عصباني كودكان عصباني والدين
سوم هزاره در پرمخاطره شغلي خبرنگاري
ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون اظهارات
ازروزنامهها توقيف رفع پيرامون
صنفي انجمن مديره هيات اعضاي ديدار
گنجي خانواده با روزنامهنگاران
صنفي انجمن حقوقي دبيركميته
قوه عملي اقدام منتظر :روزنامهنگاران
هستيم قضائيه
رفع احتمال كرد اعلام مجلس نماينده يك
بيان و مشاركت بهار روزنامههاي از توقيف
و تحقيقات علوم ، وزير معين مصطفي دكتر
دانشگاه كوي به حمله دادگاه راي :فناوري
نكرد قانع را عمومي افكار
زندانيان نگهداري :زندانها سازمان رئيس
نيست استاندارد كشور زندانهاي دراغلب
عصباني كودكان عصباني والدين
روزگار امروزه بشريت كه ميكنند تكرار اغلب روانشناسها
اين در.ميكند سپري عصبيت و تنش از پر قرني در را خود
رسيدن و دستيابي براي كوشش و جديت اين در و سرعت و تلاش
دست از را خود اعصاب توازن انسانها تكامل ، و رفاه به
ماشينهاي با همگام خود قدمهاي كردن حفظ براي.دادهاند
و رفتار كه حالي هست ، در فولادين اعصابي به نياز فولادي
واقع در و مستقيم بستگي ما عصبي حالات
.ميشوند شكلدهي مغز توسط كه است نامحدودي امكانات اسير
اصطلاح به اين قرباني نيز ما كودكان حتي كه ما تنها نه
و خسته اعصابهاي و ذهنها تلاش حاصل كه ميشوند تمدني
.است كوفته
والدين جانب از كه شكاياتي و گلهها درصد بيشترين امروزه
...و است عصبي دخترم است ، عصبي پسرم كه است اين ميشنويم
براي هستيم ، عصبي ما اينكه براي هستند ، عصبي ما فرزندان
شرايط روز هر كه است گونهاي به ما مكان و زمان اينكه
.ميكند ايجاد پرتنش و بحراني حالات بروز براي را تازهاي
يا و مدرسه همينطور است ، خانه محيط مكانها آن از يكي
.گذر حال در و روزمره زندگي بيروني جلوههاي حتي
در خصوصا داريم ، فراواني تاكيد خانه بر محيطها اين از
مدرسه از كودك.امروزي امكانات با و چندطبقهاي خانههاي
او ميبرد ، سر به تعطيل روزهاي در يا برميگردد ، منزل به
در كند؟ بازي ميتواند كجا اما كند ، بازي ميخواهد دلش
اين از يكي در او چندطبقه ، آپارتمانهاي و ساختمانها
در ندارد ، را كوچه به رفتن اجازه است ، زنداني طبقات
همين به بايد ناچارا پس نيست ، حياط از خبري ساختمان
همين در بايد ناچارا باز و كند بسنده آپارتمان محيط
بار چند از بعد اسباببازيها بزند ، پرسه محدود اطاقهاي
توجه كه ميشود آن صدد در پس زد ، خواهند را دلش بازي
درگيري مدام هم همين براي و كند جلب گونهاي به را مادر
محبوس ديگر نوعي به نيز خود كه مادر.ميكند ايجاد تنش و
كودك حضور از خسته است خانه كارهاي و روزمره زندگي شرايط
با سازد ، طرف بر را كودك عصبانيت نميتواند اينكه براي
.مينشيند همسرش بازگشت انتظار در ملتهب و عصبي حالتي
در نرفته ، تحليل به قوايش هنوز روزمره زندگي در كه همسر
سبب به كار محل در يا فروشگاه خانه ، در از بيرون محيط
