؟ چند سيري خوش دل
بالاترين توسعه حال در كشورهاي در زنان
دارند را اقتصادي فعاليت ميزان
:اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون
است ازمطبوعاتمستقل سياستوزارتارشادحمايت
سالهاي در زنان مطالبات :بروجردي اشرف
است يافته افزايش اخير
حقوق احقاق راه تنها اجتماعي مشاركت
است زنان
را انقلاب دادگاه سياسي ، جرم تعريف
باز سياسي و مطبوعاتي جرايم به رسيدگي از
داشت خواهد
شد بازداشت دانستنيها مديرمسئول وكيل
رجايي شهيد جشنواره سومين سوي از
و نقد در برتر رسانه همشهري روزنامه
شد شناخته اداري نظام مشكلات بررسي
ما كشور كنوني معضل :جمهور رئيس مشاور
نميداند علم را "مديريت" كه است اين
؟ چند سيري خوش دل
نخواهد دور زياد رود ، پيش اينگونه كنوني دنياي انسان اگر
اعجابانگيز ، اما كوچك ، تكمه يك فشردن با اينكه ، بود
اصلا يا و تصويركني چهارگوش صفحهاي روي را گلي شاخه
و دوستي با ديگر ، تكمهاي بازدن سپس ، و نمايي لمس آنرا
!پيشرفته شرايط اين با اگر البته فاميلي ، يا و آشنايي يا
راه احوالپرسي و سلام باشد ، مانده باقي كسي براي كسي
تقديم با را ماشينيات اما !خالصانه ارادت و بيندازي
اهداء با شايد شد ، گفته كه همانطور باز و تصويرگل همان
به است ، فن پرورده دست كه بو و خوشرنگ گل شاخه يك واقعي
قرار راستي ، است؟ چطور حالت !سلام":بگويي مقابلات طرف
"!كند؟ تهيه برايت عاطفه و احساس چقدر نوين تكنولوژي شد
نخواهد دور زياد رود ، پيش اينگونه كنوني دنياي انسان اگر
را غذايي معجزهگر ، شاسي يك به اشاره با اينكه بود ،
آنكه بدون !را آب شبيه چيزي ديگري شاسي با و دهي سفارش
به اشاره با شايد يا و !باشي كرده احساس ازآنها طعمي
برايت را هويت مانند چيزي بخواهي او از پيچيده ، دستگاهي
با اينكه يا كند؟ قسمت انسان با را تنهايي يا كند تهيه
به بزرگ ، و كوچك تكمه ميليونها از ديگر تكمه يك زدن
و عشق جوهر از اثري هيچ كه بهادار اوراق بورس بازار
:كني سوال و شوي وارد نميشود ، مشاهده درآن خالصانه احساس
دلتنگي و اشك و شادي و تلاش و احساس و عشق و اميد قيمت"
امروز بورس بازار در !حسرت حتي و وصال و كمك و ملال و
"!است؟ چند
تكمه بينهايت از ديگر يكي فشردن با شايد باز اينكه يا
اصلي تركيب به رسيدن پي در !معقول بشر دستساز مترقي
پروژكتور بزرگترين رفته ، دست از زمان دريغ با خويش ،
آزمايشگاه و هوايي پايگاه از را زمين كره روي اختراعي
دستگاههاي اقسام و انواع در و برداري فلان زيرزميني
وارد !نزديك و دور باسيم و بيسيم چيچينتي و اينترنتي
چه و بودي كه ميدانستي كه روزهايي از تشنهتر و شوي
خوش دل":كني سوال مطبوع ، تمناي كدام دنبال به و بودي
"چند؟ سيري
"!است؟ مثقالي عاطفه"
"برسد؟ رجعت به كه تا كند چه وبشر ، "
"!است؟ كسي چه بفهمد كه تا كند چه"
***
انگار.نيست كسي به كسي ديگر.است شده بدي دنياي دنيا ،
ديگر كردهاند ، فراموش را خود همه !اختيار و جبر روي از
حتي رنج كسي ديگر !نميتپد نوعدوستي و محبت براي كسي قلب
از احوالپرسي و بازديد و ديد براي هم را كوتاه خيابان دو
و است شده پير جواني در كه مردي براي دلسوزي يا بيمار يك
ندارد را دولتي بيمارستان توماني سههزار و سي حساب صورت
به رسيدن ياد به كسي ديگر !نميدهد راه خود به بدهد ، كه
و مفلوك پيرمرد آن يا تنها پيرزن آن تنهايي و نياز و درد
فلسفه به كسي ديگر !نيست رسيده بنبست به يتيم بچه آن يا
.نميكند فكر گرسنه ، يا است سير همسايهاش شكم اينكه
دفتر و قلم و كتاب به نياز كه محصلي بچه ياد به كسي ديگر
سرما تحمل فشار از زمستان در پاهايش كه كودكي و دارد
تا عوض در...كسي ديگر !نميافتد ميشود ، رماتيسم دچار
موبايل و جكوزيدار آپارتمان و خانه فكر به بخواهد دلتان
تغيير و پاجرو و پرشيا و بانكي صفرحسابهاي اضافه و
بيستاره آسمان بافتن و !هفته روزهاي طول در دكوراسيون
شمال و مغرب و مشرق و راست و چپ و پايين و بالا طبقه هشت
!شهرت شهرت ، نام ، نام ، حك و پاساژ و مجتمع و برج و جنوب و
...
