است وآفرينش هستي خميرمايه شادي ،
حجاريان سعيد ترور به واكنش در
ريشه خواستارخشكاندن روزنامهنگاران
شدند خشونت
است وآفرينش هستي خميرمايه شادي ،
با گفتوگو در شادي و نشاط روحيه فقدان علل و اسباب
كرماني حجتي محمدجواد حجتالاسلام
:اشاره
و عزا تجليات و مناسبتها مراسم ، نيستيم؟چرا شاد چرا
است؟ شادي از مدونتر و بيشتر ما جامعه در اندوه
نشاط؟ و شادي تا است نزديكتر دينداري با اندوه و غم آيا
بيداري و هشياري با اندوه و سبكسري و غفلت با شادي آيا
است؟ سازگار
شاد جامعهاي ميتوان چگونه و چيست فعلي رفت برون راههاي
داشت؟ پرنشاط و
بايد "قاعدتا كه نو سال جشنهاي و بهار آستانه در
بررسي انگيزه با باشد ، ايرانيان براي ايام شادترين
سئوالات جامعه ، در نشاط و شادي روحيه فقدان آسيبشناسانه
فرهنگ حوزه فرهيختگان و صاحبنظران از تن چند با را بالا
.گذاشتهايم ميان در وانديشه
آزادانديش روحانيون ازجمله كرماني حجتي حجتالاسلام
را تجدد و سنت متعادل تلفيق دغدغه هميشه كه ميشود محسوب
و سنت حوزه در كژفهميها نقد در پيشگام وي است ، داشته
ميان آشتي و جديد دنياي نيازهاي و مباحث مسائل ، طرح نيز
.است بوده جوانان و پيران
در شادي و نشاط روحيه فقدان مساله گفتوگوها ادامه در
.گذاشتهايم درميان او با را جامعه
موحدخواه مجيد :از گو و گفت
يا اسلامي حكومت ايده بگويم ميخواهم مقدمه بهعنوان*
دست به عالم ابواب فتح معني به كه اسلامي وطني جهان
خود با نيز را زندگي الگوي يك كه است ، اسلامي انديشههاي
.دارد همراه به
دارند ، خود در جهان زندگي الگوهاي همه كه چيزي امروزه
يا بزرگ ايده اين تحقق براي بايد نيز ما لذا.است شادي
است ، متمركز ايران روي بر كه آن واقعگرايانهتر شكل تحقق
الگوي در اصلي شاخص بهعنوان را شادي كه كنيم تلاش
چيست؟ شما نظر.بدهيم جاي خودمان زندگي
بين واضحي خلط يك شما صحبت اين در من:كرماني حجتي*
روانشناسي مقولات از مقولهاي با انقلابي و سياسي مسائل
.ميبينم
خصوصي و روانشناسانه و شخصي "كاملا پديده يك شادي پديده
انديشه گسترش يا اسلامي وطني جهان مسئله به ربطي و است
.ندارد انقلاب و سياست يا اسلامي
از من سياست با شما سئوال اختلاط مناسبت به اما
امام ورود شادماني اولين.ميكنم ياد سياسي شادمانيهاي
.افتاد اتفاق ماه 57 بهمن دوازدهم در كه بود ميهن به
متاسفانه.بهمن 57 دو و بيست در انقلاب پيروزي آن دومين
و گنج.داشتيم جانكاهي بسيار غمهاي شاديها اين از پس
.بهماند شادي و غم و خار و گل و مار
""يسرا معالعسر ان "يسرا معالعسر فان" فرموده نيز قرآن
برحمه و بعضالله قل:ميفرمايد ديگري آيه در همچنين
و فضل به بايد بگو مردم به پيغمبر).فليفوحوا فندالك
در تنگدستي عين در":حافظ بهقول (كنند شادي خداوند رحمت
و "را گدا كند قارون هستي كيمياي كاين !مستي و كوش عيش
.اوست از خرم جهان كه آنم از خرم جهان به:ميگويد سعدي
.اوست از عالم همه كه عالم همه بر عاشقم
دفتر انفجار:داشتيم جانكاه غمهاي ;انقلاب از پس گفتم
