دموكراسي مباني و اركان
بلقزيز عبدالاله :نوشته
اريحي مسلم :ترجمه
" المستقبل " نشريه :منبع
( آخر بخش ) دموكراسي و ما
وضرورت حكومت و داوري در عدالت ارزش قرآنيبر تعاليم *
اين از.دارد تاكيد عامه امور اداره در شورا اصول به عمل
رسم سياست براي چارچوبي اسلام گرفت نتيجه ميتوان امر
كه است نموده وضع حكومت براي را قواعدي و مباني و كرده
شكستن و امت اداره امر در عمومي "مشاركت" حق احترام بر
مينمايد تاكيد خودرايي ، و استبداد قاعده
كه شد مطرح دموكراسي ، و ما مقاله نخست شماره در :اشاره
در تولد بدو در آن نخستين حالت با غرب ، در فعلي دموكراسي
نظام نويسنده نظر ازاست يافته متفاوت شكلي پيش قرن دو
و اجتماعي معرفتي ، عوامل دسته سه فرزند نوين دموكراسي
ليبراليسم به نوين دموكراسي نظام توضيح براي.است تاريخي
آن اجتماعي حقوق منظومه و سوسياليسم و آن حقوقي نظم و
مورد آنان به مربوط اجتماعي جنبشهاي سپس شد ، اشاره
مباني و اركان مقاله اين پاياني بخش در.گرفت قرار بررسي
و نوين دموكراسي منظومه با عرب جهان رابطه و دموكراسي
.ميگيرد قرار بررسي مورد دموكراسي و اسلام رابطه همچنين
انديشه گروه
بدون و ميگردد استوار اساس و قاعده پنج برپايه دموكراسي
اشكال همه در تقريبا قاعده پنج اين.نميگيرد قوام آنها
.است مشترك نوين دموكراسي
از است عبارت قانون.است "اساسي قانون" قاعده ، اولين
يك در قدرت "سطح بالاترين" نهاد و دولت "اساسي نظام"
دل از و ميگيرد صورت آن چارچوب در داوريها.ملت -دولت
شكل قوهها. مييابند سامان نهادها و ، قوانين آن
هدف با ميگردند ، تفكيك و متمايز يكديگر از و ميگيرند
و قدرت انحصار كردن منع تخصصها ، تقسيم حقوق ، از پاسداري
ميثاق اين نبود البته. نظارتي سازوكارهاي به بخشيدن نيرو
-بريتانيا نظير -حكومتها ز ي و (اساسي قانون) ملي
دموكراتيك آن سياسي نظام اما نيست اساسي قانون برپايه
اساسي قانون از كه حكومتهايي بسيارند چه و است
از فرسنگها اما (عربي كشورهاي اغلب نظير) برخوردارند
.بدورند دموكراتيك سياسي زندگي
رسمي قراردادي اساسي ، قانون كه ميزان همان به اين بنابر
در ميتواند است همگاني اتفاق مورد سياسي قواعد برحسب
كردهاند ، دموكراتيزه را خود معتنابهي ميزان به كه جوامعي
قرار رفراندوم مورد و مكتوب حالت در.باشد شفاهي بصورت
اساسي ، قانون بودن حقيقي براي موجود ضمانت تنها نيز گرفته
بتواند تا است آن مستقل تدوين جهت نهادمند هياتي وجود
و باشد ملت گروههاي و نيروها همه منافع و حقوق نمايانگر
دولت گوناگون نهادهاي تاسيس اراده نمايانگر بتواند باز
و استقلال مجريه و مقننه قضائيه ، قوه بين كه بهنحوي
.باشد جدايي
شامل اين و ميباشد "انديشه و بيان آزادي" قاعده دومين
و برپايه خويش انديشه و آرا بيان در گروهها و افراد حق
قانوني ضمانت داراي بايد آزادي اين كه است آزادي سايه در
و مناقشه آزادي مطبوعات ، آزادي:آزاديها جمله از.باشد
خواه فردي ، خواه -بودن متفاوت حق از برخورداري علمي ، بحث
