مزيت يا معضل ;شغلي چند
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
آزاديهاي تحديد :كرد اعلام بيانيهاي
نيست كس هيچ نفع به مطبوعات
شد اتهام تفهيم وردينژاد
مزيت يا معضل ;شغلي چند
نظير فيزيولوژيكي نيازهاي فردي ، نيازهاي تمامي بين در
بدون كه است نيازهايي بخش مهمترين مسكن و پوشاك و خوراك
و اجتماعي نياز ازقبيل نيازها ساير به نميتوان آنها رفع
اين رفع براي غارنشين انسانهاي.داد پاسخ احترام و تامين
جلگهنشين با كمكم و آوردند روي شكار به ابتدا حاجات
بهتدريج.پرداختند كشاورزي به غارها از شدن وخارج شدن
و فرهنگها يافت تغيير انسانها اقتصادي و اجتماعي اوضاع
ديگر جمعيت ازدياد با و آمد بهوجود مختلفي تمدنهاي
كشاورزي ، ازطريق را خود احتياجات كس هر اينكه امكان
.نداشت وجود كند رفع غيره و دامپروري شكار ، ماهيگيري ،
.آمد پديد مختلف مشاغل و گرفت شكل كار تقسيم كمكم
معاوضه و مبادله به خود حاجات رفع براي انسانها
منبع پول زمان گذشت با و پرداختند ديگران با كالاهايشان
.شد خدمات و كالاها براي ارزش سنجش ملاك و فروش و خريد
"معمولا (پوشاك خوراك ، مسكن ، ) فيزيولوژيكي نيازهاي ارضاي
.ميشود تداعي پول با
حوزه در تشكيلاتي هر وظيفه كه است پرداخت وسيله پول
فعاليت هر.است آن خريد قدرت و پول ارزش حفظ اقتدارش
رفع براي پول بهدستآوردن جهت خدماتي يا و اقتصادي
و كار اصلي علل از يكي امر اين گفت ميتوان و است نيازها
نياز كاركردها اين از تعدادي.است افراد اقتصادي فعاليت
فعاليتهاي از تعدادي البته و دارد ومهارت تخصص به
از ميتواند تخصصي هيچ بدون فرد كه دارد وجود اقتصادي
كه هستند فني و صنعتي مشاغل اين "معمولا.برآيد آن عهده
"دقيقا كار تقسيم.هستند تخصص و آشنايي مهارت ، نيازمند
زمينه در كه بپردازند اموري به افراد كه است معنا اين به
.برآيند آن عهده از ميتوانند و دارند تخصص و مهارت آن
فني ، خدماتي ، مشاغل شامل و مختلفند كار تقسيم اين ابعاد
كسب جهت در فعاليتها اين همه و است...و تفريحي توليدي ،
شغل درآمد اين داشتن لازمه.ميگيرد صورت درآمد و سود
فعاليتي درآمد اين مقابل در كه معنا اين به "دقيقا است
و بودن معين بودن ، تخصصي شيوه به شغل اصطلاح.بگيرد صورت
فرصت مبناي او براي كه آنجا تا فرد يك وظائف تركيب يا
اطلاق كند ، ايجاد سود و درآمد كسب براي را مداومي
تخصص از نمونههايي است مجزا يا تخصصها اين.ميگردد
و پزشك يك صنعتگر ، يك مستقل حرفه از است عبارت مجزا شغلي
اداري كادر ويا كارخانه كارگر ولي هنرمند ، يك يا
.كردهاند احراز را غيرمجزا موقعيتهاي
پاسخگوي نميتواند شده انجام كار مقابل در فرد درآمد گاه
كه حاكماند قضيه اين بر چند عواملي.باشد او احتياجات
.باشد گراني و بالا تورم آن علت تنها شايد و آن مهمترين
خوبي به را او نيازهاي رفع وظيفه نتواند كسي درآمد وقتي
