جنايي استراتژي
، آبادي حسين دكتر حضور با قضايي توسعه هاي چالش گرد ميز
(آخر بخش) نوروزي كامبيز و آشوري دكتر
نخعي آصف فروزان از ميزگرد
مسائلي قضايي توسعه هاي چالش دوم اولو بخش در :اشاره
استقلال مفهوم با آن تمايز و قضائيه ، قوه استقلال چون
قضائيه ، قوه در اصلاحات ابعاد قوه ، اين اداري سازمان
بروز در عام هاي دادگاه نقش آن ، كارآمدي و قانون كيفيت
تنبيهي قوانين تصويب انبوه حجم جامعه ، در عديده مشكلات
بر مبتني كه قضايي نظام اهداف و ترميمي قوانين جاي به
در.گذشت نظرتان از است عامه حقوق احقاق و نظم اعاده
براي تخفيف جهت كه قوانيني ميزان ميزگرد اين بخش واپسين
يك اتخاذ به ضروري توجه شده ، گرفته نظر در متهمان
از قضائيه قوه در قوانين تغيير وضعيت جنايي ، استراتژي
:گيرد مي قرار بررسي و بحث مورد تاكنون انقلاب ابتداي
انديشه گروه
و عمومي دعواي انداختن جريان به امكان كنوني ، وضعيت در
شهروندان كه توقعاتي عليرغم مجريه قوه توسط متهمان تعقيب
امر هم يعني مهم اين و نيست پذير امكان دارند ، قوه آن از
و است شده سپرده قضائيه قوه به رسيدگي امر هم و تعقيب
متهم ضابطان اگر حتي يعني است ، فلج عمل در مجريه قوه لذا
آنان تعقيب به مجاز مجريه قوه كنند معرفي و دستگير را
"مضافا باشد ، قضائيه قوه مقتضي اقدام منتظر بايد و نيست
با) نفر يك دست به رسيدگي و تعقيب امر سپردن اينكه به
دور به (انقلاب و عمومي دادگاههاي قانون ساختار به توجه
انقلاب از قبل حقوقدانان از يكي. است كيفري عدالت از
كه آنگاه ميافتد آدمي اندام بر لرزه" بود نوشته فرانسه
به لذا ".شود سپرده نفر يك دست به رسيدگي و تعقيب امر
ايجاد و قضائيه و مجريه قوه بين تعادل كه ميرسد نظر
تصور قابل بهتر گذشت كه شرحي به جامعه در آرامش و امنيت
ناديده را جامعه ارزشهاي كه را كسي مجريه قوه:باشد
قرار قضائيه قوه اختيار در خود ، وظائف انجام در گرفته ،
بر وارد اتهام به ميتوانندنسبت دادگاهها آنگاه ميدهد ،
استقلال امر واقع در.نمايند تصميم اتخاذ و رسيدگي او
تضمين بهتر ساختاري چنين در دادگاهها بيطرفي و قضات
.ميگردد
لازم تخفيفهاي ما قوانين در آيا نوروزي آقاي:همشهري *
است؟ نشده پيشبيني
به كه داريم مجازات تعليق قانون شده ، پيشبيني:نوروزي *
را متهم به تخفيف و تحقيق حق موارد از بسياري در قضات
ميكنند ، استفاده موارد اين از بهندرت قضات اماميدهد
سال مجازات 5 يك كه دارد را اختيار اين "كاملا قاضي يعني
اقامت اجتماعي ، حقوق از محروميت يك به تبديل را حبس
به من.بكند ديگر مجازاتهاي خيلي يا معين محل در اجباري
دادگاه) خاص مدني شعب از يكي در كه شنيدهام تازگي
كرده صادر خوبي خيلي راي شهرستانها از يكي در (خانواده
كرده منزل در اجباري كار به مجبور را شوهر قاضي كه بودند
حال هر به اين.است خوبي راي قضايي شجاعت لحاظ از.بود
راستاي در اجرايي ضمانتهاي تمام كه است نويي ديد يك
عليايحال.است شده شناخته رايج سنتي اجرايي ضمانتهاي
اين منتهامشكل.هستيم مقررات اين واجد حاضر حال در ما
ما قضايي نظام بر حاكم قضايي فرهنگ هم و قضات هم كه است
به.ندارند را مجازاتها نوع اين كاربردن به توانايي
