اتهام دانشگاه كوي شاكي دانشجويان
است قتل به شروع مهاجمان
تهران دانشگاه كوي به يورش دادگاه حاشيه در
اتهام دانشگاه كوي شاكي دانشجويان
است قتل به شروع مهاجمان
كشته مهاجمان شتم و ضرب پي در دانشجويان از احدي اگر *
.بود غيبي امدادهاي خاطر به "صرفا نشد
مانع رسيدگي روند به اعتراضش كه دانشجويي شفيعي مير محسن
شد دادگاه در حضورش ادامه از
انتظامي نيروهاي يورش به رسيدگي جلسه پنجمين :حوادث گروه
براي دادگاه جو كه يافت ادامه حالي در دانشگاه كوي به
پرونده رسيدگي نحوه به دانشجويان اعتراض با بار چندين
از يكي خواست ، ماموران از پرونده قاضي و شد متشنج
.كنند خارج دادگاه از را شاكي دانشجويان
كوي حادثه به رسيدگي جلسه آخرين در ما خبرنگار گزارش به
جمعي حضور با دادگاه قبل جلسههاي همچون كه جاري سال در
خبرنگاران و اسلامي شوراي مجلس ششم دوره نمايندگان از
پرونده قاضي طباطبايي احمد سيد بود همراه خارجي و داخلي
خواست نكردهاند مطرح را خود شكايت تاكنون كه شاكياني از
.كنند طرح را شكايت نوع و خواسته و شده حاضر جايگاه در
شكايت درتشريح دانشگاه كوي ازشاكيان يكي ميرشفيعي جواد
باصداي روزجمعه بامداد دقيقه و 30 ساعت 5 حوالي:خودگفت
بشدت بهاتاقم مهاجمان بيدارشدموباورود درگيريهاازخواب
.قرارگرفتم وشتم موردضرب
شروع اتهام" كه گفت توان تنهامي زمينه دراين:افزود وي
واگراحدي داشت مصداق كاملا درموردمهاجمان"قتل به
صرفابه نشد آنانكشته وشتم ضرب درپي ازدانشجويان
.بود غيبي خاطرامدادهاي
پرونده شاكي ديگر صفاري نورمحمد دادگاه جلسه ادامه در
به كه داشتم اعتقاد خودم بيگناهي به بهحدي من:گفت
مهاجمان تهاجم از پس اما كنيم ، فرار چرا ميگفتم دوستانم
نه بودند آمده ما تاديب براي كه كساني كه شدم متوجه
.را ديگران نه و ميشناختند خوب را خودشان
زمين مراروي ازهرطرف:گفت ادامه در صفاري
بودنداصلا ايستاده وحشت تونل دوطرف كه ميكشيدندوافرادي
است برزمينافتاده كه كسي اين نميكردكه فرق برايشان
.ميزدند فقط يامرده ، است آيازنده
باتوم ضربات كه نيزدرحالي ازمحوطه دربيرون:گفت وي
احتمالا كه افتادم فردي بدست كرد ، بدرقهاممي همچنان
و گرفته مرا كهگلوي واودرحالي بود نظري آقاي همين
چندبارفريادكشيد داد فشارمي
مال بيگناه اين كشتن كهنزنيدزيرااحتمالاميخواستثواب
.باشد خودش
شديم بدنام درجامعه:گفت دادگاه قاضي به خطاب وي
درحدعلم موضوع نكرده باشدوياخداي باقينمانده واگرمدركي
عدل ودردادگاه هستيم پيروزتاريخ كه هستم شمانباشدمطمئن
.شد خواهند مشخص چهرهها همه الهي
نژاد رحيمي حسن دادگاه جلسه درادامه
باصداي ساعتچهارصبح حدود:گفت ازديگرشاكيان
ازساختمان آمدن وبعدازبيرون پريدم درگيريهاازخواب
حال درهمان است درجريان درهوا زيادي سنگهاي ديدمكه
كرده جمع وخوابگاه بينخيابان را بچهها دكتركوهي
ازآنان من براينكه مبني ميكرد صحبت بودوبرايشان
كه راديدم راآزادكنندودكترسليماني دوستانتان كه ميخواهم
.است حركت درحال انتظامي طرفنيروي به
رازدندوسنگ دكتركوهي كه خبرآمد ازلحظاتي پس:افزود وي
قطع دكتركوهي بخاطرصحبتهاي دانشجويان كهازطرف پراكني
زرهي ، ماشينهاي نيزحمله شدودرادامه شروع بوددوباره شده
.شد آغاز ويژه گارد و شخصيها لباس
ساختمانهاي 14 به ماكه:خودگفت مشاهدات درباره وي
شدهاند ساختمانهاكاملانابود آن كه بوديمديديم و15رفته
شده پاشيده ساختمان كف ديوارهاو روي زيادي خيلي خون و
