درگذشت رحماني نصرت
ادبيات بر سياسي موعظه غلبه با مبارزه
ميگشتم او دنبال جمعيت ميان در
بود پيشتاز اخير سال ده در ايران سينماي
درگذشت رحماني نصرت
روز نوپرداز شاعر رحماني ، نصرت :همشهري خبرنگار - رشت
.درگذشت آريايرشت بيمارستان در گذشته
در بود شده متولد تهران در سال 1308 در كه رحماني نصرت
كوچ ، كتابهاي.بود نوپرداز مطرح شاعران شمار در چهل دهه
يادگار به او از باد حريق و لجن در ميعاد ترمه ، كوير ،
در و ميزيست رشت در اخير سال ده در رحماني.است مانده
اثر بر سرانجام و ميبرد رنج كبد بيماري از اخير ماههاي
آرامگاه در -يكشنبه -امروز او پيكر.درگذشت بيماري همين
.ميشود سپرده خاك به خان ميرزاكوچك
ادبيات بر سياسي موعظه غلبه با مبارزه
برشت برتولت آثار و زندگي به كوتاه نگاهي
:اشاره
ميآيم سياه جنگلهاي از برشت ، برتولت من
مادرم
داشتم خانه تنش در كه هنگامي
آورد شهرهايم به
جنگلها سرماي و
ماند خواهد من در مرگ روز تا
در آلماني شاعر و نمايشنامهنويس برشت ، برتولت
آلمان جنوب در آوگسبورگ شهر در مرفه و سرشناس خانوادهاي
خود ، زادگاه در دبيرستاني تحصيلات پايان از پس.شد زاده
ادامه تحصيل به پزشكي رشته در و رفت مونيخ به در 1917
در برشت.ماند ناتمام اول جهاني جنگ جريان سبب به كه داد
از و كرد خدمت ارتش بيمارستانهاي در پرستار عنوان به جنگ
بيمارستانهاي خفقانآور محيط و تاثرانگيز وضع مشاهده
احساس هرگونه و آورد بهدست تلخي تجربه صحرايي
پرخاشگر روحي و خواند دروغين و نادرست را ميهنپرستانه
انقلاب در مونيخ به بازگشت هنگام در 1919.يافت
شكست شد ، مواجه شكست با نيز آن كه كرد شركت دموكراتيك
برشت ، برتولت به جنگ از پس محيط پريشاني و نهضت اين
در كه بخشيد ، زنندهاي و تند لحن و نيشخند و كلام خشونت
سقوط)) نمايش اكنون هم برشت ازگشت نمايان اشعارش اولين
بر جعفري مجيد كارگرداني به ((پذيرآرتورواوئي مقاومت
. است شهر تئاتر صحنه
***
با همراه را خود اشعار و پرداخت شعر سرودن به ابتدا برشت
ديوان اولين در بعدها اشعار اين.ميخواند گيتار نواختن
شامل و آمد فراهم ((خانگي دعاي)) كتاب عنوان با برشت تغزلي
سبب به و يافت انتشار در 1927 كه بود موعظه پنجاه
به برشت آن از پس.كرد برپا بزرگي رسوايي بيپروايي
روح زائيده نيز آنها كه آورد روي نمايشنامهنويسي
بيست در.بود او عصيان و انكار از سرشار و اضطرابآميز
خداي ((بعل)).نوشت را ((بعل)) خود معروف نمايشنامه سالگي
نويسنده صفات از بعضي كه قساوت مظهر و بود شرقي اساطيري
اجتماعي و اخلاقي كهنه قراردادهاي به بياعتنايي چون را
((شب در طبلها آواي)) برشت نمايشنامه دومين ميساخت ، نمودار
.شد نوشته در 1919 كه بود
اجر به مونيخ در در 1923 ((شهرها جنگل)) در نمايشنامه
به نزديكشدن براي است انسان دو تلاش آن موضوع.درآمد
طرف دو نابودي آن نتيجه كه سخت پيكاري چون تلاشي يكديگر ،
همه در و گزيد اقامت برلين در در 1924 برشت برتولت.است
