مدارا و رحمت منشور
( ع ) علي اميرالمومنين نامه عهد متن اجمالي بررسي
مسيحيت پيروان با
كوچكترين بر عهد ، آن در مختلف شرايع كه شرايطي در *
اسلام ميفشردند ، پاي انسانها ارتداد و حذف براي تمايزها
گشته استوار تيسيري و سهل شرايط و پيونددهنده وجوه بر
ميگشايد را خود راه و
پيروانش براي خاتم دين كه ميراثي عاليترين :جستارگشايي
و مومنان روحي ، عظمت.است رحمت و عظمت نهاده ، جاي بر
و رحمت و واميدارد ژرفانديشي و استغنا به را موحدان
رحمت به تخلق و كريمه اخلاق آمدن پديد موجب مهرباني
احكام طريق از فقط نه اسلام ، شناخت.ميگردد ربوبي
و ايماني منظومه ايجاد و ديني درون شرايع و اسلامي
و اديان ساير پيروان با برخورد در بلكه ويژه ، اعتقادي
بزرگ دينهاي برابر در محبت و جاذبه بر مبتني موضعگيري
معناي منظر ، اين از.است رويت قابل نيز اسلام ماقبل
ميتوان و ميگردد روشن پيش از بيش سمحه و سهله شريعت
نيك را "...فيالدين لااكراه" همچون محكماتي آيات اهميت
و رحمت بر مبتني روش اين از تفصيلي نمونهاي.دريافت
مسيحيان با (ع)علي مكتوب پيماننامه در ميتوان را مدارا
اسلام گفتگوي از عالي نمونهاي.كرد مشاهده ايشان روزگار
حكومت پرتو در غيرمسلمانان مدني حقوق و ذمه اهل با
نامگذاري (ع)علي امام نام به كه سالي در مسلمانان ،
حكمتهاي و معنوي فرامين اين در انديشه رخصت است ، گرديده
در حاضر مقاله.باشد فراهم پيش از بيش ميتواند متعالي
.است گرديده تحرير مناسبت همين به و موضوع همين
معارف گروه
رضوي مسعود :نوشته
كنار در تمدنها ، گفتگوي بحث طرح و ميلادي سوم هزاره آغاز
و مكتوب سندي در (ع)امير حضرت نام به جاري سال اعلام
موسسات از يكي سوي از اخيرا (ع)علي امام به منسوب
خواندني و جالب انعكاسي ،("گلمر" فرهنگي موسسه) فرهنگي
اين به مختلف جوانب از مناسبتها اين واقع در.است يافته
است مسيحيان با (ع)علي حضرت عهدنامه واجد طوماري كه سند
و كوشش به آن هنرمندانه و زيبا چاپ و ميشود مربوط
به نيز را هنري ارزش محمدخاني ، شهناز خانم گردآوري
بالضروره ديگر سوي از.است افزوده مسائل اين مجموعه
و فرهنگ به مربوط خطي نسخ و اسناد احياي اهميت ميتوان
و مطالعات و مسائل گستره در را زمين ايران و اسلام تمدن
.داد قرار توجه مورد جاري حساسيتهاي
و شكيل و رحلي قطع به جزوهاي در كه بحث مورد اثر
عهدنامه خطي طومار از برگرفته رسيده ، چاپ به هنرمندانه
چهل سال در كه ميباشد نصاري با (ع)امامعلي به منسوب
حضرت حضور در و وقاص ابي عتبهبن هشامبن توسط قمري هجري
ذيالكفل حزقيل دير در و است شده تحرير امير
قرار است بوده كوفه مزارات از محلي كه ،(عليهالسلام)
از گروهي":كه است آمده طومار اين ابتداي در.شده داده
عاقب ، جمله از دوستي و تقوي اهل همچنين و نصاري علماي
اسقف عيسي ابراهيمالواهب ، ابنالحجن ، عبداليشوع ، السيد ،
رعايت به نسبت كه كساني و نصاري بزرگان از تن چهل و
مرا پيمانهاي و داشتند تمايل من ، به حق شناخت و عهدنامه
مرزها در را ما فرستادگان و كردند رعايت مرا حقوق و حفظ
دوستي ، امنيت ، و ميآيند شمار به ذمه اهل نمودند ، ياري
داشتهام غرب و شرق مسلمانان با كه پيماني و عهد و وفا
بزرگان و ديگران و اسقف سيد ، ..بود خواهد حالشان شامل
به مسيحيان همه براي نوشته اين خواستند من از نصاري