شهادت يا جمهوري حزب دفتر انفجار نخستوزيري ،
كه بود انقلاب اول دوران جانكاه غمهاي از امامجمعهها
و استقامت با كه بود امامخميني كنم استيادآوري لازم
ابرو به خم و ميشد مواجه غمها اين با زدني مثال پايداري
در و ميكرد منتقل مردم به را حالت اين و نميآورد
مردم و "باشيد نيرومند و خدا ياد به":ميگفت سخنرانيها
گرچه.فراميخواند غم و مصيبت عين در شادي و اميد به را
معلم واقع در اما نميكرد استعمال را شادي لفظ ايشان
.بود مصيبت عين در شادي
جانكاه مصيبتي با كه ديگري شادي:كنم ياد شاديها از باز
انقلاب رهبري به آيتاللهخامنهاي انتخاب بود ، درآميخته
شادي ، اين.بود نشده تشييع امام جنازه هنوز درحاليكه بود
خاطر آرامش و انقلاب تداوم و تضمين سبب كه آنرو از
در.است بهيادماندني شادي شده دشمنان شدن نااميد و دلها
و خرداد دوم در مردم شادي از بايد هم انقلاب جديد دوره
انقلاب حيات تجديد درواقع كه كرد ياد آقايخاتمي پيروزي
و انقلاب و روحانيت با انقلاب جديد نسل آشتيدهنده و بود
.بود اسلام و قرآن
فوتبال تيم بر ايران فوتبال تيم پيروزي ديگر شادي
كشاند خيابانها به را مردم كه بزرگي شاديبود استراليا
تجديد يك من بهنظر نيز اين.كردند رقص و پايكوبي مردم و
.بود ورزشي مسابقه كه گيرم.بود ملي حيات
شادي آن بهخاطر كه نيست مسئلهاي آن در كلي بهطور و
جوانها.ميدانند انحرافي پديدهاي را اين پارهاي.كرد
فوتبال در پيروزي بهخاطر افراطي و كاذب هيجانات بهخاطر
فوتبال.ميدانم مثبت را شادي اين من اما.ميكنند شادي
بازي استاديوم در بازيكنها تنها كه است بازياي
ميدان كنار در كه آنها چه تماشاگران همه بلكه نميكنند ،
بازي مشغول نشستهاند ، تلويزيون پاي كه آنها چه و هستند
!هستند
هيجان به تماشا اين جريان در كه ميدهم حق جوانان به من
پيروزي هيجان آن ، بافت در كه است بازي يك فوتبال.بيايند
تابه خلقت اول از كه دفاعي و پيروزيدارد وجود دفاع و
تصويري درواقع فوتبالاست بوده عجين انسان زندگي با حال
!زندگي باختهاي و بردها همه با !است زندگي از
پيروزي آن بشويم ، پيروز جنگ يك در انسانها ما است ممكن
با خورده شكست كه مقابل طرف اما دارد ، شادي هم
انواع و آتشسوزيها و زياد كشتار زياد ، ويرانيهاي
در ديگر طرف و شادي نهايت در طرف يك.روبهروست مصيبتها
مسابقات در كاميابي و ناكامي البتهاين.تاثر نهايت
گاه و خورد و زد به هم گاهي و هست هم فوتبال بخصوص ورزشي
قاعده و طبيعتاستثناهاست اينها اما ميرسد ، خودكشي به
.است جنگ تلطيف حقيقت ، در فوتبال بخصوص ورزشي مسابقات
و...!تلفات هيچگونه بدون است عيار تمام جنگ يك فوتبال
و جو روحيهتسلط رواني تخليه نظر از بهنظرم اين
يك فوتبال درحقيقت.است كارساز بسيار انسان پيروزيخواه
درواقع.است انساني و آرامانگرايانه شده ، تلطيف جنگ
حالت ناخودآگاهانه فوتبال ورزشي مسابقات بخصوص طراحان
انساني هر در كه -حريف بر غلبه براي را انسان تهاجمي
.كردهاند تعبيه فوتبال در -دارد وجود
جز و بسكتبال و واليبال مثل قهرماني بازيهاي همه درواقع
