در تمدنها گفتوگوي سمينار برگزاري
فجر فيلم جشنواره
فيلم روايت در دريافت و درك
امروزين نيازهاي كهن ، متون
با مهرباني زمين ايران تئاتر جشنواره
گذشته ادبيات
در تمدنها گفتوگوي سمينار برگزاري
فجر فيلم جشنواره
نوزدهمين در تمدنها گفتوگوي سمينار برپايي :هنري گروه
مطرح فيلمسازان حضور با فجر فيلم بينالمللي جشنواره
.است امسال برنامههاي مهمترين از دنيا
ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي امور معاون داد ، سيفالله
كه نقشي به توجه با:افزود مطلب اين بيان با اسلامي
آنقدر است ، داشته گذشته سال ده از بيش در ايران سينماي
سال در را ايران سينماي بتوان كه داشته دنيا در تاثير
.كرد مطرح تمدنها گفتوگوي
براي محلي ميتواند امسال فجر جشنواره:گفت داد سيفالله
.باشد اجتماعي و هنري زمينههاي در مهمي حرفهاي گفتن
آثار داريم سعي:كرد خاطرنشان سينمايي امور معاون
دارند شركت تمدنها گفتوگوي سمينار در كه را فيلمسازاني
نمايش به فجر فيلم جشنواره نوزدهمين ويژه بخش در را
گفتوگوي سمينار در همچنين:داشت اظهار وي.درآوريم
فيلم نمايش براي ويژهاي سينماي اختصاص پيشنهاد تمدنها ،
خواهيم مطرح را جهان مردم براي دنيا ، فرهنگهاي و ملتها
.كرد خواهيم اعلام نيز يونسكو به را پيشنهاد اين و كرد
فيلم روايت در دريافت و درك
فيلم سبك و روايت را آنها ما كه تصميمهايي طريق از تنها
به روايت و سبك مييابيم ، دست فيلم جهان به ميناميم
و داستان فيلم ، محتواي از تفكيك قابل يا و جدا هيچوجه
نيستند آن تمهاي
چندي سينما ، و نقد عنوان با سينما پژوهشي همايش دومين
هنرهاي موزه سينماتك در فارابي سينمايي بنياد همت به پيش
جهت در جدي حركتي كه همايش اين.بود برپا تهران معاصر
در ميآيد ، شمار به نقدنويسي و نقد وضعيت بهبود و پيشرفت
جايگاه تبيين به مختلف نشستهاي با برپايي روز سه طول
و پرداخت سينما نظري مباحث در بهويژه و ايران در نقد
و نقد زمينه در را خارجي و داخلي صاحبنظران ديدگاههاي
صاحبنظران اين از يكي "پاي داگلاس"ساخت مطرح سينما
و دريافت و ديدار" درباره همايش روز سومين در كه بود
منتقدان با ميزگردي در آنگاه و گفت سخن "فيلم روايت
.پرداخت گفتوگو به رسانهها
استاد بود ، همايش اين ميهمانان از يكي كه "پاي داگلاس"
سردبيري شوراي عضو و انگلستان سينمايي دانشكده صاحبنام
،"روايي سينماي" زمينه در متعددي آثار كه است "مووي" مجله
و تاليف...و "پا پكين سام" ،"لانگ فريتس" ،"جانفورد"
سخنراني از بخشي ميآيد پي در آنچه.است رسانده چاپ به
توسط كه سينماست و نقد پژوهشي نشست از روز سومين در او
.است شده برگردانده فارسي به جاهد پرويز
فرشيد
تحليلي درباره را مطالبي ميخواهم امروز
انگليسي فيلم نظريه با ارتباط در فيلم نگرانه جزيي
حدي تا بحث اين.كنم مطرح گذشته سال پانزده طي در زبان
عنوان به جزيينگر تحليل اهميت درباره بود خواهد بحثي
روشهاي برخي درباره خاص بهطور و فيلم درك براي پايهاي
مسائلي فينفسه بهطور علاوه به فيلم ، روايت و سبك تفسير
.كشيد خواهم پيش روايت مفهوم با ارتباط در را
.كنم آغاز اتوبيوگرافيكال ملاحظات براساس ميخواهم اما
مقاطع در را فيلم تدريس كه زماني پيش ، سال سي تقريبا
دو از يكي در پركينز ويكتور به كردم ، آغاز آموزشي عالي
.شدم ملحق ميدادند ، فيلم آموزش بريتانيا ، در كه كالجي
در نيز قبلا.بود مدرن فيلم و ادبيات تدريس من حرفه
مباحث و بودم كرده تدريس انگليسي ادبيات دانشكدهها ،
قرن اوايل مدرن داستان و شعر علاقهام ، مورد تحقيقي
قبل سال چند به برميگردد سينما به من علاقه.بود بيستم