احاطه را اعصابش كه ديگري فشارهاي همينطور و لازم تمركز
و راحتي آرامش ، به نياز شب رسيدن فرا با كردهاند
.دارد دلگرمي و شادماني
كه كودك مينشينند ، ميز دور خانواده كه زماني هنگام شب
اوقات و خسته روحي نظر از كافي اندازه به و خود نوبه به
احتمال درصد ناخواسته است ، كرده سپري را كسلكنندهاي
حركتي بروز با همزمان كه است اين و ميشود بيشتر خطايش
كدام واقعا ولي.ميشود منفجر طوفاني آن پي در نسنجيده ،
سر او از ناسنجيده و غلط رفتارهاي كه داريد سراغ را كودك
!باشد؟ سرنزده يا نزند
تحمل و صبر براي را خود توانايي تمام زمان آن تا كه مادر
ميشود ، لبريز عصبانيتش كاسه ناگهان برده ، كار به
روي را آب از پر ليواني كودك مواقع اين در شايد احتمالا
لباسش روي بر خوردن موقع در را غذايش يا و برگردانده خود
دادن در يا و لغزيده دستش از بشقاب يا و است ريخته
همين است ، كرده تعلل كمي شده خواسته او از كه نان تكهاي
طول در كودك كه خطاهايي تمام اضافه به است كافي دلايل
كودك توسط كه هم را "اشتباهات" البته.است شده مرتكب روز
كه است گونه اين و كنيد حساب خطاهايش جزو داده روي
همراه البته و ميگيرد شكل بالاجبار و ناگزير دعوايي
.مجازاتها ساير و غذا از كودك كردن محروم كتك ، باتهديد ،
در مختلفي علل به بنا حال كه پدر منظره ، بااين مواجهه در
از مامني دنبال به خانه در و برده سر به عصبي موقعيتهاي
دهد؟ انجام ميتواند كاري چه بوده ، آسايش و آرامش
كودك اشتباه و جرم حساب رابه ضعف و كاستيها اين طبيعتا
فرض بيمورد را مادر هيجانهاي و عصبانيت و نميگذارد
بروز را خود احساسات مادر كه شدتي همان با پس ميكند ،
در كودك از جانبداري و حمايت در بار اين البته و داده ،
جدال و جنگ نطفه كه است گونه اين و ميكند دخالت دعوا
.ميشود بسته خانوادگي
در هيجانات بروز و مشاجرات و دعواها گونه اين
حتي است ، طبيعي بسيار امري نيز ايدهآل خانوادههاي
به را اندازه و حد اين تا مشاجراتي آمريكايي روانشناسان
با كودك مواجهه مقابل در كودك جسمي و روحي آمادگي لحاظ
حساب به مفيد و ضروري بسيار امري آتي مصائب و مشكلات
زوجها ميان در سوتفاهمات اين متاسفانه اما ميآورند ،
با همراه معروف اصطلاح به و ندارد خوبي پايان نيز هميشه
.نيست ورزشي روحيه
طرح و كشيدن پيش اضافه به سرخشم ، از شده خلق ميلهاي اين
زندگي از زوجها كه "حسابهايي خرده" و مسائل كردن
روابط شدن زهرآگين باعث داشتهاند ذهن در گذشتهشان
.ميشود خانوادگي
وحشتزده كودك وضعيت جدال ، و جنگ اين ميان كنيد تصور
هقهق ميان در و است شده قايم گوشهاي در كه را خانواده
بيصبرانه و مينگرد روبرويش فاجعهآميز تصوير به گريه
.ميشود آتشبس وقت چه كه است منتظر
باشد ، حاكم مرد و زن ميان در خطاپوشي و ايثار روح اگر
ميشود ، حكمفرما آرامش خانه در ساعت چند گذشت از بعد
است ممكن حتي كه متوالي روزهاي تنها نه جدال اين وگرنه
.كند پيدا ادامه نيز هفتهها تا