رايج ، كيفري نظام در حقوقي فرهنگ و قضايي فرهنگ لحاظ
فقط كه باشد حاكم بايد فرمودند آشوري دكتر آقاي كه نگاهي
اصلاح را آن و ميدهد آموزش را افراد كه نيست زندان
چنين كه هست نيز ديگر تنبيهي شيوههاي از خيلي.ميكند
شخصيت و حقوقي دانش لحاظ از ديگر ، طرف از.دارند كاركردي
باشد ، داشته وجود منزلتي چنين يك بايد قضات بين در قضايي
با را متداول سنتهاي از تخطي اجازه خودش به قاضي يعني
از مدام استفاده جاي به اينكه بر مبني بدهد ، قانون رعايت
ديگري مجازاتهاي تازيانه ، يا نقدي جزاي يا زندان مجازات
تبديل ، تعليق ، از اعم داده اجازه او به قانونگذار كه
لحاظ به نه منتهي دهد ، قرار استفاده مورد را..و تخفيف
شاكله در قضايي شخصيت استقلال لحاظ به نه و حقوقي فرهنگ
.نيست رايج مجازاتهايي چنين از استفاده ما قضايي سازمان
در "اخيرا كه پروندههايي جمله از ميفرماييد ملاحظه شما
مطبوعاتي جرايم مسئله است مطرح خيلي عمومي افكار معرض
خيلي دنيا در كه است جرايمي جمله از مطبوعاتي جرم است ،
پيشينه سوء مطبوعاتي جرم.ميدهند آن به خاصي امتيازات
وسياسي مطبوعاتي جرايم به محكومين.نميشود محسوب كيفري
از "كلا و هستند برخوردار زندانها در مزايا بسياري از
زندان مجازات اينجا اما.هستند مستثني عادي زندانيان
بازداشت حكم كه كردهاند پيشبيني ديگربرايش ومجازاتهاي
.ميگيرد قرار عادي زندانيان كنار در فرد و ميشود صادر
قانوني نظام و قضايي سازمان در اختيارات اين كه حالي در
.است شده پيشبيني ما
به قانون مجريان اينكه براي آشوري ، دكتر آقاي:همشهري *
شود؟ انديشيده بايد تمهيداتي چه كنند عمل قانون به درستي
برنامههاي به برميگردد درست اجراي بحث:آشوري دكتر *
كه عمومي ، جزاي حقوق درس در "مثلا.آموزش مانند ريشهاي
چه تا استاد "واقعا ميشود ، تدريس تعليق به مربوط مباحث
آزادي تعليقيا آموزش براي بگذارد ميتواند وقت اندازه
.هستند جنايي سياست ابزارهاي تمامشان اينها مشروط؟
به تا ميگيرند ، قرار قاضي اختيار در كه هستند ابزارهايي
اين لازمه و شرط.بكند استفاده آنها از بتواند موقع
اجمالي ، علم فقط نه البته است ، مطالب آن به علم استفاده ،
.بشود شكافته كلاس سر در مطالب اين كه معنا اين به بلكه
فرصتي چنين كه ميبينيم متاسفانه ولي بشود ، ارائه آمارها
دادگاههاي قانون كه موقعي "مثلا ندارد وجود سركلاسها در
در كيفري دادرسي آيين ميرسد ، تصويب به انقلاب و عمومي
ترم دو طي در واحد از 4 و هستند هم حساس كه دانشكدهها
اين آنكه حال كرد ، پيدا تقليل درسي ترم يك در واحد سه به
.داشت لازم بررسيهاي به نياز و بود جديد قانون يك
آموزشي مقررات در بازبيني يك كه دارد ضرورت بنابراين
بهتر شايد و داشتهباشيم حقوق دانشكدههاي
.كنند كار آموزش اين برروي تخصصي صورت به باشددانشكدهها ،
قرار ملاحظه مورد قضايي سازمان در بايد موضوع اين حداقل
.بگيرد
در قوانين تغيير وضعيت آبادي حسين دكتر آقاي:همشهري
دارد؟ پيامدهايي چه و بود چگونه آن تشكيلات و قضاييه قوه
دكتر آقاي كه مسائلي بر علاوه من:حسينآبادي دكتر *
فرمودند ، كيفري عدالت زمينه در نوروزي آقاي و آشوري
