مناقشه حل نوين هاي نظريه
اجتماعي علوم از شاخهاي بينالمللي مناقشهشناسي :اشاره
اخير دهه سه در تنها و نميرود آن از چنداني عمر كه است
مختلف عناوين تحت را چند صاحبنظراني و روشنفكران كه است
تحليل و تجزيه جهاني ، صلح روي بر تحقيقات قبيل از
كرده جلب خود به بينالمللي مناقشهشناسي و محلي مناقشات
و تسليحاتي رقابتهاي و سرد جنگ آغاز با امر ايناست
شدن جهاني مانند نويني پديدههاي همچنين و هستهاي
خود به بيشتري قوت جهاني دهكده بحث و (Globalization)
لاينفك جزء مناقشه محققين ، از برخي ديد ازاست گرفته
انسان پيشرفت و پويايي و است انسان اجتماعي زندگي
مطلق صلح و ميدانند اجتماعي رقابتهاي و مناقشات رامديون
امر اين ميدانند ، بيمعنا اجتماعي وزندگي انسان براي را
در(fried hof)گورستان كلمه معني حتي كه است جايي تا
.است صلح پهنه معناي به آلماني زبان
عابدي مهدي
منافع كه موقعيتي از است عبارت ساده زبان به مناقشه يك
هم مقابل در اجتماعي گروه يا فرد دو مانعالجمع اهداف يا
يادشده اهداف به يك هر دستيابي كه طوري به بگيرد ، قرار
يك.شود ديگر طرف كمتر دستيابي يا دستيابي عدم موجب
در ميتواند گاهي و نيست همراه خشونت با لزوما مناقشه
.باشد ساده گفتوگوي يك حد
ميتواند نباشد ، فيزيكي يا كمياب سرمنابع بر اگر مناقشه
هويت ، سر بر مناقشه مانند يابد ، خاتمه طرفين كامل باتراضي
منابع و منافع سر بر اگر و غيره و اجتماعي حقوق آزادي ،
نسبي تراضي با ميتواند باشد ، فرد به منحصر يا كمياب
به مناقشه يك خاتمه تفكر حال هر به.باشد همراه طرفين
تئوريهاي لحاظ از كه است سنتي تفكر يك باخت ، و برد صورت
.نيست قبول قابل مناقشه ، حل جديد
در خصوصا علمي پديده هر بهتر درك براي كه همانگونه
در داريم ، گروهي درون قياس به نياز انساني علوم حوزههاي
مختلف سطوح بين مشترك نقاط كردن پيدا و شناخت نيز اينجا
مناقشات ساختار شناخت امر در ما راهگشاي ميتواند مناقشه
سطح پايينترين از مناقشه سطوح مقايسه با كه چرا باشد ،
مناقشات يعني آن سطح بالاترين با فردي مناقشات يعني آن
مناقشات محلي ، مناقشات سازماني ، مناقشات) بينالمللي
اصول به ميتوان (دارند قرار سطح دو اين مابين...قومي
تداوم موجب و مناقشه موجد سطح هر در كه كرد اشاره مشتركي
.است آن
مانع و ناسازگار اهداف نهايتا و ارزشها منافع ، -1
غيرقابل ارزشهاي و منافع از تركيبي ميتواند كه الجمع
دلايل از را فوق اصول است شده موجب كه عامليباشد تجديد
موارد از يك هر محدوديت و كميابي بدانيم ، مناقشه هر مهم
باشد ، غيرفيزيكي و فيزيكي تواما ميتواند كه است فوق
و آزادي ملي ، هويت سر بر مناقشه قبيل از مناقشاتي اگرچه
است غيرفيزيكي شدني تقسيم و نامحدود منابع سر بر استقلال
حال اين با ولي يابد ، خاتمه طرفين باتراضي وميتواند
.نيست مانعالجمع اهداف و ارزشها مبحث از خارج آن دلائل
و رفتار - (Conflict situation) مناقشه شرايط و وضعيت -2
