جشنواره در ايراني زن فيلمساز آثار 12
ايتاليا
گروهي نقاشي نمايشگاه برپايي مناسبت به
از ;نو طرح نگارخانه در هنرمندان از
تجريدي مايههاي نقش تا هندسي علامات
كتاب معرفي
ناشناخته كه بنايي - "رايشتاگ" درباره
پردهگشايي تا پوشش از ;است مانده باقي
جشنواره در ايراني زن فيلمساز آثار 12
ايتاليا
ايران ، كوتاه سينماي زن فيلمساز دوازده آثار:هنري گروه
در زنان فيلمهاي بينالمللي جشنواره يكمين و بيست به
مسئولين كه است حالي در اين.است شده ارسال ايتاليا كشور
به جشنواره در را بخشي هستند علاقهمند جشنواره برگزاري
ايراني زن كارگردانان توسط شده ساخته فيلمهاي نمايش
.دهند اختصاص
فيلمها اين اسامي ايران جوانان سينماي انجمن عمومي روابط
:كرد اعلام ترتيب بدين را
نظريه ، پريوش / عروسكم و من شيخالاسلامي ، مهوش / چارشو
حقيقي ، زندي مونا / نگاه راز امامي ، فيما / ميبيند چه او
/ كريمي ماندانا / پگاه فرد ، نوراللهي مهناز / صبح بريال
/ فرصت هاشمي ، مهرنوش / هستند واقعي ما تصاوير همه
هنگامه / نيست هيچكس مثل كه كسي مقدم ، فرحآور مژگان
زهرا / انتظار دختران قمشهاي ، شادي / امروز / آزاده
.شكوهي آزيتا / ديكته جعفري ،
تا 17 زنان 11 فيلمهاي بينالمللي جشنواره يكمين و بيست
.ميشود برگزار ايتاليا در مهرماه 1379
گروهي نقاشي نمايشگاه برپايي مناسبت به
از ;نو طرح نگارخانه در هنرمندان از
تجريدي مايههاي نقش تا هندسي علامات
خاني قاسم مهراب اثر
درزي ندا اثر
تا 21 از 15 هنرمندان از گروهي نقاشي آثار از نمايشگاهي
.شد برگزار نو طرح نگارخانه در اسفندماه 78
قاسمخاني ، مهراب درزي ، ندا از آثاري نمايشگاه ، اين در
و حسابي سالومه ملكي ، تينا مرشدزاده ، فربد احمدي ، فرنوش
.گرفت قرار عموم ديد معرض در مطيع رضا
مورد در نمايشگاه اين در شركتكنندگان از يكي درزي ، ندا
باتجربهاي آشنايي مقصود عملي كار در":ميگويد كارهايش
اسلامي -ايراني تصويري عناصر درهمآميختن بهواسطه نو
و است گذشتگان هنر بازنگري از ناشي تجربه اين.است بوده
ظروف سنگي ، شده حك كتيبههاي چون بصري منابع از الهام با
نگارهاي نيز و اسلامي بناهاي در تصويري مشخصههاي فلزي ،
روح و جوهر با ايراني نگارگر اينكه به توجه با.ايراني
ماهرانه قلمگيريهاي در را آن و بوده آشنا خوشنويسي
تا ام كرده سعي ميدارد ، بيان خود كارهاي در خط بهوسيله
گرفته بهره فضا دهنده ارتباط عامل بهعنوان عنصر اين از
مورد كارهايم اكثر در آنچهدهم عينيت را موردنظر فضاي و
بوده ، پيرامون جهان با روابطش و انسان ميگيرد ، قرار توجه
او و ميكند برقرار ارتباط خود مخاطب با حد چه تا حال
زمان گذر نيازمند كه نكتهاياست واميدارد ، تعمق به را
نقاشي پيام كه نگرش اين با تاكنون.است بيشتر تحقيق و
راز و رمز از هالهاي در و شود دريافت اول وهله در نبايد
در سال 1371 از پس اين و پرداختهام نقاشي به باشد ،
ملموس و عادي نقوش "صرفا كه نقوشي.شد پديدار كارهايم
گليم نقوش قالب در انساني نقش تداعيگر و نبوده گليم
به را خود جاي كمكم كه پيچيده درهم فضايي و است بوده
