كودكان شدن اجتماعي فراگرد
در كودكان و زنان فروش و خريد
قرقيزستان
را جمعيتي توازن آسيا در جنسي تبعيض
است كرده دگرگون
هستيد؟ خجالتي چرا
كارفرما مردان از موفقتر كارفرما زنان
هستند چين در
ي بازداشتگاهها :زندانها سازمان رئيس
زندانها سازمان نظارت تحت كشور
گيرد مي قرار
دولت مخدر مواد قاچاق با مبارزه براي
كرد كمك ايران به پوند
هزار انگلستان 400
ميآيد انتظامي نيروي بهكمك بسيج
شدند دستگير گناوه در مجاز غير كارجويان
زندانيان از نگهداري وضعيت در تغيير
مطبوعاتي
قتلهاي دادگاه حكم :مختاري محمد فرزند
نميپذيريم را زنجيرهاي
شد آزاد وثيقه سپردن با افشاري نقي
تصحيح
كودكان شدن اجتماعي فراگرد
:مقدمه
تلويزيوني ، متعدد كانالهاي ايجاد و ماهواره از استفاده
استفاده تلويزيون ، و تلفن براي نوري كابلهاي كاربرد
روزافزون توسعه تلكس ، و فكس مدرن دستگاههاي از همگاني
متنوع مجلات و نشريات و همراه تلفنهاي و تلفني شبكههاي
و مييابد انتشار مختلف زمينههاي در كه كتابهايي و
شده ، باعث روزمره كارهاي انجام براي كامپيوتر بردن بهكار
وسايل اين از استفاده بدون كه شود تلقي چنين امروزه
.ميدهد دست از را خود پرشتاب مفهوم زندگي ارتباطي ،
نشانگر قرن 21 ، آستانه در رسانه تاريخي تحولات به نگاهي
از -ارتباطي ابزارهاي به حد چه تا انسان تفكر كه است آن
ابزارهاي تا گرفته ارتباطي وسيله نخستين عنوان به زبان ،
نيز و الكترونيكي خطوط مانند اطلاعات انتقال پيچيده
.است مديون -فضايي ماهوارههاي
وجود هم تفكر نداشت ، وجود ارتباطي ابزارهاي اين اگر
و پديدهها توانست زبان مدد به آغاز در انسان.نميداشت
را مفاهيم طريق اين از و كند نگهداري را اشياء و قوانين
كه بينديشد مجموع در و كند نفي را ديگري مفاهيم و اثبات
آنها با متناسب ارتباطي ابزارهاي و جوامع پيچيدگي با
به آساني به و دور منزلگاههاي تا را مهارتها و اطلاعات
به و برگيرد بهره ديگران اطلاعات از و سازد منتقل ديگران
.يابد دست هستيم آن شاهد امروزه كه تواناييهايي
تكامل مسير ارتباطي ، ابزارهاي نقش و فرآيند اين بررسي
با ارتباطي ابزارهاي ميان موجود روابط كشف و آنها تاريخي
اهميت از جوامع ، سياسي اقتصادي ، فرهنگي ، زمينههاي
تجزيه كه ميدهند نشان بررسيها اين.است برخوردار بسياري
انتقال ابزارهاي گرفتن نظر در بدون پيامها تحليل و
.نيست امكانپذير مفاهيم ،
هنجارهاي با فرد انطباق را اجتماعي رشد جامعهشناسان ،
از عبارت شدن اجتماعي آنان نظر ازميدانند جامعه
اجتماعي زندگي شيوههاي آن طريق از شخص كه است فرآيندي
رعايت را اخلاقي اصول يكسري راستا اين در و ميآموزد را
ايرون ، هانريمينهد گردن فرهنگي ارزشهاي به و كرده
پيشبرد را كودك شدن اجتماعي فرانسوي ، مشهور روانشناس
شناختهاي از مجموعهاي و زباني ارتباطات با او اجتماعي
قانون تا ميشود هدايت كودك بدانوسيله كه ميداند فرد
محيط با منطبق ايدهاي و اعتقادات تفكر ، طرز عرف ، زندگي ،
.بگيرد ياد را كرد خواهد زندگي آنجا در كه اجتماعي
از نخستين گروههاي با ارتباط در فرد طفوليت دوران از پس
بهره شدن اجتماعي جهت در خود پيرامون اشياء و افراد
از را تفكرها طرز و گرايشها ارزشها ، هنجارها ، و ميگيرد
دوستان از يا خانواده در خواهران و برادران مادر ، و پدر
و ميكند كسب محله و كوي در خود همسايگان و همبازيها و
.ميشود خود طبيعي استعدادهاي تحقق به قادر روند اين در
برخورد موانعي با شدن اجتماعي روند اين در فرد چنانچه
شخصيت ، نارسايي يا فكري رشد محدوديت به است ممكن كند ،
.شود مبتلا انحرافات ساير و پرخاشگري
تكوين فرد شخصيت آن در كه شدن اجتماعي يا جامعهپذيري
و نقشها آن ، طريق از فرد كه است فرآيندي مييابد ،
.ميكند تحصيل را عادات و تفكرها طرز زندگي ، روش نگرشها ،
اثر كه كند كمك ما به شايد جامعهپذيري تعريف به نگاهي
اول از كه جامعهپذيري.كنيم درك بهتر را نخستين گروههاي
با فرد آن توسط كه است فرآيندي ميشود ، آغاز طفوليت
پسند مورد رفتار انكارهاي و انديشهها گرايشها ، فراگيري
تعيين كه را نقشهايي -ديگران با تماس طريق از -جامعه
گروههاي در وي پايگاه با و اوست اجتماعي رفتار كننده
.ميگيرد عهده به دارد ، انطباق اجتماعي مختلف
گسترش با جمعي ارتباط وسايل ساير و نشريات و روزنامهها
بيدار را افراد اجتماعي وجدان واقع در نو انديشههاي
برنامههاي اجراي اهميت به آنان ساختن آشنا با و ميكنند
به را همگان وسيع و سريع توجه اجتماعي ، زمينههاي در مهم
و بيسوادي با مبارزه جمله از سازنده و اساسي تحولات لزوم
در شركت براي را آنان و ميكنند جلب اجتماعي رفاه گسترش
قبول و اجتماعي و فردي حقوق از دفاع و عمومي زندگي
وسائل از بهرهگيري.ميسازند آماده بيشتر ، مسئوليتهاي
و آموخت كودكان به بايد را اطلاعات كسب و جمعي ارتباط
و كودكان همراهي و آموزش با مگر شد نخواهد ميسر اين
.آنان نياز مورد ابزارهاي دادن قرار دردسترس
اجتماعي رشد
ميشود آغاز ديگر افراد ميان در اول روز از انسان زندگي
و ميكند برقرار رابطه آنها با حيات ابتداي همان از و
به.ميآورد بوجود او رفتار در را تغييراتي ارتباط همين
كودك رفتارهاي و ميشود آغاز اجتماعي يادگيري ترتيب اين
تغييراتي اجتماعي تكامل و رشد.ميكند پيدا اجتماعي رنگ
