امنيت و استقلال بايد دولت :ارغندهپور
كند نهادينه را خبرنگاران
! خلاص حاجي و مرد شتر
نكنيد فراموش را خود فرزندان نوازش
برگزار مرداد هفدهم ((خبرنگار روز))
ميشود
ملي طرح در جوان و نوجوان هزار صدها
كردند شركت جوانان گفتگوي
يكصد پرداخت به حرمت هتك جرم به نقدي
شد محكوم جريمه تومان هزار
مدير مورد ، پنج در مطبوعات منصفه هيات
شناخت مجرم را آزاد روزنامه مسئول
هم زنان تقليد مراجع از تن شش فتواي با
باشند جماعت امام ميتوانند
امنيت و استقلال بايد دولت :ارغندهپور
كند نهادينه را خبرنگاران
صنفي انجمن رئيس نايب :اجتماعي گروه
عمومي فرهنگ شوراي قدردانياز با روزنامهنگارانايران
خبرنگار ، روز عنوان به مردادماه هفدهم نامگذاري براي
امنيت و حرفهاي استقلال بايد مجلس ، و كهدولت كرد تصريح
و نهادينه مشروع ، و طرققانوني از را خبرنگاران شغلي
.كنند تضمين
اسلامي جمهوري اساسي قانون در گرچه:گفت ارغندهپور كريم
از برخي ولي است ، يافته انعكاس درستي به موضوع اين
حرفهاي استقلال عملا خود عملكرد با نهادها و دستگاهها
آن تضعيف جهت در و ناديده را خبرنگاران شغلي وامنيت
.گامبرميدارند
و انسجام پايههاي مطبوعاتي جامعه چنانچه:افزود وي
از زيادي بخش دهند ، تحكيم و قوت درونخود در را اتحاد
رفع حرفهاي امنيت استقلالو زمينه در خبرنگاران مشكلات
.شد خواهد
عدم در ضعف روزنامهنگاران ، صنفي انجمن رئيس نايب
جمله از را كشور در احزاب و سياسي شدنسازمانهاي نهادينه
امنيت و حرفهاي استقلال وي گفته به كه دانست مشكلاتي
.ميكند تهديد را روزنامهنگاران شغلي
سياسي انديشه صاحبان از بسياري:داشت اظهار ارغندهپور
يك انتشار به اقدام حزب ، يك ايجاد موارديبهجاي در
دارند صورتاصرار اين در كه ميكنند روزنامه
آنان سياسي خاص مقاصد و منافع جهت در روزنامهنگاران
.فعاليتكنند
در را الزام اين مواردي چنين در روزنامهنگاران:گفت وي
خاصي گروه مقاصد و منافع جهت در كه احساسنميكنند خود
آنان كه ميآورد پديد زمينهايرا امر همين و كنند حركت
.ميدارد باز خود حرفهاي كاركردهاي از را
دشمنان ايران ، روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس نايب
امنيت و حرفهاي استقلال مخالفان ازمهمترين را آزادي
با اگرچه دشمنان اين:وگفت كرد ذكر روزنامهنگاران شغلي
مهمترينهدفشان ولي نميكنند فعاليت تابلويي چنين
.است جامعه به بخشي آگاهي از جلوگيري
شكلدهي در خبرنگار نقش و جايگاه خصوص در ارغندهپور
تحليل و اطلاعرساني با خبرنگاران:عمومي ، گفت افكار
ميكنند كمك جامعه آگاهيبخشي ارتقاي به اگرچه رخدادها
دلخواهخود به را عمومي افكار كه نيستند قادر آنان اما
.دهند شكل
و عمومي اعتماد جلب به كاملا مساله اين وي ، باور به
.دارد بستگي صادقانهآنها عملكرد
و پويا جريان يك ما كشور در عمومي افكار:داشت اظهار وي
روزنامهنگاران محبوبترين مورد در حتي و هوشياراست كاملا
، افكار معتبر دليل آنانبدون سخن كه نيست اينگونه نيز
بهميزان سخني هر بلكه كند تحريك و اقناع را عمومي
واقع موثر عمومي افكار در دارد كه جايگاهي و اعتبار
.ميافتد
! خلاص حاجي و مرد شتر
طلاق براي زنان حقوق و شرايط بر مروري
او كه فهميد سيما عقد ، مراسم از بعد روز چند درست *
و شود حل كه بود آن از بيشتر اختلاف.نميشود شوهر برايش
هر از را ضرر جلوي.مادرشدن از قبل جدايي ;گرفت تصميم او
اول و دارد سال فقط 18 او حالا و است منفعت بگيري جا
.زندگي
;سازد رها را نوعروس كه بود آن از سودازدهتر او داماد
بقيه نميخواست دختر و بسازي بايد."ميشود حل اختلاف"
در تا كردند ترك را عقد سفره داماد و عروس.بسوزد را عمر
.بگسلند پيوند دادگاه