نياز است ، افزوده آن مفهومي بار به و داده سادهتر فضايي
و هنر فلسفه مباني چون مباحثي طي در فكري پشتوانه به
فضاي مدد به ارشد كارشناسي دوره در ايران نگارگري تاريخ
تحقيقي تاثيرگذار عامل ديگر.است آمده كارهايم رمزآلود
اصلي ريشههاي بررسي و ايران اساطير در زن نقش زمينه در
حمايتكننده ، و زاينده نيروي قالب در كه زني بوده ، او
محدوده از گريز.دارد دههزارساله زمانهاي دل در ريشه
و مناسب سطحي كه داشت آن بر مرا ايراني نگارگري در كادر
بهدور و بالقوه كه سطحي يافته ، پيشين كارهاي با منطبق
چيزي آن و كرده فراهم را لازم زمينه مضاعف پرداخت از
".صخره سنگهاي جز نبوده ،
و است حكمفرما شدت به افقي تركيببندي مطيع رضا آثار در
را حادثهاي نوع هر وقوع امكان گويي كه است چنان شدت اين
منتفي شود ، يكديگر درون به لايهها اين سيلان به منجر كه
تنهايي به لايهها خود ميان در كه هرچند.ميكند
ميشود ، ديده رنگپاشي و قلممو ضربه همچون رفتارهايي
اين.ماندهاند باقي خود افقي لايه محدوده در "كاملا اما
تاحدودي و درونگرايانه شدت به را كارها كه است كيفيتي
.است كرده عارفانه
نمايشگاه ، اين در شركتكنندگان از ديگر يكي احمدي ، فرنوش
حاصل تابلوها مجموعه اين:ميگويد چنين آثارش مورد در
در بيشتر رنگ آغاز دراست گذشته سال ده در من تجربيات
تابلو شكلپذيري در آن سهم و بهچشمميخورد كارهايم
در گرم و سرد رنگهاي وجود.است ديگر بصري عناصر از بيشتر
ناشي ناب و خاص رنگهاي كنار در خاكستريها وجود هم ، كنار
بارها رنگها.ميباشد نقاشي حين در من متفاوت احساسات از
"معمولا.بهدستنميآيند يكباره و كرده تغيير بارها و
نقش تابلوها بعضي در و هستند مطرح من درنقاشيهاي اشياء
طبيعت از سادهاي تصوير با نقاشي.ميكنند ايفا بزرگي
تعريف پيش از ميشود ، شروع كوچك اشياء از سطحي و بيجان
گاه مختلف خطوط.ميآيد بهدست كار جريان در و نبود شده
مختلف بافتهاي وجود ملايم ، يا و خشن گاهي عمودي افقي ،
در كوچك نقوش از استفاده و مواد تركيب از استفاده با
.هستند كارهايم ديگر ويژگيهاي از نيز بزرگ سطوح كنار
سفالينههاي از تاثير با نقوش و هندسي اشكال علامات ،
كنار درميباشند كشورها ديگر و ايران گذشته منقوش
و خاص كمپوزسيونهاي از تابلو پيچيدگيهاي گاه و شلوغي
در نظم وجود بهعبارتي) ميكنم استفاده دهنده آرامش
براي رانميتوانم خاصي سبك نام (بينظمي
آثارم در مختلف سبكهاي و روشها زيرا تابلوهايمبرگزينم ،
من علاقه مورد كه شيوهاي به كارهايم و داشتهاند تاثير
.ميكنند بيان مرا ذهني برداشتهاي و شده نزديك است ،
بيننده شناخت به بستگي تصاوير گرفتن قرار عموم قابلفهم
.دارد اثر
يادگاري عكسهاي ميتوان را قاسمخاني مهراب كارهاي
بسيار او تابلوهاي درون افراد.دانست دلتنگ برزخي اهالي
ويژهاي انتخاب هيچ بدون گويي ميرسند ، بهنظر بلاتكليف
قرار عيني كمتر و درهم بسيار منظرهاي برابر در
در كه است حدي تا بيمنظوري و بلاتكليفي اين.گرفتهاند
بهنظر تجريدي نقشمايههايي بيشتر فيگورها كارها ، برخي
نوع هر از استفاده از "مطلقا هنرمند كه بخصوص.ميرسند
