...افتاد آسمان از سيب سه
آذربايجان افسانههاي به نگاهي
:درآمد
زمينه در.هستند مردم فرهنگ نمودهاي از افسانه يا قصه
و تاريخي انسانشناختي ، دبستانهاي قصهها ، تحليل و بررسي
شناخت به متفاوت چشماندازي از كدام هر اسطورهشناختي
.يازيدهاند دست فرهنگي ميراث اين
كارهاي ميدانيم ، كه آنجايي تا ايراني قصههاي درباره
اولريش" آن از كار بهترين اما شده انجام پراكندهاي
برگردانده هم فارسي به كه است آلماني ايرانشناس "مارزلف
و قصه تعريف به اشاره با ميآيد پي از كه مطلبي.است شده
از بخشي در كندوكاو به اسطوره با آن تفاوت و افسانه
.است پرداخته آذربايجان يعني ايرانزمين قصههاي
سفيدگرشهانقي حميد
چيست؟ افسانه
تاكنون جهان در عامه فرهنگ انديشمندان و فولكلورشناسان
اما دادهاند ، ارائه افسانه يا قصه از گوناگوني تعاريف
كتاب دربرسند آن از واحدي تعريف به نتوانستهاند هنوز
:است آمده چنين قصه تعريف در "جهان ادبي اصطلاحات فرهنگ"
نقل نفر يك توسط كه ميشود گفته داستاني و حكايت به قصه"
مواقع اغلب در.است روايت مانند فرم لحاظ از.ميشود
شنوندگان نمودن سرگرم براي و نبوده منطقي حوادث روند
(1)".ميشود بيان
اپيزودي تك كوتاه داستانهاي" را افسانه "تامپسون استيث"
آنها قهرمان الههها و انسانها حيوانات ، كه ميداند
و وقوع محل.ميدهد رخ غيرواقعي جهان در حوادث و بوده
(2)".هستند غيرمشخص و ناشناس حوادث پديدآورنده شخصيتهاي
كه است باور اين بر نيز آلماني قصهشناس "مارزلف اولريش"
.است وملتي قوم هر فرهنگي ميراث از مهمي قسمت نمودار قصه"
روانشناختي و فرهنگي زمينههاي و سنتي ارزشهاي
پيدا انعكاس آن در جديد اجتماعي سوانح و حوادث وهمچنين
(3)".ميكند
حكايت" را افسانهها ايراني توركولوق "هيئت جواد دكتر"
اقوام كه ميداند واقعي عالم و طبيعي مافوق قهرمانان
(4)".پرداختهاند و ساخته خود ذهن در مختلف
اين در نيز داستاني ادبيات در صاحبنظر "ميرصادقي جمال"
:مينويسد زمينه
حوادث بر تاكيد آنها ، در كه آثاري به معمولا"
شخصيتها و آدمها تكوين و تحويل از بيشتر خارقالعاده
(5)".ميگويند قصه است ،
:است شده تعريف چنين افسانه هم ، "دري افسانههاي" كتاب در
عشقي ، هجوي ، معيشتي ، اجتماعي ، قصههاي و نقلها"
گوناگون ، انسانهاي درباره كه پندآميز و عبرتانگيز
نيز و اژدها پري ، ديو ، مانند به خيالي مخلوقات حيوانات ،
بديع ، خيال با كه سرگذشتي وحوادث واقعات ديگر و وجادو سحر
با و گردند بيان غريب و عجيب و رنگين انديشههاي حيث به
و ذوق خواننده و شنونده به پرهيجان و دلانگيز خيالات
دهندو انعكاس را مردم آرمانهاي و آرزوها و بخشند شوق
نفرت چون وبديها سرور و شادي و شفقت و رحم چون نيكيها ،
(6)".ميشوند ناميده افسانه كنند ، بيدار را عداوت و
ابتدايي اقوام رنگين خوابهاي افسانهها ، " ديگر بياني به
شنوندگان و قصهگويان به كه چرا است ، امروزي مردم حتي و
