مردمي است امري فرهنگها گفتوگوي
در كاربردي مطالعات مركز" مدير ;فريمون ژان با گفتوگو
سوئيس "بينالمللي مذاكرات
خاتمي آقاي پيشنهاد از نيم و سال يك به نزديك :درآمد
فرهنگها گفتوگوي بهعنوان ميلادي سوم سده نامگذاري براي
در.ميگذرد ملل سازمان عمومي مجمع در آن تصويب آنگاه و
و پرسمانها و شرايط زمينه در بيشماري پرسشهاي راستا اين
فرهنگهاي ميان در مثبت و سازنده گفتوگويي زمينههاي
ميان آن از مهم پرسشهاي از يكي.است شدني طرح گوناگون
گفتوگوها اين در مختلف فرهنگهاي نمايندگان كه است اين
مردم؟ يا فرهنگي نخبگان يا سياستمداران هستند؟ كساني چه
چه و چيست؟ رابطه اين در دولتها نقش آنكه ديگر و
در سازنده و كارا گفتوگويي به فرهنگي درون زمينههاي
ملي سطح در آيا ديگر عبارت به ميرساند؟ ياري جهاني سطح
فراهم گفتوگو زمينههاي كه است بايسته فرهنگي درون يا
در آنگاه و رسيده اينباره در ملي تفاهم كمينه به تا شده
نخبگان و دولت نقش كه اينجاست پرداخت؟ آن به جهاني سطحي
مردمي نهادهاي گسترش و رواداري فرهنگ رواج در فرهنگي
.ميگردد آشكار
"فريمون ژان" با است گفتوگويي ميآيد ، پي از كه مطلبي
"بينالمللي مذاكرات در كاربردي مطالعات مركز" مدير
هم با كه گفتوگو اين انجام شرايط و چگونگي درباره سوئيس
.ميخوانيم
ميرمنتهايي مجيد:از گفتوگو
فرازمند بهناز:از ترجمه
مشغول كار به آن در كه مركزي و خود درباره ابتدا در *
بگوئيد؟ هستيد
مذاكرات در كاربردي مطالعات مركز" مدير فريمون ، ژان من *
پيشينهاي و ميكند فعاليت سوئيس در كه هستم "بينالمللي
.دارم بينالملل روابط تاريخچه و سياسي علوم حقوق ، علم در
تعليم ، :از آميزهاي ميدهد انجام ما مركز كه كاري
كه است مردماني ميان مختلف جلسات برگزاري و تحقيق آموزش ،
فعاليتهاي همچنين.ميآيند گردهم دنيا مختلف نقاط از
گسترش خاورميانه و لاتين امريكاي آفريقا ، در مركز اين
به مربوط كه موضوعي هر به ما مركز خلاصه طور به.دارد
اينكه نيز و فرهنگها هويت فرهنگها ، بين روابط فرهنگها ،
هستند ، يكي هويتي و فرهنگي لحاظ از كه مردمي چگونه
برقرار ارتباط ديگر فرهنگهاي و مردم ساير با ميتوانند
.است علاقهمند كنند ،
رئيس خاتمي ، آقاي پيشنهاد به ميدانيد كه همانگونه *
گفتوگوي سال عنوان به ميلادي آينده سال ايران جمهوري
چنين آيا شما نظر به.است شده نامگذاري تمدنها
چنين انجام براي و است؟ امكانپذير "اساسا گفتوگويي
دارد؟ وجود ضرورتي چه امروز جهان در گفتوگوهايي
"كاملا تمدنها بين گفتوگو من عقيده به بله ، *
در و شود انجام وقت همه و هميشه بايد و است امكانپذير
فكر هرحال به اما.ميشود انجام هم وقت همه و هميشه واقع
گام و ايده گفتوگوها اين براي سال ، يك انتخاب ميكنم
انجام براي نيازشان به ميتوانند مردم كه چرا است ، مثبتي
آن پراهميت نكته ولي كنند ، تمركز و توجه گفتوگوها اين
