فراغت و سرمايهداري
نشويد غافل ابتكاري روشهاي از
داد گوش ناقد جوانان به بايد
به كننده كمك افراد بازداشت مجلس
كرد ممنوع را مصدومان
زيانآور و سخت با اجتماعي تامين سازمان
است موافق خبرنگاري حرفه شدن شناخته
افتاد زندان به فراري كلاهبردار
جانبازان پزشكي كميسيون نارسايي دليل به
شد منحل
روزنامهنگاران خانوادههاي قدرداني
دانشجويان و خرمآباد مردم از زنداني
قوه عملكرد اسلامي بشر حقوق كميسيون
ميكند بررسي را مجريه
راي :تهران استان دادگستري كل رئيس
ابراهيمي فرشاد پرونده به رسيدگي دادگاه
ميشود اعلام آينده هفته
آماده همچنان روزنامهنگاران صنفي انجمن
است مردمي كمكهاي دريافت
دادگاه به "عندليب" هفتهنامه مديرمسئول
شد احضار
فراغت و سرمايهداري
مبتذل و بيمعني انسانها زندگاني در فراغت اوقات امروزه
است ، داده آني خشنوديهاي به را خود جاي خاطر رضايت شده ،
انسانهاست زندگي در وضعي چنين پيدايش مسئول جامعه
اهداف فراغت اوقات غرب ، سرمايهداري جوامع در امروزه
دست از دارند ، تاكيد آن بر جامعهشناسان كه را خود اصلي
مادي ارزشهاي حاكميت و سرمايهداري نظام خدمت در و داده
انديشمندان و جامعهشناسان از بسيارياست گرفته قرار
فراغت اوقات گذران چگونگي و كرده تاكيد امر اين بر نيز
.ميدهند قرار انتقاد مورد را سرمايهداري جوامع در
فراغت گذران صنعت به ريشهاي حملهاي در "كريچر و كلارك"
سخت فراغت اوقات فعاليتهاي":ميگويند غربي جامعههاي در
تا است سرمايهداري صنايع و دولت برنامههاي تاثير تحت
و كلارك.سازند منضبط و مهار را كارگر طبقه وسيله بدين
اوقات گذران شكلهاي تجويز و تدارك كه معتقدند كريچر
به سر و منضبط و مطيع كار نيروي كه ميشود باعث فراغت
به كلاني سودهاي نيز آن شدن تجارتي آنكه ضمن بماند ، راه
گذران تامين كار به كه ميكند سرازير بزرگ صنايع جيب
(1)".دارند اشتغال فراغت
انسان كتاب در معاصر مشهور جامعهشناس "ماركوزه هربرت"
:كه است كرده نظر اظهار شيوه همين به تكساحتي
.ميكند حكومت صنعتي جامعههاي در امروزه كه انديشهاي"
نيازمنديهاي به انسانها فراغت و كار دادن ربط همانا
حاكميت خلاصه و ملي دفاع يا توسعه سياست اقتصادي ،
و نادرست كلي به فكر طرز اين البته كه است مادي ارزشهاي
اين در" كه است معتقد همچنين ماركوزه (2)".است زيانبخش
آزادانه را فراغت اوقات از بهرهمندي حق انسانها جوامع ،
(3)".ندارند
انسانها به بيشتري تفريح و فراغت امكان تكنولوژي چند هر
خوشيها اين معمولا اما است ، داده سرمايهداري جوامع در
كسلكننده و تكراري حالت درآمده ، مبتذل و زودگذر صورت به
.است گرديده منحرف خود اصلي هدف و نقش از و گرفته خود به
كه گونه همان فراغت ، اوقات افزايش كه گفت بايد رو اين از
آورده پيش نيز را مشكلاتي و مسائل دربردارد ، را خوشيهايي
ملال و زجر مقدار شدن افزوده جديد ، تمدن مشخصات از يكي و
حالات در تنها نه امر اين و آرزوهاست دايمي رفتن برباد و
عقلي فرومايگيهاي و جنايت و جرم به پرداختن افراطي
اخلاق در جديد ، باري و بيبند در بلكه است ، مشهود ورواني
.است ملاحظه قابل نيز امور به بيعلاقگي و رفتار و
عظيم مزاياي بر مشتمل ما عصر كه گونه همان به درست