كوتاه ، داستان شعر ، اپرا ، تئاتر ، مانند هنري زمينههاي
به آلمان تئاتر در و پرداخت فعاليت به هنري نقد و مقاله
شد آشنا ماركس فلسفه با سپس وي.يافت اشتغال ادبي مشاوره
با و آورد بهدست تجربههايي سياسي تئاتر درباره و
.كرد آغاز را مداومي همكاري وايل كورت چون موسيقيداناني
كه آورد صحنه بر در 1926 را ((است آدم آدم ، )) نمايشنامه
;بود كرده مطرح را بشر تحول و تغيير موضوع بار نخستين
جهان در چيز همه كه است معتقد برشت.آدمي شخصيت تحول
.نميماند باقي ثابت شخصيتي هيچ و ميشود دگرگون
برشت كه است نمايشنامهاي نخستين ((است آدم آدم ، ))
.ميكند برقرار ارتباط تماشاگر با مستقيما آن بهوسيله
جامعه و امپراتوري حكومتهاي از نمايشنامه اين در برشت
((سهپولي)) اپراي در 1926.است ساخته تندي هجو سرمايهداري
ساخته را آن آهنگ ((كورتوايل)) كه آمد صحنه بر برلين در
اثر ((گدا اپراي)) از بود اقتباسي كه نمايشنامه.بود
بهدست آن از خارج و آلمان در بزرگي پيروزي ((جانگي))
مردي نمايشنامه قهرمانگشت برشت جهاني شهرت موجب و آورد
اگرچه كار ، هر در توفيق براي كه ((مكيمسر)) بهنام است
اصلي شرط را تيزبيني و هشياري باشد ، ناشايست كارهاي
را خود و ميآموزد بزرگي مينشيند ، بزرگان با پس ميداند
به زيركي و موقعشناسي با آنگاه ميسازد آماده جهت هر از
ديده عمل حين در هرگز بيآنكه ميزند ، دست جنايت و دزدي
اعدام به محكوم و ميشود گرفتار كه نيز سرانجام شود ،
بخشوده انگلستان ملكه طرف از لحظه آخرين در ميگردد ،
.ميشود
كرد ازدواج اتريشي هنرپيشه ((وايگل هلنه)) با در 1928 برشت
از.ماند باقي فداكار و دلسوز همسري او براي پيوسته كه
خلق براي آن از و شد نزديك ماركسيسم نهضت به برشت 1929
اين.گرفت الهام ارشادي و آموزشي نمايشنامههاي رشته يك
سن برحسب و بود تكپردهاي و كوتاه غالبا نمايشنامهها
كه شاگرداني.ميكرد تغيير نويسنده موردنظر شاگردان
.باشند تماشاگران يا بازيگران جزو بود ممكن تصادف برحسب
نمايشي گروهي همسرش ، دوستان همكاري با آن از پس برشت
به او شخصي آثار درآوردن اجرا به هدفش كه داد تشكيل
و نويسنده حال عين در ميتوانست خود او و بود دلخواه
((مادر)) داستان از بار اولينباشد گروه مربي و كارگردان
نمايش كه آورد بهعمل آزاد اقتباسي ((گوركي ماكسيم)) اثر
به برشت.گرديد قطع سانسور مقامات طرف از بار چندين آن
وطن ترك بهناچار در 1933 ، ضدهيتلري و ضدنازي روش سبب
آنجا در و رفت فرانسه به ابتدا آلمان ، ترك از بعدكرد
نمايشنامهاي كه نوشت را ((كارار خانم تفنگهاي)) نمايشنامه
از پساسپانيا جنگ آلماني داوطلبان براي تكپردهاي بود
در فعالانهاي زندگي و رفت دانمارك به برشت فرانسه ،
و كرد برقرار رابطه آلماني مهاجران با گرفت ، پيش سياست
نمايشنامه.آورد بهدست اطلاعاتي كشورش داخلي وضع از
اثري كه درآورد نمايش به را ((كلهتيزها و كلهگردها))
به آنجا از و سوئد به دانمارك از برشت.بود ضدهيتلري