سفيد دندانهايت مثل موهايت تا نميدهم طلاقت":گفت مرد
خوب ايراني مردان از بسياري كه را راهي همان.بس و "شود
عسروحرج هنوز اما دويد آزگار سال دختر 10 و ميشناسند
پا سالگي سي آستانه به دختر.است نشده اثبات قاضي براي
قوه رئيس روزنامهها ، دامان به دست دختر حالا.ميگذارد
.است شده..و قضائيه
نداريم كافي اندازه به قاضي كشور اين در وقتي":ميگويد
دورافتاده شهرهاي مردمدر اين كه مدافع وكيل حال به واي
".شنيدهاند را آن اسم فقط
قاضي بيتوجهي همين دليل به كه است سال ده":ميگويد
بر كه حرجي و عسر ظاهرا و بيبهرهام نفقه از دادگاه ،
قاضي.نيست اثبات قابل زندهام كه زماني تا ميرود من
"!داريد عسروحرج ادعاي كه است كشته را تو مگر:ميگويد
به":است كرده درخواست قضائيه قوه رئيس از سيما
شتر نگيرند ، تحويل را خانمها شكايت بگوئيد دادگاهها
".خلاص حاجي و مرد
استناد قضائيه قوه وقت رئيس گفتههاي به جا هر":ميگويد
.است جمعه نماز خطبههاي براي حرفها اين گفتند كرديم
".كند بخشنامه كلام دو نه اگر
كسي عقد به شناختي و آگاهي هيچ بدون كه دختراني بسيارند
.ندارند هم با سازگاري كه درميآيند
برايشان رويا از كه تصويري همان با سادهانديش دختران
برخوردها ، اما و ميگذارند زناشويي دنياي به پا شده ساخته
به نگاهي است كافي.بازميدارد راه ادامه از را آنان
.بيندازي پروندهها نوع اين آمارهاي
متحمل را وكيل سنگين هزينه ;ميبخشد را چيز همه دختر
و آشفته روحي با بعد و كند خلاص را جان تا ميشود
همين و كند ترميم را خود زندگي تا ميرود آسيبديده
طلاق حق زن كنند تاكيد كه است داشته آن بر را حقوقدانان
.آيد گران ديگري بر اين هرچند بستاند مرد از
وحرج عسر برمبناي طلاق *
غيردولتي سازمانهاي ارتباطي شبكه حقوقي مشاور آملي احمد
ساير با عسروحرج مبناي بر طلاق تقاضاي فرق ايران زنان
نوبت از خارج و فوقالعاده صورت به رسيدگي را طلاق انواع
عنوان ميشود وارد زن بر كه مشقتي علت به دادگاهها در
انواع ساير براي دادرسي طولاني تشريفات يعني.ميكند
كارشناسي ، تيم ارجاع از پس و گذاشته كنار بايد را طلاق
.شود صادر مقتضي حكم و شده داده رسيدگي وقت
خاصي عنايت مهم اين به ما قضات متاسفانه:ميگويد
بحث يك آن مصاديق شناخت و عسروحرج كه نداشتهاند
كه دارد رسمياي كارشناس نظر به نياز و است كارشناسانه
و اجتماعي پيچيدگيهاي به توجه با.باشد دعوا قاطع
تيم يك وجود است شده حاكم جامعه بر كه متنوعي مناسبات
اجتماعي مددكار و روانشناس روانپزشك ، از متشكل كارشناسي
زن بر حرج تحقق عدم يا و تحقق مورد در نظر ارايه براي
موضوع اين بايد حتما بعدي قانون در.است الزامي
صورت به كه ديگري مسئله.گيرد قرار قانونگذاران موردتوجه
عسروحرج مبتنيبر طلاق در بهخصوص و قضايي پارادوكس
كه رجعي طلاق از صرفنظر.است مهريه مسئله آمده بهوجود
پرداخت به مكلف شوهر آن برمبناي و ميكند اقدام زوج
طلاق بودن"ايقاع" لحاظ به موارد ساير در است زن مهريه
را خود مهريه تمام يا قسمتي بذل با بايد زوج متاسفانه
طلاق مسبب و مسئوليت عسروحرج در كه صورتي در سازد ، مطلقه
طلاق بودن ايقاع بر را اصل مدني قانون ماده33).است مرد
اين محدودي موارد در زن و است مرد حق طلاق يعني گذاشته
طلاق در زن مسلم حقوق از مهريه اخذ بنابراين (دارد را حق
و شده گرفته ناديده مهم اين كه است عسروحرج مبتنيبر
مهريه تمام يا و قسمتي بذل با را زن احكام ، در بعضا
آن براساس زن كه محدوديتهايي مورد در اما.ميكند مطلقه
.دهد طلاق را زن بايد كه است مرد اين باز دارد طلاق حق
ميكند تقاضا آن براساس و داده دادخواستي زن مثال بهطور
حاكم طرق از كه طلاق صيغه حتي.دهد طلاق را او مرد تا