باعث ميدهند ، روي خانواده در گهگاه كه مجادلات اين
شخصيتي به تبديل را او و ميشوند كودك روان و روح تخريب
عدم و ناامني احساس از همواره كه ميسازند ترسو و عصبي
فشارهاي اين ميبرد سر به عذاب و رنج در نفس به اعتماد
و رشد روند در همينطور و كودك شخصيت شكلگيري در مداوم ،
برجاي را وخيمي و سنگين بسيار عواقب نيز او پيشرفت
.ميگذارند
تجربه را شكست مدام كه ميشود بدبين فردي به تبديل كودك
نمرههاي ميكند ، احساس ناتوان و راعاجز خود ميكند ،
صفات و شرارت دروغگويي ، ميكنند نزول تدريج به كلاسياش
كه ميشوند معمولي عادتي به تبديل او براي ديگر ، ناپسند
.ميكنند پيدا تجلي بيرونياش رفتار در گهگاه
دمدمي از همينطور ميكنيم ، گله كودكانمان عصبانيبودن از
سعي و نخواستهايم وقت هيچ كه حالي در بودنشان ، مزاج
مثل ديگر نفر هزاران و آنها رفتار عمق به كه نكردهايم
موضوعات و كارها اين علل دنبال به و كنيم نفوذ آنها
.بگرديم
هر و باشند برخوردار عصباني طبع از والدين كه هرچقدر
حق برند ، سر به عصبي سخت لحاظ به موقعيتهايي در كه چقدر
و مطيع را كودكانشان طلبانه استقلال گرايشهاي ندارند
و پدرها.سازند خود سختگيرانه برخوردهاي و خواستها تابع
آميخته گاه و مضطربكننده انتظارات و توقعات با مادرها
است لازم و بايد كه آنچنان نميتوانند خود هيجان با
به و كنند درك را خود كودكان تواناييهاي و خواستهها
از بسياري توقع كودكانشان از آنها.بدهند ارزش آنها
دربرآورده توانايي فاقد كودك عملا چون و دارند را چيزها
معنوي لحاظ به چه مادي ، لحاظ به چه حال است ، آنها كردن
گاه حتي و كندذهني و تنبلي به متهم (والدين) آنها سوي از
.ميشود سركشي و نافرماني
بازي حق حتي بماند ، تنها اينكه و كردن صدا سرو حق كودك
كاري چه پس ندارد ، را كوچه و حياط به رفتن و دوستان با
بازي حق نه است فشار تحت طرف هر از كودك.دهد انجام بايد
و سرگرمي نوع حتي ديگر ، دلخواه حركت هر نه و دارد كردن
سن در درست هم آن ميكنند تعيين بزرگترها نيز را او بازي
را كودك خصيصه بزرگترين طلبي استقلال روحيه كه سالي و
.ميدهد تشكيل
كودكان خاص علايق به پي نميتوانند هيچگاه عصباني والدين
خود كودكان به كه علاقهاي خاطر به آنها.ببرند خود
مختلف دستورهاي مدام آنها مصلحت براي هم ظاهرا و دارند
و ميكنند تعيين را بازيشان نوع آنها براي ميدهند ،
و جزئي بسيار مسايل در حتي و بروند گردش به كجا اينكه
كارها اين تمامي قبال در.ميكنند دخالت نيز آنها خصوصي
نشان نيز منفي واكنش حتي كه نميكند تشكر كودك تنها نه
به كه هستند چيزهايي اينها تمامي كودك نگاه از.ميدهد
بيشتر كودك.است شده تحميل او به بزرگترها سوي از زور
گردش به كجا اينكه بگيرد ، تصميم خودش كه ميخواهد دلش
حال عين در و سادهترين از يكي معمولا پارك در. برود
يا و است كردن بازي پوستين تيكه با كارها بيمعنيترين
اينجا در باشد كه هرچه بازي اما...و ساختن خانه سنگ با