ويژه هويت و شخصيت حفظ در اقليتها داشتن حق نظير -جمعي
شامل كه آزاديها اين بدون.ميباشد آن از دفاع و خويش
مخالفت حق نيز و عمومي حوزه امور تمام در عقيده بيان حق
.نمود تصور را دموكراتيك نظام نميتوان است حكومت با
سياسي (تكثر) پلوراليسم اصل به اذعان و قبول قاعده سومين
حق و عقيده آزادي از برخورداري مستقيم راه مثابه به است
خواست مثابه به و سياسي و مدني حقوق ديگر و جمعيت تشكيل
از سياسي عرصه احتكار و انحصارطلبي شكستن هم در اراده و
امري به سياست تبديل راه مثابه به نيز و خاص گروهي سوي
است بسياري تفاوت البته.عمومي حق به سياسي عمل و عام
و حزب دهها زايش باعث كه صوري سياسي پلوراليسم ميان
شاهد عربي كشورهاي از پارهاي در آنچه نظير ميشود جمعيت
حقيقي پلوراليسم و (!حزب با 60 الجزاير آن آخرين) آنيم
در هرآن و مينگرد احترام ديده به را تحزب حق حكومت كه
خود كه شكلي به را آنها تا نميكند دخالت احزاب كار
!آورد در ميپسندد
محلي نمايندگيهاي:است نمايندگي اصل قبول قاعده چهارمين
سياسي تكثر و سياسي و مدني حقوق عمومي ، آزاديهاي.ملي و
جامعه سياسي زندگي آنكه مگر نمييابد مفهومي و معنا هيچ
زمينه كه است اصل اين برپايه.باشد نمايندگي اصل براساس
و ميشود مهيا دموكراسي ، ضروري شرط سياسي ، مشاركت براي
از مهم ركني مثابه به مقننه قوه كه است طريق اين از
برگزاري است بديهي.ميگيرد شكل نوين ملي دولت اركان
تضمين را نظام بودن دموكراتيك خود بخودي انتخابات
كار در نظارتي و قانوني ضمانتهايي بايد بلكه نميكند
آن ، طريق از و شود شفاف و سالم انتخابات پروژه تا باشد
از برخوردار و حقيقي نمايندگي نهادهاي تاسيس زمينه
.آيد فراهم مردمي مشروعيت
در آنچه يا -"قدرت گردش" اصل قبول پنجم قاعده سرانجام
از است عبارت كه -ميخوانند "جايگزيني" غرب سياسي فرهنگ
قدرت از شدن برخوردار و امور اداره حق به اذعان و اعتراف
بدين انتخابات در پيروزي بركت به كه ديگري نيروهاي توسط
براينكه علاوه دموكراسي اين بنابر.شدهاند نايل منظور
و نمايندگي حق و تحزب حق بيان ، آزادي حق قانوني ، متني
"قدرت اداره حق" -همان اصل در و -نيز است ، مشاركت
خواست با (شهروندان يعني) مردم كه است حقي اين و ميباشد
برآن مييابد ، تجلي انتخابات در كه همانگونه آزادخويش
.ميگذارند صحه
هيچگونه مباني و قواعد لحاظ به دموكراسي متكامل نظام
از پارهاي برپايه تنها نميتوان.برنميتابد را گزينشي
.تام و شامل است منظومهاي دموكراسي.نمود عمل آن اصول
و اصل حذف هدف به كه تلاشي هر.است هيچ يا همه پروژه
براي است تلاشي واقع در گيرد صورت آن اصول از قاعدهاي
حيطهاي در نمودن عمل نتيجه در و منظومه آن كليت ويراني
از بعد ما.بود خواهد دموكراسي اصول و قواعد ازحيطه خارج
اساسي سوالي برابر در نوين دموكراسي محتواي ضروري شرح
داراست را لازم شموليت آن دموكراسي آيا:كه داريم قرار
تحول و تغيير باعث و برگيرد در نيز را عرب جهان كه
آيا ديگر ، عبارتي به و آورد؟ فراهم را جهان آن دموكراتيك