اصل براساس مرد از نيابت به ميشود جاري سردفتر يا شرع
.ميدهد طلاق را زن كه است مرد طرف از اراده جانشيني ،
را نفقه پرداخت عدم كه ماده 1129 نظير موارد بنابراين
است كرده اعلام زن طرف از طلاق تقاضاي قبول موارد از يكي
حرج ، نفي قاعده برطبق عسروحرج لحاظ به كه ماده 1130 يا
.است ايقاع طلاق باز دارد ، طلاق تقاضاي حق زن
انسانهاي اندازه به فقهي قاعده هر:ميكند اضافه آملي
خانمي به نسبت است ممكن پديده يك.دارد مصاديق جامعه يك
مصاديق از ديگر خانمي به نسبت و كند وارد عسروحرج
هيچ كه زني نفقه ، پرداخت عدم مثال بهطور.نباشد عسروحرج
او معيشتي زندگي ادامه موجب نفقه و ندارد مالي پشتوانه
.است جدي زيانهاي و خطرات موجب نشود پرداخت اگر ميشود
ديگر جايي در اما دارد مصداق اينجا در عسروحرج آن تبع به
نفقه پرداخت كه آنجا از ليكن ندارد مالي نياز كه خانمي
نكردن پرداخت بنابراين است تكليف زوج يا شوهر طرف از
از ولي هست طلاق تقاضاي موجب ماده 1129 استناد به نفقه
.نيست عسروحرج موارد
است ، گرفته قرار جرح و ضرب مورد خود شوهر طرف از خانمي
ارايه با و شده مطلع ديگر زني با همسر نامشروع رابطه از
طلاق تقاضاي قانوني پزشكي گواهي و موارد اين در اسناد
عسروحرج مصاديق از را آن مربوطه قاضي اما.است كرده
و ضرب بار يك وقوع كه است بوده اين استدلال و ندانسته
عسروحرج مصاديق از نميتواند زوج طرف از زوجين بر جرح
با زوج نامشروع رابطه تبع به جرح و ضرب كه حالي در باشد
مربوطه دادگاه به شده ارايه مستندات و شده واقع غير
سوءمعاشرت خاطر به زن بر كه است حرجي مصاديق از مسلما
.است شده وارد
و ميشود رد دادگاهها در عسروحرج دادخواستهاي اغلب
حكم در مصداق عدم مورد در قانعكنندهاي استدلال قاضي
.نميكند تصريح خود
كه وقت هر ميتواند مرد":ميگويد مدني قانون ماده 1133
".دهد طلاق را خود زن بخواهد
:مينويسد زنان از تبعيض رفع كتاب در كار مهرانگيز خانم
انتخاب آمرانه و قاطع چنان ماده اين الفاظ كه آنجا از"
همين به است ، نگذاشته باقي قاضي براي رسيدگي جاي كه شده
و است معاف عمل در ماهوي رسيدگي از دادگاه دليل
صلاحيت يا سوءرفتار براي مدركي و دليل مرد از نميتواند
".كند مطالبه همسرش نداشتن
زوجيت دوام كه صورتي در" مدني قانون ماده 1130 موجب به
مراجعه شرع حاكم به ميتواند او باشد ، زوجه عسروحرج موجب
شود ، ثابت محكمه در عسروحرج اگر كند ، طلاق تقاضاي و
صورتي در و نمايد طلاق به اجبار را زوج ميتواند دادگاه
داده طلاق شرع حاكم اذن به زوجه نباشد ميسر اجبار كه
".ميشود
به نميتواند طلاق متقاضي زن بنابراين":مينويسد كار
او تقاضاي به است مكلف دادگاه زيرا ;بگيرد طلاق سهولت
را او شواهد و دلايل و مدارك تمام و كند ماهوي رسيدگي
سالها موقعيت اين در زن چهبسا.دهد قرار تحقيق مورد
مبتلا رواني و عصبي بيماريهاي انواع به و بشود سرگردان
اثبات زيرا ميكنند ، رد را او خواسته هم سرانجام و شده
اندازهاي به مرد با همزيستي كه اين اثبات يعني عسروحرج
دشواري بسيار كار نيست ، ممكن آن ادامه كه است مشقتبار
زن مالي حقوق كه آن براي ناصالح شوهران كه بهخصوص.است
نسبت دادگاه محضر در رسيدگي ، مرحله در اغلب نپردازند ، را
را مشترك زندگي ادامه و ميكنند عشق اظهار خود همسر به
ادامه را رندانه دفاع اين بهقدري آنها.ميشوند خواستار
بذل را خود مالي حقوق تمام و شده مستاصل زن تا ميدهند
".كند
!طلاق وجهالمصالحه ;زنان مالي حقوق *
ابزار مدني قانون ماده 1133":است معتقد كار مهرانگيز
تصميم وقتي كه ناصالح مردان دست در است شده موثري
ميگذارند بدرفتاري بناي دهند ، طلاق را زنشان ميگيرند
مالي حقوق تمام سرانجام و برسد زن استخوان به كارد تا
