گذشتهها فراسوي به حركت
اعتراض فرياد...
دلنشين موسيقي چشمنواز صحنههاي
بهره ديگران بكشيم زحمت ما نميشود
كنند برداري
كجاست؟ فرهنگي آسيب منشا
ميشود آغاز امشب فجر فيلم جشنواره
گذشتهها فراسوي به حركت
ديگران نگاه از "ياس عطر ، كافور بوي"
تماشاگران نگاه از فيلم بهترين جايزه سيسكل ، جين بنياد
.كرد اهداء "ياس عطر كافور ، بوي" به را
و شهير منتقد ياد به را خود نام كه شيكاگو فيلم مركز
و داده تغيير سيسكل جين بنياد به امريكايي فقيد
امريكا در ايراني فيلمهاي سالانه جشنواره برگزاركننده
بوي" برنامهها ، تماشاگران از نظرخواهي در است ، بوده
جايزه و داده تشخيص آرا اكثريت حائز را "ياس عطر كافور ،
بهمن اثر اين به را تماشاگران نگاه از فيلم بهترين
.است كرده اعطاء فرمانآرا
فجر فيلم جشنواره هجدهمين در كه "ياس عطر كافور ، بوي"
سينمايي رويدادهاي و جشنوارهها در بود ، درخشيده خوش
و شده روبهرو توجه شايان استقبالي با شمالي امريكاي
كرده ترغيب توجه قابل ديدگاههايي بيان به را منتقدان
.است
درباره خود كاتالوگ در نيويورك فيلم جشنواره مثال ، براي
:كه مينويسد اشتياق و ايجاز با "ياس عطر كافور ، بوي"
از قبل ايران سينماي كليدي چهرههاي از يكي آرا فرمان
شخصيت نقش در (تعجب از خالي نحوي به شايد) كه است 1979
كه "كافور بوي".ميدهد ارائه برازندهاي بازي نيز اصلي
تهران در فجر 2000 فيلم جشنواره اصلي جوايز تمام تقريبا
كه است تكاندهنده و جذاب اثري است ، كرده خود آن از را
به حركت به نياز كه درايتي با بيپردهاش خشم و تلخكامي
.ميشود تعديل ميكند ، درك را گذشتهها فراسوي
حتي ايراني آلن وودي" عنوان تحت مقالهاي در ميچل والويس
تايمز نيويورك در "دارد نگه خودش براي را قبرش نميتواند
:مينويسد و ميگشايد تحسين به لب
جذابيتي از فرمانآرا بهمن "ياس عطر كافور ، بوي"
ياس از جرياني زيرين لايه در و است برخوردار ديوانهوار
اين در فرمانآرا شوخطبعي حس. دارد خود در نااميدي و
فناپذيري با كه فيلمسازي -بهمن درباره قسمتي سه داستان
آلن وودي ميتواند او ميشود ، جاري - است آمده كنار خويش
به مخاطبان خنداندن براي خويش زندگي از كه باشد ايراني
.است برده بهره خويش خويشتن
يك" عنوان تحت فيلم از بخشي در كه پسرش به نااميد بهمن
:ميگويد است زده زنگ او به "بد روز
خوب شروع يك بد روز اين كه شدي باعث تلفنت با البته"
را مردي خصوصيات يكباره به افسردگي اين."باشد داشته
روشن سيگاري وقتي اغلب و درد هنگام به كه ميكند بيان
هيجانات هم فعليش كار ميمالد ، محكم را چپش دست ميكند ،
مستندي ساخت حال در او.نميآورد بوجود برايش زيادي
او.است ژاپن تلويزيون براي ايران در تدفين مراسم درباره
درك وجود اين با ،"خوبه پولش ولي":ميگويد پسرش به
غم آبي چشمان داد ادامه بيوقفه را كار بايد كه ميكند
نسازد فيلم فيلمسازي وقتي" كه ميكنند مشاهده گرفتهاش
".است مردن نوعي خودش اين ننويسد نويسندهاي يا
هم روي را بداقباليها و حادثهها از مجموعهاي فيلم
بازديد متوفايش همسر قبر از بهمن وقتي.ميكند انباشته
او.ميشود گرفتار بوروكراسي كشنده فرو گرداب در ميكند ،
قبرستان متصدي از و است بوده خريده همسرش كنار در قبري
"كرديد خوبي فكر ولي كنيد عمر سال شاالله 120 ان" ميشنود
اصل شايد و است رفته فروش به بالا يا زير از قبرش اما
آزارش و رنج سبب همينقدر هم خانوادهاش.باشد همين قضيه
