اجارهاي همراه تلفنهاي ماجراي
فقر
ميخواد سيب دلش كوچيكه ، علي
شدند احضار دادگاه به نگار روزنامه سه
اجارهاي همراه تلفنهاي ماجراي
موبايل 30 اجاره معامله هر انجام براي واسطهها اكنون هم
طرفين از تومان هزار فروش 50 هرمعامله و تومان هزار
معامله تا 10 متوسط 7 طور به روز هر طي و ميكنند دريافت
ميدهند انجام
ميكنند ، اقدام كلاهبرداري باندهاي صورت به افراد اين *
اماكن ، سرقت جهت در و كرده اجاره همراه تلفن زيادي تعداد
افراد اين ميكنند ، فعاليت متقلبانه اقدامات حقهبازي ،
جا به خود از ردپايي كلان ، سودهاي آوردن بدست با
دردسر به را همراه تلفن امتياز صاحب و نميگذارند
مياندازند
مخابرات شركت
مفقودين باجه همراه ، تلفن سالن صبح ، دقيقه ساعت 30/8
زيادي عده باجه هر كنار ميدهد ، جا صف ته را خود مضطرب
پس نفسش.است كرده پر را فضا مراجعين همهمهايستادهاند
چند ميدهد ، تكيه ديوار به ميخورد ، گيج سرش ميرود ،
دستش در آبونمان قبض تومان هزار و 300 برگشتي چك فقره
ذهنش در فكر جور هزار برسد او به نوبت تا ميكند ، سنگيني
.ميخورد چرخ
برگه روي دستش ميكند ، دريافت را كارت سيم قطع فرم وقتي
امضا را برگه وحشت با و ميلرزد موبايل اجاره عدم تعهد
...ميكند
مفقودين صاحبان را مخابرات مراجعين از نفر روزانه 150
قطع و اطلاع جهت كه افراد اين ميدهند ، تشكيل همراه تلفن
هستند كساني "اكثرا ميكنند مراجعه باجه اين به كارت سيم
مطلع مدتي از پس و داده اجاره را خود همراه تلفن كه
غير وجود با و است رفته سرقت به موبايلشان شدهاند ،
مشكلات با همراه ، تلفن اجاره معامله بودن قانوني
اذهان آگاهي جهت شديم برآنميشوند روبهرو عديدهاي
طي 20 ;معاملات گونه اين روند چگونگي از اطلاع و عمومي
قرار و همراه تلفن دلالان با مستقيم ارتباط روز
در (موبايل دهنده اجاره) موجر عنوان متعدد ، ملاقاتهاي
پي در آنچه.كنيم تهيه مخفي گزارش و شده حاضر جلسات
.ملاقاتهاست و گفتوگوها ماحصل ميآيد
محترم شركت بسيار ، هماهنگيهاي وجود با است ذكر به لازم
بدست اطلاعات و نكرد همراهي را ما زمينه اين در مخابرات
بدست مكرر مراجعات طي مستقيم غير و شخصي صورت به آمده
مربوطه مسئولان گزارش اين درج با است اميد.است آمده
.بيانديشند كلاهبرداريها اين از جلوگيري براي تدبيري
بعدازظهر ساعت 4.ماه دي بيستم چهارشنبه ،
خيابان نشين قسمتمسكوني در قبلي ، قرار طبق
را آپارتمان زنگ ميشويم بنبستي كوچه وارد محموديه ،
در ما معرفي با ميپيچد ، آيفون در مردي صداي.ميفشاريم
آپارتماني واحد وارد پلهها پاگرد در ;ميشود باز
.ميشويم
است ، كرده پر را فضا نامطبوعي بوي با همراه سيگار دود
و تلفن دستگاه دو آن روي كه گردي ميز پشت ميانسالي مرد
ميكند اشاره مرد است نشسته شده ، چيده همراه تلفن چند
با كه حالي در ميرسدو مشتري الان:ميگويد و بنشينيد
;است آماده شما چكهاي:ميگويد ميكند صحبت تلفن
.بگيريد تحويل ميتوانيد
و كردم اجاره موبايل زيادي تعداد من:ميگويد ما به ورو
معامله طرف من با كه افرادي تا دادم ، ديگري اشخاص به
