ديني ايمان پرتو در ملي نظارت
"اسلام اتحاد " انديشه ريشههاي
ديني ايمان پرتو در ملي نظارت
بخش واپسين - اسلام در قانون كردن نهادينه
بر نظارت اعمال بر علاوه طريق ، اين از ملي نظارت نقش
كه است ديگري مهم نتيجه (25)مقررات و حدود اجراي در دولت
آن و است نموده اشاره آن به نهجالبلاغه در (ع)علي
و نظارت و كنترل هزينه كاهش سبب كه است "خودكنترلي"
:(ع)علي قال.ميشود آن بيشتر موفقيت
و ولسانك بيدك المنكر انكر و اهله من تكن بالمعروف وامر"
(26)".بجهدك فعله من باين
تا كن سفارش و امر خوبيها و معروف به همواره فرزندم)
زشتيها و منكرات زبانت ، و دست با و باشي آن اهل نيز خود
سختي به ميدهد ، انجام زشت عمل كه كسي از و نما انكار را
(.گزين دوري
به امر يا عمومي نظارت طرح با اسلام نوراني معارف لذا
درخشنده جلوههاي از يكي عنوان به منكر از نهي و معروف
دلها در را نوين آيندهاي به اميد نور اسلام مكتب
هر سرنوشت جامعه در كه ميآموزد ما به و ميپراكند
كه نيست كسي مسلمان ;دارد ارتباط ديگر مسلمان با مسلمان
در بيآنكه و ببندد ديگران رفتار بد و خوب بر را خود چشم
گليم كه باشد آن فكر به تنها باشد ، غريق نجات انديشه
.بكشد بيرون آب از را خويش
جامعه سطح در ملي نظارت نقش گسترده دامنه كه اينجاست
به را اجتماع مختلف اقشار كه حالي در و گشته معلوم بشري
پيام اين ميخواند فرا اجتماعي تعهد و مسئوليت احساس سوي
:كه ميكشد تابلو به همگان ديده فراسوي نيز را
از نهي و معروف به امر و ملي نظارت گرو در جامعه سلامت"
".است منكر
ميكند معرفي امت بهترين را مسلمانان اينكه علت قرآن و
:ميكند تبيين نظارت نوع همين اقامه در
عن تنهون و بالمعروف تامرون للناس اخرجت خيرامه كنتم"
(27)"...و بالله توءمنون و المنكر
قيام آن بر كه هستيد امتي نيكوترين حقيقي مسلمانان شما)
كنند وادار نيكوكاري به را مردم بشر اصلاح براي كه كردند
(...آورند خدا به ايمان و دارند باز بدكاري از و
نكته
از نهي و معروف به امر شريفه آيه اين در اينكه توجه قابل
نشانه خود اين.شده داشته مقدم خدا به ايمان بر منكر
دو اين زيرا.است اجتماعي وظيفه دو اين عظمت و اهميت
و فردي قوانين همه اجراي و ايمان گسترش ضامن طريقه ،
مقدم قانون خود بر "عملا اجرا ضامن و ميباشند اجتماعي
(28).است
از اسلامي جامعه در ملي نظارت:ميگيريم نتيجه اين بنابر
رفتن بالا براي زمينه آن تحقق با كه است ضرورياتي جمله
افراد سعادت و اجتماع سلامت نتيجه در و قانونگرايي فرهنگ
اسلامي ارزشهاي به بخشيدن رونق ضمن و گشته آماده بشر
گونه هر روي بر نيز را جامعه طيبه مدينه دروازههاي
(29).ميبندد زشتي و پليدي
همكاري و تعاون -22
و بازرسي در شوندگان ، بازرسي جامعه اعضاي كليه بايد
جامعه يك انسانهاي دل در اگر.باشند داشته مشاركت نظارت
كه كنند احساس مردم و شود تقويت همكاري و تعاون روح