و هزار سه و دوهزار انسان است انساني چگونه راستي به و
!؟...و چهارهزار
***
و بنشيني صحبتاش پاي زمان هر كه است ديدهاي دنيا پيرزن
!خبري؟ چه !دنيايي؟ چه":ميگويد خبر؟ چه دنيا از بگويي
اينطوري مردم چرا نميدانم !شده تمام بوده چه هر انگار
همديگر همه ، انگار.نيست هيچكس به هيچكس ديگر !شدهاند؟
ثواب نه كسي ديگر اينكه مثل !كردهاند فراموش را
بياعتنايي همه اين با !عاقبت نه و خير نه و ميخواهد
كه ما زمان ديگر ، است معلوم هم نتيجهاش خوب هم ، به مردم
.خوشبخت و بودند روزي خوش همه هم همين براي !نبود اينطور
حمايت هم از و ميگرفتند را همديگر دست چون چرا؟
خوبي كار هر در تا ميكردند سعي آدمها اصلا.ميكردند
در كه پيرمردي آن مثل "!بيافتند جلو قدم تا ، صد هم از
يك به داد را سفرش خرج اما ميسوخت خدا خانه زيارت حسرت
زيارت به ظاهر به كه چه اگر آنوقت.يتيمدار زن بيوه
مشغول خدا خانه در را او واضح خيلي همراهانش اما نرفت ،
آدمها معلومات هرچه چرا نميدانم امروزه اما !ديدند طواف
!ميبرند ياد از بيشتر را خود بودن انسان ميشود ، بيشتر
و تلاش بابا ، :بگويد جماعت اين به كه نيست كسي نميدانم
و دنيا و زندگي پيشرفت و علم و سواد خود ، جاي به تقلا
تو خود ، جاي به هم غريب و عجيب دستگاههاي اينهمه اختراع
.يا است خير تلاش اينهمه از منظورت و ميكني چه و هستي كي
مثل شدهاند كه خبردارن جماعت اين خود نميدانم ؟..
به هي بينتيجه و بيهدف اما دارد صدا كه سرگردان يكتوپ
!ميخورد؟ آنطرف و اينطرف
***
را فيلمي كه بود زماني چه در نميآورم خاطر به درست
در.ديدم تلويزيون كودك برنامه در قضايا همين پيرامون
زمين كره از را موجوداتي فضايي انسانهاي فيلم اين
فلان سفينه در خود زندگي مقر به را آنها و ميربودند
و فنون و علوم اقسام و انواع با را آنها سپس و ميبردند
آشنا زمينيها ، تصور قابل غير پيشرفته تكنيكهاي
و احساس كه آنچه هر از را مغزشان حاليكه در ميكردند
بود ، مسايل چنين اين و دوستي و محبت و عشق و تفكر
ديكته را خوشبختي او به آخر در و بودند داده شستوشو
تو ديگر":ميگفتند شده تكرار عبارت يك در و ميكردند
"!كرديم خوشبخت را تو ما شدي ، خوشبخت
دست به نه خود ، دست به امروزه بشر كه سرنوشتي آيا حالا و
به و نمودن محروم ميكند ، و كرده انتخاب فضايي موجودات
آيا نيست؟ بودن انسان از خود خوشبختي كشاندن عمدي نابودي
زيادهخواهيها از ملغمهاي كه گذراندن را عمر سبك بدين
ضعف و مناسب ظرفيت رعايت عدم و تقليدها و طلبيها ناحق و
عشق فقدان و صحيح تفكر عدم و فقر خط ايجاد و اعتقاد
نبود و انرژي رفتن هرز قدرتطلبي ، و زورگويي و حقيقي
است؟ صحيح داده ، جاي خود در را...و مرگ باور و صداقت
به يا و زندگي سخت شرايط در شدن غرق فرض به آيا اينكه يا
-اختياري گوناگون تنگناهاي در گرفتن قرار مختلف انحاء
و ناهمگون و نارسا مسايل بسياري وجود يا و اجباري ،
ميتواند است ، ماشيني زندگي ارمغان همگي كه نامتجانس
بقاي سلامت رفتن بين از براي كنندهاي قانع و قاطع دليل
انگيزههاي به خود چسبانيدن آيا باشد؟ انسانها طبيعي
محكم عامل ميتواند جماعت ، بقيه از جدايي و دوري و فردي
تكتك زندگي و سرنوشت مابقي نجات براي كنندهاي تضمين و
