نمايشهاي در مردمگرايي و آرمانخواهي
نوروزي
مرزي نوار ناشناخته زيباي ;سردشت "آلان"
كهن تاريخ بكر ، طبيعت ;لرستان
آثارفرهنگي از حفاظت :كرمانشاه استاندار
ميراث انجمنهاي گسترش گرو در گذشته
است فرهنگي
كريم رباط كاروانسراي

نمايشهاي در مردمگرايي و آرمانخواهي
نوروزي
و جشنها سرزمين را ايران كربن هانري و پوپ پروفسور اگر
.نگفتهاند گزافه هم چندان خواندهاند ، نمايشي آئينهاي
از اعم رويكردي هر كه است ايران در تنها و ايران در
ستم امااست همراه ويژه نمايش با آئيني ، يا طبيعي
رفتهرفته نمايشها اين از انبوهي كه بود چنان روزگاران
شماري جز و شدند حذف ما مردم اجتماعي زندگي صحنه از
جستارهاي از شماره اين در.نماند جاي بر آنها از پراكنده
آئيني و نمادين نمايشهاي به داريم نگاهي نوروزي ،
و نوروزنامهخواني تكمگرداني ، نوروزيخواني ، ميرنوروزي ،
.ميآيند پي در كه كشور مناطق برخي در بازي تخممرغ
ميرنوروزي
كردنشين مناطق در بويژه كه نوروزي آئينهاي جمله از
براساس.است ميرنوروزي نمايش ميشود ، اجرا بيشتر ايران
از را نفر يك نو سال چهارشنبه نخستين در مردم نمايش ، اين
ميرنوروزي يا منطقه امير را او و برميگزينند خود ميان
در گزينش ، اين از پس نوروزي مير.ميخوانند (بهاري امير)
وي به خدمتكاري آنگاه.مينشيند تخت بر آفتاب طلوع آغاز
به را نمايش آدمهاي ديگر و كابينه اعضاي و ميشود نزديك
:از عبارتند نمايش اين بازيگران.ميكند معرفي او
بذلهگو و شوخ پيرمردي:وزير كهن -
ميكند صادر منطقي حكمهاي:راست دست وزير -
.ميدهد غريب و مسخره فرمانهاي:چپ دست وزير -
دربار باسواد دبير:ميرزا -
خدمتگزاران و فراشها -
سرخ جامههاي با (خنجرزنان) جلادان -
(نفر پنج و بيست حدود در) ساززنها -
آواز و سرود گروه -
(حيوانات پوست از لباسي با صحنه دلقك) اين ويشكه -
بود ، آزاديخواهانه درونمايهاي داراي كه ميرنوروزي مراسم
دوران در ميرنوروزي كه بدينگونه.داشت نمادين سرشتي
دستور مييافت ، ادامه روز پانزده تا سه كه خود اميري
و كنند آزاد زندانها از را بيگناه زندانيان ميداد
.آورند در اجرا به همه براي را عدالت
اختلاف هم با كه را خانوادههايي همچنين ميرنوروزي
خانههاي اطراف ميكرد موظف را همه و ميداد آشتي داشتند
.كنند پاكيزه و تميز را خود
ديگر برخي در بود آرماني سرشتي داراي كه ميرنوروزي آئين
شيرين حافظ.داشت تداول "بازي خان" نام با كشور مناطق از
:است گفته ميرنوروزي درباره سخن
آي بيرون غنچه از چوگل ميگويم ، پرده در سخن
ميرنوروزي عمر نيست روزي پنج از بيش كه
تكمگرداني و خواني نوروزي
و آوازي نمايش گونهاي نيز نوروزيخواني و گرداني تكم
ميشده برگزار كشور مناطق از بسياري در كه است عروسكي
.است
انتظار چشم مردم مانده عيد به روزي چند آذربايجان ، در
تكم.ميمانند بهار و نوروز پيامآوران و ها"چي تكم"
ترانه ، خواندن با و ميآمدند شهرها به روستاها از چيها
يك نمايش ، اين در.ميدادند نويد را نو سال رسيدن فرا
نقشهاي (گردان عروسك) "تكمچي" يك و (چوبي بز)"تكم"
.داشتند برعهده را اساسي