پاسداري خود شده ، نزديك مشاركت مرز به پيكرند ، يك اعضاي
.گرفت خواهند عهده به را قانون و نظم از
:ميفرمايد عليهالسلام علي امام
جهدهم بمبلغ النصيحه عباده علي الله حقوق واجب من ولكن"
(30)".بينهم الحق افامه علي التعاون و
اندازه به كه است اين بندگان بر الهي واجب حقوق از)
و بكوشند ديگران به نصيحت و خيرخواهي در خود توانايي
(.باشند داشته هماهنگي و همكاري عدل ، و حق برقراري براي
و همكاري به تقوا و نيك كارهاي در را مردم نيز قرآن
:ميكند دعوت تعاون
(31)".التقوي و البر علي تعاونوا"
(.كنيد كمك يكديگر به تقوا و نيكوكاري در شما بايد و)
غيرمستقيم مشاركت مردم ، مشاركت و همكاري راههاي از يكي
اظهار كه است مواردي در "معمولا كه تصميمگيريهاست در
انتخاب با لذا است ، غيرممكن يا مشكل افراد ، مستقيم نظر
تحت امروز كه ميشود محقق شوراها تشكيل با و نماينده
قرار عنايت مورد روستا و شهر شوراهاي و پارلمان عنوان
از اسلام در شوري و پارلمان از بحث البته كه است گرفته
ديرينهاي قدمت سنت و قرآن در و نيست مستحدثه بحثهاي
.دارد
:شريفه آيه وجود
(32)"الامر في وشاورهم"
.(ميدهند انجام يكديگر با مشورت با را كارشان و)
شارع تاكيد و امضاء مورد شوري اصل كه است امر اين مبين
احد ، جنگ جريان در اسلام تاريخ در (33).هست هم مقدس
شدن روبهرو چگونگي به راجع اصحاب با خدا پيامبر مشورت
ميل عليرغم آنان نظر از تبعيت و جنگ جبهه و دشمن با
در ديگر نمونه و ميباشد اصل اين موءيد شخصي نظر و باطني
در تفرقه ايجاد براي خدا پيامبر كه است خندق جنگ جريان
بن حارث و حص عينهبن -عطفان سران با نهاني دشمن ، سپاه
خرماي عوايد ثلث يك كه نهاد ميان در صلح گفتگوي -عوف
همپيمانهاي و قبيله با آنها و نمايد واگذار را مدينه
روي و تنظيم صلح قرارداد طرفين توافق از پس.برگردند خود
امضاء و تكميل براي نرسيد ، طرفين امضاي به ولي آمد كاغذ
اوس بزرگوار سران معاذ سعدبن و عباده سعدبن (ص)اكرم رسول
سعدبن و نمود مشورت آنان با و فرمود احضار را خزرج و
واحد خداي و ميپرستيديم بت ما كه روز آن:كرد عرض معاذ
خرماي از دانه يك كه نداشت آن طمع عرب نميشناختيم ، را
خدا كه اينك ;خريدن يا ميهماني راه از مگر بخورد را ما
عزت تو بوجود و فرمود هدايت و گراميداشت اسلام به را ما
!بدهيم؟ آنها به را خود اموال يافتيم ،
و ميدهيم تيز شمشير دم آنها به نيست ، كار اين به نيازي
و عباده سعدبن با مشورت اين گرچه.برد ميان از را نامه
خزرج و اوس نمايندگان دو اين ولي گرفت انجام معاذ سعدبن
اين و (34).دادند مي تشكيل را مسلمانان اكثريت كه بودند
در دنيا امروزي پيشرفته پارلماني سيستم از نمونهاي خود
(الينا بضاعتناردت هذه).است (ص)پيامبر سنت
خدا به ايمان روح كردن زنده.32
سوي از امنيت و نظم حافظ نيروهاي از استفاده چه اگر
