:شد آلوده چگونه ما زندگي محيط و زمين كره
ناپايدار توسعه تاوان زيست ، محيط آلودگي
حيوانات بيتابي و چشمهها كمآبي
:شد آلوده چگونه ما زندگي محيط و زمين كره
ناپايدار توسعه تاوان زيست ، محيط آلودگي
انسان ميبيند او بجاست ، هم نگرانياش و است نگران زمين
مي شيار را زمين چهره و ميكند حفاري را جا همه حريصانه
روز به روز و مياندازد مخاطره به را حيات چرخه و زند
هم هيچكس و ميشود شكنندهتر و آسيبپذيرتر زمين پوسته
...بگيرد را پايانناپذير حرص اين جلوي كه نيست
برخي براساس كه است داده نشان شناسي زمين علمي تحقيقات
سد احداث و گاز و نفت چاههاي و معادن استخراج نظريهها
اگر.ميشود زلزله پيدايش سبب كه است عللي مجموعه از يكي
در تغييرات از مسجل و علمي شناخت بدون اقدامات قبيل اين
صورت زيست كره اعماق از انرژي آزادسازي و زمين پوسته
جنگلها اگر است؟ زمين انتظار در سرنوشتي چه فردا گيرد
جانوران مختلف گونههاي و نهند ويراني به رو تخريب براثر
زمين هواي و شوند كشيده تور به آبزيان و بروند ميان از
راستي ببرد؟ پناه كجا به زميني انسان نباشد تنفس قابل
راند زمين از را انسان و سرآمد بهشت مثل زمين صبر اگر
...گريخت خواهد كجا به خاك تبعيدي اين
دورترين انتهاي از كه پيراست جنگلبان محزون آواز اين
ميخواند ، خويش به را ما و ميرسد گوش به جنگلي كومه
است ، درخت زخمي قامت و تبر از نشاني او حزين آواز در گويي
و شمشاد درختان براي وفاداري جنگلبان او از پس بياييم
بياييم باشيم ، گنجشك زبان و گردو و بلوط و راش و توسكا
را چشمهها نداريم روا و بايستيم بيابان هجوم برابر در
اجازه و بايستند زمزمه از رودها نخواهيم كنند ، گلآلود
را گلها پرپرشدن طاقت شوند ، لگدمال سبز علفهاي ندهيم
پرواز هوا در آزادانه پرستوها بگذاريم و باشيم نداشته
...كنند
مهم فرض پيش يك
رعايت و فرهنگ كردن نهادينه روش كه داشت توجه بايد
فرهنگ خصوصيت.است متفاوت جوامع زيستمحيطيدر مقررات
فرهنگ عموميت بر شرق ملل از بسياري مانند ايراني
اگر است ، استوار عاطفي پيوندهاي بودن عميق و انساندوستي
چشمگيري حد تا تهران نظير شهري كلان در خصوصيت اين چه
جغرافياي كلان سطح در اما شده دگرگوني و تغيير دستخوش
فرهنگي ، تجربهاست باقي خود قوت به هنوز كشور فرهنگي
هرجا ميدهد نشان ما كشور در جمعي رفتارهاي اجتماعي
آنجا در بودهاند موفق جمعي انگيزشهاي ايجاد در مسئولان
و جمعي خاطر رضايت و ايثار نوعدوستي ، بيپيرايه روابط
هرگونه نگارنده زعم به لذا است داشته نمود فطري رفتارهاي
در بدون عمومي جهتدهيهاي و قانونمداري برنامهريزي ،
شكست به محكوم اجتماعي و فرهنگي خصوصيت اين گرفتن نظر
.است
اقشار عموم به مربوط خصوصيت اين شد ذكر چنانچه البته
موجود صنايع صاحبان است طبيعي.خاص اقشار نه است اجتماعي
رفتار سرمايهداري دنياي منطق چارچوب در قهرا كشور در
غيرقانوني و قانوني فرار راههاي ميكوشند عموما و كرده
قهرا مواردي چنين در.گيرند پيش در شخصي سودآوري جهت را
مورد در اما است كار چاره تنها اغماض بدون و خشك قوانين
و زيستمحيطي مسائل امور متوليان و نيست چنين مردم عموم
شهري مزاحم مشاغل ساماندهي متوليان و مربوطه دستگاههاي
از اعم پيشگيرانه برنامههاي موازات به ميبايست لزوما
را راهكارهايي قانوني ، مجازاتهاي تا مربوطه قوانين تصويب
احساس با قوانيني و تصميمات چنين كه كنند تعريف و بررسي
اگر.بخورد گره ايراني شهروندان انساني وفطرت جمعي
باور بدون را زيستمحيطي مسائل رعايت فرهنگ كردن نهادينه