:است قرار اين از آوردكه مي بوجود كودك رفتار در را
متقابل تاثير و عمل كه گروههايي در ميگيرد ياد او *
.كند شركت دارند پيچيدهاي
ساير به خانواده از را خود اجتماعي روابط و تماسها *
.ميدهد توسعه گروهها
.ميدهد پاسخ بيشتر اجتماعي محركهاي به *
ساير با خود نقش درباره گستردهاي تشخيص و شناخت *
.ميآورد دست به گروهها
مراعات و ميگيرد رابعهده زيادي مسئوليتهاي سرانجام *
.ميكند را ديگران
محض خطاي":اجتماعي روانشناسي كتاب در اسپروت گفته به
تولد از پيش آن آمادگي كه پنداريم دستگاهي را شخص كه است
خود به زشت يا خوب شكل هرگز او صورتيكه در است شده كامل
تربيت به كه بزرگسالاني راه از تولد از بعد مگر نميگيرد
."ميپردازند او
هنجارها ، آن در كه است جرياني اجتماعي رشد واقع در
شكل فرد رفتارهاي و تلقيها طرز انگيزهها ، مهارتها ،
و مناسب جامعه در او آتي يا كنوني نقش ايفاي تا ميگيرد
درك كمكم كودكي دوران در كودكان پس.شود شناخته مطلوب
آنان دارند ، جامعه در مقامي چه و هستند كساني چه ميكنند
و ميدهند تشكيل ديگران با پايداري متقابل كنش الگوهاي
ادغام هم در را خود فرهنگ اخلاقي و اجتماعي قواعد
كمك به بتوانند كه ميآورند در صورتي به آنرا و ميكنند
جامعهشان اجتماعي قواعد از و دهند نظم خود رفتار به آن
.نمايند دنبالهروي
مستلزم و است فرد اجتماعي روابط تكامل اجتماعي ، رشد
موازين) هنجارها از پيروي و اجتماعي گروه با هماهنگي
گروه با وحدت احساس.است آن سنتهاي و (اجتماعي سلوك
با همكاري و آن اعضاي ميان متقابل روابط درك اجتماعي ،
ديگر عبارت به.است فرآيند اين ملزومات ديگر از ديگران
پذيرش و ديگران با كودك متقابل تاثير به اجتماعي رشد
نوعدوستي ، آن نتيجه در كه ميشود گفته اجتماعي نقشهاي
شكوفا پيشرفت انگيزه و همكاري ارتباط ، تعلق ، درستكاري ،
ميبايست فرد مرحله ، اين به رسيدن براي البته.ميگردد
را رفتار جديد شيوههاي و كرده دگرگون را خود علايق
.برگزيند را جديدي دوستان و فراگيرد
رفتار ميان تفاوت به اينجا در ميرسد نظر به ضروري البته
است مبتني جمعي رفتار.شود اشاره اجتماعي رفتار و جمعي
همنوعان گروه ميان در زندگي به زنده موجود شديد تمايل بر
دارند رفتاري چنين كه موجوداتي تنهايي ، از دلتنگي و خود
آنها با چند هر بيابند همنوعان ميان در را خود كه همين
در.ميشود ارضاء دوستيشان جمع غريزه نكنند برقرار تماس
در حضور به تمايل بر افزون زنده موجود اجتماعي ، رفتار
مساعي تشريك به كرده برقرار رابطه آنان با همنوعان ميان
صرف به را حيوان نوع هر بنابراين.ميپردازد همنوعان با
كه چرا ناميد اجتماعي نبايد دارد جمعي دسته زندگي اينكه
"گروهجو" رفتار و است انسان خصايصنوع از اجتماعي رفتار
.است پست جانوران مختص
اجتماعي رشد گرفت ، نتيجه ميتوان شد گفته آنچه به بنا پس
و فردي بين روابط حدودي چه تا كه است آن مبين كودكان
اين به رسيدن براي و ميكنند عمل و درك را اجتماعي رفتار
از و دهد تغيير را خود علايق بكوشد بايد فرد هدف
كودكي دوران بنابراين.كند پيروي موثري و تازه رفتارهاي
برتون.ميكند ايفا را بسزايي نقش فرد اجتماعي رشد در
لازمه كه رسيد نتيجه اين به "شايستگي اصول"بررسي در وايت
كودكي زمان در شايستگي و صالحيت "غني اجتماعي زندگي" يك
.است
كودكان كردن اجتماعي
رشد زندگي ، شيوههاي رشد ، مراحل طي در كه آنچه تمامي
عوامل ميدهند انتقال را فرهنگ كلي بطور و اجتماعي
از عبارتند عوامل مهمترين و ميشوند ناميده كردن اجتماعي
.جمعي ارتباط وسايل و مدرسه معاشران ، و دوستان خانواده ،
تعليم را ثابتي آموزشي مجموعههاي هميشه عوامل اين
ميآموزد عوامل اين از يك هر از نفر يك كه آنچه نميدهند
.باشد آن با متضاد حتي و متفاوت ديگران از است ممكن
خيلي امكانات چارچوب در و خودبهخود نحو به انساني شخصيت
براي كه چند هرنميكند رشد شده تعيين پيش از و شخصي
و جسمي بلوغ از معيني سطح به نيل قابليتها ، از برخي رشد
انساني قابليتهاي رشد عدم يا رشد اما است ، لازم رواني
ديگران ، با انسان متقابل روابط به شدن اجتماعي نهايت در
اين.است وابسته عاطفي پذيرش بالاخره و زبان با آشنايي
در يكديگر با فيزيكي و اجتماعي رشد مراحل در عامل سه
طريق از فرهنگي عناصر جذب ديگر ، سوي ازهستند رابطه
.ميگيرد صورت ارتباطي نمادهاي يا سمبلها ساير و زبان
توجيه يا و معرفي مقام در كه است چيزي ازآن عبارت نماد
و جملات كلمات ، مانند چيزهايي.ميگيرد قرار ديگري چيز
از.هستند نمادها از انواعي همه نوشتاري زبان كلي بطور
ارزشهاي افراد شدن ، اجتماعي فرآيند براثر كه آنجا
حالتي آن به و كرده اخذ را خويش جامعه فرهنگ و اجتماعي
براساس را كودكان كه دارد سعي فرهنگ هر ميبخشد دروني
ارتباط وسايل جامعه در.كند اجتماعي خود خاص معيارهاي
عهده به فعالي نقش شدن اجتماعي الگوهاي ارائه در جمعي
با آن به وابسته ارزشهاي و فرهنگ انتقال و گسترش.دارند
اعضاي كليه به جمعي ارتباط وسايل جمله از مختلفي وسايل
.ميشوند تحميل جامعه
كه كوچكي ارگانيسم همانند كودك:اوليه شدن اجتماعي عوامل
جهان اين به پا است خويش طبيعي نيازمنديهاي قيد در
داراي كه ميگردد موجودي به مبدل بهزودي و ميگذارد
آرزوها ، هدفها ، دشمنيها ، دوستيها ، گرايشها ، ارزشها ،
