افكار برخورد جريان در دين اثبات
مزيناني شريعتي استاد شده چاپ آثار
افكار برخورد جريان در دين اثبات
استاد زندهياد درگذشت مناسبت به خاتمي سيدمحمد خطابه
(آخر بخش) قرآن مفسر و محقق شريعتي تقي محمد
اشاره
رثاي در جمهوري رئيس خاتمي سيدمحمد خطابه نخست شماره در
قرينه نظير مقولاتي به شريعتي محمدتقي استاد زندهياد
از پس وحي بقاء نحوه دين ، عهد عنوان به تاريخ پاياني عهد
جهت دين از حاكمانستمگر سوءاستفاده ،(ص)اكرم رسول رحلت
تمدن عصر در دين عهد شكلگيري خود ، قدرت پايههاي تثبيت
علمي حوزههاي اهميت و علمي و فكري مبارزه جبهه ضدديني ،
پاياني و دوم بخش در.شد اشاره..و مبارزه اين پيشبرد در
حوزههاي دل از شريعتي استاد برخاستن به خطابهخاتمي آن
و دين به روشنفكران ساختن نزديك در او مهم عمل و علميه
جريان در اسلام دين حقانيت اثبات شيوه و مردم
.دارد اشاره افكار ميان برخوردمنطقي
انديشه گروه
شد ، جدا است علميه حوزههاي كه مادر دامن از شريعتي استاد
كه كانونهايي متن در برود تا بود مادر با او دل اما
صورت به بود ، شده ايجاد الحاد و كفر ترويج و گسترش براي
خود.دربيايد دستگاهها اين كنندگان تاسيس چشم در خاري
العظمي آيتالله حضرت كه سفري يك در ميكند نقل استاد
آيتالله خدمت هم ايشان بودند ، شده مشرف مشهد به بروجردي
داشته كه لباسي همان با و شلوار و كت همان با بروجردي
آقايان از يكي نشد ، معمم شريعتي استاد چون.ميرسد
و فضلاء از شريعتي آقاي كه ميگويد ميآيد
حضرت از تقاضاميكنيم ما و هستند انديشمنداناسلامي
.بشوند معمم و ملبس كه بكنند امر ايشان به كه آيتالله
از يكي بشوند معمم اگر و بالاست علميشان مقام ايشان
حوزه استوانههاي از و اثبات و ثبوت مقام در استوانهها
من به كردند رو بروجردي آيتالله ميگويد.ميشوند علميه
شريعتي آقاي كه بدهيد اجازه:گفتند او به كردند رو بعد و
.بماند ميداند ، و است داده تشخيص خود كه وضعي همين به
كردند شروع بعد و باشد موءثرتر ميتواند اينطور او وجود
در ممهد اگر شريعتيشريعتي آقاي براي خواندن دعا به
يك و بزرگ مرجع يك مجتهد ، يك ميشد ، حوزهاي تحصيلات
كم هيچ اقران از.بود علميه حوزههاي در نامآور مدرس
برود بايد او اما.گسترده تلاش و وسيع استعداد با نداشت ،
كساني چه و ساختند الحاد و كفر براي كه پايگاههايي در و
تحول در را شريعتي استاد مثل كساني عظيم نقش ميتوانند
درون در اسلامي مباني تقويت و جوان نسل درون در معنوي
شريعتي استاد بكنند؟ انكار اسلامي دانشگاه و جديد مدارس
و دانشگاهها همين خود تا ميرود دانشگاه به قرآن با
نفوذ) بيگانگان ، نفوذ عليه عواملي صورت به را جديد مدارس
انساني البته.بياورد در (بيگانگان سياسي و عملي فكري ،
جايي يك است ممكن ميكند ، تلاش وجود تمام با عمر يك كه
كار جهت مهم داريم ، ايراد همه باشد ، داشته ايراد هم كارش
در كه چيزي همان است ، كار حاصل و نتيجه و جوهر مهم است ،
در شريعتي دكتر.ميبينيم هم شريعتي دكتر برومندش فرزند
كه كرد دفاع جديد محافل كانون در اسلام ، از ديگري شرايط
كانونش اسلامي ، ضد اخلاق و رفتار و اخلاقي ولنگاري
بود ، الحادي افكار اقتدار اوج نيز و بود ما دانشگاههاي
ابراز كه نداشتند جرات ما مسلمان بچههاي كه طوري به
.كنند عقيده
بخصوص الحاد ، تبليغي هياهوي مرعوب دانشگاههاي آن در
همه در را تبليغياش امكانات همه كه ماركسيستي الحاد