بازياي چه كه ميگيرد تصميم خود كودك كه است اين مهم
.خودش تصميم و برنامهريزي با هم آن بكند
تصميمگيري روحيه آرام -آرام سالگي و 5 سن 4 از كودك در
و مضطرب والدين.ميكند شكلگيري به شروع برنامهريزي و
غيرقابل و سختگير البته و هستند وسواسي هم بسيار كه عصبي
كودك از نيز را آزادي حداقل انتخاب ، مسئله در انعطاف ،
و جويانه استقلال روحيه و ميكنند دريغ خود
تربيتي بااصول و ميگيرند ناديده را او تصميمگيريهاي
ايجاد محدوديت برايش و ميكشند زنجير به را كودك روح خود
.ميكنند
مضطرب و مزاج عصبي والدين از كه باشد غيرممكن امري شايد
محيط در آنها كه است ضروري اما كرد ، طلب را مطلق آرامشي
نسبي آزاديهاي با همراه كه آرامش با م توا فضايي خانه
آنها كه است ضروري بسيار نيز و بياورند بوجود را باشد
در و بيانگارند ناديده را كودك اشتباهات گهگاه
نيز تشويق را او حتي و شوند شريك او بلندپروازيهاي
در را او نيز غيرمستقيم صورتي به البته و بكنند
و عجيب برنامهريزيهاي و بيمعنايش تصميمگيريهاي
.كنند راهنمايي غريبش
روح بر تخريبكنندهاي اثر حد از بيش انضباط و سختگيري
باشد نيز سمج و خودخواه كودك اگر خصوصا ميگذارد ، كودك
تربيتي اصول و معيارها اساس بر مسلما او كردن تربيت كه
.مينمايد غيرممكن امري رايج
روند در مانع بزرگترين عصبانيت كل در و پرتنش رفتارهاي
اضطراب و دشمني تهديد ، آن در كه محيطي دراست تربيتدهي
.كند رشد نميتواند كودك روح باشد حاكم
رفتار همچون نبايد كودك به نسبت رفتارشان مادرها و پدرها
مختلفي علل به شايد آنهاباشد انضباطي مامور و پليس يك
باعث نبايد اين ولي باشد استرس و اضطراب از سرشار روحشان
.كنند منتقل كودك به را خود احساس زهر و تلخي آنها كه شود
نشان عكسالعمل نيز كودك كه ميشود باعث كار اين كه چرا
جستجو خانواده بطن در را خود شاديهاي اينكه جاي به و دهد
به بجويد درآنجا را سوالهايش و جوابكنجكاويها و كند
كه حالي در.كند رجوع خانوادگي ازمحيط غير محيطي و جو
ايجاد والدين وظايف مهمترين و اولين از ميدانند همه
مهر و علاقه از سرشار و دلنشين تحمل ، قابل خانوادگي محيط
نه و كند جذب خود به را كودك بايد كه محيطي همان است ،
در را مشكلات وچه تلخكامي چه خوشبختي ، چه او تا دفع ،
.كند تجربه و حس همانجا
و زندگي در رويهاي پيشگرفتن با عصباني مادران و پدران
نيز آنها فرزندان كه كنند تعجب نبايد ديگر آن ، عدمتغيير
آن از بيشتر و شوند مزاج عصبي و دمدمي آدمهاي به تبديل
و گونه اضطراب احساس اين كه كنند تعجب زماني نبايد نيز
آينده در فرزندانشان مزاجانه عصبي
آنها زندگي و گردد انحرافات انواع شكلگيري باني و باعث
به را آنها البته و سازد مواجه بزرگ و كوچك مشكلات با را
و دهد سوق منحرف و ناشايست رفاقتهاي و دوستيها سوي
مسائلي و معضلاتبشود نيز معضلات ديگر بروز باعث البته
و فاجعهگونه بدبختيهاي با نيز اغلب متاسفانه كه
.مييابند پايان غيرمنتظره
