...خوتكا و نيلوفر قتلگاه
و "زباله" ،"آزولا" هجوم از همشهري تصويري گزارش
انزلي تالاب به "بزرگراه"
به را تالاب و گسترانده دامن اينگونه كه آزولاست اين *
است درآورده سيطره
است ، نشده دير تا شد؟ خواهد خاطره روزي آيا همه ، اين *
ببينيم را تالاب ديگر بار يك و برگرديم
...است دير فردا ماست ، ياري انتظار در تالاب امروز *
بپوشانيم شرم از روياست شده زباله انباشتگاه تالاب ، *
اين تالاب ، جان نيمه پيكر بر فولادي ستونهاي خنجر *
...بر بود خواهد خلاص تير قطعا "كنارگذر"
پايين آن ميرانيد ، آسوده خيابان بر كه آدمها آي *
...جان ميدهد دائم پاي و دست در كه است تالابي
آب پيشروي اگر شايد.راميكشد آخر نفسهاي انزلي تالاب
داد ، كشيدن نفس چندصباحي فرصت تالاب به كه نبود خزر
برجاي گندآلودي باتلاق فقط انزلي تالاب بستر در اكنون
سويي از.بسيارند انزلي تالاب دردهاي.بس و بود مانده
سوي از آزولا ، نام به ناخواندهاي و نفسگير ميهمان هجوم
تنگ نيلوفران دركام را نفس كه زباله و فاضلاب سيلاب ديگر
خطرناك پرندگان ديگر و خوتكاها ماندن براي را زيستبوم و
كه شهر كمربندي به موسوم پديدهاي سو ديگر از و ميكند
به را خلاص تير و است فرودآمده تالاب فرق بر شمشير چون
چندان نه روزگاراني در آيا راستي به.ميكند شليك پيكرآن
يافت؟ نخواهيم نشاني انزلي در سبز و آبي از دور
باتلاق در هم نيلوفران آخرين ريشه و رفت خواهند پرندگان
از شد خواهد خاطرهاي انزلي تالاب آيا مرد؟ خواهد
ما عكاس خبرنگار گذشته هفته گذشتهها؟ دورها ، دوردستها ،
ميبينيم او دوربين نگاه از.انزلي تالاب به داشت سفري
.رواداشتهايم شمال زيباي نگين با كه را بيوفاييها اين
|