مهيب خطر اين در و است جديد علمي اكتشافات و اختراعات
همان كند ، ويران را خود اختراعات همين با كه دارد قرار
آن به را آدمي اجتماع فراغت ، و آزادي مواهب هم گونه
بازيهاي به و باشد موقت خوشيهاي دنبال كه است كشانده
كه باشد ورزشي مسابقات ناظر و بدوزد چشم تلويزيوني
مجلات خواندن به را خود وقت يا ميدهند ، انجام ديگران
مجله آن و روزنامه اين در كنديا حل جدول و بگذراند سبك
فلان يا خانواده فلان درباره كه بگردد شايعاتي دنبال
.گفتهاند سينما ستاره
ساكنان ،"قرائتخانه براي بليتي" كتاب در "پولمر ويليم"
آن:ميگويد چنين آنان درباره و ميآورد نظر به را شهر
.دارد نام بازارخوشي اصطلاح به كه غمانگيزي بازار طرف
با را خود فراغت ساعات فناپذير جانهاي مشتي كه است جايي
.ميكنند پر سوراخهايي به گلولههايي كردن پرت
فراغت فرصت كه حال عين در ":ميافزايد ادامه در نويسنده
ما دستگير نيز مطلب اين دادهايم ، افزايش را بيكاري و
يكنواخت و تكراري حالت مردمان اكثريت كار كه است شده
محتملا و شدن ماشيني خطر ديگر سوي از.است كرده پيدا
كار چنين با كه كارگري كه است اين ما كارهاي شدن تكراري
هنگام در كه ميگيرد قرار آن معرض در خوميكند ، تكراري
اوقات.بپردازد تكراري و كسلكننده كارهاي به خويش فراغت
ملامتانگيز و عادي امر صورت به تقريبا نيز او فراغت
فاصلههاي عنوان تعطيل ايام نتيجه در و درميآيد
(4)".ميكند پيدا نامطبوع اشتغال ايام ميان نامطبوعي
در فراغت اوقات گذران ويژگي همين بر نيز ماركوزه
امروزه":ميگويد و كرده تاكيد سرمايهداري جامعههاي
شده ، مبتذل و بيمعني انسانها زندگاني در فراغت اوقات
جامعه است ، داده آني خشنوديهاي به را خود جاي خاطر رضايت
(5)".انسانهاست زندگي در وضعي چنين پيدايش مسئول
سرگرمي و تفريح سرمايهداري ، جامعههاي در ديگر ، طرفي از
و غيراخلاقي صورت به و شده خارج سازنده و خلاق حالت از
عصر در جوانان سرگرمي و تفريح":است درآمده انفعالي
تجاري صورت به روزافزون طور به سريع نقل و حمل و ارتباط
خود به خود جوانان نتيجه در است ، درآمده غيراخلاقي و
.ميكنند پيدا زمينههايي چنين در را خود سرگرمي و تفريح
معين را تفريح نوع كه است اقتصادي و اجتماعي محيط يعني
(6)".افراد خود نه ميكند
گرفتن قرار":ميگويد زمينه اين در ديگري جامعهشناس
موجب غالبا تجاري ، مبناي بر تفريحي فعاليتهاي از بسياري
تفريح تاثير و مقدم مرتبه در نفع ، تحصيل انگيزه ميشودكه
قرار انسان نظر مطمح بعدي مرتبه در افراد جسم و روح بر
(7)".ميگيرد
جامعهشناس "مازديه دو" خوشبيني خلاف بر واقع در
از بسياري در ميبرد ، نام "فراغت تمدن" از كه فرانسوي
خود از به منجر فراغت اوقات فعاليتهاي غربي ، جوامع
به فرد دادن سوق و اجتماعي نابرابريهاي افزايش بيگانگي ،
اگوستين" زمينه دراين.است گرديده بيشتر چه هر مصرف سوي
تعطيلات به رفتن اتومبيل ، يك خريد":مينويسد "ژيرار
مصرفي تمدن به يافتن دست اسكي ، نشانههاي يا دريا كنار
.ميگيرد قرار ستايش مورد تجاري تبليغات طريق از و است
است شده جديدي خودبيگانگي از عامل فراغت اوقات اين بنابر
فاقد نادارها زيرا ميكند ، تشديد را اجتماعي نابرابري و