.است ديگر صفات بسياري و دفاعي مكانيسمهاي
نوجواني مرحله اوليه جوامع در:ثانويه شدن اجتماعي عوامل
.ميشوند بالغ يكباره به كودكان جوامع اين در.ندارد وجود
كه چرا ميآيد ، بوجود صنعتي جوامع مقابل در مرحله اين
آموخته حرفه و ديده آموزش كار نيروي به جامعه
.دارد نياز
و حال ميان پلي حقيقت در نوجواني دوران در شدن اجتماعي
و است يادگرفتني و آموختني امري اجتماعي بلوغ.است آينده
اجتماع افراد پرورش و آموختن در جمعي ارتباط وسايل
.ميباشد اثرگذار همواره
كودكي دوران در شدن اجتماعي ميرود تصور اينكه با
مراحل تمامي در كس هر اما ميباشد ، رشد از بخش مهمترين
خانواده ، استثناي به.ميپردازد يادگيري به خود حيات
و مدرسه دوستان ، گروه مانند) شدن اجتماعي اصلي عوامل
مانند هم را بزرگسال و هستند همانند (جمعي ارتباط وسايل
.ميسازند آشنا فرهنگي عناصر با و اجتماعي رشد با كودك
شدن اجتماعي روند و كودك
در است لازم گيرد ، صورت شدن اجتماعي روند اينكه براي
همچنين و باشد داشته وجود كردن اجتماعي به تمايلي جامعه
(كردن اجتماعي) مسئوليت اين كه باشند داشته وجود افرادي
فرآيند اين تمامي اينكه براي اما.گيرند برعهده را
اجتماعي قابليت كودك كه است ضروري گيرد ، انجام بتواند
از بتوانند آنان از يك هر آنكه شرط به باشد ، دارا را شدن
كودكي اگر بنابراين ، .كنند استفاده ديگر امكانات همه
اگر يا و درآيد جامعه از عضوي يا فرد يك صورت به نتواند
محيط متقابلا باشد ، نداشته جامعه با ارتباطي هيچگونه
دهد انجام او قبال در اقدامي هيچگونه نميتواند اجتماعي
.يافت نخواهد توسعه و رشد او بالقوه نيروي صورت ، اين در و
ميتواند او شدن اجتماعي در نيز توارث عامل لحاظ اين از
نميتوانند كودن افراد مثال براي) باشد داشته موثري نقش
كه گرفت نتيجه چنين ميتوان كلي بطور.(شوند اجتماعي
ايجاد محيط تاثير راه در محدوديتهايي ارثي ، عوامل مجموعه
اما آيد ، شمار به منفي جنبه ميتواند امر اين و ميكند
ويژگيهاي از پارهاي قطعي طور به ميتوانيم اينجا در
.سازيم آشكار را نوزاد
و چيز هر به ميتواند آدمي نوزاد كه ميآيد چنين نظر به
و كودكان مراقبت از روش هر به و غذايي مواد نوع هر به
براي الگويي صورت به ميتواند او.كند عادت غيره
عامل ميتواندبا همچنين ويژگي ايندرآيد خود اطرافيان
ارتباط است ، آدمي نوزاد ناتواني به مربوط همانا كه دوم
توارث به نيازي ميتواند امر اين.باشد داشته نزديكي
به سريع بهطور ميتواند او زيرا باشد ، نداشته كامل
طولاني مدت به رو اين از.كند تامين را خود معاش تنهايي
سبب مسائل اين.است نيازمند ديگر فرد كمك و ياري به
بزرگسالي فرد به مطلق بهطور آدمي نوزاد تا ميشود
در بلافاصله كه است لازم او براي.باشد داشته وابستگي
خطر اينصورت ، درغير چهگيرد قرار نزديك روابطي قالب
پذيرش و عشق به نياز او.كرد خواهد تهديد را او مرگ
كه ميآموزد تدريج به او دارد زندگي ادامه براي والدين
براي ميتواند والدين انتظارات از نكردن پيروي و خودداري
نتيجه در و آنها حمايت و محبت دستدادن از معناي به او
.باشد نابودي
نزد را محبت و مهر معاني نيازمنديها ، ارضاي بنابراين
از درونيسازي كه گرفت نتيجه ميتوان و ميدهد افزايش او
.است فرآيند اين عمده شرايط
چه و است كسي چه ميكند درك بتدريج كودكي دوران در آدمي
با پايداري اجتماعي متقابل كشش ترتيب بدين.دارد جايگاهي
اجتماعي قواعد ديگر طرف از و ميآيد بوجود وي در ديگران
به را آن ميكندو ادغام هم در را خود فرهنگ اخلاقي و
نظم خود رفتار به آن كمك به بتواند كه ميآورد در صورتي
از كودك اوليه حس بلوغ ، از پيش دوران به رسيدن با.دهد
و ادراكات از ثابتي نسبتا و پيچيده شبكه صورت به خويشتن
يا پسر يا دختر يك بهعنوان كودك در.ميآيد در احساسات
حس.ميشود ايجاد هويت حس اجتماعي گروه اعضاي از عضوي
در ميگيرد ، شكل نوپايي سالهاي در كه خود تسلط و همدلي
.ميشود فرد رفتار و شخصيت جنبه مهمترين نهايت
به توجه با و جنسيت با متناسب رفتار ، از كودكان استنباط
از كودكان استنباط و ميشود بررسي آنان جنسيتي تفاوتهاي
كه ارزيابيهايي و احساسات و عزتنفس به توجه با خودشان
تفاوتهاي.ميگيرد قرار بررسي مورد دارند ، خود درباره
متقابلش كنشهاي تنظيم و هدايت در كودك توانايي با اخلاقي
اجتماعي و اخلاقي قواعد از روي دنباله ديگران با
.ميشود داده ارتباط جامعهاش
از ناپذيري تفكيك گروه و فرد جايگاه اولين خانواده
تلقي جامعه به وابسته فرد وجود بنابراين.ميباشد جامعه
خانواده بستر در آن رشد و فرد شخصيت گرفتن قوت و ميشود
بهتدريج اجتماع افراد ساير ميان در كودك.ميگيرد صورت
خود همسالان به ميشناسد ، را خود نياز مورد نيازهاي
.ميكند كسب معلومات و كرده بازي شده ، علاقهمند
با تماس اثر بر فرد كه است معتقد كولي هورتون چارلز
از نيز آگاهي اين و ميبرد پي خودش بوجود خانواده اعضاي
و ميگردد حاصل وي به نسبت آنان رفتار به توجه طريق
درباره كودك عقيده كولي.است آدمي چگونه كه ميشود متوجه
.است خوانده "فرد شخصيت آئينه" را خودش
اجتماعي روابط و خانواده
همسايگان حتي و آشنايان و اقوام با خانواده در كودك
بازديدي و ديد هر در.ميكند برقرار اجتماعي روابط
آشنا خاص رسوم و آداب و مراسم با ميآموزد تازه تجربهاي
