ندارد قانوني وجاهت مطبوعات ، توقيف
كنيم غلبه لفظي نزاعهاي بر چگونه
تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
ندارد قانوني وجاهت مطبوعات ، توقيف
مجلس حقوقي و قضايي كمسيون رييس نايب :اجتماعي گروه
قانون اساس بر مطبوعات تعطيلي و توقيف :گفت اسلامي شوراي
ابراهيم سيداست قانوني وجاهت فاقد تاميني ، اقدامات
جمهوري خبرگزاري با گو و درگفت چهارشنبه روز اميني
در اسلامي شوراي مجلس قضايي كميسيون اعضاي:افزود اسلامي
و13 مواد 12 استفساريه بررسيطرح با روزسهشنبه جلسه
مطبوعات مشمول را قوانين اين تاميني ، اقدامات قانون
جلوگيري منظور به تاميني اقدامات قانون:گفت وي.ندانستند
كمسيون تصويب به سال 1339 در خطرناك مجرمين جرم تكرار از
.است رسيده وقت ملي شوراي و سنا مجالس دادگستري مشترك
قانون ، اين براساس:افزود فارس ممسني مردم نماينده
و روحي خصوصيات و سوابق افراديهستندكه خطرناك مجرمين
در را ارتكابي ، آنان وجرم ارتكاب كيفيت و آنان اخلاقي
.دهد قرار آينده در جرمي ارتكاب مظان
خطرناك ، مجرمين به نسبت قانون اين اعمال شرط:گفت اميني
قضايي كمسيون رييس نايب.ميباشد آنان سوي از جرم ارتكاب
وانديشه فكر صاحبان قراردادن:افزود اسلامي شوراي مجلس
ولگرد ، ديوانه ، افراد رديف در مطبوعات درعرصه فعال
اعمال ارتكاب با كه كساني و افرادقدارهبند و معتادين
.است تاسف ميسازند ، مايه مختل را جامعه امنيت فيزيكي ،
قانون و 13 مواد 12 از برداشت:افزود مجلس نماينده اين
اسلامي جمهوري در مطبوعات توقيف تامينيبراي اقدامات
اساس بر:كرد اضافه اميني.است تاسف مايه نيز ايران
است ، دراينموضوع حاكم قانون عنوان به كه مطبوعات قانون
فاقد مطبوعات برخوردبااصحاب براي ديگري هرقانون استنادبه
حقوقي و قضايي كمسيون رييس نايب.ميباشد وجاهتقانوني
براي اخير ماه درچند شده توقيف مطبوعات اكثر:افزود مجلس
در است صادرنشده حكمي درمحاكم آنان عليه بارهم يك
اعمال براي لازم اصول از يكي جرم تكرار شرايط حاليكه
.ميباشد خطرناك مجرمين درمورد تاميني اقدامات قانون
انقلاب دوستداران:گفت ممسني مردم نماينده
بيديني رابه همديگر ديدگاهها و سليقه بايدبخاطراختلاف
برنامههاي تحقق براي مشتركات به وباتوجه نكرده متهم
.بردارند گام توسعه و اصلاحات
كنيم غلبه لفظي نزاعهاي بر چگونه
خشمگين افراد عصبانيت كنترل براي مطمئن روش يك و سي
هميشه كنيد ، مشاجرهخودداري از پيشاپيش اينكه براي *
اينكه براي و كنيد مطرح سياست با را خود درخواستهاي
حق كه كنيد مطرح را سوالاتي شود ، انجام كشمكش بدون كارها
.كند فراهم مقابل طرف براي انتخاب
فشار كه نيست مهم اصلا.نبريد بالا را خود صداي هرگز *
.كنيد خودداري آن دادن نشان از نه ، يا است بالا شما خون
شما همانند ميكنند سعي شما آرامش مقابل در نيز ديگران
باشند آرام
براي چيست؟ كلام طريق از عصباني فرد كنترل راه راستي به
بياموزيد را روشها اين.دارد وجود متعددي روشهاي كار اين
سي اينجا در.ببريد كار به را آنها مناسب موقعيتهاي در و
عصباني شخص وقتي آنها انجام با كه دارد وجود روش يك و
.مييابد سربلند و خرسند را خود شود ، آرام