و است زيباتر و مهمتر همه از كه فوتبال بخصوص و اينها
اجتماعي درگيريهاي و جنگها و برخوردها از بسياري از
.ميكنند جلوگيري
و ميشود تلطيف جوان شورشگري و يورشگري خوي وسيله بدين
.ميشود تخليه اينجا در
استاديوم مانند ورزشي استاديومهاي در كه وقت هرچند
يك ميشود ، انجام بزرگي بازي و ميشوند جمع مردم آزادي
.ميافتد اتفاق عاطفي تخليه
جامجهاني مقدماتي مرحله فوتبال عرصه در پيروزي شادي
غمهاي كه مردم تمام براي بود رواني تخليه يك درواقع
.ريختند دور به و شستند پيروزي اين شادي آب به را خودشان
به خاتمي آقاي پيام نامرئي و آرامتر فضايي در ديگر شادي
را آن امريكايي مقامات تمام كه بود ، امريكا مردم
.كردند مشاهده "مستقيما
از نيز آن جهاني پذيرش و تمدنها گفتوگوي پيشنهاد طرح
از شايد.است بوده ايران انقلاب شاديافزاي ديگر موارد
به را شما سئوال من اما شديم دور قدري شادي عام مبحث
در و دادم پاسخ سياستاينگونه با شما مبحث خلط مناسبت
كه ميجويم تمثل مولانا از بيتي به كه پاسخم اين پايان
آزادي سنبل و سرو همچو /كنيد شادي موءمنان گروه اي:فرمود
.كنيد
در شما تذكر از همچنين ميكنم ، تشكر شما پاسخ از من *
جهان موضوع ميكنم فكر من.هستم ممنون هم مبحث خلط باب
و جامعهشناختي بعد سياسي ، بعد بر علاوه اسلامي وطني
قلبها بر نتوانيم ما اگر "طبيعتا.دارد نيز روانشناختي
.بدهيم گسترش نميتوانيم نيز را خود انديشه كنيم ، حكومت
از را شادي مساله كه داشتم نظر در اول من:كرماني حجتي
.بگويم شما براي عرفان فلسفه ديدگاه
"بعدا بفرماييد ، را نكته اين اول شما كه ميكنم خواهش *
.بدهيد جواب مرا سئوال
سئوال اين پاسخ در اشراقي فلاسفه و عرفا:كرماني حجتي
خلقت كه ميگويند است ، آفريده را جهان خداوند چرا كه
ميخواسته خدا كه باشد شده انجام منظور اين به نميتواند
كامل خداوند چون است ، نداشته را آن كه برسد مقصدي به است
چيزي به بخواهد كه ندارد نقصي است فوقالتمام و تمام
.شود كامل و برسد
خود ذات در يعني است مبتهجبالذات خداوند ميگويند لذا
ريزشي خداوند ذاتي ابتهاج اين و دارد شادماني و ابتهاج
آن از عالمهستي كه ميكند ايجاد موجي شادماني و دارد
و شادي ريشهخلقتابتهاج ، اصل بدينترتيب.ميشود ايجاد
.است الهي ذات سرور
شادي بهخاطر آفرينش اصل.است شادي هستي خميرمايه پس
از خرم جهان به:ميگويد سعدي وقتي.است آمده بهوجود
همه كه عالم همه بر عاشقام اوست ، از خرم جهان كه آنم
تمام كه دارد درنظر را حقيقت اين درواقع اوست ، از عالم
عارفانه ديدگاه يك در.هستند خداوندي عشق مظهر جهان ذرات
دور به الكترونها گردش تا كهكشانها از هستي حركات همه
.است بيپايان ابتهاج يك !است عشق از ناشي اتم هسته
از شايد كه كنم اشاره زيبا و ظريف نكتهاي به جا اين در
در مقوله اين از صحبت شايد و !باشد مسائل ناگفتنيترين
ولي.بشود بيحيايي و بيادبي بر حمل خانمها ، حضور
!."فيالدين لاحياء"
و زيبا و شريف و ظريف حال درعين و بديهي خيلي نكته
فرايند يك در انسان پيدايش كه است اين هيجانانگيز
