حقوق آوردن بهدست
موفق زياد ، تلاش با آنهم اندك هرچند تاحدي و گرفت خود
بوده موفق حدي تا تئوري در فقط انديشه اين كه هرچند شد
مساله اين طرح باعث خود همين وليعمل و اجرا در تا است
.كرد بايد چه و كيستند زنان كه شد
اين.ميشمارد دوم جنس و پست را زنان كه ديدگاهي -2
كشور در انديشه طلايهدار قرن 20 ، اوايل تا كه ديدگاه
گاهي.است بوده جامعه موجود وضعيت و سنتها از ناشي بود
گرفته خود به مذهبي صبغه و نشسته مذهب و دين جاي به هم
ولي بوده ، رايج كشورها از خيلي در تصور اين البته.است
و استراتژيكي موقعيت و ساختاري عوامل ما كشور در
تقويت را ديدگاه اين و آمده ذهنيتها كمك به جغرافيايي
پسر كه زيرا.ميباشد خاصي احترام داراي پسر كه است كرده
ولي بود مبارز يك و پدر همكار و پدري نسل تداوم باعث
گاهي و اسارت واحتمال سنگين هزينههاي تحميل غيراز دختر
علت.ميشد مبادله پاياپاي كالاي يك بهعنوان خشكسالي در
پايين ، معيشتي وضعيت و استبدادي ساختار كه بود اين هم آن
و بود كرده پايين امنيتي ضريب داراي را دختران حيات
درآورده چهارراهي بهصورت را ايران هم ، جغرافيايي موقعيت
چراغ اين كه بود اين بر تقدير زمان هر در گويا كه بود
سبز گاهي هرازچند ديگر كشورهاي و مرزنشين قبايل براي
.آورد مثالها ميتوان تفكر و ترس اين نمونه از.ميشد
حمايت تحت تا باشند قوي خودشان بايد زنان ما كشور در"
غير در گيرند قرار قدرتمند پسري يا و شوهر و پدر
پاي و زيردست است ممكن و نميآيند حساب به آدم اينصورت
".شوند له حوادث
".ندارد ديده نور ندارد پسر هركس" كه عقيده اين يا
هرچند) آوردهاند بهدست زنان كه حقوقي اكثر ما كشور در
آن از برخاسته ساختارهاي و مدرنيته به توجه با (اندك
براي را حضور اين مردان زنان ، حضور از پس و است بوده
از قبل.بردهاند بهكار خود مردسالارانه تحكم تداوم
مشروطيت حين در تنباكو ، و توتون تحريم در زنان مشروطيت
در مشروطه از پس و تحصنها و فعاليتها در شركت با
.داشتند مشاركت اول مجلس در بويژه اقتصادي ، فعاليتهاي
خارجي دولتهاي از وام استقراض لايحه نشدن تصويب از پس
كمك در سعي اموال و جواهرات فروختن با زنان مجلس ، توسط
تصويب از پس اول مجلس همين در اما كردند كشور بودجه به
براي حتي كه انتخابات در شركت از را زنان اساسي قانون
در و كردند محروم بود مردانه فعاليتهاي به بخشيدن تحكيم
:آوردند چنين قانون
انتخابات در شركت و راي حق از زنان و مجانين ديوانگان ، "
."ميباشند محروم
از پس انتخابات اولين در و بود سال 1341 در راي حق اعطاي
تا روند اين.راهيافتند مجلس به زن راي 4 حق واگذاري
به خانم يك مشروطه بعداز تاريخ طول در و وجودداشت انقلاب
مدتي براي كه بود رسا رويا فرخ خانم او و رسيد وزارت
.بود هويدا دولت پرورش و آموزش وزير
.كردند شركت مردان پابهپاي اسلاميزنان انقلاب در اما
فعال شركت سازندگي در چه و جنگ در چه هم انقلاب بعداز
از اصل چند در و مقدمه در نيز اساسي قانون در داشتند ،
در دولت تلاش مقدمه در.است رفته ميان به سخن زنان حقوق