انواع و رنگي پارچههاي با را چوبين بزهاي ها"تكمچي"
زنگولهاي گردنش به و ميكردند تزيين منجوقها و پولكها
دايرهاي تختهاي روي كه را بز عروسك سپس.ميآويختند
ترانههايي و ميآوردند در حركت به بود گرفته قرار شكل
ترانهها ، اين در.ميخواندند بهار و نوروز توصيف در
به و ميگفت تبريك مردم به را نوروز عيد "معمولا تكمچي
.كنند احسان بينوايان و فقيران به كه ميداد اندرز آنها
تقدير و تحسين نيكوكار انسانهاي همچنين ترانهها اين در
.ميگرفتند قرار تقبيح مورد ظالمان و نابكاران و ميشدند
از تكمچيها به هدايايي اهداي با مردم ميان ، اين در
خود ، خانه در از را آنها عبور و ميكردند استقبال آنها
.ميگرفتند نيك فال به
نامهخواني نوروز
ساله همه كه است نوروزي آداب از يكي نيز خواني نوروزنامه
.ميشود اجرا تالش نواحي در جمله از و كشور نقاط برخي در
كه شادياند پيكهاي و نوروز چاوشان نوروزنامهخوانها
تا گاه و چهارشنبهسوري تا و ميرسند راه از اسفندماه در
نوروزخواني.ميدهند ادامه خود فعاليت به نوروز عيد شب
:ميكنند نقش ايفاي نفر سه آن در كه است گروهي كاري
و دمگيرنده يا همخوان است ، صداتر خوش همه از كه تكخوان
.است گروه بر بار كه سوم نفر
بيرون هوا شدن تاريك از پس ساعتي روزه همه گروهها اين
برنامه اجراي به محلهها و دركوچهها و ميآيند
ميكنند توقف ميرسند كه خانهاي هر به آنها.ميپردازند
گاه اينان.ميپردازند نوروزخواني به دلانگيز صدايي با و
خود متنوع نوروزنامههاي تالشي و تركي فارسي ، زبان سه به
مردم.ميشوند شنوندگان خاطر تشفي باعث و ميخوانند را
تخممرغ ، قند ، پول ، :مانند هدايايي دادن با "متقابلا نيز
پيكهاي كه خوانها نوروز از آن ، مانند و جوراب برنج ،
.ميكنند تقدير شادياند
و خوشرويي با و ميشود گذاشته ظرفي در گروه هداياي
ضمن نيز خوانها نوروزنامه.ميشود اهدا آنها به احترام
صاحبخانه ظرف در را شمشاد كوچك شاخه يك خير ، دعاي
.ميروند ديگر خانهاي سراغ به و ميگذارند
با باشد ، عزادار دليل هر به خانوادهاي اگر ميان ، اين در
از ميكند خواهش او از خوان نوروزنامه به هديهاي تقديم
.ورزد اجتناب آنها خانه مقابل در اجرايبرنامه
از دارند پيش در جشني يا عروسي كه هم خانوادههايي
بيشتر منزلشان مقابل در ميكنند تقاضا خوانها نوروزنامه
.كنند اجرا برنامه
قائلند ويژه واحترامي تقدس شمشاد ، براي كه تالشيها
مراسمي با نوروزنامهخوانها از را شمشاد شاخه دريافت
را شمشاد شاخههاي كشاورز تالشيهاي.ميكنند همراهي خاص
سالشان آن زرع و كشت تا مياندازند خود غله انبار در
شاخههاي نيز دامدار تالشيهايكند پيدا بيشتري رونق
دامهايشان از تا ميگذارند خود دامهاي آغل در را شمشاد
.كنند بيشتري ولد و زاد آنها و شود بلا رفع
جنگ يك از نقل به را نوروزنامهها اين از يكي عبدلي علي
چيستا ماهنامه در خورشيدي سال 1320 به متعلق خطي
:است چنين آن متن كه كرده نقل (ارديبهشت 68 و فروردين)
زمان اين است بهار فصل
نغمهخوان بلبل گرديده
عيان شد شادي ايام
دوستان اي بهار آمد
چمن در دميده گلها