مناقشه عملكرد
مناقشه برداشتهاي و گرايشات -(Conflict behaviour)
آن در كه وضعيتي هر:(Conflict attitudes& perception)
را باشند مانعالجمع اهداف به دستيابي پي در طرف دو
اهداف اين آورد ، حساب به مناقشه وضعيت مصاديق از ميتوان
كه موسسهاي مثال طور به.باشند منفي يا مثبت ميتوانند
ورطه از نجات پي در دارد ، قرار ورشكستگي آستانه در
عدم احيانا و بدهيها انداختن تعويق به درصدد بحراني ،
در طلبكاران ديگر طرف از و (منفي هدف)است آنها پرداخت
و (مثبت هدف)مصرند خود طلب گرفتن در حقوق ، اعاده راستاي
جو ايجاد موجب ناسازگار هدف دو اين پيگيري مسلما
ميتواند مناقشه.ميشود مناقشه مالا و بياعتمادي
و باشد استوار غلط ذهنيتهاي و نادرست برداشتهاي برمبناي
مناقشه آن به كه باشد ايدئولوژيكي مسائل سر بر كلا يا
و عيني مسائل برمبناي يا ميشود اطلاق ذهني يا موضوعي
آن در كه باشد استوار طبيعي منابع يا سرزمين مانند واقعي
.ميكنيم اطلاق واقعي يا عيني آن به صورت
ميتوان و است متفاوت مناقشه هر در وضعيت حال هر به
كه چرا كرد ، خاص خصوصيات به منحصر را مناقشه هر وضعيت
از تركيبي ميتوانند كه خود خواستههاي تعقيب در طرفين
تعارض و خشونت با وضعيت اين گاه باشند ، مختلف عوامل
تظاهرات قالب در اجتماعي اعتراضات با گاه و است همراه
.تحصن و انتحاري عمليات اعتصابات ، قبيل از فردي
بر مناقشات از متفاوتي كاملا وضعيت منافع سر بر مناقشات
كم از صحبت ارزشها سر بر مناقشه در دارد ، ارزشها سر
اهداف است ، نبايدها و بايدها از صحبت بلكه نيست ، وكاست
اين ديرينه.متفاوتند ريشهدارو كاملا اساس و اصول در
ساختارهاي و تاريخي پيشينههاي به گاه مناقشات ، چنين
بينالمللي درسطح آنها حل كه بازميگردد جوامع فرهنگي
مناقشه اما دارد ، تمدنها و فرهنگها متقابل درك به نياز
و معين است ، اهداف كاستيها و كميها از صحبت سرمنافع بر
هسته اهداف به دستيابي ميزان ولي است ، طرفين قبول مورد
مورد اهداف به دستيابي راههاي بعضا و است مناقشات مركزي
تحميل در مناقشات اينگونه موضوع ميشود واقع اختلافنظر
طرفين روي بر اهداف به دستيابي راستاي در مختلف فشارهاي
در بحثهايي به منجر البته كه است درگير گروههاي و متخاصم
نژادي و قومي تبعيضات و اجتماعي نابرابريهاي با ارتباط
كليه داشت اذعان ميتوان اوصاف اين باتمام.ميشود
ناسازگار و مانعالجمع اهداف سر بر مالا مطروحه مناقشات
قبول مورد اهداف به دستيابي راههاي حتي كه چرا است ،
ومانعالجمع ناسازگار اهداف به زمان طول در خود طرفين
هم را اصلي اهداف حتي اوقات بيشتر در كه ميشوند مبدل
.ميدهند قرار تحتالشعاع
با چهاردسته به خلاصه طور به راميتوان مناقشات بنابراين
.كرد تقسيم جدول در زير مشخصات
:بگيرد شكل زير محور پنج اساس بر ميتواند مناقشه موضوع
منابع درآوردن مالكيت به يا و انحصاري تصاحب -الف