جديد مجله تاثير تحت شدت به كه سالهايي دانشكده ، از
در امريكا سينماي جدي تحليل پيشتاز كه بودم "مووي"
بررسي به متني تحليل طريق از خاص بهطور و بود انگليس
به طرفي از.ميپرداخت آن مفهوم و فيلم سبك بين روابط
چگونه كه ببينم ميتوانستم خود ادبي زمينه پس واسطه
تحليل شيوههاي از بسياري فيلم ، تحليل به مربوط روشهاي
تدريس خاطر به.بخشيدهاند توسعه ادبي مطالعات در را متن
فرمهاي فروپاشي علاقهمند خاصي بهطور مدرن ، ادبيات
جديد فرمهاي شامل و بود مدرن جنبش مشخصه كه بودم سنتي
كه كهنه الگوهاي شكستن درهم نتيجه در كه ميشد روايت
سربرون بود ، مطرح "كل داناي" روايت عنوان تحت غالبا
كنراد ، جوزف جيمز ، هنري به كه روايت جديد فرمهاي.آورد
آن در و ميشد مربوط ديگران و فالكنر ويليام جويس ، جيمز
داستانهاي از محدودتر نظرگاه جنبه از غالبا روايت ضمير
فردي خودآگاهي محدوديتهاي به مربوط مباحث و بوده سنتي
.بود افزايش حال در مدام واقعيت ، درك و دريافت در
دلالتهاي چنين به مربوط مباحث از سرشار ادبي مطالعات
موازي بهطور اما بود ، مدرن داستان درباره معرفتشناسانه
.بود گرفته انجام فيلم مورد در كمي نسبتا كار
كه بود نگذشته دانشكده در من اشتغال از زيادي مدت
كه گرديد پديدار بريتانيا در فيلم تئوري جديد فرمهاي
اسكرين مجله در فرانسوي نوشتههاي ترجمه طريق از بهويژه
ساختارگرايي ، مثل مختلفي گرايشهاي شامل و شده وارد
ماركسيستي تحليل و روانشناسي جديد فرمهاي نشانهشناسي ،
فيلم آكادميكمطالعات جهان بر كه بود ايدئولوژي و جامعه
دانشكدههاي در سال ده طي در تدريج به و يافته تسلط
مباحث.كرد پيدا گسترش شمالي امريكاي و بريتانيا
قرار جديد فيلم تئوري دل در جهات برخي از معرفتشناسانه
.نبود روايت و فيلم سبك روي بر آنها تمركز اما داشتند ،
و بود پيچيده بسيار فيلم مطالعات بر جديد تئوري تاثيرات
از امايكي.نمايم خلاصه اينجا در را آنها نميخواهم من
معنا ، سبك ، روي بر كار كه بود اين مهم فوقالعاده تاثيرات
من كه ادبي سنتهاي و "مووي" مجله براي كه سنجش و تفسير
نفع به تقريبا داشت اساسي اهميت كردم ، رشد آن در
گرايشهايي چنين البته.شد گرفته ناديده ديگر جنبههاي
مجلات از برخي و 80 دهههاي 70 طي در.نشد محو كاملا
بودند ، جديد تئوري منعكسكننده آنها از تعدادي كه كوچك
اين اماكردند حفظ همچنان را تفسير و معنا سبك ، به توجه
بنابراين.داشت قرار فيلم جديد مطالعات حاشيه در صداها
هشتاد ، دهه اواسط در كه وقتي.بود دلگرمكننده كاملا
روايت به مربوط بحثهاي بر آنها تمركز كه اساسي كتابهاي
سعي كه شدند منتشر بود ، روايي فيلم در ديد زاويه و
اتخاذ كارگردانان توسط كه اساسياي تصميمات بر داشتند
علاوه به بگيرند ، نظر در را آنها اهميت و نگريسته ميشد
روايت به مربوط تئوريهاي برخي مبناي بر مستدلي نقدهاي
منظور گرديد ، ارائه بود ، تاثيرگذار بسيار قبل دوره در كه
ديويد از "داستاني فيلم در روايت" كتاب خاص ، بهطور من
-است شده ترجمه نيز ايران در ميدانم كه -(1985) بوردول
در روايت" يعني داشت ، بيشتري توجه استحقاق كه كتابي و
من نظر از كه ميباشد (1986) ويلسونام.جرج نوشته "نور
سال طي 15 در كه است روايي سينماي زمينه در كتاب مهمترين
.است شده منتشر زبان انگليسي دنياي در گذشته
توجه كانون به را مباحث اين كه است اين من امروز تمايل
بايد چرا كه اين و برگردانم انگليسي زبان فيلم مطالعات
باشيم؟دومي مطمئن خود تحليل روشهاي بودن مناسب به نسبت
طريق از تنها كرد ، صادر حكم يك قالب در ميتوان را
به ميناميم فيلم سبك و روايت را آنها ما كه تصميمهايي
و جدا هيچوجه به روايت و سبك مييابيم ، دست فيلم جهان
