و لالهها حسرت در طبيعت دوستداران
لار دشت آويشنهاي
شود حفاظت بايد بروجرد"دالان بيشه"
و لالهها حسرت در طبيعت دوستداران
لار دشت آويشنهاي
لار درياچه به را طبيعت دوستداران و ورزشي ماهيگيران
است گذشته به مربوط عكس نيست ، راهي
و طبيعت دوستداران روي بر را آن زيباييهاي و لار دشت
كمياب ماهي غيرمجاز صيادان راه اما بستهاند ، زيست محيط
!است گشاده آلابسي قزل
طبيعت به گرايش گذشته از بيشتر زده ماشين انسان امروزه
خود زيست دستور در اساسي نيازهاي از يكي عنوان به را
شاهراه راهي بين ايستگاه كه ما كشور در.است داده قرار
نمودن آلوده ميشود ، محسوب نيز اروپا به آسيا مخدر مواد
مخدر مواد توزيع شبكههاي و مافيايي عوامل توسط جوانان
شود ، تبديل جدي معضل يك به كه ميرود و رسيده خطر مرز به
را -آينده نسل -بوم و مرز اين اصلي هاي سرمايه كه خطري
.است رفته نشانه
از عظيمي خيل اعتياد از خبر پرورش و آموزش محترم مسئولين
معتادان آمار بين اين در !دادند مدارس در دانشآموزان
دام به گرفتارآمدگان تعداد از بيشتر مراتب به نيز بيكار
خود خودي به اينها كه است دانشآموزان بين در اعتياد
را ما جامعه كه اجتماعي ناهنجاريهاي عمق به تا است كافي
.ببريم پي ميكند تهديد
بسيار موضوع جوانان فراغت اوقات كردن پر شرايط اين در
به بلكه خاص وزارتخانه يا ارگان يك به نه كه است مهمي
جوانان براي ميتوانند كه ميشود مربوط عواملي همه
و جذب جهت ويژهاي سرويسهاي و ايجاد را جاذبههايي
ارائه جوان عظيم خيل اين بيشتر چه هر نمودن علاقهمند
.نمايند
و متنوع ابعاد دليل به كه جاذبههايي از يكي
اين خدادادي نعمتهاي به را گستردهميتواندجوانان
انگيزههاي و كند علاقهمند و آشنا بيشتر چه هر سرزمين
طبيعت با آنها مداوم برايخوگيري را ماندگاري و قوي
محيط با انسان متناسب رفتار چگونگي كه نحوي كند ، به ايجاد
كشور طبيعي منابع و زيستي منافع حفظ جهت در را زندگيش
.است ماهيگيري داشتني دوست و مفرح ورزش ميآموزد ، عملا
آن به پرداختن بار يك با نيز افراد مبتديترين كه ورزشي
از لحظهاي نيستند حاضر كه ميشوند مسحورش گونهاي به
و زنده موجودات و طبيعت جز چيزي به را خود اوقات
گرايش براي اوقاتي صرف به رسد چه بينديشند ، آن سحرانگيز
و مخدر مواد برانداز خانمان عفريت و تلخكامي پوچي ، به
بدون روز يك يعني فراغت اوقات گذران گونه اين.اعتياد
و ديگران حقوق وتضييع تخريب كژي ، بدون روز يك مخدر ، مواد
.باطبيعت روزدوستي
مناطق پيكره بر صدماتي گذشتهآنچنان دهه دو در متاسفانه
وارد كشور اين پاك ورودخانههاي ملي پاركهاي و شده حفاظت
وحشت رابه طبيعت دلمشغولان و علاقهمندان همه كه شده
و كوتاه دستشان" و...معروف قول به اما است ، انداخته
!"برنخيل خرما
بومي جانوري گونههاي برخي انقراض از مضاعف بس رنجي
حريم به تجاوز !بيهوازي حتي و آبزي ، هوازي از اعم ايران
غصب و رودخانهها به فاضلابها ورود و رودخانهها
قاچاق و صيد و رودها شرعي و قانوني حريم ناجوانمردانه
و شيرين آبهاي آبزيان سر بر بلايي شده حمايت ماهيان
