عاشورا فرهنگ و روشنفكران
پاياني بخش -عاشورا و معاصر نخبگان
آثار به پرداختن از پس حاضر ، مطلب ادامه در :جستارگشايي
راشد ، مرحومان همچون برجسته عالماني انتقادي و روشنگرانه
...و كرماني صالحي مطهري ، استاد طباطبايي ، علامه آيتي ،
صالحي نگرش جمله از ديگري ، ديدگاههاي حاضر بخش در
و عاشورا موضوع درباره شريعتي دكتر و نجفآبادي
ديگر مسائلي انضمام به عرصه اين در آنان فرهنگآفريني
هر و كوتاه بحث اين مجال كه توضيح اين با است ، شده مطرح
.است انتقادي و مفصل تحليلي نيازمند عرصهها اين از يك
.ميكند استقبال صاحبنظران ديدگاههاي از معارف صفحه
معارف گروه
رضوي مسعود
كه حسيني عاشوراي قيام درباره توجه جالب كتابهاي از يكي
عاشورا ادبيات حوزه در ميبايد بودن منظوم لحاظ به البته
عمان اثر "الاسرار گنجينه" شود داده قرار بررسي مورد
است همراه منثور توضيحاتي با البته اثر ايناست ساماني
از عرفاني رسائلي انضمام به كه آن چاپ آخرين ذيل در و
نور انتشارات سوي از نجمرازي و كاشاني فيض ملامحسن
برداشتي":است چنين كتاب دوم عنوان رسيده چاپ به فاطمه
سامان در نيز گذشته سالهاي در."حسيني عاشوراي از عرفاني
سمينار ذوق با شاعر اين براي وبختياري چهارمحال توابع از
آثارش مجموعه و بود بجا بسيار كه كردند برگزار بزرگداشتي
همانا عمان آثار نگين اما.كردند چاپ تجديد نيز را
روبهرو خوانندگان عظيم استقبال با كه است گنجينتالاسرار
مبحث به پرداختن از پيش فصل ، اين انتهاي در ماشد
منحصربه و منظوم رساله اين به كوتاه نگاهي روشنفكران ،
.ميافكنيم فرد
سيزدهم قرن اوايل در كه بود شوريده عارفي ساماني عمان
كنت"حديث به استناد با را خود گنجينهميزيست قمري هجري
:ميكند آغاز ابيات اين با ".."مخفيا "كنزا
تن؟ و جان در مرا پنهان اين كيست
سخن؟ گويد منهمي زبان كز
كيست؟ راز من لب از گويد كه اين
كيست؟ آواز اينصاحب بنگريد
ميكند خودنمايي اينسان من در
...ميكند ادعايآشنايي
از ميكنند تصور معروف ، ابيات اين شنيدن با بسياري
هم بيتاثير مولانا از عمان مثنوي "اتفاقا و مولاناست
اما استقرايش ، كيفيت و است آن وزن مهمتر همه از و نمانده
گدازي و سوز عوض در.ندارد را مولانا مثنوي فلسفي غناي
حركت عمان.است بيمانند جهاتي از كه دارد لطيف و عرفاني
ياران با وي وداعهاي و خطابهها كربلا ، و حج تا را امام
به حضرت ، آن شهادت لحظه تا را...و فرزندان شهادت و
و مراتب همه اينها.ميكند تعبير سلوك مراحل و لحظهها
جلوه هر.ميشود ختم فيالله فناي به كه است سالك حالات
"مثلا.ميشود برداشته پا پيش از تعلقي لحظه ، هر و
تفسير ابراهيم براي اسماعيل همچون را علياكبر داستان
:ميگويد عرفاني رنگي با و ميكند
نماند ديگر پردهاي تعلق ، از
نماند علياكبر جز سدراهي
بيش اندازه از داشت اجتهادي
زپيش بردارد نيز يكيرا كان
مشتاق فرزند كه ميكند ذكر را فرزند و پدر گفتگوي سپس
آنكه تا گرفتار ، دوست دو ميان در پدر و سپردن راه
:ميفرمايد علياكبر به (ع)حسين و ميكند تجلي حق سرانجام
ميكني غرورم مست رخت از
