نيچه انسان ابر
ديجيتال كاپيتاليسم
نيچه انسان ابر
( اوت 1900 25) نيچه سالمرگ صدمين مناسبت به
دبنوا آلن
حامدفولادوند دكتر :ترجمه
اوت 1900 ، روز 25 نيم در پيش سال صد درست :اشاره
او كه بود سال ده.فروبست جهان از چشم نيچه فريدريش
Iena رواني بيمارستان در و داده دست از را خود هوشياري
و پيانو نواختن به گهگاهي دهه اين در.بود شده بستري
دوران اين از.ميپرداخت يادداشت معدودي نگاشتن
جز چيزي( effondrement نيچه فكري سقوط دوره به معروف)آخر
(1)هستند ، او پريشان حالات بيانگر كه پراكنده يادداشت چند
به انديشه پيشتازان ديگر همانند نيچهنداريم دست در
به اينكه از هيچگاه":مينويسد او.بود خودآگاه پيشتازي
گرفته عوضي ماندهايم ، ناشناخته نشدهايم ، درك خوبي
گله و شكايت گرفتهايم قرار تهمت مورد و شدهايم
گوش خوب ما سخنان به اينكه از همچنين.نداشتهايم
ما قسمت و نصيب.نكردهاند گوش اصلا يا و نكردهاند
متواضعانه !بود خواهد همين نيز مدتها براي و -است همين
ما افتخار مايه و -بود خواهد چنين سال 1901 تا بگوييم
بدين(قطعه 371 ،"شادان حكمت" به شود رجوع) ".هست نيز
"درك غيرقابل آدمهاي" زمره در را خود كه او ترتيب ،
به مرگش از پس تنها كه بود كرده پيشبيني ميدانست ،
.شد خواهد توجه نوشتههايش ژرفاي
چهرهاي با پرمغز انديشمندي" را نيچه (2)"مورهآ ژان"
اين به او زمان از بيش امروز ما.است كرده ترسيم "سرسخت
او.بود پرمغز متفكري واقعا نيچه كه ميبريم پي امر
مرگ با كه سدهاي.فروبست جهان از چشم قبل سال صد دقيقا
آشفتگيهاي درگيريهاو رويدادها ، از سرشار شد آغاز او
با و رويدادها اين سرگذاردن پشت با امروزبود بسيار
به فيلسوفي هيچ كه ميكنيم مشاهده ما سده ، اين پايان
بشر انديشه بر پايدار و ژرف چنان تاثيري نيچه اندازه
معضلات و مسائل دل در او بهاندازه هيچكس و نگذاشته
اطلاق كه ازآناست حاكي امر اين.است نداشته حضور اساسي
.نيست گويا نيچه درباره "فيلسوف" صفت
از خاصي تيزبيني با و بود استثنايي آيندهنگري نيچه
نيستانگاري از:ميداد خبر دهد رخ بود قرار كه آنچه
كرده اكتفاء "خواستن هيچ" به كه انساني ،"انسان واپسين"
بيابان همچون پوچي احساس كه حيني در (3)ميزند چشمك و
به آشكارا را خود فلسفه نيچه.مييابد گسترش برهوتي
.كرد اعلام جديد كاملا عصري اعلان يا مقدمه عنوان
است ، آينده قرن دو تاريخ روايت من روايت":مينويسد او
به كه را آنچه ميكنم ، توصيف داد خواهد رخ راكه آنچه من
و پيشرفت همانا چيز اين و بدهد ، رخ نميتواند ديگر صورتي
هماكنون از تاريخ اين از برگي.است نيستانگاري گسترش
.است كار در آن كنوني ، جبر وضعيت در زيرا است ، روايت قابل
سخن نشانه و علامت صدها طريق از هماكنون از آينده اين
.(مرگش از پس شده منتشر قطعات به شود رجوع)".ميگويد
روزي.راميدانم خويش سرنوشت من":ميگويد جايي در نيچه
خواهد فوقالعاده چيزي يادآور من نام كه رسيد فراخواهد
يادآور خاكي ، كره اين در بيسابقه بحراني يادآور بود ،