كنيم ، صبر سال 2001 تا نبايد كار اين انجام براي كه است
اين رسيد پايان به سال 2001 كه زماني ميخواهيم ما چون
.يابد ادامه همچنان گفتوگوها
به محدود فقط نبايد تمدنها بين گفتوگوي آنكه ديگر نكته
سطوح تمام در بايد بلكه شود ، رسمي جلسات و كنفرانسها
امر اين نيز كودكان حتي و مردان و زنان ميان و جامعه
نيست ، رسمي موضوعي تمدني گفتوگوي كه چراپذيرد انجام
مردم.گيرد صورت مردم ميان بايد و مردمي است امري بلكه
و كنجكاو ديگر فرهنگهاي به نسبت كه بياموزند بايد
برنامه از بخشي بايد موضوع اين حتي.باشند علاقهمند
.شود تلقي طبيعي امري "كاملا تا باشد مدارس آموزشي
هويت و بشناسند را خود كه بياموزيم مردم به بايد همچنين
.نمايند افتخار آن به و كنند حفظ را آن دريابندو را خويش
.بفهميم را خود هدف و داريم كجا در ريشه كه بدانيم بايد
فرهنگها ساير به نسبت بودن علاقهمند كه است صورت اين در
بسيار فرهنگها ، ديگر مردمان براي شدن قائل احترام و
ميان گفتوگوي مساله من نظر به بنابراين.بود خواهد ساده
.است متقابل رابطه يك تمدنها ،
تمدنها گفتوگوي طرح راه سر بر موانعي چه شما نظر به *
دارد؟ وجود
كه انسانهاست و جوامع تمام نياز اين من ، اعتقاد به *
هم موضوع اين.باشند داشته شناخت خويش هويت به نسبت
داشته قبول را خويش هويت بايد شما.نيست ساده هميشه
بايد شما كه معنا بدين هستيد ، كسي چه كه بدانيد و باشيد
به و بپذيريد افكار تمام با هستيد ، كه همانگونه را خود
كه كنيد قبول نيز حال عين در و كنيد افتخار هويت اين
خيلي كه باشد داشته وجود است ممكن شما فرهنگ در مسائلي
از كافي شناخت فقدان و نداشتن باور را خود.نيستند خوب
برقراري جدي موانع از خود به داشتن شك نيز و خويش هويت
.ميباشند خوب گفتوگوي يك
خود به شما اگر يعني ديد ، هم را قضيه سوي آن بايد البته
يا و هستم "بهترين من":كه كنيد تصور و باشيد مطمئن خيلي
نيز اينها "است من با حق" يا "نيست من از بهتر هيچكس"
.ميآيند شمار به سازنده گفتوگوي يك انجام موانع از
همزمان ، طور به شما كه است اين مناسب شيوه بنابراين
.باشيد متواضع و مغرور
از بخشي تنها ما كه گرفت نظر در بايد را اين حقيقيت در
از يك هر كه دنيايي ميدهيم ، تشكيل را بزرگ دنياي
كه هستند تجاربي و ويژگيها صاحب آن در ملل و فرهنگها
نكته من نظر به بنابراين.باشند آن فاقد سايرين شايد
از يك هر مشاركت موضوع تمدنها گفتوگوي انجام در اصلي
ما كه نيست معني بدان اين البته.است آن در فرهنگها
بايد بلكه بپيونديد ما به بايد شما و هستيم بهترين
نيز را ديگران و بپذيريم.هستيم كه همانگونه را خودمان
نه و بهترينيم ما نه كه بدانيم و هستند كه همانگونه
.آنها
است اين گفتوگوها اين انجام در مشكلات و موانع ديگر از
"اساسا و بيابيم مشكل را ، شيوهها آن راستاي در تفكر كه
جا همين در ميباشد ، دشوار ما براي ديگران به كردن گوش