اتاق يخچالهاودرهاي تلويزيونها ، است ،
هابشدت صحنه اين ديدن با كه كاملاشكستهبودودانشجويان
.كردند دراصليحركت سمت بودندبه شده عصباني
اقدام دراولين اتاق ازورودبه پس مهاجمان:گفت وي
حمله كامپيوترموجوددراتاق دستگاه سمتيك باميلگردبه
وبيرون گرفتند بهبادكتك جا رانيزازهمان بردندوخودم
.بردند
تن بر سفيد پيراهن ازضاربان ، نفر سه:گفت نژاد رحيمي
شلوار روي بر را آن كه خود پيراهنهاي درزير و داشتند
.ميدادند ركيك وفحشهاي سيمداشتند وبي كلت بودند انداخته
:گفت مقدس دفاع دوران در خود شدن مجروح به بااشاره وي
در اما نكردم ، استفاده دانشگاه در ازسهميهجانبازي من
بيش زيرا كرد استفادهخواهم حق منظوراحقاق به و اينجا
.كردهاست اصابت من به وميلگرد باتوم لگد ، مشت ، ضربه ازصد
داده دستورحمله كسي چه شود مشخص كه خواست دادگاه از وي
بيسيم و كلت كه شخصيهايي ولباس وحملهكنندگان است
.بودهاند كساني چه داشتند
قاضي دانشگاه كوي به مهاجمان دادگاه جلسه ادامه در
از تن چند شكايت طرح از پس دادگاه رئيس طباطبايي
انتظامي ناحيه سابق سرپرست نظري فرهاد از دانشجويان ،
.بگيرد قرار متهم جايگاه در كه خواست تهران
رضايت ابراز با جايگاه در گرفتن قرار از پس نظري سردار
من:گفت است ، ايستاده دادگاه حضور در خضوع با اينكه از
من بگويم كه داشتم شجاعت آنقدر نيامدم ، خودم تبرئه براي
.مسئولم
نيروي:گفت همچنين بزرگ تهران انتظامي ناحيه سابق سرپرست
.كند برخورد قانوني غير تجمع هرگونه استبا موظف انتظامي
كساني از تعدادي دانشگاه ، كوي غائله زمان در:افزود وي
سخنراني از ميكردند تحريك اغتشاش براي دانشجويانرا كه
به دانشجويان بردن استانداريبراي امنيتي سياسي معاون
.كردند مخالفت دانشگاه كوي داخل
اگر:گفت بزرگ تهران انتظامي ناحيه سابق سرپرست
به چرا ميآيد ، پيش وضعيتي ميدانستچنين كشور وزير
.نداد مجوز دانشجويان
وزارت كه ميشود گفته دفعات به اينكه به اشاره با وي
از درصد فقط 50 چرا:گفت بود ، داده دستورعقبنشيني كشور
دستور كل بايد بلكه قرائتميشود ، كشور وزارت دستور
.شود قرائت مردم براي كشور وزارت
را كشور وزارت دستور وي اينكه به اشاره با نظري سردار
در گيرنده دستور و مكان زمان ، بايد:استگفت نكرده لغو
.شود مشخص كشور وزارت دستور
نداديد ، مجوز":گفت كشور وزارت عملكرد به اشاره با وي
."كرديد نيز وحمايت داديد دستور
به تيراندازي حق هيچكس بودم داده دستور من:افزود وي
.راندارد كسي سوي
امكانات ما اغتشاشگران با برخورد در:گفت نظري سردار
جلوگيري براي كه بود تويوتا وانتهاي نداشتيمبلكه زرهي
.بود شده نصب آن توريجلوي شيشههايش ، خردشدن از
ميديدند خيابان در را كسي هر اغتشاشگران:كرد تصريح وي
.سنگبارانميكردند
واقعه محل در بامداد دقيقه و 50 ساعت 2 در من:گفت وي
بنده ميراحمدي ، آقاي از پس كه شدم دانشگاهحاضر كوي
اين ديگران نيز من از وپس داشتم برعهده را ميدان مسئوليت
.داشتند برعهده را مسئوليت
جلسه وقت پايان اعلام با دادگاه رئيس نظري ، سخنان از پس
روز 20 به را دانشگاه كوي پرونده به رسيدگي دادگاه ، ادامه
.كرد سال 1379موكول ماه فروردين
تهران دانشگاه كوي به يورش دادگاه حاشيه در
كوي به انتظامي نيرويهاي يورش به رسيدگي جلسه پنجمين *
از يكي رجبينژاد حسن كه يافت ادامه حالي در دانشگاه
شدت به كه شخصي لباس افراد:گفت شاكي دانشجويان
و داشتند تن بر سفيد پيراهن ميزدند كتك را دانشجويان
