مشترك ريشههاي با موسيقي فلامينگو
وگو وگفت همدلي زبان موسيقي
نشينان گيل احساس ترنم گيلكي موسيقي
البرز
مشترك ريشههاي با موسيقي فلامينگو
و ريورا ميگل توسط فلامينگو موسيقي اجراي بهانه به
; تهران در لوپز آنتونيو
اسپانيا سنتي موسيقي يا فلامينگو
كوليهاي:چون فرهنگهايي داردو ساله هزار چندين خاستگاهي
جنوب كوليهاي و (اسپانيا مسلمانان) مورها هندوستان ،
.بودهاند موءثر آن نهايي شكلگيري در اسپانيا
بار نخستين است ، آواز و رقص از تلفيقي كه موسيقي اين
راه از ميلادي نهم سده در كه هندوستان كوليهاي بهوسيله
اين وارد كردند ، مهاجرت اسپانيا سوي به يونان و مصر
با كوليها اين كه اجتماعي سختيهاي و مشكلات.شد سرزمين
كوهستانها در تا ميساخت مجبور را آنان بودند مواجه آن
زندگي سخت شرايط همين وجود.گزينند سكني كوچك وروستاهاي
از خود مشكلات بيان براي تا كرد هدايت سمت آن به را آنان
و فرياد سراسر كه آوازهايي كنند ، استفاده آواز و رقص
از كوليها رفته رفته اماميكرد بيان را زمانه شكوه
برخوردار اسپانيا شهروندان ساير با مساوي اجتماعي حقوق
بزرگ شهرهاي در موسيقي اين رواج موجب امر اين و شدند
ميلادي سده 15 در سالها از پس بدينترتيب.گرديد اسپانيا
اقليتهاي فرهنگ از تلفيقي كه اسپانيا كهن فرهنگي عناصر
جنوب مناطق كوليهاي و هند كوليهاي ،(مورها)اسلامي
كه آورد پديد را موسيقي نوعي و آميخت درهم بود ، اسپانيا
توام بازوان موزون حركات و پا وريتميك نيرومند ضربات با
ميلادي سده 19 طي در كه كرد پيشرفت بهنحوي كمكم و بود
جذاب و پرتحرك موسيقي و رسمي هنر يك عنوان به فلامينگو
مخصوص آئيني رقصهاي انجام كنار در كه موسيقي.شد تثبيت
اين.است همراه گيتار نواختن و خواندن آواز و دستزدن با
در و سينه به سينه صورت به سال سالهاي موسيقي
بدين و شد منتقل ديگر نسل به نسلي از مشخصي خانوادههاي
بعدها.شدند آشنا فلامينگو موسيقي با كوليها تمام شكل
سوي به اسپانيا از كه دريانورداني طريق از موسيقي اين
به كوليها موسيقي نتيجه در و كردند سفر جنوبي امريكاي
عمده سبك دو به فلامينگو در.يافت راه نيز ، سرزمين آن
قالب در كه "Jondoينودو" جدي سبك اول ، :ميكنيم ، برخورد
دو يا و ضربي سه فرمهاي در يا كه ميشود اجرا دستگاههايي
/چيكو" سرزنده و شاد "بعضا و نرم سبك ديگري و است ضربي
.است همراه تندي و متنوع ريتمهاي با كه است "Chico
سينه به سينه صورت به چون فلامينگو موسيقي دستگاههاي
را آن دقايق و ظرايف نتوان شايد هيچگاه است ، شده منتقل
نمونههاي با زيادي شباهت دليل همين به و داد نشان نت با
ايران ، هند ، موسيقي:چون شرقي سرزمينهاي در خود مشابه
.دارد عربي سرزمينهاي و چين
راستاي در ايران معاصر هنرهاي موزه سينماتك ماه 5اسفند
برجسته هنرمند دو پذيراي تمدنها گفتوگوي جهاني برنامه
نوازنده)ريورا ميگل يعني فلامينگو موسيقي اسپانيايي
اين در.بود (فلامينگو خواننده)لوپز آنتونيو و (گيتار
شد ، برگزار اسپانيا سفارت فرهنگي همتبخش به كه برنامه
نمونههاي از جذاب گوشههاي اسپانيايي هنرمند دو اين
استقبال با كه كردند ارائه را فلامينگو موسيقي مختلف
