انسان و فلسفه به شريعتي نگاه
مناسبت به دانشگاه استاد رزمجو حسين دكتر با گو گفتو
(آخر بخش)شريعتي علي دكتر ياد شهادتزنده
عليزاده مهدي :گفتوگو
يا و معرفتشناسانه مباحث نقص معتقدند برخي :همشهري
اين از متاثران كه ميشود باعث شريعتي آثار در فلسفي
نباشند؟ برخوردار عميق تفكري از آثار
از كه تعريفي به توجه با كه كنم عرض بايد:رزمجو دكتر
موجودات حقايق به علم" را آن جمله از و كردهاند فلسفه
خواندن كه اين و دانستهاند "بشر توانايي اندازه به
و خرد باروري و ذهن در آن مباني با آشنايي و فلسفه
فلسفه كه آنجا از اما.نيست ترديدي جاي است ، موءثر انديشه
نظري فلسفه و ميشود تقسيم نظري و عملي حكمت شاخههاي به
بشر ، تمدن ابتداي از اساس براين و دارد فروعي خود
در اغلبشان كه آمده وجود به فراوان فلسفي مكتبهاي
فلسفي مكتبهاي "مخصوصا شدهاند سرگردان خاص واديهايي
از ميباشد ، زمين مغرب آنها خاستگاه كه حاضر عصر در مادي
مضامين از كمبود در شريعتيرا دكتر آثار نقص اگر رو اين
.ميپنداريد فلاسفه استدلالي متد و فلسفهها چنين
شريعتي ، دكتر انديشههاي و آثار در "فلسفي بعد" كمبود
به توجه با.اوست كار محاسن از باشد ، "نقص" آنكه جاي به
با بويژه -داريم قرار آن در كه وانفسايي دنياي اوضاع
الحادي فلسفي مكتبهاي و غرب منحط فرهنگ تهاجم به عنايت
و نقشهها به ترفندها با بايد كه اسلامي سرزمينهاي به
كرد ، مبارزه -شناختشان سايه در را آنها شيطاني انديشههاي
معارف و احكام آموزش آساني به توجه با ديگر سوي از
"سمحه و سهله" صفت با را آن كه مكتبي يا اسلامي
مرز به رسيدن در حقيقت به دستيابي منظور به ستودهاند ،
افتادن و شدن كشانده به نيازي هيچ كمال ، به نيل و يقين
كه بحثهايي.نيست غربگرايانه فلسفي بحثهاي خم و پيچ در
ديني غير و ديني روشنفكري جريانهاي پيرامون ما روزگار در
از برخي و فرهنگي محافل از بعضي در هم بازارشان و ميشود
و گفتارها اينگونه اغلب زيرا است ، گرم "نسبتا مطبوعات
فرهنگ از وارداتي فلسفي اصطلاحات از آكنده كه نوشتارها
سكولاريزم ، :چون اصطلاحاتي و واژهها نظير هستند غرب
ترانسفورماتيسم ، پراگماتيسم ، دترمينيسم ، راسيوناليزم ،
هرمنوتيك ، آليسم ، ويرو اندي پلوراليسم ، پوزيتيويسم ،
شيرين زبان برآنكه علاوه...و پارادوكس پارادوكسيكال ،
از دارد قصد كه پژوهندهاي براي كردهاند ، خراب را فارسي
اسلامي حقايق به روش سادهترين مدد به و راه كوتاهترين
ماب ، فرنگي روشنفكرانه شيوههاي آن از پيروي گردد ، آشنا
به رونده كه است بيراهههايي به افتادن منزله به اغلب
.ميآورد در تركستان سراز "كعبه" به رسيدن جاي
به تمايل كه آناني يا معاصر فلاسفه "اصولا كه ميدانيد
از پر -بوده دشوار و خاص زبانشان دارند ، فلسفي مشربهاي
البته -شد اشارت بدان آنچه نظير است واژگاني و اصطلاحات
در نيز دشواري اصطلاحات جديد ، فلسفي اصطلاحات اين از غير
:مانند دارد وجود نيز خودمان قديم فلسفي كتابهاي و مكاتب
تغييرات مقارنه لايتجزي ، جزء ماهيت ، هيولا ، خرمن ، جوهر ،
كه امثالهم و لمي برهان و اني برهان متقارن ، تغييرات و
