سراچه اصحاب
درخراسان سراچه اجتماعياصحاب -فرهنگي تشكل بر نگرشي
امين حسن سيد دكتر
:مينويسد خراسان علماي تاريخ درضميمه ساعدي محمدباقر
باريافتگان و وارستگان از...رضوي حبيبالله ميرزا حاج"
به رفته عاليات اعتاب...درگزي ابوالقاسم ميرزا مرحوم
حضور دربندي فاضل و رشتي ميرزاي و مجدد ميرزاي محضر
وطن به اجتهاد اجازه بااخذ.ق.-ه حدود 1300...يافته
ارباب از برخي و درگزي سيد با او ملاقات...بازگشت خويش
داشته ، درآن عظيمي سهم سيد كه سراچه اصحاب گردآوردن و حال
(7)".رسيده طبع به [حبيب ديوان] درآغاز
كه است همان حبيب ميرزا حال شرح كاملترين و تفصيليترين
آن از بعد و است آمده او ديوان درمقدمه حبيب حسن قلم به
به جمله از است شده مقالههايي موضوع مكرر او احوال نيز
علي ،(8)ش سال 1363 به (نويد) حبيباللهي ابوالقاسم قلم
.(10)ش در1369 قاسمي رضا و ،(9)ش در 1364 پورجعفر
بزرگ استادان از (شمسي 12581327) طبسي مشكان حسن سيد
:است نوشته دبستان درمجله كشور عالي ديوان قاضي و ادب
ميرزا حاج مرحوم ايران ، بلكه خراسان بزرگ اشخاص از يكي"
كرده مرحوم محضرآن فيض درك بسياري بودكه مجتهد حبيبالله
...نمودهاند استفاده ايشان محضري و منبري ازبيانات و
آمدم مشهد به...اصفهان در توقف سال هفت از پس نگارنده
محضرآن درك از پس.كنم مراجعت اصفهان به كرده زيارتي تا
(11)"...نموده تبديل اقامت به را رحيل قصد مرحوم ،
او شخصي تجربه حاصل خراساني ، حبيب ميرزا اشعارحاج ديوان
اشعار بهترين از يكي.است روحاني سير و عرفاني سلوك در
اديب عبدالجواد ميرزا جواب در كه است بندي تركيب او ،
:است گفته اديب.است ساخته (شمسي وفات 1305) نيشابوري
هو سوي طيلساني في ليس
"كوكو" به چندي وار ، فاخته
!خداجو اي !سومپو هر ياوه
خدايم من خدا ، من خدا ، من
:است گفته اعتراض ، مقام در خراساني ، حبيب ميرزا حاج و
طيلسانم در فقر ، جز نيست
لسانم طي عجز ، جز نيست
ناكسانم همه از سفلهتر
خسانم از خسي:گويم راست
هوايم سو ، بدان سو ، زين برده
نيايد پادشاهي را بنده
نيايد كبريايي عدم از
نيايد خدايي را بندهاي
نيايد گدايي جز گدا ، از
گدايم من گدا ، من گدا ، من
گيلاني خديو:سراچه اصحاب پيشواي -4
(.ق.-ه د13090) گيلاني خديو مهدي سراچه ، اصحاب پيشواي
دينشناس ، منجم ، هيوي ، متطبب ، عارف ، متفلسف ، حكيم ، مردي
را او ستايش سراسر و تفخيمآميز حال شرح.شاعربود و اديب
مجله در دهه 1340 منفرددر مقالهاي طي تدين عطاءالله
حبيب ، حسن همچنين.است آورده فصيل تفصيل به ارمغان
مهدي و خراساني مجتهد حبيب ميرزا حاج ديوان درمقدمه
"سراچه اصحاب" تشكل مختلف اعضاء احوال گزارش در بامداد
به بويژه و عملي و علمي كمال و فضل به را خديو دو هر
در.ستودهاند مناعت و قناعت دنيا ، از ترفع و آزادگي
انتقادي نظري با شيرازي نائبالصدر ستايشگران ، اين برابر
سليقه و طريقه اختلاف مقام در او حق در و مينگرد او به
:مينويسد چنين
را نسخ و تحرير خط و داشت حظي صوري فضائل از...خديو"
چند.نبود بياطلاع حروف و اعداد قواعد در و نمينوشت بد
سبزواري ، ..زينالعابدين ميرزا حاجي با نجفاشرف در سالي
به وطن عود براي چونبود گلستان و گرمابه و حجره رفيق
ارادت دست هندي نام عليخان غلام به رسيدند ، كاظمين
غلام فوت از بعد و بست پاي او صحبت به سالي چند و دادند
اقدس ارض به طريق برادر با برداشته را وي عيال عليخان
"سراچه اصحاب" را اصحابش و يافت رونق بازارش و آمدند رضوي
صحبت وي با را [الصدر نايب] راقم كه اوقاتيميناميدند
مذكور زينالعابدين سيد حاجي با و كاسد بازارش داد ، دست
ميگذرانيد ، عسرت و فلاكت كمال در بود ، فاسد ارتباطش
مينمود مستقيمه غير طريقه و بشست جوك از سخنانش غالب