-داديم شرح كه آنگونه -دموكراسي غربي الگوي از پيروي
جهان در دموكراتيك و سياسي توسعه تحقق فراروي راه تنها
ميباشد؟ عرب
غربي دموكراسي ماو
دو و نوين سياسي مرجعيت يك اعراب روي پيش در امروزه
ما نظر مورد مرجعيت آن.است گرفته قرار تاريخي حقيقت
جوامع در كه آنگونه ميباشد نوين دموكراسي منظومه همان
تاريخي ، حقيقت دو از مقصود اما.است گرفته شكل غربي معاصر
وابسته (قومي) اجتماعي هستند مجموعهاي اعراب آنكه يكي
سياسي و اجتماعي فرهنگي ، اصول منظومه و معاصر جهان به
.جهان آن غالب
پيروي به مجبور كه ميزان همان به اعراب آنكه ديگر حقيقت
مرجعيتهاي از پيروي به مجبور جديدند ، مرجعيتهاي از
رابطه ميشود باعث مساله اينخويشاند موروثي و فرهنگي
قرار مداقه مورد بيشتر نوين دموكراسي منظومه با عرب جهان
.گيرد
زمانه و اعراب -1
عصر اين مخاطب را خود اعراب جديد عصر جوامع ديگر همانند
براي آنان.ميبينند ارزشهايش و اصول پذيرش به ملزم و
و اقتصادي عرصههاي در را عصر اين مسلم اصول مثال
و مادي فرآوردههاي توليد نهادهاي ميپذيرند ، اجتماعي
عصر قواعد و اصول و مقتضيات برحسب را (نمادين) معنوي
را عصر اين رايج علم دستاوردهاي ميكنند ، تاسيس جديد
مليسازي و فناوري و علوم فراگيري سوي به ميپذيرند ،
خصلتي جديد عصر علوم كه ميپذيرند و ميگيرند شتاب آنها
فرا را آنها ترديد سياست برآستانه اما دارند ، جهانشمول
همان) غربي دولت اعراب !ميكنند توقف بهناگاه و ميگيرد
بذر دولت ، اين و بردهاند ارث به را (استعمار ايام دولت
آنان بيشتر اما.بود آنان سرزمين استقلال روزگار دولت
كردهاند بسنده دولت اين از پوستهاي و قشر به تنها
و (حاشيهاي و محلي قدرتهاي مقابل در مركزي يعنيحكومتي)
دولت سنتهاي لفافهافزايش در نوين دولت گوهر و لب
ساختار) قبيله و عشيره و طايفه قدرت افزايش يا و سلطاني
به ازاعراب پارهاي.شد فراموشيسپرده دست به (قبيلهاي
رو چندي قبيلهاي ساختار و نظاميان قدرت از دفاع منظور
به مجبورند سرانجام اما.ايستاد خواهند دموكراسي روي در
غرب با آنكهدارند پاس را آن نهاده گردن زمانه حقايق
آزاد بازار اقتصاد و خصوصيسازي ميبندد ، دوستي پيمان
مينهد ، گردن شدن جهاني مقتضيات و قواعد به راميپذيرد ،
به مجبور -خويش تكاملي سير از نقطهاي در -بهناچار
چرا.شد خواهد دموكراتيك توسعه فرمان از اطاعت و پذيرش
كلي.نيست گزينش قابل و تجزيهپذير دموكراسي منظومه كه
.خويش اجزاء به تجزيه غيرقابل است
داشتن نگاه دور بر كه كسانياند اينها ، همه از مهمتر
ميفشارند پاي دموكراسي جهاني الزامهاي از كشورهايعربي
ميدهند سوق دموكراسي سوي و سمت به را خود اينكه از غافل
زيربناي خويش ، اجتماعي و اقتصادي اقدامات در كه آنگاه
خود گرچه ميآورند فراهم را دموكراسي شكلگيري براي لازم
امري دموكراسي ، شدن جهانشمول !ميكنند چنين كه ندانند
و است مقطعي آن برابر در آنان مقاومت و ثابت است
.است شده مقدر و مقرر مقدمات در پيشاپيش نتايج !مرحلهاي