.كنم اشاره ديگري مهم مساله به ميخواهم
قضايي عدالت كيفري ، عدالت از مهمتر و بالاتر من نظر به
و جامعه با و است مهم خيلي كيفري امور كه است درست.است
بررسي را دادگستري وقتي ولياست مرتبط جامعه ، در نظم
را قضايي عدالت و ببينيم كليتر را آن بايد ميكنيم
بار چهار تاكنون ، انقلاب از بعد متاسفانه.كنيم بررسي
.است كرده تغيير دادگستري تشكيلات
بيشتر دادرسي آيين حجم فرمودند آشوري دكتر آقاي اينكه
.است درست "كاملا حرف اين ميشود بيشتر آن مشكلات شود
يعني انقلاب زمان از فرانسه قضايي تشكيلات كنيد نگاه شما
است نكرده تغيير ولي كرده پيدا توسعه تاكنون پيش سال 210
شده دگرگون "كاملا سال اين 20 طي ما قضايي تشكيلات ولي
بود ، حقوقي و جنحه كه داشتيم شهرستان دادگاه ما.است
انقلاب از بعد ماه هشت الي هفت داشت ، جنايي دادگاه
قاضي تعدد سيستم آنجا در و شده تشكيل عمومي دادگاههاي
باز را جايخود داشت و شد جايگزين قاضي وحدت جاي به
در.كند نبايدتغيير سرعت اين به تشكيلات "واقعا.ميكرد
قاضي تعدد با داديم تشكيل را عمومي دادگاههاي سال 1358
قاضي نفر كيفريش 5 زمينه در بود ، خوبي "نسبتا سيستم كه
امور در بودند ، قاضي نفر قاضي ، 3 تعدد مسائل در بودند ،
نظر ازبود قطعي راي و ميدادند راي قاضي هم 3 مدني
لحاظ از ميشد ، بررسي كشور عالي ديوان در راي هم شكلي
دقت ، لحاظ از و ميداد قطعي حكم مرحله يك در كار در سرعت
ميكردند رسيدگي پرونده به و مينشستند تجربه با قاضي سه
، سال بود كرده باز خود براي جايي روش اين ميدادند حكم و
و حقوقي 1 كردند ، سال 64 جدا را و 2 كيفري 1 دادگاههاي 61
و 2 كيفري 1 و و 2 حقوقي 1 دادگاههاي هنوز شد ، تشكيل 2
و عمومي دادگاههاي آمدند كه بازكند جا كمي ميرفت
قضايي مشكلات تغييرات اين از.كردند جايگزينش را انقلاب
ولي بكند ، تغيير بايد دادرسي آيين قوانين شد ناشي بسياري
جاهايي آن تشكيلات بخورد ، دست آنچنان نبايد آن تشكيلات
.ميكنند آن تغيير به اقدام بكند ايجاب ضرورتي اگر كه است
بود ، شده بررسي داشتيم ، تجربه دادسرا سال چند و هشتاد
دادسرا باشند ، گرفته نظر در را درستي جايگزين كه آن بدون
.يافت افزايش ومشكلات كردند حذف را
عمومي دادگاههاي در كيفري دادرسي آيين كه دارد جا
و شود بررسي الاجراست ، لازم اكنون و شده تصويب كه انقلاب
و بدهند را توقفش دستور ميخواستند شده شنيده كه بهطوري
مهم و مادر قوانين جزء دادگستري قوانين.كنند تهيه لايحه
مشكلات است ، نگذشته اجرايش و تصويب از ماه هنوز 3 است ،
دستور كه بيفتند فكر اين به هم ومسئولين بشود مطرح بايد
اجرايش كه ببرند لايحهاي و طرح يا كنند؟ صادر را توقفش
متوقفشود؟
بايد بيشتر دقت با و مطالعه با صاحبنظران رو اين از
.برسانند انجام به را اصلاحات سپس و كنند بررسي و بنشينند
آن درباره بايد كه است مشكلي قوانين تغيير سرعت لذا
.ميباشد نيز عمده مشكلات از يكي كه انديشيد چارهاي
درانتخاب بايد كه است مجريان با ارتباط در بعدي مشكل
و واحدها روءساي ، درانتخاب بيايد عمل به دقت نهايت آنها
يك عنوان كهبه كسي آن.شود توجه بايد خيلي كل روءساي