و اصيل هويت بازگرداندن و زنان شيءگونگي نفي جهت
دراصل و است شده تبيين آنان كمال و تام حقوق استيفاي
يكسان قانون برابر در مرد و زن از اعم ملت افراد 20همه
.است شده دانسته حقوق تمام از برخوردار و شمرده
.(زنان حقوق درباره اصل 21 در اسلام ، موازين بارعايت)
احياي و زن شخصيت رشد براي مساعد زمينههاي ايجاد -1
.او معنوي و مادي حقوق
.خانواده بقاي و كيان حفظ براي صالح دادگاه ايجاد -2
حضانت و بارداري زمان در بالخصوص مادران از حمايت -3
.بيسرپرست كودكان از حمايت و فرزند
.بيسرپرست و سالخورده زنان و بيوگان خاص بيمه ايجاد -4
غبطه جهت در شايسته مادران به فرزندان قيمومت اعطاي -5
.شرعي ولي نبودن صورت آنهادر
زنان مشاركت راه سر بر كمي اشكال شايد تئوري در اگرچه
و مديران انتخاب معيار ولي باشيم داشته تصميمگيري در
و است بوده جنسيت مبناي بر بيشتر ما جامعه در مديريت
حتي.است شده برداشته او حقوق احياي جهت در كوچكي قدمهاي
را ذهنيت و باشيم داشته فرهنگي فعاليت نتوانستهايم ما
.كنيم عوض زن به نسبت
و تفكر اين ما قانونگذار نماينده هم هنوز كه جايي در
استهلاك زن".باشد داشته زن مورد در را ابزاري ذهنيت
ندارد دليلي نيست ، اول روز مثل سال چند از پس چون و دارد
از صحبت ديگربايد ".شود حساب روز نرخ به مهريهاش كه
خود بايداز و شود داديم انجام كه وخدماتي كارها چه
كردهايم؟ چه اجتماع نيمپيكره اين براي بپرسيم
سرنوشت تاريخ طول در ايراني زن گفت ميتوان كلي طور به
تمامي و نداشته امكان او براي پيشرفت.است داشته مختلفي
داشته نگه تاريك دنياي در.بود قيدوبند در او نگرش طرز
نياورده او زندگي براي روشني هم بودن مادر شادي حتي شده
خويش هميشگي وضع را وضع اين اينان كه بهطوري.است
.ميكنند ياد "قسمت" بهعنوان آن از هميشه و پنداشته
به را فرزندان به درست ذهنيت انتقال و ما نگرش طرز حتي
حدود ابتدايي كتابهاي در.نكردهايم برنامهريزي درستي
شغل يك هم آن زنان ، به درصد و 10 مردان به شغلها %90
حدود مردان براي درحاليكه است اختصاصيافته آموزگاري
ما كه ذهنيتي آن كلام يك در و است شده گرفته درنظر 27شغل
به كه ذهنيتي همان ميدهيم انتقال بعدي نسلهاي به را آن
"نر شيران زايند و نشينند" زنان كه دادهاند انتقال ما
.ميباشد
كه كنيم عوض را تفكر اين چگونه كه است اين اساسي سوءال
استهلاكي و ابزارگونه ديدي زنان و مادر به نسبت تفكر
نباشد؟
قرآن در زن
گوهر در را مرد و زن:كه است آورده قرآن در خداوند
از و گل و آب يك از را آنان طبيعت و آفريد يكسان آفرينش
.است سرشته يگانه خميره
واحده نفس من خلقكم ربكم ، اتقوا ايهاالناس يا
فتنه ، باعث گناه ، عامل زن كه نميدهد تعليم هيچگاه قرآن
.وادارد معاصي ارتكاب به را مرد و باشد شيطان همدست
را ضماير ميآيد ميان به شيطان وسوسه پاي كه آنجا قرآن
در را ، حوا هم و آدم هم كه ميبرد كار به صورتي به
.برگيرد
را دو آن شيطان كرد وسوسه پس
الشيطان لهما فوسوس
الاعراف 20
واداشت خطا به را دو آن شيطان پس
الشيطان فارلهما
بقره 36