قانونمندي رشد براي زمينه ايجاد مهم عوامل از يكي حكومت
تنها طريق اين كه داشت دور نظر از نبايد ولي است درجامعه
براي كه اين امكان.نميباشد راه تنها و است راه يك
ونيروهاي شود استخدام مخفي مامور جامعه افراد تمامي
امري باشند داشته فعال حضور جا همه در انتظامي و نظامي
و بزرگترين نمود ادعا ميتوان لذا است ، محال و نشدني
اجتماعي حقوق و مقررات رعايت و پذيري قانون ضامن مهمترين
خداترسي و اخلاق منهاي قانون "اصولا و است "تقوا"
اگر بنابراين.نميباشد اجرا و عمل قابل فراگير بهصورت
به و نكند فراموش را خداوند محضر در حضور همواره انسان
:كه باشد داشته يقين خداوند وعدههاي
امام في احصيناه شيء كل و هم آثار و قدموا ما نكتب و"
(35)".مبين
ثبت آنها اعمال نامه در را همه آثارشان و گذشته كردار)
(.ميآوريم شماره به را همه محفوظ لوح در و كرد خواهيم
درشت و ريز برابر در بايد روزي كه باشند داشته باور و
حساب اجتماعي نظم و قانون برابر در و شده ثبت اعمال اين
مامور قويترين خداوند از ترس و الهي تقواي (36).بدهند پس
اجراي در خود ، هم انسان و بود خواهد آنها كننده كنترل
مينمايد دخالت و نظارت آن ، اجراي در هم و ميكوشد قانون
و نظم راه جامعه ، افراد تعهد احساس با انساني جامعه و
.ميپيمايد را قانون
الساجدون الركعون السائحون الحامدون العابدون التائبون"
الحافظون و المنكر عن الناهون و بالمعروف الامرون
(37)".وءمنين-الم بشر و لحدودالله
شكر و حمد خداپرستان ، پشيمانان ، گناه از كه بدانيد)
به امر گزاران خضوع با نماز روزهداران نعمتگزاران ،
همه" الهي حدود نگهبانان و منكركنندگان از نهي و معروف
ثواب و اجر هر به ما رسول اي" را موءمنان و "ايمانند اهل
.(ده بشارت "سعادت و
زنده در سعي تقوا به سفارش با (ع)علي امام رو اين از
:دارد جامعه افراد ايمان روح كردن
عن حتي مسوءولون فانكم بلاءه ، و فيعباده الله اتقوا"
اذارايتم و لاتعصوه ، و الله اطيعوا.البهائم و البقاع
(38)".فاعرضواعنه الشر اذارايتم و فخذوابه ، الخير
پيشگاه در شما زيرا كنيد پيشه تقوا و بترسيد خدا از)
حيوانات و خانهها و شهرها و خدا بندگان مسئول خداوند
مداريد ، باز سر خدا فرمان از و كنيد اطاعت را خدا هستيد
آن از ديديد بدي و شر اگر و برگزينيد ديديد خيري اگر
(.كنيد دوري
با تا است لازم جامعه آحاد تمام و ما بر:اينكه نتيجه
تربيت و الهي تقواي رعايت در خود مساعي تمام داشتن مصروف
در كنترلي خود عامل ايجاد در خداترس و تقوا با فرزنداني
قانونمدار اجتماعي شاهد تا باشيم سهيم جامعه افراد ميان
.باشيم قانونگرا انسانهايي و
:پانوشتها
را دولت يك قواي ميتواند عمومي اراده فقط زيرا -25
اداره است متصور دولت آن تاسيس از كه منظوري مطابق
را جامعهها تاسيس افراد ، منافع تضاد اگر زيرا.نمايند