از مناطق اغلب تنها نه كه است آورده سردآبي رودخانههاي
پيدا دافعه بلكه نيستند برخوردار قبلي جاذبههاي
.كردهاند
-كرج همچون تهران اطراف سردآبي رودخانههاي اغلب حاشيه
تخليه و وساز ساخت تجاوز ، مورد وضوح به پلور و جاجرود
.شدهاند واقع فاضلاب ورود و زباله
اين به اكراه با ديگر قانونمند ورزشي صيادان كه آنچنان
و درد از كولهباري با بروند هم اگر و ميروند مناطق
و ناصحيح برخورد از حاصل عوارض و ضايعات خاطر به افسوس
باز بودهاند ، آن شاهد كه مستمري بيبرنامگيهاي
به نيايد طبيعت دامان به جوان اگر راستي به.ميگردند
چيزي چه مشاهده به نرود آب و سبزه مشاهده به ميرود؟ كجا
!ميزند؟ دست عملي چه به و !مينشيند؟
است حياتي بسيار زيست محيط حفاظت سازمان نقش بين اين در
در يا و گرفته قرار حاشيه در مانده ، دور به نظرها از كه
در.است آمده گرفتار بيثمر نمايشهاي و شعارها چارچوب
حتي يا طبيعي امكانات ساله همه جهان كشورهاي از بسياري
جديدتر شرايط و اضافه قبلي موارد فهرست به جديدي مصنوعي
در ميكنند ، فراهم علاقهمندان براي بيشتري و بهتر و
قزلآلا ورزشي صيد مخصوص مناطق برخي ما كشور در كه حالي
جغرافيايي صحنه از يا و حذف سازمان فهرست از يا ساله هر
و گذشته سال كه جايي تا.ميشوند پاك بوم و مرز اين
روي به متعددي درياچههاي و رودخانهها امسال
خود به را صيادقانونمند بيشترين كه اماكني علاقهمندان
لار ، سد لار ، رودخانه لار ، دشت)جمله ميكردنداز جلب
كرج ، سد زير رودخانه كرج ، سد كرج ، سد بالا كرج ، رودخانه
اتفاق شرايطي در مهم اين و است شده بسته(لتيان سد
ندانسته پاسخگو مردم مقابل در را خود كس هيچ كه ميافتد
خبري يا كوتاه گزارش حتي و ارقام آمار ، ارائه به حاضر و
باشد ، .و آن تكرار ضرورت و قبل سال تصميمات اثر مبين كه
!!نميداند
به دستيابي از طبيعت دوستداران و علاقهمندان عظيم خيل
عوض در ولي.شدند دور ماهيگيري سالم ورزش و مناطق اين
از كنندهتر اميدوار روز هر سودجو متخلفين شادي روزهاي
دارد ، استمرار و رسيده فرا ديگري از پس يكي گذشته
مثابه به خود كنار در را ورزشكار صيادان كه متخلفين
تجاوزات به بال فراغ با حالا ميدانستند زيست محيط مامور
محل را رودخانه.ميدهند ادامه گستردهاي صورت به خود
هم واهمهاي هيچگونه و نمودهاند خود نامشروع درآمد
انقراض لبه در كه را ايران بومي قزلآلاي ماهي و ندارند
كه ميدهند قرار خود خلاف وكار كسب دستمايه است شده واقع
در بعدي گروههاي تركتازيهاي براي سبز چراغ خودنوعي اين
.شد خواهد سرزمين اين طبيعي مواهب سريعتر هرچه كردن نابود
دوستان از نفر چند اتفاق به قبل هفته دو پنجشنبه روز
شايدبه تا شديم پلور منطقه عازم تعطيل روز يك گذران براي
پاك هواي و منطقه زيباي طبيعت از ورزشي ماهيگيري بهانه
پاسگاه به بامداد دقيقه ساعت 15/7 در.ببريم لذت آن
مجوز اخذ جهت پلور پمپبنزين جنب در واقع پلور محيطباني
با تعجب كمال وليبا.نموديم مراجعه پلور رودخانه در صيد
هيچ و شديم مواجه پاسگاه شده زنجير و قفل درب