ميكني دورم مرادخويش از
اوست پيش گاهي تو پيش دلم گه
دوست دو نميگنجد دل يك در كه رو
بيان در":ميرسد پايان به فصل آن در گنجينتالاسرار
آوردن پيغام و مشركين ميدان در يقين صاحب موحد آن محاربه
از حضرت آن افتادن و ربالعالمين حضرت از امين جبرئيل
عمان و "علييومالدين عليه سلامالله زمين ، بر زين
زمين بر اسب از امام سقوط هنگامه در را عروج و فنا مرتبه
شيرين چنين ابياتي به را قصه و بازميگويد وي شهادت و
:ميكند تمام
قائلست از ني رفت گر لغزشي
دلست همازديوانگيهاي اين
كند و كردهست كار زين بسي دل
كند و كردهست بسيار اين از عشق
عاشورا و مسلمان روشنفكران
نام با شريعتي علي دكتر طريق از انقلاب نسل تفكر بيگمان
.است يافته پيوند شهادت مفهوم و عاشورا انقلاب و (ع)حسين
داناي آن از پس سالي چند حتي و و 57 سالهاي 56 در شريعتي
بر سال پانصد و هزار دو پس كه بود نسلي ايدئولوگ و بزرگ
سرشار و خطيب مردي او.زدند وداع صلاي ايران در پادشاهي
از عظيمي حجم اندك ، وقتي در كه بود پراكنده اطلاعات از
.ريخت بيرون ايران جوانان تربيت براي را خويش محفوظات
جهانبيني مبناي بر ايدئولوژيكي دستگاهي ايجاد هدفش
ديگر سوي از جديد جامعهشناسي و علوم و سو يك از اسلامي
ايجاد در عوض در نيافت توفيق كار اين در اگر اما بود ،
همچون توفيقي سالها آن در موءثر بسيار و انگيزنده ادبياتي
خواندن و خطابهها شنيدن به جوانان.كرد كسب پيامبران
غيرمذهبي و چپگرا دانشگاهيان و ميشدند دگرگون او آثار
كه رجعتي.ميكردند رجعت اسلامي تفكر به گروه گروه
.بود داده بدان "خويش به بازگشت" عنوان شريعتي
و "شهادت از پس" ،"شهادت" كتاب سه شريعتي آثار ميان در
و خطابهها از ماخوذ جملگي كه "آدم وارث حسين"
و يافت عظيم معروفيتي بود آميزش نبوغ بداههگوييهاي
مثابه به بلكه تاريخ از اجزايي عنوان به نه آن عناصر
متقابل دوجريان.گرفت قرار تفسير مورد معاصر تاريخ فلسفه
و كردهاند حسيني كاري رفتهاند كه آنان".رسالت يك و
.يزيدياند وگرنه كنند زينبي كاري بايد ماندهاند كه آنها
نوشته شعارها اين بسياري بيرقهاي و ديوارها بر ".
همين منحصربه عاشورا نهضت درباره او آثار اما.ميشد
در كه بود نيز ديگر موءثر اثر چند و "حر" رساله.نبود
سمبل و نماد برجستهترين عنوان به را كربلا حادثه مجموع
شريعتي.مينمود تاويل حاضر زمان تا آن استمرار و تشيع
رخ به را نمادها احساس با و زنده چنان و ميكرد نمادسازي
آغاز.ميشدند مفتون جوانان از گروه گروه كه ميكشيد
.بود شورانگيز ميانه همچون پايانش و پايان همچون كلامش
:ميشد آغاز تكاندهنده عبارتي با "شهادت از پس" رساله
در كربلا."زندهايم مردهها ما و مردهاند شهيدان اينك"
"ارض كل و عاشورا يوم كل" روايت.كربلا در ما و اينجاست
.بود ماجرا كردن تئوريزه مبناي شريعتي براي "كربلا
هيچگاه امابود ديندار "عميقا فاضلش پدر همچون شريعتي
سلسله در را خود او.نداد خشك و حرفهاي پژوهشهاي به تن
و اسدآبادي سيدجمالالدين از پس ديني ، معاصر احياگران
قيود از را خود نسل داشت قصد و مييافت لاهوري اقبال