بگوئيم بخواهيم اگر است روشنتر روز از !بشود؟ انسانها
قدرت كه شد خواهد خوشبخت و رها و آزاد زماني انسان
و منيتطلبيها و خودخواهيها بند از را خود جداسازي
جهل ، و طمع و حرص و پوشالي و گذرا وقدرتهاي جاهطلبيها
وعلم آگاهي با و كرده جدا !دارند را علم بر غلبه قصد كه
كه آنچه روي بر را چشمانش داده او به خداوند كه بينشي و
در كه امكاناتي همه از و كرده باز است ، زندگي حقيقت
.نمايد استفاده معقول و صحيح نحوي به دارد ، اختيار
نيز انسان ميان ، اين در و دارد قيمتي چيز هر كه ميدانيد
بيانتهاها ماوراء در كه قيمتي.است برخوردار قيمتي از
در كه باشد آني دنبال به آنكه مگر شد نخواهد مشخص نيز
دو - يك نينديشد هيچ كه انساني !نيست انسان شان و منزلت
تمنيات تطميع براي روان كه انساني.نيست بيشتر چند ، روزي
.است خويش نابحق
امكاناتش اشتباهكاريهاي و استفادهها سوء به كه انساني
پيشرفتهاش جهل دهنده نشان كه را خود منفي علم و زده دست
و گذارد نمايش به است ، پيشرفتهترش تكنولوژي مثلا در
انساني به مثال عنوان به.ريزد هم به چيز همه تا شود سبب
بسازد اعتيادآور مواد دارو ، از علم ، از سوءاستفاده با كه
تخريب...و طبابت و رياضي -فيزيك -شيمي همچون علومي از و
آهنيني پرنده غولهاي يا و شود موجب را وطبيعت انسانها
هدفگيري و تكنيك با را بمبها واقسام انواع كه بسازد
سرازير بيخبر جا همه از زنده موجودات سر بر دقيقتري
كشف پي در هميشه جاهلانهاي محاسبات با اينكه ويا كند
زمين كره درخاك وغارت قتل و كشتار براي موثرتري عوامل
اختراع يك قالب در كه مركباش جهل از استفاده با و برآيد
فلان سري عملكرد فلان از آگاهي براي است ، گرفته جان بديع
كه شده گرفته كار به علمي پيشبينيهاي طريق از سازمان ،
بهتر سرانجامي لحاظ به آن اصلي پايهريزي قطع طور به
و كرده بوده ، استفاده شده گرفته نظر در زميني مردم براي
سرك غيره ، و نتي چيچي دستگاه فلان به منقطع يا ممتد
افراد آرام و عزيز زندگي و گرامي جان به بعد و كشيده
انگولكي با را چيز همه و افتاده !زميني جامعه در غوطهور
زمينه در ترقي هم را آن نام و ساخته منهدم و نابود
انسانهاي اهميت حائز علمي نوين دستاوردهاي و اكتشافات
؟!!نمود اطلاق ميتوان چه گذارد دانشمند و خلاق و متفكر
براي مغزها ، افتادن كار به اثر در كه علمي پيشرفت از آيا
آنها ضد بر بايد ميشود و شده حاصل خاكي كره مردم رفاه
!است؟ انجام حال در سالهاست كه عملي يعني !نمود؟ استفاده
به باز و !ديگر انساني عليه انساني !ديگر ضدبشري بر بشر
و ترقي و پيشرفت از استفاده سوء مشخصتر گونهاي
زندگي مناسبتر چرخش و امكانات تسهيل براي كه تكنولوژي
؟!است شده ديده تدارك و تهيه بشر
حدي در را موارد اين بارز نمونه ميتوان ، تامل اندكي با
و مناسبات و درگيريها و جنگها اقسام و انواع در بالا
حد در و ابرقدرتها چندشآور و مطرود وبازيهاي روابط
وآگاهي ، رشد فاقد جوامع افراد مابين پستتر و پائينتر
وبارها بارها
.كرد ملاحظه گوناگون صورتهاي به
متفاوت حالتهاي در بشري اجتماعات حتي اگرچه كه ملاحظاتي
عمل در اما است بوده متنفر آنها از
به و است گرفته كار به را ، آنها اجتنابناپذير صورتي به
است شده موجب اجتنابناپذيري مساله همين دقيق طور
