است؟ بسته ما براي تحصيل ادامه راه چرا
!شادكن فروماندگان درون
تحمل را مشكلاتي چه پزشك يك ميدانيد آيا
!ميكند؟
است؟ بسته ما براي تحصيل ادامه راه چرا
چگونگي كشورمان ، عالي آموزش عرصه در مهم كنوني مسايل از
.است مهندسي -فني گروه در فارغالتحصيلان تحصيل ادامه
بسياري انساني و تجربي علوم آزمايشي گروه در كه حالي در
بالاتر سطوح ديگر و كارشناسي مقطع داراي رشتهها از
معدن و برق رشته دو تنها رياضي آزمايشي گروه در هستند ،
شيمي ، عمران ، مكانيك ، به توجهي و دارند ناپيوسته كارشناسي
برخي در تحصيل ادامه نحوه.نميشود مواد و صنايع
تاسفبار كارداني فارغالتحصيلان براي دانشگاهي رشتههاي
مهم انتخاب است ناچار تحصيل ادامه براي دانشجو گاه.است
ناديده را تحصيلي رشته يعني خود دبيرستان دوران اساسي و
فيزيك -رياضي ديپلم گرفتن براي كه را مشكلاتي و بگيرد
كارداني دانشجويان طورمثال به.رود هدر به است كرده تحمل
براي هستند فيزيك -رياضي ديپلم داراي كه صنعتي ايمني
بهداشت ناپيوسته كارشناسي در ميتوانند تنها تحصيل ادامه
تجربي علوم مخصوص دانشگاهي رشتههاي از يكي كه حرفهاي
.كنند شركت است
رياضي ديپلم كه دانشجوياني كه حالي در است صحيح آيا
علاقه زيست مثل تجربي علوم دروس به ندرت به دارند ، اما
تحصيل ادامه براي ندارند ، را آن توانايي اصولا و دارند
گرفته نظر در تجربي علوم دانشگاهي رشتههاي از يكي آنان
شود؟
ناپيوسته كارشناسي حداقل علوم وزارت چرا ديگر سوي از
-شماره 11 جدول اساس بر) متناسب دانشگاهي تحصيلي رشتههاي
نميكند؟ ايجاد را مكانيك مثل (كنكور شماره 2 دفترچه
گروه در تحصيل ادامه براي دانشجويان است صحيح آيا
كنند شركت سراسري كنكور در دوباره فيزيك -رياضي آزمايشي
ادامه براي و شوند بياساس اضطراب و دلهره دچار ودوباره
بيشتر ترم يك را خود تحصيل مدت كنكور در شركت و تحصيل
كه را فارسي ادبيات مثل دبيرستان دوره كتابهاي و كنند
را است كرده بنيادين تغييرات آن مطالب از بسياري تاكنون
با دركنكور دوباره قبولي از پس و كنند مطالعه دوباره
دانشگاهها سوي از دانشگاهي يكسان واحدهاي پذيرش عدم مشكل
كه بوم و مرز اين جوانان ما عمر واقعا آيا شوند؟ مواجه
هستيم كشور اين آيندهسازان (ره) خميني امام گفته به
مسئولين كوتاهي و مصوبات دليل به اينگونه كه ندارد ارزشي
رود؟ هدر به بايد
تحصيل ادامه امر به بيشتري توجه اميدواريم
.داريد مبذول مهندسي -فني گروه كارداني فارغالتحصيلان
.بود خواهد ما واميد خوشحالي موجب وزارتخانه آن پاسخ
ايمني -مكانيك كارداني رشتههاي دانشجويان از جمعي
صنعتي
!شادكن فروماندگان درون
از يكي ;بروم مسافرتي به دوستان با تا آمد پيش فرصتي
يك آنكه براي و بوديم كرده انتخاب را زيارتي شهرهاي
تصميم اتفاق به شود ، صرفهجويي هزينهها در مقداري
غذا ندرت به بيرون در و نماييم تهيه خود را غذا گرفتيم
