اسلامي انقلاب پاسداران سپاه لشكر 5 توسط
منهدم جام تربت در اشرار فرماندهي مركز
شد
ذهني كمتوان افراد اشتغال حق
نگاه معلول كودك به هنروادبيات دريچه از
بنماييم تازهاي
نظام از برلين كنفرانس در :گنجي اكبر
كردم دفاع
اسلامي انقلاب پاسداران سپاه لشكر 5 توسط
منهدم جام تربت در اشرار فرماندهي مركز
شد
شهداي ويژه يكم تيپ:گفت نظامي فرمانده يك :اجتماعي گروه
شب دو خراسان اسلامي انقلاب پاسداران سپاه نصر لشكر 5
منطقه در را مسلحافغاني اشرار فرماندهي بزرگ مركز پيش
.كرد منهدم جام تربت آباد صالح بخش عمومي
كه شامير معروف گروه را اشرار فرماندهي مركزيت:افزود وي
برعهده است منطقه در شرور گروه سابقهترين وبا بزرگترين
.داشتند
خبرنگار با گو و گفت در جمعه روز تيپ اين فرمانده
نهم شب چهارشنبه عمليات اين:گفت اسلامي جمهوري خبرگزاري
.شد انجام صالحآباد ارتفاعات در جاري آذرماه
شش با عمليات اين:افزود مرتضوي حسن سيد پاسدار سرهنگ
شرايط در و شب در عملكننده راهپيمايينيروهاي ساعت
انجام آباد صالح درارتفاعات سرد و مهآلود بدجوي ، بسيار
اشرار مستحكم مواضع بر محور چهار از پاسداران:گفت وي.شد
با را عمليات و شدند مسلط بودند سنگرگرفته منطقه در كه
.كردند آغاز زهرا يا مقدس نام
بر گيرانه غافل و پرحجم آتش با رزمندگان:افزود مرتضوي
بر سنگين ضربات آنان ، با تن به تن درگيري و مواضعاشرار
اشرار تجمعي سنگر تخريب 25 به كهمنجر آوردند ، وارد آنان
.شد
به اشرار از تن آميز 20 موفقيت عمليات دراين:گفت وي
اهالي از نفر شش و مجروح آنان از رسيدند ، 20تن هلاكت
:افزود ويشدند بودندآزاد اشرار اسارت در مدتها كه منطقه
و اكبر گلاب ، كه اشرار سرگروه از تن سه عمليات دراين
عمليات اين در:گفت وي.رسيدند هلاكت به داشتند شيررونام
شدند پاسدارانمجروح سپاه كف بر جان پاسداران از تن سه
اين در همچنين:افزود وي.است بخش رضايت آنان حال كه
پيشرفتهمخابراتي امكانات و مهمات و سلاح تعدادي عمليات
.آمد در سپاه دلير رزمندگان غنيمت به
از كيلومترمربع توانستند 200 پاسداران:مرتضويافزود
طاعون ، خواجه شاهنشين ، ارتفاعات سلسله روستاهاو منطقه ،
و شهوه و واويلا بيد ، وگله سيدمحمد توت خدايي ، تلخ
:گفت وي.كنند پاكسازي پليد اشرار لوث از را سيرزار
كه بود بهگونهاي منطقه در اشرار سنگرهاي و استحكامات
فاصله از نگهبان محدودي تعداد با و مسلط و ديدنظامي با
مركز:افزود وي.بود آنان كنترلبراي قابل كيلومتري 40
وي.بود قاچاقچيان و اشرار پايگاه شامير ، گروه فرماندهي
قاچاق و اخاذي آدمربايي ، شوم ، عمليات شرور گروههاي:گفت
خراسان استان مختلف نقاط به مركزيت اين مخدراز مواد
اين شهدا ويژه يكم تيپ:گفت وي.ميشدند اعزام و هدايت
به مربوط فرماندهياشرار ديگر مركز يك نيز پارسال لشگر
پي در:افزود او.كرد سركوب منطقه همين در را رضا شاه
است ، آمده وارد شامير فرماندهي مركز به كه سنگيني ضربه
سرگرداني و بلاتكليفي حالت به منطقه در اشرار از تعدادي
به دارو و آذوقه تامين براي است كهممكن ميبرند بهسر
به وي.كنند صالحآبادمراجعه بخش مركز يا و روستاها
و كرد تاكيد منطقه بسيج و مستقر ماموران هوشياري ضرورت
هرگونه خواست جام تربت صالحآباد بخش روستائيانمرزي از
اطلاع منطقه نظامي و نيرويهايانتظامي به را مشكوك حركت
.دهند
ذهني كمتوان افراد اشتغال حق
( آذر 12) معلولين جهاني روز بهانه به
انسان طبيعت ، نيروهاي بر غلبه براي كه زماني از :اشاره
.يافت هوشمند و اجتماعي خصلتي توليد و كار ساخت ، را ابزار
به توجه با تاريخ پروسه در آن وتكامل ابزارها تنوع
به جسماني ، سخت و فيزيكي كارهاي كاهش جهت بشر نيازهاي
اجتماعي مناسبات كثرت بر مهم اين كه آورد روي كار تقسيم
موجب و گذاشته تاثير گروهي برون به گروهي درون از
ارتباط اين در.شد اقتصادي و اجتماعي تعامل پيچيدگي
و نموده دگرگون را محيط ابزارها و توليد كار ، با انسان
از ذهن تكامل همان تحول اين.شد متحول آن با نيز خود
جامعه در افراد از گروهي.است پيچيده و مركب به ساده
به قادر ولي برخوردارند كمي ذهني توانايي از كه ميباشند
ناپيگيري پيميآيد ، در كه مطلبي.ميباشند انجامكار
موجب كه غيردولتيرا سازمانهاي ضعف و اجرايي دستگاههاي
شود رانده حاشيه توانبه كم اشخاص كار حقوق است شده
كه دهد مي ارائه زمينه اين در پيشنهاداتي و ميكند بررسي
.ميگذرد نظرتان از
ارزشهاي كنترل ابزار عنوان به جامعه عرصه در قانون
كه شده مدون عرف يعني انسان مناسبات قلب از موجود
انسان توليد و كار از كه مالكيت سلطه حفظ آن اساسيترين
نگرش لحاظ به كه ميباشد افزوده ارزش و كالا انباشت موجب
هژمونيك نگرش همين -نمود بيگانه خود از را انسان هژمونيك