آن هر عليه حكمي ويادآور وجدانها ، رويارويي شديدترين
".است شده تقديس و شده خواسته شده ، باور تاكنون كه چيزي
(انسان اينك كتاب به شود رجوع)
هايدهگر.هستيم آشنا نيچه درباره هايدهگر نقد با ما
نكرد رها غرب متافيزيك از را خود نيچه است معتقد
.بود (است همانند حيات با كه) ارزش بر مبتني او زيرابينش
وجود و حقيقت بر را ارزش و نيكي فرديت ، متافيزيك اين
ميكرد تبديل ارزش به نهايت در را حقيقت و ميدانست مقدم
گونهاي به ميناميد ، (4) "حقيقت اراده" نتيجه را آن و
اراده" صورت به ميتوان را (5)"قدرت به معطوف اراده" كه
به را حقيقت هميشه نيچه واقع ، در.كرد تفسير "اراده
حقيقت نهايي تحليل ودر ميداد ارجاع آن به مربوط فرضيات
به.ميدانست تعبير و تفسير يا "تركيببندي" نوعي را
اراده نتوانستند او از قبل كه كساني از نيچه دليل ، همين
:ميگفت درضمن نيچه.ميكرد انتقاد كنند توجيه را حقيقت
چه تا انديشه كند؟ تحمل را حقيقت ميتواند چگونه انديشه"
(انسان اينك به شود رجوع) "ميكند؟ جرات ميزان
زياد آنقدر شده تفسير و نوشته نيچه مورد در كه مطالبي
.است جسارت و جرات نيازمند مورد اين در تحقيق كه است
اما شدهاند ، شناخته خوبي به نيچه انديشه مضامين
هركس.ندارد وجود انديشهاي چنين براي مشخصي دستورالعمل
همين به ميكند ، پيدا نيچه آثار در ميپسندد كه را آنچه
مصادره يا و تفسير غلط به غالبا نيچه نوشتههاي خاطر ،
و همه براي فلسفهايست" نيچه انديشه.است شده مطلوب به
هايدهگر مفهوم به يا مخاطب بدون است ، پيامي"هيچكس
همه زيرا "نميشود منتهي جا هيچ به كه راهياست"
و بخوانيم را او است كافي.باشند او مخاطب ميتوانند
".بخواهيم
خلق به را ما نيچه زرتشت كه است انساني (6)انسان ، ابر
قرن "نيستانگاري" از بتوانيم تا فراميخواند آن كردن
از بيش بايد "بزرگ نيمروز" نماد اما.رويم فراتر بيستم
جلب را ما نظر قدرت به معطوف اراده يا ابرانسان مضمون
و نوشته قبل از چيز هيچ كه است آن گوياي نماد اين.كند
چرخ و است ، نيافته خاتمه يقينا چيز هيچ است ، نشده مكتوب
نيمروز" مضمون در.ميچرخد سويي به لحظه هر در زمانه
عشق آن وراي از و است شده متبلور ازلي بازگشت فكر "بزرگ
نفرت با كه عشقي.ميشود مشاهده كيهاني ابديت به عميقي
كهن و قديمي الهامي يعني.است مغاير آن اصلاح نيت و جهان
منتقل (7)خرد به را آن و ميگيرد بهره كيهان صفات از كه
نفع به را جهان تا ميسازد ابزاري آرمان واز ميكند
.كند طرد و محاكمه مقدس دنيايي ماوراء
كه مينمايد چنين بود ، كرده پيشبيني او كه گونه همان
نيچه و ميكند افول انگاري نيست پرتگاه در اروپا سرنوشت
كه كن زندگي سان آن":مينهد ما فراروي را شعار اين
آن شعار اين مفهوم ".كني زندگي سان همان دوباره بخواهي
اعتقادي بلكه نيست ، مذهبي اعتقادي ازلي ، بازگشت" كه است
مسيحيت آيين سلطه گونه هر از را فلسفه كه است فلسفي
كل فعالانه" كه است مكتبي ديگر ، زبان به ".رهاميسازد