در برنامه اين.شد مواجه موسيقي علاقهمندان گرم بسيار
گيتار با قطعه پنج بخش هر در و بود شده تنظيم بخش دو
و هماهنگي.بود همراه لوپز و ريورا آواز و گيتار و (سلو)
صورت به را خود قطعات كه دوهنرمند اين ميان مشترك حس
در حاضران تا شد موجب ميدادند ، ارائه بهسادگي و بداهه
و كنند پيدا دست آنان با مشترك احساس نوعي به نيز سالن
نشان احساسات ابراز و ممتد تشويقهاي با را خود حس اين
.دهند
همان اين و ميگيرد شكل صحنه در چيز همه بهدرستي و
از را آواز كه لوپز.ميكند تداعي را مردمي هنر معناي
آن در همه او گفته به كه خانوادهاي در و طفوليت سنين
در موسيقي اين:است معتقد است كرده آغاز ميخوانند ، آواز
عشق ، داشتن ، دوست مردم ، آن كهدر است زندگي نوعي واقع
رقصها و آوازها وبهوسيله دارد وجود همه... و خوبيها
.ميشود بيان فلامينگو
سالن حضار تشويق از چنان خود برنامه پايان در كه لوپز
زبان به و شد بلند خود جاي از بود ، آمده بهوجد
زندهباد:زد فرياد خود آوازي ريتم همان با و اسپانيايي
.اسپانيا خوب مردم باد زنده ايران ، خوب مردم
گفتوگوي بسترهاي از يكي عنوان به موسيقي گونه بدين
چه بهراستي و ايفاكرد را خود نقش گونه ، اين تمدنها
ايفا را نقشي چنين ميتوانند هنرمندان خوبي به كساني
و بسيار تسلطي با نيز گيتار نوازنده ريورا ، ميگل.كنند
در ريشه كه كهن موسيقي يك از گوشههايي توانست عالي حسي
موسيقي شبه) آواز جواب و آواز با و دارد نوازي بداهه
عشقيهاي و بخشيها و عاشيقها موسيقيهاي يا دستگاهي
:ميگويد ريورا.دهد نشان را است همراه(ايران مختلف مناطق
ملتها ميان ارتباط برقراري راه سهلترين موسيقي
وي.است فهم قابل همه براي چون است ، مختلف وفرهنگهاي
از تلفيقي ما كار:ميگويد ايران در خود برنامه درباره
حال و حس براساس و جديد تمهايي با فلامينگو موسيقي
واقع در كه فانتزي و جدي قطعات از تلفيقي.بود خودمان
در ويترسيمميكرد را رنگارنگ تصاوير و گستره نوعي
موسيقيهاي نيز ايران در كه ميدانند آيا كه اين به پاسخ
ريشههاي ما:گفت ميشود ، اجرا و ارائه شكل همين به محلي
در "قطعا كه داريم مشتركي احساسات و روحي حالات مشترك ،
.ميكند پيدا نمود فرهنگ دو هر موسيقي
حالتهاي و ملوديها با گاهي شنونده برنامه اين در
قدماي اجراهاي ياد بياختيار كه ميشد مواجه اجرايي
مقامي موسيقي خوانندگان و نوازندگان يا و ايراني موسيقي
مشترك حس و راحتي واقع به كه حالاتي.ميافتاد ايران
اوج در كه حسي.ميداد نشان را نوازنده و خواننده ميان
ميان مشترك حس و نوازنده و خواننده ميان مشترك حس به خود
واين ميشود منتهي سويديگر از خواننده و نوازنده و حضار
تاسف يك تنها.دستداد نفره دو كنسرت اين در خوبي به مهم
تالارهاي در بايد برنامههايي چنين چرا كه ميماند باقي
مسئولين چرا و شود اجرا شب يك براي تنها هم آن و كوچك
دعوتي سال طول در هنرمنداني چنين از هيچگاه موسيقي مركز
و لوپز.نياوردهاند عمل به مختلف برنامههاي اجراي براي
كوتاه حضور با فلامينگو موسيقي برجسته هنرمندان ريورا ،
اعماق به را ما خوبشان برنامه اجراي و ايران در خود