.شد اجتماعي تكامل كندي باعث نيز
مشهور خرد و تعقل عصر به كه رنسانس از پس گفت بايد اما
كه نمود ايفا را مهمي نقش جامعه نوسازي در ابزارها شده
.گرفت شكل غيردولتي صنفي سازمانهاي آن راستاي در
بعد دو يعني اشتغال و كار قانون تدوين در سازمانها اين
امروز كه جايي تا بود تعيينكننده خصوصي و عمومي حقوق
ميثاقهاي بشر ، حقوق جهاني اعلاميه رادر آن انعكاس
سياسي و مدني ، اجتماعي اقتصادي ، فرهنگي ، بينالمللي
.ميبينيم
تاثير تحت نيز كار جهاني سازمان و كشورها اساسي قانون
كشورهاي در خصوصا اصلاحطلب پيشوايان و جهاني افكار
صرفا انسان ذاتي حق عنوان به را اشتغال نيافته ، توسعه
كه ناتوانيهايي و عقيده مذهب ، رنگ ، نژاد ، از نظر صرف
شناخته رسميت به باشد ذهني يا فيزيولوژيك ساختار از ناشي
.است
(شايستگي) اهليت به قانون عرصه در مقولهاي عنوان به حق
از كه دارد را اين شايستگي انسان.است شده تعبير
مطابق و باشد برخوردار طبيعي نعمات و بشري دستاوردهاي
.نمايد اعمال آن بر را خود حاكميت و تصرفات قانون
حقوق -ميباشد حق نوع دو داراي قانون موجب به انسان
.عمومي حقوق -خصوصي
كه اشخاصي به نسبت را حاكميت تكليف و وظيفه عمومي ، حقوق
حق مانند ميكند ، تعيين ميكنند زندگي سياسي قلمرو در
و اجباري و رايگان آموزش عقيده ، و بيان آزادي حق زيستن ،
.اشتغال حق
و تبيين يكديگر با اشخاص مناسبات خصوصي حقوق عرصه در اما
نظر در برايشان را تكليفي حق ، كنار در قانون و شده تشريح
كارگر مناسبات و ازدواج و طلاق تابعيت ، ارث ، .است گرفته
.ميباشند دسته اين از كارفرما ، و
را كارفرما و كارگر بر حاكم مناسبات كار قانون اين بنابر
دستمزد ، جنسيت ، و سن كار ، نوع كار ، ساعات زمينههاي در
حسن بر نظارتميكند مشخص غيره و مرخصي عيدي ، و پاداش
امور و كار وزارت با تصدياش قضاوت مرجع و آن اجراي
.است اجتماعي
ذهني توان كم اشخاص حقوق
كار انجام به ذهنيقادر كمتوان اشخاص از گروهي
اين بنابر (كنند تحصيل ميتوانند كه گونه همان) ميباشند
عنوان به را اشتغال حق تبعيضي بدونهيچگونه اساسي قانون
.است شناخته بهرسميت برايش انسان عمومي حقوق
كمتوان اشخاص حقوق حمايتاز منظور به قانونگذار ليكن
يا معامله انجام ميگردد متذكر ماده 213 موجب به ذهني ،
مهم اين و باشد نافذ بايد داد قرار انعقاد ديگر عبارت به
اعمال اهليت داشتن مستلزم مدني قانون ماده 958 موجب به
داراي كه اشخاصي كه آنجا از است ، (قرارداد انعقاد) حق
از ممنوع)مهجور ماده 1207 موجب به هستند ذهني اختلالات
گونه هر انجام آن تبع به و مالي حقوق و اموال در تصرف
طور به يا و (باشد داشته مالي جنبه كه حقوقي اقدام
سرپرست با كار قرارداد انعقاد ميشوند تلقي رشيد اخصغير
.(مدني قانون ماده 1217)ميباشد (قيم يا ولي)
در كه كمتوان ، اشخاص خصوص در جهاني اقدام برنامه
(1982)متحد ملل سازمان عمومي مجمع اجلاسيه سيوهفتمين
اساسي سرفصلهاي از يكي رساند تصويب به را قطعنامهاي
بر كه را آنچه و داده تخصيص عزيزان اين اشتغال به را خود
در.ميباشد توسعه حال در كشورهاي ورزيده تاكيد آن
:است آمده فوق اجلاسيه
در آن جمعيت اكثر اينكه لحاظ به نيافته توسعه كشورهاي
محور صورت به معلولين اشتغال با دارند تمركز روستاها
بهرهمندي امكان سيستم اين در كه بوده خانواده اقتصادي
در رقابت خاطر به شهرها در ليكن ميباشد ، مقدور آنان از
سنگين برايشان رقابت امكان اشخاص اين چون اشتغال كسب
آن تبع به كه بوده رنج در وضعيتي چنين از ميباشد ،
.ميگردد سلب نيز استقلالشان
بالا سوم اصل در ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون در
و اجتماعي اقتصادي ، زندگي در مشاركت آگاهي ، سطح بردن
طور به مهم اين كه شده تاكيد ناروا تبعيضات فع ور فرهنگي
به زنان عليه تبعيضات كليه رفع كنوانسيون ماده 5 در صريح
و (غلط) سنتهاي برداشتن ميان از شده ، تصريح ديگري شكل
برتري يا پستنگري تفكر طرز آرمان بر مبتني كه روشهايي
حق كنوانسيون اين ماده 11 در و محكوم ميباشد جنسيتي
محسوب بشر افراد تجزيهناپذير جزء عنوان به اشتغال
.ميگردد
قانون در انسان برابري بر بشر حقوق جهاني اعلاميه ماده 7
در مشاركت ملاك را بودن انسان معلوليتها ، از نظر صرف
اقتصادي ، حقوق بينالمللي ميثاق ماده 6 و دانسته جامعه
بايد كه دانسته حق يك را كردن كار اجتماعي و فرهنگي
ارائه و تمهيد به ملزم دولتها.شود شناخته بهرسميت
و برنامهها طرح و حرفهاي و فني تربيت نظير خدمات
.شدهاند فني تدابير
به كه دهه 1980 در ناتوان اشخاص وضعيت كلي بررسي از پس
اجلاسيه هشتمين و استچهل شده مشهور ناتوانيها دهه
به را قطعنامهاي در 1993 متحد ملل سازمان عمومي مجمع