انسان.ميآيد بار فعال و اجتماعي فردي كلي بهطور شده
.ميباشد ديگران عواطف و محبت نيازمند كه شده آفريده طوري
نيازهاي.است گريزان گوشهگيري و تنهايي از انسان نوع
دفاع مثل هم مادي جنبه در.است روحي جنبه از فقط مذكور
طرف از.نيست بينياز خود خويشاوندان از انسان خويشتن از
اجتماعي روابط داشتن و مختلف مراسم در شركت با كودك ديگر
مناسب رفتاري مجلسي هر در كه ميآموزد مرور به ديگران با
.بگذارد احترام ديگران به و داده نشان خود از
غيرارادي خواه و ارادي صورت به خواه است نقشپذير كودك
الگو از ما منظور و الگوهاست رفتار براساس او نقشپذيري
طفل و ميگيرد قرار كودك برابر در كه است مدلي و نمونه
ميتوان والدين سلوك و رفتار طرز.ميكند تقليد آن از
و غني بهتريننحو به جمعي ارتباط وسايل تاثير تحت
شنيدن.باشد كودك براي زنده الگوي بهترين و شده پرمحتوا
آن پيرامون بحث و مختلف مطالب و داستانها خواندن و
هر به باشد كودكان براي سرمشقي و الگو مانند ميتواند
شيوه به بتواند تا دارد الگويي به نياز انساني هر حال
.بخشد جهت خويش زندگي
بيشتر تفكر به را او ميتواند كودك راهنمايي با خانواده
كمك با و نباشد بيتفاوت پديدهها به نسبت.وادارد
ديگران و خود مشكلات و مسائل حل راه بتواند فكر و انديشه
ادامه جهت انگيزه بهترين آرزو و اميد دادن.بيابد را
كمال پويايي و تحرك موجب كودك در نيرو اين تقويت.بقاست
.شود
جمعي ارتباط وسايل نقش
و نقشها امروزه است ، يافته تحول تاريخ طول در كه انساني
در كه انساني دارد ، بهعهده جامعه در را گوناگوني مشاغل
و اجتماعي بشر را او حاضر ، حال در و است تعرضها معرض
دو قبال در را خود آغاز از ما.ميناميم اجتماعي وجود
جامعه سويي از مييابيم ، اجتماعي وجود اين از جنبه
اساس بر و ديگري با فرد ارتباط ايجاد طريق از) انساني
در ترتيب ، بدين و ميگيرد شكل (انسانها ديگر با رابطه
او ديگر ، سوي از و ميشود تبديل انسان به فرد اينجا
و است شخصي بسيار جامعهاي به وابسته انسانها ساير همچون
زندگي شيوه شكل گرفتن فرا حال در همواره
.است خاص جامعهاي
ديگر افراد با فردي ويژگيهاي نظر از كه حال عين در او
خاصي ويژگي از ديگران ، با او روابط و است متفاوت
و ديگر انسانهاي با مختلف ، جنبههاي از است ، برخوردار
جنبه اينجا در.دارد مشابهتهايي خود خاص جامعه اعضاي
او ديگر جنبه و اجتماعي روانشناسي بوسيله بويژه او بحث
مساله دو اين.ميگيرد قرار مطالعه مورد مردمشناسي با
با همزمان كودك)دارند نزديكي بسيار ارتباط يكديگر با
(.ميآموزد را ديگران با روابط و خود جامعه زندگي روشهاي
طول در و تولد هنگام در كه انديشيد روشني به ميتوان
. است واضح و روشن جهت هر از كودك وضعيت نخستين ، ماههاي
از.ميباشد جامعه از جدا كامل طور به كودك زمان اين در
جسمانياش آمادگي طريق از كه خود فيزيولوژيكي نيازهاي
نميتواند جامعه ديگر سوي از ميكند ، پيروي ميشود مشخص
والدين طريق از كلي بهطور بپردازد ، او به مستقيم طور به
فراهم امكاناتي جسمانياش نيازهاي ارضاي براي هم آن و
نداشته وجود نوزاد براي موثر بهطور اجتماع اگر ميشود ،
اجتماعي ، فرد يك عنوان به هنوز او صورت اين در باشد ،
يك عنوان به ميتواند ولي شد ، نخواهد محسوب آگاه و فعال
.باشد مطرح اجتماعي موضوع
از يكي همچون تولد آغاز از را كودك اجتماع ديگر ، طرف از
تكفل و نامه كفالت ثبت) ميگيرد ، نظر در مجموعههايش
يك عنوان به را او مشاركت درنتيجه و (بيسرپرست كودكان
.دارد انتظار آينده در اجتماعي فعاليتهاي در بالقوه عامل
از فردي همچون مادر بارداري آغاز از كودك جوامع ، بعضي در
.ميشود پذيرفته جامعه اعضاي
بارداري از پيش گاهي حتي و تولد از پيش ديگر ، سوي از
هنگام همين از و ميگيرد قرار روابط از شبكهاي در كودك
والدين انتظار ليست در برنامه يك عنوان به كودك كه است
يا هراسانگيز موضوعي برعكس ، يا علاقه مورد موضوعي همچون
.داشت خواهد وجود دو هر
نام با واقعي فردي بهعنوان پيش مدتي از اغلب را او
سخن آيندهاش شخصيت از ميشناسند ، (پسر يا دختر)
ميان به سخن او آرزوهاي و خواستهها از و ميگويند
جنس مثال براي) بيهوده انتظارات اين تمامي.ميآورند
تولد آغاز از را فرزندشان و والدين بين روابط (نوزاد
.ميكنند ترسيم
كودك و نيست ضمني زمينه اين در والدين بنابراين ، نگرش
سرانجام.ميآيد دنيا به خويشاوندي بافت يك در بهزودي
خواهد پيش در ديگر رفتاري او با جامعه تولد ، هنگام در
دنيا به بيتفاوتي وضعيت يك در واقعا كودك اگر.گرفت
فيزيولوژيكي نيازهاي از دسته يك از حال هر به بيايد
.برميآيد آنها ارضاي پي در و ميكند پيروي
نيازهاي ارضاي براي خاص گونهاي به جامعه هنگام ، اين در
ضروري شناختي قوم بررسيهاي اينجا در و ميكند مداخله او
عوامل اين تمامي كه انديشيد چنين ميتوان و ميباشد
.دارند كودك شخصيت به خاص تاثير فرهنگي ،
كردن اجتماعي امر در و است اجتماعي نهاد اولين خانواده
لباس تا گرفته غذاخوردن شيوه آموزش از كاري ، هر در كودك
والدين اول وهله در ديگران ، با رابطه ايجاد و پوشيدن
.هستند مسئول
اساسي مشاركت كودكان كردن اجتماعي در جمعي ارتباط وسايل
و قوانين تا ميكنند كمك كودك به ابزارها اين.دارند
نحوه نيز و مختلف محيطهاي در رفتار به مربوط مقررات