اوليه حتي يا و ثانويه حوائج اين از تعدادي دهد انجام
كه ميكند سعي فرد و ميگيرند قرار ارضا دايره از خارج
شغل به اشتغالآورد بهوجود خود براي ديگري درآمد منبع
سوم "احيانا يا و دوم شغل.ميشود پيدا همينجا از دوم
انجام وي غيرتخصصي زمينه در بيشتر كه است شغلي افراد
عنوان به اداري كار بعداز ساعات در كه كارمندي.ميگيرد
كاري انجام به ميپردازد ، مسافركشي به تاكسي راننده
بيكاري نوعي به درواقع و پرداخته خود تخصصي زمينه غيراز
اشتغال معناي به پنهان بيكاري.ميكند ايجاد را پنهان
.است وي تمايل عدم يا و غيرتخصصي غيرتحصيلي ، زمينه در فرد
ساعات از آنان از بسياري حتي گاه كارمندان مورد در
دوم شغل به شدن مشغول جهت ساعتي مرخصي عنوان با اداري
را كمكاري پديده امر اين خود كه ميكنند استفاده خود
و وي به محوله كاري امور به فرد نپرداختن.ميكند ايجاد
كمكاري نوعي كاري ، ساعات در ديگري امر هر به شدن مشغول
همان كميت و كيفيت روي به آن مستقيم تاثير اولين كه است
و ثابت "معمولا حقوق صورت به كارمند.ميشود ديده امور
"اصولا.ميكند دريافت نقدي حقالزحمه بازنشستگي حقوق
بلكه نيست شده انجام كار با سنجش قابل مزد برخلاف حقوق
و ميگردد تعيين خدمت سابقه يا و اداري شئونات مطابق
است حقوق با كار سنجش عدم و شغلي امنيت علت همين به درست
"نسبتا افراد بين مشاغل ساير به نسبت اداري شغل كه
نوع اين براي تقاضا افزايش اين و است محبوب تحصيلكرده
داده قرار نازلي سطح در آنرا حقوق نشيني ميز پشت مشاغل
شد رد استخدام خوانهاي از اينكه بعداز كارمند يكاست
و خود مخارج تامين براي و ميبيند تثبيتشده را خود شغل
كار مسافركشي ، ازقبيل مشاغلي به كارمندي اندك حقوق جبران
روي...و مغازهداري خصوصي ، شركتهاي و دولتي ادارات در
هماهنگ.كند مقابله موجود تورم با بتواند تا ميآورد
به فرد تا ميشود باعث خرج و دخل ترازوي كفههاي نبودن
امر اين كه باشد ديگر راههاي از خود زندگي تامين فكر
.دارد دنبال به بسياري تاثيرات
شاغل فرد يا كارمند كاري امور نحوه در آن تاثير اولين
فراغت اوقات و غيراداري ساعات در فردي وقتي.ميشود ديده
ساعات از درواقع ميآورد روي ديگري كاري فعاليت به
شده صرف نيروي جايگزيني عدم.ميشود كاسته او استراحت
اعصاب ، ضعف.ميكند ايجاد او در مفرط خستگي نوعي فرد توسط
اين علائم از همه..و حواس تمركز عدم بياشتهايي ،
جسمي و روحي نظر از فرد ريختگي بههم باعث كه است خستگي
در بيدقتي آمدن بهوجود موجب عامل ، اين خود.ميشود
موقع به اينكه يا و ميگردد فرد امور به رسيدگي هنگام
.نميپذيرد انجام
خواب و استراحت محل را ادارات ما كارمندان از تعدادي
به رفتهشان ازدست نيروي جبران براي نوعي به و ميدانند
ميزان و بيشتر درآمد كسب براي تا ميآورند روي ادارات
روحي و جسمي تعادل خرجشان و دخل ترازوي كفههاي كردن
.بيابند
موجب شغل چند به پرداختن:ميگويد دانشگاه استاد يك