:ميدارد اشعار آن ماده 7 كه رساند تصويب
اشخاص توانمندي در بايد ناتوان اشخاص كه را اصولي دولت
رسميت به ميبرند كار به خود بشر حقوق اعمال منظور به
نيز روستاها و شهرها اشتغال حوزه در مهم اين بشناسد ،
.است صادق
اشتغال تحصيل و ايجاد جهت برابر فرصتهاي بايد دولتها
.سازند مهيا افراد اين براي را بازاركار در
آن ، از حمايت و باز و تلفيقي اشتغال به دولتها الزام
وام و امتياز اعطاء اشتغال ، سهميه تخصيص حرفهآموزي ،
انحصاري ، قرارداد انعقاد فرد ، تجاري فعاليتهاي براي
براي مالي و تكنولوژيكي مساعدتهاي مالياتي ، بخشودگي
و سازگاري راستاي در استخدام تشويقبه جهت خصوصي شركتهاي
.گيرد قرار دولت نظر مد بايد آنان وضعيت با انطباق
علت به ايران در توان كم اشخاص اشتغال وضعيت متاسفانه
قانون 3 رو اين از.نميباشد مطلوبي حد در كلاسيك نگرش
پرورش و آموزش موافقتنامه معلولين ، استخدام درصد
وام 5/1 اعطاء حتي و تعاون وزارت با كشور استثنايي
مطلوبي نتيجه هرگز معلول فرد هر بابت توماني ميليون
حقوق نقض موجب و مستهلك را دولت چشمگير هزينه و نداشته
.است شده آنان خانوادههاي و عزيزان اين
كاربردي پيشنهاد چند
و اشتغال شيوههاي اطلاعرساني و آموزش برنامه گسترش -1
توانبخشي موسسات استثنايي ، مدارس طريق از موجود امتيازات
.گروهي رسانههاي و
C.B.R كل مديريت به نگري جامعه توانبخشي ستاد تبديل -2
باز صورت به (Local Community) محلي انجمنهاي تشكيل -3
به محلي توزيع و توليد تعاونيهاي قالب در تلفيقي و
شهرهاي در خصوصا محلي پتانسيلهاي از استفاده منظور
مساعدت با فرودست اقشار پرجمعيت مناطق و بزرگ
.محلي اشخاص و معلول خانوادههاي
در فرصتها سازي برابر استاندارد مقررات اصل 7 اجراي -4
.شد اشاره بدان بالا در كه توان كم اشخاص خصوص
كار ويژه مقررات تصويب -5
معلولين از كه اشخاصي عليه مجازات تشديد قانون تصويب -6
.مينمايند بهرهكشي و جسمي سوءاستفاده
اشتغال حقوق از حمايت جهت كار ويژه بازرسي گسترش -7
معلولين
و حرفهاي توانبخشي مددكاري ، رشتههاي ايجاد -8
معلولين كار روانشناسي
توليدات تمركز منظور به مركزي توزيع تعاوني تشكيل -9
.است محدود آن بازاريابي امكان كه كوچكي
صورت به محلي انجمنهاي با رفاه عالي شوراي پيوند -10
.دموكراتيك مركزيت
اجرايي كلان كهمديريت است اين بر اميد خاتمه در
.محرومنمايد قشر اين وضع به توجهبيشتري
خصوصي حقوق ارشد كارشناس - آملي احمد
نگاه معلول كودك به هنروادبيات دريچه از
بنماييم تازهاي
قلي حسين بود مردي يه
گلي لپاش سيا ، چشاش
نداشت وتب قرض و غصه
.نداشت لب خنده ، واسه اما
ديده؟ كي بيلب خنده
ديده؟ كي بيشب مهتاب
.نيس خنده نباشه كه لب
.نيس پرنده نباشه پر
نميخواد لب زدن خنده
نميخواد دمبك و داريه
باشه شاد كه ميخواد دل يه
*باشه؟ آزاد غم بند از
عضو نقص دچار زماني چه از انسان گفت نميتوان درستي به
جسماني آسيب نتيجه كهدر كودكي است ، بوده معلوليت يا
ناميده معلول باشد متفاوت كودكان ساير با ياعقلاني
خود معلوليت اين عامل كه ، اين است ، مسلم چه آن.ميشود
به سالم حق مادر ، و پدر ناآگاهي دليل به گاه.نيست كودك
اثر در نيز گاه.ميشود گرفته كودك از آمدن دنيا
مسبب ميتواند بازهم كه حادثهاي بيماريو سهلانگاري ،
همان از.ميشود معلول كودكي باشد ، اجتماع و خانواده آن ،
سالم فرد و كودك اين بين تفاوت متوجه خانواده كه لحظهاي
با معلول كودك فاصله كم كم.است مشكلات آغاز ميشود ،
.ميماند تنها و شده بيشتر بچهها ، ساير
نگاه اجتماعيدور زندگي و اجتماع از كودك اين كه زماني
ودركصحيحي شناخت او از سايركودكان ميشود ، داشته
.داشت نخواهند
كنيم ، توجه گذشته سالهاي در كودكان وهنر ادبيات به اگر
توجه معلول كودك به هنرمندان و نويسندگان از تعدادي
كودك داستانها ، و فيلمها در توجه اين اما كردهاند ،
نشان مردم دست بازيچه و ، مضحكه مسخره صورت به را معلول
زندگي از ودردناكي سياه صحنههاي چنان گاه.است داده
و بيننده در را ودلسوزي ترحم حس تنها كه شده ترسيم آنها
ويرانكننده خود خودي به معلوليت ، .برميانگيزد خواننده
سازنده و فعال زندگي است قادر معلول يك نيست ، مخرب و
در تنها را زندگي نابينا ، كودك ديگر امروزه.باشد داشته
خيابان از و بگيرد را دستش شخصي كه نميگذراند آن انتظار
معلول.نيست بودن كودن معني به ناشنوابودن ، .دهد عبور
سايرين ، مانند و دارد دوست را مردم.نيست ديوانه ذهني ،
.دارد را اجتماعي امكانات و زندگي ازمواهب برخورداري حق
و هنرمندان وظيفه از قسمتي مردم فكر طرز در تحول ايجاد
به و كتابها قصهها ، در معلول كودك حضور.است نويسندگان