ياسمن نشسته قمري
فريادزن بلبلشده
دوستان اي بهار آمد
چمن در شكفته گلها
وطن اهل كنيد شادي
ياسمن با و لاله با
دوستان اي بهار آمد
دوستان اي دوستان اي
عيان كرد رحمت خلاق
زمان اين نماييد شادي
دوستان اي بهار آمد
كبار و خرد همه مخلوق
نزار و بودند آزرده
آشكار شد خدا رحم
دوستان اي بهار آمد
زمان اين است روزگاري خوش
زنان و مرد شدند راحت
بيامان نالههاي از
دوستان اي بهار آمد
جهان خلق خالق اي
عاصيان بر بكن رحمي
اسلاميان بده نصرت
دوستان اي بهار آمد
قدرتنما خالق اي
ما شاه بر بده نصرت
ما حال بر بكن رحمي
دوستان اي بهار آمد
نصاص كل خالق اي
قصاص كردي را اشرار
خلاص غم از بكن را ما
دوستان اي بهار آمد
بازي تخممرغ
گذاشته فراموشي روبه بزرگ شهرهاي در چه اگر بازي تخممرغ
شمال نواحي در بويژه كشور روستاهاي از بسياري در ولي است
بازي ، اين در.دارد تداول همچنان تالش منطقه و كشور
نوروز آغاز از و دارند شركت نوجوانها و جوانها بيشتر
يك "معمولا بازي تخممرغ.ميپردازند آن به سيزدهبدر تا
ته سرو ميگذارند قرار آن طي كه است نفره دو بازي
با بايد تخممرغبازها.بكوبند هم به را تخممرغهايشان
چه و "بنشينند" بايد كدامشان كه كنند روشن انداختن قرعه
:ميشود اجرا صورت چهار به بازي اين.بزند ضربه بايد كسي
سرها به تخممرغ يك تههاي و سرها)تا به تا و سر سربه -1
(.شود زده "نشسته" تخممرغ تههاي و
.بخورند هم به تخممرغها تههاي يا سرها فقط) سر سربه -2
تخممرغ سر يك به تخممرغ سر دو كوبيدن) سر اي سربه -3
(.نشسته
اين در (همديگر به تخممرغ پهلوهاي كوبيدن) تك به تك -4
تخممرغ كه ميگيرد تعلق كسي به شكسته تخممرغهاي بازي ،
.است مانده سالم او
زيادي تعداد از تخممرغ يك جاي به گاه بازي ، تخممرغ در
.ميشود استفاده مرغانه
مقابل در مساوي نسبت به تخممرغ تعدادي كه ترتيب اين به
آنها سراغ به يك به يك بازيگران و ميشوند چيده هم
.ميروند
كه ميشود گرفته كار به خاصي شگردهاي بازي تخممرغ براي
:است چنين آنها اهم
آنها شدن سفت براي تخممرغ پختن -
از بخشي يا همه ديگر ابزارهاي يا سرنگ با برخيها -
آنها جاي به و ميكنند خالي را تخممرغها زرده و سفيده
.ميريزند موم
.ميشود استفاده است سختتر كه سياه تخممرغ از -
مرزي نوار ناشناخته زيباي ;سردشت "آلان"
و آب خاص تنوع و طبيعي زيباي مناظر با سردشت شهرستان
.است غربي آذربايجان گردشگري و ديدني مناطق از يكي هوايي ،
وجود ديدني و جذاب مكان از 20 بيش مرزي شهرستان اين در
شده شناخته منطقه مردم ميان در شلماش آبشار تنها كه دارد
.است
طي آب ، ريزش براثر و دارد ارتفاع متر آبشار 45 اين
.است شده تشكيل متر ابعاد 9 به حوضچههايي متمادي ساليان
يك در آبشار سه "مجددا حوضچهها از آب شدن جاري با
.است گرفته شكل امتداد
جلوه اين آبشار ، اطراف در بكر و متراكم جنگلهاي وجود
كرده تبديل كشور آبشارهاي زيباترين از يكي به را طبيعي
.است
.است مانند كم كشور در نيز سردشت "كراوان" معدني آب چشمه
كيلومتري دو در و سردشت شرق كيلومتري در 30 چشمه اين