فراغتي اوقات گذران شيوه چنين بنياد كه هستند امكاناتي
اوقات گذران كيفيت از بيش جامعه ، .ميدهند تشكيل را
(8)".ميدهد نشان توجه آنها مصرف به افراد ، فراغت
از يكي عنوان به تلويزيون ويژه به گروهي ، رسانههاي
در مهمي نقش نيز فراغت اوقات گذران ابزارهاي مهمترين
مشروعيت و مصرفگرايي ايدئولوژي -فرهنگ در افراد جذب
معتقد ماركوزه.ميكنند ايفا سرمايهداري نظام به بخشيدن
آنكه براي فراغت گذران صنايع و گروهي رسانههاي":كه است
سرمايهداري بهنظام نسبت غيرانتقادي پذيرش روحيه مردم
(9)".ميگيرند نفوذ زير و ميدهند فريب را آنها كنند پيدا
يك منزله به تنها را تلويزيون خود ، انتقادات با ماركوزه"
عنوان به آن براي بلكه نميگيرد ، نظر در مصرفي كالاي
در آنها جذب و جامعه افراد كردن شرطي براي وسيلهاي
نظر اين از تلويزيون چون.است قائل مهمي نقش مصرف جامعه
اطلاعات و فرهنگ كسب وسيله و ميكند فرق يخچال با كاملا
آشكارا تبليغات در كه نقشي از نظر صرف تلويزيون حتي است ،
تمدني به مردم دادن عادت وسيله صورت به ميتواند دارد ،
اين و ميگذارد نمايش به دايمي طور به را آن كه شود تلقي
اين در سايرين مانند هم او كه ميدهد تماشاگر به را توهم
هنر "ادرنو" گفته به مثال عنوان به.دارد مشاركت نظام
است عوام توده آن ، مخاطب كه عاميانه است هنري تلويزيوني ،
تا ميشود دارندباعث عادت آن به مردم آنچه ارائه با و
مرسوم هنجارهاي و عادت درباره ترديد نوع هر نخواهي خواهي
لازار" نظر به ترتيب همين به.برود بين از ناآگاه طور به
و اقتصادي موجود وضع همگاني ، رسانههاي "مرتون" و "سفلد
دادن مشروعيت با و آن دادن جلوه طبيعي با را اجتماعي
باورهاي و هنجارها تقويت با او نظر مورد اشخاص منزلت
(10)".ميكنند تحكيم جامعه
مطهري ابوالفضل
پينوشتها
مرتضي ترجمه "جامعهشناسي بر ديباچهاي" استفن ، مور ، -1
.ص 204 ;ققنوس ، 1376 انتشارات:تهران ثاقبفر ،
مويدي ، محسن ترجمه "ساحتي تك انسان" هربرت ، ماركوزه ، -2
.ص 39 ;سوم ، 1362 چاپ اميركبير ، انتشارات موسسه:تهران
.247;همان -3
آرام ، احمد ترجمه "زنده پرورش و آموزش" بي.تي شپرد ، -4
.ص 68 ;سروش ، 1357 انتشارات:تهران
.ص 102 "ساحتي تك انسان" ماركوزه ، -5
جامعهشناسي و اجتماعي آسيبشناسي" محمدحسين ، فرجاد ، -6
ص 111 ;بدر ، 1363 انتشارات:تهران "انحرافات
بهروز ترجمه "جامعهشناسي بر مقدمهاي" رولند ، و روسك -7
.ص 229 ;حسابداري ، 1350 موسسه:تهران نبوي ،
عبدالحميد ترجمه "فرهنگي توسعه".آگوستين ژيرار ، -8
بنيادي ، 1372 ، پژوهشهاي مركز:تهران ديگران ، و زرينقلم
ص 6
.ص 205 ;"جامعهشناسي بر ديباچهاي" مور ، -9
اسدي ، علي ترجمه ،"تلويزيون قدرت" ژان ، كازينو ، -10
.ص 172 ;اميركبير ، 1364 انتشارات موسسه:تهران
نشويد غافل ابتكاري روشهاي از
و مديريت وظايف ريشه "تعيينهدف" مديريت كتب تمامي در
بهموفقيت نيل و سازمان حركت مسير تعيين در حياتي عامل
هدف ، مبناي بر مديريت نظير موضوعاتياست شده معرفي
اهداف ، به نيل درجه مبناي بر نظارت هدف ، -مسير رهبري
در اهداف تعيين اهميت از گوشهاي..و مشاركتي مديريت
كلمه نميتوان كلي بطور.ميدهند نشان را مديريت علم