پالايش او گمان به.برهاند استحمار و استثمار استبداد ،
انسجام سرانجام و آن ادبيات بازپروري و ديني منابع
و معاصر نسل نجات براي محملي ميتواند دين ايدئولوژيكي
.باشد بيگانگي خود از شلاقهاي زير از ديني فرهنگ
"وارث زيارت" تفسير سوي به شريعتي "آدم وارث حسين" در
.ميدهد ارائه سنت از انقلابگرانه تاويل از مدلي و ميرود
بود روحانيت حتي و شيعه سنت از مهمي بخش منتقد البته او
را روشنفكرانه ديني او.كند نفي را آن اصل آنكه نه اما
چه" سوءالهاي به و باشد معاصر جوان پاسخگوي كه ميطلبيد
رو اين از.دهد پاسخ "كنيم آغاز كجا از" و "كرد؟ بايد
از علمي صورت نوينيبه ايدئولوژيكي دستگاه كرد سعي
و حر و زينب و حسين و علي و دهد ارائه "اسلامشناسي"
ايدئولوژي نمونههاي و الگوها عنوان به را..و ابوذر
نهضت و شيعه تاريخ به شريعتي استناد.كند معرفي انقلابيش
ذهنش كه بود خوبي تاريخي پژوهشهاي به متكي البته كربلا
بيش تاريخ در او كه گفت بتوان شايد.بود ساخته سرشار را
جامعهشناسي اصطلاحات از و داشت تبحر جامعهشناسي از
.ميگرفت بهره تاريخي مدلوارههاي به بخشيدن فعليت براي
و شده آغاز شريعتي آثار انتقادي خوانش امروزه رو هر به
.ميگويند پاسخ ديگر عصري نيازهاي به ديگري روشنفكران
شريعتي ايدئولوژيكي مدلسازيهاي و سهلگيريها بر ديگر
يك امانميشوند مفتون جوانان و نميشود بسته چشمها
فرهنگ دهه يك حداقل اينكه آن و رود ياد از نبايد نكته
.بود ناآرام بلكه و آرميده شريعتي سايه در ايران مذهبي
جوانان و ميشد ديده او نگاه از نيز عاشورا و (ع)حسين
.بودند او افسون در همه از بيش نسل 1357 و انقلاب
براي را خاصي ايدئولوژيكي شريعتيانگارههاي اگر
اديب و مورخ ميكرد ، دنبال عاشورا و (ع)حسين از مدلسازي
نام به بود علميه حوزههاي مجتهد كه برجستهاي دانشگاهي
به متعلق "اساسا او.برگزيد ديگري راه شهيدي جعفر سيد
دكترياش رساله.بود پارسي ادب شيفته و ادبيات دانشكده
تصحيح" دغدغهاش و "نادره دره" دشوار و فني نثر تصحيح
بر عظيم تسلطي اما ميشد محسوب امثالهم و "انوري ديوان
از مسجع ترجمهاي بعدها.داشت اسلامي تاريخ و فرهنگ
در هم و پارسي ادب در هم كه داد ارائه "نهجالبلاغه"
.بود كمنظير ترجمه اتقان
با را اسلام تاريخ درسي كتاب پرخوانندهترين شهيدي دكتر
چنان و نوشت دانشگاهها براي "اسلام تحليلي تاريخ" عنوان
آشنا عالمانه صورت به تاريخ اين با را مسلمان جوانان
و مطالب ، وثاقت نثرشيوا.است اعجابانگيز آن وصف كه ساخت
فردي "شخصا اما بود ، دخيل امر اين در نيز او ذهني درخشش
شهيدي.باشد داشته دلبستگي عمومي توجه و شهرت به كه نبود
تازه پژوهشي سال پنجاه از پس" عنوان تحت كتابي نگارش با
آشنايي براي مطمئن راهي پنجاه دهه در "(ع)حسين قيام در
چه اگر او منابع.گشود عاشورا ماجراي و كربلا تاريخ با
جامعه و تحليلي روش اما بود ، اول دست و قديم منابع
و عرب قومي جاهليت تبارشناسي كه كرد اتخاذ نگرانهاي
نشان وضوح به را نبي رحلت از بعد مسائل بر آن تاثير