من وقتي ميزنم ، مثالي.ميآيد پديد ارتباط برقراري مشكل
ترجمه آن و ميكنم استفاده واژهاي از خود زبان در
ترجمه خود زبان به را آن خود ذهن در نيز شما ميشود ،
است ممكن ذهني جابجايي اين در مفهوم يك بنابراين ميكنيد
مفهومي آن با است من ذهن در كه مفهومي و شود فهميده بد
به من بهتازگي.باشد نداشته مطابقت شما ذهن در كه
صحراي يك كه جنوبي مناطق از يكي در داشتم ، سفري آفريقا
آنجا در كه شدم مواجه حقيقت اين با است بياباني و خشك
و دارم دوست را گلها من چون.دارد وجود كمي گلهاي
فرهنگ يك از بخشي و زندگي زيبايي از بخشي گلها بهنظرم
سوءال اين برايم ميآيد پديد گلها اطراف در خود كه هستند
جواب نميكارند؟ آنجا در بيشتري گلهاي چرا كه آمد پيش
محل گل ، بوتههاي ما ، براي":گفتند بود ، جالب بسيار آنها
تصور آنجا در مردم درواقع."هستند پليد روحهاي وجود
درارتباط پليد ، روحهاي با گل بوتههاي كه ميكنند
تنها فقط نميدانم ، را ذهنيت اين دقيق علت منميباشند
بيابان ، در كه است اين بگويم ميتوانم كه را توضيحي
.است بوده دشمن و مهاجمين شدن پنهان محل گل ، بوتههاي
نيست ، هيچچيز ميرويد ، راه كه خيابان در آنجا در يعني
كه ميبينيد گلي بوته ناگهان پس.است برهوت برهوت
شما از دزدي قصد كه است شخصي شدن پنهان محل "احتمالا
اين هميشه دليل همين به و است طبيعي امري اين و دارد
ارواح منشاء گلها كه دارد وجود آنجا مردم ميان در تصور
دوست را گل بوتههاي آنجا ، مردم بنابراين و هستند پليد
بود ، تاسفبار موضوع اين آنجا به ورودم هنگام در.ندارند
و يافتم توضيحي آن براي و كردم درك را آن رفتهرفته ولي
نگاه و تفكر طرز اين براي كه رسيدم نتيجه اين به "نهايتا
.شد قائل احترام بايد گلها ، به
اشاره گفتوگوها انجام داخلي موانع به بيشتر شما *
اين در دولتها نقش كه ميآيد پيش پرسش اين حال داشتيد
كمك موانع اين حذف در ميتوانند دولتها آيا و چيست؟ ميان
چه خلاصه آورد؟ خواهند بهوجود ديگري موانع خود يا كنند
است؟ مهم ميان اين در نكاتي
اين در دولت كشوري ، هر در كه است طبيعي حال هر به *
هدايت همچون دولت ، نقش من نظر به باشد ، داشته نقشي زمينه
تشويق براي شرايطي بايد دولت حال ، عين در اما است ، قايق
بايد كار اين اما.آورد فراهم هم با گفتوگو به مردم
فرصت بايد يعني.پذيرد صورت آرامي به و بهتدريج
كه است آن از پس و كرد مهيا را يكديگر با مردم گفتوگوي
بر افزون.دولت نه و بود خواهد مردم مشكل گفتوگو اين
وظايف حيطه در...و متوسطه ابتدايي ، دوره آموزش چون اين
در برنامههايي گنجاندن با ميتواند دولت ميباشد ، دولت
برنامه اين از قسمتي.بردارد قدمي راه اين در مدارس ،
به احترام و مختلف فرهنگهاي درباره صحبت به ميتواند
.يابد اختصاص فرهنگها ديگر
دين شامل كه است آن انسانشناسانه نگاه فرهنگ از منظورم
اينخصوص در احتمالي موانع رفع براي بنابراين.ميشود هم