روشنفكران اينگونه مكتوب غير و مكتوب آثار "مالا
خوشبختانه و نيست دانشآموختگان اغلب مفهوم فلسفهگرا
و كرده زندگي غرب در سالها آنكه با -شريعتي دكتر مرحوم
آثار نگارش در آشناست ديار آن فلسفي مكاتب با بيش و كم
زباني بلكه نشده ، آنچناني فلسفي بيراههرويهاي دچار خود ،
.دارد فهم همه "تقريبا و ساده
دارد؟ تعريفي چه شريعتي دكتر نظرگاه از انسان:همشهري
در شده مطرح انسانهاي با شريعتي ديدگاه از انسان تفاوت
چيست؟ در اگزيستانسياليسم و اومانيسم:نظير مكتبهايي
ابعاد معرفي و بررسي و انسان موضوع "تصادفا:رزمجو دكتر
از همچنين الهي ، اديان ديگر و اسلام ديدگاه از او شخصيت
و اومانيسم چون فكري و فلسفي مكتبهاي لحاظ
دكتر توجه مورد بسيار كه است مطالبي از اگزيستانسياليسم ،
كه كتابي در بويژه -خود آثار اغلب در چنانكه است شريعتي
مجموعه -نوشته انسان درباره "مستقلا "انسان" عنوان تحت
مكتبهاي و اسلام انسان ، " فصل در بويژه -شماره 24 آثار
بحث انسان درباره مستدل صورتي به اثر اين "زمين مغرب
او.است داده آن در را شما سوءال پاسخ واقع به و است كرده
مساله":است نگاشته چنين كتاب اين ابتداي از بخشي در
مبناي امروز تمدن.است مهم بينهايت مسالهاي انسان ،
و انسان ، اصالت يعني گذاشته ، "اومانيسم" بر را خود مذهب
انسان شخصيت گذشته ، مذاهب كه است اين قضيه.انسانپرستي
تا ميكردند وادار را انسان زيرا كردهاند ، خرد را
ارادهاش كه ميكردند وادار را انسان.شود خدايان قرباني
تا واميداشتند را او شمارد ، جز خدا ، اراده برابر در را
همين به كند ، طلب چيزي خدا از التماس و دعا و نيايش با
برابر در بعد به رنسانس از كه است مذهبي اومانيسم ، جهت
نباشد ، ماوراءالطبيعه و غيب بر كه مذاهبي -خدايي مذاهب
است اين است ، انسان به دادن اصالت هدفش و قراردارد
آتن در اومانيسم ريشههاي چند هر اومانيسم ، استدلال
امروز تمدن زيربناي جهاني ، مذهبي عنوان به ولي ميباشد ،
برابر در است عكسالعملي "تحقيقا و گرفته قرار زمين مغرب
و وسطي قرون مسيحيت مذهب و اسكولاستيك مذاهب
.است اومانيسم يك خود سارتر گفته به اگزيستانسياليسم
خلقت ، از شگفتي "كاملا فلسفي توجيه يك در اگزيستانسياليسم
.ميكند معرفي جهان در بافته جدا تافتهاي را انسان
طبيعت با خدا طرف از معين خصوصيتي و خصلت هيچ كه وجودي
خود را خود چگونگي است ، انتخاب قدرت داراي چون اما ندارد
ماترياليسم برابر در مكتب اين.ميآفريند يا ميسازد
ابزار جبري تكامل بياراده بازيچه را انسان كه ديالكتيك
برابرش در و ساخته خدا يك انسان از ميداند ، كار
مكتب فكري معانياست سروده را ستايشها پرشكوهترين
دكتر مرحوم كه همانطور انسان درباره اگزيستانسياليسم
زبان از مذكور كتاب و 74 صفحات 73 در شريعتي
انسان":از عبارتند است ، كرده ارائه ژانپلسارتر
كاري هر و دهد انجام را كاري هر كه دارد را آن توانايي
هيچ چون است ، مجاز باشد ، آزادانه اگر داد ، انجام كه را
نتيجه نيست ، وي انتخاب از خارج در آن منع براي ملاكي
!است جايز آزاد و توانا انسان اين براي كاري هر پس:آنكه