و هديه را ارزشها زيروروكردن و ميكند توجيه را شدن
كينه و ميگويد مدام آري روزگار شدن به كه ميداند سپاسي
سايه يا نيچه به شود رجوع)"ميگذارد راكنار وانتقام
.(فرانك ديديه اثر خداوند ،
كلي سطح توانست تنهايي به نيچه كه است معتقد جرجيوكولي
اين براي و دهد ارتقا زندگي مورد در را ما انديشههاي
خود محيط اشياي و انسانها به وابستگي از را اوخود كار
به او كه سطحي همان از ناچاريم امروز تاآنجاكه كرد ، آزاد
كه كساني براي.كنيم آغاز را خود كار كرد تحميل ما
و سازند ، رها گوناگون وبندهاي قيد از را خود توانستهاند
.نيستند پذيرا را استبدادي هيچ حيات و شناخت عرصه در
:پانوشتها
"نيچه شطحيات آخرين" عنوان زير در يادداشتها اين -1
.يافت خواهد انتشار زودي به فولادوند حامد دكتر ترجمه
سمبوليسم پيرومكتب فرانسوي شاعر -2
جستوخيز آن بر انسان واپسين است ، شده كوچك زمين" -3
پشه ، همچون او تخمه.ميسازد راكوچك چيز همه و ميكند
.ميزيد درازتر همه از انسان واپسين ;فناپذيراست
و "يافتهايم را خوشبختي ما":ميگويند انسانها واپسين
آشوري ، 1352 ، داريوش ويلهلمنيچه ، فردريش) ".ميزنند چشمك
(.نيل انتشارات
حقيقتخواهي يا -4
خواهي توان يا -5
كامل انسان نوعي -6
عقل و منطق يا Logos -7
ديجيتال كاپيتاليسم
صباغيان علي :مترجم
بزرگ انقلاب يك موجب ارتباطات ، شدن ديجيتاليزه :اشاره
روند يك رسانهاي انقلاب ايناست شده جهان در رسانهاي
عرصههاي در بنيادي تغييرات كه است پرشتاب و نيرومند
بر.دارد دنبال به را اجتماعي و اقتصادي فرهنگي ، سياسي ،
شيوه و جهان اساسي تحول از پيشبينيها برخي اساس همين
"گلوتز پيتر" پروفسور.ميدهد خبر آينده در انسان زندگي
متن كه "ديجيتال كاپيتاليسم" مقاله در آلماني نويسنده
از جوانبي شده ، منتشر "Deutch land" درمجله آن انگليسي
در انسان اجتماعي زندگي بر ديجيتال ارتباطات پيامدهاي
را آينده وضعيت از وگوشههايي است داده نشان را آينده
.است كرده ترسيم
نه ديجيتالي تكنولوژي چيست؟ دقيقا ديجيتالي تكنولوژي
بلكه است ، ارتباطات كردن ديجيتاليزه بيانگر تنها
در نيز را جديد ابزارهاي و فرآيندها از كامل مجموعهاي
.برميگيرد
تكنولوژي همچنين و دهه 1980 اوايل ميكروالكترونيك انقلاب
در قاطعي نقش نوري ، فيبر وكابلهاي نوين ماهوارهاي
اين.كردهاند ايفا ديجيتالي تكنولوژي قلمروهاي تمامي
تلفنهاي همچون جديد محصولات از گستردهاي سطح تحولات ،
الكترونيك ، بازيهاي پيجرها ، الكترونيك ، كتابهاي همراه ،
كرده عرضه را پيشرفته صوتهاي ضبط و يادداشت دفترچههاي
(اختراع يك در نه و) تكنولوژي در عمومي نيروي اين.است
متحرك چاپ اختراع شبيه جديد ، "رسانهاي انقلاب"يك باخود
(تلويزيون فيلم ، عكسبرداري ، ) تكنيكي تصويرهاي آغاز يا
اين هرچيز ، از قبل و ابتدا.آورد خواهد همراه به
.داد خواهد تغيير را بازار اقتصاد وضعيت رسانهاي انقلاب
.شد خواهد تبديل ديجيتال كاپيتاليسم به صنعتي كاپيتاليسم