.ميكرد اثبات علمي صورت به را تشيع موضع حقانيت و ميداد
و هيئت در باديه ، عرب يافته افول روابط بود معتقد شهيدي
عناصر تمام و شد فعال پيامبر ارتحال محض به اسلامي صورت
.است مشخص خلفا انتخاب در بسيار شواهد و امثله ذكر با آن
بازميگشت ، امر همين به نيز (ع)علي عصر ناآراميهاي علل
.بود دخيل آن در نيز ساله چند و بيست انحطاط آنكه ضمن
ابوسفيان خانواده مجدد عروج در جاهليت به بازگشت اين اوج
كشتار فاجعه با سرانجام و شد مشخص نسلها تغيير و قدرت به
و احد و بدر كشتگان انتقام آنان يارانش ، و خاندان و حسين
شهيدي آثار بيترديد.گرفتند بنيهاشم از را مكه فتح
و اسلام تاريخ آثار عالمانهترين و مطمئنترين
هر بوده ، هفتاد و شصت دهههاي در آنها پرخوانندهترين
.است نكرده قلمداد عيار تمام مورخي را خود هيچگاه وي چند
حجتالاسلام سوي از ديگري صورت به تاريخي -تحليلي روش
.بود آغازشده "قبلا "جاويد شهيد" كتاب در نجفآبادي صالحي
و رسيد چاپ به نخستينبار براي آبان 1349 در كه اثري
شيعه سنتي حوزههاي براي دشواري مسائل و ناآراميها موجد
جنبه دو داراي امام و پيغمبر" كه بود معتقد صالحي.گرديد
كه بود معتقد سپس و "بشري جنبه -ملكوتي 2 جنبه -هستند1
و ميخورند ديگر مردم سطح هم بشري جنبه" از ايشان
كه است سطح اين در و ميميرند و ميشوند مريض و مينوشند
(ع)حسين امام قيام كتاب اين در.ميپردازند مردم رهبري به
واقع بحث مورد اجتماعي زندگي سطح در و بشري جنبه براساس
".باشد ديگر مردم سرمشق بتواند حضرت آن حركت تا شده
كه بود روحانيوني معدود از نجفآبادي صالحي ترتيب اين به
تازهاي تز اول دست تواريخ و سنت اهل معتبره نصوص براساس
سالهاي در اما داشت سابقه كه انديشهاي.كرد مطرح را
امام اينكه آن و بود مانده مغفول كتاب چاپ به قريب
نهاد ناتمام را حج حكومت ، براي كه شهادت براي نه (ع)حسين
آرد ، كف به را پدرش و برادر شده غصب رهبري داشت قصد و
اظهار "صراحتا صالحي.گرديد هدف اين مانع ديگري عوامل اما
در (ص)پيغمبر سبط قيام مساله" كه بود وپيشنهادكرده داشته
(خارج) اجتهادي عالي درسهاي سبك همان به علميه حوزههاي
محصول و گيرد قرار تحقيق مورد اول طراز علماي طرف از
كه آشفتگي اين به هم بدينوسيله تا شود منتشر آنان اجتهاد
دارد وجود گويندگان گفتههاي و نويسندگان نوشتههاي در
هم و يابند نجات سرگرداني از مردم هم و شود داده خاتمه
".گردد ميسر امام عظيم قيام از بهرهبرداري و پيروي
"مقتل" كتابهاي ذكر بر علاوه صالحي رو اين از هم
دوم قرن در دو هر كه (كلبي) محمد بن هشام و ابيمخنف
است ، آمده حالشان شرح نجاشي "رجال" در و شده نگاشته هجري
در" آنچه كه كرد جلب "طبري تاريخ" به را خواننده توجه
نقل نامبرده كتاب دو از نوشته (ع)حسين امام قيام موضوع
ديگر كتابهاي از را تاريخي مطالب كه آنجا طبري و كرده
رو اين از "..بوده شيعه علماي اعتماد مورد ميكند نقل
كتاب او واسطه وبه دانسته طبري را خود نخست مستند صالحي
امام برجسته شاگرد دو ابيمخنف و كلبي از رامنقول خود
.بود دانسته (ع)صادق
|