وضعيت نميشوند مواجه مشكلي با كه باشند مطمئن هستند ،
هم برادرش به آدم ;موارد اين در ميدانيد ، كه را بازار
.نميكند اعتماد
اجاره دست آن از و ميكنيد اجاره دست اين از شما يعني -
ميدهيد؟
ما نصيب كه چيزي البته ميچرخد ، دست به دست بله ، -
:ميگويد و ميگيرد را شماره و !ناچيزه خيلي ميشود ،
معامله...منتظرن اينجا ساعته سه خانوم اين ;آقا عباس
!كردي
.زيرش زده طرف شرمندهام ، :ميگويد ما روبه
تعدد خاطر به ملاقاتهايمان از فقره تعداد8 مورد از 50)
(.شد منتفي مشتري ، يك مورد در واسطه
***
تلفن متقاضيان اولين خود ثبتنام نفربا سال 1372 ، 500
استفادههاي با رفته رفته ;بودند مخابرات شركت از همراه
افزوده متقاضيان تعداد بر آن قيمت رفتن بالا و گوناگون
انجام براي سهلتر ارتباط جهت كه آن استفاده فرهنگ و شد
اجتماعي ، تشخص جهت وسيلهاي به تبديل ;بود ضروري كارهاي
و كلاهبرداري سرقت ، همچنين و افراد وجاهت و شغلي اعتبار
.شد داغ موبايل واسطهگري و دلالي بازار ديگر سوي از
معامله هر انجام براي واسطهها هماكنون كه طوري به
هزار فروش 50 معامله هر و تومان هزار موبايل 30 اجاره
متوسط طور به روز هر طي و.ميكنند دريافت طرفين از تومان
را هنگفتي عايدي ماهانه و ميدهند انجام معامله تا 10 7
چه تعداد اين از كه اينجاست سوءال اما ;ميآورند بدست
يا و شده انجام كامل صحت و سالم شرايط در "واقعا مقدار
است؟ بوده كلاهبرداري تعداد چه
***
ماه ، براي 3 وديعه ، تومان هزار تضميني ، 100 چك ميليون يك
واسطه را اين ;ميدهد جلو هم را تومان هزار ماهي 50
از نياين يكه ، يك مشتريه اين ميكند اضافه و ميگويد
.رفته دستتون
دارد؟ شغلي چه و چيست نامش ;ميپرسيم
شما متشخصيه ، آدم مهرآباد فرودگاه گمرك مسئول:ميگويد
.درسته جارياش حساب كرديم ، استعلام.باشيد مطمئن
و نام قبيل از صوري اطلاعات از استفاده با تنها موجر
نظر مورد بانك با جاري ، حساب شماره و شغل نامخانوادگي ،
را جاري حساب كاركرد وضعيت حضوري يا و ميكند حاصل تماس
.ميشود جويا
دسترسي و كامپيوتر به مراجعه با بانك جاري قسمت كارمند
مدت پاسخگوي تنها نظر مورد فرد جاري حساب پرونده به
چك حال به تا حساب صاحب آيا اينكه يا و بانكي حساب گشايش
.ميباشد خير ، يا است داشته برگشتي
نتايج واسطهها سوي از شده معرفي نفر هر 50 مورد در
هيچ بانك.ميشد ختم جملات اين به بانكها در استعلام
جاري حساب گشايش تازه نظر مورد فرد نميكند ، تضميني
بيشتري تحقيقات.نميپذيريم را مسئوليتي هيچ ما داشته ،
ميكنيم توصيه نميشناسيم ، را نظر مورد فرد دهيد ، انجام
ضد اطلاعات به پاسخگو فرد مورد يك در فقط.نكنيد معامله
مورد فرد هويت بسيار پيگيريهاي از پس كه پرداخت نقيض و
.شد روشن نظر
حضور واسطهها و بعدازظهر ساعت 4 ماه دي مستاجر 10 موجر ،
طريق از مستاجر و واسطه يك طريق از موجر).دارند
نگاه متقاضي شناسايي كارت به وقتي (ديگر واسطهاي
(است خرما صادرات شركت ويزيت ، كارت) ميكنيم
مسئول شما گفتند ما به (واسطه) ميرزايي آقاي:ميگويم