.شود مطلقه و كرده بذل رهايي و جان نجات براي را خود
جهيزيه ، مهريه ، مانند ايراني زنان مالي حقوق درنتيجه
زنان و است شده طلاق ابزار به تبديل اجرتالمثل نفقه ،
قرار طلاق وجهالمصالحه را خود مالي حقوق تمام ايراني
".ميدهند
معتقد ماده 1130 از انتقاد در بجنوردي موسوي آيتالله
حتي و ميكنند عمل سليقهاي عسروحرج مورد در قضات":است
نداشته ايمان اصلي چنين به است ممكن قضات از دستهاي
كسي زوج از غير و است مرد دراختيار طلاق بگويند و باشند
زوجه طلاق براي ميتوانند كه حالي در دهد طلاق نميتواند
دادگاه نداد ، طلاق زوج زمان اين در اگر و بگذارند زمان
در.دهد دفترخانه به طلاق مجوز يا طلاق به اقدام راسا
نبود دليل به اما.ميشود سليقه اعمال كمتر صورت اين
".نداريم قانون زيرا ميشود اعمال كمتر رويه وحدت
جامعه در مشكلاتي بروز موجب مدني قانون ماده 1133
براي قانونگذار دليل همين به شد ، دهه 40 از پس بهويژه
را خانواده حمايت قانون سال 53 در معضل اين از برونرفت
حقوق توافقي ، طلاق علاوهبر آن ماده8 در كه كرد تصويب
رسميت به زن طرف از طلاق تقاضاي قبول براي را مسلمي
بر تاكيد وجود با قانون اين انقلاب از پس ولي شناخت ،
.شد اجرايي ضمانت فاقد حقوقدانان توسط آن بقاي
شتاب زنان فعال مشاركت موجود تحولات دليل به و جنگ از پس
حقوق شناختن بهرسميت در عمومي افكار تدريجي فشار.يافت
بهصورت زن حقوق رسمي عقدنامههاي در شد باعث...و زن
الزام مرد طرف از آن قبول با كه شود وارد عقد ضمن مشروط
.راند جلو به طلاق تقاضاي در را زن حقوق و يافته حقوقي
غيردولتي سازمانهاي شكلگيري با بعد به سال 1370 از
نفع به قانون تصويب فرصتها ، برابري بر تاكيد و زنان
قانون ماده 1130 اساس همين بر.گرفت قرار موردتوجه زنان
ماده با سال 1371 در بود شده اصلاح سال61 در كه مدني
"طلاق به مربوط مقررات اصلاح قانون" عنوان با واحدهاي
دفاتر آن براساس و طرح دوباره سازش امكان عدم گواهي صدور
محاكم از حكم بدون طلاق واقعه ثبت حق طلاق رسمي اسناد
.نداشتند را قضايي صالحه
ماده 1130 به تبصره يك خود پاياني روزهاي در پنجم مجلس
نگهبان شوراي اما كرد ، تصويب را آن و الحاق مدني قانون
.رساند تصويب به دوباره را آن نيز ششم مجلس.كرد رد را آن
از پس و كرده عسروحرج تقاضاي ميتواند زن آن براساس
عدم گواهي صدور تقاضاي ميتواند دادگاه در آن اثبات
.بگيرد صالحه دادگاه از سازش امكان
حمايت قانون ماده8 با الحاقي تبصره مقايسه:ميگويد آملي
تعديل و جرح اندكي با تبصره اين كه ميشود مشخص خانواده
.است خانواده حمايت قانون از برگرفته ناقص صورتي به هم آن
استنكاف علاوهبر خانواده حمايت قانون ماده 8 تبصره 2 در
ديگري مورد نفقه پرداخت به زوج الزام امكان عدم يا
امكان عدم آن و است اهميت حائز كه شده آورده بلافاصله
حذف موصوف الحاقي تبصره در كه است زن واجبه حقوق ايقاع
نكرده مشخص را عدالت مقوله آن در قانونگذار اما.است شده
.ميشود اطلاق چيزي چه به كه است
از پس زن نحله و اجرتالمثل الحاقيه اين ديگر مسايل از
مقررات اصلاح قانون واحده ماده تبصره6 در كه است طلاق
از طلاق درخواست عدم به منوط مطالبه شرط طلاق به مربوط
در عسروحرج مبتنيبر طلاق فلسفه با كه شده ذكر زوجه طرف
.است تعارض
ماده به تبصره يك الحاق مورد در دادگستري وكيل شيد ناهيد
در و دارد عام كليتي عسروحرج":ميگويد مدني قانون 1130
خطر معرض در زن آبروي و حيثيت جان ، كه ميشود حادث صورتي
و است كرده توجه آن به قانونگذار نه كه آنچه اما باشد ،
افتراي و تهمت ايراد ميگيرد قرار محاكم موردتوجه نه
كه است زنانشان به نسبت شوهران سوي از ناموسي و حيثيتي