به را او و ميشود آفتابي هست خواهرش كه پيرزني.ميشوند
كفايت كه ميدهد قرار آتشين نطقي هدف زشتش عادات خاطر
كند ، فراهم را او دخانيات مصرف افزايش موجبات ميكند
ميرود بيرون خانه از خواهر آنكه از پس عبدالله پيشخدمتش
."گذشت خير به توفان آقا ، " كه ميكشد آه
مرگ از قبل شب.ببرد يادش از نميتواند كه است كافور و
ميآيد مرده بوي خوابشان اتاق در بود گفته او به همسرش ،
داده ربط او جديد صورت كرم در موجود كافور به را آن و
آب در كافور با را اجساد كه ميشود مشخص سپس.بود
نخوردهاي صيقل فيلمبرداري سبك از فرمانآرا.ميشويند
و طلوعها شكل در چشمنواز صحنههاي كمي با تلفيق در
جاي واقعيت در فيلم تا ميگيرد بهره متوالي غروبهاي
عنوان ياس باب در تكاندهنده مسالهاي.باشد داشته پايي
به مبتلا مادر با ملاقات زمان در كه دارد وجود فيلم
قريبالوقوع تولد با مساله اين)ميشود آشكار آلزايمرش
.(ميگردد برجسته -آيندهاش و گذشتهاش از بخشي -نوهاش
نظر به و ميخواند مردن از قبل مردن را مادرش وضعيت او
را آلن وودي غمزده تاملات كه -دلمشغولي اين تمام ميرسد
.ميدهد خبر آشكاري گرهگشايي از -ميآورد ياد به نيز
به عوض در و نميجويد سود سهل عطف نقطه آن از او فيلم
كه ميكند حركت متيني و آرام دردناك بازشناسي سوي و سمت
.چيست باب در بهمن زندگي
بوي" در انديشمندي اما باشد ، مشهود فرهنگ در تفاوت شايد
اجازه آفرينندهاش ميدهد نشان كه است "ياس عطر كافور ،
.شوند غافل فيلم از لحظهاي مخاطبانش يا خود نميدهد
اعتراض فرياد...
خوانندگان نقد
رنگ از سومياش جهان ناخودآگاه كاربرد در پور ملاقلي
گرفته هدف قرمز رنگ وسيله را احساسات علنيترين صرفا
.نيست مهمي طبعاكار كه است
سمبليك و آشكار خيلي را رنگ اين فرويدي رويكرد كارگردان
.است كارگرفته به خود تصاوير در
شازده اقامت محل ساختمان اول طبقه از كه رنگي پرتوسرخ در
"ستاره" روسري تند قرمزي بهعلاوه ميكند تراوش بيرون به
ترجمه عادي شرايط در سرخ گل اهداي بعدا و شدن پامال و
سير و فيلمساز شخصيتپردازي به توجه با ولي ندارند ، خاصي
سياق فوق رنگ كاراكترها ، روابط در شهوت و خشونت صعودي
ماب قاجاري است مردي شازده:ميكند تحميل را خود فرويدي
حس و زيسته شهوي غايت به خود حيوانصفتانه گذشته در كه
تعدادي كشتن با را خود كنترل غيرقابل خشونت زيستي ساده
شازده ، خانه به ستاره ورود هنگام.است كرده مهار زنها از
زرشكي تابش كه است حس بي و مرده رنگي اول طبقه سرخ پرتو
و حال با قرمز رنگ گرفتگي اين ولي.دارد گرفتهاي خفقان
حال در پيوسته ميآورد بهوجود خانه در ستاره كه هوايي
معمارباشي ، كردن كور فصل در كه جايي تا است شدن پررنگ
.ميزند بيرون شازده اختصاصي عمارت از شفافي قرمز نور
مركزيت به توجه با رنگ اين از ملاقليپور كمپوزسيون
خانه ساكنين همه بر كه اثري با و شازده خانه در ستاره
آدمها ارتباط ميدان در فيلمساز دلخواه هارموني به دارد
بودن افليج و معمارباشي گنگي كه درمييابيم.ميشود منجر
با كه شده سركوب اميال از است رويكردي فيالواقع وي
اميال و نيروها ستاره ، شخصيت با بيشتر هرچه ارتباط
ضمنا.ميشود خوانده شكوفايي و شدن زنده به معمارباشي
توضيح را روحياتش آن در معمارباشي كه دفتري حاشيه
خانه ، كلفت عفت ، براي قرمز رنگ ولي.است قرمز ميدهد ،
تهييج قصد به كه سرخ تنپوش همان با عفت.ميسازد بدبختي
