سران هزاره اجلاس مناسبت به
انسانها مشترك زيستگاه ;زمين
دست اميد به را متحد ملل سازمان پيش سال جهان 55 ملتهاي
.كردند بنا مينمود ، نيافتني دست كه آرماني به يافتن
به را ويرانگر جنگ دو ميلادي بيستم سده آغاز در جهانيان
جهاني جنگهاي آتش در آنها از بسياري و بودند ديده چشم
بر جنگها اين غبارهاي اينكه يا و بودند سوخته دوم و اول
عمومي تصور زمان آن در.بود انداخته سياهي آنها زندگي
آنها راس در و ملتها اجتنابناپذير نيازهاي كه بود اين
.است پايدار صلح اصلي مانع ملي ، منافع ناسيوناليستي آرمان
را پايدار صلح سرمايهداري ، اردوگاه تحليل ، همين براساس
زنجيرهاي همه محو و آزادي به بشريت يافتن دست گرو در
جهاني دمكراسي تحقق و توتاليتر نظامهاي از ملتها اسارت
كه سرمايهداري اردوگاه اصلي بانيان هدف.ميدانست
زير به شعار ، اين طرح از داشت دست به را آن رهبري آمريكا
از كشور اين اقمار كشورهاي و شوروي كمونيستهاي كشيدن
را انسان واقعي آزادي كه نيز كمونيستها.بود قدرت اريكه
تيغ لبه ميدانستند ، سرمايه قيد از بشريت رهايي مستلزم
.كردند متحدانش و آمريكا متوجه را خود نظامي و تبليغاتي
سياسي اقتدار حوزه بسط شعار اين طرح از كمونيستها هدف
.بود جهاني بيطبقه جامعه تشكيل و جهان همه به خود
به تا بود لازم ايدئولوژيك كشمكش و منطقهاي جنگ دهه پنج
از را سياسي حقيقت كه دهد نشان اردوگاه دو اين رهبران
اگر بلكه ;كرد استخراج نميتوان جزمي ايدئولوژيهاي درون
اينكه ، مگر ندارند راهي هستند ، آزادي و صلح پي در ملتها
شيوه انتخاب و سرنوشت تعيين براي را ملتها ساير حق
واقعيتهاي از مشترك درك اين.بشناسند رسميت به زندگي
اما آمد ، دست به هنگام دير حتي و هزينه پر بسيار جهاني
و جنگها كه داد نشان شد ظاهر آن نشانههاي كه وقتي
بلكه انسانها اهريمني سرشت اثر بر نه بشري ناكاميهاي
درك اينميدهد رخ متقابل درك و مفاهمه فقدان علت به
تا داشت آن بر را دولتها ملتها ، منازعه سرشت از تازه
عناصر صلح سوي به تازه مجراهاي كشف با اخير سالهاي در
به را افتراق عناصر و دهند قرار گفتوگو محور را مشترك
.بگذارند كنار عقلانيت ، مدد
نهايي ، حلقه كه رسالت اين انجام براي جهان رهبران
سه در را منازعه كانونهاي است ، متحد ملل منشور وعدههاي
اجلاسي.اقتصاد سياست ، دين ، :كردند جستجو بشر اساسي نياز
شد تشكيل نيويورك در صلح هزاره عنوان تحت گذشته هفته كه
تازهترين آورد ، گردهم را جهان ديني عالم هزار از بيش و
آموزههاي بازگويي لزوم و دين به بشريت نياز به پاسخ
جهاني نشست.بود جهاني مفاهمه به رسيدن قصد به مذهبي
و يافت پايان پيش روز دو كه جهان پارلمانهاي روساي
اين سياسي وجه ميشود ، آغاز فردا كه سران هزاره اجلاس
به را جهان سياسي رهبران چشم ميكوشد كه است تازه نگاه
و دوام قابل زماني آنها قدرت كه بگشايد واقعيت اين
.باشد برخوردار مردمي و ملي پشتوانههاي از كه است احترام
به - اجلاس اين در شركت از يوگسلاوي جمهوري رئيس منع
نكرد ، اعتراض آن به هيچكس كه - بشريت عليه جنايت اتهام
باب در جهاني مفاهمه.است مفاهمه اين از آشكاري نشانه
كماليافته شكل و شد آغاز ديگر مورد دو از زودتر اقتصاد ،
براساس.است يافته تبلور جهاني ، تجارت سازمان در آن
اقتصاد ، و سياست دين ، باب در جهانيان سهوجهي مفاهمه
كه جهان از گوشهاي هر در انسانها محلي و ملي زيستگاه
زمين سياره زيستگاه از پارهاي را خود لاجرم آنها باشد ،
.بدانند خود مسائل را بشري مسائل همه ناگزيرند و ميدانند
سرآغاز سوم هزاره شود ، گفته اگر ندارد تعجبي بنابراين
زمين كلانشهر خانوادههاي به كشورها كه است دوراني
مشترك ميراث آنهاست ، زيرپاي كه زميني و شدهاند تبديل
آن نعمتهاي از خود نياز حد به موظفند همگان كه است بشري
زندگي يعني آن مشترك ارزشهاي حفظ براي و بهرهگيرند
سيد.بكوشند انسانها همه براي شرافتمندانه مادي و معنوي
كه است رهبراني جمله از ايران جمهوري رئيس خاتمي محمد
در جهاني مفاهمه و مشترك زبان به بشريت دستيابي براي
پاس به جهانيان و است كوشيده تمدنها گوي و گفت طرح قالب
به را تمدنها گوي و گفت اجلاس افتتاحيه سخنراني كوشش اين
.اند سپرده وي
|