فراتر گامي امكان عالم از خيال توسن بر تا ميدهد امكان
و بيابند ميبينند ، دور و نيافتني دست كه را آنچه و نهند
(7)".كنند لمس
چه توسط و كي قصهها كه است نشده معلوم درستي به تاكنون
كجاست؟ از گوارا و زلال آب اين سرچشمه شدهاند؟ خلق كساني
راه در آنها است؟ بوده چه آنها نقل و آفرينش از هدف
مراحلي چه ما زمان به رسيدن تا تاريخ پرپيچوخم و طولاني
پذيرا را وتحولاتي دگرگونيها چه.گذراندهاند را
شدهاند؟
از يكي افسانه و قصه كه گفت ميتوان جرات به اما
ارزشمند محصولات ماندگارترين حال عين در و قديميترين
.است ابتدايي انسان تخيل و ذهن
از قسمتي زاينده "طبيعي عوامل و پديدهها" بنابراين
زايش علت سخن ، ديگر به هستند ، فولكلوريك افسانههاي
رويدادهاي و عالم حوادث همانا افسانهها ، ابتداييترين
انساني حيات كه رفته رفته اما.است بوده ملموس طبيعت
آفرينش گرديد ، تشكيل اجتماعات جامعههاو و شد دگرگون
ديگري الهام منبع و افتاد تازهاي مسير در انسان ، هنري
تعبير "اجتماعي رخدادهاي و عوامل" به آن از كه يافت
(8).ميشود
واسطوره افسانه تفاوت
و ميدانست اساطير كاهيده و ساده صورت را قصه فرويد"
توهمات شده معوج و كج بازماندههاي اساطير كه بود معتقد
در بشر نوع متمادي روياهاي درحكم و واقوام ملل آرزوهاي و
(9)".اويند جواني دوران
اساطير" كه ميكند تصريح نيز فرويد پيرو "آبراهام كارل"
و معمول بدوي ، اجتماعات در كه هستند مراسمي و آداب خاطره
و شده سركوفته متدرجا و ممنوع بعدا اما بودهاند ، رايج
.ماندهاند باقي قوم ناخودآگاه در نگفتني آرزوهاي صورت به
(10)"
زماني مساله در افسانه با اسطوره تفاوت عمده صورت هر در
از پيش دوران در يعني بيزمان زمان در اسطورهها.آنهاست
تاريخي دوران به افسانهها ولي گرفتهاند شكل تاريخ
و دارد وجود ناخودآگاه ذهن يك اسطوره در برميگردند ،
جوامع و انساني دنياي از خارج اسطورهاي شخصيتهاي
.دارند قرار انساني
خدايان يا آنها.هستند الهي نوعي به اسطورهها قهرمانان
نيروهاي با كه بودند افرادي يا مقدس افراد يا و بوده
از افسانهها قهرمانان كه حالي در هستند ارتباط در مقدس
براي.برخاستهاند خودمردم ميان از و بوده انسان نوع
زيادي حدود تا و ذهن از دور اسطورهها قهرمانان هم همين
شخصيتهاي همه و قهرمانان اما مينمايند باور غيرقابل
.دارند ما كنوني دنياي با خاصي قرابت و بوده ملموس قصه
افسانهها گردآوري تاريخچه
:درجهان افسانهها گردآوري تاريخچه
اهتمام جهان در افسانهها گردآوري به كه كساني اولين
گريم ويلهلم ژاكوبو نامهاي به آلماني برادر دو ورزيدند
زبان از خود كه را افسانههايي برادر دو اين.بودند
مجلد دو در بودند ، شنيده وافسانهپردازان قصهگويان
.نمودند منتشر سالهاي 18141812 در و آورده فراهم
وانديشمندان علاقمندان گريم ، برادران كتاب ازچاپ بعد
كشور افسانههاي گردآوري به شروع مختلف كشورهاي در زيادي
و تجزيه به قصهها ، گردآوري بر علاوه آنها.نمودند خود