بهصورت كه دارد تلخ و گرم آبي و است واقع ربط شهرك
به شدن جاري از پس و ميجهد بيرون زمين عمق از فوارهاي
شدن انباشته با حاضر حال در.ميشود تبديل نرم سنگي
.است گرفته شكل چشمه دهانه در زيبايي آهكي كوه رسوبات ،
از كه دارد وجود سردشت توابع در ديگري زيباي سرچشمههاي
است "كلودر" و "شيت" ،"رسوه" ،"سرچاوه" ،"بيوان" آن جمله
حركت به و اراضي وآبياري شرب استفاده مورد آنها آب كه
.ميگيرد قرار آبي آسيابهاي چرخ درآوردن
ارتفاع متر و 40 طول متر با 50 "تاسيان قلعه" پل و غار
سردشت زيباي طبيعت جلوههاي ديگر از "زاب" رودخانه برروي
.ميرود شمار به
عراق مرزي نوار حاشيه در نيز "آلان" هواي و آب خوش منطقه
و آب پر رودخانههاي با آن زيباي مناظر و شده واقع
طبيعت علاقهمندان از زيادي تعداد ساله همه بلوط ، درختان
.ميكشاند خود بهسوي را
دارد جنگلي اراضي هكتار هزار از 460 بيش سردشت شهرستان
گلابي ، انگور ، جمله از ميوه درختان را آن درصد كه 25
در 120 سردشت.ميدهد تشكيل سماق و بادام گردو ، انجير ،
عراق كشور با مرز هم و است واقع مهاباد غرب كيلومتري
.ميباشد
كهن تاريخ بكر ، طبيعت ;لرستان
تاريخي و فرهنگي طبيعي ، جاذبههاي داراي لرستان استان
زمينه بهترين كارشناسان تائيد به كه است پرشماري ديدني
بهشمار كشور غرب در گردشگري صنعت توسعه و تقويت براي
.ميآيد
ارژن ، وحشي ، گلابي بنه ، بلوط ، نظير جنگلي درختان وجود
وجود همچنين و غيرمثمر و مثمر درختان ديگر و زالزالك
مرتفع كوهستانهاي و غارها پرآب ، تالابهاي و آبشارها
صدها پذيراي ميتواند همواره كه است مناظري ازجمله
.باشد خارجي و داخلي گردشگر
حوزه در كه كوهستاني است منطقهاي لرستان سرسبز استان
را آن اطراف و مركز و گرفته قرار زاگرس كوههاي سلسله
هواي و آب داراي آن مختلف نقاط و پوشانده متعدد كوههاي
ناحيه چهار به را آن ميتوان كه است گوناگون و متنوع
.كرد تقسيم گرمسيري و جنگلها درهها ، كوهستاني ،
متعدد رودهاي و كوهها استان ، زيباي جنگلهاي بر علاوه
در ديگري زيبائيهاي و مذهبي و تاريخي فرهنگي ، اماكن آن ،
آجري ، مناره فلكالافلاك ، تاريخي قلعه مانند لرستان
گاوميشان ، پل كشكان ، پل دختر ، پل شكسته ، پل سنگي ، گرداب
درياچه امام ، مسجد و جامع مسجد گهر ، درياچه سنگنوشته ،
دوشه ، و گوگان يافته ، ميرملاث ، كلماكره ، غارهاي كيو ،
،(ع)علي زيدبن امامزاده جعفر ، امامزاده قاسم ، امامزاده
دارند وجود...و محمد شاه امامزاده احمد ، شاه امامزاده
هر آنها مشاهده و شدهاند استان بالاي جذابيت باعث كه
.واميدارند تعجب به را بينندهاي و مسافر
لرستان دستي صنايع
گسترده تنوع و طولاني سابقه از لرستان استان دستي صنايع
به را آن ميتوان اجتماعي خاستگاه ازلحاظ و است برخوردار
يك هر كه كرد تقسيم عشايري و روستايي شهري ، دسته سه
و دستي صنايعاست برخوردار ويژه جايگاهي از خود بهنوبه
و صنعت اين از كه استانهايي در روستايي دستي صنايع بويژه
امكان انساني نيروي و اوليه مواد ازنظر و برخوردارند هنر
مهمترين و برجستهترين از يكي دارند ، را آن توليد