!اوست با حق كاملا كه بگوييد عصباني شخص به.1
از او كه ميشود ، باعث كار اينكنيد موافقت او با
كه بدانيد و باشيد همعقيده او با.بردارد دست عصبانيت
به بنابراين.ندارد رفتن براي جايي ديگر او كار اين با
.كنيد توجه او به بپردازيد جدل و بحث به او با اينكه جاي
بزرگترين زيرا دهيد ، فرا گوش او حرفهاي به اشتياق با
.است ديگران جانب از شدن درك و همدردي حس به نياز او مشكل
بدون را خود آتشين و غرا نطق دهيد ، اجازه او به2
.كند بيان مخالفت
باور را او كه بگوييد او به كرد ، شليك را خود گلوله وقتي
اگر كه بخواهيد او از اما ميفهميد ، را او مشكل و داريد
فقط تا كند بازگو را خود مشكل ديگر بار يك دارد امكان
به شروع او كه لحظهاي.بفهميد اورا مشكل بهتر كمي شما
كاهش بتدريج او عصبانيت ميكند ، خود مساله كردن بازگو
كه همينطور زيرا ميرسد ، پايان به خشم درنتيجه و مييابد
مشكل كه ميشود متوجه تازه مييابد ، افزايش او ناراحتي
سياست با بنابراين.است جنجال و جار و عصبانيت بيشتر او
.بزند را خود دل حرفهاي كه دهيد اجازه او به.كنيد رفتار
براي ترفندي عنوان به عصباني شخص حرفهاي به كردن گوش از
.بگيريد بهره او خشم كنترل
.دهيد خاتمه آساني به را لفظي مشاجرههاي.3
شانس است ، مخرب و ناچيز كه چيزي در شدن درگير با چرا
!كنيد غلبه عصبانيت بر پس ميدهيد دست از را موفقيت
!نكنيد بحث و جر هرگز4
شكست پيروزي عين در حتي شما.نيست منطقي هيچگاه مشاجره
ترفندي چه از مگو و بگو جاي به شما.ميشويد تلقي خورده
آن غرور به كه كنيد استفاده واژگاني از ميكنيد؟ استفاده
تحسين سخاوتمندانه.باشد گيرا و جذاب و نرساند لطمه شخص
اصلا من !است فوقالعاده تو نظر":بگوييد او به.كنيد
".ماهستي افتخار مايه تو.بودم نكرده فكر مورد اين در
.گذارد تاثير شما بر احساسات نگذاريد هرگز.5
فشارهاي از هستيد برخوردار احساسات از اينكه حين در
مشاجرات گرفتار هرگز صورت اين در كنيد ، دوري احساسي
كردن ور شعله براي صرفا همينطور نميشويد ، بيثمر
.نكنيد فراهم سوخت ديگران
.شوند جدليپديدار موقعيتهاي ندهيد اجازه.6
.بازداريد پرخاش آزردگي ، سردرگمي ، دلهره ، از را ديگران
رخ جدل و بحث اينصورت در كه داريد نگه شاد را آنها
.نميدهد
.بگيريد ناديده را آن است ، شده اهانت شما به اگر.7
بحث و جر شما وقتي.كنيد خنثي لبخند با را ديگران توهين
.نميبرد پناه ديگري جاي به او نكنيد
وارد جراحت ديگران به شمشير همانند كه اظهارنظرهايي8
.كنيد فراموش را ميكند
از را دلسردكننده و انتقادي طعنهآميز ، واژههاي تمام
.باشيد همدل و دلسوز مهربان ، .كنيد حذف خود واژگان فرهنگ
او و اوست با حق كند فكر دهيد ، اجازه خشمگين فرد به
مشكل اين ميتوانيد شما بعدا.است لفظي نزاع اين برنده
.آوريد در خود كنترل تحت سياست با را اجتماعي
.بپذيريد آساني به را انتقاد.9
او بهكنيد تمجيد هوشيارانهاش اظهارنظر خاطر به را او
.ميگويد درست كاملا او كه بگوييد
حاضرجوابيهاي جاي به تحسين با را او حيرت.10
.كنيد برانگيزيد انتقامجويانه
.كنيد صرف موضوع دادن توضيح براي وقت كمي علاقه ، با.11