گفته بارها و كرده سارتر خود "اتفاقا را نتيجهگيري اين
است معترف بدان و مينمايد تكرار را داستايوفسكي مشهور
آدمي براي كاري هر برداريم ، جهان از را خدا اگر":كه
".است مجاز
انساني نوع چه اسلامي انسان شريعتي ديدگاه از:همشهري
دارد؟ دوش بر رسالتي چه و است
بحث ضمن و 7 صفحات 6 در انسان كتاب همين در:رزمجو دكتر
تعريف به چنين انسان آفرينش يا آدم خلقت داستان پيرامون
انسان ، خلقت هنگام به":است پرداخته او رسالت و انسان
جانشيني ميخواهم كه ميكند خطاب فرشتگان به خداوند اول
ارزش كه بفرماييد دقت درست -كنم خلق زمين در خود براي
اروپايي ، اومانيسم حتي است ، اندازه چه اسلام در انسان
قداستي است نتوانسته هرگز رنسانس از بعد اومانيسم حتي
نظر از كه خداوند -نمايد فرض انسان براي متعالي چنين اين
متعاليترين و بزرگترين است موءمن كه كسي لحاظ از و اسلام
به خطاب كائنات ، همه بر اشرف و مسلط و آدم خالق و است
ميكند ، معرفي زمين در خود جانشين را انسان فرشتگان ،
خطاب اولين همين با اسلام ، نظر از انسان رسالت يعني
كائنات در خداوند كه را رسالتي يا.ميشود روشن خداوند
.دهد انجام خدا نمايندگي به بايد زمين روي در انسان دارد ،
زمين در خداوند نمايندگي انسان ، فضيلت اولين بنابراين ،
".است
در شده معرفي انسان با اسلام در شده مطرح انسان تفاوت و
ضمن كه است اين در اگزيستانسياليسم و اومانيسم مكتبهاي
كارهايش و بوده مسئول اما است ، مختار و خدا جانشين كه آن
خداوند طرف از كه گيرد انجام قوانيني چارچوبه در بايد
انساني ميگيرد ، قرار او اختيار در الهي پيامبران توسط
و است خودمعتقد خوب و بد اعمال جزاي و قيامت به كه
كه همانگونه ميداند خود اعمال گرو در را خويش سرنوشت
اشارت بدان المدثر/74 ، مباركه سوره آيه 38 در خداوند
"رهينه كسبت بما نفس كل":كه است فرموده
با شريعتي انديشههاي كه باورند اين بر بسياري:همشهري
نظر (اسلامي بعد از لااقل) است همراه بدآموزيها پارهاي
چيست؟ باره اين در شما
نوشتههاي و آثار گسترده حجم به توجه با:رزمجو دكتر
ايراد سخنراني صورت به ابتدا آنها اغلب كه شريعتي دكتر
نوار از او شاگردان و دوستان از بعضي توسط سپس و گرديده
خود كه است دست در قرائني حتي و است شده نوشته و استخراج
كه نكرده فرصت -تدوين از بعد -را آنها از پارهاي دكتر
"احيانا و اشتباه احتمال كند ، تجديدنظر مطالبشان در
آثار در ضعفي نقطههاي و هست آنها در فكري لغزشهاي
با همراه كه اين ولي دارد ، وجود وي از باقيمانده
مورد اين در مثبتي نظر نميتوانم بنده باشد ، بدآموزيهايي
شما دوم پرسش به جواب ضمن "قبلا كه همانطور و كنم اظهار
وجود دكتر ، نوشتههاي از بعضي نقائص از شدم ، يادآور
با نتوانسته كه است مواردي در او قلم سركشيهاي
و منتقدان جواب آرامتر و ملايمتر عباراتي يا خويشتنداري
دست به بهانه دادن موجب امر ، همين.بدهد را خود مخالفان
تاكنون او عليه كه شده مغرض گاه و سطحينگر عدهاي
شيخ:تاليف كند خردداوري:نظير نوشتهاند ، كتابهايي
دكترشريعتي به پاسخ يا -روحانيت از دفاع و قاسماسلامي