آن تمهاي و داستان فيلم ، محتواي از تفكيك قابل يا
فيلم جهان شكلدهنده يا سازنده نيروهاي از اما;نميباشند
.هستند جدا آن "معناها" و
.است دشوار آنها درك اما است ، ساده چيزها اين گفتن البته
مربوط نوشتههاي و گفتهها بيشتر كه است حقيقت يك هم اين
پديد ديدگاه آن با چالش در (تلويحا يا آشكارا) فيلم به
به سبك از ساده خيلي فيلم ، پيرامون بحثهاي در.آمدند
درست ميشود ، زده حرف تم يا داستان از مستقل عنصري عنوان
بر معمولا فيلم ، بررسي كيك ، روي تخممرغ و شكر مثل
:از است عبارت غالبا و است فيلم نمايش بار يك مبناي
نامربوط ظاهر به تفسير چند با همراه تم ، و طرح خلاصه
.سبك مختلف جنبههاي درباره
با ارتباط در نيز ديگري گرايش نباشيم ، محتاط خيلي اگر
به كه است قائل را شاني آنها براي كه دارد وجود مفاهيم
روايت ، سبك ، چون عناويني تحت آنها از نميدهد اجازه خود
فكر اين دام در واقع در.ببرد نام ديگر چيز هر يا داستان
در كه كند مطابقت چيزي با ميبايست مفهوم كه ميافتيم
ميبايست تحليلي تمايز يك اينكه است ، فرد به منحصر جهان
به رو اين از كند ، اشاره (دستمايه)خام ماده يك به حدي تا
نظر در را روشهايي كه "روايت" مفهوم مثال ، عنوان
واژه يك ميروند ، كار به داستان يك بيان براي كه ميگيرد
چگونه" و "گفتن چه" بين كه ميآيد نظر به بيخطر و مفيد
بپرسيم كه تازماني است ، قائل تمايز روايت يك "گفتن
.ندارد چيزي چه و دارد تعلق روايت به چيزي چه دقيق بهطور
در باشد ، روايت يك بديهي جزء دوربين حركت يا برش يك اگر
گفت؟ ميتوان چه لباس يك رنگ يا بازيگر يك ژست مورد
آنها اگر و نكرد؟ محسوب روايت جزء را آنها ميتوان چگونه
بخشي كه دارد وجود ديگري چيز آيا بيايند ، حساب به بايد
ميآيد؟ مفهوم سر بر چه صورت اين در نباشد؟ روايت از
فيلم تحليل به ما رويكرد نحوه در مباحث اين كه آنجا از
جدي نگاه فريبندهاند ، بسيار ضمنا و دارد بنيادي اهميت
مباحث اين مورد در كردهاند سعي كه نويسندگاني آثار به
از بخشي.مييابد ويژهاي اهميت كنند ، بحث تفصيل به
فيلم در روايت" كتاب در بوردول ديويد رويكرد جذابيت
شروع خود واژههاي دقيق تعريف با او كه است اين "داستاني
را روايتها تحليل بين تمايز او كتاب ، مقدمه در.ميكند
داستان ، جهان) نمايش نوع برحسب:ميكند ترسيم شيوه سه به
گستردهتر مفاهيم و ميدهد بهدست واقعيت از كه تصويري
به اجزاء تركيب براي خاص شيوهاي) ساختار برحسب ،(آن
عمل فرايند ، يك.) روايت برحسب و (كليت يك ايجاد منظور
دستيابي منظور به داستان خام ماده ارائه و چيدن انتخاب ،
.(مخاطب بر زماني تاثيرات به
مشكلات از برخي.است كتاب توجه كانون تنهايي به روايت
شروع بنيادي سطح اين از بوردول رويكرد با من اساسي
تمايز بتوان كه دارد وجود امكان اين او نظر به.ميشود
اينكه و شد قائل "داستان جهان" و داستان بين معنيداري
كه آنچه از جدا ميتواند (روايت) داستان خام ماده سازمان
آن گستردهتر مفاهيم از مستقل نتيجه در و ميشود ارائه
.گيرد قرار تحليل مورد
سينماي" او قبلي كتاب در را خود همتاهاي تمايزهايي چنين
سبك با بوردول آن در كه كتابي دارد ، نيز "هاليوود كلاسيك
سروكاردارد ، مينامد ، فني تمهيدات او كه چيزي براساس
و ميكند تعريف را تمهيدات بين روابط كه سيستمهايي
و زمان روايي ، منطق مثال براي) را سيستمها بين روابط
عمدتا آن دنبال به و نمايش به توجه آگاهانه اما (فضا
ناديده اينميگيرد ناديده را معنا و سبك بين ارتباط
ظاهر به تمايزهاي جذابيت اما است عامدانه البته گرفتنها
اينكه ويژه به دارد ، همراه به نيز را خطراتي بوردول دقيق