زيرا دارد خاصي اهميت كودك خود براي اولا هنر ، كلي طور
اين در ديگر است شعر يا داستان قهرمان چون ميكند احساس
از بسياري به قصه اين بهوسيلهنيست منزوي و تنها دنيا
احساس.است گرفته جاي ديگر كودكان ذهن ودر رفته خانهها
درجنبههاي شركت شانس ميكند ، حس.مينمايد بودن ارزش با
.است يافته را زندگي اجتماعي
عواطف مشكلاتش ، وي ، زندگي نحوه با او ، سالم دوست ثانيا
مواهب از وي محروميت موجب كه مدافعي و احساساتش و پاك
.ميشود آشنا گرديده زندگي
از پر معلولين داستانهاي چرا.است مطرح سوال يك اكنون
دلسوزي براي فقط آنها مگر است؟ درد و غصه غم ، ناتواني ،
شودكه طراحي طوري نبايد ما ، هنر چرا شدهاند؟ آفريده
يا ترسيم را كودكان اين شخصيت قوت نقاط و تواناييها
همراه زندگي پايان تا معلول كودك عضو نقص.نمايد تحرير
زندگي به اميد بتواند مشكل اين وجود با بايد او.اوست
بايد بنابراين.نمايد پيدا عملي و فكري استقلال داشته ،
اجتماعي بينش بهسايرين ، معلول كودك صحيح شناساندن با
به كه ضعفي و رنگبيماري و عوض آنها به رانسبت مردم
از يكي اين و زدود زندگيآنها از است شده داده آناننسبت
.است ونوجوانان كودكان هنر و ادبيات وظايف
اين در را ستوني ميتوانند نيز نوجوان و كودك نشريات
به رغبتي خود هم تا دهند اختصاص معلول كودك به نشريات
.شود نوشته آنها درباره هم و بنويسد و كند پيدا نوشتن
فروهر ژاله
:پانوشت
".نداشت لب كه مردي" قصه -احمدشاملو *
نظام از برلين كنفرانس در :گنجي اكبر
كردم دفاع
ساعت گنجي اكبر محاكمه علني جلسه دومين :اجتماعي گروه
به انقلاب دادگاه سوم شعبه در پنجشنبه روز صبح 45/9
.شد آغاز مقدس قاضي رياست
در شركت ازطريق كشور امنيت عليه اقدام گنجي اكبر اتهامات
ازطريق قضائيه وقوه نظام عليه تبليغ برلين ، كنفرانس
مسلم احكام رد و اسلامي مقدسات به توهين برلين ، كنفرانس
آوري جمع راحل ، امام به توهين حجاب ، جمله از اسلام
خيليمحرمانه ، مهر با شده بندي طبقه واسناد اطلاعات
خريد اعلام عنوان با عمومي تشويشاذهان قصد به نشراكاذيب
به انتظامي دستگاههاينيروي از يكي براي اسلحه قبضه 500
لباس با گنجي محاكمه ، جلسه دومين دراست ترور انجام قصد
جلسه ابتداي در.شد دادگاه وارد وكيلش همراه به و شخصي
حيث از گنجي اعتراض اساس بر:گفت مقدس قاضي دادگاه
قرار متهم براي روز سه قانون مطابق اينجانب ، صلاحيتبه
دادگاه اين كه رفت تجديدنظر دادگاه به پرونده و شد صادر
صادر پرونده اين به رسيدگي براي قاضي صلاحيت به راي نيز
.كرد
دادگاه همزمان برگزاري به اعتراض در گنجي وكيل رياحي ،
محاكمه يكديگر كنار در دو اين چرا:گفت رستمخاني و گنجي
.ميشوند
وثيقه 700 قرار با متهم دو هر:گفت پاسخ در نيز قاضي
يك در آنان جرم ميزان نظر از و آزادشدهاند ريالي ميليون
پرونده متهمان دادگاه جلسه هشتمين ادامه در.هستند سطح
كيفرخواست قرائت به مدعيالعموم نماينده برلين ، كنفرانس
و متهم مورداعتراض كه پرداخت گنجي اكبر اتهامي موارد و
.شد واقع وي وكيل
گنجي از كيفرخواست اين قرائت از پس مقدس ، احمدي قاضي
.كند دفاع خود از خواست
خواست دادگاه قاضي از جلسه اين ابتداي در گنجي ، اكبر
به كديور محسن جمله از خود دوستان از نفر چند دهد اجازه
موافقت متهم ايندرخواست با قاضي كه بيايند دادگاه جلسه
به مقدس ، از قاضي ، پدر فوت تسليت عرض ضمن سپس گنجي ، .كرد
سپس وي.كرد قدرداني وي ، به متنكيفرخواست ارائه خاطر
كيفرخواست اين چارچوب در من و است متهم حق دفاع:گفت
توسط كيفرخواست قرائت هنگام من كه همانطور و ميدهم پاسخ
سكوت من دفاع هنگام بايد نيز بودم ، وي ساكت مدعيالعموم
.كند
تكليف تعيين دادگاه براي:گفت گنجي به خطاب مقدس قاضي
نظر در را مقررات و باشيد خود مواظباظهارات و نكنيد
خود از اتهامي چارچوبموارد در هستيد موظف شما بگيريد ،
.كرد خواهم قطع را شما اظهارات گرنه و كنيد دفاع
رد را دادگاه صلاحيت قبلي ، جلسه در من:گفت نيز گنجي
را دادگاه اين استان نظر تجديد كهدادگاه اكنون و كردم
.ميپذيرم را راي احترام ، اين به نيز من شناخت رسميت به
تلويزيون:گفت و پرداخت سيما صداو از انتقاد به آنگاه وي
هشت اين طي كه حالي در است نكرده پخش دفاعياتمرا تاكنون
كجا به بايد كار اين كرد ، از پخش را مطالبي من عليه ماه
كرد؟ شكايت
موارد چارچوب در هستيد موظف شما:داشت اظهار مقدس قاضي
.پاسخدهيد اتهامي
در شده قرائت كيفرخواست متن به اشاره با نيز گنجي ،
براساس و نشدهام اتهام تفهيم مدت دراين من:گفت دادگاه
مگر كرد نميتوانبازداشت را كس هيچ نيز اساسي قانون
متهم به كتبا نيز بلافاصله و باشد دلايل ذكر با آنكه
گفته جمعيت تشكيل مورد در كيفرخواست در آنچه و شود اعلام
