آينده معادلات و حاكميت عرب جهان در دموكراسي
اجازه نيستند ، مردم اراده به متكي كه رژيمهايي *
نميدهند را آزاد احزاب برپايي
اساسي ركن مثابه به پارلماني ، حاكميت برپايي *
است مدني نوين دولت
بر مبتني نظامهاي از شبكهاي ، عرب جهان در :اشاره
بر متكي حكومتهايشان كه دارد وجود قبيلهاي شالودههاي
در است آينده قدرت سرچشمه ميكنند تصور كه نيروهايياست
مردمي لايههاي چالش معرض در پوسيده قدرت اين كه حالي
عاري دموكراتيك زندگي لايهها ، خواهان اين.است
عرب پژوهشگران از يكي بينالي سامي.هستند ازخودكامگي
معاصر انديشمند اثر "بود فرهنگ آغاز ، در" كتاب بر شرحي
توضيح به آن در و نگاشته بلقزيز عبدالاله دكتر مغربي
نظام اصول و شالودهها يعني كتاب اصلي مقولههاي
و اصول مقاله اين.است پرداخته آن ارزشهاي و دموكراتيك
خلاصه زير شكل به را كتاب در مستتر پنجگانه ارزشهاي
:ميكند
قدرت مرجع عاليترين و كشور اساسي نظام كه اساسي قانون *
.است ملي و ميهني كيان در
در گروهها و افراد حق شامل كه انديشه و بيان آزادي *
توسط شده تضمين آزادي طبق كه است آنان ديدگاههاي بيان
.ميگيرد انجام قانون
ماديو بيان عنوان به سياسي (پلوراليسم) كثرتگرايي *
.انجمنها تاسيس حق و بيان آزادي مستقيم
مشاركت آن در كه قانونگذاري و پارلماني نمايندگي نظام *
برپا پارلماني و اساسي قانون حاكميت و تامين سياسي ،
.ميشود
روي به حاكميت عرصه گشايش باعث حاكميت ، (تناوب) تداول *
آراء شمارش كه شده نيروهايي سوي از تدبير و مديريت حق
.است بركشيده را آنان انتخابات ،
مي هم با كه است فوق موارد تبيين و بررسي حاضر مطلب
. خوانيم
انديشه گروه
كه نوين دموكراسي ارزشهاي و اصول محتواي به دقت با اگر
و انديشمندان ديگر و بلقزيز دكتر ديدگاههاي طبق
از را آنها و بيفكنيم نظر ميشود عرضه عرب سياستمداران
بر متكي نظامهاي كنوني واقعيتهاي با ديالكتيكي نظر
و ملتها اين ميان موجود كشمكش علل و دهيم پيوند قبيله
دست علت و دليل دهها به كنيم بررسي را نظامهايشان
.دارند مسالمتآميز راهحلهاي به نياز كه يافت خواهيم
و درگيري و آشوبآفريني از دور به بايد راهحلها اين
.شوند مطرح مدني نوين جامعه برپايي منظور به و تخريب
قانون ، آن ساقه و تنه دموكراسي ، جامعه ، اين ريشههاي
مشاركت رسيدهاش ميوههاي و ابداع و بيان آزادي گلهايش
.قوههاست همه بر مردمي نظارت و
كشور اساسي نظام عنوان به اساسي قانون:نخست
از دارند قبيلهاي شكل كه عرب جهان نظامهادر از برخي
اين از ديگر برخي در و ميكنند پيروي كهنه اساسي قوانين
قوانين ، اين.است شكلگيري حال در اساسي قوانين نظامها ،
آنها از ديگر قواي كه هستند مرجع قدرت و اساسي نظام همان
توزيع و حقوق حفظ منظور به قوا اين ميگيرند ، سرچشمه
مكانيسمهاي تحريك و انحصار از ممانعت و مسئوليتها
.مستقلاند يكديگر از كنترلي ،
موسس نهادهاي توسط شده تصويب اساسي قانون يك وجود طبعا ،
از نظام اين كه نيست ، آن معناي به كشور آن يا اين در
اين در برعكس ، بلكه.است برخوردار فراگير دموكراسي
در يا مانده معطل اساسي قانون مواد اغلب عشايري نظامهاي