پيدا موفقيت كاري زمينههاي همه در كمتر فرد تا ميشود
روز چندين و روز از ساعت چند در من مثال بهعنوان.كند
ساعات در و ميپردازم دانشگاه در تدريس كار به هفته از
از خارج آموزشي مراكز در تدريس به اين از غير كاري
هم آن به كه دارم هم مديريتي شغل يك.ميپردازم دانشگاه
رفته دست از زمان باعث كاري امور همين كه ميپردازم ،
صرف آن از مقداري ميتواند كه زماني.ميشود بسياري
يك آگاهي و دانش اطلاعات ، رفتن بالا درنتيجه و تحقيق
درنتيجه و دانشجو به اطلاعات همين "دقيقا و ميشود استاد
ناشي خستگي كه ميدهد ادامه وي ميگردد ، منتقل جامعه به
و زياد ساعات و روزها تعداد به دانشگاه در تدريس از
كسر كلاس ساعت از كه ميشود باعث ديگر مشاغل در اشتغال
اساتيد اغلب ميكنم فكر كه است كمكاري اين و شود
گذران به مجبور زندگي بالاي هزينه و مالي مشكلات بهخاطر
ساعات بيشتر بايد استاد يك.هستند شكل اين به كاري اوقات
خود دانشجويان دانش سطح بتواند تا كند تحقيق صرف را خود
مخارج گراني و تورم و مالي مشكلات با اين و ببرد بالا را
.دارد سازش كمتر زندگي
نانآور فرد حضور از شدن كاسته چندشغلي تاثيرات ديگر از
كه پدري.است خانه در ميباشد پدر "معمولا كه خانواده
تاريكي بعداز شبها و شده خارج خانه از آفتاب طلوع از قبل
نميتواند بازميگردد خانه به كودكان رفتن بهخواب و هوا
فرزندانش اخلاقي و تربيتي امور به بايد كه آنطور
كه فرزنداني گونه اين در محبت كمبود نوعي.بپردازد
آمدن بوجود باعث دارند خانه در مداوم حضور كمتر پدرانشان
حضور عدم.شد خواهد آنان در اخلاقي و شخصيتي اختلالات
و ميكند فكر كار به تنها كه خانواده پدر معنوي و فيزيكي
اينكه بهانه به فقط و است مشغول كار به شيفت چند در
عاطفي نيازهاي به توجهي ميكند تامين را خانواده مخارج
مشكلساز فرزند براي كه است موردي اولين ندارد فرزندان
كه مختلفي مسائل با را پدر خالي جاي است ممكن و ميشود
هفته طول در كه پدري.كند پر ميباشد ، هم خطرساز "احيانا
دارد اشتغال مختلفي مشاغل به خانواده زندگي تامين براي و
خستگي ، جز چيزي ميرسد هفته آخر تعطيلي به كه وقتي و
نميتواند ندارد فرزندان براي مطلق خواب و ناراحت اعصاب
آنها كمك و بفهمد را آنها مشكل كند ، گوش آنها درددل به
محبت كمبود با اغلب خانوادههايي چنين فرزندان.باشد
ديده رفتارشان در گستاخي و بينظمي نوعي.مواجهاند
خانواده سرپرست و پدر حضور عدم نتيجه "مستقيما كه ميشود
از بسياري.است آنان رفتار بر دقيق نظارت نبودن و
دليل به پدر بيتوجهي را خود بزه دلائل از يكي بزهكاران
.ميدانند وي مشغوليت
از ديگران براي تنگنا ايجاد شغلي چند تاثيرات ديگر از
شغلي فرصتهاي شغل چند در فرد يك اشتغالاست شغلي نظر
بيكاريهاي آمدن بوجود باعث و گرفته ديگران از را موجود
و اداره سه يا دو در كه كارمندي.ميگردد آشكار و پنهان
آنها به كه مشاغلي تعداد به "دقيقا است مشغول شركت
