هستي جهان بر خداوند ربوبيت معناي در تاملي
گراك كنف :نوشته
جلالي جمشيد :ترجمه
آن ، سنتي معناي در شناسي شرق عصر پايان از پس :جستارگشايي
غربي دانشوران ميان در شرق به نگاه از تازهاي دوره
شكل دوره همين در نيز اسلام درست و دقيق شناختشد آغاز
و انديشمندان برخي غرضورزانه ، پژوهشهاي جاي به و گرفت
ايمان و مفاهيم ژرفاي و كنه تا كوشيدند غربي پژوهندگان
سرانجام اما بود دشوار راهي اين.كنند كشف را اسلامي
آموزههاي بر مبتني و متعادل مطالعات از بارزي جلوههاي
كثرت و برحجم آتي سالهاي در ميرسد نظر به.آمد پديد جدي
اين اساسي مفاهيم و اسلام شناخت حوزه در تاملات و مطالب
مفهوم در تاملي حاضر ، مطلب.شود افزوده بسيار الهي دين
ترجمه كه است "جهانيان پروردگار" معناي به "ربالعالمين"
چنين هست نيز حاضر مقاله عنوان كه انگليسي به آن لفظي
است كوشيده نويسنده.Lord of theWorldsبود خواهد
خدا به اعتقاد و ايمان از مسلمانان كه را متفاوتي مفهوم
همه در و ميكنند درك وي رحمت و ربوبيت محضر در حضور و
تحليل مورد را ميشود واقع موثر زندگيايشان جنبههاي
مطالعات از ميتوان را مقاله اين مجموع در.دهد قرار
.دانست شناسان اسلام نوين نسل جديد و مفيد
معارف گروه
( العالمين رب ) جهانيان پروردگار
برويم مسجد به است بهتر اسلام فهم دايره به ورود براي
لحاظ به اگر اما.نماييم مراجعه لغت فرهنگ به اينكه تا
و نقص قبول با بايد ما نباشد ممكن مجالي چنان مادي شرايط
اين.گيريم بهره آن از دارد وجود دوم روش در كه كمبودي
و رمزوراز ساده ، بسيار دايرهالمعارفها ، كه است واقعيت يك
طريق اين از و ميريزند فني نكات قالب در را موجودات روح
آئين واقعي فهم براي.ميبرند بين از را امور اين حقيقت
آنها نماز محل و عبادي اماكن در نحوي به بايد مسلماني
به قرآن آنها ، مقدس كتاب تلاوت شنيدن از تا كنيم درنگ
با مسلمانان كه را نشاط و ضربان و روح آن و بياييم هيجان
به امانماييم احساس خود در ميآورند بدست گرفتن روزه
سفر اين در كه داريم آن به نياز بيرون از ناظران عنوان
تحقق براي.بپردازيم علمي منظم تلاش و جهد به دروني ،
مشوق و مكمل علمي تتبع و همدردي است لازم امري چنين
است عامل دو اين همراهي و مشاركت با تنها.باشند يكديگر
.شناخت را اديان ميتوان كه
با زيرا.بيهمتاست اديان تمام بين در عرب ، عظيم توحيد
.است عام اسم يك خود كه ميشود اشاره نام اين به عنواني
رودخانه و سرزمين يك از را خود نام هندوئيسم آئين
شخصيت معناي از را خود نام بودائي دين.ميگيرد
يك از را خود نام يهود دين.است كرده اخذ آن بنيانگذار
كار و مسيح عيسي از را خود نام مسيح دين و ميگيرد قوم
گرايي(ص)محمد تعبير هيچگاه كه اسلام.ميگيرد او بزرگ
نام.دارد تفاوت اديان اين همه با نرفته بكار آن درباره
پروردگار قدرت برابر در تسليم معني به دقيقا (اسلام)
بنابراين و ندارد بزرگي حروف هيچگونه عربي زبان.است
در عام و خاص اسامي بين مهم فرق براي وسيلهاي هيچگونه
شاملي و جامع واژه مورد دو هر براي زبان اين.نيست كار
اشاره خدا برابر در تسليم به عمل هم تا ميبرد كار به را
معرفي اسلام عنوان به را عمل اين تاريخي تجلي هم و نمايد
و اراده تسليم به كه است كساني دين اسلام دين.نمايد
هفتم قرن در دين اين و دارند اعتقاد خدا برابر در خواسته