آنها استقرار كه است منافع همين توافق است ، نموده ايجاب
كه است مشترك منافع همان فيالحقيقه.است ساخته ممكن را
موضوع يك لااقل اگر و ميدهد تشكيل را اجتماعي رابطه
وجود جامعهاي هيچ باشد عموم نفع متضمن كه نميشد يافت
حفظ نقطه از "منحصرا جامعه بايد اين بنابر.نمييافت
ژاك ژان اجتماعي قراردادهاي ص 60.شود اداره مشترك منافع
زيركزاده ترجمه رسو
نامه 31 نهجالبلاغه ، -26
آيه 110 عمران ، آل -27
به امر يا ملي نظارت" ابوالقاسم ، حسنآبادي ، عليزاده -28
ص 33 موءلف 1371 ، :بيجا "منكر از نهي و معروف
تصرف با ص 29 ، پيشين ، -29
خطبه 216 نهجالبلاغه ، -30
آيه 2 مائده ، -31
آيه 159 عمران ، آل -32
تلخيص با ص 95 ، پيشين ، تقي ، محمد يزدي ، مصباح -33
،"ولايتفقيه و الشوري -ولايتالفقيه" حيدر حيدر ، آل -34
تلخيص با ص 140 ، ق ، .-ه الاسلامي ، 1409 مجمعالفكر:بيجا
آيه 12 نس ، -35
ذره مثقال يعمل من و يره ، "خيرا ذره مثقال يعمل فمن -36
و 8 آيات 7 الزلزال ، سوره يره ، "شرا
آيه 112 توبه ، سوره -37
خطبه 167 نهجالبلاغه ، -38
"اسلام اتحاد " انديشه ريشههاي
اسلام اتحاد انديشه و حشمت دكتر" كتاب به نگاهي
"جنگل جنبش در
اول چاپ /ندا نشر /ميرابوالقاسمي تقي محمد سيد:موءلف
.تومان 850/صفحه 200/وزيري قطع /1378
اسدآبادي سيدجمالالدين كه "اسلام اتحاد" فكري جنبش
اثراتي ميشد ، محسوب آن فكري مبتكر و تئوريسين بزرگترين
چنانكه داشت ، همراه خود دنبال به شگرف نتايجي و ژرف
جريانهاي اصلي منشاء جريان ، اين كه گفت بهجرات ميتوان
شش طي -اجتماعي و سياسي مختلف عرصههاي در -ديني فعال
آن اهميت نيز آن از پس حتي و بود طرح از بعد دهه هفت الي
.نماند پنهان نكتهسنجان و كنجكاوان ديد از
يكي ميرزاكوچكخان ، رهبري به جنگل فرهنگي -انقلابي جنبش
.بود پويا و برانگيزنده تفكر اين پيامدهاي و نتايج از
جنگليان قهرآميز مبارزات و عملي وجه مجموع ، در البته
فكري اساس ترديدي بيهيچ اما گرفته ، قرار نظر مد بيشتر
مكتب در جنگل رهبران تربيت و "اسلام اتحاد" تئوري بر آن
نامدار مجاهد حشمت ، دكتربازميگشت حوزه اين متفكران
تعيين در جالب نقشي و بود تربيتشدگان همين از يكي جنگلي
كتاب درداشت اسلام اتحاد تفكر به جنگليها فكري تعلق
عجيب غفلتي بدان نسبت مورخان كه مساله اين به حاضر ،
درواقع.است شده پرداخته مبسوط بهصورت داشتهاند
جنگليها ديني عقايد و فرهنگ شناخت براي منبع مفصلترين
برايش آنها كه را خاصي مذهبي سياسي انديشه و شده فراهم
شهادت به راهش در "بعضا و كرده سخنراني جنگيده ،
بويژه.است گرفته قرار بازبيني و طرح مورد رسيدهاند
سياسي تفكر با آشنايي و اعتقاد بر علاوه حشمت دكتر آنكه
نظير ايدئولوژيهايي و جهان معاصر مسائل اسلام ، با اتحاد
به تعلقخاطر هيچگاه ولي بود شده آشنا نيز سوسياليسم
.نداد كف از را اسلام اتحاد
|