بيسيم تا بودند انداخته شلوار روي بر را خود پيراهن
.نباشد آشكار آنها كمري واسلحه
و كرد اعتراض شاكيان شكايت طرح به متهمان وكيل وقتي *
شكايت طرح دادگاه اول جلسه دو همان در بايد آنها:گفت
ميان در كه است كيفري دادرسي آئين خلاف اكنون و ميكردند
وكيل ابويي به دادگاه قاضي بزنند ، حرف خود موكل دفاعيه
او و است دادگاه رئيس با دادگاه جلسه اداره:گفت متهمان
قاضي حرفهاي بزند ، حرف زماني چه در كسي چه ميكند مشخص
از يكي ميرشفيعي محسن كه كشيد درازا به متهمان وكيل و
:گفت و خاست بهپا دادگاه آخر رديف از شاكي دانشجويان
حق داريد حاشيهاي موضوعهاي به پرداختن با قاضي آقاي
حرف و بيايم ميخواهم من ميكنيد ، ضايع را دانشجويان
براي كوهي و شد متشنج دادگاه صحن هنگام اين در بزنم
.شد ماجرا وارد دانشجو اين اعتراض فرونشاندن
به متهمان وكيل از پس دانشجويان مدافع وكيل رهامي *
پرونده جريان در ما:گفت كوتاهي سخنان طي و آمد جايگاه
و بيايند آنها دارد ضرورت كه برميخوريم افرادي نام به
درست و بگشايند را زوايا از برخي كور گره مطلع عنوان به
ندارد ، وجود امكاني چنين بگويد پرونده قاضي كه نيست
.بماند بسته بايد همچنان گره كه است اين حرف معناي
رهامي خواسته تكميل در ابراهيمنژاد عزت شهيد خواهر *
وزير معاون تاجزاده آقاي:گفت دانشجويان مدافع وكيل
او بخواهيد اگر شما است ، بوده من برادر جنازه سر بر كشور
زخمهايي چه برادرم كه گفت خواهد مطلع بهعنوان و ميآيد
از خارج به وضعيتي چه با و شرايطي چه در و داشت بربدن
.شد برده كوي
دهد ادامه را خود دفاعيه تا آمد جايگاه به نظري وقتي *
چگونه:گفت قاضي به فريادخطاب با ميرشفيعي محسن ديگر بار
كه ما اما ميكنيد برخورد صدر سعه با متهم حرفهاي با
ميرشفيعي.نميكنيد مهيا را فضا اين بزنيم حرف ميخواهيم
.باشد داشته وجود هم ما براي بايد آزادي اين:گفت
هنگام اين در است خيابان در آزادي:گفت او جواب در قاضي
دادگاه از بيرون به را ميرشفيعي خواست ماموران از قاضي
شد ، برده دادگاه از بيرون به دانشجو اين وقتي ببرند ،
آقاي زمان هر:گفت ماموران به خطاب ديگر بار قاضي
دادگاه به را او دوباره ميتوانيد شد ، آرام ميرشفيعي
مشاهده دادگاه در ميرشفيعي دادگاه پايان تا اما بياوريد ،
.نشد
متوجه و دور خود از را تقصير تلويحي بهطور وقتي نظري *
با ابراهيمنژاد عزت شهيد خواهر ميكرد لباسشخصيها
.هستيد سهيم هم شما:گفت فرياد
كه بود رسيده فراز اين به و داشت ادامه نظري صحبتهاي *
است مسلح نيروهاي از و نظامي يك ابراهيمنژاد آقاي قاتل
عزت شهيد برادر شد ، خواهد مشخص بهزودي انشاءالله و
..سرهنگ چرا كه ميفهمم حالا گفت ، فريادزنان ابراهيمنژاد
دو برادرم جنازه تحويل هنگام ناجا اماكن از..سرهنگ و.
حرفهاي دادند ، ما به تومان يكميليون مبلغ به سپهچك
در:گفت قاضي كه داشت ادامه همچنان ابراهيمنژاد برادر
متشنج را دادگاه جو كه نيست آسيبديده خانواده شما شان
.كنيد
تيراندازي لغو دستور تهران در بحران روز هفت طي:نظري *
جناب محبوب رئيسجمهور خواسته جهت در تقاضا اين و دادم
تاكيد نكته اين بر هم حادثه شب در حتي و بود خاتمي آقاي
است كرده دستور لغو است كرده شليك تيري كسي اگر و داشتم
.است نبوده انتظامي نيروي از يا و
دستور لغو اتهام مورد در خود سخن فراز آخرين در نظري *
اكنون تا است نداده دستور من به هيچكس حادثه شب در:گفت
.باشم متهم آن لغو واسطه به
|