ديگران كه چيزي شنيدن از شدن محروم از سريعتر چيز هيچ
خشمگين باعث است حياتي و مهم آنها براي ميكنند احساس
از.است عوامل اين از يكي داشتن اطلاعنميشود آنها شدن
.بفهمانيد او به را موضوع كلام طريق
!است جديد او عقيده كند فكر دهيد اجازه او به.12
.ندارد لنگه او ايده كند فكر عصباني شخص كه دهيد اجازه
را او عكسالعمل و شكل واقعي دليل ميتوانيد ، بعدا
.كنيد بررسي
.نكنيد انتقاد هرگز13
.بگوييد سخن ملايمت با عصباني شخص حضور در.14
سختي به كه وقتي تا كنيد صحبت آرامتر و آرام او با چه هر
را او عصبانيت جلوي ميتوانيد سريعتر بشنود ، را شما حرف
را خود صداي تن كه شد خواهد مجبور ناچارا و بگيريد
جدل و بحث اين در هم شما آيا كه بفهمد تا آورد پايين
چنين كه باشيد داشته خاطر به هميشه.نه يا كردهايد شركت
.نيست علاقهمند شما نظر نقطه به شخصي
.دهيد پاسخ ديگر متعدد سوالات با را سوالات همه.15
مناسب مكان و زمان.نيندازيد دام به موقعيت يك در را خود
عصبانيت موقع اما دارد وجود خودتان موقعيت بيان براي
.نيست مناسبي زمان هرگز
.بدهيد هديهاي او به بكشد دست عصبانيت از اينكه براي.16
خوشحال كالا تعويض از ما جونز آقاي مطمئنا ، ":بگوييد
براي و متاسفيم بوده ، خراب دستگاه اينكه ازشد خواهيم
يك دهيم نشان شما خلق حسن از را خودمان قدرداني اينكه
".آوردهايم همسرتان براي آشپزخانه كارد دست
.ميكنيد درك را او بداند كه كنيد كاري17
.بكنيد او به را خود توجه بيشترين.18
.كنيد نگاه او چشمان به و شويد نزديك او به.19
دهيد اجازه و ميفهميد را او كه كنيد وانمود خود چهره با
.است بهترين او كند فكر كه
دست محكم و گرم و كنيد مزين لبخند با را خود سيماي.20
.دهيد
اما.ميافتد كار به شما عضله تنها 12 زدن لبخند براي
اخم از بنابراين.ميافتد زحمت به عضله كردن 46 اخم براي
.دهيد هدر را كمتري انرژي و بپرهيزيد كردن
.بگوييد سخن او زبان به21
داشته سازگاري او عقايد با كه ميفهمد را زباني تنها او
بنابر.بفهمد را آن كه كند مي قبول را چيزي تنها و باشد
.كنيد صحبت او زبان به اين
.نباشيد خودخواه.كنيد صرفنظر خود شخصي علائق از22
اكثريت نفع به كه كنيد عمل طوري.كنيد نگاه كلي تابلو به
.باشد
.آورد زبان به را خود بحث ابتدا او كه دهيد اجازه.23
.دهيد وفق او عقيده با را خود !كنيد گوش او به.24
بفهميد را او نظريات و عقايد كنيد سعي بار يك اگر
استفاده كنترل اهرم بهعنوان او خود مشاجره از ميتوانيد
خود (روش) تم از اهرم اين كردن خوشايند برايكنيد
جلب خودتان طرف به را ديگران اينكه براي كنيد ، استفاده
.كنيد
جنجال بدون اما اوست برابر در شدن تسليم ظاهر در روش اين
در دادن خرج به سياست درحقيقت و شماست دست در او كنترل
.است مناسب واژههاي بردن بكار
.باشيد داشته همكاري حس.25
نگاه خود برنامه در زمان اسراف بهعنوان "مشاجره" به.26
.كنيد
.بپرهيزيد اسرافي چنين براي لحظهاي دادن هدر از
.شويد نمايان آرام حال همه در.27
فشار كه نيست مهم اصلا.نبريد بالا را خود صداي هرگز
.كنيد خودداري آن دادن نشان از نه ، يا است بالا شما خون