و پونتيلا ارباب)) نمايشنامه فنلاند در.رفت فنلاند
محلي نويسندهاي قصههاي از كه نوشت را ((ماتي خدمتكارش
تا و رفت امريكا به در 1941 سرانجامبود گرفته الهام
جمله آن از نوشت نمايشنامه چندين و ماند آنجا در 1946
پيروزي كه ((گاليله زندگي)) ،((سوم رايش نكبت و ترس)):است
((فرزندانش و دلاور ننه)) نمايشنامه و آورد بهدست بسياري
به پاريس در در 1954.بود برخوردار كمنظيري قدرت از كه
پايان از پس برشت.آمد نايل ملي جشنواره جايزه دريافت
آلمان در سپس و زوريخ در ابتدا.بازگشت اروپا به جنگ
نوع همه شرقي آلمان دموكراتيك حكومت.كرد اقامت شرقي
و همسر همكاري با توانست او و گذارد دراختيارش وسيله
بيشتر و كند تاسيس را ((برانسامبل)) تئاتر گروه يارانش
دايره)) نمايشنامه ازجمله.آورد صحنه بر را شاهكارهايش
آخرين در برشت.بود شده نوشته در 1945 كه ((قفقازي گچي
به و آورد بهدست را استالين صلح جايزه زندگي سالهاي
پاريس به خود تئاتر گروه با.شد برگزيده صلح كنگره عضويت
پيروزي با همه كه درآورد اجرا به نمايشنامههايي و رفت
.بود همراه فراوان
بايد چنانكه برشت ، آثار هنوز فراوان ، شهرت وجود با
تحولاتي برحسب را آثار اين رويهمرفته.است نشده شناخته
اول وهله در:كرد تقسيم دوره سه به ميتوان يافته كه
قالب حيث از و بود واقعيت از سرشار و پرجلوه برشت آثار
منظومهها ، ترانهها ، مانند غني ، خارقالعاده بهطور
دوره در.خاص معني به نمايشي حركات و تفسيرها حكايتها ،
كه آورد روي آموزشي نمايشنامههاي به برشت (سي دهه) دوم
و عقايد اصول در بسيار عمق با داشت ، خشكتر و جدي حالتي
فرضيههاست و نظريهها تلفيق دوره سوم ، دوره.انديشهها
كه شاهكارهايي ميگردد ، نمودار بزرگش شاهكارهاي در كه
برشت تئاتر.رسيد پايان به اسكانديناوي كشورهاي در بيشتر
جنبه بر آن ارشادي و اصولي جنبه و است مبارزه تئاتر
تئاتر جانشين را حماسي تئاتر برشتدارد غلبه تفريحي
تماشاگر خيال قوه برانگيختن هدفش كه كرد سنتي و دراماتيك
.است بوده او افسون و
تا ميكند قطع نمايش افسونگري قوه با را خود رابطه برشت
در.اندازد بهكار تماشاگر در را نقد و قضاوت روح بتواند
فراوان خم و پيچ كه نيست آن نمايشنامه بهترين برشت نظر
حين در كه باشد شده ساخته آن براي فقط صحنهها و داشته
كند ، گرهگشايي سرانجام و بيندازد كار به گره بازي
داراي جداگانه و خود خودي به كه است آن صحنهها بهترين
نمايش در را خاصي فنون برشت كه اينجاست از.باشد ارزش
گرفته قرار محيط تغيير تاثير زمينه بر كه ميبرد بهكار
.بيندازد كار از را تماشاگر خيال قوه مداوم بهطور و باشد
از و ميكند سهيم نمايش در را تماشاگر و مردم توده برشت
هرگونه از دور ميسازد ، نكتهبين و منتقد مردمي آنان
.فريبنده صحنهآرايي
و اجتماعي زندگي واقعيت خود مردم وسيع توده برشت نظر از
و شعور است ناچار و ميشود وارد تئاتر در كه است سياسي
جا هر برشت كه گفت بايد اما اندازد بهكار را خود ادراك