فيلم يك ابعاد با ارتباط در را منزلتي تمايزها اين به
.شود ادعا آنها سوي از نميتواند كه ميبخشد
ميتوانند تصميمها روايت ، از بوردول تعريف براساس
نه آنها مفهوم كه چرا نشوند داده توضيح اما شوند عنوان
نهفته "داستاني خام ماده ارائه و چيدن انتخاب ، " در فقط
كه آنچه] فيلم جهان و تصميمات اين بين رابطه بر بلكه است
[ميكند دلالت برآن نمايش كه آنچه و ميشود داده نمايش
محدوديتهاي و برادعاها بهويژه تصميمات اين و است متكي
روايت" در بوردول كه ديگري تمايزاست مبتني ديد زاويه
قائل (تفسيركردن) خواندن و ديدن بين "داستاني فيلم در
و است كوتاه ديدن عمل".دارد اهميت اينجا در نيز است
به ترجمه به نيازي و است ادبي فيلم.نمايش زمان به محدود
از رها است ، تحليلي (خواندن) تفسير اما ندارد كلامي زبان
اين.گزارهاي زبان به متكي و است نمادگر.فيلم بيدوامي
است تمايزي اين ".است ديدن عمل توضيح در كتاب اين و فصل
يك تماشاي -ميگريزد تجربه با مواجهه از من اعتقاد به كه
.(باشد كه هرچه) نيست ادبي ناب فعاليت يك هرگز فيلم
بيان با كه است آن از پيچيدهتر (Plot) طرح رويدادهاي
مختلفي عناصر به درك اين.شود درك "شد اطاق وارد زن آن"
دكور و لباس اهميت اجتماعي ، تعامل فهم شخصيت ، انگيزه چون
يا استعاري دلالتهاي چون آشكاري چندان نه عناصر و
.دارد بستگي ميشنويم ، و ميبينيم كه آنچه از ايدئولوژيكي
.است عجين تفسير با ذاتا ديدن
آكنده او تصميمات است ، بزرگي كارگردان لانگ كه آنجا از
ويژه ، تصميمات اين از ناشي مفاهيم ميان در و معناست از
ادبيات با ارتباط در من كه نوعي از شناسانه معرفت مباحث
جرج "نور در روايت" كتاب در و كردم مطرح مدرن داستاني
بر كه اصولي درباره مباحثي.دارد وجود نيز آمده ، ويلسون
.ميگذارد تاثير روايت دانش به ما دستيابي نحوه
نوع يك لانگ فيلمهاي بخوانيم ، كه نيست غيرمتعارف
به را تماشاگر و بازيگران بر تسلط و "خداگونه" جداسازي
نظر آنها بر بالا از لانگ كه گويي ميگذارد ، نمايش
.ميكند كنترل مهارت با را دو هر و افكنده
رابطهاش ميخواهد لانگ كه است اين روش اين از من تفسير
اقتدار و ديد زاويه مورد در مابوزه ادعاهاي با را
و روايت نيز مرحله اولين در حتي:نمايد انكار "خداگونه"
دلالت نكته براين ما ديد زوايه جنبههاي برخي نتيجتا
"كل داناي" ديد زاويه مورد در ادعاهايي چنين اينكه.دارد
در كه كنيم بحث مورد اين در ميتوانيم.نيست بيش توهمي
مابوزه ، نقشههاي با ارتباط در كنتس و ونك وون ورود واقع
طرحهاي آشكار ضرورت از خارج كه تصادفياند رويدادهايي
آنها غيرمنتظره ورود با روايت و ميافتند اتفاق مابوزه
پارادوكس ورودها ، اين.ميآورد در اجرا به را تصادف اين
به ميل اجتنابناپذير شكست و بودن تصادفي ضرورت آشكار
.ميگذارد نمايش به را اقتدار
به ميدهد انجام لانگ كه شكلي به آنها معرفي با علاوه به
بر تلويحا كه برميگزيند را روشي لانگ آنها ، به برش جاي
صحه فيلم ، جهان به تماشاگر دسترسي به مربوط محدوديتهاي
بر خود كه است محدوديتهايي آن مشخصه كه روشي.ميگذارد
.ميكند تحميل روايتش
"كل داناي" ديد زاويه كه را ايده اين غيرمنتظره ، ورودهاي
به نسبت بيننده نظرگاه تشريح براي مناسبي روش ميتواند
يادآور همزمان بهطور و ميطلبد چالش به باشد ، فيلم جهان
محدوديت به مربوط مباحث شامل فيلم جاذبههاي كه ميشود
يادآور شخصيتها ورود نحوه.ميباشد نيز ادراكي و معرفتي
زاويه و خود روايت قدرت نميخواهد لانگ كه است نكته اين
قرار مابوزه ديد زاويه از برتر سادگي به را تماشاگر ديد
و ادراكي روابط تنوع ميان تناسبي دارد قصد بلكه دهد