و است حال زمان در شازده جاذبه پايان نماينده پوشيده ،
از ثانيهاي چند كلوزآپ.ميرسد قتل به جرم همين به درست
ناتواني كه است خشونت به ميل فوران سرخي آخته ، زغالهاي
.ميكند جبران كينهتوزانه واكنشي در را قبلي
داريم ، تصويري لحاظ از آبي فضايي در را پسياني آتيلا
برداشت.است فيلم دوم پاره به ورود موكد كه رنگي
سهلانگارانه بسيار خندهها صداي تاثير از ملاقليپور
.هستند هرزگي "يادآور"صرفا قهقههها كه چرا است
اپيدمي آسيبشناسي به ميرسيم ديگر اشكالات زمره از
حضور بايد كي تا.قديمي شده نفرين خانههاي از استفاده
يك در فكري انجماد نماينده فلكزده خانههاي اين فيزيكي
از واقع در اپيدمي اين باشد؟ خاص طبقه
كهنگي همواره آيا.شد وارد سينما به ما داستاني ادبيات
فناتيك سندرم نماينده بايد فيلمهايمان همه در عمارت
فناتيك تعريف براي ديگري راه باشد؟ شخصيتها بودن
درد و طولانيآشنايي سكانس موجودنيست؟ مردم درونيات
.است الكنشده و كور فضاسازي دچار تاكسي در دل
تاكسي داخل آدمهاي وناچيزياز معدود نماهاي ملاقليپور
ميبينيماز بيرون از كه تصويري چند ميدهدو ارائه
ضرباهنگ.گرفتهشدهاند باري كسالت و زوايايمحدود
توالي ماهيت تصويرها اخذ در خست نيستو سيال نماها
بهترينتك كه كوتاه سخن.است خودگرفته به اسلايدرا
دوم پاره پاياني لحظات به است فيلممربوط قاب و تصوير
اوجفيلم و قسمت بهترين ميتوانست فيلم سوم پاره.فيلم
انتهايي جمودو سياسيدچار موضعگيري كهبهوسيله باشد
تغييرچهره دهه دو از كمتر در.است شده ضعيف بسيار
تصاوير:باور غيرقابل و است ناهنجار وي گريم پسيانيو
تظاهراتودرگيريهايخيابانياصلاخوب.واضحاند
انتخابتصاويري اين ماحصل.نيامدهاند در كار از
آرايش بدون بيحالكه و جمعيتيخسته از بيرمقاند
به كاملاتصنعي نهايي ، دردكوپاژ و حركت در ريتميك ،
خود به خود زمينميافتند ، به و ميزنند تنه يكديگر
.ميافتد اعتراض فيلم در تظاهرات همان بازسازي به يادمان
تصوير بريمچند يادنمي از معايب پسهمهاين در
.بزهكار جوان نسل از ملاقليپوررا واقع به نزديك
فيلمسازان ، عبوستر بقيه خوشخياليهاي از كه تصاويري
جامعه اين بزهكاران بااصليت شده همخوان رآليسمي با و
پلانها بودن طولاني مشكل ميماند است ، شده داده تطبيق
از ناشي و نيست ميزانسنهمسان محتوايحجمي با كه
زماني بصريبا دادههاي [ غلط زمانسنجي ] گرفتن ناديده
.ميرود هدر به الحق كه است
ديدار سام
دلنشين موسيقي چشمنواز صحنههاي
در پيش سال دو كه رفتم اپيزودي سه فيلمي تماشاي ديدن به
اولين.برانگيخت زيادي بحثهاي فرانسه كن به رفتنش حاشيه
بومي.بنياعتماد خانم اثر داشت نام باران و بومي اپيزود
به جنوبي پسر عشق ميكرد ، حكايت زميني عشق يك از باران و
داشت وجود فيلم در زيبايي اسلوموشن نمايتهراني دختر يك
دختر كه صحنهاي همچنين و بخشيد خاصي معناي را فيلم كه
كه بيندازد دريا درون به را ماهي كه كرد درخواست پسر از
محسن عاشقي نوبت فيلم از صحنهاي ياد لحظه همين در
شخصيتها عاشقي نوبت در كه تفاوت اين با افتادم ، مخملباف
از باران و بومي در ولي شدهاند پرداخت محكم و قوي
لحاظ ازنيست خبري شخصيتها كاوي درون و شخصيتپردازي
ساده كوتاه فيلم يك نبود ، توجهي قابل سطح در فيلم تكنيكي
و بود عالي بسيار جعفريان حسين قالببنديهاي.زيبا اما
كرده عمل موفق كارگردان ذهنيت ثبت جهت در كه بود مشخص
را جنوبيها بومي و محلي زيباي نبايدموسيقي و است