انجمنها ديدار هنگام به كه است شده نهاده كنار گوشهاي
اين از بشر ، حقوق يا بينالمللي پارلماني نهادهاي يا
.ميشود غبارروبي آن از كشورها ،
كه هستند اساسي قانون داراي موروثي نظامهاي از برخي
پارلماني انتخابات آنها ، در و ميدهد تشكيل را مرجع قدرت
نبود علت به متاسفانه اما ميگيرد ، انجام مستقيم و آزاد
و ملي مصالح بر عشيرهاي و قبيلهاي مصالح ملي ، آگاهي
پارلمانها گونه اين نمايندگان لذا.ميشود چيره ميهني
سياسي سازنده فضاهاي از خود ايدههاي در كه ميبينيم را
دور كه ميپردازند اغراق به عرصههايي در و شوند دورمي
موثر تغيير و تكامل فرآيند در ميتواند كه است تخصصي از
.باشد
اساسي قانون كه هستيم دولتهايي تجربه شاهد ديگر سوي از
تجارب علت به اما ميآورند شمار به خود مرجع قدرت را
يافته گسترش سيستماتيك سياسي ناآگاهيهاي آن طي كه پيشين
است ، نداشته وجود اجتماعي و سياسي نضج و سازنده گفتگوي و
مربوط مواد و اساسي قانون به آگاهي گسترش از دولتها اين
قوانين حتي و داشتهاند هراس پارلمان نمايندگي به
و ميرسانند تصويب به را كشور امنيت قانون و فوقالعاده
طبق اقدامها اين كه اساس اين بر را مردم سياسي حقوق
.ميكنند مصادره است ، اساسي قانون
و قبيله حاكميت كه هستند نيز قبيلهاي نظامهاي از برخي
نظر از] مردم تمامي و ميدانند مرجع را جغرافيايي منطقه
نظام و حاكمانند فرمانبردار كه هستند فرودستي طبقه [آنها
.ميشود تحميل آنها بر حقوقي بيهيچگونه ماليات و عوارض
نيز غيراجرايي و بيخاصيت "صوري" مجالس طرح انديشه
در ميشود ناميده "مشورتي" كه ديگر دولتي نهاد هر همانند
نفوذ يا تاثير هيچ از و ميگيرد قرار حاكميت منافع جهت
.نيست برخوردار ذكري قابل
جوامع اين فرهنگي و سياسي اجتماعي ، نيروهاي همه از لذا
و مسالمتآميز مبارزه با و پاخيزند به تا ميشود درخواست
آن از عيني شرايط هيچ زيرا.دستيابند خود حقوق به مشروع
نتيجه خود شرايط ، اين.نيست بهتر دارد وجود اكنون كه چه
و بينالمللي سازمانهاي و ملتها ميان فناوري ارتباطات
فشار جهت در موثر تبليغاتي نفوذ داراي و ذينفع منطقهاي
قانوني راههاي از كه است عشايري مستبد نظامهاي بر
.ميگيرد انجام
ديگر و بشر حقوق همچون بينالمللي كميسيونهاي از نيز
ملتها اين از تا ميشود خواسته بينالمللي سازمانهاي
اين زيرا كنند حمايت خود مشروع حقوق به دستيابي جهت در
به ملتهايشان خواستههاي به دادن گوش از حتي رژيمها
بر مبتني مدني نوين جامعه پايهگذاري در مشاركت منظور
.ميورزند خودداري حقيقي ، دموكراسي شالودههاي
عرب جهان بياندر و انديشه آزادي:دوم
و ديدگاه اختلاف حق و علمي پژوهش آزادي و مطبوعات آزادي
نهادهاي واسطه به آن با گفتگو و حاكميت با مخالفت حق
متكي نظامهاي اغلب در كه هستند شعارهايي صرفا قانوني ،
مجاز كسي هيچوجه به واقع در اما ميشوند مطرح قبايل به
.نيست آنها اجراي به
ركن" رسانهها ركن توسط كه استبدادي و تاريك واقعيت
ديگر سركوب به محدود است شده تحميل عرب جوامع بر "چهارم
با مبارزه و "نوشتاري و ديداري شنيداري ، " ديدگاههاي
اين همه تا ميسازد وادار را آنها بلكه ، نيست آنها