(خدا برابر در تسليم) اسلام بين فرق.كرد ظهور عربستان در
معاني اين بين در كه مشابهي فرق با را (تسليم) اسلام و
(Labor)كاركردن ميكنيم ، مثلا مقايسه هم با دارد وجود
. كار اداره (Labor) با
يعني داريم ، سروكار امر دو با اينجا در ديگر عبارت به
فينفسه شيء آن ، خارجي تبلور و است ويژه عقيدهاي اسلام
آنرا و داده سازمان اسلام به اسلام.قرارگاهش در شيء و
هويت متعبد مسلمانان به اسلام.ميبخشد هويت و حفظ
و است فاعل اسم عربي زبان دستور در مسلم.ميبخشد اسلامي
معناي مسلم واژه همين اسلام ، واژه خود بازمانند
و عقيده خود از است عبارت اسلام.دارد دوگانهاي
و مسلم واژه هم اما هستند ، اعتقاد اين فاعلان مسلمانان
.شدهاند مشتق واحد لغوي ريشه يك از دو هر اسلام واژه هم
برطبق آنهم است ، مسلم يك ابراهيم حضرت نمونه ، عنوان به
آنكه از پيش قرنها كه بود موقعي اين و اسلام دين ديدگاه
به را مسلمانان قرآن ، يعني او مقدس كتاب و (ص)پيامبر
.باشد شناسانده را آنها تاريخ و بشناسد رسميت
براين ميگيرد سرچشمه عربستان در هفتم قرن از كه ديني
استمرار و ادامه واقع در حقيقي اديان تمام كه است اعتقاد
دين ، اين كه است اين دين اين اعتقاد واقع در و اسلامند
شكل دين ، اينهرجاست در صحيح عبادت شكل كننده كامل
.ميدهد بشر ديني فطرت به خاصي شده نهادينه و نهايي
روابط تمام بايد كه مسلمان ، فرد نظر از است بعدي اسلام ،
يك اسلامي عقيده بعد اين.باشند الهي رابطه اين فرع ديگر
ديگر ، نسبتهاي و روابط تمام بايد كه است اساسي جنبه و بعد
به هم ;است اديان خاتم دين ، اين.باشد آن فرع و مطابق
لحاظ به هم و ميدهد بدست حقايق از كه روشني توصيف لحاظ
رابطه قرآن.آموزشها و دستورات در حقيقي اعتدال رعايت
به و صحيح نسبتي در را بشر عبوديت و پروردگار عظمت بين
.ميدارد بيان روشن و قاطع طريقي
سرمدي ، قيوم ، مطلق ، قادر واحد ، وجودي خداوند ، وجود
همه بر است مطلق محيط كه است موجودي و ربالعالمين
از است عبارت اسلام معناي.دارد مطلق احاطه موجودات
و باشد داشته نظر در همواره را خداوند مسلمان ، فرد اينكه
و اصلي معناي خداوند ، فرمان تحت را ديني تكليف بر عمل
قاطعي و صريح بطور اسلام در انسان.بداند خود ، وجود شامل
قائل كه يهود دين برخلاف قراردارد ، خداوند با ارتباط در
اسلام در انسان ارزش.هستند ديگران با تمايز و گزينش به
تقسيم يكسان نحو به همگان بين كه است آدمي ذاتي كرامت
او هستي و ميآيد دنيا به الهي رحمت تحت انسان.است شده
حسابرسي به بازپسين روز در و است شده مقرر جاودانگي براي
انسان حال عين در و پرداخت خواهند او اعمال بازخواست و
خدا اندرز قابليت كه است يافته هدايت موجود اسلام نظر از
گونهاي به اسلام تعليمات تاثير تحت و است يافته را
.باشد داشته اطاعت خدا اوامر برابر در كه مييابد تربيت
.انسانهاست آفرينش علت اساسا خدا ، از اطاعت اين
.است شده بيان قرآن در همگي شد گفته كه عقايدي اين تمام
(ص)محمد حضرت كرد اعلام جهان در را عقايد اين كه فردي
دعوت ، اين به آن براساس بايد انسانها كه نمونهاي.بود
متعهد مومنان اجتماعي ، و ديني تكاليف در.بگويند پاسخ
طريق از.كنند عمل است آمده مقدس شرع در كه آنگونه هستند
در مسلمان يك فردي عبادي عمل كه است اعمالي چنين انجام
صرفا اگر.ميكند پيدا خارجي تحقق اسلامي هويت قالب