قبل سالها كه انصاري محمدعلي از ارشاد حسينيه سخنگوي
اخير سالهاي در و گرديده نشر و طبع انقلاب اوائل يعني
را ( ر)خميني امام نهضت بررسي كتاب سوم جلد از بخشي نيز
و تهمتها زشتترين كتاب اين در كه برد نام ميتوان
مذكور آثار در چنانكهاست شده داده نسبت او به افتراها
و كردهاند صادر را او تكفير حكم "تقريبا مواردي در گاه
دانستهاند ، محرز اسلامي انقلاب و تشيع با را دشمنياش
مظلوميت از -زدن وارونه نعل كتاب در را آن من كه موضوعي
عامل كه برسانم عرضتان به است لازم و نمودهام دفاع او
و اوست قلم سركشيهاي مادي مخالف امواج آن ايجاد در اصلي
نوشتههاي برخي كه مكاني و زماني شرايط گرفتن نظر در با
حاصل جز چيزي قلم سركشيهاي آن است كرده قلمي را خود تند
راستين اسلام مظلوميت به نسبت دلسوزيش و ديني غيرت
.نميباشد
انديشههاي با برخورد در شريعتي دكتر نظر:همشهري
است؟ بوده چه اسلام صدر حتي گذشته ادوار در ديني بزرگان
-دين بزرگان از شما منظور بيگمان:رزمجو دكتر
از كه -است تشيع بويژه اسلام بزرگ و راستين دانشمندان
پاسداري را حنيف دين اين معارف تاكنون (ع)هدي ائمه فرمان
سنتهاي و الهي احكام و قوانين خود كوششهاي با و كرده
به علميشان آثار و كتابها طريق از (ص)اكرم پيامبر
صورت دراين.رسانيدهاند امروز تا خويش از بعد نسلهاي
مذهب عليه مذهب كتاب در خود كه طور همان شريعتي دكتر
در تاريخ 22/9/50 در كه مصاحبهاي ضمن تا 321 صفحات 313
اسلام علماي درباره را نظرش و ميشود او با ارشاد حسينيه
به مقيد خود كه ميدارد بيان گونه اين ميشود ، جويا
در اوآنهاست به نسبت عميق احترام و وفاداري و هواداري
اسلامي ، علماي به راجع كه داشته اظهار مصاحبه اين از بخشي
عيني نمونه و قرينه دهها و كنم ادعا ميخواهم را اين
حتي و سخنرانان و نويسندگان ميان از كه دارم آن اثبات بر
امكانات حد در البته -كس هيچ معاصر ، اسلامي فضلاي و علما
موءثر و افتخارجدي من اندازه به -دكتر كار و كار نوع و
سرمايه و بزرگ اميد كه گرانقدر جامعه اين از فكري و علمي
داشته اظهار مصاحبه همين ضمن و است نداشته ماست ، عزيز
علماي كه دادهام نشان صفوي و علوي تشيع در":كه است
قيام مشعلدار همواره اسلام ، تاريخ سال هزار طول در شيعه
و اجتماعي آزادي و عدالتخواهي جنبش پاسدار و ظلم عليه
عليه مستمر مبارزه و درحكومت تقوي و علم رهبري فكر
دستنشانده حكومتهاي و خلافت اشرافي و استبدادي نظامهاي
همه پيشاپيش و بودهاند غصب و ظلم خلاقيت وارث يا و
-كردهاند حركت ناپذير تسليم و محروم تودههاي نهضتهاي
اديان تاريخ در و -هجري هشتم قرن در سربداريه نمونهاش
از روحاني طبقه گروههاي پاكترين شيعه علماي:گفتهام
شمار به حال و گذشته در عالم مذاهب و اديان همه ميان
آن آمده نيز مصاحبه همان در كه او ذيل عبارات و"ميروند
شريعتي دكتر آثار با كه كساني همه كه است مشهور قدر
از را آن استعمال ، كثرت واسطه به دارند ، اندكي آشنايي
تمام زير ميدانم من جا آن تا":است گفته كه هستند حفظ
همگي گذاشتهاند ، امضا كه كساني را استعماري قراردادهاي