ايران مردم به خطاب و بردند اسپانيا بهخصوص و تاريخ
نديدهايم ، مهرباني اين به مردمي دنيا جاي ماهيچ":گفتند
".داريد بزرگي بسيار قلبهاي شما
ديدند ، هيچگاه ايستاده بهصورت را برنامه اين كه كساني
آن اصلي معني به و واقع به كه چرا ;نكردند حس را خستگي
.ميشد اجرا موسيقي
ميرمنتهايي مجيد
وگو وگفت همدلي زبان موسيقي
سمفونيك اركستر اجراي از جمهور رئيس ديدار انگيزه به
ارمنستان
و ارمنستان سمفونيك اركستر اجراي از جمهوري رئيس ديدار
اركستر 181 اين ايراني رهبر چكنواريان ، لوريس ملاقات سپس
.است بررسي و تامل قابل چندجهت جمهوراز رئيس با نفره
تحركات سايه در وهنر فرهنگ مقوله گذشته سال چند در:اول
اما دارد ، و داشته قرار است آن دستخوش جامعه كه سياسي
موسيقي اجراي يك و سمفونيك اركستر از جمهور رئيس ديدار
مسائل و هنر و فرهنگ به پرداختن از خاتمي كه ميدهد نشان
كه جامعهاي:است معتقد و نميكند غفلت آن زيربنايي
در كند ، توجه آن به و نهد ارج را هنري آفرينش بتواند
در مهم پايهاي هنر و يافته دست تسامح و آرامش به واقع
خشونتزا و خشن روحهاي نمودن لطيف و فرهنگ سطح ارتقاء
.ميرود بهشمار
پيامهاي بيواسطه ميتواند كه است هنري موسيقي:دوم
مخاطبانش براي را هنرمند هر نهاد در مستتر عميق و انساني
مفاهيم القاي براي زبان بهترين واقع در و نمايد بازگو
اين در.است ديگر كشور يا قوم به كشور يا قوم يك تمدني
مناسبترين آن جهاني زبان دليل به سمفونيك اركستر ميان
.است پيام اين رسانايي براي موسيقي اجرايي گونه
دستنوشته ، جمهور ، رئيس با ملاقات هنگام چكنواريان:سوم
اين.كرد تقديم خاتمي آقاي به را وسهراب رستم اپراي نت ،
ايجاد براي ديگر ، وملتي زبان يك از نوازندگاني و مردم كه
مردم علايق و اسطورهها به افزونتر ، همزباني و همدلي
براي مناسب مقدمهاي خود ميپردازند ديگر سرزمين
ياد تمدنها وگوي گفت عنوان به آن از كه است مقولهاي
.ميشود
تفسير قابل نيز ديگر سويي از جمهور رئيس ديدار:چهارم
و دركشور سالم موسيقي اجراي از ايشان حمايت آن و است
.است آن به ويژه توجه
روبهرو فشارها انواع با گذشته سالهاي در سالم موسيقي
از اجرا مجوز كه محلي و سنتي موسيقي كنسرتهاي ;است بوده
هجوم مورد داشتهاند ، را اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
كه درحالي و ميگرفت قرار موسيقي از ناخشنود گروههاي
بودند ، هنري برنامه يك ديدن انتظار در بسياري علاقهمندان
و شكنانه قانون حركات همه اين از سرخورده و مايوس
را موسيقي كنسرت عطاي برنميآمد آنان از كاري كه درحالي
غيرقانوني رفتارهاي و فشارها اين ميبخشيدند ، لقايش به
فتواي قبل سالها كه !ميگيرد و ميگرفت انجام حالي در
پيش از را عمده موانع موسيقي حليت در (ره)امام شجاعانه
تحرك نتيجه در و برداشت موسيقي واهل هنرمندان پاي
چه اگر شد ، ساز سبب را موسيقي هنرمندان ميان در تازهاي
آرام را موسيقي مخالفان نتوانست نيز پيربزرگوار آن فتواي
كنسرتهاي اجراي از تناوب به و آن از پس درسالها و سازد
نشان خود حضور با خاتمي آقاي اما ميشد ، جلوگيري موسيقي