اين كه است كرده اشغال را ديگري افراد جاي دارد اشتغال
.دارد اجتماعي و اقتصادي اوضاع در منفي تاثيرات خود امر
و بيكار فرد بر بسياري فشارهاي درآمد منبع وجود عدم
قدرت عدم خانوادگي ، اختلافات.ميكند وارد وي خانواده
رفتاري نابهنجاريهاي و اخلاقي انحرافات آمدن بوجود خريد ،
پنهان بيكاري.است معضل اين تاثيرات از كودكان در "خصوصا
مشاغل اشغال نتيجه در شغلي فرصتهاي كاهش مستقيم نتيجه
فرد كه است بيكاري نوعي پنهان بيكاري.است ديگران توسط
شغل آن به تمايل عدم و تحصيلي و غيرتخصصي زمينه در
منبع اينكه صرف به فقط ميپردازد آن انجام به "اجبارا
.كند تامين را خود مخارج بتواند و باشد داشته درآمدي
مانند مشاغلي است بيكاري مجموعه زير كاذب مشاغل پيدايش
اغلب كه است مشاغلي دستفروشي و فروشي كوپن سيگارفروشي ،
به تنها.ميشوند مشغول آن به بزرگ شهرهاي به مهاجران
يا بيكاري با نوعي به خود بومي زندگي محل در كه علت اين
درآمد كسب و اشتغال اميد به و هستند مواجه درآمد كمبود
شهرها اين در كه ميكنند مهاجرت شهرها ديگر به بيشتر
اين نتيجه در.دارد وجود عمدهتري طور به مشكل همان
دستفروشي و كوپنفروشي مانند مشاغلي به ناچار به افراد
مشكلات نظير مشكلاتي پديده اين خود كه ميپردازند
و معبر سد شهر ، چهره شدن زشت پيادهروها ، در رفتوآمد
.ميكند ايجاد را...و قاچاق و خلاف دادوستدهاي "احيانا
تاثيرات ديگر از نيز اجتماعي طبقات بين اختلاف پيدايش
طبقهبندي ملاك جوامع اكثر در.است معضل اين منفي
كه است شغل و تحصيلات و درآمد خانوادگي ، پيشينه اجتماعي
افراد اجتماعي پايگاه تحصيلات و خانوادگي پيشينه مورد دو
آن حضور و طبقهبندي در فرد هر درآمد اما ميسازد نيز را
جامعهاي هر.دارد مهمي نقش اجتماعي طبقههاي در فرد
كه است ثروتمند و متوسط فقير ، طبقه سه داراي "تقريبا
.ميباشد آنان درآمد طبقهبندي نوع اين اصلي ملاك
را فقير طبقه معين ، درآمدي خط زير در افراد گرفتن قرار
درآمد داراي كه است طبقهاي متوسط طبقه.ميكند ايجاد
اشتغال با.است ثروتمند طبقه از كمتر و فقر خط از بيشتر
كه مييابد افزايش نيز آنان درآمد متعدد مشاغل در افراد
"معمولا.است هم از طبقات گرفتن فاصله باعث عامل اين خود
به كارمندي شغل و ميآيد بوجود كارمندان بين در شغلي چند
صرف متضمن تحصيلات اين.است نيازمند تخصص و تحصيلات
اين با و است خارج فقير طبقه عهده از كه است هزينهاي
بواسطه كه است متوسط طبقه اين كه گفت ميتوان تفاصيل
ميتواند فقير طبقه به نسبت بهتر تحصيلي امكانات داشتن
درآمد كمي علت به شغلي چند به و يابد دست اداري مشاغل به
كسب باعث عامل اين "معمولا.آورد روي كارمندي شغل حقوق و
فقير طبقه دو اين و ميشود متوسط طبقه براي بيشتر درآمد
به است ممكن و گرفته فاصله هم از كمكم كه است متوسط و
دو به جامعه صورت اين در.گردد نزديكتر ثروتمند طبقه