و شناسي ، باستانشناسي مردم به علاقه براساس بخواهيم
به محدود را اسلام عقايد ، مقايسه سبب به يا روانشناسي
.داد خواهيم دست از را اسلام ماهيت كلي به كنيم خاصي زمان
ميتواند دارند اديان ديگر پيروان كه نگرشي و مفهوم
باطني معناي به نسبت نميتواند اما باشد جالب برايشان
.كند ادا را مطلب حق نماز ، يا عبادات در مسلمانان خضوع
نكته اين به كه ميرسد نظر به مناسب بحث ، ادامه از قبل
از نظامي عنوان به اصل در اسلام توصيف كه كنيم اشاره
خدا به عقيده بر مبتني زندگي شيوه و انديشهها و افكار
همان به نميخواهيم ما اسلام معرفي اينگونه بااست
نظام يك عنوان به اساسا را ، اسلام دين مذكور ، معناي
در برسد برداشتي چنين به كسي اگرنمائيم معرفي كلامي
.است شده فهم سوء دچار مقال اين هدف به نسبت واقع
دين زيرا بگيرند ، نتيجه چنين است ممكن مسيحي خوانندگان
قائل كلامي تفكر براي ممتازي بسيار و غالب جايگاه مسيح
حساب به سنتي مسيحي تفكر در علوم ملكه كلام علم.است
ممتازي منزلت چنان رفته هم روي مسلمانان ، اما.ميآيد
در كلام علم يعني رشته اين.نبودند قائل كلام علم براي
و ثانوي نقش اسلامي تفكر عمده درجريان همواره فلسفه كنار
ميكنند ، اعتماد خدا به همواره مسلمانان.است داشته تبعي
در خدا به توجه و اعتماد اين اما گفتيم ، قبلا همچنانكه
دانش تجارت ، اخلاقيات ، مثل خاص امور به مربوط حوزههاي
نظامي ، امور صنعت ، اجتماعي ، روابط كشاورزي ، حكومت ، فني ،
عبادت محض ، علوم ادبي ، امور هنر ، اجتهاد ، تربيت ، و تعليم
.ميباشند خدا پيرامون كاوش و بحث هرگونه و
اين فقط نماييم صحبت اينباره در دقيقتر بخواهيم اگر
اسلام خداي اما.است كلام علم به مربوط كه است آخري
.كنيم نظريهپردازي و تامل او درباره صرفا كه نيست خدايي
سراسر در و شود پرستش بايد كه است پروردگاري او زيرا
مباحث فهم براي البته.شود اطاعت مقدسش فرامين از زندگي
كلام علم جنبههاي از بعضي به خدابايد درباره اسلامي
.نماييم توجهاتي
"ربالعالمين" درباره را خود سخن مطلب اين به توجه با
ان اشهد و الاالله لااله ان اشهد".مينماييم آغاز
.است صورت بدين اسلامي عقيده در شهادت "الله رسول محمدا
گواهي كه عبارتيميگويند هم "كلمه" را عبارت اين گاهي
شهادتين اظهار.(ص)محمد نبوت و خدا محض وجود به ميدهد
در مومني شخص هر.ميشود آغاز دروغين خدايان مطلق نفي با
.ميكند بيان را عبارات اين شهادتين اظهار مقدمه
قبيلهاي خرافههاي و بتپرستي پيامبرعليه عظيم نبرد
پنداشته كه متعددي شركآلود قواي به عقيده عليه و بود
پنهان دارند ، وجود تپهها در و باد در و چاهها در ميشود
را افسانهها اين كذب كه بود اين پيامبر رسالت.شدهاند
ترديدناپذير ربوبيت اعلام با را وهمي قواي اين از بيم و
خداوند الهي حاكميت كه است اين امر واقع.كند افشا خدا
به كه بودند مردمي اينها بلكه نداشت ، دفاع اين به نيازي
آلود خطا انحرافات به و بودند شده دچار گمراهي و ضلالت
.بود عقيدهاي چنين تكرار و تصريح محتاج و بودند شده دچار
وجود او جز چيز هيچ".نيست بستن جمع قابل "الله" واژه
اين اصلي الفاظ تعداد كه ندارد وجود روشي هيچ "ندارد
كه طوري همان درست.كنيم بيان صريح شكل به را واژه
برعكس اما دارند احساسي چنين "يهوه" مورد در يهوديان