صنايعدستي عمدهترين.ميشود محسوب اقتصادي فعاليتهاي
گياهي ، رنگرزي ورشوسازي ، و ورشو قلمزني لرستان استان
دوزي ، گيوه قاليبافي ، و جاجيم گليم ، ماشتهبافي ،
موسيقي ، آلات سبدبافي ، و چادر سياه مشبك ، نمدمالي ،
از كه است مجسمهسازي و تذهيب ميناكاري ، مليلهكاري ،
رونق از استان در جاجيم و گليم قالي ، بافت آنها ميان
.است برخوردار خاصي
لرستان سوغات
گليم ، ماشته ، ورشو ، استان ، سرسبز كوههاي خالص و طبيعي عسل
محسوب لرستان استان سوغاتيهاي مهمترين از قالي و جاجيم
.ميشوند
لرستان بارز سوغاتيهاي از يكي لرستان كوههاي طبيعي عسل
دهها كه بهطوري است ، برخوردار خاصي رونق از كه است
.ميدهند انجام را آن فروش و توزيع كار استان سطح در مركز
كشور كنار و گوشه از كه مسافراني استان ، مردم بر علاوه
ميكنند ، سفر استان اين به نوروزي تعطيلات ايام در
است طبيعي و خالص عسلهاي از كه را لرستان عسل از مقداري
به دارويي و خوراكي استفادههاي براي سوغات بهعنوان
.ميبرند خود ديار
سوغات و صنايعدستي ديگر از نيز ورشو قلمزني و ورشوسازي
در و دارد زيادي رونق بروجرد شهر در كه است استان مهم
تا استيلسازي صنعت مقابل در صنايع اين اخير سالهاي
با امسال البتهاست داده دست از را خود رونق حدودي
استان ، در ورشو قلمزني توليدي -آموزشي كارگاه راهاندازي
فراهم استان در ديگر بار اصيل صنعت اين رونق و رشد زمينه
درصورت ميتوانند گرامي ميهمانان و مسافران و است شده
استفاده لرستان سوغات بهعنوان ورشو از لرستان به مسافرت
.كنند
فولادوند خسرو
لرستان استان در همشهري خبرنگار
آثارفرهنگي از حفاظت :كرمانشاه استاندار
ميراث انجمنهاي گسترش گرو در گذشته
است فرهنگي
ميراث نتوانند طماع عدهاي كه اين براي :شهرستانها گروه
دهند ، انتقال كشور از خارج به و غارت را كشور فرهنگي
آنها خود كه كنيم آشنا فرهنگي ميراث با را مردم بايستي
گسترش راه اين در و كنند حفاظت خودشان ميراث از
به فرهنگي آثار از حفاظت براي فرهنگي ميراث انجمنهاي
.است دولت توجه مورد انتظامي نيروي كمك
كرمانشاه استاندار مقيمي مهندس همشهري خبرنگار گزارش به
فرماندهان جمع در فرهنگي ميراث با آشنايي همايش در
ميراث حفظ:گفت همچنين كرمانشاه انتظامي نيروي پاسگاههاي
كه قطعهاي هر زيرا است كارها باارزشترين از يكي فرهنگي
انتقال كشور از خارج به و ميافتد چپاولگران چنگ به
ايجاد نظر از آن ، معنوي و فرهنگي ارزش از گذشته مييابد ،
از بسياري شاهديم ما چون ميزند صدمه كشور به درآمد
به ماست به متعلق كه آثاري اين ديدن براي كه جهانگردان
افزايش را آنها جهانگردي درآمد و ميروند كشورها ديگر
.ميدهند
فرهنگي ميراث كل مدير پيرسرابي دكتر همچنين همايش اين در
و اثر هزار يك كرمانشاه استان در: گفت كرمانشاه استان
براي حفاظتي نيروهاي كمبود با كه دارد وجود تاريخي محوطه
مشاركت و آن جبران منظور به كه هستيم روبهرو آنها حفظ
انجمن گذشته ، 500 ماهه طي 7 ميراث ، اين حفظ در مردم
شده تشكيل استان روستاهاي و شهرها سطح در فرهنگي ميراث