نابرابريهاي و شد خواهد تبديل ثروتمند و فقير قطب
.مييابد افزايش نيز اقتصادي
ممكن كه كرد عنوان ميتوان را موضوع يك شغلي چند مورد در
درآمد كسب مقابل در اينكه يا و باشد نداشته عموميت است
متعدد اشتغالات از آنان انگيزه عنوان به افراد توسط
.است اجتماعي وجهه كسب آن و باشد نداشته چنداني اهميت
به مشغول مديريتي و تدريس يا و اداري پست چند در كه فردي
از است ممكن نوعي به آن از حاصله درآمد بر علاوه است كار
اين خود كه شود برخوردار مشاغل اين در اجتماعي احترام
حتي است ممكن كه موفق فردي عنوان به وي موقعيت در امر
.باشد تاثيرگذار ميتواند باشد ديگران جانب از كاري الگوي
جامعهاي هر در تورم و دارد تورم در ريشه شغلي چند مشكل
تاثير.ميشود ايجاد كشور آن اقتصادي سياستهاي نتيجه در
فقير طبقات دوش بر طبقهاي هر از بيشتر تورم اين فشار و
بايد آن بردن بين از براي كه است جامعه درآمد كم و
درآمد از فرد مالي تامين عدمبست بكار را خاصي سياستهاي
مشاغل به افراد آوردن روي در مهمي عامل وي شغلي حاصله
نقيصه اين ميتوان صحيح مديريت يك با تنها كه است ديگر
است محدودي مزاياي و حقوق داراي شغلي هر.كرد جبران را
تامين با را كاركنان ميتواند كه است مديريت اين اما
را كار كيفيت نتيجه در و كرده دلخوش كار به آنها زندگي
سياستهايي ميتوان كه است صحيح مديريت با.ببرد بالا
و يافته افزايش فعاليتها از حاصله درآمد كه نمود اعمال
حقوق افزايش پاداش ، عناوين به آن از بخشي دادن اختصاص با
در كه كرد حل را آنان اقتصادي مشكلات كاركنان به..و
تنها دغدغهاي هيچ داشتن بدون كاري محيط در فرد صورت اين
مثمرثمر خود كاري محيط براي و ميپردازد خود فعاليت به
.ميشود واقع
پيشنهادي موارد به ميتوان مديريت نوع اين راهكارهاي از
بيشتر مقدار مقابل در كاركنان حقوق افزايش:كه كرد اشاره
در كه خلاقي كاركنان به پاداش گرفتن تعلق شده ، انجام كار
تلاش فني حتي يا و خدماتي يا اداري مركز سودآوري جهت
هر كار بالاي رده مسئولان توسط مراكزي ايجاد ميكنند ،
و كارمندان اجتماعي و اقتصادي مشكلات حل براي جامعهاي
درآمد كسب جهت شركت يا موءسسه و اداره توسط سرمايهگذاري
.است آنان جمله از بيكار نيروهاي جذب و اشتغال و
سامعي ويدا
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
آزاديهاي تحديد :كرد اعلام بيانيهاي
نيست كس هيچ نفع به مطبوعات
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن :اجتماعي گروه
مطبوعاتي آزاديهاي تحديد و تهديد:كرد اعلام بيانيهاي
و جريان فرد ، هيچ نفع به اسلامي شوراي مجلس سوي از آنهم
آزاد مطبوعاتي سايه در جز جامعه مشكلات حل و نيست نهادي
.نميباشد ممكن متشكل و پويا و
طرح دوم شور منتشره اخبار طبق:است آمده بيانيه اين در
در ديگر بار انتظار خلاف بر و مجددا مطبوعات قانون اصلاح
نكات ذكر است ، گرفته قرار اسلامي شوراي مجلس كار دستور