و داستانها و تصاوير قالب در را سايرين با روابط ايجاد
.بياموزد آنان به فيلمها
در شده اجتماعي فردي صورت به زندگي اول سالهاي در كودك
بر و ميشود آشنا تازهتري تجربيات با سالها طي.ميآيد
.ميكند پيدا تسلط رفتارش و اعمال
فرهنگ درباره كودك كه است شدن اجتماعي فرآيند طريق از
.ميگيرد صورت فرهنگي انتقال ديگر عبارت به و ميآموزد
انتظارات و هنجارها ارزشها ، اعتقادات ، دانشها ، هرفرد
ارتباط وسايل مينمايد كسب طريق اين از را خويش جامعه
.ميكند ايفا را فراواني نقش فرهنگ انتقال در جمعي
اطراف محيط با هوشمندانه ارتباطي ايجاد در افراد ياري
امر اين لازمه.است جمعي ارتباط وسايل اهداف جمله از خود ،
داشته دسترسي جهان درباره اطلاعات برخي به فرد كه است آن
سازمان و اطلاعات اين رساندن انجام به راه در نيز و باشد
بتواند تا باشد مهارتهايي داراي مناسب بهشكلي آنها دادن
نظام يك بهصورت را جديد اطلاعات و برسد كلي نتيجهاي به
از رفتن فرا معني به امر ايندهد شكل رشد قابل دانشي
معني آن مدد به كودك تا است حسي آموزش يا و ادراكي پرورش
.ميكند درك را جهان كودك.دهد تشخيص را احساسها مفهوم و
و توجه قابل و مهم وي درك از جنبههايي بداندچه بايد او
.شوند زدوده ذهن از بايد و هستند بياهميت جنبههايي چه
چه كه ميآموزد او ارتباطجمعي وسايل تاثير براثر
چيزهاي اين و هستند مشترك خصوصيات داراي مشخص چيزهايي
.شوند دستهبندي خاص هدفهايي سبب به ميتوانند مشخص
اجازه اين كودك به آينده در مفاهيمي با دستهبنديها چنين
با و موثرتر گونهاي به مختلف نظريات با تا ميدهد را
موجود ، طبقهبنديهايي با انطباق قابل و جديد پديدههاي
.باشد تماس در آمادهتر حالتي با
توانايي همان كودكي اول سالهاي در لياقت ديگر طرف از
پوشيدن چون مهارتهايي حتي.ميآيد حساب به خود از مراقبت
هستند ابتدايي مهارتهايي كه آن رغم به لباس آوردن در و
كودك شايستگي قدر هرميباشند اهميت داراي كودك براي
به كمتري وابستگي وي اعمال نسبت همان به ميشود ، زياد
در كه ارزشهايي ميكند ، مجموعه پيدا بزرگسالش اطرافيان
خاصي اهميت از موثرترند ، دركودك مثبت رفتارهاي بروز
سودمند عضوي صورت به همچنان كودك كه آن ضمنبرخوردارند
در نهفته ارزشي نظام ميماند ، باقي اجتماعي گروه يك از
وسايل.نمايد عمل مستقلتر وي تا ميشود سبب او باطن
جهت و موثر برنامهريزي با زمينه اين در ارتباطجمعي
ايفاي در مستقيم غير بهطور ميتوانند والدين به دادن
.باشند داشته بسزايي اثر كودكان ، پيشرفت براي شرايط چنين
ارتباط وسائل انواع از ميتوان نيز اجتماعي آموزش براي
تصاوير ، از استفاده.كرد استفاده پيچيده تا ساده جمعي ،
قابل اطلاعات افزايش نيز و بخشها در تحرك ايجاد براي
در تصاوير مجموعه نيز تجارتي شركتهاي.ميباشد كاربرد
اگر.ميدهند قرار همگان دسترس در را مختلف بخشهاي زمينه
را آنها كودكان كه باشند بزرگ كافي اندازه به تصاوير
باشند داشته محتوا در منظم و دقيق جزئيات و ببينند
است مهم آنچه بر راحتي به را خود ميتوانندحواس كودكان
گاهي آساناست ، تصاوير انواع تهيه چند هر.دهند تمركز
خاص محيطي بررسي به مربوط خاص مباحثي آموزش براي
وسايل تكنولوژي خوشبختانه.كرد استفاده آنها از نميتوان
وسايل ميتوان كه است كرده پيشرفت چنان جمعي ارتباط
به كشور يك خانوادگي زندگي مطالعه.كرد مهيا خوبي بسيار
از تصاويري يا كند معرفي كشور آن فرهنگ كه وسائلي كمك
.بود خواهد مفيدتر سرزمين ، آن دور گذشته
موخره
امروز ، جهان كه مييابيم در خود پيرامون محيط به نظر با
سروكار ابزارها از انبوهي با ما و گرفته نام تحولات جهان
اين از.هستيم آنها با برخورد معرض در ناگزير كه داريم
و ميباشد تحولات و تضادها جايگاه امروزي خانواده رو
تحت حيات ، لحظات واپسين تا تولد زمان از نيز امروزي كودك
و پايداري براي ميبايست شايد.برد خواهد بسر شرايط اين
.كرد استفاده نحواحسن به جديد ابزارهاي از فكري ثبات
.هراسند در شدن اجتماعي ابزارهاي انبوه از امروز ، والدين
جهت در وسائل اين از تا انداخت در نو طرحي بايد سبب بدين
.جست كمك كودكان پذيري جامعه فرآيند به بخشيدن سرعت
جديد متدهاي و روشها ابزارها ، قرن تعبيري به حاضر ، قرن
دوش از باري روشها همين به تمسك با بتوان شايد كه است
از انبوهي مستلزم ابزار ، انبوه.برداشت والدين
اهداف به دستيابي براي مقتضي شرايط تا است برنامهريزي
.آيد فراهم اجتماعي عالي
نه است ارتباطات عصر كودك امروز ، كودك داشت باور بايد
جهاني دهكده كودك امروز ، كودك."ليلي"و "سنگ هفت" كودك
و ادوات از جامعه اجتماعي ارزشهاي با همسنگ بايد.است
.جست بهره ارتباطي ابزارهاي
صابري ناديا
جامعهشناسي ارشد كارشناس
حسنكريمي
باليني روانشناس
ماخذ و منابع
روانشناسي ،(1374)شكوهالسادات جمالي ، بني و حسن احدي ، *
انتشارات تهران ، كودك ، روانشناسي در بنيادي مفاهيم:رشد
.بنياد
ترجمه كاربردي ، اجتماعي استوارت ، روانشناسي كمپ ، از *
رضوي قدس آستان انتشارات ماهر فرهاد
ترجمه كودكي ، دوران در آموزش ،(1372)برنارد اسپادك ، *
.رضوي قدس آستان انتشارات نظرينژاد ، محمدحسين
علي ترجمه اجتماعي ، روانشناسي ،(1365) ژان استوتزل ، *
.تهران دانشگاه انتشارات محمدكاردان ،
انتشارات ارتباطات ، و عمومي افكار ،(1371) علي اسدي ، *