است ، كرده جذابتر را فيلم كه كنيم فراموش فيلم برروي
.بافيلم شده همراه انتهايي آواي مخصوصا
ميشود محسوب فيلم اپيزود زيباترين كه دوم اپيزود در
و زيبا بسيار فيلمبرداري با فيلمنامه محكم بافت از جداي
اثر يك شده گم دائي دختر.هستيم روبهرو كلاري حرفهاي
علاوه به سوررئاليستي اثر يك.است ماندگار و زيبا
فيلم.پسامدرنيسم بهتر عبارتي به قوي ، شكنيهاي ساختار
دوربين از كه ميشود آغاز دختر يك دوربين روبه حركت با
و ميخندد دارد ، تن به عروس لباس حاليكه در و ميشود دور
به و شده دريا وارد لحظهاي از بعد و ميچرخد خود دور به
ميبرد لذت دارد كه همينطور و ميرود عميقتر قسمت
را شخصي بعد نماي درميبلعد را او دريا آب ناگهان
صدا را دائياش دختر و ايستاده ساحل كنار كه ميبينيم
يك توسط فيلم يك ساختن صحنه به ميرويم بعد و ميزند
...و مييابد ادامه ماجرا و كارگردان
هم كوتاه سينماي عرصه در كه است كرده ثابت مهرجويي
دختر".باشد داشته گفتن براي زيادي حرفهاي ميتواند
تماشاي لحظه در را تماشاگر كه زيباست آنقدر "شده گم دائي
.ميكند محو خود در و ميبرد خود با فيلم ،
محسن ايران سينماي استاد توسط پيش سال دموكراسي تست
ريتم فيلم.است شده فرخيارساخته همراه به مخملباف
.دارد كندي
به امااست سياسي فيلم اين دارند عقيده بسياري چه اگر
نوعي به و ميزند حرف سينما درباره كه است فيلمي من گمان
كه است عقيده اين بر مخملباف.است شخصي سينماي
عمل فيلم يك مثل ميتواند ديجيتالي يا و دستي دوربينهاي
مصاحبههايش برخي در كه را آنچه كرد ، سعي مخملباف.كند
مولف سينماي همچنين و ديجيتال و آينده سينماي درباره
دفاع ديجيتال سينماي از مخملباف.بياورد فيلم در گفته
برداشت اين فيلم در صحبتهايش برپايه علاوه ، به ميكند ،
كه قلم مثل باشد ، كسي هر اختيار در بايد سينما كه ميشود
صحنهاي در مخملباف.ميباشد نوشتن براي كسي هر دست در
سانسور ازوضع ميكند گفتوگو يار فرخ با ماشين داخل كه
كمبود و فيلمها توقيف وضع از و مينالد ايران سينماي و
.ميگويد مجوز گرفتن براي فيلمساز يك دويدنهاي و امكانات
سميرا"ساخته "تختهسياه" همچون فيلم تصويربرداري
تصويربرداري دست روي فيلم كل.بود دهنده آزار "مخملباف
قوت را كار مستند جنبه تصويربرداري اين با و بود شده
او از مخملباف كه است مردي درباره فيلم.بخشيدهبود
فيلمي.كند حمل و بگيرد خود پشت بر را دري ميخواهد
آن درباره نميتوان اول نگاه با كه نمادين و سمبليك
يكبار با فيلمهايي چنين درباره قضاوت زيرا كرد ، قضاوت
.است سخت ديدن
كبيرينژاد هادي
بهره ديگران بكشيم زحمت ما نميشود
كنند برداري
ني بنام نوازنده موسوي محمد استاد با گفتوگو
شناخته چهرهاي موسيقي اهل براي موسوي محمد استاد ;درآمد
ايران معاصر موسيقي تاريخ در كه متبحري نينواز.است شده
در وي قدرت و صلابت.دارد اعتنا درخور و شايسته جايگاهي
به خاص هويتي و استقلال توانمندش و "پر" نفس و نوازندگي
خلاق ذهن بيفزاييد ، اينها برهمهاست بخشيده نوازندگياش
نوازي بداهه وي از كه ايراني بكر ملوديهاي از سرشار و
اهواز در سال 1325 در موسوي.است ساخته ني در بيهمتا
خودساخته" ميگويد ، خود چنانكه را موسيقي و شد متولد
.آورد روي ساز اين آموختن و ويلن به ابتدا وي."كرد دنبال
... اينكه تا
نجوا -الف:از گفتوگو
.شنيدم را سازي صداي كه بودم نشسته راديو كنار روزي...