سرگردان انسان يقين طور به و حاضر قرن انسان سرگرداني
به كه نمودي !بيابد و يافته عيني نمود بعد ، قرنهاي
به...و امكانات نوع -زندگي نوع -محيط -سن -شرايط تناسب
!است پذيرفته عينيت گوناگون واكنشهاي و مختلف گونههاي
علم !زمان پيشرفت با معكوس تناسبي.سرگردان انسان انسان ،
-ترقي آمدن بوجود براي بتواند اگر كه شعوري شعور ، و
را دنيا كند ، درك را برتر تكنولوژي و علوم پيشرفت -توسعه
خواهد پرطراوت و زيبا گلستاني يا و موعود بهشت به تبديل
در تكامل پرشتاب گامهاي چه هر متاسفانه اما !نمود
پسرفت ميشود ، نزديكتر صعود به بشري اكتشافات و اختراعات
!ميگردد شديدتر همنوع با ربط و هستي چگونگي از بشر درك
در اوليه دانشمندان و مكتشفان و مخترعان اگر حتم طور به
علم مسير در ترقي كه ميشدند واقف نكته اين به خويش زمان
و تنش دچار انساني ارتباط و شيرين زندگي شد خواهد موجب
متوقف را فعاليتهايشان همه ترديدي بيهيچ شود ، پسرفت
زميني يا اختراع ، و اكتشاف و تحقيق جاي به و ميساختند
آبگوشت پخت مشغول يا ميبافتند ، ياحصيري ميزدند ، شخم را
اسب گلههاي يا و ميشدند..و گلي و سنگي ديزي در
ميكردند انتخاب را نمدمالي حرفه يا و ميكردند جابهجا
مدرن زندگي به بخشيدن وسعت براي آنها هدف چراكه ، ...ويا
را بشر افراد دوري موجبات متفاوت اشكال به كه نبود اين
چند بيسروته معادله هزارهزار قالب در هم آن يكديگر ، از
روحيه و برند سوال زير را هويتشان و آورند فراهم مجهولي ،
نهايت در و بدمند روحشان در را وافسردگي تنهايي و نگراني
چه و كيست نداند كه كنند سرگرداني انسان به تبديل را او
؟!بكند بايد چه و ميخواهد
نسلهاي و بعد نسل شامل كه بشر خود گناه بين اين در البته
روح و جسم آنقدر كه چرا !نيست اندك نيز است بوده بعدتر
نموده اسير غيراصولي ، زندگي يك عنكبوتي تارهاي در را خود
درستيافتن ، براي نميدهد تشخيص و نميداند ديگر كه است
دچار آسان خيلي آنكه نتيجه.كند فكر درست بايد ابتدا
امور پيشرفت تحمل ظرفيت كه آنجايي از و ميشود سرگرداني
به انسان دستيابي و رفاه براي آنها همه واقع در كه را
و يادبرده از را بهترينهاست به رسيدن براي بيشتر زمان
را بيراه و راه جاي كه ميشود سرگرداني انسان به تبديل
كه ميرسد ويراني آباد ناكجا به و ميگيرد اشتباه هم با
بدبختي براي ضامني و است احساسي متعقل انسان انهدام مرز
!او ابدي سرگرداني و
رستم مشهدي فاطمه
بالاترين توسعه حال در كشورهاي در زنان
دارند را اقتصادي فعاليت ميزان
بالاترين توسعه حال در كشورهاي در زنان :اجتماعي گروه
.دادهاند اختصاص خود به را اقتصادي فعاليت نرخ
عمران برنامه سال 2000 انساني توسعه گزارش براساس
با 9/80 آرام اقيانوس در سليمان متحد ، جزاير ملل سازمان
ترتيب به و 1/80 با8/80 افريقا در اوگاندا و غنا درصد ،
.هستند دارا را اقتصادي فعاليت نرخ بالاترين زنان
در تايلند نيز و آنگولا و روآندا آفريقايي كشورهاي
.كردهاند كسب را بعدي رتبههاي شرقي جنوب آسياي
اقتصادي فعاليت ميزان ميانگين:است آمده گزارش دراين
حدود 31 با عربي كشورهاي كه است درصد جهان55 در زنان
.كسبكردهاند را رتبه پايينترين درصد
درصد حدود 56 يافته توسعه كشورهاي در زنان كه حالي در
.دادهاند اختصاص خود به اقتصاديرا فعاليت