مامور از خالي روز ساعت اين در پاسگاه كه نميانگاشتيم
ولي كوبيديم را در و شديم معطل دقيقه مدت 15 براي باشد ،
پروانه صدور كه بود آن بر ما حدس و نبود پاسگاه در كسي
پاسگاه طرف به.ميگيرد صورت لار "چاي دلي" پاسگاه در
پاسگاه به صبح دقيقه ساعت 45/7 و كرديم حركت لار دليچاي
را پاسگاه مامور !شرمندگي كمال با و رسيديم لار دليچاي
!!بيداركرديم خواب از
پروانه درخواست وقتي.ساله حداكثر 20 بود جواني مامور
تهيه براي بايد:گفت موءدبانه لحني با نموديم پلور براي
ساعت اگر بازميشود ساعت 8 پاسگاه.برويد پلور به پروانه
كه مانديم ما و !!.ميشود باز "حتما ساعت 5/8 نشود باز 8
!!حفاظتي عجب
حفاظت منطقه بهترين لار كه ميانگاشتيم خود ذهن در هميشه
چون !!است جدي آن در متخلفين ببنند و بگير و ايران شده
و وحوش براي هم.است مركزي البرز در زيستگاه بهترين لار
.باطل خيال زهي ولي آبزيان براي هم
حفظ اداري موظف ساعت با را طبيعت ميشود آيا راستي به
نميتواند صبح ساعت 8 تا بيخبر خدا از متخلف آيا.كرد
و پلور و لار زلال آبهاي در را خود جهل تور بيمحابا
بگستراند؟ مناطق ساير و كرج و جاجرود
محيط محترم و زحمتكش ماموران مجدانه و غيرتمندانه تلاش
كافي اين آيا ولي گرفت ، ناديده نبايد هيچوجه به را زيست
و طبيعت با مانوس علاقهمندان ورود وقتي است ، بديهي است؟
بيشتر غارتگران كردهايم ، ممنوع را طبيعي مواهب پاسدار
نميتوانيم ما و ميكنند كار يكسره طمعكاران.كمينند در
ما.كنيم مقابله آنها با اداري ساعات در خود حضور با فقط
.باشيم داشته حضور يكسره بايد هم
سوزان آفتاب زير نيز ديگري افراد پلور به بازگشت از پس
ساعت 05/8 راس كه.بودند پاسگاه درب شدن باز انتظار به
صيادان اغلب.كرد باز را در پاسگاه مامور صبح دقيقه
برايشان صبح ساعت 6 پيشتر كه ميگفتند و بودند گلهمند
!بود آمادهباش هميشه پاسگاه و ميشد صادر پروانه
ميتوان را زيست محيط زحمتكش ماموران ابهت و اقتدار آيا
دل نامشان شنيدن با كه مامورانيگرداند باز ديگر بار
با متخلفين ولي اميدوار و ميشد شاد طبيعت دوستداران
.ميافتاد اندامشان بر لرزه آنها حضور نامو شنيدن
به حتي متخلفين با بسياري درگيريهاي در كه ماموراني
اين زيست محيط حفظ راه در پاكشان خونهاي و رسيدند شهادت
.شد ريخته زمين به شده حفاظت مناطق پاك خاك بر مملكت
.بدهيم آموزش جوانان به بايد را طبيعت با دوستي هرحال به
كه هستند ما جوانان اين.كنيم هزينه بايد آنها حفظ براي
از را طبيعي امانت و باشند ما ميراثدار آينده در بايد
ما امروز اگر.بدهند تحويل سلامت به خود بعد نسل به ما
رفتار به ميتوان آيا باشيم گذشتگان ميراثخوار
بود؟ اميدوار درآينده آنها امانتدارانه و هوشمندانه
با بگشاييم ، جوانان روي به را طبيعي مناطق بسته درهاي
را باطبيعت انس و دوستي آنها به برويم ، طبيعت دل به آنها
و گل به وقتي كه ببينيم را آنان آينده در تا بياموزيم
عشق و پاكي و صفا از ميرسند ، دريا و رود و طبيعت و گياه