بم بخشهاي كه هنگامي اما است ، ويلن كه بردم گمان ابتدا
كه است رويايي و عجيب سازي فهميدم شد ، پخش صدايساز
را نوازنده نام گوينده ، .بودم نشنيده را صدايش تاكنون
.كرد معرفي كسايي حسن استاد
شديد؟ آشنا كسايي آقاي با زمان همان از *
.گذاشتم كنار را ويلن و شدم ساز اين مفتون زمان آن از -
داشتيد؟ ديداري هم كسايي استاد با *
پهلوان و پر صداي با رسيدم كسايي استاد نزد وقتي-
:دادم پاسخ "كرديد؟ كار كسي چه پهلوي":پرسيد پسندانهاش
و ني يك خريد با من و ندارد وجود نينوازي خوزستان در"
از ايشان و "ميكردم كار راديو از شما ساز به كردن گوش
.كرد تعجب احساس من نواختن
بهوجود تحولاتي چه ني ساز در كسايي استاد شما نظر به *
آورد؟
به آن از و بود خفيف و خوار مردم عامه ميان در كه سازي -
جزو كه بركشانيد چنان ميشد ، برده نام چوپاني عنوانساز
كار من نظر به.گرفت قرار اركستر (تكنوازي) سلو سازهاي
ساز اين نوازندگي و ني در بينظير انقلابي كسايي آقاي
توجه شما است ، سادات ساز ني ساز اينكه توجه جالب.بود
مرحوم همانند ساز ، اين شاخص نوازندگان اكثر كه كنيد
.بودند سيد كسايي
اندكي كسايي استاد كارهاي درباره دارد امكان اگر *
بگوييد؟ سخن تفصيليتر
به ني ، نوازندگي در را زيبايي و لطافت كسايي آقاي -
پراز و خشدار ني صداي ايشان از پيش.رساندند حدكمال
ني از ، ايشان آمدن با اما بود ، محيط و هوا سروصداي
مرحوم كه ميآيد يادم.تراويد بيرون به صاف و شفاف صدايي
.كردند تعريف را خاطرهاي كسايي استاد ساز درباره بنان
از من و بوديم نامي آقاي منزل در":ميگفتند ايشان
صداي رسيدم پايين پله به وقتي.ميرفتم پايين به پلهها
بياختيار شنيدم ، بار نخستين براي را كسايي آقاي ني ساز
يادم كه گرفتم قرار تاثير تحت چنان و نشستم پله برروي
".هستم بنان غلامحسين رفت
كرد؟ ايجاد تغييري هم ساز درساختمان كسايي آقاي *
توانست اما نياورد ، وجود به تغييري ساز ساختمان در !نه -
كوك ، سل ،(دياپازن كوك) لاكوك چون تازهاي نيكوكهاي براي
.كند ابداع ميكوك و فاكوك
با نوازنده و دارد را كاربرد بيشترين كوكها از يك كدام *
ميكند؟ بيشتري راحتي و رواني احساس آن
فشاري نوازنده به كوك اين در و است خوب بسيار "فاديز" -
.است طبيعي و خوب رسا ، ساز صداي و نميآيد
است؟ مشكلتر بقيه از موسيقي دستگاههاي از يك كدام *
استاد از قبل تا كه پنجگاه راست و ماهور و چهارگاه -
بود ننواخته ني ساز با را دستگاهها اين كسي كسايي
شد؟ شروع سالي چه از موسيقي در شما جدي فعاليتهاي *
حيدري محمد آقاي با وحدت تالار در كه سال 1346 از -
مرحوم البته.كردم همكاري (آهنگساز و سنتور نوازنده)
افرادي جمله از و كردند معرفي ايشان به را بنده عبادي
.داشتند بسزايي سهم من موفقيت در كه بودند
بر اجراهايتان عمده كه هستيد نوازندگاني جمله از شما *
از طرحي اجراهايتان براي آيا است ، استوار بداهه ساختار
شدهداريد؟ آماده پيش
كنم اجرا ميخواهم راكه قطعات از برخي نام تنها !خير -
.ميپردازم برنامه اجراي به سپس و مينويسم كاغذي برروي