اينكه براي بود ، گرفته كار به ايران در جمله از و دنيا
و جديد فكر من توام ، فكر من انقلابيام ، فكر من بگويد
هست يادشان امروز نسل هنوز ما مسلمان بچههاي.هستم علمي
.ميكرد زندگي قاچاقي ايران دانشگاههاي در مسلمان يك كه
ارزش او ، كار دو همين كه است كرده عمده كار دو شريعتي
هر مثل هم او كه است ممكن چند هر.ميدهد نشان را او كار
الحق اينكه يكي.باشد شده فكري اشتباهات دچار متفكري
دانشگاه ، در را الحاد دروغين هيمنه و رعب آن والانصاف
و هنرمندانه تهاجم سايه كه بود شريعتي.شكست شريعتي
را ما بچههاي زمان ، مدرن الحادي مبادي به متفكرانهاش
دم اسلام از ديگرداد قدرت علمي محافل و دانشگاهها در
و ديگر مساله و بود افتخار كه نداشت ، ترس تنها نه زدن
اندك را تحصيلكردهما نسل كه الحادي و زده غرب روشنفكري
نتيجه در و بود كرده جدا مردم ميليوني تودههاي از اندك
ميخواست كه كاري هر جدايي اين با و و اختلاف اين با
روشنفكر ذهن و دل كه بود اين بزرگش هنر شريعتي.بكند
پاكشان فطرت كه مسلمان تودههاي ذهن و دل با را مسلمان
.كرد نزديك هستند ، انقلابي هر وقوام بوده حركتي هر اساس
مجالس در همچنانكه بود ، شهادت از سخن ما دانشگاههاي توي
.ميگفت سخن ايثار از.است شهادت از سخن ما روضهخواني
خدا دين ازحاكميت ميگفت ، سخن استكبار و استضعاف از
و نيايش از الهي ، معرفت و عرفان از.ميشد مطرح مسائل
آشنا ما عادي مردم براي كه چيزهايي همه.ميشد صحبت دعا
هم وتحصيلكردهاش جوان بچههاي كه ميكرد احساس بود ،
بود موءثر عاملي خود نزديكي اين و راميزنند حرفها همان
محور كه امت امام كه ديديم و ما انقلاب و حركت كل در
به حركت بايد ميگفت آغاز از كه بود ، اصيل حركت آن ومدار
كمك به هم عوامل اين مجموع باشد ، اسلامي حكومت ايجاد سوي
بلكه كرده ، پاك بيگانه وجود لوث از را انقلاب واين آمد
امروز.است كشانده حقارت و زبوني به را دنيا مستكبرين كل
و اقتصادي سياسي ، سرنوشت كه نيست شوروي و امريكا ديگر
ما ، موضع كه ماييم اين.كنند تعيين را ما ملت فرهنگي
.ميدهد قرار عكسالعملي را امريكا ما وعمل ما حركت
ايران ، رهبري ايران ، در ببينند بايد امريكا و شوروي
موضوع فلان در موضعي چه ايران ، مسئولين ايران ، مقامات
.كنند تطبيق را خودشان بعد تا ميگيرند
زمان در كه است بزرگي عظمت و افتخار عظمت ، و افتخار اين
.است شده نصيب ما
تاريخ ، پاياني عهد اسلام ، نظر در كه گفتم صحبت آغاز در
كه است انقلابي ما اسلامي انقلاب و است دين حاكميت عهد
دين نام به دين ، عهد پايان اعلام و بيديني اوج زمان در
با بنابراين و ميكند پيدا تحقق دين استقرار براي و
.ميشود ايجاد زندگي در و تاريخ در جديدي عهد ما انقلاب
همين به كرديم ، آغاز بشر تاريخ براي را جديدي دوران ما
است ، بيديني آن حاكميت اساس كه استكبار كل كه است جهت
حكومت داريم ما كه وقتي امروز.است كشيده صف ما مقابل در
برنامههاي در فقط ما با غرب و شرق تعارض ديگر ميكنيم ،
يك تعارض.نيست ما آموزش و فرهنگ خارجي ، سياست اقتصادي ،
با تنها كه ميبينيم دليل همين به.است اصولي تعارض
باشيم ، آزاد اقتصادي و سياسي نظر از ميخواهيم ما اينكه
اين استكبار ، خشم و تنهانگراني.نميكند آشفته بر را او
از باشيم ، داشته ملي مستقل سياست ميخواهيم ما كه است
ما اينكه از ميبرد ، رنج هم ما قضايي و حقوقي سيستم