.هستيد فرودگاه گمرك
امشب گفتند تلفن پاي ايشون:ميگويد بلافاصله واسطه
كردم فكر "اشتباها خوزستان به سفر براي فرودگاه ميرن
!فرودگاهند كارمند
ويزيت كارت يك واين نيست كارت روي شما اسم !تشابهي؟ چه -
.است
:ميكند اضافه و.است همراهم گواهينامهام فقط من:متقاضي
سال يك مدت به "بعدا شايد و ميكنم اجاره ماه براي 2 من
.كنم تمديد
.كارمندي چك با ماه سه گفتند ما به:ميگويم
....شعبه ملي بانك از خودمه ، دستچك نه -
.ميكند تفاوت خيلي گفتيد شما آنچه با مشخصات اين -
!ميگيري؟ سخت چقدر خانم بابا اي:واسطه
شغلي عناوين به اقدام شده ، بررسي موارد از فقره (12)
روشن معامله انجام براي حضوري ملاقات در كه نمودند ، جعلي
عناوين اين بيشتر.است داشته ديگري شغل متقاضي فرد شد
شركت مدير و مجلس نماينده دانشگاه ، استاد پزشك ، شغلي ،
...و دادگستري وكيل خصوصي ،
***
گونه هر از معامله دادن جوش براي بين اين در واسطهها
وجود به صورت در نميكنندو دريغ مشتري جلب براي ترفندي
خود مشتري قبال در را مسئوليتي هيچگونه مشكل ، آمدن
شده تايپ صورت به كه قراردادها در موارد اين نميپذيرند ،
درج ميگيرد قرار اجاره متقاضيان اختيار در نسخه سه در
نوشتاري قالب گونه هر فاقد برگهها اين همچنين.است شده
شده تايپ صورت به خط چند نگارش با آن تهيه و است حقوقي
شهود و واسطه امضاي گونه هر فاقد.است سهلالوصول
.نماند جاي بر ردپايي گونه هيچ تا است قرارداد
است آمده مخابرات به كارت سيم قطع جهت كه مراجعين از يكي
مقابل طرف از اطمينان كسب از پس:ميگويد باره اين در
دو از بعد بود ، ويژه تشكيلات با خصوصي شركت يك مدير موجر
هزار آبونمان 500 قبض يك اجاره ، قرارداد عقد از ماه
جوابهاي شنيدن و مكرر تماسهاي با رسيد ، دستم به توماني
نبود ، مديران و شركت از اثري كردم ، مراجعه شركت به سربالا
.بودند رفته كشور از خارج به
ميكنند؟ اجاره تلفنهمراه كساني چه -
دختري خواستگاري به وقتي مجرد ، ميرسد ، نظر به ساله 30
.داشتم دوستش كه رفتم
من.شدم تحقير ميدهم ، حسابي آدم به را دخترم:گفت پدرش
موبايل اجاره و قسطي ماشين يك و كردم دستهچك تقاضاي هم
.كردم اقدام
پدرم حمايت چتر زير از ميخواهم:ميگويد مجرد ، ساله ، 35
وجاهت بايد مناسب شغل براي باشم مستقل بيايم ، بيرون
.آنهاست از يكي همراه تلفن داشتن كه داشت اجتماعي
براي:ميگويد باره اين در ساله مهدوي ، 32 مسعود
ميبريم يا كرد ، ريسك بايد خوب شغلي موقعيت بهدستآوردن
.ميشويم نابود يا
موبايل اجاره متقاضي معرفيشدگان %است 80 ذكر به لازم)
(.بودند سال تا 35 بين 30 جوانان
نميبينند ، روشن را خود زندگي آينده چون جوانان اين بيشتر
ندارند ، را مناسب شغل بهدستآوردن و زندگي تشكيل امكان
.ميزنند كاري چنين به دست
و اجتماعي اعتماد اوليه لوازم از موبايل:ميكنند مشاهده
آن آوردن بهدست در سعي شرايطي هر در پساست شغلي
.ميافتند دردسر به ندارند مالي پشتوانه چون و ميكنند
برو ، بزن:ميكنند نجوا را تكيهكلام اين ديگر برخي اما