ونتوانسته كرده پريشان را وي هندي عليخان غلام "وظاهرا
(12)".برهاند تفرقهاش از
اغلب كه است نوشته خديو حال گزارش در الصدر نايب آنچه
با ،"مينمود مستقيمه غير طريقه و بشست جوك از" او سخنان
گزارش به چه است مطابقت قابل است نوشته حبيب حسن آنچه
معارف رموز به" -خديو استاد -عليهندي غلام نويسنده ، اين
فلسفه و هندوان قديمي زبانهاي...يافته دست هندوان حكم و
به و ميدانست را آنان اخلاقي معارف و ديني افسانههاي
(13)".ميآموخت خود شاگردان خواص
:است خديو اشعار از نمونهاي غزل يك از ابيات اين
است من جوش اثر از برين ملك شورش
است من ومدهوش واله دردايرهاش چرخ
جسم خم اندر چه -ارواح باده جوشش
است من جوش از همه -زهياكل چهمجرد
ملكوت و ملك ز كه شهادت غيب صورت
است من روپوش و پرده منو ذات برقع
فرد نقطه او بر در بود كه فضايي اين
است من گوش در حلقه فلكي بازغات
ارواح صافي هيكل صفي پوشان صوف
است من نوش دليم خديو پوشان دلق
روز و شب در زنان چرخ طلبم اندر چرخ
است من نمدپوش ابدال ، چو دايمالوجه
عنصر و اثر كون دايره مستي
است من ميدوش و دوشين مستي اثر
نفوس آفاق همه كبيريم ، انسان پور
است من آغوش برو در دم همه شاهد همچو
(الصدر ، 553 نايب)
خراساني فاضل حاج -5
و سبزواري پدرش (.ق.-ه د1342) خراساني فاضل علي محمد
بود مشهوري واعظ عباسعلي ، ملا او پدربود شيرازي مادرش
فاضل بانام مدتها ، پسر اين او ، اشتهار جهت از كه
ناصرخسرو ، همچون عباسعلي ، پسرملا فاضل يعني) ملاعباسعلي
خروي صد حسن شيخ او جد.ميشد خوانده (...و ميرداماد
خان حسن كه هنگامي -آخوندي قاضي حاجي به معروف -سبزواري ،
شاه ناصرالدين عليه درخراسان.ق.-ه سال 1266 به سالار
مستقربود ، درسبزوار خان اميراصلان فرزندش و بود كرده شورش
به سالار خان حسن دفع براي كه حسامالسلطنه سوي از
روحانيان نزد سفارت و رسالت به بود ، كرده لشكركشي خراسان
مشهد به سالار ، غائله دفع از بعد و شد مامور سبزوار به
سفر در و پرداخت ملت و دولت خدمت به ملاباشي لقب با آمده
به ايران اردوي همراه به نيز هرات فتح براي حسامالسلطنه
(14).رفت هرات
.درگذشت جهان از.ق.-ه سال 1300 به خروي صد قاضي ملاحسن
داود ملا ايشان اشهر كه ماند پسر فرزند سه ازاو و (15)
آلداوود فضلالله پدر (ق.-ه د13220) صدخروي زاره قاضي
-چاپ 1299) الكمال مجله مدير و قدسرضوي آستان نگار بدايع
ديگر پسر.است (د13160ش) آگاهي عبدالحسين و (ش 1300
فاضل حاج پدر كه است واعظ ملاعباسعلي صدخروي قاضي ملاحسن
سابقه.الشريعه معين نام به ديگري پسر و است خراساني
ملاداوود سرگذشت اختصاص به و طايفه اين خانوادگي
به الملك افضل را ملاحسنصدخروي او پدر و قاضيزاده
اشاره نيز الشريعه معين نام به آن طي و است نوشته تفصيل
كرده تربيت بزرگي شاگردان خراساني فاضل حاج. است كرده
نوشته ساعدي كه چنان زرگر ، حكيم غلامحسين حاج ازجمله است
است زرگر حكيم غلامحسين حاج نامبرده شاگردان از و":است
عوام توجه مورد و حاضر عصر بزرگوار و وارسته ازمردان كه
بوده كمالات و فضائل جامع كه حالي عين در و بوده خواص و
مراعات را احتياط معني تمام وبه مشغول خود زرگري كار به
خود طلاهاي محك و وزن بدون هم يهوديان كه طوري به ميكرد
او و اوميخريدند از طلا امتحان بدون و ميداده او به را
...ميدانستند كار درست مردي را
فرد به منحصر ذوقي قرآني مطالب فهم در و ماهر اسطرلاب در
اشعار و نوشته آيات از برخي بر تفسيري چنانكه.داشت
مرد اين كمالات بالاخره و گردآورده را شاهنامه توحيدي
ه حدود 1359 نوراني زندگي سال هفتاد از پس و زياد وارسته
از ديگر يكي(19)"شده مدفون جديد صحن در و يافت وفات.ق.