هم بايد ميشود انتخاب قضايي حوزه رئيس يا كل واحد رئيس
لحاظ از هم و قضايي سابقه ازلحاظ هم و علمي لحاظ از
و دادگستري در باشد ، قضات قبول مورد كه باشد كسي شخصيتي
ابلاغ و حكم با ادارات ، بقيه برخلاف قضايي دستگاه
كل رئيس بهعنوان است ممكن.كرد تعيين رئيس نميشود
ازلحاظ و شخصيتي و علمي نظر از "واقعا وقتيشود تعيين
نميرود پيش كار نباشد ، قضات قبول مورد قضايي كار سابقه
در.شوند انتخاب شده حساب بايد.. و واحدها روءساي لذا
.است شده توجه كمتر انقلاب از بعد زمينه اين
سامان سرو كه است سالي چند دادگستري آموزش ، زمينه در
از آموزش مسئولين قضاييه قوه حقوقي اداره در است ، گرفته
به سال چندين كه خاص مدني دادگاههاي قضات كه خواستند ما
... و ملك وقف طلاق ، حكم و بودند كرده رسيدگي پروندهها
برايشان ما و كنند كارآموزي ما پيش بيايند بودند ، داده
قاضي قضاوت ، سال همه اين از بعد كه كسي آخر كنيم ، تدريس
اين كن ، كارآموزي برو ميگويند حالا بوده كشور ديوان در
قبول بگيرند ، ورودي امتحان ابتدا از بايداست غلط سيستم
برايش عملي و علمي جدي ، خيلي كارآموزي دوره شد كه
پايينترين از قضايي ، رتبه پايينترين از و بگذارند
از 20 بعد سپس و كند طي را مدارج كند ، شروع قضايي مرتبه
ابلاغ ابتداي از اينكه نه برود ، كشور ديوانعالي به سال
.باشد كشور ديوانعالي شعبه رئيس يا كشور مستشارديوانعالي
كار اگر ولي باشد ، مسلط علمي و فقهي نظر از است ممكن
را حكمي اگر باشد ، نديده را پايين مدارج باشد نكرده
.است مشكل خيلي كند ، نقض بخواهد
تدوين و قضايي سيستم در شما نوروزي آقاي:همشهري *
چه تا آموزش مساله كرديد ، اشاره آموزش به جنايي استراتژي
فرهنگ منشا و است موءثر قضايي فرهنگ ايجاد در اندازه
چيست؟ در قضايي
كه آن نه)باشد دانش مستلزم كه آن از پيش قضاوت:نوروزي *
قضايي ايمان مستلزميك جهتي از (نيست نيازي آن در دانش
و است قدرتمندي فرد است نشسته قضا مسند در كه كسي.است
سويي از است قدرتمند بسيار سو يك از.دارد متناقضي وضعيت
قاضي كه جهت اين از ندارد قدرتي.ندارد قدرتي "اصلا هم
چه را دادرسي آيين بايد دارد ، وظيفه فقط است ، مكلف فقط
به چه هر و ببيند يك به يك و كند نگاه كيفري چه و حقوقي
شرايط كه وقتي اما.بگيرد نظر در فقط دادند اجازه او
يك با ميتواند.است قدرتمند خيلي ديگر آنجا شد ، فراهم
را خانماني.بگيرد يا بدهد نجات را زندگي يك قلم ، چرخش
قضايي ايمان اينجا در رو اين از كند بنياد يا براندازد
.است فرهنگي امر يك آن زمينه پيش كه است مهمي خيلي امر
ميخواهد راي آن كه زماني بلرزد بايد دست و قلب يعني
دستگاه امالمصائب عام ، دادگاههاي قانون.بشود نوشته
دارد ، ريشههايي البته است ، عطف نقطه يك و است ما قضايي
است ، قضايي دستگاه دادگاههاي از فراتر ريشههايش
نام به ساخت را مطلقي مقتدر موجود يك عام دادگاههاي
رسيدگي ، و تعقيب و تحقيق مقام سه كيفري ، امور در كه قاضي
كار هم كه كسي يعني چيز ، همه يعني اين شد ، ادغام او در
.ميدهد انجام "تواما را بازپرس كار هم دادستان ،
پايين بسيار را قضات سن كه بوده اين آن ديگر كار
پيشين قضايي سازمان در كه مراتبي سلسله در.آوردهاند