تاريخچهسازي يا روانكاوي به آن واسطه به بتوان كه عنصري
.است كرده خودداري پرداخت ، تابلوها درون افراد
مهمي بسيار نقش من كارهاي در انساني فيگور:ميگويد وي
قرار محيطش محاصره در كه آن با كارها اين در انساندارد
.ميدهد قرار تحتالشعاع را اطرافش فضاي تمام اما دارد ،
محيطش خودش است ، خود پيرامون محيط بازتاب درواقع كه او
و فرم همچون ، كار بعدي عناصر تمام.ميكند پر را
انساني او.هستند او تحتتاثير..و رنگ و تركيببندي
.است انفجار حال در نزدن حرف و كردن فكر فرط از كه است
بودن معنوي يا بودن فكور معني به "صرفا من براي كردن فكر
كه هستم انساني ذهني درگيريهاي متوجه بيشتر من.نيست
قدرت ديدن زياد اين و ميبيند زياد اما ميبيند ، خوب
تنها تخريب ، حالا ميكند ، سلب او از را تحليل و تجزيه
نزدن حرف و ديدن او.ميگيرد قرار برابرش در كه است راهي
.نيست او انتخاب تخريب ، اما ميكند ، انتخاب را
در نمايشگاه اين در ديگر شركتكننده نيز ملكي تينا
كه ميدانند همه بيگمان":خودميگويد آثار توضيح
از شيء و فرم كه نيست معنا بدان فقط شيء و فرم استحاله
معناست بدان ميكنم گمان بلكه.شوند خارج خود طبيعي حالت
مثال بهطور.باشد شده گرفته آنها از اشياء مفاهيم كه
در كه است فرمي فقط بلكه.نيست نشستن جاي منظور به صندلي
بصري نشانه يك بهعنوان يا و خاص مفهومي و آرايش جهت
در اشياء مفهوم شدن حل نوعي ، به پس.ميشود گرفته بهكار
بهطور كه باشند شدهاي شناخته فرمهاي حال.است فرمشان
مثل.هستيم روبهرو آنها با روزمره زندگي در مستقيم
فرد هر درون با فوق موارد اين و..و اشياء فيگورها ،
فرد روحيات مستلزم كه ميباشند دارا را خود خاص پيوستگي
از و است وابسته درونش در چيزهايي با فرد هر پس.است
نقاشيهايش در خاص (المانهاي) نشانههاي بهعنوان آنها
ممكن چون خاص مفاهيمي بهعنوان نه البته ميكند ، استفاده
دارد وجود امكان اين.نباشد بين در مفهومي پيام هيچ است
وجود المانها آن و فرد مابين عاطفي رابطه نوع يك كه
بخواهد آنها از بجا استفاده با فرد شايد يا و باشد داشته
اين محتواي و مفهوم اگر حال.كند القا را مفهومي يا پيام
فقط.ميماند برجاي چيزي چه بگيريم آنها از را المانها
باعث زيباييشناسي نظر از كه بافت و رنگ -خط -فرم سري يك
.است تحليل و نقد هرگونه فاقد كه ميشود خاص تجربهاي
و منطق جهان از و داراست را خود دنياي كه تجربهاي
بهعنوان را آن بتوان شايد كه است بهدور "كاملا استدلال
".گذارد نام معنوي شهود يا تجربه يك
به نظر كارهايم در من":ميگويد نيز مرشدزاده فربد
عناصر و اجزا مابين مناسبات بر حاكم روابط بخصوص و جامعه
بخصوصي قشر هنجارهاي و رفتارها بر تاكيدي با دارم ، جامعه
در كه افراد از گروهي.ميدهند تشكيل را من نسل كه
اجتناب":بگويم ميتوانم دربارهشان جمله كوتاهترين
انقلاب روزهاي در كه نسلي ".نشوند مبتلا تا ميكنند
آنقدر جنگ روزهاي و باشند موءثر كه بودند آن از كوچكتر
.كنند فراموش نتوانند هرگز كه ميرسيد عقلشان
بسيار انگيزههايي با امروز انسان كه ميكنم فكر من