يك من كه كند اثبات دليل ذكر با بايد مدعيالعموم شده
نوشتههاي تمام:افزود گنجي.دادهام تشكيل سياسي تشكل
سخن حكومتقانون استقرار از آن در و است خشونت نفي من
كرده صحبت كشور امنيت عليه ميتوانم چگونه و گفتهام
شركتكنندگان ، ديگر و من:داشت اظهار وي.باشم
تنها ما ، شركت از هدف نبوديمو كنفرانس اين تشكيلدهنده
:داد ادامه گنجي.است بوده ايرانيها و آلمانيها آشنايي
بود كنفرانس اين ادارهكننده بل ، هاينريش بنياد
فدايي چريكهاي و كمونيستي وحدت خلق ، مجاهدين وسازمانهاي
اين نقش دليل به و نداشتند برپاييآن در نقشي هيچ
:كرد اضافه وي.بودند آن مخالف نظام ، تحكيم در كنفرانس
نيز (كنفرانس) آن برپايي از جلوگيري براي (آنان)
.گرفت صورت آنها سوي از هم اغتشاشات تمامي و تلاشكردند
در كه را چيزي آن خلاف مدعيالعموم نماينده:گفت گنجي
اين در من:افزود وي.كرد بيان است ، برلينگذشته كنفرانس
كه درموقعي و داشتم گفتن سخن فرصت دقيقه تا25 كنفرانس 20
.رقصيد كسي نه و شد عريان زني نه بودم جلسه آن در بنده
و نبودم درجلسه من نيز شعارها هنگام:داد ادامه گنجي
چيز همه تا شود داده نمايش كامل طور به فيلم اين بايد
حزب كه است مدعي نويس كيفرخواست:افزود وي.شود مشخص
توسط من كه حالي در بودهاست صهيونيستي آلمان سبزهاي
آگاهينيز گونه هيچ و شدم دعوت بل هاينريش فرهنگي بنياد
.نداشتهام صهيونيستها با بنياد اين ارتباط از
يكي آلمان امورخارجه وزير فيشر يوشكا:داشت اظهار گنجي
به كنفرانس اين ازبرگزاري قبل كه حزبسبزهاست رهبران از
اسلامي جمهوري استقبالمقامهاي مورد و كرده سفر ايران
يكصهيونيست عنوان به فيشر آيا اينكه است ، قرارگرفته نيز
.است تامل قابل كند ، سفر ايران به ميتوانست
به امورخارجه وزير عنوان به فيشر:داد پاسخ مقدس قاضي
او به احترام سبزها ، حزب عنوان به كردهنه سفر ايران
را موضوع اين و صحبتنكنيد موضوع از خارج است ، واجب
.ندهيد ادامه
بوده صهيونيست او حال هر به نميكند فرقي:گفت نيز گنجي
عنوان به شما بشنويد ، را بنده بايدحرفهاي شما و است
وي !باشيد قاضي شمابايد ميكنيد ، صحبت بامن دادستان
يك و است كرده دعوت را صهيونيست يك چگونه ايران:افزود
نظام آمده ، ايران به امورخارجه وزير درپوشش صهيونيست
.كند دعوت كشور به صهيونيستهارا نبايد اسلامي جمهوري
كميسيون رييس ميردامادي آقاي اخيرا:داشت اظهار گنجي
در سبزها حزب اعضاي با اسلامي مجلسشوراي ملي امنيت
در بايد متهم بهعنوان نيز وي است ، كرده گفتگو آلمان
:افزود سپس وي.دهد پاسخ خود اتهامات به و باشد من كنار
ايران مطبوعات در برگزاري از قبل كنفرانس اين عناوين
و مخالفت و اقدام مورد دراين اطلاعات وزارت چرا چاپشد ،
دراين نيز قضائيه قوه و نكرد افرادجلوگيري اين مسافرت از
.كرد سكوت مورد
اين ازبرگزاري قبل قضائيه قوه آيا:اظهارداشت گنجي
بعد يا و بوده صهيونيستي سبزها كهحزب كرده كشف كنفرانس
اطلاع به را چراآن كرده كشف آن ، از قبل اگر و آن از
جرم كرده كشف آن ، از پس اگر و نرسانده شركتكنندگان
نداشتهاند؟ مورد اين در اطلاعاتي كه چيست شركتكنندگان
دراين حضور براي كشوري مقامهاي از استعلام درخصوص گنجي ،
سينا بيمارستان در حجاريان با كه درملاقاتي:گفت كنفرانس
سرمدي داشتم ، كشور چهرههايسرشناس از نفر حضور 20 در
اينكنفرانس در شركت كه گفت امورخارجه وزارت وقت معاون
.ندارد ايرادي
نوشتم امورخارجه وزارت به كه نامهاي در:گفت مقدس قاضي
نكردهاند تاييد را موضوع اين نيزدادهاند ، مكتوب پاسخ و
.بياوريد نامه سرمدي آقاي از بايد شما و
پاسخ موضوع اين به حجاريان و يونسي آقاي:گفت نيز گنجي
:افزود وياست شده درج نيز همشهري روزنامه در و دادهاند
درباره سپس وي ، .دارد شاهد خود 20 حرفهاي اثبات براي
از شعارها اين:گفت نظام عليه براندازانه شعارهاي
علاوه آنان شركتكنندگان ، طرف از نه شد مطرح سويمعاندين
:گفت همچنين وي.ميكردند هتاكي نيز ما به نسبت شعارها بر
كه شده برگزار كشور از خارج در كنفرانس صدها تاكنون
هيچگونه ولي است شده مطرح ايران عليه شعارهايي درآن
اين به فقط كه حالي در نگرفت ، آنصورت به نسبت اعتراضي
.شد اعتراض كنفرانس
كنفرانس ، اين به نسبت اعتراض دليل تنها:كرد تاكيد گنجي
وي ، .ببرند بين از را طلبي اصلاح ميخواهند كه است اين
سوي از كه شعارهايي شنيدن صرف به كه اين بر تاكيد با
:گفت كرد ، محاكمه را شنوندگان نبايد ميشود ، مطرح ديگران
سخنرانان به ارتباطي معاندينهيچ اقدامات ديگر و فحاشي
كرده راهمراهي آنان سخنرانان ، كه آن مگر ندارد ، كنفرانس
.نگرفت صورت عمل اين كنفرانس اين در كه باشند
.نكرديد همراهي شما كه دارم قبول را اين هم من:قاضي