افكند پستي به و فريفت را دو آن
الاعراف 22
يك از را دو اين ما ميافزايد نسا سوره در ديگر جاي در
.داديم قرار هم كنار در و آفريديم ماهيت و جنس
به و ميكند منع دخالت از را زنان كه قرائتها از بعضي
مطلع امر اين از ايناننميدهد حقي كوچكترين زنان
حقوق از دفاع ميدانهاي در زنان هيچگاه كه نيستند
زينب حضرت فاطمه ، حضرت خطبههاي.نبودهاند پردهنشين
.است امر اين نشانگر
در (ع)امامحسين نام تداعيكننده اگر عاشورا و كربلا
آن و است قرين نيز ديگري نام با است شيعه خاطره و اذهان
.است زينب نام
را شهادتش فقط امامحسين و عاشورا از شريعتي گفته به ولي
عاشورا تاريخ كه كردهايم فراموش و گرفتهايم تاريخ از
ديگري نسلهاي به خطبههايش با زينب و آفريد (ع)حسين را
نوشته ميان در يكخط را آن تاريخنويسان دادوگرنه انتقال
.ميدادند انتقال بعدي نسلهاي به درميان صفحه يك و
كرد؟ بايد چه
مردان وقت هيچ كه معتقدند راديكال فيمينيسمهاي
اينان زيرا داده ارائه راهحل ما براي نميتوانند
بعد و كنند درك را ما و باشند ما مثل ابتدا ميبايست
:است اين ميرسد نظر به ضروري آنچه وليدهند ارائه راهحل
كرده درك را خود از مفهوم كه كنند تلاش بايد زنان -1
حقوق و اوليه خواستههاي به رسيدن و زنان آزادي زيرا
ميسر خود نيازهاي و خود شناخت و درك طريق از طبيعيشان
.ميشود
آنان طبيعت از ناشي زنان و مردان بين تفاوتهاي اكثر -2
اين و است جنس دو متفاوت آموزش نتيجه بلكه نميباشد
به نسبت ذهنيتها و ساختارها تا ميطلبد بلندمدت راهحل
.شود عوض زنان
در اخلاقي و فكري جنبههاي هرچند كه بپذيريم بايد ما
براساس را آن نميتوان هرگز اما است متفاوت مردان و زنان
درجه در بايد بلكه دانست طبيعي تفاوت يك استدلال و بحث
بهخصوص آموزشي و اجتماعي روابط كيفيت در را تفاوتها اول
اگر "بعدا گذاشت تربيتي و خانوادگي روابط كيفيت در تفاوت
مردان و زنان طبيعي تفاوت از ناشي را آن ماند باقي چيزي
.دانست
با متناسب زنان اگر كه داشت نظر در بايد را اين
برخوردار اجتماعي و طبيعي حقوق و آزادي از برادرانشان
انديشه در چه و عمل در چه تفاوت همه اين هيچوقت بودند
.نميآمد بهوجود
زن نقش به احترام طريق از نهتنها زن ، به دادن شخصيت -3
از زنان بهرهمندي طريق از بلكه همسر و مادر يك بهعنوان
آنان از كه حقوقي از بهطوركلي و اقتصادي سياسي ، حقوق
.است امكانپذير است ، شده دريغ
كنند تعيين را خويش سرنوشت تا زنان به دادن امكان -4
آن اشغال براي رقابت حق با انتخابات در شركت حق البته
هم و شدن انتخاب حق هم بايد زنان.دارد بسيار تفاوت مقام
.باشند داشته مساوي شرايط در هم آن را كردن انتخاب حق
بتوانند هم آنها كه داد آموزش چنان بايد را زنان -5
هم را اين و كرده شركت علمي بحثهاي در مردان با همتراز
و رفتار كه مدرسهاي و مكتب تنها باشيم داشته ياد به
استمرار همانا ميدهد تعليم اطفال به "عملا را قانون
و معمول رفتار اگر.است انسانها ميان در مساوي روابط
كنيمآنوقت پاك تساوي عدم از را مادران و پدران مستمر
و زنان مدرسه چنان در باشد ، مدرسهاي ميتواند خانواده