و عامه حقوق رعايت تا گرفته جبن از گوناگون و متفاوت
تن بيحاصلي و بيحوصلگي سر از گاهي و احترام داشتن نگاه
جامعه با تعامل از و ميدهد فراموششدگي و فراموشي به
.شود منزجر كه مبادا ميكند ، خودداري
و پنجره بيرون ناهنجاري و كژي نديدن براي امروز انسان
باور و ميبندد را پنجره ناتواني ، زيربار در خردنشدن
و انزوا ريشه اين.نيست خبري هيچ پنجره بيرون كه ميكند
نسل گريبانگير من عقيده به كه است خودخواستهاي تنهايي
.دارم را آن ناشناخته زواياي كشف و ريزنگري قصد من و ماست
در شركتكننده نقاشان از ديگر يكي حسابي سالومه
در من هدف": است گفته نيز ويبود مذكور نمايشگاه
كردن ساده و كهن نمادهاي درآوردن انتزاع به نقاشيها ،
و خيالپردازي ازطريق كه رازگونه و رمز طوري آنها ،
و است نمادها ، اصلي مشخصات از الهامگيري با نمادسازي
روشني با تخيل از انتزاعيام ، نقاشيهاي در ميكنم سعي
.آورم پديد غريزه ، اوضاعيتوهمي از ناشي هيجانات از گرفتن
به بعد و ميكنم مطالعه و تحقيق نمادها مورد در ابتدا
.ميكنم كار ايراني نمادهاي روي بيشتر و ميپردازم نقاشي
مختلف رنگهاي و كلاژ از استفاده تابلوها ، در من تكنيك
و مقوا روي بر (...و پاستل رنگپودري ، گواش ، اكريليك ، )
".است بوم
كتاب معرفي
اول نسل -ايران معاصر نقاشي پيشگامان
مجابي جواد :نويسنده *
امامي كريم:ترجمه *
ايران هنر انتشارات *
معاصر تجسمي هنرهاي تاريخ از مجلد نخستين كتاب ، اين
شكلي (اول نسل) پيشگامان بزرگداشت دليل به كه است ايران
فعاليت كه تاريخ اين ديگر مجلدات.است يافته ويژه
برميگيرد ، در تاكنون سي دهه از را معاصر هنرمندان
نسل ، هر كتاب.دارد تحليلي و دايرتالمعارفي ساختاري
بودهاند ، فعال دهه دو يا يك در كه را بسياري هنرمندان
.ميشود شامل
فرهنگي و اجتماعي زمينههاي بررسي با است كرده سعي موءلف
و نقاشان از نسل هر هنري خلاق كوششهاي دوره ، هر
و دهد بازتاب تحليلي تاريخي شيوه به را تنديسگران
.كند ارائه ايران معاصر هنر سال پنجاه از تازه نگرهاي
ميشوند ، منتشر زودي به كه گروه اين كتابهاي ساير
:از عبارتند
نسل) آزاد نوآوران و سنتگرا نوآور تنديسگران و نقاشان *
.(دوم
.(سوم نسل) شصت و پنجاه دهه تنديسگران و نقاشان *
.(چهارم نسل) هفتاد و شصت دهه تنديسگران و نقاشان *
. پيروان و شاگردان الملك ، كمال *
ناشناخته كه بنايي - "رايشتاگ" درباره
پردهگشايي تا پوشش از ;است مانده باقي
به كه زماني تا (1894) تاسيس بدو از رايشتاگ بناي
،(1999) شد تبديل آلمان كشور جديد پارلمان "بوندستاگ"
.است سرزمين اين اخير سال يكصد متلاطم تاريخ شاهد
دمكراسي ، دوران تماشاگر بنا اين اشپيگل ، مجله نوشته به
سرد ، جنگ ديكتاتوري ، و كمونيسم نازيسم ، خودكامه حكومت
ناشناخته هنوز خود ولي بوده ، دوباره اتحاد و دوپارگي
.است مانده باقي
تاكنون شد ، افتتاح سال 1894 از كه رايشتاگ ساختمان
كه اوليه نقشههاي از و است بوده تغيير و ترميم مشغول
به و شده ترسيم فرانكفورت اهل معمار "والوت -پل" توسط
باقي ديگري مدرك و سند هيچ طرح ، چند جز درآمده ، اجرا