.نمايد ايجاد فيلم جهان با ما فضايي
امروزين نيازهاي كهن ، متون
تئاتر بينالمللي جشنواره دومين برگزاري انگيزه به
خوزستان در زمين ايران
زمين ايران بينالمللي تئاتر جشنواره دومين :اشاره
و پذيرفت پايان گذشته هفته فزودش ، و كاست تمامي عليرغم
از نمايش يك حضور زور به كه جشنواره اين برندگان
پيدا خود بودن بينالمللي براي مسمايي توانست تاجيكستان
براي شايد.كردند دريافت را خود جوايز و معرفي كند ،
اول برگزيده كه باشد تعجب اسباب و شگفتآور برخيها
اما كند ، دريافت جايزه سكه تنها 2 بينالمللي جشنوارهاي
به نمايشي هنرهاي مركز مسئولان كمتوجهي و بودجه كمبود
به اجتماعيوچه سياسي ، لحاظ به چه كه مهم رويداد اين
اهداي گونه اين است ، فراوان اهميت حائز فرهنگي لحاظ
هنرهاي مركز كه حاكيست شنيدهها حتيشد سبب جايزهرا
فهرست در كه ندانسته آن قابل را جشنواره اين نمايشي ،
.بياورد خودنيز سالانه
ديدن آن ونمايشهاي جشنواره اين از كه افرادي از بسياري
دامنه ، و موضوع چنين با جشنوارهاي كه بودند معتقد كردند ،
ضربالمثل وياد ميطلبد را فراوانتري تمهيدات و تداركات
كل اداره وكار ميافتادند "نزدن علامت بزرگ سنگ" معروف
گذشته اماميگرفتند قياس به آن با را خوزستان ارشاد
بركات و ثمرات اكنون هم كه فرهنگي كارهاي از برخي
است ، ساخته بوم و مرز اين وهنر فرهنگ نصيب را فراواني
ريسك و شود پيدا ميبايست فردي نهايت در كه ميدهد نشان
غنابخشي و تداوم فكر به سپس.نمايد شروع را كاري و كند
ازچنين بايد نيز را جشنواره اين كار به آغاز.افتاد آن
به بلكه نزد ، سرش بر آن گرفتن پا براي و نگريست زاويهاي
.افشاند آب پايش
سالنهاي از صنعتي بافت لحاظ به آن شهرهاي و خوزستان
مردمي برخوردارند ، فراواني فعل و بالقوه وامكانات نمايش
-آثار از بسياري ديدن براي جشنواره مختلف روزهاي در كه
اشتياق ميآوردند ، هجوم سالنها به -ضعيف اجراهايي حتي
بزرگ شركتهاي و موسسات دادند ، نشان را تئاتر هنر به خود
را جشنواره اين هزينههاي از برخي نيز پتروشيمي و نفتي
كه درست مديريتي ميماند ، باقي لذا كردند ، تامين
شايد.كند حاكم خويش كار بر را مدت دراز انديشهاي
سوي از و امسال همين از گنجوي نظامي سال اعلام و انتخاب
بررسي زاويه همين از بايد را (خسرونشان) جشنواره دبير
و تامل براي كافي فرصت نويسندگان و تئاتر اهل تا كرد
گوناگون زواياي از و باشند داشته را نظامي آثار در تدبر
به كه زير نوشته.بنشينند آن تحليل و بررسي و نقد به
دادن توجه درصدد است ، يافته نگارش جشنواره همين مناسبت
چگونگي به (نمايش نويسندگان بهخصوص) نويسندگان از برخي
گراميان شما ونظر ديده از كه است كهن متون با برخورد
.ميگذرد
را محوري موضوعي سال هر زمين ايران بينالمللي جشنواره
جشنواره امسال موضوع.ميدهد خودقرار كار دستور در
جلالالدين مولانا آثار در نمايشي جنبههاي به رويكرد
برخي باحضور و روزه سه سميناري در كه بود بلخي
روي به كه ونمايشهايي شد گذاشته بحث به ازمولويپژوهان
وديوان مثنوي در نهفته داستانهاي و مضامين نيز ، آمد صحنه
نيز آتي سال در قرار از.بودند درآورده نمايش به را شمس
.است شده پيشنهاد گنجهاي نظامي حكيم آثار كردن نمايشي
و تقليد از درچنبرهاي كهن ، آثار به رويكرد متاسفانه
بازخواني جز نويسندگان و گروهها و است آمده گرفتار تكرار
قالب و نثر به نهايت در و متون همان (روخواني بخوانيد)
صحنه ، طراحي و ماسك دو يكي افزودن و درآوردنش وگو گفت
نمايشي متنهاي در آنچه.نميافزايند برمتن را نكتهاي
شهروند ودغدغههاي نيازها بر مبتني است ، خوانشي غايب
ميبايست ابتدا خوانشي چنين براي واقع در است ، امروزين