جرح و ضرب ايراد ديگر مورداست حيثيتي تامين عدم خود
.ميرود بهشمار جان تامين مصاديق از كه است زنان به نسبت
جانب از زوجيت وظايف ندادن انجام زوج ، سوي از تركخانه
ديده كرات به كه زوجه با خانه يك در سكونت در حتي شوهر
است مواردي ديگر از نيز زوجه روحي تامين عدم و است شده
موارد هستيم ، اصلاح پي در اگر.ميشود توجه بدان كمتر كه
شرط كه مشروط نه شود عنوان مطلق صورت به بايد عسروحرج
آسانتر قاضي براي را كار بودن مطلق و متصور را اجرا
".ميكند
نميتواند شده انشا نحو به الحاقي تبصره":است معتقد او
وجود به را بيشتري مضيقه خود شايد و كند برطرف را مشكلي
".آورد
خوشنمك زهره
نكنيد فراموش را خود فرزندان نوازش
ميدهد شكل را ما آينده كه احساسي
سالهاش سه دختر ميخواست وقتي مايكل نام به روانشناسي
.ميگرفت آغوش در محكم را او بگذارد ، رختخواب در را
و لمس كه ميدهد نشان انسان روان و روح مورد در او تحقيق
و مغزي سلولهاي سلامتي باعث كودكي دوران در كردن نوازش
در فرد بنابراين ميشود ، بزرگسالي دوران در حافظه تقويت
.ميگردد روبهرو كمتري مشكلات با پيري دوران
در نارس ، بچههاي زيادي تعداد ميامي ، بيمارستان در
آنها همه.شدهاند گذاشته نارس نوزادان پرورش دستگاههاي
آغوش در كه نوزاداني اما ميشوند ، تغذيه يكسان طور به
بيشتري رشد ذهني و جسمي نظر از ميشدند ، نوازش و گرفته
.دارند
اين ما.مييابد پرورش ما در كه است حسي اولين كردن لمس
نميتوانيم آن بدون و ميآوريم دست به تولد از قبل را حس
با سوختن خطر نبوديد قادر اگر كنيد تصور.كنيم زندگي
چه كنيد ، احساس را تاريك پلكان از افتادن يا آبجوش
فكر ما اغلبميآمد وجود به شما براي بزرگي مشكلات
خواب موقع اما.است مهمتر حواس همه از بينايي كه ميكنيم
حاليكه در راميبنديم ، چشمهايمان كامل ، روز يك از سوم يك
محيط به نسبت دائما و نميشود قطع وقت هيچ لامسه حس
.ميدهد نشان واكنش و است آگاه ما اطراف
و فكر لامسه حس كه رسيدهاند نتيجه اين به دانشمندان
دانشگاه در روانشناس دكتر يك.ميدهد شكل را ما سلامت
وقتي كه فهميد او.پرداخت موشها بچه روي مطالعه به دوك
مادرشان از دقيقه مثلا 45 كوتاهي مدت براي را موشها بچه
اتفاق آنها در دروني تغييرات يكسري ميدارند ، نگه جدا
به بدنشان در اصلي آنزيم يك و رشد هورمون سطح.ميافتد
گذاشته مادرشان كنار وقتي اماميافتد پايين شدت
نوازش كمبود.برميگردند طبيعي حالت به دوباره ميشوند
ميشود انجام موشها بچه زدن ليس صورت به كه مادر طرف از
وقتي اما ميگردد آنها در تغييرات اين آمدن بوجود باعث
حالت به دوباره كنيم نوازش را آنها نمناك موي قلم يك با
.برميگردند عادي
متولد آمريكا در نارس نوزاد هزار حدود 400 سال هر
بعضي و ميمانند زنده تامدتي آنها از بعضي كه ميشوند
.دهند ادامه خود زندگي به سالها ميتوانند ازآنها
حس و كردن نوازش مورد در ميامي دانشگاه در كه محققاني
را نارس نوزادان دقيقه روزانه 45 ميكنند ، تحقيق لامسه
بچهها اين كه معتقدند افراد از خيلي.ميدهند ماساژ
چون شوند ، نگهداري مادرشان رحم شبيه محلي در و مجزا بايد
شانس و شده آنها ناراحتي باعث دادن ماساژ و كردن لمس
در محققان اينحال با.ميكند كم را ماندنشان زنده
سه در نوزادان اين اگر كه كردهاند ثابت ميامي دانشگاه
اعضاي حركت بهبود در شوند داده ماساژ دقيقهاي مرحله 15
.است موثر بسيار آنها
لحاظ از روز ده از پس گرفتند قرار ماساژ تحت كه نوزاداني
پيشرفت درصد حدود 47 حركت و هوشياري خواب ، وضعيت وزن ،
رواني و جسمي مهارتهاي آنها بعد ، ماه هشت.بودند كرده
ميامي دانشگاه محققان سرپرست.دادند نشان خود از بيشتري
در كه ميشود هورمونهايي تحريك باعث كردن لمس:ميگويد