داديم ترتيبي شهر ، آن در حضور روزهاي از يكي در.بخوريم
در ;نماييم صرف شهر آن پاركهاي از يكي در را ناهار تا
و صميمي جمع.خورديم را ناهار و انداختيم را سفره پارك
را سفره ميشد خورده نان با كه بود طوري ، ناهار بود خوبي
نان خردهريزههاي تا ميشدم بلند كه حالي ودر كردم جمع
چاي تو:گفتم دوستان از يكي به بريزم و ببرم جايي به را
حاوي سفره ;برميگردم الان هم من كن آماده را
كه چمنزاري كنار در اينكه تا بردم را نان خردهريزههاي
نانها كه بود اين قصدمريختم بود ، هم رز گلهاي دوروبرش
كنند استفاده آن از گنجشكها يا كلاغها كه بريزم جايي را
دادن غذا يعني ، ;كار اين از من چون ;هم مورچهها حتي و
پيش و ريختم را نان خردههاي.ميبرم لذت حيوانات به
استكانبراي يك نيز من و بود آماده چاي برگشتم دوستان
و بودند خوشحال ميكردند تعريف لطيفه دوستان;ريختم خود
ديگري دوست ، ندارم دستي گفتن لطيفه در من و ميخنديدند
آمد من رسيدن از بعد اندكي بود ، رفته ظرفها شستن براي كه
داخل ببين نيست قاشقها از يكي اينكه مثل:گفت من روبه و
كردهام جمع و تميز را سفره گفتم است؟ نمانده سفره
تابروم شدم بلند !شايد ;است بوده نانها خرده شايدداخل
محل نزديك ;باشد نمانده نانها خرده داخل موقع يك ببينم
خرده ولع وبا نشسته بچه تا سه ديدم را عجيبي منظره شدم
يكي آمدم خود به و خوردم عظيمي تكان !ميخوردند را نانها
ديگر تاي دو آن به بود ، شده من حضور متوجه كه آنها از
و است بزرگتر او چون كردم ، فكر برويم شويد بلند:گفت
نه:گفتم بيدرنگ هم ميكشد ، من خجالت ميفهمد ، را مسائل
رغم به و آمدهام رز گل چيدن براي من ;باشيد راحت دوستان
نشده گلي مرگ باعث و بودم نچيده گلي موقع آن تا من اينكه
به را نگاهمبرگشتم و چيدم بيميلي با را رزي گل بودم ،
راه كند باشند ، خيلي راحت تا نكردم طولاني بچهها آن
:گفتند خنده با همه رسيدم ، كه دوستان جمع به ميرفتم
گل يا كني پيدا را قاشق فرستاديم را تو !كجاست؟ حواست
گفتم بود قاشق نبود يادم كه چيزي تنها !بافرهنگ بچيني
كه كردم آرزو لحظهاي شويدو بيخيالش نيست كار در قاشقي
آن داخل بچهها آن و ميبود طلا يا نقره قاشق ، آن كاش اي
پولش با و ميفروختند و ميكردند پيدا را آن نانها خرده
به موقع آن در من !ميآوردند در عزا از را شكمهايي
ميگفت درس كلاس در كه افتادم جامعهشناسي استاد يادسخن
استاد نه كه ميكردم بحث ايشان با من و دارد وجود گرسنه
تو دارد وجود:گفت او و باشد گرسنه نفر يك است ممكن چطور
.داري ذهن در تو كه نيست معنايي آن به گرسنه و نداري خبر
گرسنه هم او نديده ، را گوشت روي ماه شش كه خانوادهاي
چند ميرسيد نظر به كه ديدم را كساني روز آن من ولي است
!گوشت روي به برسد چه تا بودند نديده را نان روي است روز
بعضيها كه ميشود چقدر پولش نان قرص چهار سه مگر واي
از اجتماعي عدالت اگر نيستند؟ نيز تهيهآن به قادر حتي