بخش البدل علي دادرس يا دادياري قضايي ابلاغ اولين بود ،
محدود ، پروندهها "عرفا كه كوچكي درمحلههاي اينها بود ،
مشخص.ميكردند كار بودند معمولي افراد نيز افراد و كوچك
كوچكي جاي چنين يك از سن سال با 25 نوپا قاضي اين كه است
رشد خودش ، قضايي رشد با وهمراه ميكند رشد و ميكند شروع
بخش يك دادگاه از كه بعد سال يعني 15.ميكند هم شخصيت
و ودانش تجربه آمد ، (بعد سال 10) استان مركز دادگاه به
اينجا است ، كرده رشد و ميباشد متفاوت "كاملا شخصيتش
.باشيم داده دستش به بزرگي اسلحه كه نيست كوچكي فرد ديگر
ابلاغ اولين الان كه است كرده كاري عام دادگاههاي قانون
قاضياي يعني است عام دادگاه قاضي ابلاغ ،"معمولا قضايي
ميتواند هم اعدام حكم حتي بكند ، ميتواند كاري همه كه
بسيار بسيار ، زمينه عام دادگاههاي قانون اينجا در.بدهد
افراد براي وسيع بسيار قدرت اين كه كرده فراهم خوبي
مشكلات انواع بروز براي زمينهاي عنوان به كمتجربه ،
آن اينجا.جايزالخطاست و بشر هم قاضيشود فراهم قضايي
ميشود ، مخدوش مقدار يك كردم عرض بنده كه قضايي ايمان
فراهم را زمينه قانون اين و است شده فراهم آن زمينه چون
تجربه با كرده كار سال قضات 40 رو اين از.است كرده
انساني لحاظ از مساله اين چه؟ يعني دادن حكم ميدانند
.است پراهميت بسيار برايشان
انديشه تازههاي
|
قدرت و دانش :فوكو ميشل
محمد دكتر:نويسنده /قدرت و دانش:فوكو ميشل:كتاب نام
:شمارگان /زمستان 1378:چاپ نوبت /هرمس:ناشر /ضيمران
.تومان بها900 /نسخه 3000
فوكو ميشل شايد پسامدرن ، انديشمندان ميان در
و انديشهها باشد ، آنها شناختهشدهترين و پرآوازهترين
اجتماعي سياسي ، فكري ، پرسمانهاي درباره فوكو ژرفنگريهاي
از.است آورده پديد جامع انديشمندي او از روانشناختي ، و
متفكر فيلسوف ، "مشخصا را او هيچگاهنميتوان رو اين
.دانست سياسي ساختارهاي تحليلگر و روانشناس اجتماعي ،
پيرامون وي نظرات دليل به بيشتر فوكو ميشل اهميت
است ، انسان فردي و اجتماعي حيات چارچوب در قدرت گفتمانهاي
قدرت از فوكو مراد كه داشت نظر در بايد را نكته اين ولي
(قدرت چهرههاي از يكي) سياسي قدرت به محدود "صرفا هيچگاه
روانشناختي و فردي پنهان لايههاي از را قدرت او.نيست
در.برميرسد آن سياسي و اجتماعي و عيني نمودهاي تا
سوژه چونان (بعد به دكارت از) مدرن انسان فوكو ديدگاه
سوژه همين آنكه شگفت و گذارده هستي آوردگاه به پا شناسا
هم انسان يعني ميگردد ، بدل شناسايي ابژه به خود شناسا
پس اين از.ميگيرد قرار شناخت موضوع هم و شناخت عامل
سياسي و اجتماعي فردي ، روابط از نويني اشكال كه است
از معرفتي گسست يك با مدرنيته واقع در.ميگردد پديدار
بر سخن (مدرن) دوران اين در.ميشود جدا ميانه سدههاي
و قدرت گفتمانهاي پايه اين بر و اوست فرديت و انسان سر
شكل انسان از خاصي نوع پرورش و تربيت براي انضباط
تيمارستانها ، درمانگاهها ، پيدايي فوكو.ميگيرد
ويژهاي نگرش برآيند را...و زندانها رواني ، آسايشگاههاي
آوردن بار به پي در كه نگرشيميداند انساني هستي به
.است نوپديد قدرت برابر در منقاد و منضبط شهرونداني