نظريان شاه مارگريت:ترجمه
سوم هزاره در پرمخاطره شغلي خبرنگاري
پرخطر بسيار حرفهاي به خبرنگاري ميلادي ، سوم هزاره در
.است شده تبديل
(سال 1991 دسامبر ماه در) سابق شوروي فروپاشي از پس
دست از را خود جان كشور اين در خبرنگار تاكنون ، 120
"سياسي جنايت" واژه با خبرنگاران كشتن حقيقت در.دادهاند
.است شده مطرح جهان در
آنگولا در گروهي رسانههاي در خبرنگاران وضعيت البته
.است روسيه از بدتر بسيار
كشور ، اين روزنامهنگاران با مبارزه براي آنگولا دولت
عبارتي به.است گرفته پيش در را "فرسايشي قضايي سياست"
راي صدور انتظار در مدتها بايد روزنامهنگاران ديگر
.زندان در هم آن بمانند دادگاه
از انتقاد به كه روزنامهنگاري هر كشور ، اين در
پرداخت و زندان به محكوم بپردازد ، دولتي سياستهاي
دولت سوي از كه اوباشاني همچنين.ميشود كلان جريمههاي
خبرنگار شتم و ضرب به ميشوند حمايت مخفيانه بهطور
.ميپردازند دولت مخالف
حداقل 30 تاكنون ، سال 1999 از ميدهند خبر مطلع منابع
دولت عليه انتقادي مطالب تحرير اتهام به روزنامهنگار
هفته تا 12 بين 5 آنها اغلب كه شدهاند دستگير پليس توسط
.شود تشكيل آنان دادگاههاي تا كشيدند انتظار زندان در
ندارند مستقل مطبوعات به دسترسي آنگولا مردم ديگر سوي از
تحت كاملا نيز را كشور اين روزنامه پرتيراژترين دولت و
رسانه تنها تا است اين دولت سياست البته.دارد خود كنترل
اين كه باشد كشور اين تلويزيوني شبكه تنها مردم ، همگاني
.است دولتي كاملا هم شبكه
از يكي به خبرنگاري ميلادي ، سوم هزاره در كلام يك در
كشورهاي دولتهاي و شده تبديل جهان مشاغل پرمخاطرهترين
و مستقل همگاني رسانههاي روسيه ، حتي و سوم جهان
خود سياستهاي اجراي و بقا براي بزرگ تهديدي را غيردولتي
.ميدانند
ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون اظهارات
ازروزنامهها توقيف رفع پيرامون
اين استقلال حفظ با كه ايناست قضائيه قوه از ما تقاضاي
مطبوعاتينگاه ديد يك با قلم اصحاب و مطبوعات به قوه ،
كنند
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مطبوعاتي معاون :اجتماعي گروه
در تحقيقات كه شدهاي موقت توقيف مجددنشريات انتشار:گفت
فضاي آرامش ميتواندباعث است شده كامل آنها زمينه
.شود كشور مطبوعاتي
تقاضاي:افزود مهاباد در چهارشنبه روز مودب شهيدي دكتر
به قوه ، اين استقلال حفظ با كه ايناست قضائيه قوه از ما
.كنند مطبوعاتينگاه ديد يك با قلم اصحاب و مطبوعات
اظهار اسلامي جمهوري خبرگزاري خبرنگار با گفتوگو در وي
شده شناخته چهرههايي ما كشور در كه كساني نبايد:داشت
ادايتوضيح براي دارند اطمينان آنان به مردم و هستند
.شوند بازداشت
پيكره بر سنگين ضربهاي را اخير هفته بازداشتهاي شهيدي
شديد نگراني باعث بازداشتها اين:افزود دانستو مطبوعات
.شدهاست كشور مطبوعاتي جامعه
نظر از كشور مطبوعات بر نظارت اينكه به اشاره با وي
:گفت است ارشاد وزارت مطبوعاتي برعهدهمعاونت قانوني