كه هورمونهايي مثل دارد ، وجود طبيعي طور به سالم نوزادان
بچههاي:ميگويد رونالد دكتر.ميكند آسان را غذا جذب
مادرشان وسيله به ساعت تا 3 روزي 2 حدودا آمريكايي
برطبق آفريقايي قبيلههاي بعضي در اما ميشوند نگهداري
نگهداري مادرشان وسيله به روز درصد بچهها 90 رسم ،
ارتباط از درصد حدود 80 در كه است حالي در اين.ميشوند
لمس با مادر و ميشود انجام بدن حركات وسيله به بچهها
برقرار ارتباط او با آساني به ميتواند بچه نوازش و كردن
بيشتر بگيرد ، آغوش در را بچه بيشتر مادر چقدر هر.نمايد
.ببرد پي فرزندش نيازهاي به ميتواند
آرامش و راحتي احساس از فراتر نتايجي بچه گرفتن آغوش در
بچهها وقتي كه كردهاند كشف دانشمندان.دربردارد او خاطر
به فقط ميبرند دهانشان در را خود اسباببازي يا جغجغه
آنها بلكه دهند ، نمي انجام را اينكار آنها كردن مزه خاطر
زبانشان و لبها يعني خود لامسه قسمتهاي حساسترين از
ميبينند ، چشمانشان با كه را آنچه تا ميكنند استفاده
و شكل فاصله ، لامسه حس وسيله به بچهها وقتي.كنند تاييد
به عمل اين ميكنند ، تاييد را اطرافشان اشياءمحيط سفتي
مثلا.كنند تقويت را حواسشان ديگر كه ميكند كمك آنها
بينايي حس ميبرند ، دهانشان در را خود اسباببازي وقتي
.ميكنند راتقويت خود
ديدن ، " كه ميپذيرند را تصور اين ندرت به بزرگسالان حتي
كه چيزهايي آن معتقديم ، ما همه عوض در "است كردن باور
كه دنيايي.كرد درك بهراحتي راميتوان هستند لمس قابل
چشمهايمان آنچه با ميكنيم درك خود لامسه حس با ما
.است متفاوت ميبيند
شكل مهدكودك يا كودكستان دوران در بيشتر لامسه حس
.ميشود استفاده كمتر حس اين نوجواني سنين در و ميگيرد
پيدا رشد دوباره دانشگاه يا دبيرستان دوران در اما
.ميكند
بالايي نفس به اعتماد از كه موفق افراد بهطوركلي ،
و ميكنند راحتي احساس كردن ، لمس در هستند ، برخوردار
معاني گردن يا صورت دست ، آرام لمس.ميكشند خجالت كمتر
اين به بكشيد دست كسي سر روي اگر امادربردارد زيادي
."بچهاي تو و هستم بزرگسال من" كه است معني
شديدي رواني تاثير كردن لمس باشيم ، نداشته توجه وقتي حتي
غيرزباني رفتارهاي تاثير مورد در جديد تحقيقاتدارد
جزيي لمس يك با كه ميدانند موفق فروشندههاي داده ، نشان
كه نمايند القا خريدار به را حس اين ميتوانند گذرا و
خريدار ، طريق اين به و هستند خودماني و دوست هم با آنها
.مينمايند ترغيب كالا خريد به را
و كردن لمس كه ، كردهاند اشاره نكته اين به تحقيقات بعضي
ميتواند نوزادان وحتي بچهها بزرگسالان ، براي نوازش
.باشد داشته شفابخشي قدرت
بستري بيمارستان در كه را بيماراني پرستارها وقتي
كم را بيمار نگراني عمل اين ميكنند ، نوازش شدهاند
لمس.ميشود بيمار سردرد تسكين باعث گاهي حتي و ميكند
ضربان تنظيم و قلب زياد تپش كاهش باعث اوقات بعضي كردن
بيمار كه ميشود موجب كردن نوازشميشود قلب نامنظم
.ميشود او تسكين مايه و كند بيشتري امنيت و راحتي احساس
آنها از علاقهمندي فرد كه كنند احساس بيماران وقتي
.يافت خواهند بهبود سريع خيلي ميكند ، پرستاري
كمك بيماريها بعضي به ابتلا از پيشگيري به نوازش آيا
ميكند؟
نوازش بچگي دوران در كه موشهايي است ، داده نشان تحقيقات
مغزي آسيب و حواس اختلال دچار پيري دوران در نشدهاند
نوازش زندگي اول هفته سه در كه موشهايي اما ميشوند
مغزي آسيبهاي و حافظهگي كم دچار پيري دوران در شدهاند
حقيقت" عنوان تحت علمي مجله يك در موضوع ايننميشوند
.است رسيده چاپ به "پيري دوران در كندذهني
گيرنده سلولهاي و شرايط همين داراي دقيقا انسان مغز
به نسبت ما واكنش كه ميرسد نظر به بنابراين.ميباشد