تاكنون فارسي به وي آراي و انديشهها و فوكو ميشل درباره
برخي يا شده ياد كتابهاي ولي است شده ترجمه كتاب چندين
كمتر و منتقدانه نگاهي با آنكه يا فوكوست آثار از
نيز و (هرمنوتيك و ساختگرايي فراسوي كتاب مانند)شناسا
كتاب.است پرداخته بدان نارسا و مبهم بياني با برخي
شناسي ، روش شناساندن هدف با "قدرت و دانش:فوكو ميشل"
فوكو سياسي و اجتماعي فلسفي ، بنيادين آراي و انديشهها
به -شيوا و ساده زباني با نويسنده.است درآمده نگارش به
حوزه نويسندگان از برخي معمول تكلفنويسيهاي از دور
بستر در فوكو فكري تحول سير با گام به گام را ما -فلسفه
وزانت و علمي جايگاه از بيآنكه ميسازد ، آشنا زمانهاش
فهم در سالها نويسندهافتد بدور فوكو انديشههاي فلسفي
كاربست با روي اين از و كوشيده فوكو انديشههاي دريافت و
.بازميگويد علاقهمندان براي را آن آسانياب ، زباني
هستيشناسي فوكو ، روششناسي پيشگفتار ، :فصل هشت از كتاب
-درمانگاه و زايش پزشكي ، نگاه و رواني نابساماني
فنآوري انسان ، مرگ و زمان زبان ، نگاه ، هستيشناسي
جنسيت ، تاريخ -حقيقت و دانايي به معطوف اراده انضباطي ،
.است شده تشكيل فوكو فلسفي ميراث
ضحاك
نوبت /چشمه:ناشر /حصوري علي:نويسنده /ضحاك:كتاب نام
.تومان بها320 /جلد شمارگان2000 /بهار 1378 اول ، :چاپ
افسانههاي و قصهها اسطورهها ، تحول چگونگي در بازكاوي
ديني ، از اعم گوناگون متون در آنها كاوي پي و ايراني
بايد امروزه كه است پژوهشهايي مهمترين از...و ادبي
علمي روشهاي با بايد بررسيها اين آنكه بويژه شود ، انجام
همراه (فولكلورشناس) مردم فرهنگ پژوهشهاي و اسطورهشناسي
در اساطير شناخت زمينه در كه كتابهايي تاكنونباشد
و داشتهاند نظري ويژگي "عمدتا رسيدهاند ، چاپ به ايران
ساخت خواهد قادر را ما كه چرا است ، سودمند البته خود اين
هر به اما.بنگريم گوناگون چشماندازهاي از اسطوره به تا
بر تكيه بر افزون حصوري علي دكتر نوشته "ضحاك" كتاب روي
اساطير از يكي تحليل به اسطورهشناختي ، نظري ديدگاههاي
ايران فرهنگ در آن تحول و نمود چگونگي و ايراني كهن
كتاب ديباچه در كه آنگونه -حصوري دكتر.است پرداخته
ساختگراي اسطورهشناس ديدگاههاي برپايه -است آورده
پيشينه در بررسي به مزيل ژرژدو اروپايي ، و هند تطبيقي
.است يازيده دست شاهنامه در "ضحاك" داستان اسطورهشناختي
مار و اژدها كاركرد و ساختار در بررسي با شده ، ياد كتاب
دگرگوني به غربي ، آسياي و اروپايي هند ايراني ، فرهنگ در
حصوري دكتر.ميپردازد ايران جمله از نخستين جوامع در آن
-اجتماعي ساختار با همگام را اژدها و مار مايه بن تحول
عين در و داده نشان كتاب اين در ايراني جوامع اقتصادي
و بيغور كه شاهنامهپژوهان از بسياري ديدگاه بر حال ،
و سطحي برداشتهاي به اثر ، اين لايههاي ژرف در بررسي
آن عبارات و واژگان صوري بررسي حد در فقط هم آن و شتابان
.ميگيرد خرده ميپردازند ،
جهان تمدن تاريخ در ايرانيان نقش
و پژوهش /جهان تمدن تاريخ در ايرانيان نقش:كتاب نام
زمستان اول ، :چاپ نوبت / "رفيع" حقيقت عبدالرفيع:نگارش
بها3000 /نسخه شمارگان3000 /كومش:انتشارات /1378
.تومان
و شيوا بياني با "جهان تمدن تاريخ در ايرانيان نقش" كتاب