.سروش
انتشارات تهران ، تربيت ، آيين ،(1368) ابراهيم اميني ، *
.اسلامي
اجتماعي ، رشد در موثر عوامل ،(1372)اسماعيل بيابانگرد ، *
.شماره 167165 پيوند ، مجله
و والدين براي علمي راهنماي:كودك ،(1372)پاسبك ، *
.اسلامي فرهنگ نشر تهران زمان ، ساعد ترجمه مربيان ،
اسلام ، نظر از اجتماعي رشد ،(1366)مجيد پور ، رشيد *
.اسلامي فرهنگ نشر تهران ،
انتشارات تربيتي ، روانشناسي ،(1369) علي شريعتمداري ، *
.اميركبير
تهران ، رشد ، روانشناسي ،(1373)اكبر علي نژاد ، شعاري*
.اطلاعات انشارات
پرورش ، و آموزش جامعهشناسي ،(1368)مصطفي عسگريان ، *
.بينا
سنجش و گروه پوياييشناسي محمدرسول ، ،(1372)فومني گلشن *
.شيفته نشر آن ،
و جمعي روانشناسي مسائل ، (1369)ديگران و ژرژ گورويچ ، *
انتشارات محمدكاردان ، علي ترجمه اجتماعي ، روانشناسي
.تهران دانشگاه
كودك ، شخصيت و رشد ،(1373) ديگران و هنري پاول ماسن ، *
.مركز نشر تهران ، پاسايي ، مهشيد ترجمه
.ديبا انتشارات جامعهشناسي ، كليات ،(1370)منوچهر محسني ، *
رشد بر تلويزيون آثار ،(1373) محمدابراهيم مداحي ، *
مجمع پنجمين مقالات مجموعه نوجوانان ، و كودكان اجتماعي
.تحقيق و مشاوره دفتر تهران ، تربيت ، جايگاه علمي
اجتماعي مهارتهاي آموزش ،(1372) محمدحسين نژاد ، نظري *
.رضوي قدس آستان انتشارات تهران ، كودكان ، به
نابهنجار ، و بهنجار رفتارهاي ،(1372) شكوه نژاد ، نوابي *
.هنر ابتكارات انتشارات تهران ،
و جوانان براي اجتماعي رشد ،(1371) اليس وايترمن ، *
انجمن انتشارات تهران ، نظيري ، سيما ترجمه خانوادهها ،
.ومربيان اولياء
.گوتنبرگ انتشارات جامعهشناسي ، ،(1357)جمال وديعي ، *
در كودكان و زنان فروش و خريد
قرقيزستان
دفتر سوي از منتشره آمار يك اساس بر:اجتماعي گروه
چهار حدود سال 1999 در دربيشكك مهاجرت جهاني سازمان
خارجي كشورهاي به قرقيزستاني كودكان و زنان از نفر هزار
.شدهاند فروشي خود به ناچار و اعزام
ابساليوت" روزنامه اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
جمله از متحده عربي امارات:نوشت قرقيزستان چاپ "اكسپرس
آنجا به قرقيزي جوان دختران بيشترين كه است كشورهايي
.شدهاند فرستاده
افراد غيرقانوني فروش اخير سالهاي طي گزارش اين اساس بر
پردرآمد تجارت يك به اسلحه و مخدر مواد قاچاق همانند
از حاكي آمده دست به اطلاعات كه طوري به است ، شده تبديل
ماه در دلار هزار تا 40 دستاندركاران برخي كه است آن
.ميكنند كسب درآمد محل اين از
اين قربانيان درصد از 72 بيش:ميافزايد روزنامه اين
مشاهدات و هستند آن از كمتر و ساله دختران 25 تجارت ،
نيز خردسال پسران فروش به جنايتكاران كه است آن بيانگر
.ميكنند مبادرت
را جمعيتي توازن آسيا در جنسي تبعيض
است كرده دگرگون
مرگ 79 عامل آسيا جنوب در جنسي تبعيض:اجتماعي گروه
خبرگزاري گزارش به.است بوده مونث جنس از انسان ميليون
عامل سوءتغذيه و دختر جنين بردن بين از فرزندكشي ، افه ،
.است بوده انسان تعداد اين مرگ
دفتر كه "الحق محبوب" بشر تكامل مركز گزارش ، اين براساس
دليلي را زن تعداد اين مرگ است اسلامآباد در آن مركزي
است كرده عنوان آسيا در مرد مقابل 100 در زن وجود 94 بر
مقابل 100 در جهاني 106زن ميانگين براساس كه حالي در
.دارد وجود مرد
در كه كرد اعلام حق خديجه خانم پاكستاني مركز اين رئيس
جزاير سريلانكا ، بنگلادش ، نپال ، هند ، پاكستان ، كشورهاي
به زندگي سطوح تمام در زنان عليه تبعيض بوتان و مالديو
.دارد وجود آشكار طور
هستيد؟ خجالتي چرا
به مشغول نيوجرسي در رستوراني در ساله 32"گريس" مشاهده
كه كوچكي گازهاي شايد.است معجزه به شبيه چيزي ناهار صرف
كسي براي اما نرسد ، نظر به ميزدمهم ساندويچاش به
مدرسه دوران در.بود توجهي قابل پيشرفت او چون
تمام ميكرد فكر چون بخورد غذا رستوران در نميتوانست
سالگي تا 30 بين 20.هستند مواظبش چشمي چهار همكلاسيها
دچار كه شد متوجه و آمد سراغش به اضطراب و هراس كه بود
و دارد نام اجتماع در حضور از نگراني كه است اختلال نوعي
موفقيتهايي وجود با امااست معروف هم گريزي اجتماع به
تلاش از هنوز گريس دارو ، از استفاده و درماني روان در
درمانها اين تحت روز هر اگر":ميگويد و نيست بردار دست
".بودم متفاوت دنيايي در و متفاوت شخصي نميگرفتم قرار
به حدي تا همه تقريبا.انسانهاست عمومي خصائص از خجالت
قرار بررسي مورد كه دانشجوياني از نيمي و هستند مبتلا آن
بررسي يك طي اماميكردند معرفي خجالتي را خود گرفتند
يك زندگي مقاطع از برخي در شد ، انجام كشور سراسر در كه
گريزي اجتماع به كه ميشوند خجالتي حدي به هشتمافراد
ميرود ، بالا قلب ضربان برخوردها بعضي در.ميگردند مبتلا
نظر مطلبمورد ميشود ، خشك دهان ميكند ، عرق دستان كف
را انسان نيرويي ، و شده مغشوش افكار ميشود ، فراموش
گريز اجتماع افراد اين.بگريزد جمع از كه ميكند وادار
متحده ايالات در شايع رواني بيماري سومين به مبتلا
.دارد قرار الكل به اعتياد و افسردگي از بعد كه ميباشند
تلفن با صحبت يا عمومي توالتهاي به رفتن از عدهاي
از فردي يا و رئيس مقابل در ديگر برخي.ميكنند اجتناب
عملا حاد موارد در.نيستند صحبت به قادر مخالفشان جنس
در عزلتبار زندگي يك و كرده خودداري ديگران با تماس از