كلاهبرداري باندهاي صورت به افراد اين.نذار ردپايي
در و كرده اجاره همراه تلفن زيادي تعداد ميكنند ، اقدام
فعاليت متقلبانه اقدامات حقهبازي ، اماكن ، سرقت جهت
ردپايي كلان ، سودهاي آوردن بهدست با افراد اين.ميكنند
را تلفنهمراه صاحبامتياز و نميگذارند جاي به خود از
ظاهر واسطه صورت به خود ديگر برخي مياندازندو دردسر به
مدارك با مشتري عنوان به را خود باند افراد از يكي و شده
انجام به موجر اطمينان جلب از پس و ميكنند معرفي قلابي
.ميكنند مبادرت معامله
اطلاع از پس:ميگويد باره اين در كارشناسان از يكي
قطع روز مدت 15 به كارت سيم تلفنهمراه ، سرقت از مخابرات
انجام رديابي عمليات امتياز ، تقاضاي صورت در و ميشود
از پسشود مشخص سارق مستمر پيگيريهاي با تا ;ميشود
;صاحبامتياز صورت هر در و ميشود وصل تلفن روز پانزده
آن كه ميپردازد تلفنهمراه وصل و قطع جهت را جريمهاي
.ميشود ذكر آبونمان قبض در مبلغ
ارسال قضايي مراجع به پرونده كلاهبرداري ، وجود صورت در
هر در و شود انجام زمينه اين در لازم تدابير تا ميشود ،
.ميباشد مسئول تلفنهمراه امتياز صاحب صورت
كه تدبيري:ميگويد باره دراين كارشناسان از ديگر يكي
شده گرفته نظر در موبايل دستگاه سرقت از جلوگيري براي
فعال با كه است CodeSeceryوPin Codeكد دو وجود است ،
به را رقمي چهار عدد يك تلفنهمراه دارنده كدها اين شدن
قرار ارتباطي رمز را (تولدش تاريخ "مثلا) خود دلخواه
كد عنوان به موبايل و دستگاه صاحب بين فقط كه ميدهد
را رمز شماره دستگاه ارتباط هر از قبل ;ميگيرد قرار
و قفل دستگاه رمز اين زدن غلط با و ميكند درخواست
.ميشود استفاده غيرقابل
معاملاتي چنين از جلوگيري براي كه اينجاست سوءال اما
با اگر است؟ شده انديشيده ويژهاي تدابير چه غيرقانوني
گرفتن به تنها و ميگرفت صورت قانوني برخورد متخلفين
اجاره مودي مخابرات محترم شركت خود و نميشد اكتفا تعهد
اين در و نميآمد وجود به مشكلاتي چنين بود همراه تلفن
كوتاه متعدد كلاهبرداريهاي از را سودجو افراد دست اقدام
فراهم جوانان براي اشتغال امكان ديگر ، سويي از و ميكرد
دست شغلي اعتماد جلب براي نباشند ناگزير آنها تا ميشد
بزنند؟ اقداماتي چنين به
خليلي افسانه
فقر
وكنار گوشه در حادثه هزاران بلكه و صدها روزانه شايد
آنها كنار از تامل لحظهاي بدون ما و بيفتد اتفاق دنيا
زيرا گرفت ناديده نميتوان را حوادث از بعضي اما بگذريم
يا و بيننده يا شنونده كام كه ناگوارند و تلخ آنچنان
بود ، حادثه يك هم ما حكايت. ميكنند تلخ نيز را خواننده
در فقر داغ شعلههاي در كه خانوادهاي با آشنايي حادثه
.بودند شدن كباب حال
مسنتر بسيار را او فقر فشار كه ميانسالي مرد گذشته سال
در همشهري روزنامه سرپرستي به ميداد نشان واقعيش سن از
وي بر زندگي در كه مصائبي گفتن از پس و مراجعه كرمانشاه
. كنيم ياري را او كه كرد درخواست بود گذشته خانوادهاش و
كردم پيشنهاد نميخورد متكدي افراد به شخصيتش ديدم كه من
افرادي ساير مانند و بگيرد ما از روزنامه تعدادي روزانه