ليسانسيه و مهندس و دكتر تحصيلكردههاي ما ميان از
آخوندي يك اگر و برگشتهها فرنگ از ما همين يا بودهاند
به خطاب -شما مثل هم من بود امضايش برگشته نجف از كه
جلسه پاريس در كه شاه ضدروحانيت ايادي از كساني
آن از اما ندارم دوست آخوند كه ميكنم اعلام -داشتهاند
و انقلابي پرجنبش و ضداستعماري نهضت هر پيشاپيش:طرف
از -ميبينم قرن اين در را آخوند چند يا يك چهره مترقي
و مشروطه تا بشمار و شيرازي ميرزاحسن و بگير جمال سيد
اضافه بحث اين دنباله در و "نفت صنعت شدن ملي نهضت
-بودهام اروپا در كه سال شش به قريب مدت در":كه ميكند
مجهزي و ريشهدار اتهامات سيل برابر در -تا 1343 از 1338
و ميشد شان اجتماعي نقش و مذهبي علماي جامعه نثار كه
هم با متضاد جناحهاي از بسياري راه ، اين در كه پيداست
دانشجويان و اروپايي روشنفكران ميان در بودند ، متفق
تحقيقهاي و گزارشها و كنفرانسها شكل در حتي و ايراني
و استادان ميان در و مذهبي جامعهشناسي رشته در علمي
نقش و آنان اصالت از من كه دفاعياتي دانشگاه ، دانشجويان
قشرهاي قضاوت در كه آثاري و كردهام آنان آگاه اجتماعي
از حاكي آن تفصيل كه است حقيقتي است داشته وسيعي
فقط جا اين و نگفتهام سخن آن از هرگز و است خودنمايي
اشاره بدان ميورزم ، جبهه اين به كه ارادتي اثبات براي
".مذهبي علماي به نسبت من نظر بود اين.كردم
احترام و ارادت اين وجود با كه است يادآوري به لازم
در دين بزرگان و راستين علماي براي شريعتي دكتر كه عميقي
شبه گروهي و روحانينماها با او دارد حال و گذشته ادوار
آيتالله راحلمان امام تعبير به كه متحجر قشري عالم
و ميكند رشد "مابي مقدس و تحجر مرگآباد" در (رض)خميني
راه سد وهميشه ميبرند را استفاده سوء روحانيت عنوان از
با همكاري و قاضيها شريح لباس در و بوده اسلامي جوامع
ستيز ستم آزادگان رفتن ميان از و شهادت موجب ظالم حكام
كه پرسشي در و است مخالف شريعتي دكتر بودهاند ، اسلامي
از "يقينا كه كرديد اشاره صدراسلام بزرگان به و فرموديد
و معصومين ائمه و (ص)محمد حضرت نظرتان اسلام صدر بزرگان
است دست در كه كافي دلايل با ميباشد ، كبار صحابه
است ، فاطمه فاطمه ،(ع)علي اسلامشناسي ، :نظير وكتابهايي
مدعاست ، اين ، موءيد اعتراض مكتب انتظار و آدم وارث حسين
عصمت خاندان درباره تاكنون كه اسلامي نويسندگان ميان در
را نويسندهاي نوشتهاند ، كتاب و كرده تحقيق طهارت و
و پيامبر به نسبت شريعتي دكتر ، عشق شوق و شور به كمتر
فاطمه حضرت و (ع)علي حضرت "مخصوصا پيامبر خاندان
عليهماالسلام مهدي حضرت و (ع)حسين امام و عليهاسلام
اين با و بيامرزاد را او خداوند. گرفت سراغ ميتوان
كه كند محشور ميزد ، قلم و دم آنها عشق به كه بزرگان
رباعي با را حاضر مصاحبه كه بفرماييد اجازه. كرمه و بمنه
و سوريه به سفرم جريان در -امسال فروردين دوم روز كه
-درشام كه شريعتي دكتر آرامگاه دركنار عاليات ، عتبات
.بدهم خاتمه سرودهام كبراست زينب پاك مضجع كنار
شام در باشد كه شريعتي برخاك
سلام باد او بر خداوند و ما از
بود تزوير و زر و زور دشمن او
مدام تازهست ، نسلهاي روشنگر
|