ميبيند ، اجتماعي يا سياسي موعظه خطر معرض در را نمايش
ميبخشد ساده و طبيعي و واقعبينانه رنگي آن به بلافاصله
بازي فنون و پرداخت در او خاص ادراك از ناشي قدرت اين و
را او ميآميزد ، او نويسندگي نبوغ با وقتي كه است صحنه و
.ميسازد آلمان معاصر نمايشنامهنويس بزرگترين
:منابع
خلج منصور /جهان درامنويسان -1
خانلري زهرا /جهان ادبيات فرهنگ -2
ميگشتم او دنبال جمعيت ميان در
و كودكان نويسنده ، احيايي محمود درگذشت مناسبت به
نوجوانان
شاعران ، جديد ، و قديم نسل نويسندگان.بودند آمده همه
و بود پر مسجد ديگر ، بسياري و هنرمندان روزنامهنگاران ،
كرده ازدحام نيلوفر ميدان اطراف و مسجد در مقابل جمعيت
را يكديگر بيخبري و دوري مدتها از پس كه دوستاني.بودند
خوشحال هم ميديدند پيشكسوت نويسندهاي ختم مراسم در
.داشتند چهره بر اندوه از گردي هم و بودند
در را آن گوشه مشكي روباني كه چوبي قابي داخل از گلشيري
.ميكرد نگاه را جمعيت نافذ و گرد چشماني با بود ، برگرفته
چهره از الخاص نقاشي نمايشگاه افتتاح مراسم در قبل روز
حرف كم و آرام هميشه مثل.ديدم را احيايي فرخزاد ، فروغ
ازدحام و شلوغي از ((.است شلوغ اينجا چقدر)):گفت فقط.بود
.داشت دوست را آرام و خلوت جاهاي ميآمد بدش
و ((ميبينمت گلشيري مراسم در)):گفتم خداحافظي موقع
اتمام درحال مراسم ;ميگشتم او دنبال جمعيت ميان در حالا
جمعيت و رفت مسجد جلو پله روي نويسندگان از يكي كه بود
از زحمت به كه بلندي صداي با بعد و كرد سكوت به دعوت را
:كرد اعلام ميآمد بيرون گلويش
در صبح امروز ونوجوانان ، كودكان نويسنده احيايي ، محمود))
((...تشييع مراسم.گفت بدرود را زندگي شهدا بيمارستان
.نشنيدم را حرفش بقيه
همين كه من خودمان؟ احيايي محمود احيايي؟.نميشد باورم
امروز مراسم به بود قرارديدم زنده و سالم را او ديروز
دهان را خبر همه ناباوري ، و بهت ميان در شد؟ چطور.بيايد
.بود غيرمنتظره خيلي.ميكردند بازگو هم براي دهان به
در كه چرا بود ، انتظار قابل پيش مدتها از گلشيري فوت
.بوديم او بيماري جريان
.نميرسيد هم مورچه به آزارش كه احيايي)):گفت زاده عاشور
نشنيده بلند صداي يك حتي ناحساب حرف يك او از كس هيچ
كسي چه سراغ مرگ ببين خدا را تو)):گفت كريمزاده ((.بود
((!ميرود
((.نميكند انتخاب كه تصادف)):گفت الهي
و مهماني كمتر.نميآمد بيرون خانه از هم زياد احيايي
مورد كار به و بود خانه در بيشتر.ميرفت مسافرت
تصادف آدمي چنين براي.ميپرداخت نوشتن علاقهاش
از عبور هنگام در حتي.نبود پيشبيني قابل درخيابان
پيكاني اتومبيل در اجل اما.بود محتاط بسيار نيز خيابان
در وليعصر خيابان سراشيبي از سرعت با كه بود كرده كمين
.كرد برخورد بود ، آن سرنشين او كه اتومبيلي به و بود حركت
آن از قبل و ميشناختم نزديك از را او كه بود سال بيست
كه كتاب چهل حدود بودم ، آشنا مطبوعات در آثارش و نام با