به دسترسي و طبيعي منابع سرزمين ، تصاحب يا غصب ، )باشد
(غيره و آزاد آبهاي
منابع روي بر كنترل يا و انحصاري منابع از استفاده حق:ب
به مانند آن مالكيت يا تصاحب بدون بالقوه منابع يا موجود
سلطنت ، )سياسي مختلف صور به حاكميت قدرت آوردن دست
(...و انتخابات
تغيير يا و كنوني شكل به موجوديت حفظ سر بر مناقشه:ج
و باشد قبول قابل جامعه اعضاي براي كه طوري به شكل
گروه نفع به شكل تغيير يا و كامل امحاي عليه مبارزه
مختلف فراكسيونهاي و پارلماني سياسي اقليتهاي)مخالف
(موجود
شانه و موجود مقام و شان حفظ و بودن برترين براي تلاش:د
از محروميت عدم جهت در مخالفان برابر در نكردن خالي
.كنوني مزاياي
و آنها قبولاندن در سعي و رفتارها و گرايشها باورها ، :ه
.سايرين مقابل در يافتن مقبوليت راستاي در آنها اصلاح
و ساده موضوعي از ميتواند مناقشه يك موضوع اوقات بعضي
از امر اين اغلب.شود بدل اصولي و پيچيده امري به سطحي
مورد شرايط چراي و بيچون اعطاي يا مناقشه يك شدن طولاني
.ميشود ناشي درگير طرفين درخواست
شمالي ايرلند مناقشه در ميتوان را پديده اين بارز مثال
اجتماعي حقوق اعاده بر مبتني ساده درخواست يك يافت ،
سر بر اصولي ادعاي به تبديل سال 1967 در كاتوليك اقليت
بريتانيا پادشاهي از استقلال و برمنطقه مسلط سياسي رژيم
.شد سال 1978 در
است ، برخوردار خاصي ظرافت از خود مناقشه يك موضوع تشخيص
برداشتهاي و تعابير مناقشه ، يك موضوع تعريف در كه چرا
با ميتوان را صحيح برداشت البته كه دارد وجود متفاوتي
عمومي افكار كه چرا داد ، تشخيص عمومي افكار به مراجعه
يك خود و است جناحي و سياسي دغدغههاي از فارغ معمولا
و واقعيت به بردن پي حال هر به ميآيد ، حساب به شاخص
توسط طرفين تعابير و برداشتها اصلاح و مناقشه اصلي ماهيت
نتيجه در و متقابل تفاهم و درك راه در مثبتي قدم خودشان ،
فارغ مناقشه ماهيت و واقعيت فهم كه چرا است ، مناقشه حل
گرايش و رفتار تغيير به منجر عقيدتي و جناحي تعصبات از
جهت مناسب جوي ايجاد به خود اين و ميشود مناقشه در
پاسخ و طرفين تعبير سوء.ميكند كمك درگير طرفين گفتوگوي
ادامه موجب كه است يكديگر غلط تعابير به آنها از يك هر
كنترل ارتباط راستا اين در.شود مي مناقشه
(Controlled Communication)شده
كه است متقابل درك و ذهنيتها اصلاح براي روش بهترين
.باشد مناقشهاي هر راهگشاي ميتواند
پيچيدهتر به منجر مناقشه يك شدن طولاني اغلب اينكه با
تجربه موارد بعضي در ولي ميشود ، آن شدن لاينحلتر و شدن
تنها نه و شده زمان مرور مشمول موضوع كه است داده نشان
به را خود جاي طبيعي سير طي گردانندگان ، و صاحبنظران
نظريات بلكه ميدهند ، سالارها فن احيانا و جوانترها
رابطه).ميكند پيدا چشمگيري تفاوتهاي گذشته به نسبت آنها
بارز مصاديق از تاكنون سال 1967 جنگ از اسرائيل و مصر
(است ادعا اين
ابتدا كه بهمن مانند مناقشه هر اوصاف اين تمام با اما