تمرين است انسانها روابط تمام شايسته كه را فضايل شوهران
تحت را خود احساسات و اعمال هم فرزندان و كرد خواهند
خود براي قرارداده مادران و پدران آنگونه حاكميت
آن به گرفته ، ياد را خوب فرهنگ كه شد خواهند فرهنگياني
.پردازند مي آينده نسلهاي به آن انتقال به و كرده خو
تغيير يا اصلاح ميتوان صورتي در را جامعه يك قوانين -6
از بالاتر جامعه اعضا بيشتر اخلاقي فضايل نمودار كه داد
.باشد قوانين اخلاقي محتواي
قانع زنان اجتماعي مقام و موقعيت به نسبت كه زني هر -7
يا ضروري را خويش نفس به اتكا نميتواند هرگز شد ،
:استوارتميل جان گفته به زيرا بداند ارزشمند
بار باور اين با زندگي سالهاي اولين از را دختربچهها"
شخصيت متضاد "كاملا زنان در مطلوب شخصيت كه ميآورند
به متكي و اراده با شخصيتي نه ميباشد ، مردان ايدهال
".ديگران مطيع و قانع شخصيتي بلكه خويشتن ،
هرگز خود خودي به اقتصادي اوضاع و دولتها صرف تغيير -8
در تغيير حتي.نمود نخواهد حل را زنان مشكلات از گرهي
زيرا باشد كارساز نميتواند بهزودي هم جامعه تفكر نظام
و است گرفته شكل سالها جامعه هر روحي مقتضيات و عادات
.ميكند مقاومت نو تفكرات درمقابل هم زيادي سالهاي
دل بر نشسته مهري روزگاران به سعدي ،
روزگاران به الا دل از كرد نتوان برون
[مردان و زنان] ما جامعه كه رسيد خواهد زماني آيا
مردان از كمتر نيستند ، مردان ما كمتر زنان كه بپذيرند
به توجه بدون شغلي هر به ميتوانند و ندارند شعور و عقل
برسند؟ جنسيتشان
داد شعر اين با ميتوان را پاسخ
...بايدش بهاران سرخ گل از باغ اين:گفتم
بايدش روزگاران كران تا صبري:گفت
ماخذ و منابع
محسن معاصر ، دوران در جامعهشناسي نظريه ريترز ، جورج -1
.علمي 1374 نشر اول چاپ ثلاثي ،
ني ، نشر دوم ، چاپ سياسي جامعهشناسي بشيريه ، حسين -2
.1374
بانو ، نشر ريگي خسرو زنان ، كردن كنيزك استوارت ، جان -3
.1377
نشر پوينده ، محمدجعفر مردان ، ديد از زنان بنوات ، گري ، -4
.جامي 1377
چاپ توسعه ، در زنان نقش جمهوري ، رياست زنان امور دفتر -5
.دوم 1376
در ها"ميتو" زوال و ماندگاري نوشين ، خراساني ، احمدي -6
.شماره 34 سالم جامعه ايران زنان اجتماعي حركت
مريم سياسي ، فلسفه مثابه به فيمينيسم آليسون ، جگر ، -7
.شماره 26 سالم ، جامعه خراساني
آنان زندگي رسم و راه و ايراني زنان كوليورابس ، كلارا -8
.قدس ، 1369 آستان آزاد اسدالله (سفرنامه)
هما دكتر زنان ، اجتماعي جنبش آندره ، ميشل ، -9
.اول 1372 نيكا ، نشر مشهد ، زنجانيزاده
.علم ، 1376 نشر اول ، چاپ مقنعه ، بنفشه ، زير حجازي ، -10
عاشورا ، چهرهپرداز زينب ، مهمترين فاطمه ، گورائي ، -11
.شماره 228 هاجر پيام
نشر تهران ، ايران ، فرهنگ در زن سيماي جلال ، ستاري ، -12
.مركز 1373
.توس ، 1360 ضغوي ، قاسم دوم ، جنس سيمون ، دوبووار -13
.اسيرك 1369 اول ، چاپ قدرت ، سرير بر زن محمود ، طلوعي ، -14
ابوالفضل ايران ، از دختري ستاره ، فرمانفرمائيان ، -15
.كارنگ ، 1377 نشر طباطبايي ،
\
|