".باشد ميثاق و عهد عنوان
اصفهان چهلستون موزه در مذكور ، عهدنامه از موجود متن
هشتادوهفت و متر شش طول به طوماري بر و ميشود نگهداري
و پوست برروي و سانتيمتر نيم و سيوپنج عرض و سانتيمتر
هر ذيل در كه يافته نگارش خوانا و زيبا بسيار كوفي خط با
زير در شده ، تكرار متن عين ثلث ، به مايل نسخ خط با سطر
عصر در احتمالا كه ميشود ديده عربي متن تركي ترجمه آن
اسامي طومار انتهاي در.است يافته نگارش تبريز در صفويه
ديده بودهاند خط كتابت بر شاهد كه كساني از نفر چند
تاريخ علماي از مختلفي دستخطهاي آن حواشي در و ميشود
در امضا و مهر با مختلف دوران حكومتي مامورين و اسلام
.ميگردد مشاهده...و مرمت زمان كيفيت باب
و فارسي شده ترجمه چكيده و عهدنامه متن حاضر كتاب در
اين.است شده منتشر متن انتهاي و درابتدا انگليسي
اولا.است تامل قابل و توجه جالب مختلف جهات از عهدنامه
مورد امام مستندات و خطب و آثار ساير با ميبايد آن سبك
با طومار تاريخي اسناد ثانيا و شود قرارداده دقيق بررسي
ديگري بحث موضوع ميتواند تواريخ اشارات و قرائن به توجه
و است چهلستون موزه در كه مانده بهجا كنوني طومار.باشد
مورد ميبايد هم طومار جنس و خط و نگارش تاريخ و ماخذ
.شود داده قرار پژوهشگران و شناسان خط نسخهشناسان ، تحليل
تنهايي به (ع)امير حضرت به انتساب همين عجالتا اما
توجه و تامل شايسته كه ميكند حاصل طومار براي ارجي
پنجساله دوران در حضرت آن كه عليالخصوص.است فراوان
و كارگزاران به چندي وصاياي و عهدنامهها خلافت ، فرمانها ،
دستورالعملهاي موارد ، اغلب در و فرموده ابلاغ خويش اصحاب
خويش سنت در را مهمي اقتصادي و اخلاقي اجتماعي ، سياسي ،
نظر اين از لذا.نهادهاند يادگار به و پايدارساخته
و مسالمتآميز روشهاي از يكي را مذكور طومار ميتوان
تعدادي كه آورد حساب به اميرالمومنين سياسي روش در مرسوم
بخشي و گردآورده نهجالبلاغه در رضي شريف را آنها از
كتب در حضرت آن فرامين و مراسلات ساير ضمن در نيز ديگر
.است بازمانده و شده ضبط اسلام تاريخ اسناد ساير و تواريخ
خط ، سبك ، در تدقيق از كهعبارت ملاحظات براين افزون اما
مقارنه نيز و بوده آن احتمالي ماخذ يا ماخذ و طومار جنس
نظري ميتوان تاريخي ، قرائن و شواهد با آن تطبيق و
حوزه از و افكند آن آموزنده و ارزشمند و پرنكته برمحتواي
.كرد مكان نقل محتوا زمينه به صورت
اجابت باب در كلياتي ذكر از پس اما عهدنامه ، اين در
اهل و ايشان معمرين و دوستان از نصاري سران برخي خواست
مفاد حفظ بر ويژه تاكيدي آنها ، خواندن دوست و دانستن ذمه
كس برهيچ" اينكه جمله از.مينمايند پيمان اين مواد و
كمكردن و اضافه با را آن و بشكند را پيمان اين روانيست
مرا پيمان و عهد برآن ، افزودن زيرا سازد ، دگرگون
."...ميكند نقض مرا غرضهاي آن كاستن و خدشهدار
دستور مثابه به را پيماننامه اين (ع)امام تاكيد اين با
به ذمه اهل از گروهي عنوان به نصارا زندگي براي عملي
سايه در كه نصاري به نامه اين براساس":ميآورند شمار
"اساس" اين و ".شد خواهد داده امان ميكنند زندگي اسلام
آيين نزديكي نشانگر كه است ويژهاي شرايط متضمن البته
درخواستهاي و جويانه مسالمت روش نيز و اسلام به مسيح
در شايد كه امري.ميباشد عهد آن در مسلمين مجاور نصاراي