است پايه مفاهيم از يكي مديريتي علم در كه را "سازمان"
اينكه براي مدير.كرد تعريف اهداف گرفتن نظر در بدون
هماهنگي ، رهبري ، سازماندهي ، برنامهريزي ، ) مديريت وظايف
غير يا مستقيم كند اعمال را (نوآوري و انگيزش كنترل ،
همينطور.باشد داشته توجه سازمان اهداف به بايد مستقيم
اهداف راستاي در ميكند ، زندگي سازمان يك در كه فردي هر
فردي اهداف البته و ميباشد خويش اهداف دنبال به سازمان
در زندگي وگرنه باشد سازمان اهداف با شديد تضاد در نبايد
.ميشود ممكن غير -ميطلبد سازماني رفتار كه -سازمان
تابع فرد حركت مسير هدف ، نوع به توجه بدون كه نيست شكي
الزاما يكسان اهداف كه داشت توجه بايد اما.اوست اهداف
ديگر ، عبارت به.نميشوند يكسان مسير انتخاب به منجر
راههاي مختلف افراد مشخص ، هدف يك به نيل براي است ممكن
راههاي مشخص اهداف به نيل براي اينكه.برگزينند متفاوتي
علم در قراردارد ، (فرد يك يا) سيستم يك پاي جلوي مختلفي
.است معروف (Equifinality) پاياني هم اصل به مديريت
...و ژاپن مالزي ، هند ، چين ، نظير كشورهايي مثال براي
پيشرفته كشورهاي ديگر و آمريكا كه مسيري همان در الزاما
دادند نشان و نكردند حركت بودند كرده طي شدن صنعتي براي
مختلفي راههاي از ميتوان (شدن صنعتي) واحدي هدف به كه
خود فرهنگي ارزشهاي حفظ با كه مالزي خصوصا.يافت دست
.بردارد گام شدن صنعتي و توسعه مسير در توانست
دقت كلمه دو مورد در بايد پاياني ، هم اصل تعريف در
از مسيرها يا راهها "مختلف راههاي":داد خرج به بيشتري
مستقيم بودن ، ناهموار يا هموار بودن ، بلند يا كوتاه نظر
...و نداشتن يا داشتن راهنما علائم بودن ، غيرمستقيم يا
همه اينكه عليرغم تفاوتها اين وجود علت به و متفاوتند
برداشتن گام هزينه اما مييابند دست مشتركي هدف به آنها
گام است ممكن) باشد متفاوت ميتواند آنها از يك هر در
هزينه بودن ، متفاوت عليرغم گوناگون ، مسيرهاي در برداشتن
.(باشد دربرداشته را يكساني
هدف يك به نيل براي متفاوتي راههاي مختلف افراد چرا اما
ميكنند؟ انتخاب واحد
در تفاوت اقتصادي ، محاسبات بر علاوه كه است اين پاسخ
و ديد زاويه در اختلاف يا و عقايد ديدگاه ، جهانبيني ،
افراد ميشود باعث اوليه شرايط بودن متفاوت همچنين
و باشند داشته آن به نيل راههاي و هدف از مختلفي تعابير
كه راهي آيا اما.كنند اتخاذ متفاوتي تصميمهاي آن تبع به
"بهترين" هميشه براي و واقع به ميشود انتخاب حال هر به
است؟ ممكن راه
فراموش.نيست مثبت همواره آن جواب كه است سوالي اين
جهانبيني عقايد ، با متفاوت ، اوليه شرايط با ما كه نكنيم
حق ما.مينماييم انتخاب را راه يك خودمان خاص تعاريف و
همه به و دهيم توضيح همه به را خود منتخب راه داريم
راه تنها عنوان به را آن داريم حق آيا اما نماييم سفارش
آيا نماييم؟ معرفي المستقيم صراط و راه كوتاهترين ممكن ،
به نيل راههاي در تكثر هدف ، در وحدت عليرغم نبايد ما
به نسبت نبايد مديريت ديگر عبارت به بپذيريم؟ را هدف
بهترين عنوان به خود معيارهاي و ملاكها با كه راهي
ديگر وجود از كه بورزد تعصب آنچنان است كرده انتخاب
و ابتكاري راههاي اغلب آنكه خصوصا.شود غافل راهها