.گماشتند همت نيز آنها تحليل
يك مختلف روايتهاي تعداد به رسيدن براي فولكلورشناسان
فهرستنامههاي و طبقهبنديها مختلف كشورهاي در قصه
نوع اين از اثر اولين.درآوردند تحرير رشته به متفاوتي
در يعني نمود ، بعدها منتشر سال 1910 در "آرنه آنتي" را
دستكاريهاي و ويرايش با "آرنه" كتاب و 1961 سالهاي 1928
ويرايش.يافت انتشار امريكايي قصهشناس "تامپسون استيث"
موتيفها تمام كه يافت انتشار سال 1950 در كتاب اين تازه
در شده طبقهبندي بهصورت را قصه مختلف روايتهاي و
افسانههاي پژوهشگران رفرنس و منبع مهمترين و بردارد
.ميشود محسوب سراسرجهان در عاميانه
مقر كه "قصهشناسي تحقيقات بينالمللي انجمن" اكنون هم
و تجزيه و گردآوري به تمام جديت با است ، آلمان در آن
از بيش انجمن اين.ميپردازد جهان عاميانه قصههاي تحليل
پانصدهزار مدت اين طي و ميكند فعاليت كه است سال چهل
كشورهاي از پژوهشگر چهارصد كمك با را عاميانه افسانه متن
.است نموده گردآوري مختلف
افسانهها گردآوري تاريخچه
آذربايجان در
:سابق شوروي آذربايجان
قرن اواسط به آذربايجان افسانههاي نشر و وچاپ گردآوري
افسانههاي قرن 19 طول در.برميگردد ميلادي 19
سال آنهادر اولينميشد منتشر روس مطبوعات در آذربايجان
تعداد بيستم قرن اوايل درشد منتشر روسي زبان به 1825
،"مكتب" نشريات در آذربايجان افسانههاي از زيادي
.رسيد چاپ به"دبستان" و "كشكول" ،"ملانصرالدين"
داستانها" ،(1929) آذربايجان "تركي افسانههاي"
صورت به كه بودند آثاري اولين از (1937) "وافسانهها
.آ".شدند منتشر و چاپ زمينه اين در كتاب ، شكل به و مستقل
،"زمينلي چمن.و.ي" ،"خانوف وئردي سبحان.الف" ،"باقري
اولين از "بابايف. ف" و "عليزاده._ه" ،"لي زينال.ح"
.بودند شمالي آذربايجان فولكلورشناسان
،"طهماسب.ح.م" چون ديگري فولكلورشناسان سال 1930 از بعد
علاوه آنهاپانهادند عرصه به "اوا حسن.ل" و "سيدوفن"
.گماشتند همت نيز آن تحليل و بررسي به فولكلور گردآوري بر
در اجتماعي بيعدالتيهاي مبارزهعليه عناصر" كتابهاي
افسانههاي" و" سيدوف.ن"اثر ،"آذربايجان افسانههاي
از "حسناوا لاله" نوشته "آذربايجان طنزآميز معيشتي
.ميشوند محسوب آذربايجان افسانههاي پژوهشي آثار مهمترين
آكادمي فولكلور شعبه" بر علاوه آذربايجان در امروزه
"باكو دولتي دانشگاه ادبيات دانشكده" ،"آذربايجان ادبيات
.است مشغول فولكلور تحليل و تجزيه و گردآوري امر به نيز
:ايران آذربايجان
و ضربالمثلها افسانهها ، از جنگي فولكلوريك اثر اولين
توسط ميلادي سال 1804 در كه بود آذربايجاني باياتيهاي
نوشته آذري تركي زبان به "داغي قراجه عندليب" اهري شاعر
خطي نسخههاي شعبه در هماكنون كتاب اين.است شده
.ميشود نگهداري لنينگراد شرقشناسي انستيتو
جمهوري دانشگاههاي فولكلور استاد "افنديف پاشا"
جهت به كتاب اين":مينويسد رابطه اين در آذربايجان
و است آذري تركي زبان به فولكلوريك اثر اولين اينكه