كسب درآمدي خود براي ميكنند معاش امرار راه اين از كه
"فورا بجنگد فقر با شده نحوي هر به ميخواست كه او كند ،
چند از پس شد ، مشغول روز همان از و كرد قبول مرا پيشنهاد
نان كفاف فقط درآمدش كه دريافتم و پرسيدم را وضعش روز
منوال همين به مدتي ميدهد ، را نفري شش خانواده يك خشك
از تعدادي براي را مرد اين حكايت روزي اينكه تا گذشت
كه كردند مامور مرا خود آنها نهايت در كردم تعريف دوستان
و ببينم نزديك از را خانوادهاش و او زندگي وضع و بروم
كار از گره يكديگر همياري با كه كنم گزارش دوستان براي
يكي "چغاگلان" نقطه آخرين در خانواده اين بگشائيم ، آنها
آنها خانه ميكردند ، زندگي كرمانشاه فقيرنشين محلات از
و بود "آبشوران" شهر روباز فاضلاب عبور مجراي به نزديك
پر را خاليشان و محقر خانه تمام تعفن بوي سبب همين به
مادر و ميبردند رنج سوءتغذيه از خانواده تمام بود ، كرده
موكت تكه چند داشت ، تن بر وصله هزار پيراهني خانواده
شايد بود ، وسايلشان تمام رفتهاي در وار زه پنكه و كهنه
را فاجعه عمق و فقر عمق نباشد جايي چنين وقتي تا انسان
جوان دختر نگاه از ميتواني آنجايي وقتي اما نكند حس
لباس تكه چند داشتن آرزويش بزرگترين كه بفهمي خانواده
و گذاشتم جا برايشان داشتم جيب در كه هرچه روز آن است ،
در را آرزو آن كه غمي و اجتماعي عدالت برقراري آرزوي با
آن اسفناك حكايت و برگشتم دوستان پيش ميخشكاند دل
به توجه با كدام هر دوستان كردم ، بازگو را خانواده
كمكهاي اما گرفتند نظر در آنها براي را كمكي بضاعتشان
خود از چيزي هيچ كه نفره شش خانواده يك براي ما اندك
پس كرديم كمك ديگر اندكي ما و شد تمام بهزودي نداشتند
را ماهيگيري آنها به دادن ماهي جاي به كه كردم فكر آن از
دنبال به را بيچاره مرد فكر اين با و بياموزيم ايشان به
كارخانه اين از سازمان ، آن به اداره اين از انداختم خودم
براي جايي بزرگ شهر اين كجاي هيچ اما..و شركت آن به
مرد اين قيافه چون شايد يا و نداشت نفر يك كردن كار
از نااميدي از پس نميدادند ، كار او به بود نحيف و تكيده
براي كرد پيشنهاد دوستان از يكي آقا اين براي كار يافتن
به بيندازيم راه كسبي برايشان و بگيريم وامي خانواده اين
با كه نموديم مراجعه امداد كميته به تصميم اين دنبال
سازمان مديركل نزد سپس شديم ، روبهرو بالا سر جوابهاي
قول ايشان خوشبختانه كه رفتيم كرمانشاه استان بهزيستي
اين به وام تومان هزار سيصد شد قرار و داد همكاري
به وام اين اداري چرخشهاي ماه سه از پس كه بدهند خانواده
پرت و خرت مقداري وجه آن با كه شد تبديل تومان هزار 50
كه هنگامي بعد اندكي اما دستفروش شدند ايشان و گرفتيم
را بساطش معبر سد رفع ستاد اعضاي آمد وي كار به رونق كمي
باز كه كردند نابود را وسايلش از بسياري و ريختند هم به
روي فروشي روزنامه به نگونبخت آن گذشته از افسردهتر هم
تقاضايمان امروز به تا و ما گردن شكست هم وامش كه آورد
نتيجه بهزيستي سازمان توسط وام آن كردن بلاعوض بر مبني
.است نداده
و خود بنه و بار غمگين غروبي در ما داستان مرد القصه