.ميرسند نظر به عجيب ابتدا در تازه
جودكي حسين
داد گوش ناقد جوانان به بايد
نگرانيهاي:گفت جهاني بانك اقتصاددانان جديد رئيس
به.شود گرفته جدي بايد شدن جهاني اثرات از جوان ناقدان
نيكلاس نقلاز به و واشنگتن از فرانسه خبرگزاري گزارش
خوبي چيز جوانان كنجكاوي و علاقه ميكنم فكر من":استرن
".است
در پول بينالمللي صندوق و جهاني بانك سالانه اجلاس
فعالان اعتراضهاي سبب آمريكا پايتخت در پيش ماه فروردين
دهندگان وسازمان زيست محيط هواداران حقوقبشر ، مبارزان و
كه ميكردند متهم را سازمان دو اين كه شد كارگري نيروهاي
ما":گفت استرن.ميرساند آسيب فقيران به آنها سياستهاي
".باشيم داشته منطقي بحثهاي سئوالات اين درباره بايد
به كننده كمك افراد بازداشت مجلس
كرد ممنوع را مصدومان
شوراي مجلس يكشنبه روز علني جلسه در :اجتماعي گروه
بازداشت ممنوعيت" بر كه رسيد تصويب به طرحي كليات اسلامي
،"ميكنند منتقل درماني مراكز به را مصدومان كه افرادي
.دارد تاكيد
اين بررسي ابتداي در ايرنا ، مجلس امور خبرنگار گزارش به
بحثهاي درخصوص توضيحاتي حقوقي و قضايي كميسيون مخبر طرح
ارائه آن در شده ياد طرح رد و مذكور كميسيون
مجازات قانون چهار بند به توجه با:گفت كاظمي محمد.كرد
مصوب جاني مخاطرات رفع و مصدومين به كمك از خودداري
دستورالعملهاي آئيننامهاجراييمربوطهومجموع و 16/2/1354
حقوقي و قضايي كميسيون انتظامي ، نيروي فرماندهي از صادره
پس.كرد رد را آن كليات و نديد آن مجدد تصويب براي ضرورتي
موافقت ، و مخالفت در نمايندگان از تن چهار اظهارات از
طرح تصويب با را خود موافقت سخناني در هم دولت نماينده
.كرد اعلام شده ياد
اين تصويب تاريخ از:است آمده طرح اين واحده ماده در
مصدومين كه كساني بازداشت و جلب بازجويي ، احضار ، قانون
نيروي مراكز يا درماني مراكز به را رانندگي حوادث
خود اينكه مگر است ممنوع ميكنند ، منتقل غيره و انتظامي
.كنند قلمداد مقصر را او ديگري افراد يا مصدوم يا فرد
زيانآور و سخت با اجتماعي تامين سازمان
است موافق خبرنگاري حرفه شدن شناخته
و سخت موافق اجتماعي تامين سازمان :اجتماعي گروه
.است خبرنگاري حرفه شدن شناخته زيانآور
ستاري گذشته روز را مطلب اين همشهري خبرنگار گزارش به
عنوان خبرنگاران جمع در اجتماعي تامين سازمان مديرعامل
.كرد
ماده 76 الحاقي تبصره 2 اصلاح لايحه كه است ذكر به لازم
مجلس كار دستور در سال 1371 مصوب اجتماعي تامين قانون
.است گرفته قرار اسلامي شوراي
و سخت مشاغل موعد از پيش بازنشستگي نحوه لايحه اين در
تامين سازمان مديرعامل ستاري.است شده پيشبيني زيانآور
موعد از پيش بازنشستگي طرح ارائه به اشاره با اجتماعي
:گفت پنجم مجلس دوره اواخر در زيانآور و سخت مشاغل
اين در لايحهاي دولت ششم مجلس كار به شروع با همزمان
اين در كه تغييري:گفت وي.كرد مجلس تقديم و تنظيم زمينه
سازمانها كه است بهداشت كميسيون پيشنهاد شده داده لايحه
را غيراستاندارد محيطهاي تا كرده موظف را كشور نهادهاي و
تامين سازمان نظر ستاري ، .كنند تبديل استاندارد به
را خبرنگاري حرفه شدن شناخته زيانآور مورد در اجتماعي
داراي كه كار از حفاظت عالي شوراي:گفت و كرد عنوان مثبت