كنند تكليف احساس موردمطبوعهاي در كساني يا فردي چنانچه
.ميكنيم استقبال آن از ما و دهند تذكر ميتوانند
مردم فزاينده گرايش مورد در ارشاد وزير مطبوعاتي معاون
در سياسي باز فضاي ايجاد:گفت اخير سال درچند مطبوعات به
به نيز مطبوعات و شده بهمطبوعات مردم روآوردن باعث كشور
طرح توانستهاندبا ملي تريبون يك و مردم امين عنوان
.كنند كسب را مردم اعتماد آنان ، انتظارات
از و كرد عنوان نشريه را 25 موقت توقيف نشريات تعداد وي
گزارشهاي و مطالب بر تا خواست مسئولنشريات مديران
.داشتهباشند بيشتري نظارت خود نشريات
قوه رئيس تصدي دوم سال شروع در كرد اميدواري اظهار وي
مطبوعات به نگاه و برخورد نحوه در كلي يكبازنگري قضائيه
.گيرد صورت
هيچ تاكنون:گفت همچنين ارشاد وزير مطبوعاتي معاون
بردريافت مبني اطلاعاتي يا و محاكمدادگستري از مدركي
.است دريافتنشده كشور نشريات توسط خارجي كمك
ميليون سالجاري 27 در را كشور مطبوعات بخش ارزي سهم وي
و كاغذ زينك ، خريد براي ميزان اين:وگفت كرد اعلام دلار
.شد هزينهخواهد كشور از خارج از فيلم
مطبوعات بخش به يافته تخصيص داخلي اعتبارات همچنين شهيدي
ميزان اين:گفت و كرد عنوان ريال ميليارد را350 كشور
.است يافته افزايش ريال سهميليارد گذشته سال به نسبت
صنفي انجمنهاي تشكيل از ارشاد وزارت حمايت اعلام با وي
در مطبوعات خانه چارچوب اين در:مطبوعاتگفت به مربوط
.خواهدشد تشكيل استانها مراكز تمامي
حاكي اروميه در همشهري خبرنگار از نقل به ديگري گزارش
ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون شهيدي ، دكتر است
آذربايجان استان مطبوعات دستاندركاران نشست در اسلامي
از حمايت براي:گفت مطبوعات خانه در غربي
جامعه كل از حمايت بهمنزله كه مطبوعات و روزنامهنگاران
.است ضروري و لازم صنفي انجمنهاي وجود است
صنفي انجمن مديره هيات اعضاي ديدار
گنجي خانواده با روزنامهنگاران
صنفي انجمن مديره هيات اعضاي :اجتماعي گروه
اوين زنداني گنجي اكبر خانواده با امروز روزنامهنگاران
صنفي انجمن دبيرخانه.ميكنند ملاقات و ديدار
چنانچه خواست روزنامهنگاران تمام از روزنامهنگاران
شنبه 29) امروز هستند ديدار اين در شركت به علاقمند
.يابند حضور گنجي اكبر منزل در ساعت 15 (مرداد
بعد ايران كنفرانس در شركت از پس روزنامهنگار گنجي اكبر
ازاينكنفرانس بازگشت و آلمان برلين شهر در انتخابات از
اوين زندان روانه و احضار اسلامي انقلاب دادگاه سوي از
.شد
صنفي انجمن حقوقي دبيركميته
قوه عملي اقدام منتظر :روزنامهنگاران
هستيم قضائيه
قاضي يك عنوان به مروي آقاي اخير اظهارات :اجتماعي گروه
شخصي انتقاد از تلويحا قضائيه قوه اول معاون و معتبر
.ميكند حكايت مطبوعات توقيف به نسبت ايشان
صنفي انجمن حقوقي كميته دبير نوروزي كامبيز
خبرگزاري سياسي خبرنگار با گفتگو در روزنامهنگاران
به اشاره با و مطلب اين بيان با (ايسنا) ايران دانشجويان