موقعيت در آنها با ما:گفت نظري همنوايي خصوص در گنجي
به را خصم دو جنگ صحنه بلكه نداشتيم خوبيقرار گفتگوي
قاتل و شكنجهگر مرتبامرا آنان و بودم گذاشته نمايش
تروريست ، را آنان نيز من مقابل در و ميكردند معرفي
كجاي ميكردم ، معرفي مردم سر جداكننده و خمپارهانداز
:افزود وي شود؟ داده جلوه نظري ميتواندهمنوايي سخنان اين
آنان نيز سركوبي از پس كه سركوبگراني را ما مرتب آنان
كه ميگفتند و ميكردند معرفي كرديم ، بيرون ازكشور را
من هستيد ، تروريست و جمهورياسلامي دولت دستنشانده شما
سر و ميكنيد تبليغ نظام عليه كه گفتمشما پاسخ در نيز
.هستيد تروريست ميكشيد ، آدم و ميبريد را مردم
موضوع داشتيم آنان با ما كه اصلي دعواي:افزود گنجي
بودند معتقد آنان كه بود اسلامي نظامجمهوري اصلاحپذيري
به كه حالي در ذاتااصلاحناپذيراست اسلامي جمهوري نظام
اسلامي جمهوري و نيست اينطور كه كردم اعلام آنان
.است ايراناصلاحپذير
انتخابات برگزاري نيز مدعا شاهد عنوان به:گفت گنجي
اسلامي ، شوراهاي انتخابات خرداد ، دردوم جمهوري رياست
تحمل همه از ومهمتر كتاب نشر و مطبوعات متنوع حضور
واقعي انعكاس عدم از انتقاد با وي.كردم مطرح را مخالفان
صحنههاي تمامي نميخواهد سيما و صدا:گفت كنفرانس فيلم
.بگذارد نمايش به را كنفرانس اين
اسلامي انقلاب گفتهام كه كرده متهم مرا شاكي:گفت گنجي
اجازه خواست دادگاه قاضي از وي ، .دمكراتيكنيست ايران
اينجا:گفت پاسخ نيزدر قاضي و كند دفاع نظام از كه دهد
.كنيد دفاع بايد كه آنجايي نيست ، نظام از دفاع جايگاه
مجاز هيچكس:گفت خود دفاعيات ادامه در گنجي.نكرديد دفاع
راه تنها و كشاند آشوب به كشوررا غلط تحليل يك با نيست
اساسي قانون چارچوب در فعاليت و گفتگو كشور ، براي موجود
ميكنند ، متهم سكوت به را خاتمي كه آنان:گفت سپس وي.است
پايان:داد ادامه گنجي.هستند بازيحريفانشان اسير
و موفقيت معني به بلكه ندارد منفي معني انقلاب دوران
وي.است جديد نظام يك تاسيس در اسلامي انقلاب پيروزي
اقدام يك كه هرچند جاسوسي لانه تسخير:كرد تاكيد
روشهاي به توسل بابود انقلابي عمل اما بود ، غيرقانوني
:كرد تاكيد گنجييافت دست اصلاحات به نميتوان انقلابي
در كه است فتني دمكراتپذير نظام مدعيالعموم نظر از آيا
اما درودفرستاد ، قضاييه قوه مديريت به بايد صورت اين
جمهوري نظام برلين ، در من:گفت گنجي.نيست چنين عملا
كه كردم تاكيد نكته براين و خواندم طلب اصلاح را اسلامي
:افزود وياست برگشتناپذير ايران شده دمكراتيزه روند
نوري ، ..عبدا آقايان خواندن نظام مخالف ميدانيم آيا
بدنام با شما دارد ، پيامدهايي چه اشكوري و باقي ، كديور ،
با گنجي ، .ميكنيد بدنام را ماانقلاب مثل افرادي كردن
:افزود زنجيرهاي قتلهاي مورد در سخنانش به اشاره
اكاذيب نشر را كرد ، آن برداشت نظام عليه آن از ميتوان
ياد نظام اسرار افشاي عنوان تحت امروز اينكه يا و دانست
به زنجيرهاي قتلهاي انتساب اتهام خصوص در گنجي ، .كرد
آنان گفتم ، سخن زنجيرهاي قتلهاي كجااز هر من:گفت نظام
وي.دادهام نسبت محافظهكاران و امامي سعيد محفل به را
نسبت نظام به را زنجيرهاي قتلهاي من:كرد تاكيد
قدرت دادن دست از تحمل محافظهكاران:گفت گنجي.ندادهام
.ميآورند روي فاشيستي بهشيوههاي و ندارند را ثروت و
و ميكنند حمايت اصلاحطلبان از مردم درصد افزود80 وي
از درصد يك فقط كه.محافظهكاران از بقيه درصد 20
فردي هيچ:گفت وي.هستند خشونت به معتقد محافظهكاران
و باقي كديور ، آقايان:داشت اظهار نيستگنجي نظام عين
زنجيرهاي موردقتلهاي در كه مطالبي خصوص در نوري
گنجي.شدهاند محكوم نظام عليه تبليغ اتهام به گفتهاند ،
است مرتد كسي اگر كه كرده تاكيد مصباح (آقاي):داد ادامه
گنجي.بكشيد و بزنيد را او ميتوانيد.نيست لازم دادگاه
قتلهاي مقتولان مورد در حسينيان..ا روح:افزود
و مرتد شدهاند ، كشته كه كساني است ، گفته زنجيرهاي
.بودهاند ناصبي
دفاعيات در كساني از اگر:گفت گنجي به خطاب دادگاه قاضي
.كنيد اثبات را آن بتوانيد ميبريدبايد نام خود
وي ، .دهم شرح ميتوانم را دواني پيروز قتل:افزود گنجي
مطلب من:گفت (ره) راحل امام به توهين اتهام خصوص در سپس
نوشته امام مورد در من از نقل به كه آلماني آنروزنامه
.شد چاپ نيز آن تكذيبيه و كردم تكذيب بود ،
شايد.گرفت صورت مترجم طريق از مصاحبه:داد توضيح گنجي
خبرنگار اينكه يا باشد نكرده ترجمه مطلبيرا بدرستي وي
از آلماني خبرنگار:افزود وي.است نداشته درستي برداشت
كه شديد اصلاحاتجدا از كي شما كه بود كرده سئوال من
.شدهايد جدا انقلاب از شما ميگويد مدعيالعموم
:گفت قضائي دستگاه به توهين اتهام به پاسخ در گنجي ،