جامعه بر حاكم لايه مصالح خدمت در را رسانهاي كانالهاي
و آزادي از ، ماهوارهاي كانالهاي برخي وقتي.دهند قرار
صحبت سياسي يا اجتماعي موثر موضوعهاي و دموكراسي
ها كانال اين به كه ميبينيم را رژيمها اين ميكنند
و ميكنند فتنهانگيزي به متهم را آنها و ميبرند حمله
علت به كه نويسندگاني و روزنامهنگاران بسيار چه
از سر ميهندوستانهشان ديدهگاههاي و گرايشها
گناهي امر ، اين سببشدند آواره يا درآوردند سياهچالها
با كه است آزادي قلم بلكه شدهاند ، مرتكب اينان كه نيست
.ميكنند مبارزه نوين آيندهاي براي آن
سياسي پلوراليسم:سوم
تعريف چنين را سياسي پلوراليسم بلقزيز ، عبدالاله دكتر
در انحصار شكستن اداره براي ضمانتآميز بيان":ميكند
انجام ديگر گروه زيان به و گروه يك توسط كه سياسي عرصه
فعاليت و عمومي مساله يك به سياست تبديل نيز و ميگيرد
".است عمومي حق يك به سياسي
اجازه نيستند ، مردم اراده به متكي كه عربي رژيمهاي
- سياسي فعاليت چگونه پس نميدهند ، را آزاد احزاب برپايي
سخن حتي شود؟ بدل عمومي حق به -است شده مصادر و ممنوع كه
رژيمها اين انتقام نيز امور اين به تلويحي اشاره و گفتن
سوي از يا صنفي انجمنهاي مديره هيات.ميآورد پي در را
گونه اين رئيس كه اين يا ميشوند تعيين ها حاكميت
انتخاب حاكميتها اين توسط صنفي نهادهاي يا انجمنها
خلاف كاري و ميكند عمل آنها اساسي مصالح سود وبه ميشود
دارد ، وجود انجمنها اين كه جايي در.نميدهد انجام آن
و نميرود فراتر سياسي حاشيهاي مسائل از فعاليتهايشان
حتي.ميگيرد انجام اطلاعاتي سازمانهاي گوش و چشم زير
سياسي پلوراليسم به تصريح كشورها اين اساسي قانون اگر
گريبانگير كه خطرناكي و ناتوانساز شروط باشد ، داشته
سياسي احزاب يا صنفي انجمنهاي چنين تاسيس داوطلبان
و خانوادهها آينده و تاريك را سرنوشتشان ميشود ،
.ميدهد قرار خطر معرض در را فرزندانشان
پارلماني نظام:چهارم
نوين دولت اساسي ركن مثابه به پارلماني ، حاكميت برپايي
همراه رايگيري فرآيند كه ميكند ايجاب ضرورت و است مدني
بتواند تا باشد بيشائبه و شفاف قانوني ، تضمينهاي با
مورد و (شورايي) نمايندگي واقعي نهادهاي پايهگذار
قبيلهاي بانفوذ كشورهاي از برخي شايد.باشد مردم اعتماد
انگليس سبك به (پارلماني) تجربه عرصه در گامهايي
-تجربه اين فهميدند كه آن از پس اما باشند برداشته
ميان سياسي آگاهي گسترش در -آن بودن محدود بهرغم
استبداد برابر در مانعي نهايت ودر دارد سهم افرادجامعه
جديد ، ابتكارهاي از برخي امروزه.رويگرداندند آن از است
از بهرهگيري بدون دموكراتيك نوين بلوكهاي ايجاد خواهان
رسيدن و پراكندگي مرحله از رفتن فرا و گذشته تجربههاي
رسانههاي با همراه مرحله ، اين.است ملي وحدت مرحله به
بودن علني كه است غيرمخفي و قانوني مشكلي داراي و علني
نوآوري هرگونه با كه -مستبد نظامهاي گونه اين بر را خود
مبارزه جاي به مرحله ، اين در.ميكند تحميل -است مخالف
در.است مردم مشاركت بر تاكيد آن ، گمگشتگيهاي و مخفي
اعلاميههاي و كهن نظريههاي براي فرصتي كنوني ، روزگار
شبكه اطلاعات ودوران درجهان ما ، ندارد وجود مخفي