افراد ، درآمد نسبت به اگر يابد ، تعميم قانوني راههاي
و شود وصول نيازمندان به كمك و ثروت تعديل براي ماليات
به را فقرا به كمك براي شرعي پرداختهاي ثروتمندان اگر
صحنهها قبيل اين شاهد هم باز آيا دهند ، انجام موقع
بود؟ خواهيم
محمدرضاباقرپور
تحمل را مشكلاتي چه پزشك يك ميدانيد آيا
!ميكند؟
جاري سال فروردين مورخ 14 شماره 2082 همشهري صفحه 12 در
خانم از مطلبي "ميخواد سيب دلش كوچيكه علي" عنوان تحت
پزشك يك همسر عنوان بهبود شده چاپ بنيطالبي بهاره
كوتاه پاسخي شايد كردهام ، قلمي سطري چند جراح متخصص
.كنيم بسنده سخن كوتاه همين به تا باشد كه باشم داده
عمومي ، پزشك يك نه شما قول به.هستم پزشك يك همسر من
.ميباشيم شهركرد ساكن اتفاق از و جراح متخصص يك بلكه
شما ايكاش نيست ، شما مقاله در موردنظر شخص من شوهر اما
دقيق فقيرتان همسايه علي ، ظاهري وضعيت در كه همانگونه
روز يك از بعد كه هنگامي محترم پزشك آن صورت در شدهايد
آيا.ميكرديد دقت نيز ميآيد كار سر از طاقتفرسا و سخت
روي آيا ديدهايد؟ را او بيخوابي و خستگي از قرمز چشمان
فضاي در كار ساعت چندين از بعد را او بيحال و زرد
فضاي شما خود كردهايد؟ مشاهده بيمارستان ناراحتكننده
تحمل ميتوانيد ساعت چند را بيمارستان غمبار و دردآلود
به فرد كه ميكنند نگاه زماني به فقط بعضيها چرا كنيد؟
كه را زماني چرا ميرسد؟ دهانش به دستش و است رسيده جايي
نميبينند؟ ميخواند درس و ميماند بيدار صبح تا شبها
نميبينند؟ را او تحصيل دوران خستهكننده كشيكهاي چرا
از را كسان عزيزترين جان جراح يك فرضا كه را زماني چرا
و پزشكان ميدانيد آيا نمينگرند؟ ميدهد ، نجات مرگ
بيماريهاي به ابتلا خطر به حد چه تا جراحان مخصوصا
نزديكند؟ عفوني
شرايط سختترين در من همسر مثل هم كوچولو علي پدر اگر
مايه خوراكش و خواب از و بود خوانده را درسش زندگي ،
خانوادهاش و بود موفق جراح يك امروز شايد بود ، گذاشته
امروز حتي كه نماند ناگفته البته.نميماندند گرسنه هرگز
خواب هم باز است ، معتبر و سرشناس پزشك يك من همسر كه هم
افتاده اتفاق بارها و بارها چون ندارد ، حسابي خوراك و
نگاه خود بالين بر صبح تا شب را او بدحال ، مريضي كه است
بينديشد ، ماديات به كه هم چقدر هر پزشك يك.است داشته
با كه دلالان از بسياري مثل نه) است بيدار وجدانش هم باز
يك براي و (است گذاشته فلك به سر ثروتشان مردم خون مكيدن
.انسانهاست جان نجات اهميت اول درجه در پزشك
اطرافمان به دقيقتر كمي اگر بنيطالبي ، خانم بنابراين
خودش زندگي مسئول خود كس هر كه درمييابيم كنيم ، نگاه
بر توكل و ايمان اول درجه در بهتر ، زندگي براي و ميباشد
براي باشيد ، مطمئن و است لازم انسان خود اراده دوم و خدا
ميگذارد ، مايه انسانها جان نجات براي جانش از كه پزشك يك
.نيست پراهميتي چندان كمك مالي ، كمك
شهركرد -جراح پزشك يك همسر
|