خانوادگي نظام يك خودمان ، ارزشهاي اصول طبق بر بخواهيم
كنيم ، پياده نميپسندند ، غرب و شرق راكه خودمان خاص
دو نه كشور ، دو نه است عهد دو اختلاف.ميشود ناراحت
بايد زندگي اساس ميگويد كه عهدي با بيديني عهد.قدرت
انسانها بر خدا جز به نبايد قدرتي هيچ و باشد خدا وحي
سياسي ، دعواي تنها هم ما مقابل طرف در.باشد حاكم
ما دعواي وجه پيداترين نداريم ، غرب با نظامي اقتصادي
سر بر دعوا هم ما است ، نظامي و اقتصادي سياسي ، دعواي
.داريم اصول و مبادي
امريكايي مستشاران و كنيم بيرون را شاه ميخواهيم فقط ما
معياري مطابق آزادي ميخواهيم ، آزادي ما.كنيم بيرون را
بود ، آزادي سوي به حركتش هم غرب.ميخواهيم وقرآني اسلامي
وسطي قرون حاكميت چون اما ميخواست ، آزادي هم "واقعا
آزادي مسير "عملا و اندك اندك بود ، دين انحرافي حاكميت
هوس اعمال در آزادي و دين از آزادي سوي به سير غرب ، در
.شد تبديل
ميخواهم ، وآزادي كردم اسلامي انقلاب من كه وقتي اما
در ميشود ، تامين كه است هوس بر سلطه در اسلامي آزادي
مييابد ، تحقق اسلام در آزادي كه است حق به نسبت تسليم
ميخواهيم ، استقلال ما.هوس و هوي نيروي جلوي كردن رها نه
اين و اسلامي فرمولهاي و معيارها مطابق استقلالي
نه و خدا ولايت پذيرش سايه در مگر نميشود حاكم استقلال
ما و داريم دنيا با مبنايي اصولي دعواي ماشيطان ولايت
نظامي ، و سياسي مبارزه بر علاوه دينيم ، عهد آغازكننده كه
.كنيم مبارزه بايد وسيعتر و عميقتر بسيار ميدان يك در
زندگي خلا در ما كه والبته كنيم تثبيت را اصول اين بايد
.دارند فكر هم ديگران هستند ، هم ديگران نميكنيم ،
افكار ، ميان منطقي برخورد يك جريان در بايد اسلام
رفتن با كه نكنيد خيال.برساند اثبات به را خودش حقانيت
خيال و شد آغاز ما كار شاه رفتن با شد ، تمام ما كار شاه
فائق ما نداشت ، بروز و ظهور مخالفي فكر اگر كه نكنيد
كني ، مخفي اگر را فكر.رسيدهايم سرانجام به و شدهايم
ميدان در.ميكند بروز ديگري صورت به نميشود ، نابود
به چون واسلام شود روبهرو فكر با بايد فكر فكري ، مبارزه
افكار و آراء برخورد از هم است ، معتقد خود حقانيت
اساسي قانون در كه ماست رسالتهاي جزو وهم ميكند استقبال
.است آمده ما
حق فكر به مبدل منطقي ، عميق روند يك در بايد مخالف فكر
حساب البته.شود حذف مكانيكي صورت به اينكه نه و بشود
دنياي در كه بدانيم بايد ما.جداست توطئه با فكر
و است مشخص دين معيارهاي اصول ميكنيم ، زندگي واقعيتها
.است شده بيان وحي بهوسيله
زمان مسائل دقيق شناخت با كه است اسلامي اجتهاد اين اما
تكليف بايد اسلامي ، حكم منابع به واقع ، حوادث آن وعرضه
.كند روشن را مردم
مراتب به بگيرد صورت بايد ما علميه حوزههاي در كه جهادي
.است بوده گذشته در كه است چيزي آن از وعميقتر گستردهتر
وقدرت عظمت افكار ، برخوردمنطقي سالم جريان يك در بايد
اينكه ، امروز مهمتر و كنيم راثابت اسلامي فكري وتوان
بايد فقط واستدلال برهان با كه نيست فكري نظام يك اسلام
بايد جديدي ، و مدرن الحاد به توجه با كنيم ، اثبات را آن
.كرد عمل عميقتر
ما اگر.است آمده در الگو نظام يك صورت به اسلام امروز
را بشر زندگي ميتواند الگو اين كه كنيم اثبات نتوانيم
بايد.شدهايم خسارت دچار و باختهايم ما دهد ، نجات
كه باشد عدالت با توام معنويت آن در كه بسازيم الگويي
.فريب عدالت ، بدون معنويت و است دروغ معنويت بدون عدالت