طلبي ، حق همانند ، ايراني ، امروزين شهروند نيازهاي
به كه نهادهايي و افراد كشاندن چالش به قانونخواهي ،
وصداقت راستگويي نميگذارند ، احترام شهروندان حقوق
در موجود فساد و دروغ با مبارزه شهروندان ، با حاكمان
به جامعهشناسانه نگاههاي عمدتا كه.. و قدرت بدنه
رويكردي با سپس و دريافت را است امروزين ونهادهاي قدرت
غرب درشد نزديك كهن متون به زوايا همين از و چنيني اين
ازنمايشهاي بسياري چنانكه است ، افتاده فراوان اتفاق اين
چهرههاي از برخي سوي از وعنوان نام همان با قديم يونان
اين در البتهاست شده بازنويسي نمايشنامهنويسي شاخص
شده آورده تمامت به امروزين انسان دغدغههاي بازنويسي
متن براساس كه آنوي ژان "آنتيگونه" نمايش همانند است ،
به آن در اساسي تغييراتي ، اما نوشته سوفكل ، "آنتيگونه"
نيز ما دركشور.است شده ايجاد نويسنده ديد زاويه لحاظ
يادكرد بيضايي بهرام از ميتوان نمايشنامهنويسي درحوزه
و امروزين انسان ونوشتههايش نمايشنامهها اكثر در كه
ساختار همراه به روان ، ديالوگهايي در را دغدغههايش
.است آورده -است نمايش اصلي عناصر از يكي كه -دراماتيزه
در "بيدخش بندار كارنامه" باعنوان كه بيضايي نمايش آخرين
درهمين ملموس مثالي و نمونهاي رفت صحنه روي به سال 77
تعلق شاه جمشيد به كه "جم جام" داستان نمايشاست زمينه
ذهن با را جام اين كه دانشمندي با ميكند بازگو را دارد
باره در شاهنامه ساده روايت اگر.ساخت خويش خلاق
ما دستگير نكتهاي چندان بگيريم ، نظر در را جمشيدشاه
اين دريافتن و پادشاهان قدرت ساخت در تامل اما نميشود ،
وبيرحميهاي لوازمات خويش پي در قدرت كهآن نكته
بياعتمادي آن نخست نتيجه ميآوردكه ارمغان به را فراوان
ميتوان است ، دوستان و افراد صميميترين و نزديكترين به
جام مبتكر دانشمند با جمشيد برخورد از تازهتر تحليلي
انساني عنوان به بيضايي ميان اين در البته.داد بدست
ارائه همانا كه -خويش مقصود به رسيدن براي و امروزين
-است (قدرت صاحب شخص) جمشيد پادشاه نيات از دقيق تصويري
ميآورد عمل به تاريخ و اسطوره در فراواني تصرفات و دخل
است امروزين انديشمند انسان ويژگيهاي از البته كار اين و
كه مينهد روبهرويش را پرسشي ماجرايي هر برابر در كه
به نباشد ، سازگار آدميان عقلاني معيارهاي با پاسخ اگر
و كار اين در بيضايي.مييازد دست آن وتعديل جرح و حذف
-تاريخي ماجراهاي با برخورد نحوه همين ديگرش كارهاي
به جامجم كه هنگامي.ميگيرد پيش در را اسطورهاي
آگاه آن شگرف قدرت از وي و رسد مي جمشيد پادشاه
اطلاعات كه چرا ، است بيشتر دانايي سمبل جام اين)ميشود
عادي افراد كه ميگذارد فرد اختيار در را رويدادهايي و
ميتوان آن با كه درمييابد و (هستند عاجز آن دريافت از
يافت خبر آن كردار و كار از و گرفت نظر تحت را هرچيزي
كه دانشمندي كه درمييابد ذوقزدگي اندكي از پس وجمشيد
را آن توانايي و قدرت كرده ، اختراع را وسيلهاي چنين
كه است زمان همين از و بسازد آن مشابه وسيلهاي كه دارد
از.مييابد خويش حكومتي دستگاه براي خطرناك رقيبي را وي
از كه نگاهي ميشود ، سوار متن بر امروزين نگاه نقطه همين
از ميشود ، افكنده حوادث به آن تبعات تحليل و قدرت زاويه
و تاريخ در نويسنده عنوان به بيضايي بهرام ديگر اينجا
روانشناسانه و دقيق تحليلي تا ميكند تصرف اسطوره
جامعه و (است فرد تحليل واحد درآن كه فردي روانشناسي)
تماشاگر به (است جامعه تحليل واحد آن در كه) شناسانه
فردي وقتي كه ميشود آن تحليل اين نتيجهكند ارائه
تاب را هوشمنديهايي و ظرفيتها چنين با رقيبي نتواند
به را وي و ميكند مبادرت آن فيزيكي حذف به بياورد ،