كرده زيادي تغييرات مسير طول در و است برف از كوچكي توده
است دليلي اين و است ميشود افزوده آن وسعت و دامنه بر و
تحليل و تجزيه براي و بدانيم پويا پديده يك را مناقشه كه
كه معروفي مثل نكنيم ، زمان از برهه يك به اتكا تنها آن
ميشود شروع ناسزا يك با تنها نزاعها بزرگترين ميگويد
مناقشه.ميكند بيان را اخير تئوري عموميت سادگي به
بالقوهاي مناقشات بسا چه نيست ، بالفعل و آشكار همواره
مسكوت يا و است شكلگيري حال در جهان نقاط بعضي در كه
به ميتوان كارشناسانه موشكافي با تنها كه است مانده
.برد پي آنها وجود
نهفته يا پنهان مناقشات از برخي ماندن بالقوه عمده دلايل
:از عبارتند
ديده مناقشه يك بروز براي شرايط آن در كه وضعيتي -1
طرفين ولي يكديگر با تضاد در نيز منابع و اهداف و ميشود
و برخورد هيچ هنوز اهدافشان و خواستهها تعقيب پي در
مناقشات ميتوان مناقشات اين به نداشتهاند ، رويارويي
قرار خطر در هنوز منافع كه چرا كرد ، اطلاق نيز جوان
ساختار در سياسي فعال و جوان هستههاي مانند)نگرفتهاند
(اجتماعي
آشكار اما است ، شده شناخته مناقشه آن در كه وضعيتي -2
ميشود امتيازاتي و منافع دادن دست از به منجر آن كردن
حقيقت در.صلاح به نه و است عقلاني نه آنها كردن فدا كه
كردن خارج و مانده جا مجروحي بدن در كه گلولهاي مانند
بينالمللي سطح در)مياندازد خطر به را فرد حيات آن
خصوص در آمريكا با عربي كشورهاي ضمني مخالفت به ميتوان
(.كرد اشاره اسرائيل از حمايت سياستهاي
توسط بلكه است ، شده شناخته تنها نه مناقشه كه وضعيتي -3
تعقيب حال اين در است ، شده كنترل و سركوب قهار نيروي يك
همراه گزافي هزينههاي تحمل با مخالف گروه توسط اهداف
و سياسي فشارهاي خشونت ، بر چه هر وضعيت اين در است ،
كوتاهتر مناقشه عمر شود افزوده حاكم گروه توسط سركوب
.ميشود
دو ميتواند گاه كه است مهمي بسيار عامل مناقشه در رفتار
گونه هر دهد ، قرار تحتالشعاع را مناقشه ديگر اصلي جز
در اگر خصوصا مثل ، به مقابله اعمال و نابخردانه رفتار
قتل ميشود ، مناقشه تشديد به منجر نباشد ، برابر مقياسهاي
ترورهاي نظامي ، سركوبهاي ازاي در غيرنظاميان عام
از كه است ننگي لكه سياسي تحركات قبال در ناجوانمردانه
.نميشود زدوده متخاصم گروههاي از هيچيك ذهن
هر تئوريسينها كه باشد مهم ميتواند جايي تا رفتار نقش
مناقشهاي ظهور منشا مناقشه يك در را نابجايي رفتار گونه
.ميشود مناقشه حل راه سد كه ميدانند جديد
تعامل و تقابل يك در مناقشه يك اصلي جز سه كلي طور به
زير شماي صورت به را آن ميتوان كه دارند قرار دائمي
.است مناقشه يك كلي ساختار حقيقت در كه داد نشان
صورت در ميتوان را رفتار بر وضعيت تاثير مثال طور به
در موفقيت كه چرا كرد ، مشاهده موفقيت گونه هر به دستيابي
وضعيت تاثير يا ميشود طرفين رفتار بهبود موجب مرحله هر
محتاطانهتري گرايش حياتيتر و مهمتر اهداف) گرايش بر
(ميطلبد را
دارد ادامه
|