ملي آثار اين انتظامي نيروي از گرفتن ياري با بتوانند كه
.كنند حفظ را
كريم رباط كاروانسراي
اين.است تهران غربي جنوب حاشيه شهرهاي از يكي كريم رباط
ابريشم معروف جاده كنار در آباد روستايي گذشته در ناحيه
رباط.ميگذشت آن نزديكي از نيز ساوه به ري مسير و بود
مهم اطراقگاههاي از پيش سال پنجاه حدود تا كريم
با.ميشد محسوب تهران دشت جنوب و غرب در كاروانيان
قديم شهر شمال از كه ساوه -تهران ترانزيت جاده احداث
متروك تدريج به شهر اين كهن بافت ميكند ، عبور كريم رباط
دو دريافت گسترش ساوه جاده امتداد در جديد شهر و شد
به.يافت افزايش نيز آن وسعت شهر ، جمعيت رشد با اخير دهه
.هستيم آن در شهرنشيني نوين پديدههاي شاهد امروز كه طوري
اين مسكوني بافت ميان در كريم رباط كاروانسراي ساختمان
به آن سردر كتيبه طبق بنا اين ساخت تاريخ.دارد قرار شهر
رجال از يكي گويا.ميگردد باز قاجار فتحعليشاه دوره
عتبات مسير در را ساختمان اين كمال آقا نام به قاجار
.است ساخته عاليات
كه 2400 است مربع متر حدود 3400 در كاروانسرا ساختمان
صحن را بقيه مربع متر و 1000 زيربنا آن مربع متر
كاروانسرا بناي مختلف بخشهاي.ميدهد تشكيل كاروانسرا
حجرههاي مركزي ، صحن راهرو ، ورودي جلوخان از عبارتند
اصطبل پنج تعداد و شمالي ايوان جنوبي ، شاهنشين اطراف ،
.است بوده چهارپايان و احشام نگاهداري محل كه تالار يا
و ايوان يك با غرفههايي كاروانسرا ، صحن روبه ضلع هر در
غرفه به 18 مجموع در آنها شمار كه دارد وجود حجره يك
شرق در غرفه جنوب ، 5 در غرفه شمال ، 4 در غرفه 4) ميرسد
اجاق داراي اتاقها و ايوانها از يك هر.(غرب در غرفه و 5
اطراق و اسكان محل غرفهها اين.هستند خود به مخصوص
يا تالار از بخشي دراست بوده مسافران و كاروانيان
ويژگيهايي است ، بوده احشام نگهداري محل كه سالنهايي
مهار و بستن محل بارانداز ، مانند ميشود مشاهده
در اخير اتاقنگهبان و چاروادار سكونت اتاق چهارپايان ،
منصبان صاحب براي.است واقع بارانداز و طويله خروجي محل
وجود شاهنشين نام به ساختمان جنوبي ضلع در خاصي جايگاه
در دهليزهايي و است رفيع ايواني داراي شاهنشين.داشت
بيتوته و استراحت محل دهليزها.ميخورد چشم به آن كنار
بدنه خارجي و داخلي سطوح.است بوده اندروني اهل و خدمه
تزئينات صحن روبه داخلي نماي در و است آجر از كاروانسرا
.ميشود ديده آجري متنوع
و گل ملاط با آجر از عبارتند استفاده مورد ساختماني مواد
يك به يك بنا اين در پر و خالي فضاهاي نسبتگچ و آهك
طي در بنا اين حفظ عامل كاروانسرا قطور پايههاي.است
آسيبهاي سالهاياخير در.بودهاند متمادي سالهاي
بازسازي و تعمير عمليات.است شده وارد بنا به عمدهاي
ديوارههاي بعد و شد آغاز آسيبگذار عوامل حذف با ابتدا
قبلي ، ماهيت و اصلي شيوه و سبك همان با كاروانسرا
از يكي تبديل مرمتي ، اقدامات ديگر از.است شده بازسازي
اعتبارات صرف با آينده در كه است تالاري به طويلهها
.يافت خواهد تغيير فرهنگي مركز يك به آن كاربري لازم
همشهري خبرنگار- كرج
|