كارگر ميليون حدود 250:است آمده همچنين گزارش اين در
كه دارند اشتغال كار به توسعه حال در كشورهاي در خردسال
.ميدهند تشكيل دختران را آنان نفر ميليون 110
از بعضي در زنان روزانه كار ساعات ميانگين ديگر سوي از
نمونه طور به كه است دقيقه توسعه617 حال در كشورهاي
.كرد اشاره بنگلادش و كنيا به ميتوان
عنوان دقيقه يافته 430 توسعه كشورهاي در ميانگين اين
اشاره هلند اروپايي كشور به ميتوان آنميان از كه شده
.كرد
:اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون
ازمطبوعاتمستقلاست سياستوزارتارشادحمايت
نشريات مسئول مديران محاكمه است داده وعده قضائيه قوه
شود انجام سريعتر چه هر توقيفشده
ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون :اجتماعي گروه
ابزارهاي و نهادها به مردم اطمينان:گفت اسلامي
جهت همين به و است ايران كنوني ضرورتهاي از اطلاعرساني
به درستي به را اطلاعات كه مستقل مطبوعات از ارشاد وزارت
.ميكند حمايت كنند منتقل جامعه
سرپرستان و خبرنگاران جمع در ديروز شهيدي شبان دكتر
عمومي روابط مسئولان و كثيرالانتشار روزنامههاي
مطبوعات:افزود سنندج ، در كردستان اجرايي دستگاههاي
و ارزشها اسلامي ، جمهوري به كه نيست اين معناي به مستقل
تحت كه است آن معناي به بلكه نباشند ، پايبند انقلاب
حامل و نكنند منتشر اطلاعات و اخبار خاص جمعيت يك تاثير
.باشند اسلامي جمهوري نظام حاكميت و رسالت و اصالت
چنين اگر:گفت مستقل مطبوعات وجود ضرورت به اشاره با وي
را درست اطلاعرساني كانال مردم و باشيم نداشته مطبوعاتي
.ميكنند ضرر نظام هم و مردم هم بدهند ، دست از
و صدا در هست كه آنگونه واقعيتها اگر:كرد خاطرنشان وي
حزبي منافع آن انتشار در و نشوند ، منعكس مطبوعات و سيما
آن از را خود اطمينان مردم شود ، گرفته نظر در گروهي و
خوشبين شده ارائه اطلاعات به و ميكنند سلب رسانه
.بود نخواهند
اطلاعات و اخبار از اطمينان سلب صورت در داد هشدار وي
شرايط در مردم مطبوعات ، و سيما و صدا توسط شده ارائه
ميشوند بياعتنا رسانه اخبار و درخواستها به كشور حساس
حضور صحنه در باشد داشته نياز كشور كه شرايطي در و
.يافت نخواهند
ادامه در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون
و ياس فضاي حاكمشدن موجب را مطبوعات درازمدت توقيف
با خود مذاكره از و خواند درمطبوعات سرخوردگي و نااميدي
كه داد خبر گذشته روز دو در قضائيه قوه در مسئول مقام يك
مديران محاكمه سريعتر چه هر ميشود تلاش است داده وعده
.شود انجام شده توقيف نشريات مسئول
از قضائيه قوه و مطبوعات گله به اشاره با همچنين وي
بايد قضائيه قوه هم و مطبوعات هم:شد يادآور همديگر ،
.كنند رعايت و درك را همديگر محدوديتهاي
را تلقي اين ارشاد وزارت كه كرد تصريح حال عين در وي
قرار هم مقابل در قضائيه قوه و مطبوعات كه ندارد
.گرفتهاند
امنيت تامين براي تلاش ضرورت بر ادامه در شهيدي دكتر
مطبوعات دستاندركاران همه فرهنگي و قضائي فكري ، شغلي ،
مديران و خبرنگاران ويژه به صنفها همه:گفت و كرد تاكيد
در نيز مسئولان و باشند داشته شغلي امنيت بايد نشريات
.كنند رعايت را آنان شان خبرنگاران با برخورد
و مطبوعات نوشتههاي تحمل بايد مسئولان:افزود وي