شور همانند دستگاهي اجراي به كه شبي سه در نمونه براي
در گوشهها ، و قطعات و مضرابها چهار اجراي ميپردازم ،
.دارد تفاوت ديگر شب با شب هر
دارد؟ را (جمعي صورت به) اركستري كار تواناييهاي ني آيا *
شده استفاده كمتر جمعي كار در ني از تاكنون اما.بله -
اجرا و نوشته (تكنوازي) سلو صورت به كارها عمده و است
وجود نياي نوازنده كمتر هم اركستري كار دراست شده
داشته را ناهيد حسن آقاي تواناييهاي بتواند ، كه دارد
.باشد
دادهايد؟ انجام اركستري كار تاكنون آيا *
را بيگلريپور آقاي كار چند تلويزيون مجلسي اركستر با -
.نواختهام
صحنه در خاصي كنسرت و برنامه كه است سالي چند چرا *
نميكنيد؟ اجرا
به ميدهند ، ترتيب برنامه ما براي كه آنهايي چون -
.نيستند بند پاي خودشان قراردادهاي
چه؟ يعني*
اين فيلم و نوار كه است شده قيد قرارداد در نمونه براي -
آنكه از قبل اما است ، اثر صاحب متعلقبه (صحنهاي) اثر
در سر جامجم تلويزيون از برسد ، خودمان دست به كار
.ميآورد
شما ميآيد ، صحنه روي به دوربين وقتي حال هر در *
كنيد؟ امتناع نوازندگي از ميتوانيد
پخش خبر دقيقه سه ميخواهيم فيلم از كه ميگويند آنها -
دقيقه تا 45 ساعت نيم كه ميبينيم بعد روز چند اما.كنيم
.ميشود پخش جامجم از قبلي اعلام با هم آن برنامه ، از
شديد؟ مطلع چگونه شما *
كار كپي است اروپا در كه برادرم.نميماند ابر زير ماه -
ميكنند اعلام نيز روزقبل چند كه گفت و فرستاد برايم را
.ميشود پخش موسوي آقاي ني اجراي ساعت فلان در كه
كرديد؟ چه مقابل در *
كردم تعريف برايشان را قضيه و رفتم مهاجراني آقاي نزد -
.دادند استعفا ايشان بعد روز چند كه
دور به و غيرمجاز صورت به و كوچكي دوربين با شخصي شايد *
باشد؟ كرده فيلمبرداري تالار ماموران چشم از
دوربينهاي با دارم آن از نسخهاي من كه فيلمي اما -
وحدت تالار مسئولان- آنها و است زاويه چند از و حرفهاي
بايگاني براي را فيلم كه بودند داده قول -موسيقي مركز و
از چگونهسر اينكه اما دارند ، آرشيولازم در نگهداري و
!اعلم الله درآورد ، سيما و صدا سازمان
دارد؟ اشكال سيما و صدا از كارتان پخش مگر حال *
اين.بگيرند نظر در نيز را ما حقوق و حق بايد اما !نه -
بهره ديگران و بريزيم عرق و بكشيم زحمت ما كه نميشود
.كنند برداري
ميكنيد؟ چه الان *
درآمد تنها صداوسيما بازنشستگي حقوق و نشستهام بيكار -
كشور از خارج اجراي چند از هم البتهدرآمدي و است من
.داشتهام
كجاست؟ فرهنگي آسيب منشا
را صدا كه نيست چندان ميكروفنها توانايي اينكه مگرنه
اجراي با صدا ناقص انتقال اين هميشه و كند منتقل كامل
دارد تفاوت زنده
تفكيك براي اخير سالهاي طي كه كوششي ميدانيم كه همانطور
مورد همواره ميگيرد و گرفته صورت موسيقي تقسيمبندي و
و گرفته قرار شيوه اين مخالفان شديد حملات و انتقاد
از يكي و شده نگاشته نظر اين رد همدر بسياري مقالههاي
همشهري روزنامه در تاريخ 27/10/79 در كه مقالهها اين
جهت در صرفا چند مطالبي نگارنده تا شد انگيزهاي شد چاپ
.كند تقرير موسيقي مخاطبان به بيشتر شناخت ارائه