در قطعا داريم انتظار فرهنگي -اجتماعي خصيصه اين داشت
فاقد آمده بدست راهكار و شده معيار انحراف دچار تحليل
.بود خواهد كاربردي ارزش
اروپا در زيستمحيطي بحرانهاي پيدايش علل
آثار به اروپا صنعتي جامعه طبيعي واكنش زيست محيط حفظ
حاضر كه است سرمايهداري روحيه سوداگري و شدن صنعتي مخرب
صرف را خود توليدات از آمده بدست كلان سود از بخشي نبود
.نمايد انساني و طبيعي محيط بر مخرب تاثيرات بازسازي
و سريع چنان صنعت و تكنولوژي فوران و شدن صنعتي جنبش
جنبش اين سردمدار كشورهاي از بسياري كه بود غافلگيركننده
اجتماعي ابعاد در چه را آن نتايج تحليل و ارزيابي فرصت
و طبيعي محيط در چه و آنان خانوادههاي و كارگران زندگي
كرد پيدا عموميت زماني تنها نگراني اين.نيافتند زيستي
محل در كارگران دائم حضور و كارخانهها بيوقفه كار كه
و آرام چهره سرعت به مواد حمل ماشينهاي آمد و رفت و كار
.ساخت دگرگون را كارگري شهركهاي و صنعتي شهرهاي پاكيزه
در شده متصاعد دودهاي شدن پراكنده و صوتي آلودگيهاي
غير علت به شغلي بيماريهاي سريع شيوع و شهرها عمومي فضاي
و خطر ضريب رفتن بالا و كارخانهها محيط بودن استاندارد
زنگ كارگران استثمار بهرهكشيو و پيدرپي عضوهاي نقص
تاثير.درآورد صدا به شده صنعتي تازه اروپاي در را خطر
بود كريه و آشكار چنان زيست محيط بر كارخانهها ويرانگر
قيچي دوم تيغه حكم كارگري جنبشهاي كنار در ميتوانست كه
نيز رسانهها گاه.باشد داشته داري سرمايه براي را
كه شد اعلام بارها.ميساختند منتشر را وحشتناكي خبرهاي
قطرات تركيب علت به صنعتي شهرهاي ساير و لندن و پاريس در
اسيدي باران شدهكارخانهها متصاعد باگازهاي باران
.است باريده
زيستمحيطي استانداردهاي رعايت به موظف صنايع سرانجام
فعاليت از بخش اين نياز مورد قوانين نيز دولتها و شده
باعث حدودي تا روند اينرساندند تصويب به را صنايع
صنايع شدن پيچيدهتر اما شد آلودگيها شدت از شدن كاسته
بيشتر سود حفظ براي بزرگ سرمايهداران وسوسه و توليدي
با شود ، آشكار و علني آلودگيها همه كه شد آن از مانع
زيست محيط حفظ طرفداران و مردم و رسانهها همه اين
ادامه مختلف عناوين با خود نهضت و مبارزات به كماكان
صنعتي دنياي در اينها از يك كدام سرانجام اينكه.ميدهند
.است ابهام پرده در هنوز كه است موضوعي شد خواهد پيروز
ايدئولوژيهاي و نهادها تكامل" كتاب در "هانت-ك-اي"
نيروي به مربوط هزينههاي بنگاهها:مينويسد "اقتصادي
كار به توليد پويش در كه را سرمايهاي و خام مواد كار ،
تخليه براي آب و هوا زمين ، از ليكن ميپردازند ، ميرود
استفاده است آمده بوجود توليد پويش در كه زايدي مواد
محيط از استفاده بابت چيزي آنها (واقع در) و ميكنند
در همچنين وي.نميپردازند زبالهداني عنوان به زيست
گرفته انجام تحقيق يك آماري نتايج خود كتاب صفحه 140
:ميكند اعلام چنين را آمريكا در زيست محيط درباره
تن ميليارد ايجاد 25 مسئول ساله هر آمريكايي شركتهاي
پخش زمين و آب هوا ، در كه هستند آلودهكنندهاي مواد
هر ازاء به زباله تن با 125 است برابر مقدار اين.ميشود
تن ميليون شامل 150 رقم اين آمريكايي ، كودك يا زن مرد ،
را هوا و سياه را آسمان كه ميشود بخارآلودهاي و دود
زباله تن ميليون رقم 22 اين همچنين.ميكند مسموم
و 200 كارخانهها زائد مواد تن ميليون كاغذي ، 3 محصولات
جويبارها ، به كه را آلوده و گرم مايعات ليتر تريليون
.ميگردد شامل ميشود ريخته درياچهها و رودخانهها
زيست محيط و سوم جهان