مورد را خبرنگاري حرفه بودن زيانآور بايد است عضو 12
.دهد قرار تصويب
افتاد زندان به فراري كلاهبردار
و تاميني اقدامات و زندانها سازمان :اجتماعي گروه
از پيش كه داد خبر كلاهبرداري دستگيري از كشور تربيتي
گريخته ماموران چنگ از زندان به انتقال حين بار دو اين
.است
با را خبري جاري سال ارديبهشت يكم و سي همشهري روزنامه
زندان از دوبار كه كلاهبرداري تعقيب در كارآگاهان" عنوان
عكس و خبر چاپ متعاقب كه رساند چاپ به صفحه 22 در "گريخت
اداره زحمتكش و انتظامي كادر روزنامه در فراري كلاهبردار
دستگيري براي را پيگيري تلاش تهران استان زندانهاي كل
در 26 ق.حميدرضا نهايت در كه دادند صورت كلاهبردار اين
.شد زندان روانه و دستگير سال 1379 مرداد
جانبازان پزشكي كميسيون نارسايي دليل به
شد منحل
پزشكي كميسيون جانبازان امور سازمان رئيس :اجتماعي گروه
عمومي روابط گزارش به.كرد منحل را سازمان اين در موجود
علت ابلاغي در "منش ظريف حسين" جانبازان ، امور سازمان
را جانبازان امور سازمان پزشكي كميسيون انحلال
ناشي مشكلات و پزشكي كميسيون امور در موجود نارساييهاي
جانباز عزيزان به مناسب رسيدگي عدم موجب كه مساله اين از
.كرد اعلام شده
روزنامهنگاران خانوادههاي قدرداني
دانشجويان و خرمآباد مردم از زنداني
زنداني نويسندگان و روزنامهنگاران خانوادههاي انجمن
از پشتيباني اعلام بهخاطر دانشجويان و خرمآباد مردم از
.كرد قدرداني مطبوعاتي ، زندانيان
مخلص دانشجويان از":است آمده انجمن اين سرگشاده نامه در
انجمن اين اعضاي از دعوت با كه وحدت تحكيم دفتر فداكار و
تقدير مقام در خرمآباد ، شهرستان در خود سالانه نشست در
برآمدند ، آنان خانوادههاي و محبوس روزنامهنگاران از
شريف مردم از همچنين.داريم را تشكر و سپاسگزاري نهايت
".ميكنيم قدرداني و تشكر خرمآبادنيز
قوه عملكرد اسلامي بشر حقوق كميسيون
ميكند بررسي را مجريه
اين چهارشنبه روز اسلامي بشر حقوق كميسيون :اجتماعي گروه
قوه يكساله عملكرد خود تخصصي سلسلهنشستهاي در هفته
.كند بررسيمي بشر حقوق رعايت درخصوص را مجريه
اسلامي ، بشر حقوق كميسيون عمومي روابط روزيكشنبه گزارش به
ميشود ، برگزار تهران مرمر هتل در كه درايننشست
ذيربط سازمانهاي و نمايندگاننهادها و حقوقي كارشناسان
آزادي حمايتاز و پيشبرد زمينه در قوه اين يكساله عملكرد
نشست دراين شده ياد كارشناسان.كرد خواهند رابررسي بيان
و حقوق ازجمله مسايلي درباره دولت عملكرد همچنين
و زنان حقوق وارتقاءرعايت مطبوعات ، پيشبرد آزاديهاي
مردم حقوق از حمايت براي لوايح تدوين در دولت اقدامهاي
در پيشتر اسلامي بشر حقوق كميسيون.ميكنند بررسي را
را كشور قضائيه و مقننه قواي عملكرد خود ، تخصصي نشستهاي
.قرارداد بررسي مورد
راي :تهران استان دادگستري كل رئيس
ابراهيمي فرشاد پرونده به رسيدگي دادگاه
ميشود اعلام آينده هفته
:كرد اعلام تهران استان دادگستري كل رئيس :اجتماعي گروه
شنبه جلسهپنج هشت از پس سازان نوار پرونده دادگاه
.يافت پايان گذشته
المسلمين و الاسلام خبر ، حجت مركزي واحد گزارش به
لوايحيرا بود قرار متهمان وكلاي:گفت ديروز عليزاده