ضروري اسلامي شوراي مجلس محترم نمايندگان به خطاب را ذيل
.ميدانيم
در شده متذكر خود قبلي بيانيههاي در انجمن همچنانكه -1
تشكلهاي با مشورتي هيچگونه طرح اين تدوين و تهيه
نظم برهمزدن آن محتواي و است نشده قلم اصحاب و مطبوعاتي
قانون در مصرح مطبوعاتي آزاديهاي تحديد و موجود حقوقي
.است اساسي
روشنشدن و ششم مجلس انتخابات از پس ميرود انتظار -2
درك با پنجم مجلس محترم نمايندگان مردم ، عمومي گرايش
نموده برخورد طرح اين با بگونهاي جامعه مقتضيات و شرايط
انجمن.باشد ما تحول حال در جامعه انتظارات پاسخگوي كه
هيچگونه كنوني شرايط در دارد اعتقاد روزنامهنگاران صنفي
.ندارد وجود طرح اين تصويب براي ضرورتي
هدف اين باشد ، داشته اصلاح به نياز مطبوعات قانون اگر -3
شود تعقيب جهاني و داخلي متحول شرايط درنظرگرفتن با بايد
موءثر و فعال حضور براي مطبوعات روي به جديدي عرصههاي تا
نظارتي بازوي مجلس همچون مطبوعات.شود گشوده جامعه در
چنين ناكارآمدساختن و تضعيف هستند حكومت نهادهاي بر مردم
را جبراني غيرقابل و زيانبار پيامدهاي ميتواند نهادي
.باشد داشته درپي
مجلس با همكاري هرگونه آماده گذشته همچون انجمن اين -4
داخلي متحول شرايط اساسي ، قانون با منطبق طرحي تهيه براي
شغلي امنيت و حرفهاي استقلال تامينكننده و خارجي و
و نظارتي وظيفه انجام در مطبوعات و روزنامهنگاران
.دارد را اطلاعرساني
شد اتهام تفهيم وردينژاد
"ايرنا" اسلامي جمهوري خبرگزاري مديرعامل :اجتماعي گروه
حيات ادامه براي اينسازمان كه كرد يكشنبهاعلام روز
.است قانوني حمايت نيازمند خود حرفهاي
به شكايت چند اتهام تفهيم براي كه وردينژاد فريدون
تعداد بيشترين:افزود بود ، شده احضار دادگاهمطبوعات
معروف امربه ستاد انتظاميو نيروي سوي از شكايات
.شدهاست مطرح ونهيازمنكر
محلات ، سپاه بسيج جمعهبجنورد ، امام:كرد خاطرنشان وي
شوراي مجلس در فيروزكوه و دماوند رسولينژادنماينده
شده توقيف نامه مديرمسئولهفته اسكويي ژاله اسلامي ،
از حقوقي و حقيقي اشخاص از چندتن و پنجشنبهها
.هستند پرونده اين ديگرشاكيان
:افزود وگويي گفت در اتهام تفهيم جلسه حاشيه در وردينژاد
قدرت ، و اسلحه بر نهباتكيه پليس كه خوشحالياست جاي
.دنبالميكند را خود شكايت قانونمند شيوهاي با بلكه
را خاصي نامه تاآيين هستيم درصدد:گفت ايرنا مديرعامل
آنان شغلي امنيت و خبرنگاران اجتماعي ازمنزلت دفاع براي
.شود تدوين
آزادگي و شهامت عنصر خبرنگار از اگر:كرد تاكيد وردينژاد
.شد خواهد ي جبرانناپذير ضررهاي متحمل جامعه شود ، گرفته
وظايف از را ايران نوين جامعه در خبرنگار آزادي حفظ وي
بيشتر خبرنگاران هرچه:افزود و دانست قدرتحاكم و حكومت
مختلف بخشهاي در وحقخواهي جامعه رشد كنند ، امنيت احساس
دادگاه برگزاري زمان تا ايرنا مديرعامل.ميشود تقويت
.است آزاد ريالي قرار 180ميليون صدور با مطبوعات
|