كه كتابي تعداد نظر از بنا كه شده گفته.است نمانده
آشپزخانه مدرنترين مالك و برلين كتابخانه سومين داشته ،
!است بوده ميشده ، طبخ آنجا در قهوه بدترين كه شهر
به تجملي مجسمههاي بسياري تعداد را ساختمان خارجي نماي
تعداد اكنون كه ميكرده تزئين ويلهلم ، دوران باروك سبك
معلوم نخست سالهاي همان در.است مانده باقي آنها از كمي
و است كوچك بسيار شده ساخته كه هدفي براي ساختمان كه شد
منظور به معماران پيشنهادات دومينبار ، براي آنكه از پس
و كلي تخريب از صحبت شد ، روبهرو شكست با ساختمان گسترش
در مهيبي آتشسوزي اينكه تا شد مطرح جديدي بناي ساخت
بحث به و برد بين از را اصلي سالن فوريه 1933 تاريخ 27
.بخشيد خاتمه نوسازي و تخريب
سوءاستفاده رخداد اين از "فورا وي همرزمان و هيتلر
كمونيستها گردن به را آتشسوزي گناه و كردند سياسي
و شناخته حريق مسبب را هلندي و بيكار كارگري و انداختند
براي كه واريته ساختمان به نيز خود.كردند بازداشت
نقلمكان داشت ، اختصاص سيرك ازجمله و مختلف نمايشهاي
.بود برنامههايشان و آنها براي راحتتري محل كه كردند
"اسپر -آلبرت" سرشناس معمار نازي حزب اقتدار دوران در
رايشتاگ شامل كه كرد طرحريزي را عظيمي ساختماني مجموعه
و نشد عملي هيچگاه اما ميشد ، نيز براندنبورگ دروازه و
.ماند باقي طرح بهصورت هميشه براي
نظر از بنا اين اينكه وجود با دوم ، جهاني جنگ زمان در
كه ضدهوايي آتشبارهاي دليل به بود ، بياهميت استراتژيك
متفقين حملات شديدترين مورد بودند ، كرده مستقر بامش بر
در روئيده سبزههاي بر بعد ماه چند و گرفت قرار
بعضي كه حالي در و ميكردند چرا گوسفندان آن ويرانههاي
سعي آن اطراف سوخته زمينهاي روي بر برلين گرسنه سكنه از
به را ساختمان ديگر عدهاي داشتند ، سبزيجات كاشت بر
.بودند غيرمجاز كار و كسب مشغول و تبديل سياه بازار
وجود با و شد صلح دوران فداي رايشتاگ جنگ ، دوران از پس
سال در نبود ، برنامهاي هيچ بنا از استفاده براي اينكه
از را بيرونياش نماي و برداشته را آن ويران گنبد 1954
.ساختند پاك مجلل تزئينات
شهر و شد كشيده برلين ديوار ساليكه همان سال 1961 در
تعمير مسئول "گارتن بام پل" آقاي شد ، تقسيم پاره دو به
و گچبريها با ساختمان داخلي ديوارهاي كليه و شد بنا
اطراق ساختمان اين در مدتي كه روس سربازان يادگارهاي
متراكم و نسوز شيشه پشم از ضخيمي قشر با بودند ، نموده
شصت دهه در كه بخشيد بيهويتي زيبايي آن به و پوشاند
.ميشد تلقي مدرن ميلادي
مراسمي يا و نمايشگاه گاهي هرچند بعد ، به تاريخ اين از
شبيه غولي به بيشتر رايشتاگ ولي ميشد برگزار آنجا در
.باشد آرميده برلين ديوار سايه در كه بود
رايشتاگ بازگشايي و پوشش كريستو ،
بهنام تنها را وي هنر ، جهان كه "واشف يا -كريستو"
ساكن و تبار بلغاري و دارد سن سال ميشناسند 65 كريستو
آن در كه سرزمينش از تاريخ 1957 در او.امريكاست كشور
و ياد با و گريخت غرب به داشت تعلق شرق بلوك به زمان
سال 1933 در كه ديمتروف -ميكائلوويچ گئورگي هموطنش ديده
ساختمان در حريق ايجاد به متهم هلندي كارگر با همراه