چيزي من اينكه برابر چند قضاييه رئيسقوه شاهرودي ، آقاي
.ايشانگفتهاند باشم ، گفته قضاييه قوه مورد در
شده ترجمه مطلب دو بين:گفت رياحي غلامعلي هنگام اين در
نظر اظهار خصوص اين در بايد رسمي كهمترجمان است تفاوت
.پذيرفت نيز قاضي كه كنند
نظرات از نوشتهام كه آثاري تمام در من:داد ادامه گنجي
قدرت نقد و آزادي همچون مسائلي بيان براي (ره)خميني امام
عنوان به كه جرايدي بريده:افزود وي.كردهام استفاده
از قاضي دستور به بودم ، كرده جمعآوري زندان در استناد
.بردند من نزد
به نوشتم فرزندانم براي كه نامهاي اولين:گفت گنجي
مناظره براي وي ، .است شده ضبط درپرونده سند و مدرك عنوان
.كرد آمادگي اعلام سيما و صدا در مدرسهحقاني سران با
بود گفته كه شاهرودي آيتالله سخنان به اشاره با گنجي ،
سخنان بايد آيا:افزود گرفتهام ، تحويل را ويرانهاي
به خطاب وي ، .كنيم محسوب نظام عليه تبليغ را ايشان
چيز و زدهايد مرا جملات ته و سر شما:گفت مدعيالعموم
جنبش بايد:كرد تاكيد گنجي.كردهايد درست آن از ديگري
حقيقت كميته آن كنار در و شود ايجاد كشور در خشونت ضد
كه كساني نميگويم من:افزود وي.شود كار به مشغول ياب
مسائل ميگويم بلكه شوند ، دادهاند ، اعدام قتل به حكم
كنفرانس در من كه را مسئله اين:افزود وي.شود روشن بايد
.است محض كذب كردهاند ، اعدام را دوستانم گفتهام برلين
بر:گفت رهبري معظم مقام به توهين اتهام خصوص در گنجي ،
من كه ركيك الفاظ استعمال و فحاشي يعني قانوناهانت اساس
:افزود وياهانتنكردهام رهبري مقام به هيچگاه
گنجي ، .است نگذاشته فرق را نقد و اهانت بين مدعيالعموم
نقد رهبري به آرا برخي در فردي است ممكن" اينكه بيان با
نظرات بررسي و نقد و ديدگاهها تفاوت:افزود ،"باشد داشته
.است شهروندان حق اين و نيست اهانت
چارچوب در كه صورتي در رهبري مقام احكام:كرد تاكيد گنجي
نظرات:گفت گنجي.است فصلالخطاب باشد ، اساسي قانون
كارشناسان ديگر نظر با همسان موضوعي مسائل خصوص در رهبري
پايگاه عنوان به مطبوعات اينكه پس:كرد خاطرنشان وي.است
.نشد پيدا مطبوعات اين در دشمن يك شدندچرا معرفي دشمن
ميشود ، داده نسبت دشمن به مسائل همه اينكه:گفت گنجي
:گفت دادگاه جلسه ادامه در گنجي اكبراست قبول غيرقابل
قتلهاي تحقيقاتي برنامه امامي سعيد فرهنگي تهاجم نظريه
نقد را آن مقالاتم تمام در بنده و است بوده زنجيرهاي
نظريه تئوريسين و طراح امامي ، سعيد:افزود ويكردم
ايشان نيز را هويت تمامبرنامه و بوده فرهنگي تهاجم
فرهنگي تهاجم نظريه خود نوشتههاي در بنده.ساختهاند
بنده ، :افزود متهم.خواندم "متعفن مرداب" را امامي سعيد
اسلامي سعيد نظر و ديدگاه محصول را فرهنگي تهاجم نظريه
به خود دفاعيه ادامه در وي ، .است جرم اين آيا و ميدانم
خصوص در رهبري نظر كه گفت مدعيالعموم نماينده از نقل
.است فصلالخطاب و حكومتي حكم برلين كنفرانس
.است نگفته چنين مدعيالعموم نماينده:گفت قاضي
نماينده سخنان كه افشاري دادگاه آخر ، جلسه در:گفت گنجي
و است شده اشاره نكته اين به شده ، چاپ آن در مدعيالعموم
اطلاعاتي:افزود وي.كنم مي دفاع خود از خصوص اين در من
دادندناقص رهبري معظم مقام به برلين كنفرانس خصوص در كه
كنفرانس در ديگر شركتكنندگان و من كه حالي در است بوده
نظر با مخالفت:گفت سپس متهم ، .كرديم دفاع نظام از برلين
محسوب جرم مقامرهبري به اهانت بلكه نيست جرم رهبري
اين در مدعيالعموم نماينده:كرد اضافه ميشودگنجي
نماينده وي.ميكند محاكمه را جامعه مردم اراده دادگاه
مردم عمومي آراي به است چنين اگرنيست مدعيالعموم
را قضائيه قوه عمل عمومي افكار كه ميبيند كند مراجعه
طبقه اطلاعات آوري جمع " اتهام رد ضمن وي ، .ندارد قبول
اولا:گفت اسلامي مجازات ماده 505قانون موضوع "شده بندي
خارج جرايدايرانيان بريده به مربوط يادشده موضوع بولتن
ضمن در.نيست شده آوري جمع اطلاعات است ، پس كشور از
اين و ميشود چاپ كيهان روزنامه در روزه همه اينمطالب
و كشور مسئولان براي اسلامي ارشاد وزارت سوي از بولتن
بريده:افزود گنجي.ميشود ارسال مطبوعات مسئول مديران
و است نظام اطلاعات نه كشور از خارج روزنامههاي جرايد
ماده موضوع و كرد استفاده نظام عليه را آن ميتوان نه
پس است نظام شده طبقهبندي اطلاعات به مربوط 505 ،
مگر:كرد تصريح گنجي.باشد بولتن اين موضوع نميتواند
اطلاعات كشور از خارج نشريات در شده منتشر مطالب
:گفت وي.ميشود محسوب اسلامي جمهوري نظام شده طبقهبندي
بنده و است زنجيرهاي قتلهاي داستان پيگيري من اصلي جرم
نيز خصوص اين در و ميدانم نظر صاحب خصوص اين در را خودم
ديني تابع ما:گفت پايان در گنجي اكبر.ميكنم صحبت
كه نيست بهانه بهدنبال خداوند دين ، اين در كه هستيم