(ق. 1396ه-1316) بجنوردي حسن ميرزا حاج فاضل حاج شاگردان
رازي ;تهراني 385) است نجف حوزه نامدار حكيم و فقيه
و فلسفه خراساني فاضل حاج از مشهد حوزه در وي.(3/184
آموخت اصول خراساني آقازاده از و فقه قمي حسين آقا ازحاج
به اصول و فقه تكميل براي فاضل حاج توصيه به سرانجام و
را (الفقهيه القواعد) خود پربار كتاب آنجا و(20)رفت نجف
.كرد تاليف جلد دوازده در فقه قواعد در
تهراني ، بزرگ آقا:از عبارتند فاضل حاج شاگردان ديگر
;اميني اخلاق صاحب ;امينالشريعه سيدحسن ;الذريعه صاحب
پدر عطار ، منطقالطير طابع اصفهاني ، نخودكي علي حسن شيخ
الهي مهدي و بامداد محمدعلي ;خراساني فرخ محمود سيد
(21).قمشهاي
به مرداد 1329 تاريخ 23 به كه نامهاي در غني ، قاسم دكتر
مجتهد فاضل حاج":ميگويد است نوشته جمالزاده ، محمدعلي
تاريخ ميفهميد ، خوب شعر ميگفت ، خوب شعر...مشهد بزرگ
سوزي عالم رند داشت ، غريبي هوش و انتقال سرعت ميدانست
آناتول داستانهاي از يكي قهرمان)كواينار آبه نوع يك.بود
مرد...دارم او از داستان هزار من كه بود ايراني (فرانس
(22)."همبود نيكنفسي صاحبدل
الطلاب رئيس -6
در (.ق.ه 12451335) سبزواري ميرزازينالعابدين حاج
ارادت دست هندي علي بهغلام گيلاني خديو همراه به عراق
شمار در و آمد مشهد به بغداد از خديو همراه به سپس و داد
.پرداخت تجددطلبي و اصلاحي افكار تبليغ به سراچه اصحاب
ايشان از را خود راه وي شدند ، تبعيد سراچه ، اصحاب چون
(23)."پيوست مخالفين دسته به و شده صوفيه دشمن" و كرد جدا
از نفر هشتصد قريب او تبليغات اثر در.ق.ه سال 1313 در
و مال بذل به آنان از يك هر شدندو جمع او دور مشهد طلاب
به وي مناسبت ، اين به و كردند بيعت باوي جان
به كه هشتصدنفري سپاه اين (24).شد معروف "رئيسالطلاب"
مشروطه ، جنبش از قبل شدند ، مسلح چماق و ششلول به همه زودي
دخالتهايي فرهنگي و اجتماعي درامور "احتساب" بهعنوان
را سبيلش ميديدند ، كه را هركس" كه اين مثل.ميكردند
را او شاربهاي كرده توقيف...است شارب وداراي نزده
ميشدند مانع هم را روسيه مسلمان اتباع بعد ، و ميزدند
.بروند (ع)رضا امام حرم زيارت به [خود محلي] لباس با كه
او كارهاي اين به مشهد مقيم انگليس و روس كنسولهاي چون
.داد گوشمالي را او اتباع خراسان ، استاندار.كردند اعتراض
(25)
تبديل فشار گروه نوعي به اجتماعي تشكل اين گونه ، بدين
.بود شده
درگزي خان علي صيد -7
دانشمند خوانين از (.ق.ه مقتول 1336) درگزي خان صيدعلي
اعلاي جد".بود گز در حاكم خان سليمان پسر خراسان ، درگز
خود مدتي نيز وي (27)"بود نادرشاه محبوب سرداران از او
علي صيدق.ه در 1328 بعدداشت برعهده را درگز حكومت
مسعود پسرش به را حكومت خراسان ، والي موافقت جلب با خان
به پدر و پسر اينق.ه در 1336 اما ميكند ، واگذار خان
شاگردان از خان صيدعلي.ميشوند كشته محلي مخالفان دست
وي.داشت منزل خديو همسايگي در مشهد ودر بود گيلاني خديو
اديبان استاد) نيشابوري اديب عبدالجواد ميرزا استاد
گنابادي ، پروين محمد فروزانفر ، الزمان بديع بزرگيهمچون