و كرده جمع خود در را آذربايجان فولكلور از زيادي مقدار
فولكلور و ادبيات تاريخ در خاصي اهميت از است ، نموده ثبت
".است برخوردار آذربايجان
نصرتالملك رحيم محمد" ،"قانلي دهخوار واعظ علينقي"
گردآوري به كه بودند ديگري فولكلورشناسان "ماكوئي
.پرداختهاند آذربايجان فولكلور
سياستهاي جهت به دوم و اول پهلوي حكومت دوره در
اعمال ايراني اقوام قبال در حكومت اين كه شوونيستي
به نوشتهاي هرگونه نشر و چاپ و نوشتن خواندن ، ميكرد ،
و زندان به سرپيچيكنندگان و شده قدغن نيز تركي زبان
سبب غيرانساني سياست اين.ميشدند محكوم سنگين جريمههاي
محاق به زيادي حدود تا آذربايجان فولكلور و ادبيات كه شد
روشنفكراني و نويسندگان حال اين با.شود سپرده فراموشي
ميورزيدند ، عشق خود مادري ادبيات و فولكلور زبان ، به كه
گاهگاهي و پرداخته آذربايجان فولكلور ثبت و گردآوري به
.ميكردند اقدام آن نشر و چاپ به زيرزميني بصورت
فولكلور و ادبيات طلايي دوران (13251324) سالهاي
مختلفي كتابهاي و نشريات يكسال همين در.بود آذربايجان
.شد منتشر و چاپ آذري تركي زبان به ادبيات و فولكلور در
،"فرزانه محمدعلي" ،"جاويد سلامالله" ،"اصغرمجتهدي علي"
صمد" ،"خامنه منظوري عبدالكريم" ،"صديق محمدزاده حسين"
.ر" ،"روشن.ح" ،"(سهند)قاراچورلو بولود" ،"بهرنگي
.ع" ،"تبريزي علي" ،"(ساوالان)مجيدزاده حسن" ،"پوراكبر
عليرضا"،(اولدوز) "وحيد فيضاللهي حسين" ،"ظفرخواه
ديگر از "كمالي علي" و "خرم اصغر علي" ،(چايلي آغ)ذيحق
به توجه بدون كه هستند و بوده آذربايجان فولكلورشناسان
و گردآوري به اجتماعي و فردي محروميتهاي و ممنوعيتها
.پرداختهاند آذربايجان فولكلور بررسي و تحليل
آذربايجان افسانههاي ويژگيهاي
ديد از و زيباترين كهنترين ، از آذربايجان افسانههاي
جهان عاميانه قصههاي پرمحتواترين و بهترين جزو مضمون ،
از روشني تصاوير افسانهها اين در.ميروند شمار به
شيوه رسوم ، و آداب ملي ، خصوصيات تفكر ، طرز جهانبيني ،
مختلف اعصار در آذربايجان ، مردم آرزوهاي و آمال معيشت ،
.ميشود ديده
در شده ارائه اطلاعات وسعت و تاريخي قدمت موضوعات ، تنوع
كانونهاي از يكي عنوان به را آذربايجان قصهها ، اين
افسانههاي.ميكند معرفي جهان در قصه گذار و آفرينش
قصههاي از خود ، خاص ويژگيهاي به توجه با آذربايجان
فولكلورشناس "افنديف پاشا".ميشود متمايز ملل ساير
:مينويسد زمينه اين در آذربايجان مشهور
.هستند كاملي آثار هنري و ادبي نظر از آذربايجان قصههاي"
از را نمونهها اين متمادي قرنهاي طي مردم تودههاي
فقط نه را آنها داده ، نجات متفاوتي اتفاقات و حوادث چنگ
و زبان فرم ، لحاظ از بلكه مضمون و انديشه نظر از
عاميانه قصههاي قلههاي به ادبي و شيرين اصطلاحات
(11)".رساندهاند
عبارات" آذربايجان افسانههاي مهم ويژگيهاي از يكي
گفته قصهها ، آغاز در كه است مقدمههايي يا "آغازين