و فرهنگ تاريخ در ايرانيان نقش تبيين پي در آسانياب
گروههاي همه براي كه شده ياد كتاباست جهان تمدن
برداشتهاي و پيشداوري بي است ، استفاده قابل اجتماعي
سايه چنيني اين پژوهشهاي بر امروزه كه -تعصبآميز
و تاريخي يافتههاي و مدارك به توجه با -ميافكند
ايراني يادمانهاي و متون نوشتهها ، خلال از باستانشناختي
نقش مورد در داوري به ايران درباره بيگانگان آثار يا
ويژگيهاي ديگر از.است پرداخته فرهنگسازي در ايرانيان
به فرهنگپروري جريان اين نساختن محدود شده ، ياد كتاب
گويا كه گونهاي به است ، ايران تاريخ از خاص دورهاي
اين در را فرهنگي منسجم فراشد يك كتاب ، سراسر در نويسنده
فرهنگ و تاريخ بررسي به وي روي اين از.ميبيند كار
اسلامي ايران شكوهمند دوره آنگاه و اسلام از پيش ايران
در را ايرانيان فرهنگسازي جريان نويسنده.ميپردازد
...و عرفان فلسفه ، دانش ، چون گوناگوني فرهنگي نمودهاي
از يكي ايران":از عبارتند كتاب فصلهاي.ميبيند
تفكر تاريخي پيشينه" ،"بشري علوم فرهنگ ، كهن پيشتازان
بعد دوران در ايرانيان علمي كوششهاي" ،"ايرانيان فلسفي
."اسلام از
لاروس جهان تاريخ
هيات :موءلفان /يكم كتاب -لاروس جهان تاريخ:كتاب نام
تاريخ /سروش:ناشر /اعلم جلالالدين امير:مترجم /موءلفان
چاپ1378
عنوان زير آن نخست جلد كه "لاروس جهان تاريخ" كتاب
گروهي همت به رسيده ، چاپ به "وسطي قرون و باستان روزگار"
و هنرشناسان تاريخنگاران ، فرهنگپژوهان ، از
منتشر زيبا نگارههاي و تصويرها با فرانسوي جامعهشناسان
آن ، بودن بركنار كتاب ، اين برجسته ويژگيهاي از.است شده
كتابهاي از برخي معمول نظريهاي تنگ و انديشيها خشك از
بحث ، مورد كتابهاي از گونهاي در كه چرا است ، مشابه
كردن منحصر و فرهنگي بودن خاستگاهي تك بر تاكيد
به غربيان "مثلا خاصي فرهنگ و نژاد به بشري دستاوردهاي
فرآورده را جهان تاريخ شده ياد كتاب.ميخورد چشم
تاريخ بستر در انسانها همه معنوي و مادي ذهني ، كوششهاي
تاريخ به فراگير چشماندازي با و دانسته گوناگون جوامع
.است نموده باز آن در را تمدنها و ملتها همه نقش جهاني ،
پژوهنده و نگار تاريخ آرنولدتوينبي ، منظور اين براي
نوشته ، مجموعه براين كه پيشگفتاري بر جهان تمدن تاريخ
نخستينبار ميكنيم ، زندگي ما كه روزگاري در ":است آورده
جامعه به زمين پهنه سراسر در آدميزادگان همه تاريخ ، در
.ميگرايند يگانهاي جهاني
.درآييم يگانهاي جهاني خانواده صورت به بايد ما براستي
را جمعي خودكشي كنوني خطر آنكه براي اتم عصر در
تاكنون...گزيد بايد را راه همين تنها واگردانيم ،
به نه است بوده آدمي اجزاي به معطوف بيشترينه دلبستگيمان
ملت ، گونهاي هوادار نخست وهله در ما.كل يك همچون آدمي
دلبستگيمان بيشترين آينده در.بودهايم محلي دين يا تمدن
مختلف بخشهاي يعني.يابد انتقال انسان نوع تمام به بايد
افزون و بشناسند را همديگر كه بياموزند بايد انسان نوع
بخش هر جزيي دادههاي هم و يكديگر هم كه بياموزند آن ، بر
دوست و بدانند قدر را انساني فرهنگ مشترك و كلي ميراث به
تاريخ با بايد كه است معني بدان خود نوبه به اين.بدارند
"...شويم آشنا همديگر
|
|