كمي با اما دارد وجود سوم جهان در بيش و كم وضعيت همين
توسعه حال در و سومي جهان كشورهاي.ماهوي تفاوت و تخفيف
تعدادي يكي ، .ميبرند رنج خلازيرساختي دو از ايران نظير
اداري درروهاي و نفوذها بهدليل كه صنعتي واحدهاي از
رعايت به تن و گريخته مقررات و قانون چنگال از اغلب
بارز خلا دومين و نسپردهاند زيست محيط استانداردهاي
اين فرهنگي زيرساختهاي با متناسب شهري نظام ازبينرفتن
روابط بر الگوها تاثيرات به بيتوجهي بنابراين.كشورهاست
ميتواند كه است نارساييهايي از يكي شهرنشيني و اجتماعي
خللي.كند وارد خلل محيط و انسان ميان همزيستي ايجاد در
از برخي شدن دور در ميتواند آن تبعي آثار از يكي كه
.كند پيدا تجلي زيستمحيطي ازآموزههاي اقشار
بابادي كهزاد
حيوانات بيتابي و چشمهها كمآبي
بيشتر تابستان فصل با همزمان و خشكسالي بروز دنبال به
خراسان استان در واقع بجستان منطقه آبگيرهاي و چشمهها
در كه چشمههايي اكثر آبدهي ميزاناست شدن خشك حال در
از بعضي و رسيده حداقل به دارد وجود شهر اين طبيعي مناطق
در اين.است شده خشك كاملا حيوانات وآبشخورهاي چشمهها
اين هلالي ممنوع شكار منطقه پرندگان و وحوش كه است حالي
برخي و شده وتوان بيتاب غذا و آب يافتن پي در شهر
درحاشيه كه روستاهايي قنوات و كشتزارها حوالي به ازآنها
كه هم وتعدادي آوردهاند روي دارد وجود طبيعي منطقه اين
قطرههاي آخرين دارند باقيماندهاند منطقه داخل در
چشمههايي مينوشند را چشمهها گلولاي وسط در باقيمانده
چشمهها.دارند وجود منطقه اين مياني و زون نقطه در كه
ميباشند روبهرو آب كاهش با 70درصد گذشته سال به نسبت
به تابستان اواخر تا هم باقيمانده مقدار ميرود گمان كه
اينگونه از كه آبي مقدار حاضر حال در بشود تمام تدريج
كه است دقيقه در ليتر حدود 5 ميشود استحصال چشمهها
مورد فقط تنها و نداشته دسترسي آب اين به اهلي دامهاي
موجود آبهاي از ديگري مقدار و ميگيرد قرار وحوش استفاده
گياهي پوشش همچنين و گشته تبخير هوا گرمي لحاظ به
همين از ميباشد چمنزار و پونه اغلب كه را سرچشمهها
وحش حيات كفاف وبنابراين ميشود تغذيه مقدار
غذايي و آبي منابع يافتن براي ناچارند آنها رانمينمايدو
محيط) سازمان اين.كنند ترك اجبار به را خود زيستگاه
كه چشمههايي و آبشخورها از بعضي به تا است درصدد (زيست
وسيله به دارد قرار وحشي حيوانات تجمع و تردد مسير در
است ، تابستان اواسط هنوز تازه كند ، آبرساني كوچك تانكرهاي
تاثيرمستقيم منطقه گياهي پوشش و وحش حيات بر محيط خشكي
از بسياري نرسيده فرا پاييز هنوز كه طوري به داشته
منطقه در.خشكيدهاند و گرائيده زردي به گياهي گونههاي
-پرندگان -پستانداران چهارگونه بجستان هلالي ممنوع شكار
در نحوي به يك هر كه مينمايند زيست خزندگان و جوندگان
دارند ، بسزايي نقش محيطي زيست تعادل ايجاد و حيات چرخه
محيط اين هاي چشمه آبگيرهاو حاشيه در حاضر حال در
نوشيدن براي دارند كه ميشوند مشاهده پرندگاني و حيوانات
چنين ديدن كه ميربايند يكديگر از را سبقت گوي آب
;ميسازد غمناك و خاطر افسرده را انسان صحنههايي
راخلق زيبايي صحنههاي طبيعت پهنه در خود كه پرندگاني
باران خدايا بگوئيم اينكه جز به كرد ميتوان چه.ميكنند
و روزي و بگستران ما بر خويش بركت بباران ، ما بر را رحمت
سودرسان ، باراني از ده آب را ما و برسان ما بر را رحمتت
شده خشك آنچه بروياني كه گياهان روياننده و كننده سيراب
.است مرده نچه آ گرداني زنده و
زيست محيط مسئول كياني ، عليرضا -بجستان
|