ناميده "دوشمه" اصطلاح در كه مقدمهها اين.ميشود
طنزآلود بعضا و متنوع جذاب ، شيرين ، عباراتي ميشود ،
و تعداد در آنها تنوع آغازينهها اين خاص ويژگي هستند ،
توجه جلب براي نقالان و قصهگو هنرمنداناست مضمون
آغازين عبارات ميتوانستند ، كه آنجا تا خود شنوندگان
لطيف و جذاب بسيار اصطلاحات و تعابير با را قصهها
:"دوشمهها" از نمونههايي.ميآراستند
ايشيدير نين هركيشي خشيليق ياخشيليغايا"-
(12)"ايشيدير نين اركيشي ياخشيليق مانليغا يا
خوبي بدي ، مقابل است هركسي كار كردن ، خوبي خوبي ، مقابل
.است جوانمرد كار كردن ،
هچ سئواي آللاهدان ايدي ، يوخ بيرگون واريدي ، بيرگون" -
"...واريدي...بير گونونده ، بير گونلرين.ايدي يوخ كيم
(13)
از روزي نبود ، هيچكس خدا از غير نبود ، روزي بود ، روزي
(...بود...يك روزها ،
(ص)محمد دوريات ، گليري يوخون دولونابات ، نعلبكي" -
(14)"...بيرگونونده گونلرين صلوات ، جمالينه
جمال بر بخواب ، شو بلند ميآيد خوابت ازنبات ، پر نعلبكي)
(...روزها از روزي صلوات ، (ص)محمد
عبارات همچون نيز آذربايجان قصههاي پاياني عبارات
و زيبا بديع ، شيرين ، اصطلاحات و كنايات از مملو آغازين ،
پاياني بخش قصهگويان ، و مردمي هنرمنداناست خاصي
و راضي را خود شنوندگان كه ميكنند بيان طوري را قصهها
افسانههاي پاياني عبارات اساسا.كنند روانه مسرور
ملل ساير قصههاي با و داشته خاصي ويژگيهاي آذربايجان ،
.هستند متفاوت
و سرنوشت پايان و بامضامين افسانهها پاياني بخش
عبارتي قصهاي هر براي قصهگو و بوده متناسب آن قهرمانان
نيز قصهها اين در پاياني عبارات تنوع.ميبرد بكار خاص
افسانههاي پاياني ازعبارات نمونههايي.است توجه قابل
:آذربايجان
يئيين ، سيزده قاريديلار ، ايچديلر ، اونلاريئديلر ، ." -
(15)"ده من اولون ، ساغ سيزده قارييين ، ايچين ،
بخوريد ، نيز شما.شدند پير نوشيدند ، خوردند ، آنها.)
.(هم من باشيد ، سلامت شما.بشويد پير بنوشيد ،
هاراگئتديك گئتديلر ، آليب قوشالاشيبباش اونلار"... -
(16)".بيلمير ده ايندي هله بيلمدي ، كيمسه لريني
رفتند؟ كجا رفتند ، و افتاده راه به هم كنار در آنها)
.(نميداند كسي هم هنوز ندانست ، هيچكس
توخ لادولدو ، آش قازان اولدو ، تامام بورداناغيل".. -
(17)".دويدو لار آج لاريئدي ،
سيرها شد ، آش از پر ديگ شد ، تمام اينجا در ما قصه)
(.شدند سير گشنهها خوردند ،
قولاق بيري منيم ، بيري دوشدو ، آلما اوچ گويدن".. -
".باخانلارين باجادان ده بيري آسانلارين ،
براي يكي من ، براي يكي افتاد ، آسمان از سيب تا سه )
بام پشت سوراخ از كه آنهايي براي هم يكي و شنوندهها
(.ميكنند نگاه
ائلهييب توي گئجه ، قيرخ گون ، قيرخ اونلار"... -
".باشيزا سيزينده ساغالي اونلارين.چاتديلار مرادلارينا
به و انداختند راه به عروسي شب چهل و روز چهل آنها)
(.شما سر بر آنها راست دسترسيدند مرادشان
.است موجود روزنامه دفتر در پانوشتها
|