را جامعه واقعيتهاي بيان شهامت بايد نيز خبرنگاران
.باشند داشته
ادامه در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون
عملكرد منصفانه نقد به را جرايد نويسندگان و خبرنگاران
آنان و خواند فرا جامعه واقعيتهاي از طرفداري و مسئولين
و ظرفيتها به توجه بدون مردم مطالبات به پرداختن از را
مردم مطالبات طرح:گفت وي.داشت حذر بر دولت تواناييهاي
كاري دولت تواناييهاي و امكانات گرفتن درنظر بدون
.نيست منصفانه
از يكي در نشريه يك مديرمسئول محاكمه از همچنين وي
هيات حضور بدون دادگاهي در كه داد خبر كشور استانهاي
بر حد نيز فورا و شده محكوم شلاق ضربه تحمل 74 به منصفه
اعلام زمينه اين در بيشتري اطلاعات وي.است شده جاري وي
.هستيم قضيه پيگير ما:گفت وي.نكرد
سالهاي در زنان مطالبات :بروجردي اشرف
است يافته افزايش اخير
به :گفت كشور وزارت بانوان امور كل مدير :اجتماعي گروه
زنان مطالبات خود ، حقوق بر تسلط و اطلاعات افزايش دليل
.است يافته افزايش حكومت و دولت از اخير سالهاي در
:افزود "بروجردي اشرف" اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
بانوان قشر براي كه است اين بر نظام كلي تاكيدسياستهاي
وجود محدوديتي نوع هيچ امكاناتجامعه از بهرهگيري در
جامعه در زنان توانمنديهاي و مشكلات انعكاس بر وي.ندارد
زن از كه چهرهيي:افزود كردو تاكيد رسانهها توسط
و درصدا ناتواني يا و خرافهپرستي مظهر مانند ايراني
غير و نامطلوب ميشود ارائه ملي رسانه يك عنوان به سيما
بانوان مشكلات بندي تقسيم و شناسايي:گفت وي.است واقعي
زنان ، اجتماعي و فرهنگي تحقيقاتيشناسنامه طرح اجراي با
و تشكيل دستگاهقضايي ، در آنان حقوق احقاق بر تاكيد
دورههاي برگزاري و بانوان ويژه تعاونيهاي گسترش
كميسيونهاي شده اجرا برنامههاي جمله از آموزشيمديريتي
:افزود وياست گذشته سال سه كشوردر وزارت بانوان امور
كاركنان درصد كه 70 تعاونيهايي سهمآورده از زنان معافيت
و استانها در جوان دختران خانههاي ايجاد هستند ، آنهازن
از گذشته سالهاي طي خانواده زندر حقوق سمينار برپايي
به بهادادن براي بانوان امور كميسيون ديگراقدامات
سال 1375 سرشماري اساس بر:گفت وياست زنان خواستههاي
را دولتي شاغليندستگاههاي كل تعداد از درصد حدود 7/13
براي پارسال از همچنين:افزود وي.ميشوند شامل بانوان
اعتبارات پنجدرصد نيازمند زنان اقتصادي وضعيت بهبود
به كشور صنعتي و تجاري آزاد مناطق استانداريهاي ويژه
.است يافته اختصاص امورزنان
حقوق احقاق راه تنها اجتماعي مشاركت
است زنان
در مشاركتها توسعه و اجتماعي امور معاون :اجتماعي گروه
كردن فراهم با بايد:گفت كشور زنان مشاركت امور مركز
خويش حقوق به رسيدن براي را آنان زنان تعالي و رشد زمينه
.كرد ياري
در بنيانيان خانم بوشهر ، از همشهري خبرنگار گزارش به
درصد از 57 بيش حضور:افزود بوشهر استان شاغل زنان همايش
از حاكي خود عالي آموزش مراكز در شده پذيرفته بانوان
زندگي و اجتماعي عرصه در زنان فعال مشاركتجويي روحيه
.است مسلمان زن واقعي جايگاه به رسيدن براي
حقوق به دستيابي:گفت نيز بوشهر استاندار همايش اين در
سياسي ، عرصههاي در آنان فعال حضور با تنها زنان واقعي