درجه ودر ماست انقلابي نسل همه عهده به كه است كاري اين
اسلامي ، فيلسوفان و فقيهان انديشمندان ، عالمان ، اول ،
.ملت اقشار همه بعد و دانشگاهها علمي ، حوزههاي
بزرگوار ، استاد نام يادو ديگر بار آخر ، لحظات اين در و
مردان از يكي كه ميگوييم و ميداريم گرامي را شريعتي
صحنه در هم و فكري درصحنه هم جهاد و تلاش خستگيناپذير
.بود سياسي
در نداشت ، اسلامي حقايق نشر كانون دفتر تنها او
مبارزه بود ، ديده شكنجه بود ، برده بسر هم شاه زندانهاي
شاهنشاهي رژيم استكبار ، و غرب و الحاد سياسي عامل با او
ساير و ملحد روشنفكران آنها ، فلسفي و فكري عوامل با و
.است ضداسلامي گروههاي
انقلابي نسل گردن بر شريعتي است ، اسلام به متعلق شريعتي
نظام و است اسلامي نظام به متعلق شريعتي و دارد حق امروز
علو و ميدارد گرامي را بزرگوار استاد اين ياد اسلامي
كه مرحلهاي حال هر به.ميكند طلب خدا از را او درجات
كه است سختي مرحله جهاني صحنه در كردهايم شروع امروز ما
خدا راه در تلاش و خدا از استمداد و خدا بر توكل با فقط
.رساند مقصود سرمنزل به را بار اين ميتوان
مزيناني شريعتي استاد شده چاپ آثار
مقدمه تاريخ مشهد ، اسلامي حقايق نشر كانون :وحي آغاز
.(رجب 1381) 1340
و پايه 4 دانشآموزان براي:شريعتي اخلاق و عقايد اصول
.دبستانها و 6 5
ثبت تاريخ بعثت ، انتشارات تهران ، :نهجالبلاغه در امامت
.پستي قطع ص ، ، 10170(1357)هنر 9/2/37 و فرهنگ وزارت
تاليف:اروپا در ايرانيان بويژه مسلمين هنرهاي تاثير
.باستان كتابفروشي مشهد نگارش ، و ترجمه زكي ، حسين محمد
.دبيرستان اول كلاس مخصوص ،(اول قسمت):ديني تعليمات
انتشار ، سهامي شركت تهران ، قرآن ، سيام جزء:نوين تفسير
.شهريور 1346
.اسلامي حقايق نشر كانون نشريه كرد؟ قيام حسين چرا
،(5) ارشاد حسينيه:سنت و قرآن نظر از ولايت و خلافت
القعدتالحرام 1390 ، ذي برابر ديماه 1349 تهران ،
ص تا كتاب بقيه) ص ، 302+(مطهري استاد مقدمه) بيستوسه
.(است مطهري مرتضي و شريعتمداري محمدتقي آقايان از 420
و آموزش كل اداره ،(مقاله):راستي را مرد بود زنيرو
.مشهد ديني تعليمات دبيران كميته نشريه خراسان ، پرورش
تاليف برمكيان ، خواري يا:هارونالرشيد خواهر عباسه ،
.زيدان جرجي
اسلامي حقايق نشر كانون دوم نشريه:دين لزوم و فايده
.آذر 1329 خراسان ، چاپخانه مشهد ،
يكم ، 1326 ، نشريه:مشهد اسلامي حقايق نشر كانون كارنامه
.پستي قطع ص ، خراسان ، 20 چاپخانه
ترجمه ، جودتالسحار ، عبدالحميد:اسلام در اقتصادي مباني
مهر 1325 ، 8 مشهد ، اسلامي حقايق نشر كانون نشريه ششمين
(.است كتاب 1325 مقدمه استناد به ترجمه تاريخ) ص 46+
:رسالت شاهد علي ;(شعبان 1379 نيمه):امم موعود مهدي
دانشجويان اسلامي انجمن نشريه دومين ;(رجب 1380 13)
.مشهد
و آن آثار و دعا بودن فطري درباره كتاب ، مقدمه):نيايش
ترجمه كارل ، آلكسيس دكتر ،(است استاد از شبهات پاسخ
.مشهد ، 1339 دانشجويان اسلامي انجمن شريعتي ، علي دكتر
مقدمه مهرماه 1346 ، تهران ، انتشار ، سهامي شركت دوم ، چاپ
.جيبي قطع ص ، 33
و مشهد اميركبير كتابفروشي:قرآن پرتو در نبوت و وحي
قطع ص ، خراسان ، 8480 چاپخانه مشهد ، 1349 ، كتاب ، بورس
و وحي" عنوان با اخيرالذكر كتاب خلاصه آنكه توضيح.وزيري
در "پيامبران خاتم (ص)محمد" كتاب صفحه در 163 "نبوت
.است شده منتشر ارشاد حسينيه توسط شهريور 1348
|