اوج در كه ميگيرد صورت هيجانانگيز بسيار و شاديآميز
ارج جنسي ، شادي ايناست مرد و زن بين خلوت در و عشق
نباشد شادي ، اگر پس.است انسان دو كامجويي و شادي
پايه بر انسان خلقت يعني !بود نخواهد هم "نطفهاي"
انجام تمامتر هرچه زيبايي با جوان زوج يك شديد شادماني
را خود دارند توان در كه آنجا تا جوان زوج يك.ميگيرد
لذت اوج به هم برابر در و ميسازند زيبا يكديگر براي
.ميآيد بهوجود انسان مسير اين در و ميرسند
نسل تا زده خداوند كه است "ترفندي" يك شادي اين درواقع
!يابد تداوم بشري
پس در خداوند و يكديگرند از بردن لذت اوج در مردي و زن
زيبا چقدر !است انسان خلق كار در خلقت كارگاه در و پرده
!است دلانگيز و
كه اوست ذاتي سرور و ابتهاج و الهي ذات خلقت اصل در پس
نطفهاي كه است شادي اوج در نيز انسان.است خلقت منشاء
همه كه انسان نهتنها.ميشود تكوين انسان و ميشود بسته
برقرار را خود نسل تداوم شادي سايه در نيز جاندران
.ميكنند
اين طرح كه اين بابت از كنم تشكر خيلي ميخواهم من *
است ، آمده ما فرهنگ متن در كه حيا و شرم سايه زير موضوع
هيچ در نميتوانم من.است نبوده ممكن وقت هيچ من براي
شما اما.شوم مبحث اين وارد بدهم اجازه خودم به كلامي
كه است جنسي لذت شادي شادي ، بزرگترين كه گفتيد خوب بسيار
.دارد زيادي مشكل طبيعي غريزه اين با ما جامعه متاسفانه
بلندي مقام با شما جانب از مساله اين طرح كه اميدوارم من
به شرايط كه بكنند فكري مسئولين ، كه بشود باعث داريد كه
مشروع و سالم بستر يك در ما جوانان كه شود فراهم گونهاي
.بدهند صحيح پاسخ حقخودشان و غريزي و طبيعي اميال به
ميكنم ذكر را روايت يك اين مناسبت ، به من:كرماني حجتي
و مقدستر اسلام در بنايي هيچ:فرمود (ص)پيغمبر كه
و دختر يك رسيدن و ازدواج با كه نيست بنايي از زيباتر
اين كه است معني آن به اين.ميآيد پديد هم به جوان پسر
منشا كه است پاك و مقدس بسيار احساسي يك جنسي احساس
.است انساني حيات و نسل تداوم
خلوت و عفاف و شرم مدار از را مساله اين كه آنها اما
در بهخصوص- كردهاند بازي آن با و ساختهاند خارج انسان
اين اگركردهاند غريزه اين به را خيانت بزرگترين -غرب
پسر و دختر يك به كه است چيزي زيباترين كه پاك غريزه
تنها نه نگيرد ، قرار خود خاص قالب در است ، شده داده جوان
چرا ميشود نسل انقراض موجب بلكه نميشود ، نسل دوام موجب
.ميشود تبديل هدف به خودش نسل ، بقاي مقدس وسيله اين كه
و شديد بسيار انحراف يك كه است ، همجنسبازي آن نمونه
در شيوع صورت در كه است بيثمر آميزشي.خلقت از است واضح
كنند چنين كه انساني دو هر و ميشود منقرض بشر نسل جهان ،
.كردهاند خيانت بشريت به خودشان وجداني شعاع در
و آلوده خوشگذرانيهاي و نامشروع آميزشهاي و روسپيگري
.است قماش همين از هم هرزه مردان و زنان زشت
جريان اگرميكنم تشبيه برق جريان به را جنسي غريزه من
كه آن حال و !ميآورد مرگ نگيرد قرار لازم پوشش در برق
.است توسعه و ترقي مايه خود ، لازم پوشش در جريان اين