.ميشود محقق اقتصادي و اجتماعي
از اعم جامعه اقشار همگي مدني جامعه شعار در:افزود وي
در خود توانايي از استفاده با همگام بايد مرد و زن
زنان مدني تشكلهاي ايجاد بر وي.كنند مشاركت امور پيشرفت
بحق خواستههاي تحقق و بانوان مشكلات و مسائل رفع براي
.كرد تاكيد آنان
را انقلاب دادگاه سياسي ، جرم تعريف
باز سياسي و مطبوعاتي جرايم به رسيدگي از
داشت خواهد
رسيدهايم نقطهاي به ما:گفت مزروعي علي :اجتماعي گروه
و است شده مطرح ضروري امر يك عنوان به اصلاحات كه
همه به بخشيدن تحقق يعني تعريف يك در هم اصلاحات
گفتوگو در اصفهان مردم نماينده.اساسي قانون ظرفيتهاي
مطلب اين بيان با ،"ايسنا" ايران دانشجويان خبرگزاري با
بر مبني اساسي قانون اصل 168 ماندن معطل به اشاره با
علني رسيدگي بر صراحتا اصل 168 در:گفت سياسي جرم تعريف
تاكيد منصفه هيات حضور با و مطبوعاتي و سياسي جرايم به
.شود محقق عملي بهصورت بايد اصل اين لذا است ، شده
جلب براي اساس اين بر:داد ادامه اصفهان مردم نماينده
جرم اولا هزينه كمترين با و مردم گسترده حضور و مشاركت
عدم صورت اين زيرادر شود تعريف شفاف صورت به بايد سياسي
.ميشود تلقي آن برخوردبا حكومت ، از انتقادي هر شفافيت ،
شوند ، جرم مرتكب افرادي اگر ثانيا:كرد اضافه وي
اين و گيرد قرار عمومي افكار داوري تحت بايد اتهامشان
.ميكند ظهور منصفه هيات قالب در عمومي افكار
درباره خود سخنان از ديگري بخش در اصفهان نماينده
حال در:كرد تصريح سياسي جرم قانون تصويب قانوني مراحل
آماده را متني است ، قانون اين مجري كه قضائيه قوه حاضر
و شود داده دولت به دادگستري وزير طريق از كه است كرده
طبعا و ميشود مجلس وارد لايحه يك صورت به احتمالا
اين در را ديدگاههايش خود بررسيهاي و بحث در هم مجلس
به هم علني صحن در نهايتا و كرد خواهد منظور لايحه
.ميرسد تصويب
جرم لايحه ارائه در قضائيه قوه شدن پيشگام از مزروعي
لايحه اين:گفت و كرد ياد مثبت اقدامي عنوان به سياسي
كرد خواهد تغييراتي مجلس نمايندگان نظريات لحاظ با قطعا
.باشد زمينه اين در جامعه مطالبات از بخشي پاسخگوي تا
طريق از كه تخلفاتي تمام:كرد تاكيد اصفهان نماينده
مادي زيراعنصر است مطبوعاتي جرم ميگيرد صورت مطبوعات
به معطوف سياسي جرايم كه حالي در است مطبوعات جرم ،
درواقع كه است سياسي افراد و احزاب گروهها ، فعاليتهاي
يادآور همچنين وي.دهد رخ است ممكن اجتماعي عمل جريان در
قانون اصلاح و سياسي جرم تعريف و تدوين با بهطوركلي:شد
بحث به ورود از انقلاب ، دادگاه چون دادگاههايي مطبوعات
، احزاب و مطبوعات.ميشوند منع سياسي و مطبوعاتي جرايم
دفاع مردم پايدار حقوق از ميخواهند كه هستند نهادهايي
و عرفي بهصورت بايد شوند مرتكب هم جرمي اگر و كنند
.شود دانسته جرم عمومي
شد بازداشت دانستنيها مديرمسئول وكيل
روز دادگستري وكيل فروغي ، جداري محمدعلي :اجتماعي گروه
به رسيدگي دادگاه شعبه 1413 توسط ماه شهريور هفتم گذشته
.شد بازداشت دولت كاركنان جرايم
(ايسنا) ايران دانشجويان خبرگزاري خبرنگار گزارش براساس
همسر شكايت پي در فروغي جداري آگاه ، منبع يك از نقل به
از پس و احضار دادگاه به مدعيالعموم و بهزادي فرانه
.شد بازداشت دادگاه رئيس سوي از بازجويي