و دارد اهميت بسيار خداوند به توجه و ذكر براي اينها
به اخلاص دادن نشان و پروردگار حمايت جلب براي درواقع
دربين "الله" لفظ.ميرود كار به دائم طور به خداوند ،
الفاظ همه از بيش ميبرند كار به مسلمانان كه واژگاني
در چه و دوست به كردن سلام مورد در چه ميشود ، تكرار
وجود يكتا خداي مثل كس هيچ آن ، دريافت و جهان شناخت مورد
ببريم كار به درود و سلام در را خدا اين ما ، خواه ندارد
بيان نحو و صرف علماي.دعا و خدا از استمداد مقام در يا
متعددي بسيار مشتقات معاني دستكم واژه اين كه ميدارند
كه است اين است كافي دانستنش خدا مورد در آنچه.دارد
در تلقي اين شبيه.است محيط و بيهمتا خدا هستي بدانيم
:دارد وجود نيز يهوديان جديد سال دعاي
.است ابديت پادشاه او است ، بلندمرتبه بسيار خدا"
.است معبود ابد تا سرمدي ، علو
.است نامتناهي پروردگار
".است جاودانگي خداي
سنت رديف در دقيقا اسلام كه ميگردد مشخص بدينسان
است توحيدي بر شاهد و ميگيرد قرار مسيحيت و يهود دينهاي
اين اماميكند رد را متعدد خدايان با آشتي هرگونه كه
جايگاه و اهميت آورد (ص)محمد كه ديني مورد در توحيد پيام
در را توحيد به اودعوت زيرا.است يافته بهتري و بيشتر
و طبيعت قواي و متعدد خدايان پرستش به كه كرد آغاز محيطي
قاطع نفي طريق از تنها داشتند ، عادت قبايل آسماني حاميان
توانست (ص)محمد حضرت كه بود بتپرستي و شرك و خرافات اين
ابراز الوهيت وحدت مورد در را خود قطعي و عظيم عقيده
.نمايد
باطل ، انتقادات عليه اسلام دين در اصلي خطر اعلام و هشدار
و ناب توحيد چنين.دارد وجود اسلام دين ساختار سراسر در
عليه است اعتراض نوعي خود پيدايش و منشا اصل در خالصي
اراده رسالت و است دل فرياد گذشته ، اقوام بتپرستي و شرك
يا كند ، نقض را خداوند وحدت كه آنچه هر استعليه
و صداقت و وفاداري و عشق واحد قبله از را انسانها
.ميسازد منحرف عبوديتشان
تمام در كه ستايش طنينانداز فرياد كه روست همين از
"اللهاكبر"دارد بازتاب و انعكاس اسلامي عقايد و مناسك
شكل يك زبان دستور نظر از كه "است بزرگتر خدا"است
ظاهر.مييابد برتري ديگر چيز بر چيزي است ، مقايسهاي
، است مقايسهاي شكل دستوري و گرامري لحاظ به عبارت اين
خاص مقايسه يك در بتواند كه را آنچه هر تمام باشگفتي اما
واقع ودر ميكند رد يكسره گيرد قرار خدا با سنجش مورد
كنار در عبارتي گرفتن كار به.ميكند اعلام شايستگي فاقد
صفت امانيست تصور و درك قابل اساسا نخستين عبارت
اين كه است ممكن اين خود اينكه براي ندارد رجحان تفضيلي
است ممكن اين التزام دلالت بياورد ، وجود به را بدفهمي
در غيرخداوند براي تخميني ولو برابري نوعي كه باشد چنين
.بگيريم نظر
است ، داده قرار ابهام معرض در هم را كار اين بنابراين
عظيمي خداي":است چنين محتوايش كه مضمون اين در همچنانكه
از بايد ما آيا "دارد قرار خدايان جميع از فراتر كه است
دارند وجود نيز ديگري خدايان كه بفهميم چنين عبارت اين
كه است اين مقصود يا باشند؟ زيردست خدايان اگر چند هر
هيچگونه اسلام دين سرميبرد؟ به مطلق عظمت در تنها خدا
.ندارد معنا نظر از دوگانهاي احتمال چنان با ارتباطي
آنچه بلكه كند اعلام را خدا وجود كه نيامد (ص)محمد حضرت
هرگونه كه خدا واحد صرف وجود كرد اعلام (ص)محمد حضرت
.بود ميكند رد را چندخدايي و آلهه تعدد
دارد ادامه
|