استان به كار كردن پيدا اميد با و بست را خانوادهاش
خانواده اين قسمت "ظاهرا اما كرد سفر "كردستان" مجاور
و زدم آنها به سري و رفتم پيش چندي زيرا فناست و نيستي
از هم مقداري خودم موجودي بر علاوه شدم مجبور بار اين
كرمانشاه اگر زيرا بدهم آنها به و كنم قرض دوستان
نبود هم خبرها اين از آنجا بود فروش براي روزنامهاي
خواهند هم باز ايراني دوست نوع و خوب مردم ، آيا نميدانم
و فقر در اينچنيني خانواده صدها و خانواده اين كه گذاشت
شدن نو شاهد كه ايامي اين در اينكه يا و برند بسر فلاكت
البته كرد؟ خواهند شاد را خانوادهها اين دل هستيم طبيعت
هم را خارجيان فقر طاقت كه است داده نشان هميشه ايراني
.خود هموطنان به رسد چه ندارد
كرمانشاه در همشهري خبرنگار -شهبازي
ميخواد سيب دلش كوچيكه ، علي
سن سال از 4 بيش كه كوچيكه علي ما ، خانه همسايگي در
علي ومادر پدر.ميكند زندگي مادرش و پدر با ندارد ،
مخارج عهده از بتوانند كه ندارند خوبي مالي وضع آنقدر
.فقيرفقيرند آنها حقيقت در.برآيند فرزندانشان شكم
گريه حال در مرتب و است گرسنه اوقات بيشتر علي همين براي
.است زدن نق و
پزشك نه.است پزشك يك منزل كوچيكه ، علي خانه طرف آن
سر از دكتر كه بعدازظهرها.جراح متخصص يك بلكه عمومي ،
از گوشهاي در كه علي ميرود ، خانه به و برميگردد كار
همسايه شيك ماشين به را خود است ، كرده كمين كوچه
جلوي صندلي روي در كه سيب از پر پلاستيك به و ميچسباند
.ميزند زل است ، ماشين
لبهايش دور و ميآورد بيرون را زبانش ناخودآگاه آنوقت
قورت رويايي ولع با را دهانش آب هم بعد.ميليسد را
ماشين شيشه روي را بينياش و دستها آنقدر گاهي.ميدهد
خود ميخواهد شايد.ميشود قرمز دماغش نوك كه ميهد فشار
.كند نزديكتر سيبها و پلاستيك به را
كوچيكه علي بيداد و داد با ميآيد ، بيرون همسايه كه گاهي
شيشه كردن كثيف براي را واو ميكند دور ماشينش ازكنار را
كه حالي در را سيبها پلاستيك بعد ميكند ، دعوا كلي ماشين
خانه درون به ميكند ، بدرقه خانه تا را او علي چشم دو
وعلي دارد ادامه روز هر "تقريبا ماجرا اين و ميبرد
.است گريان همچنان
افراد از بسياري كنيم ، نگاه اطرافمان به دقيقتر كمي اگر
برخوردار مناسبي مالي بضاعت از كه ديد خواهيم را جامعه
.عاجزند خود معيشتي نيازهاي كمترين تامين از گاهي و نبوده
به توجه با و بينديشيم هم به بيشتر قدري كه است خوب چه
بضاعت و توان حد در هستيم ، جديد سال درآغاز كه آن
معصوم كودكان آرزومند و پراميد چشمهاي چشمنواز ماليمان ،
.باشيم ديارمان
همشهري خبرنگار -كرد شهر -طالبي بني بهاره
شدند احضار دادگاه به نگار روزنامه سه
مشاركت ، روزنامه مسئول مدير خاتمي محمدرضا :اجتماعي گروه
قوچاني محمد و فتح سردبيري شوراي عضو باقي عمادالدين
دادگاه مطبوعات ، دادگاه به آزادگان عصر روزنامه نويسنده
.شدند احضار اطلاعات وزارت و انقلاب
اخبار كسب انتظار در مردم حاليكه در نو سال آغاز در
خبر با بودند حجاريان سعيد ترور آمران و عاملان از جديدي
.شدند مواجه روزنامهنگاران بازجويي و احضار