از بسياري همانند خوب موسيقي برنامه يك ديدن كه داد
و مدنيت مدعاي كه جامعه يك شهروندان براي سالم تفريحات
را آن نبايد و است ضروري و لازم ميپرورانند سر در توسعه
.گرفت كم ودست دانست كمقدر
تعداد تنها برنامه اين از كه آنجاست تاسف اما:پنجم
سه تا دو اندازه در افرادي كنند ، ديدن ميتوانند معدودي
خود رسالت بايد مواقعي درچنين كه سيما و صدا و !نفر هزار
تماشاي از را وعلاقهمندان وشهروندان مردم كند ، ايفا را
.سازد مي محروم سالم هنر اين
از فرهنگ اهل از بعضي پرسش برابر در وسيما صدا مسئولان
اقبال ، توجيه كيفيت وكم پايين سطح برنامههاي پخش علت
اما ميسازند مطرح را شهروندان اكثريت خواستاري و عمومي
است ، شهروندان اقبال سر بر مدعا اگر است اين پرسش
سمفونيك ، اركستر اجراي همانند موسيقي ، سالم برنامههاي
تاكيد آن بودن سالم بر و تاييد را آن كشور دوم شخصيت كه
قشر و عادي شهروندان از اعم -مردم عامه نيز و ميكنند
حذف بدون و مناسب اجراي يك درحسرت سالها -نخبه و فرهيخته
پخش سراسري شبكههاي از چرا هستند ، آن وتعديل جرح و
ميتواند ، تناقض اين حل و پرسش اين به پاسخ نميشوند ،
تلويزيون از ساز دادن نشان عدم علت بسته فرو كار از گره
.كند حل را
نشينان گيل احساس ترنم گيلكي موسيقي
البرز
آوازي ، مقامات گروه سه به ميتوان را گيلكي موسيقي
.كرد دستهبندي و تقسيم ريزمقامات و سازي قطعات و مقامات
البرز گيلنشين نواحي كليه در گيلان موسيقي آوازي مقامات
چه اگردارد رواج كوهپايهاي و كوهستاني مناطق در بويژه
فاقد مذهبي موسيقي بخش در بويژه آوازي ، مقامات از برخي
به آوازها ، اين بيشتر اما هستند ، سازي اجراي و بيان
.يافتهاند راه نيز سازي موسيقي
مايگي نظر از گيلان سازي و آوازي موسيقي از بخش بيشترين
نمونهها از برخي اگرچه.است دشتي بويژه و شور مايه در
و چهارگاه و دشتي در بهارخوانيها و ريزمقامات بهخصوص
.شدهاند شنيده نيز شوشتري در بهندرت
سرنا و چوپاني ني توسط كه قطعاتسازي مجموعه از نمونهاي
..و زردمليجه ازشاطوري ميتوان كه بسيارند ميشوند نواخته
.برد نام.
ترانهها و گروهمنظومهها دو به خود نيز ريزمقامات
نيز گيلان در رايج نوروزخوانيهاي انواع.ميشوند تقسيم
چهارگاه ، در "معمولا و اخير سدههاي طي آنها از بخشي كه
قرار ريزمقامات گروه در دارند قرار همايون و دشتي
متنوعتر و پرتعدادتر گيلان موسيقي در سازها.ميگيرند
منطقه اين سازهاي پرقدمتترين.است تالشنشين مناطق از
دمكش شرق در خاصه مناطق برخي در كه لله.هستند بادي
و مقامات بيان در ساز اصليترين ميشود ، ناميده
بند هفت ني مانند ساز اين.است گيلي موسيقي ريزمقامات
آنها نواختن نوع در بايد را آنها تفاوت و است ايراني
.كرد جستوجو
كرناي و نيلبك سرنا ، منطقه در متداول سازهاي ديگر از
و بوده منطقه سازهاي كهنترين از گيلي كرناي.است گيلي
.ميرود كار به ومذهبي آييني مراسم در "عموما حاضر ، درحال
لگني ، يا طشت است ، سيم سه كمانچه گيلان ، زهي ساز تنها
اقوام ميان در كوبهاي سازهاي جمله از نيز دهل نقاره ،
.است مهاجر كردهاي بخصوص گيلان در مستقر غيربومي
|