(ص)رسول عهد در آن از قبل كمي و روزگار آن يهوديان مورد
پرهيزكار و راستين رهبران و اسلام !است بوده صادق كمتر
پدرانه و مسالمتجويانه روشي همواره اسلام ، تاريخ در
داشتهاند نصرانيان ، خاصه -مذهبي مشروع اقليتهاي به نسبت
برلزوم حكومتي و ديني دستورات و پيماننامهها بسياري و
.است شده صادر ايشان خاطر آسايش جهت اماننامههايي صدور
ميفرمايد صادر تاميني چنان(ع)علي امام عهدنامه ، اين در
:دريافت ميتوان متن اصل خوانش با فقط را آن وثاقت كه
ياران بهترين و مسلمان بزرگان نامه ، اين نوشتن براي"
براي كه گذاشتم شروطي مسيحيان براي و نمودم حاضر را خويش
كسي چنانچه.ماند خواهد باقي نيز ايشان از بعد نسلهاي
حاكم بر سلطان ، غير يا باشد سلطان كند ، نقض را پيمان
به وفاي تا نمايد اجرا او مورد در مرا فرمان است واجب
پناه آن به ذمه اهل و گردد عملي امري پيمان رعايت و عهد
هيچكس كه است آن براي بستهام خود با كه پيماني.برند
نداشته بهانهاي مسلمانان با و پيمان اين با مخالفت براي
مسيحيان براي مرا پيمان است لازم مسلمانان بر و باشد
با ما ياران.باشند وفادار آن به نسبت نصاري.كنند كامل
شريك پاداش عنوان به آن خير ودر كنند رفتار نيكي به آنها
".باشند
استدلالي واقع در نامه ، پيمان اين ضمن در (ع) علي امام
آن پايان بي ظرفيت و اسلامي سماحت و عدل سيطره بر ظريف
اين به.دارند بشر ابناء به دادن پناه و سلامت براي
كوچكترين بر عهد ، آن در مختلف شرايع كه شرايطي در ترتيب
اسلام ميفشردند ، پاي انسانها ارتداد و حذف براي تمايزها
و گشته استوار تيسيري و سهل شرايط و پيونددهنده وجوه بر
-شرق در اسلام سريع گسترش فلسفه.ميگشايد را خود راه
غربي مرزهاي تا قاره شبه قفقازو و خزر ماوراء و ايران
يونان و قبرس و صغير آسياي و بينالنهرين -شمال در -چين
و شام -غربي شمال و غرب در و پيرنه ، كوههاي اندلس و
همين محصول جملگي..و آفريقا شمال و لبنان و بيتالمقدس
مولي كامل روش در فقط نه را آن نمونه و است سياست
جمله از.ديد ميتوان نيز دوم خليفه عهد در كه الموحدين ،
وي عادلانه روش عظيم تاثير و بيتالمقدس به وي مشهور سفر
به.ديار آن غيرمسلمانان بر صراحتش و سادگي با همراه
حفظ اهميت بر مكرر تاكيدهاي از پس (ع)علي امام دليل همين
بر اجمال به نامه ، پيمان اين در نصاري حقوق و حرمت
براي بهانهاي و...":مينمايند اشارت مهم موضوعي
نباشد ، اين است پذيرفته را اسلام دين كه كسي عليه مسيحيان
بدي از و دعوت اخلاقي مكارم و نيك كارهاي به نامه عهد
و راستي گرفتن پيش و حقيقت و حق از پيروي به و نمايد نهي
خود تعهد با را آن نخست جهت همين به.ميدهد فرمان درستي
من پيروان تمام از و من از نصاري را آن و نمودم آغاز
و پيامبران همه و خدا ميثاق و پيمان من لذا.خواستهاند
"...ميگيرم گواه اين بر را رسل خاتم
براي را حقوقي چه مكرر ، تاكيدات و كلي مقدمات اين اما
آخرين مرور با ميبايد پرسش اين به ميكند؟ تامين نصاري
اين.گفت پاسخ هست نيز آن قسمت مهمترين كه عهدنامه بخش
تشريعي و اعتقادي اساسي آزاديهاي همه شامل تقريبا حقوق ،
لااكراه" آيه بر كامل شاهدي و ميباشد اجتماعي و
خطاب آنكه از بيش.است "الغي من الرشد قدتبيين فيالدين
ايشان اينكه و است اسلامي امت به خطاب باشد ، نصاري به