شتاب ، مادي شامل بازار ، جديد مرحله اين اساسي ويژگيهاي
خوداشتغال مردم تعداد.است وجهانگرايي زدايي ، تمركززدايي
است ، شدن ناپديد حال در مياني مديريت است ، رشد روبه
شدن تعطيل حال در منابع ، نبود دليل به شركتها از بسياري
براي فرصتهاي هستند ، كوچك فعاليتهاي به گرويدن يا
و كار بينالمللي حركت و است افزايش حال در گفتوگو
دست تحولات ، اين همه پيامد.است گرفتن سرعت درحال شركتها
قديمي صنعتي بزرگ كشورهاي در كامل اشتغال به نيافتن
.بود خواهد
در قدرتش ،(دلار) جهانياش پول پرتو در متحده ايالات
كاملا كار بازار و بينالمللي مالي وموسسات بازارها
استثناء يك خصوص اين در است ممكن شدهاش ، مقرراتزدايي
جنگ برنامه دليل به همچنين متحده ايالات.بماند باقي
شد منجر جديد ارتباطاتي تكنولوژيهاي به كه ريگان ستارگان
شد ، كشور اين در بهرهوري شديد افزايش موجب خود بهنوبه و
جوامع ديگر ، درسوي.دارد زمينه اين در بزرگ شانس يك
متكي ناهنجاري طور به كه دارند قرار اروپايي بزرگ
-دو" مدل آنچه به نسبت اينها.هستند جمعي برقراردادهاي
جامعهاي "سوم-دو" جامعه.هستند عقب ميشود ، ناميده "سوم
و اطلاعات متخصصين توسط مردم دوسوم آن در كه است
خوبي خيلي يا خوب زندگي و ميشوند هدايت "رمز تحليلگران"
شدن رانده حاشيه به و بيكاري حاصل ديگر سوم يك و دارند
.ماند خواهند باقي مشكلات همين با و هستند
كه دارد بستگي آن به بعدي ، تحولات كه نيست ترديدي
واكنش تغييراتي چنين به هوشمندانه چقدر سياسي نيروهاي
اقتصادي ، نخبگان با مقايسه در سياسي مقامات.ميدهند نشان
كامل طور به آنها حال ، اين با.شدهاند ضعيفتر بسيار
با ميتواند كسي آيا.نيستند بياهميت و قدرت بدون
.ببرد بين از را اقتصادي واقعيتهاي برزمين ، پا يك كوبيدن
به مستقيم مالياتهاي تبديل با زيرك و هوش با دولتهاي
و پايين درآمد با بخش يك ايجاد غيرمستقيم ، درآمدهاي
قربانيان براي اتكا قابل اجتماعي تامين شبكه يك تاسيس
تقويت و توجيه را رفاهي دولت ميتوانند ساختاري ، بيكاري
دو رويارويي و برخورد امكان اصلاحاتي چنين موفقيت.كنند
شكست صورت در.ميدهد كاهش را جامعه وفقير ثروتمند گروه
عقيده اختلاف سر بر فرهنگي نبرد شاهد ما اصلاحات ، اين
را نبرد اين طرف دو.بود خواهيم زندگي صحيح شيوه درباره
كه آنهايي يعني ;نهاد نام وكندي شتاب ميتوان خوبي به
كه آنهايي و هستند كردن مدرنيزه بر بيشتر تمركز به مايل
.ميباشند سنتها حفظ به مايل
در هنوز جامعه ، باقيمانده سوم يك آن يعني فرودست ، طبقه
هنوز فرودست طبقه اين انگلس و ماركس.است شكلگيري حال
اوليه مرحله در گذشته همچون هنوز ما.است نشده ظاهر
عنوان به بايد "خوشحال بيكاران" گروه.هستيم سوسياليسم
.شود تلقي جديد "كمونيستهاي ائتلاف"
صدها توسط شده ، متولد برلين در كه نهضت اين مانيفيست
يك عنوان به آن رسمي انتشار و شده خوانده نفر هزار
شده ناميده "تنبل اوباش" كه گرديده تلقي "عميق مقاله"