جديد ، سال نخست هفته پايانيافتن با:ما خبرنگار بهگزارش
آزادگان عصر روزنامه در شاغل قوچانيروزنامهنگار محمد
ترور مورد در و شد احضار اطلاعات وزارت به مطلع عنوان به
فضاي وي چند هرگرفت قرار بازجويي مورد حجاريان سعيد
پرسشها متن اما كرد ارزيابي دوستانه را گفتوگو اين
در پرسشهايي و قوچاني اجتماعي سياسي گرايشهاي باره در
چرا كه سئوال اين مهمتر همه از و وي كاري سابقه باره
جالب است كرده انتخاب را آزادگان عصر روزنامه كار براي
.ميرسد نظر به توجه
نيز فتح روزنامه سردبيري شوراي عضو باقي عمادالدين
به جديد سال دوم هفته در كه بود ديگري روزنامهنگار
احضاريه برگه در چند هر.است شده احضار انقلاب دادگاه
روز 9 كه دومي برگه در اما بود خالي شاكي جاي نخست
و صداوسيما توسط جا اين شد ارسال باقي براي فروردين
شد داده مهلت روز سه باقي به و بود شده پر اطلاعات وزارت
مهلت آخرين كه است حالي در اين برود انقلاب دادگاه به تا
است گفته باقي و بود رسمي تعطيل و فرودين با 12 مصادف وي
باقي احضار و كرد خواهد مراجعه دادگاه به فروردين روز 14
مطبوعاتي جرايم در سو يك از كه است گرفته صورت حالي در
از و ندارد قانوني مشروعيت دادگاه به نويسندگان احضار
رسيدگي براي انقلاب دادگاه صلاحيت در حقوقدانان ديگر سوي
.دارند شبهه مطبوعاتي جرايم به
روزنامه مسئول مدير و امتياز صاحب خاتمي محمدرضا احضار
يك احضار باره در خبر آخرين مطبوعات ، دادگاه به مشاركت
اميدواريم كه بود جديد سال دوم هفته در روزنامهنگار
.باشد نوع اين از نيز خبر آخرين
و احضار با او نام كه قاضي مرتضوي ، سعيد صورت هر در اما
:است گفته باره اين در است عجين روزنامهنگاران بازداشت
هفته اين "احتمالا مشاركت روزنامه مديرمسئول از بازجويي
.شد خواهد انجام
متوجه روزنامه انتشار با كه مسئوليتهايي بر تاكيد با وي
منتشر روزنامه در مطلبي وقتي:گفت ميشود آن مسئول مدير
شود پيدا مطلب آن به نسبت هم شاكي است ممكن ميشود ،
.بپذيرد را آن تبعات بايد مسئول مدير بنابراين
سال به مربوط رسيده شكايات كه مطلب اين بيان با مرتضوي
تعداد و نوع باره در اطلاعاتي گونه هر ارايه است ، گذشته
موكول مشاركت روزنامه وكيل به را شاكيان نيز و شكايات
.كرد
را مشاركت روزنامه وكالت مرتضوي قاضي گفته به
.است گرفته برعهده "حسينآبادي"
طول در منظم انتشار با امسال روزنامهها است گفتني
خبر كسب به را مردم اشتياق تا داشتند سعي نوروزي تعطيلات
سال روزهاي آخرين در حجاريان سعيد ترور.كنند سيراب
واقعه ، اين از اخبار كسب براي جامعه عطش و گذشته
كرد راسخ اطلاعرساني براي خود عزم بر را روزنامهنگاران
مطبوعات توسط تعطيلات طول در مختلفي اخبار مورد اين در و
خبر ارسال شده صادر اطلاعيه چند هر.شد ارائه مخاطبان به
محدود دادگستري و اطلاعات وزارت به فقط را ترور مورد در
جاي به مردم اما.شد مواجه خبري سكوت يك با جامعه و كرد
و احضار باخبر حجاريان ترور به مربوط اخبار شنيدن
.شدند مواجه وي مطبوعاتي همكاران بازجويي
|