است آتشي شرع ، برخلاف و قانون برخلاف جنسي آميزش گونه هر
جنسي ارتباطات لذا.ميافتد جامعه و مرد و زن جان به كه
.باشد منضبط و شده كنترل و قانوني بايد مرد و زن
.است طبيعي نيازي خوراك و خواب به نياز مثل جنسي نياز
هم بگيريد ، را او جلوي شما اگر ميآيد ، خوابش كسي وقتي
خوابش و ميافتد جايي يك بالاخره هم ميشود ، بيمار
است همچنين !نيست مناسب خوابيدن براي كه جايي.ميبرد
مشروع و قانوني و طبيعي راه از اگر كه گرسنه و تشنه شخص
.ميرود گناه راه به ناچار برآورد ، را نيازها اين نتواند
طبيعي نياز به كه موظفند "شديدا خانوادهها ، اين ، بنابر
درجه در آيد ، پيش انحرافي اگر و گويند پاسخ فرزندانشان
را ازدواج شرايط بايد آنها.مقصراند مادران و پدران اول
خواستگاري به كسي اگر كه:فرمود (ص)پيامبر.كنند تسهيل
او به كرده ، كامل را امانتداري و دين كه آمد شما دختر
قاچاق eشي يك به ما جامعه در نياز اين اما.بدهيد دختر
بايد !ببريم را اسمش نبايد كه است نيازي !است شده تبديل
در روايات و قرآن كه حالي در !گفت سخن آن از پرده در
در زناشويي احكامكردهاند صحبت صريح اينباره
اگر كه طوري به.است صريح خيلي نيز ما عمليه رسالههاي
آمده عمليه رساله در كه صراحتي آن با را فقهي احكام اين
نشر جرم به را شما است ممكن ;بنويسيد روزنامهاي در است ،
!كنند زنداني اخلاق ، خلاف مطالب
در است بارز بسيار عمليه رسالههاي در احكام اين صراحت
اين روي بر ما متاسفانه اما.است طور همين هم روايات
رياكارانه و سالوسمابانه شرم يك از پردهاي مقوله
.است كرده اجبار را روندي چنين جامعه عرف.انداختهايم
وباعث است فقه و عمليه رسالههاي حتي و شريعت برخلاف اين
با را خود جنسي مسائل "صريحا نتواند ما جوان كه است آن
.كند مطرح ما
دارد ادامه
حجاريان سعيد ترور به واكنش در
ريشه خشكاندن خواستار روزنامهنگاران
شدند خشونت
خبرنگاران ، سردبيران ، مسئول ، مديران :اجتماعي گروه
با كشور ارشاد وزارت مطبوعاتي معاونت و مطبوعات عكاسان
و محكوم را حجاريان سعيد ترور جداگانه بيانيههاي صدور
پروژه انداختن تعويق به براي خشونتطلبان تلاش آنرا
.كردند ارزيابي اصلاح
انتشار با اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاونت
اعلام و كرد محكوم را حجاريان سعيد سوءقصدبه بيانيهاي
به باور نه كردهاند شليك حجاريان به امروز كه كساني:كرد
اين گرفتهاند ، درس گذشته از نه و دارند آزادي
سرزمين اين در آزادي تنومند نهال كه كوردلاننميدانند
و است شده توانمند ايران راستينملت فرزندان خون با
شليك ايرانبا در را دموكراسي استقرار روند نميتوان
.كرد متوقف گلوله
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت تبليغاتي و مطبوعاتي معاونت
امروز صبح روزنامه مسئول مدير به سوءقصد خوداز بيانيه در
ابراز عمل اين از و كرد ناجوانمردانهياد حركتي عنوان به
.كرد انزجار
به نامهاي ارسال با نيز همميهن روزنامه روزنامهنگاران
را حجاريان سعيد ترور امروز صبح روزنامه در خود همكاران