از ديگر يكي (28).است بوده (... و رضوي مدرس محمدتقي
.است بهار محمدتقي درگزي ، صيدعلي شاگردان
سراچه اصحاب با مخالفت -8
اصحاب اصلاحطلبانه تبليغات و انديشهها ، اجتماعي تشكل
بين جديدي اختلافات بروز مايه ايشان ، زندگي شيوه و سراچه
مجتهد محمدتقي.شد آنان با سياسي و علمي سنتي فرهنگ
صاحب شيخمحمدحسن شاگردان از ،(.ق.ه وفات 1314) بجنوردي
مقبوليت به را او اعتمادالسلطنه كه -انصاري شيخ و جواهر
تكفير را يارانش و خديو (31)ميستايد عامه نزد مسلميت و
عليه را عوام مشهد ، واعظان از خطيب ، احمد ملا و كرد
خديو جان كه شد چنان اوضاع كه آن تا.شوراند سراچه اصحاب
خراسان والي پس (32).افتاد خطر در سراچه اصحاب و
سراچه اصحاب از عدهاي ،(شيرازي الدوله آصف عبدالوهاب)
حاج كه وقتي شدند متفرق سراچه اصحاب و كرد تبعيد را
به مشهد از آصفالدوله امر به فضلالله حاج و حبيب ميرزا
.ق.ه در 1303 مشهد مردم سرانجام.شدند تبعيد كلات و گز دره
شد مجبور شاه ناصرالدين و كردند قيام آصفالدوله عليه
خان محمود او جاي به كندو احضار تهران به را آصفالدوله
.شد منصوب خراسان ايالت به ناصرالملك
سراچه اصحاب سلوك و زندگي شيوه -9
از كه نوشتهاند چنين را سراچه اصحاب سلوك و زندگي شيوه
تنها و انفراد به صبح نماز تا مانده صبح به ساعت دو
روزه اغلب را روزها.بودهاند مشغول تهجد به رضوي ، درحرم
از حتي گاه و سنگين و چرب غذاهاي از افطار در.ميگرفتند
مردم با شد و آمد از.ميكردند پرهيز حيواني غذاهاي همه
و شب و داشتند اعراض "القابان ومقدس زهاد با آميزش" و
عصر ، روز هر بود مصروف مخلوق خدمت و خالق عبادت به روزشان
هواخوري و پيادهروي فرسنگي بود ، خوش هوا كه هنگامي
(34)ميرفتند شهر خارج به ميكردندو
اصلاحطلبي و اجتماعي تفكرات -10
كم دست سياسي -اجتماعي انديشههاي و طلبي اصلاح رگههاي
جمله از.است بوده بارز سراچه اصحاب از بعضي ميان در
رياست به مشروطه جنبش در بعدها كه سبزواري زينالعابدين
رهگذر اين از و برخاست مشروطيت از حمايت به خراسان طلاب
اصحاب محبوبيت اوج در صبحها شد ، مشهور "رئيسالطلاب" به
از يكي در -مشروطه انقلاب از پيش سالها يعني -سراچه
اذان تا و ميكرد جلوس گوهرشاد ، جامع مسجد شبستانهاي
مشغول طلاب براي سياسي -اجتماعي متنوع صحبتهاي به ظهر
نقل او از نشستها اين در كه مطالبي جمله از.بود
افتادگي عقب صنعت ، و علم در غرب ملل پيشرفت" كردهاند ،
و شيعه بيهوده تعصبات دنيوي ، و ديني امور در مسلمانان
عمر عيد نام به ربيعاول نهم در طلاب كه جشني سني ،
شيعه ميان عمر عيد ايام همان در كه قتلهايي و ميگرفتند
"... و كربلا صحراي شبيهسازيهاي از ميداد ، روي وسني
(35)ميباشد
جنبش يك سراچه اصحاب تجمع كه ميشود مسلم گونه بدين
نهاد" نوعي هگل ، تعبير به كه است بوده اجتماعي -فرهنگي
كه اجتماعي تشكل از لايهاي) Civil Society"مدني جامعه
تشكل اينشد تواند تلقي(است دولت و خانواده بين واسط
در خراسان والي مستقيم مداخله اثر بر اجتماعي ، -فرهنگي
.است شكسته هم
است موجود روزنامه دفتر در ها ورقي پا
|