برخي از توقيف رفع بر مبني قضائيه قوه اول معاون سخنان
و هستند كشور خوشنام قضات از مروي آقاي:گفت مطبوعات
جهاتي از قضائيه قوه رئيس اول معاون درمقام اظهاراتشان
.است تامل قابل
تاييد نشاندهنده مروي مصاحبه كه مطلب اين بيان با وي
است مطبوعات توقيف به نسبت گرفته صورت انتقادات اجمالي
سه وسيله به مطبوعات از زيادي تعداد توقيف از پس:افزود
زيادي حقوقدانان تهران ، دادگستري دادگاههاي از شعبه
بند 5 استناد به مطبوعات توقيف به نسبت را خود انتقادات
تاميني اقدامات قانون ماده 13 و اساسي قانون اصل 156
.نداد نشان ترميمي واكنشي هيچ دادگستري اما كردند ، اعلام
كه گفتند صادقي ميرمحمد آقاي انتقادات ، اين متعاقب حتي
انتقاداتي توقيف شيوههاي به حقوق معلم يك عنوان به
تهران ، دادگستري معاونان از يكي هم آن از بعد و دارند
و تاميني اقدامات قانون ماده 13 به محاكم اين استنادات
.ندانستند صحيح را تربيتي
نميكنيم رد را مروي آقاي فرمايش ما:داشت اظهار نوروزي
عملي اقدامات انجام قانوني امكان بايد قضائي دستگاه ولي
.كند فراهم را مطبوعات توقيف رفع براي
در قضات استقلال با ارتباط در مروي سخنان به اشاره با وي
در جدي طور به قضائي دستگاه در چنانچه اگر:گفت راي صدور
در دارد ، وجود نگرانيهايي مطبوعات توقيف روند مورد
كه شود فراهم امكاناتي استان ، تجديدنظر دادگاههاي
انتظامي دادسراي يا شود ارجاع مناسب شعب به پروندهها
توقيف روند تا دهد انجام را خود قانوني وظايف قضات
حقوقي موازين با روزنامهنگاران دستگيري و روزنامهها
.شود منطبق
صحت نشانه ميتواند عملي اقدامات:كرد تصريح حقوقدان اين
در گفتار صحت اما است خوب خود جاي در گفتار.باشد گفتار
.ميشود مشخص عمل
روزنامهنگاران برخي بازداشت به بااشاره همچنين نوروزي
انتشار تاريخ به توجه با را آن مطبوعات دادگاه سوي از
است ، سال 79 اصلاحيه از پيش به مربوط همگي كه مطالب
كيفري مسئوليت عدم بر مبني سال 64 مطبوعات قانون مغاير
.كرد عنوان نويسنده
مصلحتانديشيها و نگرانيها اگر:كرد تاكيد پايان در وي
عمل ، عرصه در بايد را عزم اين است جدي قضائيه قوه در
.بگذارد نمايش به حق احقاق و عدالت اجراي
رفع احتمال كرد اعلام مجلس نماينده يك
بيان و مشاركت بهار روزنامههاي از توقيف
و بهار مشاركت ، روزنامههاي قوي احتمال به :اجتماعي گروه
.شد خواهند توقيف رفع قضائيه قوه سوي از بيان
در ششم ، مجلس در اروميه مردم نماينده اماني ، شهربانو
اين اعلام با (ايسنا) ايران دانشجويان خبرگزاري با گفتگو
از برخي با گفتگو و مذاكرات انجام درپي:افزود خبر
روزنامهها اين از توقيف رفع احتمال قضائيه ، قوه مسئولان
.دارد وجود
خاتمي محمدرضا مشاركت روزنامه مديرمسئول ميشود يادآوري
سعيد بهار روزنامه مديرمسئول و مشاركت جبهه دبيركل
و جمهوري رياست نهاد اطلاعات و اخبار مديركل پورعزيزي
نماينده محتشميپور سيدعلياكبر بيان روزنامه مديرمسئول