كوچكترين با بلكه ببرد جهنم به را خودش بنده
قوه گرفتار ما اما ببرد بهشت به بهانهايميخواهد
ميكند زنداني كوچكترينبهانهاي با كه هستيم قضاييهاي
كار اين دين ، نام به قضائيه قوه اين و است تعارض اين كه
بگيرد صورت است قرار كه كاري اين:افزود وي.ميكند را
شوم زنداني كه ميشود خوش اگردلتان است زندان آن انتهاي
شما بروم زندان به است قرار كه سالي هشت و هفت جاي به
سيراب عطشتان اينجوري اگر كنيد حبس سال را 50 بنده
ننگ را اين باشم زندان در ميكنم افتخار بنده ميشود
دادگاه علنيبودن خاطر به را خودم دفاعيات و نميدانم
باشم زندان در ميكنم افتخار:افزود وي.كرد خواهم منتشر
انديشه آزادي و عقايد بشر ، حقوق آزادي ، از دفاع براي چون
.ندارم حرفي اين جز هستم زندان در
پروندهاتهامات به رسيدگي ادامه در مقدس احمدي قاضي
در دفاعيه چنانچه:گفت وي مدافع وكيل خطاببه گنجي ، اكبر
.كنيد بيان داريد ، خود موكل اتهامي موارد خصوص
به نسبت موكلم كه شكلي ايرادات:گفت نيز رياحي غلامعلي
آن از كه است باقي خودش قوت به هنوز واردكرده پرونده
شركت طريق از كشور عليهامنيت اقدام" به ميتوان ، جمله
ازمصاديق كه كرد اشاره "نظام عليه تبليغ و كنفرانس در
اصل 168 و ضوابط به توجه با كه است سياسي اتهامات بارز
صورت منصفه هيات اعضاي حضور با محاكمه بايد قانوناساسي
با نوعي من موكل اتهامات از ديگري بخش:افزود وي.گيرد
بايد شده مطبوعاتي كه جرمي و كند پيدامي ارتباط مطبوعات
دادگاه در و منصفه هيات اعضاي حضور در آن ، به رسيدگي
.گيرد صورت مطبوعات
به مربوط پرونده بعدي مشكل:داد ادامه گنجي اكبر وكيل
قانون ماده 5 موجب به كه است اسنادمحرمانه جمعآوري
اين به دادگاهنميتواند اين انقلاب ، دادگاههاي تشكيل
.كند رسيدگي پرونده
معظم مقام و امام حضرت به اهانت مورد دو:گفت رياحي
كه شدم متاسف واقعا من كه شده پروندهمطرح در رهبري
نقص جبران براي ورهبري امام مثل اشخاصي از ميشويم ناچار
در موكلش حضور زمان مدت خصوص در وي ، .كنيم استفاده دليل
زندان روز از 107 روز دستورهفت تنها:گفت انفرادي زندان
و دارد برگيوجود چند و دويست پرونده در موكلم انفرادي
.ميشود محسوب تخلف انفرادي زندان در موكلم حضور
زندان در مدت ، اين در متهم:گفت مقدس احمدي قاضي
انفرادي درسلول را روز تنها 17 ومتهم نبودند انفرادي
.داشت حضور
سلول در تا 28/2/79 از 11/2/79 موكلم:گفت رياحي
كردند اعلام دروغ به نيز آن از پس داشتو حضور انفرادي
صورتجلسه در حاليكه در شده خارج انفرادي سلول از كه
منزل به تلفن از امتناع از پس وي كه است آمده زندان
.عمومي بند نه شد بازگردانده خودش بهسلول
.انفرادي نه است عمومي بند زندان بند 240:گفت قاضي
.بودم سلول در انفرادي صورت به روز بنده 86:گفت گنجي
از بيش انفرادي زنداني دستور اگر:داشت اظهار نيز قاضي
.كنم اعلام كه ندارم كه ترسي دادهباشم را اين
دروغ والله به ميگوييد ، دروغ خدا به:گفت گنجي
.ميگوييد
بوديد؟ انفرادي در روز شما 86:گفت متهم به خطاب قاضي
به را هروئيني زنداني يك روز دو تنها بله:گفت گنجي
وي هروئين ، استعمال از پس كه آوردند پيشمن تنبيهي صورت
.بردند بيرون را
به انفرادي زندان در دستور از بيش چنانچه اگر:گفت قاضي
زندان در روز شما 86.كنيد شكايت برديد ، ميتوانيد سر
براي انفرادي سلول روز بندهتنها 17 بلكه نبوديد انفرادي
قضايي كتبي دستور بدون زندان رئيس:افزود وي.نوشتم شما
در تخلفي اگر ندارد را زندانيكردنزنداني انفرادي حق
.كنيد شكايت ميتوانيد گرفته صورت زمينه اين
با اتهامي موارد انطباق عدم از آنگاه متهم وكيل رياحي ،
از كه خواستي كيفر:گفت و راند سخن مدعيالعموم سخنان
به كه سئوالاتي با شد قرائت مدعيالعموم نماينده سوي
در:افزود وي.دارد تناقض شد ، مطرح اتهام تفهيم هنگام
طريق از كشور امنيت عليه اقدام در شركت خواست ، كيفر
شركت مساله كه حالي در شده ، مطرح برلين كنفرانس تشكيل
.بود شده مطرح بود ، تشكيلدهنده نشده مطرح قبلا
شركتكننده تنها من موكل:كرد اضافه متهم مدافع وكيل
با اين كنفرانس ، آن تشكيلدهنده نه است برلين كنفرانس
در اتهام عنوان با كه مدعيالعموم استنادي ماده 498
:افزود ويدارد تناقض جمعيت و شعبه تشكيل درخصوص قانون
داشته ، معاندين با كه ديالوگي و عقيدتي لحاظ به موكلم
.است نداشته آنان با اشتراكي وجه هيچ
چطور پارهناجوري ، تكه چنين با كنفرانسي:گفت رياحي
را نظام براندازي قصد سخنراني ميتوانستندبا عدهاي
ارائه را سخنرانيخودشان آنان از برخي حتي.باشند داشته
قبول دادگاه اين بر حاكم عقل واقعا آيا و نكردند
.باشد صادق موكلم مورد در ماده 498 ميكندكه
.يافت پايان دقيقه و 30 ساعت 16 دادگاه
|