حاكمان نيز امروز دنياي در كه امريميافكند زندان
خبرويت و دانايي هرگونه و اسيرند آن چنبره در قدرت شيفته
.برنميتابند را رقيب در
ميتوان را كهن متون به امروزين رويكرد از ديگر نمونهاي
وي نثر كه سيرجاني.يافت سيرجاني سعيدي نوشتههاي در
سالهاي در كه نوشتههايش از بخشي در است ، زدني مثال
تازه خوانشي كرد سعي آورد ، روي آنها نگارش به عمر پايان
اگرچه متنها اين.دهد دست به كهن روايات و متون از
نگاه دليل به اما نيستند ، نمايشي بيضايي آثار همانند
بسياري براي ميتواند دارد ، وجود آن در كه بكري و تازه
نيازهاي بر مبتني و تازه تفسيري دنبال به كه افراد از
بيچاره".باشد راهگشا و آموختني هستند ، امروزين انسان
نوشتههاي از شاخص نمونه دو "ماردوش ضحاك" و "اسفنديار
و پيدا زواياي و قدرت آنها از كدام هر در كه است سيرجاني
در ;است گرفته قرار بازكاوي و تحليل مورد آن پنهان
اسفنديار داستان از آگاهي ضمن خواننده "اسفنديار بيچاره"
رگههايي نيز توس حكيم ابيات و شاهنامه در اتفاقا كه)
در (يافت ميتوان را امروزين نيازهاي بر مبتني خوانش از
اسفنديار رفتنهاي زندان به و دربهدريها قصه كه مييابد
پدر قدرت حفظ در تنها رستم ، جنگ به فرستادنش نهايت در و
سختسر و سمج فرزند ميخواهد كه است نهفته (گشتاسب شاه)
تا سازد فرعيگرم اموري به را سرش و دور پايتخت از را
كه وقتي حتي ويافكند بيرون خويش دماغ از را قدرت سوداي
وتخت تاج كه توران پادشاه) ارجاسب با جنگ از اسفنديار
ميآيد پيروز (بود افكنده لرزه به را گشتاسب شاه (قدرت)
تخت و تاج و كند عمل خويش وعده به كه ميخواهد پدر از و
ميزند باز سر كار اين از كند ، واگذار وي به را پادشاهي
اما كند ، سركم از را پسر شر ميخواهد دفعالوقت با و
ميبرد پناه زرتشتي موبدان به ميبيند ، را وي سماجت وقتي
ديني دستورات از تمرد بهانه به و آنها ازفتواي مدد با و
را سعدي سخن بياوريد ياد به).ميافكند زندان به را وي
دوباره كه هنگامي اما.(نشايد اعتماد پادشاهان قول بر كه
ميافتند ، خطر كيانشدر و پادشاهي و ميكند حمله ارجاسب
دراز اسفنديار سوي به التماس و استمداد دست مجددا وي
علاقهمندبه فرد دو انداختن هم جان به ضمن تا ميكند
نيز بار اين البته.كشد بهدر آب از خويش گليم قدرت ،
تخت و تاج واگذاري بر مبني اسفنديار به فراواني وعدههاي
اما.ميگويد سخن خويش گوشهگيري و پيري از و ميدهد
خوان هفت و برميگردد ميدان از پيروز اسفنديار باز وقتي
و پيرونحيف گشتاسب قدرت شيريني ميكوبد ، درهم را رقيب
ناسازگاري و ميسازد بدل برومند جواني به را ناتوان
كه ميانجامد آنجا به كار نهايت در و ميگيرد اوج مجددا
و سمج رقيب اين شر و ميفرستد قتلگاه به را اسفنديار وي
.ميكند كم خويش دامان از را سر سخت
متون به نگاهي زاويه چنين از نيز سيرجاني ديگر نوشتههاي
و افراد تمامي براي لذا و است يافته نگارش كهن ،
كهن متون از امروزين تفاسير خواستار كه علاقهمنداني
.است آموختني و خواندني هستند ،
سيدابوالحسنمختاباد
با مهرباني زمين ايران تئاتر جشنواره
گذشته ادبيات
تئاتر جشنواره دومين" نوشتاركوتاه ، برپايي اين نگارش علت
سوم تا آبان از 28 "زمين ايران بينالمللي
جرياني شروع كه حركتي.است خوزستان استان در جاري آذرماه
مراحل در هنوز و است كشور انگيز خيال صحنه به تازه
از يكي ميتواند و ميبرد سر به خويش حيات آغازين
از يكي بازشناسي به و بگيرد را ما دست كه باشد تمهيداتي
ناشناخته ظرافتهاي و دقايق شود ، رهنمون تاريخيمان شئون
منظرهاي در را پيش قرنها درگذشتگان آثار فرهنگي -ادبي
آگاهانه و درستي به و بگذارد تماشا به چشمنواز و نيكو