مسائل به فرهنگي هر مردمان كه آموخت مردم به بايد
شما كه است اين معني به اين و دارند اعتقاد گوناگوني
اين تمام من اعتقاد بههستيد ديگران از بدتر يا بهتر
را شيوه اين من هرچند شود آغاز مدرسه از بايد آموزشها
آنها آموزش و والدين نقش به من.نميكنم مدارس به محدود
.دارم اعتقاد بسيار نيز
ميباشند ، دولت مالكيت تحت بيشتر تلويزيون و راديو همچنين
مختلف برنامههاي ازطريق ميتواند دولت من نظر به پس
خود نقش بتوانند مردم كه آورد بهوجود را بستري و فضاها
بيان را خود شكلي به و كنند ايفا گفتوگوها اين در را
بهعهده را بسترسازي نقش دولت ديگر عبارت به.نمايند
بحث ، تمام آزادي با عرصه اين در بتوانند مردم تا دارد
بايد كه آن ديگر نكته.كنند مشاركت و تبادلنظر گفتوگو ،
كه معنا بدين كرد ، آغاز داخل از را تمدنها گفتوگوي
مليتي چند و فرهنگي چند كشورهاي جهان ، كشورهاي بيشتر
و خالص اجتماع يك از فقط كه هستند اندكي كشورهاي هستند ،
محدوده در "معمولا بنابراينباشند گرفته شكل يكدست
ميبينيم ، را بسياري جوامع و فرهنگها كشور ، يك مرزهاي
داراي شمااست خوبي بسيار مثال زمينه اين در ايران
تركمن ، آذري ، بلوچ ، كرد ، چون متعدد گوناگون اقليتهاي
و ايران كليت ، يك در آنها تمام كه هستيد...و عرب
در مختلف اديان همچنين.ميآورند بهوجود را ايرانيها
با كمي لحاظ از اقليتها اين اگر.دارند حضور كشور اين
فقط اگر شما.نيست مهم چندان باشند داشته اختلافي هم
نوعي به باشد ، شما از متفاوت كه باشيد خويشاوند يك داراي
كه شود مطمئن بايد دولت.شدهايد فرهنگها گفتوگوي وارد
.ميتوانند شوند ، گفتوگو وارد بخواهند مردم اگر
بهخوبي را بسترسازي نقش بايد دولت گفتم كه همانگونه
اين در پيشرفت به خود مردم رهگذر اين از تا كند ايفا
چيزي فراگيري حال در كه بفهمند و كنند پيدا وقوف زمينه
.هستند
بيشتري آمادگي جوامعي و فرهنگها چه شما نظر به حال *
دارند؟ را گفتوگو اين انجام براي
كرده بيشتري تلاش اروپا جهات ، برخي در من اعتقاد به *
اروپا براي بيستم قرن كه است اين خاطر به اين و است
و است كوچك اروپا كه ميدانيد حال عين در.بود سخت بسيار
.است گرفته شكل متفاوت فرهنگهاي با گوناگوني جوامع از
بهمنظور را بيشتري حركت مردم اروپا اتحاديه پيدايش با
تسهيل در زيادي حدود تا توريسم صنعت و كردند آغاز مسافرت
و نيست كار علاج هم هميشه توريست البته.كرد كمك امر اين
احترامي ديگر فرهنگهاي براي آنها كه ميشود ديده گاهي
كه بياموزند مردم كه است آن كار چاره پسنميشوند قائل
اين با بگذارند ، احترام آنها به و كنند درك را ديگران
.داريم قرار راه ابتداي در هنوز ما حساب
تمدنها ، گفتوگوي مورد در مسائل جالبترين از يكي
شما.فرهنگهاست بين ازدواج مورد در رواداري و شكيبايي
دوست خيلي را فرهنگ فلان من كه بگوييد زبان به است ممكن
من" كه بگويد شما دختر وقتي اما.ميپسندم و دارم
