عوامگرايي و فرهنگ تقابل
...عاشورا يوم كل از چهارم مجلس
اصلاح و انقلاب تفسير -3
منظري از ميآيد نظر به جديد گفتمانهاي از كه بحث اين
عميق و جدي صورت به (ع)حسين امام قيام موضوع در ديگر
در انقلاب و اصلاح مفهوم دو هر "اساسا.است داشته وجود
:است گرديده نقل (ع)امام از زيبايي پارادوكسيكال روايت
هم پس.خذيني فياسيوف الابقتلي محمدلايستقم دين كان ان
قيام آن راه در هم و كرده اقدام جدش دين اصلاح براي امام
به و است اصلاحي و فرهنگي روايت اول بخش.است فرموده
و شمشير به مربوط دوم بخش و است مربوط ديني اصلاح و احيا
واژه "صريحا (ع)امام ديگري روايت در.است شهادت و قيام
هر به اما.فرمودهاند ذكر خود قيام هدف درباره را اصلاح
در رفرم معادل امروزه آنچه با ميرسدمساله بهنظر رو ،
برابر در امامندارد ماهوي تفاوت است آن مثبت مفهوم
مسير در يارانش با همراه و درآمده حركت به منحط فرهنگي
سرنوشت.بود نموده قيام روانها و انديشهها دگرگونسازي
اگر و بود مشخص پيش از نيز عاشورا روز در نابرابر مبارزه
راستقامتي و ايستادگي اين بعدي تاثيرات به امام
گواهي و زخمها حاصل از ژرف اطميناني و نميانديشيد
پس.دهد تن انقلاب به بود ممكن چگونه نميداشت ، شهيدان
براي او انقلاب و بود بيمانند و بزرگ اصلاحگرايي امام
...اصلاح
شمايل و شعار برابر در عقل و فرهنگ تفسير -4
تا عاشورا از پس امام پيروان و تبعات به مربوط تقابل اين
عقول و فرهنگ راهنماي و پرچمدار خود امام.است حاضر عصر
و اهلفرهنگ واقع در نيز وي از پس.بود راستين موءمنان
از واقعي پيروي مدعي ميتوانند عقلگراي فرهيختگان
آنان لذا و بود سنگين كمدانش عامه بر امر اين.ويباشند
بروز ديگر بهصور را خود صميمي و اصيل و ژرف علاقه
بوده تربيتي و تهذيبي گرچه شيوهها اين كاركرد.ميدادند
آويختن و سوزناك افسانههاي با بهتدريج اما هست و
ذات تحليل.است آميختهشده نمادها و شمايل و پردهها
مهم بسيار آن بر مترتب ارزشهاي و پديدهها اين اسطورهاي
نميتوانند خردمند موءمنان و روشنفكران اما است متعالي و
.بپذيرند فلسفي و هدفدار ايمان و عقلي وجه بر را آن تفوق
قشري زهد و عرفان تفسير -5
حتي.بودند نكشيده صف دنيادوست گروهي فقط امام ، روياروي
برخي مقهور نيز مسلمانان ناآگاه عامه و جاهل اكثريت
بر طاغي و بدعتگزار را امام كه بودند قشريوني و مفتيان
و وي مقدس خون هدر فتواي و كرده معرفي مسلمين خليفه
دو همواره شيعه ، تاريخ در.بودند كرده صادر را انصارش
ايمان و معنويت بستر واسعترين مثابه به عرفان از برداشت
تعقل از گريز و تظاهر وسيله بهترين بهعنوان قشري زهد و
قيام عرفاني ، معنويت.است داشته وجود عوام به تقرب و
اما مينگرد ، فيالله فناي و تعلقات رفع مظهر را كربلا
و عوام هيجانات التيام براي وسيلهاي متقشران و زاهدان
.ميكنند مراد را ايشان بر تسلط و دنيوي بهرهگيري گاه
و ميگيرند مدعا شاهد وصول مرتبه در را امام عارفان ،
ادعا شهيد خويش عوامگراي حضور نازله در قشري زاهدان
.ميدانند
بدعت و سنت تفسير -6
را او مردانش ، و خويشان و سيدالشهداء شقي كشتارگران
با امويان كه بود آن حقيقت اما.ميكردند معرفي بدعتگزار
سلطنت و جاهليت راه به را آن بهتدريج رسول ، دين در بدعت
نمن نريدان" هدف و "فيالامر وشاورهم" حكومت.بردند
اكرمكم ان" تربيتي هدف و "فيالارض استضعفوا عليالذين
به...و "...لاعجميا و "لاعربيا" و "اتقيكم عندالله
شرابخواران خلافت و خودكامگان فردي حكومت و نژادپرستي
وعاظ وسيع حمايت با فرصتطلبان اليگارشي و زنباره
.كرد دفاع سنت از و شوريد بدعت بر امام.شد بدل السلاطين
برخي بهتدريج ،(ع)حسين عزاداري و شيعه تاريخ در اما
غالب چنان وجوه دربرخي و شد بدل سنت به خرافات بدعتهاي
افسانهبافي گاه و قمهزدن همچون رفتارهايي كه آمد
.ثواب را جسم به اضرار و دادند رواج آشكارا را بيوجه
متين پژوهشهاي جرم به را عقلا كه ميرسيد بدانجا كار گاه
و دلسوختهترين بر حسين ، نام به حتي و كرده تكفير تاريخي
.ميشوريدند پيروانش و شيفتگان آگاهترين
رضوي.م
|