داراي زبان يك همچون و كنيم فرض زبان يك را اگرموسيقي
كه گفت ميتوان پس ، بدانيم خود خاص قاعده و زبان دستور
دستوري قواعد كلام ، بر علاوه دنيا در زبان دو تمايز وجه
گويش يك در را زباني قواعد كه نيست پسنديده و هست نيز آن
چنين نيز جهان موسيقيهاي.بست بهكار و كرد وارد ديگر
تغييراتي متمادي قرون موسيقيهاطي اين دارند ، وضعيتي
ولي آمدهاند جلو خود زمان حقيقي شرايط با همراه و كرده
نگرفته عاريت به را ديگر موسيقي ويژگيهاي و قواعد هيچگاه
ژاپني ، هندي ، هويتي موسيقي يك كه است همين خاطر به و
فرهنگ خاصهر تعريف براساس هويت اين و دارد...و غربي
فارابي از كنيم دقت خوبي به اگر بنابراين.است زيبايي از
كاملا ايران موسيقي قواعد شيرازي فرصت و عبدالقادر تا
ديگر فرهنگهاي از و است ايراني انديشه و فلسفه با منطبق
را ايران موسيقي معاصر تاريخ اگر حال.است نشده اقتباس
موسيقي در شده ايجاد تغييرات كه ميبينيم كنيم بررسي
نوع و فرهنگ اين در موجود تفكر راستاي در ايراني
غربي تفكر وامدار بيشتر نيست ، بلكه ايراني خاص زيباشناختي
و قواعد با ايراني نواهاي ظاهري پوسته تلفيق و تركيب و
موسيقي نوع اين كه است واضح و است غربي موسيقي فرمهاي
بايد كه است جديدي موسيقي و شود تلقي ايراني نميتواند
اروپا موسيقي در كه همانطور.نهاد برآن ناميشايسته
موسيقي از انحراف شرقي موسيقيهاي فواصل در آهنگسازي
موسيقي گروه در آنرا نميتوان ديگر و شده تلقي غربي
.كرد طبقهبندي غربي
با كه هستند هنرمنداني موسيقي عرصه در اگر امروزه اينكه
هويت روي بر تحقيق عبارتي به و ايران موسيقي برروي تحقيق
خويش حقيقي خويشتن يافتن پي در موسيقي كشانيده عزلت به
موسيقي در ايراني نگاه خاص نوع به ميخواهند و هستند
ما بر ميكنند وارد موسيقي پيكره بر جدي آسيب چه برسند
محق را خود فرهنگ يك تنها كه دنيايي اين در نيست؟ معلوم
تفكر نوع يك با جهاني و باشد داشته وجود كه ميداند
ميتوان دنيا جاي همه در را آن اثرات و ميشود تبليغ
، بهدنبال نيست مستثني تاثير اين از هم ما فرهنگ و يافت
اگر شود؟ تلقي رساندن آسيب بايد بودن ايراني حقيقي تعريف
به را ايراني صدايساز زيبايي اينكه براي برنامهاي در
دارد؟ اشكال نميشود استفاده ميكروفن از رسانيد گوش
را صدا كه نيست چندان ميكروفنها توانايي اينكه مگرنه
اجراي با صدا ناقص انتقال اين هميشه و كند منتقل كامل
يك شده ثابت فيزيك علم در كه همانطور.دارد تفاوت زنده
از بعضي ميكروفنها و است هارمونيك بينهايت داراي صوت
مساله اين و ميكنند حذف را بعضي و تشديد را هارمونيكها
هنرمندي اگر حال اين با.ميشود صوت كيفيت تغيير باعث
گوش به برميآيد ساز از كه را صدايي همان كه بخواهد
از بهدور و حاشيهاي و سطحي حركت يك برساند ، شنوندگان
دارد واخوان نقش كه ششم سيم حذف داده؟ انجام موسيقي اصل
فرهنگ در تكاملياش نقطه آخرين به صدا حجم بازگرداندن و
ذوق ميكند؟اينكه ايجاد بحراني چه ايران حقيقي
نقش و ميداند زيبا را صدا از حجمي چه ايراني زيباشناختي
جدي بيان لحن و جملهبنديها و اشارهها و ريزها تكها ،