واكنش ،"كنم ازدواج فرهنگ فلان همان از شخصي با ميخواهم
آزموني بود ، خواهد آزمايش يك مادر و پدر يك بهعنوان شما
تمدنها ميان گفتوگوي براي "واقعا آيا ميدهد نشان كه
نه؟ يا داريد؟ آمادگي
فرهنگي بين ازدواجهاي آن در بگيريد ، نظر در را اروپا اگر
يك" چشم به اروپا به شما ايران ، در.ميبينيد بسياري
ديدگاه از اروپاييان كه صورتي در ميكنيد ، نگاه "فرهنگ
اهل من پدربزرگ مثال برايهستند بيشماري فرهنگهاي خود
با روستا و شهر اين.است شهري يك مادربزرگم و روستاست
و پدربزرگ.بودند شده جدا هم از كيلومتر حدود 40 مسافتي
.كردند ازدواج هم با بيستم قرن اوايل "حدودا مادربزرگم
مخالف "كاملا ازدواج اين با پدربزرگم خانواده چند هر
سپس.كرد خواهد ازدواج زن آن با كه گفت او ولي بودند
پدربزرگم ديگر و پذيرفت را موضوع اين پدربزرگم خانواده
.نديد را خانوادهاش هيچگاه
مسافت 40 در كوچك جامعه همان در كه بود موضوعي اين
.افتاد اتفاق كيلومتري
اسپانيايي:هستند زبانه دو فرزندانم است ، مكزيكي من همسر
و هستند ، كاتوليك آنها است ، پروتستان من مذهبفرانسوي و
در آن وقوع احتمال كه است چيزي اين
يك اين من اعتقاد بهبود غيرممكن "كاملا پيش سال چهل سي
در.است ديگر گونهاي به وضعيت آمريكا در است ، آزمايش
مسئله آن و دارد وجود عمدهاي مشكل متحده ايالات
حاضر حال در.نيست گستردگي اين به اروپا در كه نژادهاست
گذشته به نسبت بيشتري بيننژادي ازدواجهاي آمريكا ، در
تحمل و صبر كشور ، مردم ميان آنجا در.ميگيرد صورت
اين كه ميرسد نظر به چنين چند هر.دارد وجود بيشتري
هستيم ، آن ابتداي در ما و ميرود پيش آهسته خيلي مسئله
ميرويم ، ديگر نسل به نسلي از وقتي كه است روندي اين اما
وقتي "خصوصا ميكنند حركت زودتر جوانان.ميشود سريعتر
آنها ، براي اين بنابر.ميكنند ملاقات ديگران با كه
.ميكنند برخورد راحتتر و دارد وجود كمتري بند و قيد
بخش در مهم نكات از يكي
كه معني بدين.نسلهاست اختلاف و مشكل تمدنها ، وگوي گفت
است دشوار بسيار (پدربزرگها و مادربزرگها) بزرگترها براي
گفتوگوي يك راستاي در نوههايشان كه ميبينند وقتي
.ميكنند پيشرفت نيز سريع خيلي و دارند قرار واقعي
را كارها يكديگر كمك با":كه است اين گفتوگوهايشان معني
".ميدهيم انجام
نوعي به واقع در" و "ميكنيم قسمت يكديگر با را كارها"
".ميسازيم جديد فرهنگ
جهاني ، مسلط فرهنگ حاضر حال در كه ميرسد نظر به چنين *
به جوامع بيشتر گرايش آيا آمريكاست ، ويژه به و غرب فرهنگ
حركت آن سوي به جوامع تمام و است مسلط فرهنگ اين سمت
است؟ شدني امري چنين "اساسا ميكنند؟
حركت فرهنگها شدن جهاني سمت به داريم ما من نظر به *
يكديگر با ميتوانند مردم كه شرايطي يعني ميكنيم ،
جهان اداره در و نمايند درك را همديگر كنند ، گفتوگو
هم نكته اين از بايد حال عين در اما.باشند داشته مشاركت