ترور و هراس شبح كردن حكمفرما براي پنهان تلاشهاي ادامه
يكي به سوءقصد:كردند اعلام و كردند ارزيابي جامعه بر
فعال مديران از يكي و خرداد دوم جبهه شاخص ازچهرههاي
پروژه انداختن تعويق به جهت در كوششي اصلاحطلب مطبوعات
.است مذموم توجيهي هر با و بوده اصلاحطلبي
محكوم شدت به را ترور اين نيز ايران روزنامه خبرنگاران
همچنين.شدند امر اين مسببان با برخورد خواستار و كردند
خصلت شدن افشا باعث را حجاريان سعيد ترور آزاد روزنامه
مختلف شهرستانهاي خبرنگاران.دانست ها تروريست مردمي ضد
سعيد ترور كردن محكوم با مختلف نظرهاي اظهار در نيز
در خللي كوچكترين حجاريان سعيد ترور كردند اعلام حجاريان
روزنامهنگاران.كرد نخواهد ايجاد خبرنگاران رسالت انجام
باندهاي كردهاند اعلام خود بيانيه در آبان هفتهنامه
شهروندان از تن دهها گذشته دهه دو طي كه ترور و خشونت
نياوردن فرود سر جرم به را دگرانديش و نويسنده روشنفكر ،
به عقيدتي آپارتايد و تماميتخواهي ايدئولوژي برابر در
روزنامهنگار حجاريان سعيد نيز امروز رسانيدهاند ، قتل
.دادند قرار هدف مورد را انديشمند و شجاع
شدن بسته پي در كه همانطور:ميافزايد بيانيه اين
را اصلاحطلبي پرچم ديگر ، نشريهاي نشريهاي ، و روزنامه
روزنامهنگاري ، حذف صورت در امروز برميافراشت ،
سمت به حركت و اصلاحطلبي پرچم ديگر روزنامهنگاران
.داشت خواهند نگاه برافراشته را دموكراتيك ايراني ساختن
باهدف حجاريان سعيد ترور كه كرد تاكيد صفيزاده سيدمحمد
.است شده طراحي كشور ، داخل در سياسي جناحهاي كردن درگير
وجود تفكري كه كرد تاكيد نيز فتح روزنامه مسئول مدير
در اختلافات فرهنگي ، و سياسي ترورشخصيتهاي با تا دارد
.شود تشديد جامعه
است آن دنبال به جامعه در تفكري وقتي:گفت اسلامي يدالله
حوادثي چنين وقوع احتمال كند ، حذف را رقيب باخشونت كه
.دارد وجود نيز
تهرانتايمز انگليسيزبان روزنامه مسئول مدير همچنين
امروز ، صبح روزنامه مسئول مدير به كردنحمله محكوم ضمن
طريق از را خود نيستندخواستههاي قادر كه آناني:گفت
.دستمييازند ترور به بپوشانند ، عمل جامه اصولي و منطقي
در الگو يك عنوان به ما:كرد تاكيد نمين سليمي عباس
از بيش را بيگانگان دشمني مهم اين و مطرحشدهايم منطقه
.است برانگيخته پيش
سعيد جان به سوءقصد كردن محكوم ضمن نيز فياضي سيدجلال
هيچ حذفيدر خشونتآميز كهبرخوردهاي كرد تاكيد حجاريان
.است نبوده ما جامعه نفع به شرايطي
افراد ترور و سوءقصد كرد تاكيد قدس روزنامه مديرمسئول
و عناد در ريشه خارجي چه و داخلي گروهيچه هر سوي از
كه شكلي هر به داردو اسلامي جمهوري نظام كل با مخالفت
روزنامه مديرمسئول.كرد مقابله آن با بايد باشد
از را حجاريان جان به سوءقصد ايراننيوز انگليسيزبان
دوره ششمين در مردم مشاركت از كه دانست كساني سوي
همچنين.هستند ناخرسند اسلامي مجلسشوراي انتخابات
و فرهنگ وزارت داخلي مطبوعات مديركل جعفري مهرنوش
تلخ حوادث از را حجاريان به سوءقصد حادثه ارشاداسلامي
.كرد ذكر حاضر دوران
|