فعلي رئيس و ششم دوممجلس مرحله انتخابات در تهران
.هستند خرداد دوم جبهه فراكسيون
و تحقيقات علوم ، وزير معين مصطفي دكتر
دانشگاه كوي به حمله دادگاه راي :فناوري
نكرد قانع را عمومي افكار
كوي تجديدنظر دادگاه راي ميدانم بعيد :اجتماعي گروه
دستگاه قبلي ذهنيتهاي و بينشها همان وجود با دانشگاه
.باشد داشته تفاوتي قبلي دادگاه راي با قضائي ،
حاشيه در) فناوري و تحقيقات علوم ، وزير معين ، مصطفي دكتر
با گفتگو در (ايمني اوليه نقص بيماريهاي آموزش سمينار
دادگاه نهايي نتايج درباره ايران ، دانشجويان خبرگزاري
بايد:گفت مطلب اين بيان با دانشگاه ، كوي تجديدنظر
برداشتهاي و بينشها در جدي تجديدنظر قضائي مسئولان
داشته دانشگاهيان حرمت و دانشجو دانشگاه ، محيط از خودشان
به تجاوز عوامل با قاطعيت با عادلانه ، فضايي در تا باشند
.شود برخورد دانشگاه ، مقدس محيط
فجايع و خشونتها ريشهيابي ضرورت بر تاكيد با معين دكتر
دانشگاه كوي فاجعه دادگاه راي:كرد تصريح دانشگاه كوي
و كند قانع را عمومي افكار نتوانست وجه هيچ به تهران
به كه كشور دانشگاهي مسئولان عنوان به ما كه است طبيعي
و دانشجويان با ارتباط در فجايعي شاهد نزديكتر صورت
.باشيم راضي نميتوانيم دادگاه نتايج از بوديم ، دانشگاه
زندانيان نگهداري :زندانها سازمان رئيس
نيست استاندارد كشور زندانهاي دراغلب
رشد نرخ از كشور زندانهاي سازمان رئيس :اجتماعي گروه
نگهداري:گفت و داد خبر ايسنا با گفتوگو در زندانيان
.است استاندارد غير كشور زندانهاي اغلب در زندانيان
زير 18 بزهكاران:گفت زندانيان نگهداري نحوه پيرامون وي
افراد و ميكنيم نگهداري تربيت و اصلاح كانون در را سال
.ساختهايم جدا زندانيان ديگر از نيز را سال بين 1825
از غيرعمد قتلهاي يا بيمحل چك خاطر به كه افرادي يا
.شوند جدا سارقين از بايد ميافتند ، زندان به تصادف قبيل
درصد:گفت كشور در مونث زندانيان درباره بختياري
تنها و نيست بالا زندانيان مجموع به نسبت زن زندانيان
متاسفانه كه ميباشند زن زندانيان مجموع از درصد 8/3
.است موادمخدر به مربوط آنها در جرمي رقم بالاترين
مجرم را معتاد هم هنوز قانون:كرد خاطرنشان بختياري
شد مقرر سال 77 شهريور اصلاحيه در فقط.ميشناسد
ميكنند مراجعه بهزيستي مراكز به درمان براي كه معتاديني
.شوند معاف مجازات از
عنوان اعتياد را اجتماعي آسيبهاي از بسياري زيربناي وي
آسيبهاي ميشود باعث موادمخدر به آلودگي:افزود و كرد
مجموع از حاضر حال در.آيد وجود به افراد در عجيبي روحي
به نفر هزار حدود 25 كشور در موادمخدر زنداني هزار 87
.ميبرند بسر زندانها در اعتياد جرم
فواصل در ايران در معتادان رشد نرخ:كرد تصريح بختياري
نرخ همين بخواهيم اگر.آوردهايم دست به را تا 77 سال 67
كنيم ، محاسبه سال 1400 تا - نيست هم منطقي كه - را رشد
معتادان تعداد از سال آن در خراسان استان معتادان تعداد
.است بيشتر گذشته دهه يك در ايران
|