دفاعيه در ديمتروف.مينگريست بنا به بود ، شده رايشتاگ
كشيدن آتش به را حزب رهبر هيتلر شخص بلند صداي با خويش
و محبوبيت وي براي ديمتروف آزادي حكم.نمود متهم ساختمان
كشورش نخستوزيري به بعد دهسال و آورد بهبار ملي وجاهت
.شد برگزيده بلغارستان
مشغول ديمتروف ، بهياد بهغرب گريز ، زمان از "كريستو"
بهعنوان ساختمان بازگشايي و پوشش پروژه برنامهريزي
در هنري طرحهاي همه از آنكه وجود با ولي است ، خاص نمادي
هزينه هميشه او و آمده بهعمل استقبال آلمان كشور
اجراي از سال 1995 تا پرداخته ، "شخصا را خويش پروژههاي
دقايق آخرين در نيز بالاخره و آمد بهعمل ممانعت طرح اين
توسط بوندستاگ به رايشتاگ تبديل كار شروع با همزمان و
"كريستو" به "فوستر -نورمان" انگليسي پرآوازه معمار
.شد داده طرح اجراي اجازه
سال چهار و بيست از پس سال 1995 ژوئن ماه هفتم روز در
نقره پارچه تن شش مناسب هوايي در "كريستو" برنامهريزي
بام از پرآهار چينهاي با يخزده آبشاري مانند را فام
آن با كه متر هزار يكصد برابر پارچه تن شش.افكند بهزير
توسط برش از پس ساخت مفروش را فوتبال زمين ميتوان 14
را ساختمان دروني حياط دو و خارجي نماي ماهر خياطان
پارچهاي ، لفاف به آبيرنگ طناب متر هزار پانزده و پوشاند
و شده مخفي پارلمان بينندگان ، هفته دو.بخشيد فرم
كه اشخاصي براي و نمودند تحسين و بازديد را روپوشيده
بهمدت تلويزيوني فيلم بودند نشده ديدار به موفق
تلاش كه شد تهيه مارك دوميليون ارزش به دقيقه يكصدوپنجاه
.گذاشت بهنمايش را همسرش و كريستو ساله 24
و گرديد برآورد مارك ميليون هنري 10 اثر اين مخارج
اين انعكاس.نمود مقروض ولي شاد ، و راضي را كريستو
به اعتراض براي دهقانان كه رسيد آنجا به تاريخي رويداد
مراكز بام مردم حمايت و توجه جلب و دولت كشاورزي سياست
كريستو از و پوشاندند نحوي به را خود كشاورزي و دامداري
.كردند تقليد
ساختمان نماي در موجود مجسمه چند براي پوشش از قبل
آنها هم كه ساختند مارك ميليون قيمت 5/2 به آهنين قفسهاي
و نظام كريستو اثر به هم و كرده حفظ احتمالي صدمات از را
ساله زمان 24 در كريستو كه طرحهايي تماميبخشيد تقارن
هزينه تامين براي ميكشيد نيويورك در دفترش در انتظار
زيباترين از يكي.رفتهاند بهفروش رايشتاگ بستهبندي
بانك توسط و كشيد سال 1986 در هنرمند كه كلاژياست آثار ،
نگهداري بانك مجموعه در اينك و گرديد خريداري هيپو برلين
بخشيده را "مجدد آغاز نماد" نام آن به كريستو و ميشود
.است
:است گفته اينباره در مطبوعاتي مصاحبهاي در "كريستو"
و كشور يك تقسيم از نموداري بهعنوان ميخواستم "قبلا"
كنم ، مخفي ديدها از مدتي براي و بپوشانم آنرا شهر يك
هرچه.ميشود ديدن بهتر باعث نديدن كه دارم اعتقاد چون
نديدن ، از انسانهاشد خواهد بيشتر توجه باعث شود پوشانده
كشور ، پاره دو اتحاد بعداز ولي ميآموزند ، را ديدن
بهنظر محال چيزيكهشد بيشتر پروژه اهميت من بهنظر
برلين و يكي "مجددا كشور.انجاميد واقعيت به ميرسيد ،
".گرديد پارلمان رايشتاگ و آن پايتخت
آراسته -گل لادن:ترجمه و گردآوري
|