شما همانند ميكنند سعي شما آرامش مقابل در نيز ديگران
.ميشود برطرف عصبانيت آنگاه و باشند آرام
روبهجلو حركت و خوشحالي ، خوشبيني صدايتان ، لحن در.28
.كنيد حفظ را
.بينديشيد مثبت چيزهاي به هميشه29
حقارت احساس و دلسردي ناراحتي ، افسردگي ، از راحتي به
.نياوريد زبان به را منفي چيزهاي هرگز.كنيد خودداري
.نكنيد را كاري انجام تقاضاي ديگران از هرگز.30
هميشه كنيد ، خودداري شروع از قبل مشاجره از اينكه براي
اينكه براي و كنيد مطرح سياست با را خود درخواستهاي
حق كه كنيد مطرح را سوالاتي شود ، انجام كشمكش بدون كارها
.كند فراهم مقابل طرف براي انتخاب
:بگوييد مثال طور به
را زباله سطل بدهي؟ انجام داري دوست را كار كدام عزيزم ، "
ميشويي؟ را بچه كهنههاي يا ميبري؟ بيرون
.نكنيد هدايت افروزان آتش سمت به را آتش هرگز31
به خطاب را خود "مشاجرات" هرگز جمعي يا كنفرانس يك در
كمك آرامش از.نگوييد برانگيز جنجال افراد و فريادزنان
ميتوانيد كرديد جلب را آنها حمايت كه وقتي و بجوييد
گروه خواسته با مطابقت براي را جنجالي افراد اين عقايد
اجتماعي فريب نوع يك كار اين كه است درست.كنيد تحريف
.كلام طريق از موفقيت سوي به است راهي اما است
كرني وي.جي:نوشته
بهروش نفيسه:ترجمه
تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
بخرم موتور ميخواهم
ميگويد 14.است ريز خيلي جثهاش.ديدهام را او بارها
اما خشك هميشه لبهايش.ميزند حرف زباني نوك.دارد سال
به كه است بار اوليندارد روشني چشمان.است خندان هميشه
.آمده كانون
بودي؟ شده دستگير بيايي ، اينجا به كه اين از قبل -
و ميگذاشتيم چيزي -شناسنامهاي هميشه اما.آره -
.بيرون ميآمديم
داري؟ شناسنامه تا چند تو مگر -
توي از دزدي ، ميرفتيم وقتي.نه كه را خودم مال -
به موقعها اين.برميداشتيم هم را شناسنامهها خانهها ،
.ميخورد دردمان
كجاست؟ شناسنامه جاي كه ميداني كجا از -
اثر بر:است قشنگ هم جوابش.دارد عاقلانهاي نگاه عجب
!تجربه
.بگو خودت از -
.كنگاور برده داييم كه دارم ساله و 8 خواهر 7 تا دو -
اما.داشته هرويين كيلو ميگويند 5/1است زندان مادرم
.ميكرد فروشي قاچاق پدرم.مسافرت رفته مادرت ميگفت پدرم
هرويين بهشبدهم "كن ترك ترياك"بيابهت گفت او به كسي
.داد
اينجايي؟ تو كه است مقصر كي -
مادرم و پدر.ميبردند مرا ميآمدند ناباب ، دوستان -
از كار ديگر فهميدند و بودم شده دزد وقتي.نميدانستند
آنها.نيستند مقصر آنها.نه مادرم و پدر.بود گذشته كار
ما خاطر به را جانشان حتي.ميكردند كاري همه ما خاطر به
.ميانداختند خطر به
كردي؟ چه را پولهايت -
.ميكشيد ترياك و حشيش رفيقم اما.ميكردم خواهرهايم خرج-
گفتهاي؟ دروغ حال به تا -
به.سركار ميروم گفتهام بهشكوچكم خواهر به بله ، -
بر من گفتم و بردم برداشتم را پولش.گفتم دروغ هم مادرم
.نيستم دزد گفتم.گفتم دروغ هم پاسگاه توي.نداشتم
ميبيني؟ چگونه را آينده -
.بخرم وموتور بيرون بروم كه است اين نقشهام والله ، -
ميآوري؟ كجا از را پولش -
پنجره از بيرون به درهم ، كرده قلاب دستهاي با.ميخندد
.نيست قشنگ زياد لبخندش بار ، اين.ميكند نگاه
مهدوي مرضيه
|