.ميگيرند پيش
ميشود؟ بدتر هم اين از وضع آيا
پزشك) هيپوكرات زمان از اجتماع از ترس بيماري علائم گرچه
اما شده ، مشاهده (است معروف پزشكي علم پدر به كه يوناني
.نشد وارد روانكاوي كتابهاي در سال 1980 تا اختلال اين
فرهنگ كه ميكنند پيشبيني روانشناسان از برخي امروزه
.جي.فيليپ".كند تشديد را خجالت است ممكن اينترنت
:ميگويد آكسفورد دانشگاه در روانشناس پروفسور "زيمباردو
داشتند ، بودن خجالتي به اندكي تمايل كه كساني براي"
اين و شده فراهم ديگران با نداشتن برخورد شرايط اكنون
".ميشود خجالتشان تشديد باعث امر
شديدا كه دارند گرايش مادرزاد طور به افراد برخي گرچه
كننده تعيين تنها شناسي زيست علم اما باشند خجالتي
.نيست سرنوشت
كه است داده نشان هاروارد دانشگاه محقق "كاگان جروم"
.دارند ياجسارت و خجالت به تمايل تا 4ماهگي نوزادان
ميشوند مواجه شيئيجديد با وقتي آنها يكپنجم تقريبا
ديگر عدهاي كه حالي در ميكشند ، جيغ يا زده ضربه آن به
دست در را جديد اشياء يا و ميزنند دست غريبهها به
است ممكن خجالتي بچههاي بعضي حال عين در.ميگيرند
كه دارد امكان اجتماعي بچههاي و بارآيند اجتماعي افرادي
.شوند گريز اجتماع حتي يا و خجالتي بزرگسالاني
مغز ، بر تاثير با زمان مرور به ميتواند زندگي تجارب
اظهار روانشناسان.كند خجالتي كمتر يا بيشتر را انسان
مكان ، ) جزئيات با ترسرا نشانه نوعي مغز كه ميكنند
در.ميكند همراه دهنده تكان و تلخ وضعيتي (..و زمان
تا ميشنود زباني زخم معلمش از كودكي وقتي مثلا نتيجه ،
مغز اما.ميكند ترس احساس كلاس در گذاشتن قدم از مدتي
انجام خوب چنان را همراهي و ارتباط اين اوقات گاهي
شخص سراغ به اضطراب معلمي و كلاس هر ديدن با كه ميدهد
دانشگاه روانپزشك "مورياراين" گفته به.ميآيد
با چگونه نميدانند كه بچههايي معمول روش پنسيلوانيا ،
به نسبت كاملا كه است اين بيايند كنار روحي فشارهاي اين
را دوستانشان ديگر است ممكن.شوند بيتوجه اطراف مسائل
به رفتن از و كرده صحبت خاصي افراد با فقط نكنند ، دعوت
بايد كه موقعيتهايي از بچهها اين.كنند خودداري مدرسه
تواناييشان نتيجه در ميكنند ، دوري شوند مواجه آنها با
.مييابد كاهش اجتماعي مهارتهاي زمينه در
والدين تاثير
بار بچهاي عيبجو و خردهگير بسيار مادر يا پدر
حتي اماميكند كز گوشهاي خجالت از كه ميآورند
كودكي است ممكن هم مادرها و پدر آرامترين و مهربانترين
كلينيك رئيس "هيمبرگ ريچارد".دهند پرورش خجالتي و ترسو
از اوليا اگر":ميگويد فيلادلفيا ، در بزرگسالان اضطراب
از بيش يا و كنند اجتناب اجتماعي محيطهاي در شركت
باشند ، نگران خود به راجع ديگران افكار به نسبت اندازه
از است پر دنيا كه است اين ميدهند كودكشان به كه پيامي
".تحقير و خطر
سالگي تا 8 را مبتلايانش از نيمي حدود گريزي اجتماع
برخي در.بزرگسالي دوران طي را بقيه و ميكند گرفتار
به كه دارد وجود نهفته صورت به روحي اختلال نوعي افراد
شغل يا دانشگاه مثل اجتماعي صحنههاي با رويارويي هنگام
بيشتر خانمها كه ميرود تصور.ميدهد نشان را خود جديد
خجالت چون اما.ميشوند مبتلا اجتماعي هراس به آقايان از
در بيشتر آنها نيست قبول قابل و پسنديده امري مردان در
.هستند چاره راه جستجوي
سلام با دختران كه بود گريز اجتماع چنان "استيوفاكس"
مثل ميديدند كه چرا ميكردند ، تفريح و شوخي او به دادن
ميكرد خودداري كلاس در كردن صحبت از او.ميشود سرخ لبو
جلوي رفتن راه.نميگذاشت ملاقات قرار كسي با هرگز و
سالگي به 19 وقتي.ميشد دستهايش كردن عرق باعث ديگران
با و پزشكبرد نزد را او كه شد نگرانش آنقدر پدرش رسيد
.يافت بهبود درمان داروو
نفر مقابل 1700 در اخيرا و دارد سال اكنون 24 او
خاطر به قبلا كه نخالههايي از يكي با و كرده سخنراني
.است كرده ازدواج ميگذاشت سرش سربه خجالتش
ميروند ، متخصصان نزد درمان براي گريز اجتماع افراد وقتي
اختصاص رفتاردرماني به را اول ماه چند معمولا آنها
،"تايليم ايزاك" كه آنچه با تا است اين هدفميدهند
هسته"را آن درنيويورك ، بروكلين درماني مركز روانپزشك
كه باور اين:شود مبارزه ميداند "گريزي اجتماع اصلي
بابت اين از و ميكنند منفي قضاوت شما به نسبت ديگران
.ميكشيد خجالت
:كنتاكيميگويد اهل خانهدار خانمهاي از يكي
ميكنم رد ميشود من از ناهار صرف براي كه را دعوتهايي"
گرچه دارم ، علاقه آنها به كه كسانيباشد طرف از اگر حتي
جمع هم دور وقتي ميكنم تصور.بروم كه واقعادوستدارم
پشيمان كردهاند دعوت كهمرا اين از ميشويمآنها
اجتماع ".شوند خلاص من شر از ميخواهند و ميشوند
را واقعي افكار تا ميآموزند درمان طريق از گريزان
فلج زندگيشانرا كه ترسي با و نمايند غلط افكار جايگزين
برجستهترينويژگيهاي از يكي شايدكنند مبارزه كرده
اضطراب ميكند احساس فرد كه باشد اين اجتماعي هراس
در گهگاه مردم تمام تقريبا.است كرده احاطهاش كاملا
اين بسياري در.دارند را احساس اين صحبت دقايق اولين
بيش گريزتا اجتماع شخص فروكشميكنداما زود ناآرامي
اين از خستگيناشي اثر بر تنها استو ناآرام ساعتي از
اين اغلببه درمانان روان.ميگيرد آرام كه است حالت
هراسآور محيط در آنقدر ميكنندكه توصيه بيماران
شودكه روشن وبرايشان كاهشيابد بيماري علائم تا بمانند
.افتاد نخواهد بدي اتفاق هيچ