نشان نوازش مقابل در بچه يك كه است واكنشي شبيه نوازش
.ميدهد
.شد خود فرزند اولين صاحب تحقيق طول در محققان از يكي
درآغوش را فرزندم ممكن تاحد ميكنم سعي":ميگويد او
پيشقدم تحقيقات اين نتيجه به عمل در بايد چون بگيرم ،
در را دخترم الان قدر هر آمده دست به نتايج برطبق.باشم
چهره كه بياورد خاطر به تا ميكنم كمك او به بگيرم آغوش
از پر زندگي تا ميگيريم آغوش در را اوچيست به شبيه من
او آينده ميتواند من نوازشباشد داشته سلامتي و شادي
".دهد شكل را
ريدرزدايجست:منبع
جمعي فاطمه:مترجم
برگزار مرداد هفدهم ((خبرنگار روز))
ميشود
صارمي محمود شهادت روز بزرگداشت براي
ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن دبيرخانه :اجتماعي گروه
مراسمي خبرنگار ، روز مرداد ، هفدهم مناسبت به:كرد اعلام
.ميشود برگزار انجمن اين محل در
مراسم در شركت براي مطبوعات ازاصحاب دعوت ضمن انجمن اين
روزنامهنگاراني از مراسم دراين كرد ، خبرنگاراعلام روز
ديدهاند آسيب خود حرفهاي رسالت انجام راه در كه
.ميشود قدرداني
و بند در روزنامهنگاران خانواده مراسم اين در
شده نشرياتتوقيف دستاندركاران و كاركنان نمايندگان ،
.داشت خواهند حضور نيز
ارشاد و فرهنگ وزارت عمومي روابط و وزارتي حوزه كل مدير
خبرنگاران بيدريغ زحمات وزارتخانه اين:گفت نيز اسلامي
.مينهد ارج را
در را كشور عمومي فرهنگ شوراي اقدام ،((تابش عليرضا))
((صارمي محمود)) شهادت سالروز هفدهممرداد ، نامگذاري
نشانه ،((خبرنگار روز))نام به افغانستان در ايرنا خبرنگار
.خبرنگاريدانست پراهميت حرفه به جامعه نخبگان توجه
خبرگزاري فرهنگي گروه با گو و گفت در سهشنبه روز وي
وزارت استاني و ستادي مديران:اظهارداشت اسلامي جمهوري
خبرنگاران ازتلاشهاي روز دراين اسلامي ارشاد و فرهنگ
.ميكنند قدرداني
در را كشور روزنامهنگاران و خبرنگاران نقش تابش ،
روز يك اختصاص و كرد توصيف بااهميت ، ايران اخير تحولات
و ملت بزرگ ازقدرداني گوشهاي تنها را ((خبرنگار)) نام به
.دانست خبرنگاران از دولت
گامهاي مجلس و دولت همكاري با كه كرد اظهاراميدواري وي
حرفه)) عنوان به خبرنگاري حرفه شدن جهتشناخته در عملي
.شود برداشته ((دشوار
اسامي:كرد اعلام مطبوعات جشنواره داوري بخش رئيس همچنين
با همزمان مطبوعات جشنواره درهفتمين برتر روزنامهنگاران
.اعلامميشود((خبرنگار روز)) مردادماه ، هفدهم
روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس نايب ((ارغندهپور كريم))
در كميتههايتخصصي در آثار داوري كار:گفت ايران
توقيف دليل به اما بود رسيده پايان به امسال فروردين
به آن برگزاري جشنواره ، مسئولان تدبير با مطبوعات ، وسيع
.افتاد تعويق
بيكار و مطبوعات از زيادي تعداد توقيف اگرچه:افزود وي
يك كشور روزنامهنگاران جامعه براي همكار ، صدها شدن
اعلام در بيشتر تاخير براي دليلي اما فاجعهتلقيميشود
فعاليت از تقدير و گذشته سال برتر روزنامهنگاران اسامي
.ندارد وجود آنها حرفهاي
آن در ما:اظهارداشت مطبوعات جشنواره داوري بخش رئيس
پيدا درز امكان چون كرديم متوقف را داورينهايي كار زمان
را كار كه داشت مطبوعاتوجود به برگزيدگان اسامي كردن
از برگزاري هنگام در را جشنواره نشاط و شور و لوثميكرد
را آثار نهايي داوري كار امروز از حال عين در بينميبرد
انجام به كار مقتضي موعد در اميدواريم و آغازميكنيم
.برسد
و مطبوعات جشنواره برگزاري زمان خصوص در پور ارغنده
را جشنواره اين مسابقه بخش نتايج تنها ما:گفت آن كيفيت
در امكانات و شرايط با متناسب خبرنگار روز مناسبت به
مورد در ولي كرد خواهيم اعلام آتي روزهاي يا روز همان
و شود برگزار كه بعيدميدانم مطبوعات ، نمايشگاه برگزاري