جامعه در موجود فرهنگي منازعات بيانيه اين مقالات.است
كار بدنبال فعال اقليت اين.ميسازد آشكار را دانش
معنا زندگي به آنچه كه بيان اين عليه آنها بلكه نيستند ،
اعلام "خوشحال بيكاران".دارند اعتراض است ، كار ميدهد
كه كس هر و است "زمان آوردن دست به" هدفشان كه كردهاند
.ندارد كار براي زماني باشد فعال ميخواهد
.است گسترش حال در نفتي لكه يك همچون جديد ايدئولوژي
بود خواهند قادر شدهاند ، رانده كار دنياي از كه آنهايي
شغل" يعني سنتياش معناي به كار چرا كه اين براي دلايلي
براي.كنند ارائه است ، بياساس و مشكوك مفهوم يك "مزدوري
روز هر مجبورند والدين كه شد خواهد روشن نفر ميليونها
كنند ، صرف وقت خود خردسال كودكان از مراقبت براي ساعتها
حفظ كه اين هستند ، مراقبه و مكاشفه به مجبور مردم كه اين
يك فقط كه اين است ، كار زيادي مقدار نيازمند سالم بدن يك
اين و است ، سازگار زيست بامحيط قناعتمندانه زندگي شيوه
مسواك يك عرضه يا ذرات جديد شتابدهنده يك ساختن ديگر كه
تا ميشود اين به منجر همه ندارد مفهومي بازار به جديد
همگاني ، مدارس و مهدكودكها.بيايد بوجود جديدي چيزهاي
موسسات بدنسازي ، مراكز كليساها ، از جديدي گونههاي
مختلف و عجيب تجارب ;فستيوال و جشن نوع همه و فرهنگي
از جديدي موج شاهد ما.گردشگري و سازي شبيه سيبرنتيكي ،
احساسات ، روي از كه بود خواهيم غيرعقلايي فرهنگي انتقادات
خانواده ، جديد ارزشهاي "روح انجماد" عليه را اعتراضاتي
سياسي ، گروههاي ظهور همچنين و مذهبي جديد ايدههاي
.كرد خواهد مطرح صوفيگرانه و عرفاني
ميتوانند پيشرفته جوامع.نيست فرهنگي بدبيني به نيازي
نخبگان اماكنند نرم پنجه و دست تحولات اين تمامي با
كهنه شيوههاي همان تكرار و واقعيت انكار به بايد سياسي
و موسسات از بسياري.دهند پايان پاافتاده پيش و
مالكيت:آمد درخواهند تعليق حال به قديمي توليدكنندگان
بازار يك شد ، خواهد مشترك تصميمگيري جايگزين مشترك
يادگيري بر مبتني شده بينالمللي شدت به پرورش و آموزش
و شد خواهد پرورش و آموزش نظام جايگزين مادامالعمر
.شد خواهد دستمزد جهاني توافقات جايگزين محلي توافقات
سنگين مالياتهاي و شد خواهد ناكارآمد سران نشستهاي
حوزه كه اين چيز هر از بالاتربود خواهد اجرا غيرقابل
و تعريف مجددا ميانجي عنوان به را نقشش بايد سياسي
توسط شده ايجاد شتابنده حركت آورد ، بدست دوباره
هر ديگر ، سوي ازنيست توقف قابل ديجيتال كاپيتاليسم
.است منفي شتاب دورههاي نيازمند فرد هر و بخش ، هر شركت ،
.ميشود اصلاح گفتوگو توسط كندي و شتاب بين فرهنگي نبرد
اين در عمدهاي بايدنقش كه ميانجيگراني حال ، اين با
دانش نيازمند -سياستمداران يعني -كنند ايفا گفتوگو
شجاعت و امانت صراحت ، و ركگويي به ميل وقايع ، تخصصي
سنتگراها و نوينگراها بين بيثمر نزاع اين اگر.هستند
يك سپس و خريدار بازار يك به ابتدا اروپا يابد ، ادامه
.شد خواهد تبديل مستعمره
|