كه باشند داشته اديان ساير پيروان با بايد را سلوكي چنان
.يافت نميتوان آن براي مانندي ديگري شريعت هيچ در
من بر بدي هر از ايشان حفظ و آنها رعايت اساس اين بر"
آن مگرآنكه نرسد آنها به آزاري هيچ اينكه و است واجب
من اينكه و هستند اسلام مدافع كه من ياران و من به آزار
هستند پرداخت به موظف نصاري جنگجوي مردم كه را مقرري آن
اكراه آن برابر در مسيحيان از يك هيچ اماببخشم برآنها
".ندارند اجباري و
برخي پرداخت به فقط نه اجبار ، و اكراه وعدم بخشش اين
ظريفتر موارد شامل كه مالياتها ، برخي بخشايش و مادي حقوق
و آموزنده بسيار مجموع در كه ميباشد نيز مهمتري بسيار و
مذاهب ساير پيروان با برخورد در اسلام اصيل روش بيانگر
اسلام ، روياروي دشمناني عنوان به نه كه پيرواني.است
اسلامي رحمت لذا.ميزيند اسلام پناه در اقليتهايي بلكه
معنوي و زندگي محيط بر خودرا پرطراوت باران ميبايد
:بيفشاند نيز ايشان
نصراني هيچ و بودن اسقف از را اسقفي هيچ همچنين.."
تغيير زاهدبودنش از را زاهدي هيچ و بودن نصراني رااز
و ندارند باز سياحت و سير از را مسافري هيچ و ندهند
و نكنند خراب را آنها خانههاي و بناها از هيچيك
و بناها آن از خويش خانههاي و مساجد بناي براي مسلمانان
.نكنند تعطيل را ناقوسها ونواختن ننمايند استفاده ديرها
را كساني من.ميباشد آنان كار ودستور علني نامهاي اين
".ميكنم دعوت منشور اين به هستند پايبند اسلام به كه
متن ، پايان در ،(ع)علي امام سوي از عهدنامه اين به التزام
ادامه دين و عقيده آزادي اصل بر تاكيد با هم باز
شرايع مقابل در اسلام بزرگ مزيت واقع در اين و مييابد
ميشود ، ديده آيين اين در كه صراحتي زيرا است قديم
طبيعتا.است نداشته ماضي اديان در جلوهاي چنين هيچگاه
پيروان و متخالف حتي و متفاوت عقايد باصاحبان كه هنگامي
در متفاوت باعقايد ميشود ، برخورد چنين اسلام جز شرايعي
متفاوت فرقههاي و امم با و اسلامي تمدن و فرهنگ درون
برخورد تساهل و رافت با ميبايد چندان صد مسلمان ، الراي
خير موجب نيز كثيرند ، وعقايد فرقهها اين اگر كه نمود
معرفت افزايش موجب را تفاوتها اين خود خداوند و كثيرند
واثني ذكر من اناخلقناكم الناس ايها":است فرموده قلمداد
موجب تفاوتها اين "لتعارفوا قبائل و شعوبا جعلناكم و
است وتقوا معيارپرهيزگاري با فقط و نيست فضيلت و برتري
متعال خالق نزد در فضيلتي و دارند كرامتي انسانها كه
."اتقكيم عندالله اكرمكم ان":مييابند
اسلام قبول به مجبور را نصراني هيچ نميدهم اجازه.."
خويش محبت و رحمت زيربالهاي را مسيحيان بايد.نمايند
دفع باشند ، كجا هر در و ايشان از را بديها و دهند قرار
و عبادتگاهها هزينه دارند حق مسيحيان و نمايند
ايجاب آنها دين و عقايد را آنچه و صومعهها و تعميرديرها
وجان خون از است مسلمانان وظيفه و نمايند تامين ميكند ،
در مسلمانان كمك.كنند كمك آنها به و حراست آنها مال و
نيست ، واجب ايشان بر ذمه عنوان به مسيحيان امور اصلاح
امام ذمه اهل بر مساعدت اين شاهد ".است هبه بلكه
اين رعايت و نگاهباني اميرالمومنين ، علي":است الموحدين
و برخود دنيا پايان تا و روزقيامت تا را عهدنامه
منشور از است جلوهاي اين باري".است گرفته ذمه مسلمانان
...اديان و شرايع ديگر با برخورد در اسلام تاريخي
والسلام
|