محفوظ جهاني ، موجود فرهنگهاي تمام محتواي كه شويم مطمئن
صحبت شدن جهاني به راجع كه وقتي حال هر به.ماند خواهند
احترام و شكيبايي از اينكه جز نداريم چارهاي ميكنيم ،
مفيدي و مهم بسيار چالش اين و بگوييم سخن نيز يكديگر به
تفكر ، طرز اين كه بگويم بايد شما سوءال درباره اما است ،
.است اشتباه
خود به آمريكاييها كه ندارد وجود مورد اين در شكي هيچ
اروپاييان "احتمالا.ميبالند و ميباشند مغرور بسيار
و ميبالند هستند چه و بوده چه اينكه و خود وجود به نيز
اما.آمريكاييها اندازه به نه چند هر ميكنند ، افتخار
درك و آگاهي شناخت ، كه كرد اذعان نكته اين به بايد
بيشتر خيلي آمريكا به نسبت فرهنگها ، ساير از اروپاييان
بسيار خارج دنياي از آمريكاييها آگاهي و دانش يعني.است
را آن تاثير و غرب تمدن كه نميگويم من البته.است محدود
فرهنگهاي با شما حال هر به ولي.بگيريد ناديده دنيا ، بر
مصر ، هند ، جنوبي ، آمريكاي ژاپن ، چين ، :چون ديگري غني
كدام هر كه هستيد مواجه...و ميانه آسياي تركيه ، ايران ،
.داشتهاند ما دنياي در جديرا و عميق تاثيرات آنها از
سايه در و جهان نقاط ساير در بسياري طرحهاي و ايدهها پس
كه كاري تنها.داشت وجود فرهنگها و تمدنها اين
اين جمعآوري دادند ، انجام پيش سال در 500 اروپاييان
.بود مختلف تمدنهاي و چينيها مسلمانان ، از ايدهها
پديد در فرهنگها و تمدنها آن كه است اين سخن اين معني
.بودند ناتوان خارقالعاده و شگفتانگيز چيزهاي آوردن
راه من نظر به بگيرد ، قرار الگو غرب تنها اگر حال هر به
مردم كه است صحيح مطلب اين البته.برد نخواهيم جايي به
سرپناه و غذا داشتن براي و دارند بهتري زندگي آنجا در
تجهيزات وجود علت به زنان يا نميكنند نرم پنجه و دست
اما قبيل ، اين از مسائلي و دارند راحتتري زندگي ماشيني
در موجود فرهنگهاي ديگر در غرب تاثيرگذاري معناي به اين
همين فقط اگر.است اين وراي چيزي بلكهنميباشد جهان
.بود خواهد محدود بسيار پس باشد ،
نگاه يك در ديگر جوامع با غيرغربي جوامع تفاوت تنها
خلاقيت آزادي آنجا در كه است نهفته نكته اين در فرهنگي
همه كردن تجربه و كردن خلق توانايي معني به كه دارد وجود
.است غرب مهم تاثير اين من عقيده به.است چيز
پيش گفتوگو انجام براي شما گفتم ، كه گونه همان خلاصه ،
تا بايد هستيد ، خودآگاهي و خودشناسي نيازمند چيزي هر از
به بايد حال عين در ولي باشيد ، منتقد خود مورد در حدودي
كمك غرب تمدن به ايران كه پذيرفت بايدكنيد افتخار خود
قرض تمدن آن از هم و داشته تاثير آن در هم است ، كرده
ميباشد غربيمسلط تمدن اگرچه من اعتقاد بهاست گرفته
پراهميت بسيار كه دارند وجود نيز ديگري تمدنهاي ولي
اقتصاديش پيشرفت ميزان به تنها را تمدن يك نبايد.هستند
براي دليلي اين شد ، قائل اهميت برايش و كرد اندازهگيري
.نيست امروز دنياي در بودن برتر تمدن
.سپاسگزاريم شما از *
|