.گرفت خواهند دراينبارهتصميم ارشاد وزارت مسئولان
اسامي خصوص در روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس نايب
ازامروزاسامي:گرايشهاگفت از يك هر در برتر نامزدهاي
تدريج به رشتههايجشنواره از يك هر برتردر نامزدهاي
.شد خواهد اعلام
بورقاني ، احمد مطبوعات ، جشنواره داوري بخش رئيس گفته به
ليلا رضايي ، عبدالعلي مزروعي ، علي محمدمهديفرقاني ،
نهايي داوران ارغندهپور ، كريم و زيدآبادي احمد رستگار ،
داوران توسط كه هستند مطبوعات جشنواره هفتمين
.شدهاند برگزيده كميتههايتخصصي
ملي طرح در جوان و نوجوان هزار صدها
كردند شركت جوانان گفتگوي
صدها شركت:گفت جوانان ملي سازمان رئيس :اجتماعي گروه
جوانان گفتگوي ملي طرح در ايراني جوان و نوجوان هزار
و ضروري نيازهاي از جوانان با گفتگو كه است اين مويد
رئيس مشاور ميرباقري مرتضي دكتر.است كشور امروز اساسي
زمينههاي كردن فراهم را طرح اين برگزاري از هدف جمهور
اعم جوانان نيازهاي و پيشنهادها ديدگاهها ، طرح براي لازم
را خود نظرات تا دانست روستايي و شهري پسران و دختران از
مطرح كشور نقاط اقصي در هوشمندانه و صميمانه جمعي در
و نظرات انتقال:گفت جوانان ملي سازمان رئيس.كنند
به منجر اجرايي دستگاههاي به جوانان پيشنهادهاي
نهاد دستگاه ، هر آينده برنامههاي و طرحها بهينهسازي
.شد خواهد جوانان خصوص در اجرايي و اداري
يكصد پرداخت به حرمت هتك جرم به نقدي
شد محكوم جريمه تومان هزار
، طباطبايي عليزاده محمد اعلام اساس بر :اجتماعي گروه
انتظامي نيروي اطلاعات حفاظت فرمانده نقدي محمدرضا
ريال ميليون يك پرداخت به حرمت هتك و اهانت بهاتهام
شعبه 1406 ما ، خبرنگار گزارش به.شد محكوم نقدي جزاي
عليزاده سيدمحمود شكايت به باتوجه تهران عمومي دادگاه
در حرمت هتك و اهانت بر مبني نقدي محمدرضا از طباطبايي
محرز را انتسابي بزه و داد جلسه تشكيل تاريخ 5/5/79
.كرد صادر نقدي محكوميت به حكم و دانست
مدير مورد ، پنج در مطبوعات منصفه هيات
شناخت مجرم را آزاد روزنامه مسئول
پناه يزدان رضا محمد)) مطبوعات ، منصفه هيات :اجتماعي گروه
اتهامي مورد پنج در را ((آزاد)) روزنامه مسئول مدير ((فدايي
.دانست تخفيف مستحق را وي اما شناخت مجرم آراء اكثريت با
درساير منصفه دادگستريتهران ، هيات عمومي روابط گزارش به
.ندانست مجرم را ((آزاد)) روزنامه مسئول مدير اتهامي ، موارد
زاد عباس مليحه)) شكايتهاي درخصوص مطبوعات منصفه هيات
سازمان عمومي روابط ،((منجواني رحيم)) همسرش و ((صابري
مدعيالعموم شكايت حقوقيصداوسيماو كل مدير قضائي ،
يزدان)) آراء بااكثريت نشريه و 74 شماره 50 مطالب درباره
.شناختند مجرم را ((فدايي پناه
خصوص در همچنين مطبوعات منصفه هيات گزارش ، اين براساس
عليه اهانتآميز كاريكاتور درج درمورد مدعيالعموم شكايت
با آزاد ، روزنامه در علميهقم حوزه استادان از يكي
.داد تشخيص رامجرم متهم آراء اكثريت
هم زنان تقليد مراجع از تن شش فتواي با
باشند جماعت امام ميتوانند
اين از تقليد ، مراجع از تن شش فتواي با :اجتماعي گروه
.باشند مسلمان زنان ساير جماعت امام ميتوانند هم زنان پس
پرورش و آموزش كل اداره عمومي روابط بهگزارش
اداره نماز اقامه ستاد مسئول تهران ، استان شهرستانهاي
استفاده فوق مطلب بيان ضمن كرج ، سه ناحيه پرورش و آموزش
مشكلات گرهگشاي را زنان ساير براي زن جماعت امام از
ترغيب جهت در:گفت و دانسته مدارس در جماعت نمازهاي
تقليد مراجع از مدارس در جماعت نماز امر به دانشآموزان
ترغيب جهت در فتوا اين كه ;شديم طريق ارائه خواستار
شركت به آنان بيشتر توجه و نماز امر به دختر دانشآموزان
.است شده انشاء جماعت نماز در
|