و اكاذيب نشر فروغي جداري اتهام آگاه ، منبع اين گفته به
بهزادي فرانه تحريك وسيله به نظام عليه تبليغ در معاونت
و كذب مطلبي قرائت و آمريكا راديو با وي دادن ارتباط و
.ميباشد نظام نهادهاي عليه شده ديكته
دادگاه شعبه 1410 در پيش چندي بهزادي فرانه است گفتني
واگذاري اتهام به مرتضوي قاضي رياست به مطبوعات
آن به اهانت و نظام عليه تبليغ و غير به نشريه غيرقانوني
.شد شناخته مجرم
رجايي شهيد جشنواره سومين سوي از
و نقد در برتر رسانه همشهري روزنامه
شد شناخته اداري نظام مشكلات بررسي
مديران ، معرفي با رجايي شهيد جشنواره سومين :اجتماعي گروه
.داد پايان خود كار به كشور نمونه واحدهاي و دستگاهها
و توسعه هدف با كه جشنواره اين ما خبرنگار گزارش به
داشت جريان روز چهار مدت به سازماني مطلوب رفتار ترويج
در را نمونه دستگاههاي و مديران خود روز آخرين در
معرفي عمومي نهادهاي و سازمانها و دولتي وزارتخانههاي
روزنامه اجتماعي سرويس مطبوعات و ارتباطات بخش در.كرد
و مسائل بررسي و نقد در جديت و تلاش دليل به همشهري
از و شد شناخته برتر رسانه عنوان به اداري نظام مشكلات
اهداء با همشهري اجتماعي سرويس دبير بيات فريبرز زحمات
جشنواره اين در آمد ، عمل به قدرداني تقدير لوح و جايزه
به و اطلاعات و اخبار بخش در اطلاعات روزنامه به همچنين
لوح و جايزه مناسب تصويري پوشش بهخاطر سيما دوم شبكه
.شد اهدا تقدير
ما كشور كنوني معضل :جمهور رئيس مشاور
نميداند علم را "مديريت"كه است اين
كشور كنوني معضل :گفت جمهوري رئيس مشاور :اجتماعي گروه
آن براي و نميداند علم را "مديريت" كه است اين ما
.نميكند صرف هزينهاي
اموراستخدامي سازمان سابق دبيركل باقريان ، محمد مهندس
شهيد جشنواره سومين برگزيده زنان از مراسمتقدير در كشور
باهنر و رجايي شهيدان وخاطره ياد گراميداشت ضمن رجايي ،
براي فرزندانمانميخواهند كه وقتي حتي متاسفانه:افزود
و فني علوم به اول كنند ، تصميمگيري خود تحصيل ادامه
ناشي امر اين كه انساني علوم به سپس و ميدهند پزشكيبها
.است جامعه غلط فضاي از
در كردهايم جفا دركشورمان مديريت به ما:داشت اظهار وي
در كه كساني دنيا ، پيشرفته كشورهاي از دربسياري كه حالي
نخبگان يافتهاند ، تبحر بويژهمديريت انساني علوم حوزه
.ميدهند تشكيل را جوامع آن
هر جامعه در امروز متاسفانه ، :افزود جمهوري رئيس مشاور
ميكند گمان ميگيرد ، قرار تصميمگيري از درمسندي كه كس
كردن"مديريت" و نيست كهچنين حالي در ميكند مديريت كه
.ميخواهد را خاصي توانمندي و دانش
دانست توانمندي نوع عاليترين را مديريتي توانمندي وي
توانمندي:داشت واظهار كند كسب را آن انسانميتواند كه
در دانش اين بكارگيري توان"،"مديريت دانش" شامل مديريتي
آييننامهها ، ساختار مقررات ، قوانين ، " ،"عمل صحنه
تلفيق و "ماهر و متخصص انساني نيروي مناسب ، تشكيلاتي
.است يكديگر با اينعوامل همگي
:گفت توسعه در مديريت نقش به اشاره با باقريان مهندس
زيرا بگذرد ، "مديريت توسعه" مسير از ناگزيربايد "توسعه"
و است مديريتي افزايشتوانمندي توسعهاي هر نياز پيش
و فرهنگي اجتماعي ، اقتصادي ، توسعه به بخواهيم چنانچه
توسعه مديران و مديريت بايد يابيم دست متوازن سياسي
.باشيم يافتهداشته
|