كهن ادبيات آثار بازنويسي شامل شده ، چاپ تجديد بار چندين
وجهان ، ايران ادباي و دانشمندان زندگينامه افسانهها ، و
كار زمينه اين در بيشتر اواخر اين كه تخيلي داستانهاي
حاصل 56 ادبي نقد و مقاله بيشماري تعداد نيز و ميكرد
از سال 56 در او ((شن بر خانهاي)) كتاب.بود او عمر سال
.گرديد انتخاب برگزيده اثر عنوان به كودك كتاب شوراي سوي
.ميبرد كار به را راحت و روان نثري
زندگي آثارش چاپ اندك پول با تنها و داشت سادهاي زندگي
روزگار اين در كمتر كه بود روراستي و صاف آدم.ميكرد
از بسياري كه نحوي به داشت قوي حافظهاي.ميشود يافت
.ميكرد بازگو جزئيات با را گذشته رويدادهاي
هم خودش و مينوشت بچهها براي.داشت دوست را بچهها
.ميكنم نگاه جمعيت به.بود پيله بيشيله بچهها مانند
آن با.ميگردم او آشناي چهره دنبال جمعيت لاي لابه در
.نميشود باورم اما كردهاند اعلام را او مرگ بار چند كه
تكان دست برايش ، ببينم جمعيت ميان در را او دارم انتظار
.بروم سويش به و بدهم
برآبادي محمود
بود پيشتاز اخير سال ده در ايران سينماي
شماره تازهترين در بلگراد چاپ نين هفتهنامه :هنري گروه
جهان سينماهاي از هيچيك سالاخير ده در نوشت ، خود
جلو به چنينعظيمي گام ايران سينماي همانند نتوانستهاند
در ايراني فيلمهاي نمايش افزود ، هفتهنامه اين.بردارند
همه و شده تبديل عادي امري جهانيبه بزرگ جشنوارههاي
سياه تخته بافيلم مخملباف سميرا.ميكنند كسب جايزه آنها
.است ساخته معطوف خود به را بسياري توجه
اسلامي جمهوري فيلم جشنواره به اشاره با هفتهنامه اين
علا براي خوبي بسيار فرصت اين نوشت ، بلگراد ايراندر
آشنا ايراني فيلمهاي با بودكه سينما و هنر به قمندان
نمايش با بلگراد در ايران فيلم جشنواره دومين.شوند
برج راين ، تا كرخه از شيشهاي ، مهاجر ، آژانس فيلمهاي
كجاست ، خانهدوست و پدر ديدهبان ، يوسف ، پيراهن بوي مينو ،
.داد پايان خود كار به
والي نگارخانه
تا ساعت 10 از /تير اول تا /شهرزاده ليدا نقاشي نمايشگاه
/پلاك 86 خدامي ، خيابان ونك ، ميدان:نشاني /تا 19 و 16 12
.تلفن8047698
شيو نگارخانه
آثار و توكلي مژگان خردسال هنرآموزان نقاشي نمايشگاه
:نشاني /تا 21 ساعت 17 از /تير اول تا /فاطمي نادر
.تلفن8730864 /پلاك 1/221 جم ، مقابل مطهري ، خيابان
الهه نگارخانه
تا ساعت 16 از /خرداد تا 31 /وكيلي احمد نقاشي نمايشگاه
:تلفن /پلاك 47 گلفام ، خيابان آفريقا ، :نشاني /20
.2059686
شهزاد نگارخانه
تا ساعت 18 از /خرداد تا 31 /اميرگشتاسبي نقاشي نمايشگاه
فردوس ، برج تجريش ، به نرسيده:نشاني /30/21
.تلفن2718700 /اول طبقه
اثر نگارخانه
و تا 12 ساعت 10 از /تير ششم تا /گروهي نقاشي نمايشگاه
احمدپور ، شهيد دركه ، خيابان انتهاي:نشاني /تا 20 15
.تلفن2407772 /شماره 7
حسيني نگارخانه
ساعت 5 از / تير سوم تا / حسينزاده مريم نقاشي نمايشگاه
گلشهر ، بلوار افريقا ، خيابان:نشاني / ظهر بعداز تا 8
تلفن2052908 / شماره 35
|
|