(دموكراسي) مقدمات مخالفتي ، يا بحث مجادله ، هيچ بدون آنان
به زود يا دير كه است برآنان اين بنابر پذيرفتهاند را
.بنشينند آن نتايج انتظار
در كه نيست شومي سرنوشت -اوصاف و شرح اين با -دموكراسي
جهت به ما كه است فرصتي و لحظه بلكه است انتظارمان
شايسته آن ، اصول در بودن سهيم و كنوني عصر به تعلقمان
و استثنا هدف به ندايي هر اين بنابر.آنيم از بهرهگيري
برابر در سست است مقاومتي واقع در عرب جهان دانستن ويژه
در را ما كه است حقي دموكراسيدموكراسي خزنده ماشين
-اقتصادي ارزشهاي و علم همچون -او كه چرا.نورديد خواهد
.جهاني است حقيقتي
دموكراسي و اسلام -2
براي عرب جهان بودن استثنا و ويژه مدعيان از بسياري
نظامي مثابه به را اسلام ، دموكراسي ايده با مقابله
.ميكشند پيش اجتماعي روابط براي منظومهاي و سياسي
و اسلام به كردنبيشتر خرج اسلام از اينگونه ظاهرا
.ميرساند زيان او پيشه عدالت گوهر
مدون ميراث در معاصر مرجع مهمترين اين -اسلام آيا اما
مقدماتي ما. دارد؟ منفي موضعي دموكراسي به نسبت -اعراب
براي مفيدي ماده تا آورد خواهيم مختصر بهطور ذيلا را
.آيد فراهم باشد ، سوال بدان پاسخگويي خواهان كه هركس
تشريع (سنت و كريم قرآن) اسلام مرجعي متون در:يكم
وجه امت مصلحت با مرتبط امور و حوزهها ساير در اسلامي
بدان اين و است كرده پيدا سياسي تشريع به نسبت بارزتري
اجتهاد و حاكميتعقل به سياست عرصه اسلام در كه معناست
. است شده واگذار
ارزش بر مييابيم خصوص اين در كه قرآني تعاليم:دوم
در شورا اصول به عمل ضرورت و حكومت و داوري در عدالت
نتيجه ميتوان امر اين از.دارد تاكيد عامه امور اداره
و مباني و كرده رسم سياست براي چارچوبي اسلام گرفت
حق احترام بر كه است نموده وضع حكومت براي را قواعدي
استبداد قاعده شكستن و امت اداره امر در عمومي "مشاركت"
اين الزامآور ارزش و قدرت.مينمايد تاكيد خودرايي ، و
به امر قرآني حكم اصولا كه ميگيرد نشات آنجا از قاعده
!است ساخته مخاطب را پيامبر شورا ،
كه نباشد نظامي بهترين نوين دموكراسي نظام شايد:سوم
اما بگستراند را عدالت و برگيرد در را (شهروندان) حقوق
صيانت و حفظ مردم ، حقوق به تعدي از حاكم ممانعت امر در
در مردم مشاركت راه نمودن هموار شهروندان ، سياسي حقوق
در همچنين و مسئولان كار بر نظارت و عمومي امور اداره
حق و نمايندگان انتخاب حق از مردم نمودن برخوردار امر
نگه را امانت پاس كه آنگاه آنان كشيدن پايين و بركناري
موجود نظامهاي بين از دموكراسي امور اين تمام در ندارند ،
مساوات مردم بين حقوق در كه است نظامي او.است تواناترين
بر عرب در نيست مزيتي و فضيلت هيچ آن در و ميكند ايجاد
است نظامي دموكراسي كلمه ، يك در.مونث بر مذكر يا عجم
.حكومت و سياست گوهر مثابه به شورا روح دربرگيرنده
با دشمني يا و رد براي ميسازند مقدماتي اسلام از آنانكه
شورا اصل با رويارويي در صريح موضعي واقع در دموكراسي
امر از اسلامي درك گوهر مثابه به كه اصلي.ميكنند اتخاذ
!.است سياسي
|