دستاوردهاي واپسين روزانه كه ميبريم سر به اينترنت
ميدهد قرار همگان اختيار در راه آسانترين با را فناوري
به اطلاعات اين وصول سهولت و سرعت نظر از فعاليتهايش و
هرگونه از بيشتر بار هزاران بلكه صدها جهان ، مناطق همه
و "مرز بدون" كار ايناست مخفي اعلاميه يا شبنامه
.ميشود انجام بيگذرنامه
همه اجماع به بايدمتكي دموكراتيك كار به فراخوان
جديد سياسي بيانيه يك درباره ملت پاكنهادان و روشنفكران
آنان سنتهاي و اعتقادات سياسي ، گرايشهاي به بيتوجه و
نسلهاي آرمانهاي حامل و نويدبخش بيانيه ، اين.باشد
كانالهاي واسطه به كه است قانوني ويژگي وداراي آينده
مطرح كشورها اين اساسي قانون مفاد طبق و مناسب رسمي
.ميشود
حاكميت تداول:پنجم
كه -آزادخود اراده با ملت كه است حقي حاكميت ، اداره حق
در اما.ميدارد مقرر را آن -مييابد تبلور انتخابات در
بينديشد امري چنين به نميكند جرات كسي استبدادي ، جوامع
روابط از را خود نيروي كه -حاكم مقامهاي ديدگاه طبق و
.است اصول والاترين نقص مساله ، اين -ميگيرند عشايري
عريضهها از برخي گرفتن از حتي اينان كه پيداست ناگفته
خودداري مردمند اين واحساسات آرمانها و وجدان بيانگر كه
صورت آن در كه حاكميت تداول درخواست به رسد چه كردهاند
."رسيد خواهد زانو تابه خونريزي و خون"
خارجي گروهي رسانههاي و اينترنت
اطلاعات تبادل سرعت و الكترونيكي ارتباطات نظر از جهان
انقلاب باشد ، چه هر تفاوتهااست شده كوچك بسيار
بدل انسانها وصل حلقه به اطلاعات عظيم تبادل و ارتباطات
تشريح و فناوري اين از استفاده به دعوت اكنون.است شده
كردن روشن و خارجي رسانههاي معرفي و ملتها اين اوضاع
و شرافتمندانه زندگي جهت در ملتها اين زندگي جزييات
در بايد دستاوردها به دستيابي براي آنان تلخ مبارزه
حقوق به كه جهاني نقشه در خود براي تا گيرد قرار اولويت
پيدا جايي ميشمارد ، مقدس را وآن ميگذارد احترام انسان
شنيداري پخش واسطه به اينترنت جديد فناوري تحولات.كنيم
عظيمترين به (بينات و اطلاعات) وخواندني ديداري و
.است شده بدل رسانهاي ميانجي
را اطلاعات پخش عيني مرزهاي ديجيتال ، فناوري هماكنون
جهانيان كردن آشنا اصلي مساله اكنون ، .است برده ميان از
با آنها رفتار و موروثي رژيمهاي اين واقعيت با
آن شايسته دولتها اين آيا مثال عنوان به.است ملتهايشان
سادهترين كه حالي در شوند متحد ملل سازمان عضو تا هستند
حق ملتها آيا ميگيرند؟ ناديده را ملتهايشان حقوق
يا ملل سازمان كل دبير به ونامههايي عريضهها دارند
مساله اين به تا دارند ارسال جهاني سازمانهاي ديگر
تا است كافي ضعف تنها آيا و بپردازند؟ ساز سرنوشت
را خود دوربينهاي ماهوارهاي ، تلويزيونهاي كانالهاي
كنند؟ جهتگيري -نفت از جز -شده فراموش دنياي اين سوي به
و وباشگاهها صنفي انجمنهاي سياسي ، احزاب همه از
شيوههاي تا ميشود خواسته كشورها اين در زنان جمعيتهاي
بعيد زيرا ببرند ، بالا زمانه نوين نيازهاي سطح تا را خود
تنفس مورد هواي بر حتي كه كشورها ، اين دولتهاي نيست
ملتهاي بر نيز را "هوا از تنفس ماليات" مسلطند ، مردم
.كنند تحميل خود
لندن چاپ الزمان روزنامه:منبع
|