نخبگان دستاوردهاي "بازآفريني" در را نمايش جادويي تاثير
مرز از ميخواهد زمين ، ايران تئاتر.بگيرد كار به ايران
را هنرمندانه و مجدد خوانشي و بگذرد ادبيات عادي "خوانش"
پل هم كه كند ارائه بزرگ ايران ادبي مواريث و متون از
هنرآفريني هم و باشد مواريث آن با مخاطبان ارتباطي
نمايش به خويش ادبي گذشته با برخورد در را امروزيان
و دهد قرار دستمايه را نهفته پتانسيلهاي بگذارد ،
بكشاند ، دوطرفه چالشي و كنكاش به را "شفاهي مخاطبان"
ادبيات تاريخ از كه است آن صدد در و است امروزي كه كاري
جلوههاي" و نهد بنا شكوهمند قلههايي نشيبمان و پرفراز
از بيش ما گذشتگان ادبي انواعبيافريند بكري "ديداري
دروني دگرگونيهايي باشند ، داشته ساختار در تحولي آنكه
سال يكصد به تا آمده پيش به آهسته چرخاني گوي چون داشته ،
دنياي با روزافزون ارتباطهاي روند آغاز.رسيدهاند اخير
و ادب اهل گوش و چشم پيرامون ، تحول و دگرگوني از سرشار
آشنا هنر از تازهتري انواع با نيز را سرزمين اين هنر
كه است نويسي نمايشنامه و نمايش مظاهر ، اين از يكيكرد
نمايشي متون نهال.دارد زمين مغرب تمدن در ديرسالي سابقه
است ، فارسي ادب خيالانگيز باغ در تناوري درخت حالا كه
و تحولات ، خير موجب است توانسته هم اندك سابقه همين با
نگرشهاي آورنده پديد و ادبيات براي فراوان بركتهاي
نسل سليقههاي براي سيرابكننده وسرچشمههاي هوشمندانه
فرهنگي -ادبي ذخاير از اگرچه ايران نمايش.باشد امروز
رنج دست حق كه است آن واقعيت اما است ، برده استفاده خويش
مورد كه مطلبياست نيامده جاي به خاك و آب اين سرآمدان
است ، زمين ايران تئاتر جشنواره برپايي متوليان نظر
پارسي ادب از اقتباس با كه است نمايشهايي از ميزباني
نمايشي گروههاي اجتماع و محوريت اين.باشند گرفته شكل
گذاشتن تماشا به و "زمين ايران جشنواره" نام به محلي در
شرط به است ، ستودني كشورمان كهن ميراث از امروزي تفسيري
به ميكند ، زيست امروز شرايط در كه انساني ذهنيت آنكه ،
ميگيرند ، قرار دستمايه كه قصههايي و داستانها پيشبرد
متن" در آنچه هر كه نباشد آن فقط كار حاصل و برساند مدد
تقدير هر به.بگيرد بر در را نمايش تمامي بوده "مادر
هم كنار در كه است مغتنمي فرصت زمين ايران تئاتر جشنواره
و برگيريم ميهنمان ادبيات تاريخ از كارسازي توشههاي ره
ميتواند رويداد اين.بسپاريم حافظه به چنداني صد لذات
منظر از خويش با ايرانيان شعورمند و خلاق گفتگوي به
كه ميشود احساس جهت اين از هم و نمايد شايان كمك ادبيات
همه نبايد خوزستان ، اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره تنها
.بكشد دوش به را جشنواره برگزاري نگرانيهاي و مرارتها
برنامه با و فعالانه نمايشي هنرهاي مركز كه است شايسته
.باشد خوزستانيها اول شريك منسجمتر
"تمدنها گفتگوي بينالمللي مركز" كه است آن شايستهتر
ارجمند هنري -فرهنگي حركتهاي كور نقطه در گويا كه هم ،
از يكي گذاشته ، پيش پا است ، گرفته قرار پايتخت از خارج
.باشد ايرانزمين تئاتر جشنواره معنوي و مادي حاميان
مقامات و مسئولين مسئولانهتر برخورد و مركزنشينان توجه
مردم ، شادابي جشنواره ، نشاط و تپندگي هم ، خوزستان استان
با هنردوستان و هنرمندان پيوند و عمومي فرهنگ سطح ارتقاء
حركت اين باشد.شد خواهد باعث را ايران معنوي سرمايههاي
آثار و توس فرزانه حكيم شاهنامه گام دومين و اولين در كه
به است ، كرده نمايشي را بلخي جلالالدين مولانا احوال و
راز دنياي به سري ميخواهد سال سومين در پروردگار ، ياري
و رونق بزند ، گنجوي نظامي حكيم آثار استعاره و رمز و
.يابد باز را سزاوارش شكوه
ياري علي
|