در بحران آيا است؟ موسيقي تضعيف و بحران ايجاد ساده و
است؟ جايگاهها تعيين تفكيكو عدم جز چيزي ما موسيقي
قواعدمان ولي هستيم ايراني و جدي موسيقي اجراي مدعي همه
بيانمان لحن و هندي و عربي موسيقيمان لهجه است ، غربي
.فرهنگي و جمعي نه و احساسي و شخصي
ايران در سال چند كه را فرهنگي جريان هر ميتوان آيا
به غربي فرهنگ ورود.ناميد فرهنگي تكامل ، ميكند رخنه
وقتي مگراست فرهنگي تكامل نه و تاريخي جبر يك نه ايران
ميشود؟ تبديل ديگري فرهنگ به ميشود متكامل فرهنگ يك
اصيل معماري تداوم در كنوني معماري مثلا كه گفت بايد آيا
فقط كه كرد بسنده نكته اين به ميتوان يا ، است ايراني
را آن بعد و كنيم كاشيكاري يا آجر را آپارتمانها نماي
بناميم؟ ايراني معماري
يافته ، تعديل گام به ايران موسيقي فواصل تغيير از بعد آيا
جايگزيني گام ، محدوده به دانگ محدوده از اجرا تغيير
اركستراسيون و سازبندي و ايقاعي ادوار جاي به غربي اوزان
محصول اين بايد بازهم ديگر ، تغيير دهها و خارجي صورت به
داراي دليلاينكه به صرفا كنيم ، قلمداد ايراني را
علم موضوعات ايرادات و عيوب آيا هستيم؟ ايراني شناسنامه
گردش و فواصل ايقاعي ، ادوار همانند ايران موسيقي نظري
بهدرستي فن اهل همه و برايمان...و بيان ولحن نغمات
بحران به زدن دامن ويژگيها اين بازجست حالا كه شده روشن
ميشود؟ اطلاق
با تلفيق و تركيب دستخوش ما معاصر فرهنگ كه پذيرفت بايد
اصل با تضاد در گاهي جهانبيني نظر از كه ديگر فرهنگهاي
براي و نيست خالص ما كنوني فرهنگ و است شده است ما فرهنگ
شناخت و عملي و علمي تحقيق به نياز خود اصيل هويت بازجست
وقتي داريم ، ايراني فرهنگ چهارچوب در مفاهيم و واژهها
...و آزاد اجراي و بداههنوازي و خيال آزادي از صحبت
.بگيرند قرار بررسي مورد چهارچوب همين در بايد ميشود
ميان بايد.است فراوان وقت نيازمند فرهنگ حفظ و بازجست
و شد قائل تفاوت فرهنگها تركيب و التقاط و فرهنگي تداوم
را اصالتش و زد محك فرهنگ اين انديشه با را تغيير هر
.برد نخواهيم بهجايي ره وگرنه سنجيد
طاهري بابك
ميشود آغاز امشب فجر فيلم جشنواره
جشنواره برپايي روز طول 10 در جهان كشور از 41 فيلم 400
درميآيد نمايش به
امشب فجر فيلم بينالمللي جشنواره نوزدهمين :هنري گروه
اين در.يافت خواهد گشايش صحرا سينما در مراسمي طي
سينماي در 12 بهمن تا 22 فردا بامداد از كه جشنواره
جهان كشور از 41 فيلم از 400 بيش داشت خواهد ادامه تهران
بخش هر بهترينهاي به پايان در و ميشود گذاشته بهتماشا
.شد خواهد اهدا جشنواره بلورين سيمرغ
نماينده و سرشناس سينماگر فيلم جشنواره ، 47 نوزدهمين در
و فيلم بازار در و دارند حضور جهان فيلمسازي شركتهاي
.داشت خواهند مشاركت مختلف برنامههاي
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي معاونت داد سيفالله
با جشنواره تقارن بهمناسبت كرد اعلام جشنواره مدير و
براي تهران سينماهاي در فيلم نمايش (ع)علي امام سال
جشنواره ايام در كهنسال افراد و نوجوانان و كودكان
.بود خواهد رايگان
|