از احترامي محيطبانان به و برداشته سر از كلاه اعتقاد و
دوباره تعظيمي گل و سبزه به و ميگذارند سپاس و صدق سر
.ميكنند
اگر" كرد زمرمه شعف و سرشور از ميتوان كه است گاه آن
لطمه /نبود خنج اگر و/ داشت كم چيزي طبيعت /نبود كرم
".درخت قانون به ميخورد
و طبيعت و باشيم فهميده را طبيعت ما كه است روزي روز آن
.ندهيم قرار خود سياسي و شخصي مطامع دستاويز را زيست محيط
را آن هزينه مردم اين است ، بردار هزينه هميشه حفاظت
پيامبري ما هستيم ، تحسيني خور در مردم ما.پرداخت خواهند
ديدگان روشني موجب را سبزه و آب به نگريستن كه داريم
.همگان بر فريضهاي را الهي مواهب حفظ و ميدانست
آن براي كه آنچه گرفتن سست و مامور اجرايي قدرت باعدم
داشتيم طبيعي ميراث از آنچه هر گذاشت مايه جان از بايد
چگونه راستي به و داد خواهيم دست از آينده سال چند طي را
نعمات كه صورتي در بدانيم ، خود حال شامل را خداوند رحمت
آن بايد چگونه و نميكنيم حفاظت و حراست خوبي به را او
ديگران تا بكاريم چگونه.بسپاريم بعدي نسلهاي به را
در و دادهايم دست از را كاشت بستر كه حالي در بخورند
ناخوان؟ ميزنيم سازي خداوند ، همخوان سمفوني اين
ماهها را آن تجارت سوداگران و دام گلههاي كه حالي در
ولي كردهايم ، دعوت بيپناه طبيعت اين پهنه به آزادانه
منتظر ميتوان هم باز آيا !!ممنوع را طبيعت عاشقان حضور
لار در..و وبومادران زرد گل قارچ ، آويشن ، لاله ، رويش
!بود؟
از من سوءال و ماند؟ خواهد زنده ايران بومي قزلآلاي آيا
شده ، نابود ايران وحوش از برخي نسل چرا كه است اين تو
نداشتند؟ حيات ما از پيش اينها مگر
طوفان ، زلزله ، سيل ، ) الهي خشم كه روزي از ترسيد بايد
اينكه آن از بدتر و شود نازل ما بر (..و قحطي خشكسالي ،
!!باشد نداشته جايي ما باورهاي در خشم ازاين ترس حتي
مددي اسماعيل
شود حفاظت بايد بروجرد "دالان بيشه"
تبديل:ميگويند بروجرد در كارشناسان و مسئولان از برخي
حفاظت منطقه يك به شهرستان اين "بيشهدالان" زيستبوم
.است ضروري شده ،
زيست از يكي عنوان به دالان بيشه:ميافزايند آنان
جلوگيري آب ، ذخيره در مهمي منطقهلرستان ، نقش نادر بومهاي
منطقه محيطي زيست مسائل در مثبت تاثير و سيل وقوع از
.دارد
از برخي تجاوز و غيرمسئولانه اقدامات اخير سال چند طي
اين نابودي و تخريب باعث بيشه ، اين حريمقانوني به افراد
.است شده منطقه
تخريب بروجرد شهرستان زيست محيط حفاظت اداره رئيس
عنوان شهرستان اين محيطي زيست رامهمترينمشكل بيشهدالان
متخلف ، افراد قاطعبا برخورد عدم دليل به:گفت و كرد
.دارد ادامه همچنان بيشه اين تخريب روند
هكتار تاكنون 15 اخير سال چند طي:افزود گودرزي عليرضا
شده تخريب سودجو افراد برخي توسط اينبيشه زمينهاي از
.است
حفاظت منطقه به بيشه اين تبديل براي پيشنهاد:گفت وي
و محدوده تعيين مشكل وجود علت به شدهولي داده "قبلا شده
صورت تاكنون اينكار افراد ، برخي مسئولانه غير تجاوز
.است نگرفته
فاصله 10 در هكتار ، بر 900 بالغ وسعتي با بيشهدالان
.است شده بروجردواقع جنوب كيلومتري
|