براساس دادگاه و بدهند دادگاه به امروز تا و كنند تهيه
با و براهين و ادله و محاكمات و دارد وجود درپرونده آنچه
.كند صادر راي آنها وكلاي و متهمان دفاعياتخود به توجه
قاضي شود دادگاه تقديم لايحه امروز اگر:افزود وي
كل رئيس.كند راي انشاي هفته يك استتا موظف قانونا
غير اشارهبه با تهران استان دادگستري
است بوده علني غير دادگاه چون:گفت دادگاه بودن علني
يا كند ، اعلام شود مي صادر كه را حكمي تواند دادگاهنمي
اما دهد ، قرار ديگر جاي يا ياخبرگزاري مطبوعات اختيار در
.كنند تواننداعلام مي بخواهند متهمان خود اگر
اظهار آن به اعتراض يا حكم در نظر تجديد درباره عليزاده
بيست تا حكم اين شود ، داده محكوميت حكم اگر فرض داشتبر
حق هم العموم مدعي و است اعتراض ابلاغقابل از پس روز
بي اظهار با تهران دادگسترياستان كل رئيس.دارد اعتراض
پرونده مقرر درمهلت:گفت نوارسازان پرونده حكم از اطلاعي
تجديدنظرخواهد و رسيدگي مرجع به اعتراض به رسيدگي براي
لازم و قطعي شود مي صادر كه حكمي نظر تجديد از پس و رفت
.الاجراست
آماده همچنان روزنامهنگاران صنفي انجمن
است مردمي كمكهاي دريافت
روز ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن :اجتماعي گروه
آحاد از قدرداني و تشكر ضمن اطلاعيهاي صدور با گذشته
ارائه با گذشته ماههاي در كه كشورمان فرهنگدوست مردم
توقيفشده مطبوعات كاركنان از خود ، معنوي و مالي كمكهاي
و نشريات توقيف روند ادامه به اشاره با كردهاند ، حمايت
زيادي تعداد بلاتكليفي موجبات كه آنها از توقيف رفع عدم
كه كرد اعلام آورده فراهم را روزنامهها اين كاركنان از
بيكاري صندوق به مردمي كمكهاي دريافت آماده همچنان
.ميباشد روزنامهنگاران
به را خود كمكهاي ميتوانند هموطنان كليه اساس براين
كد انقلاب فلسطين شعبه صادرات بانك جاري 1617 حساب شماره
.نمايند واريز 2921
ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن دبيرخانه بهگزارش
بيكارشده روزنامهنگاران نفراز يكهزاروصد حدود تاكنون
ديگر نفر حدود 200 و كردهاند دريافت را مردمي كمكهاي
مراجعه صنفي انجمن به كمكها اين دريافت براي تاكنون نيز
.نكردهاند
كمكهاي از ريال ميليون تاكنون 690 گزارش همين پايه بر
.است گرديده پرداخت توقيفشده مطبوعات كاركنان به مردمي
دادگاه به "عندليب" هفتهنامه مديرمسئول
شد احضار
چاپ "عندليب" هفتهنامه مديرمسئول :اجتماعي گروه
مجلس در شهرستان مردماين سابق نماينده شكايت ملايردرپي
.شد احضار دادگاه به اسلامي شوراي
نامه هفته مديرمسئول و امتياز صاحب نبيئي ، محمدرضا
جمهوري خبرگزاري با گو و گفت در روزيكشنبه "عندليب"
حسن شكايت دنبال به استكه بار سومين اين:گفت اسلامي
دادگاهاحضار به پنجم مجلس ملايردر مردم نماينده زماني ،
.ميشوم
مورد در همدان ، دادگستري شعبه 23 دادگاه قاضي:افزود وي
صادر پيگرد منع قرار و نداده تشخيص مجرم مرا قبلي شكايات
سرمقالهاي به مربوط اخير شكايت:گفت نبيئي.است كرده
مهرماه در كه است "ريخته زاگرس ، چراغ استان" عنوان تحت
نبيئي.بود رسيده چاپ به عندليب نامه هفته در گذشته سال
دادگستري شعبه 23 در شهريورماه پانزدهم شنبه سه روز
.مييابد حضور همدان
|