غريبهها با برخورد
روانپزشكي پروفسور ،"استنلي مليندا" كه مكاني اولين
آنجا در را بيمارانبسياري تگزاس ، پزشكي علوم دانشگاه
كمي تعداد مقابل بيماردر هر و بود سالن يك كرد جمع
كند صحبت كوتاهي مدت براي ميكرد سعي و ميايستاد شنونده
زيادي وقت كار اين گاهي":ميگويد استنلي پروفسور خود و
شنوندگان افكار ترس از كه بيمار قلب بالاخره اما ميگيرد
رواندرمانان ".ميگيرد آرام ، ميتپيد شدت درموردشبه
زدنبه قدم براي اجتماعگريزرا بيماران ديگر ،
نامطلوباست ، و برايشاناضطرابآور كه ميبرند مكانهايي
.هتل يك شلوغ راهروي در رفتن راه مثل
ديگران با صحبتكردن از اجتماعگريز بيماران بعضي چون
تا ميكنند كمك آنها به ميكنندرواندرمانان پرهيز
:مثال عنوان به.نمايند تقويت را خود اجتماعي مهارتهاي
شخصي ديدن هنگام كه ندارند عادت هرگز خجالتي بسيار افراد
زود ميخواهند واغلب كنند سلام او به اجتماعي محيط در
سوالات به كلمهاي يك پاسخهاي و نمايند قطع گفتگورا
باعث اجتماعگريزياش كه ساله 32"رابينز ريك".ميدهند
اگر ميآموختمكه بايد":ميگويد كند ترك را دانشگاه شد
به مشتاق ميشود ازدهانمخارج كه كلمهاي اولين با كسي
او ".بروم و بگيرم راهمرا نبايد نرسيد نظر شنيدنبه
پنج چهار ، منزل از خارجشدن از قبل":ميگويد اكنون
اين به ، ميآورم ذهنم درموردشاندر صحبت براي موضوع
دستپاچه دارمو گفتوگو براي موضوعي ترتيبمعمولا
".نميشوم
مشكلات موسسهتحقيقاتي رئيس "كاردوسي.جيبرناردو"
روش بهترين كه است معتقد اينديانا دانشگاه در خجالتيها
.نپردازد خودش به كه است خجالتياين فرد يك براي درماني
مردم به رايگان اغذيه كه مكانهايي به را بيماران كاردوسي
تا ميفرستد سالمندان خانههاي ميدهند ، بيمارستانهاو
كار اين":رابينزميگويد.خلاصشوند خودمحوري شر از
هم افرادديگر ميبيند انسان كه واقعميشودچرا موثر
آنقدر را وقتخودش آن و باشند خجالتي ميتوانند چقدر
".نميكند احساس ديگران از ومتفاوت تنها
موثر داروميتواند از بيماري ، استفاده مواردحاد در
و كامل دارويي درمان هنوز كه است حالي در اين و باشد
رايجترين حاضر درحال.است نشده يافت دقيقي
.معروفند (آي.آر.اس.اس) به كه هستند آنهاآرامبخشهايي
بيماران از نيمي از بيش در (آيآر.اس.اس) از استفاده
.است داشته توجهي قابل نتايج
كار به قلبي داروي عنوان به معمولا كه "بتابلاكرها"
حضور كردنو صحبت براي ميتوانند كه شده معلوم ميروند
مناسب طولاني مصرف براي كنند ، اما كمك افراد به درجمع
.نيستند
كاليفرنيا ، در كمرويي كلينيكدرمان رئيس ،"هندرسون لين"
اغلببه داروها كه ميكند ابرازنگراني موضوع اين از
ميدهد هشدار وي.ميروند كار آرامبخشموقتيبه عنوان
تحقيقاتنشان".عودميكند بيماري دارو قطع محض به":كه
.واقعميشود موثر درازمدت در معالجه كه است داده
گريزها اجتماع اگر كه ميگويند درمانان ازروان بسياري
خواهيم بهتري دنياي كنند غلبه تشويشخود بر بتوانند
.داشت
خجالتي تاريخي داشتني ودوست محبوب چهرههاي از بسياري
آلبرت" و"فراست رابرت" ،"روزولت النيور" كه بودهاند
عاطفي ضعيفشبا اشكال در خجالت.جملهاند ازآن "اينشتين
كه خصوصياتي است ، زودرنجيهمراه ذكاوتو و هوش بودن ،
.نيستند آور وجهخجالت هيچ به
خجالت مراتب
:طبيعي خجالت
احساس بعد كمي اما ناآرامهستيد و عصبي صحبت شروع در
.ميكنيد رضايت
بالاخره اما ميكنيد فراموش را مطالب گفتوگو ابتداي در
.ميشويد صحبت به قادر
تفكر با اما ميكند ، عرق دستتان كف مصاحبهشغلي يك در
.ميدهيد پاسخ سوالات تعمقبه و
:شديد خجالت
قلبتان ضربان ميكنند نگاهتان ميبينيدديگران وقتي
.ميرود بالا
فقط وقتي حتي ، ميلرزيد جمع كردندر صحبت هنگام به
.بگوييد را نامتان ميخواهيد
نامناسبي حرف مبادا اينكه ترس از كردن صحبت اجتناباز
.بزنيد
:گريزي اجتماع
كاري هر به دست ديگران با آشنايي برخوردو از دوري براي
.ميزنيد
.بخوريد غذا عام ملاء در ميكشيد خجالت
ديگران بر مثبتي تاثير نميتوانيد هرگز كه ميكنيد احساس
توفيقي اجتماعي برخوردهاي در كه باوريد اين بر و بگذاريد
.نداريد
:شديد گريزي اجتماع
بهندرت و ميكنيد آرامش احساس تنهايي هنگام به فقط
.شويد خارج منزل از ميتوانيد
كنند تحقير يا دستپاچه را شما ديگران اينكه از دائما
.نگرانيد
و جمع در ماندن جاي به و هستيد هراسواضطراب دچار اغلب
.ميكنيد خالي را ميدان كردن ، صحبت
ريدرزدايجست:منبع
كيائي بهاره:ترجمه
كارفرما مردان از موفقتر كارفرما زنان
هستند چين در
توسط كه شركتي ميليون از 5/1 درصد 5/98-اجتماعي گروه
كه هستند روبهرو سوددهي با ميشوند ، اداره چين در زنان
در بيشتر باسودآوري شركتهايي به را فوق شركتهاي امر اين
.است كرده مبدل كشور ، شركتهاي اكثر با قياس
پكن ، چاپ ،"چايناديلي" روزنامه فرانسه ، خبرگزاري گزارش به
شمار:نوشت است ، آمده عمل به اخيرا كه بررسي يك نقل به
از بسياري و است زياد چين در موفق شركتهاي زن مديران
.بكارند مشغول دولتي بزرگ كارخانجات در آنان
موسسه و چين در زن كارفرمايان انجمن سوي از كه بررسي اين
دولتي كميسيون به وابسته كلان ، اقتصاد تحقيقات
حدود 90 ميدهد ، نشان است ، شده انجام توسعه ، برنامهريزي
صنايع در ميشوند اداره زنان سوي از كه شركتهايي درصد
.هستند خدمات و ساخت
پشتكار ، از ناشي را شركتهايي چنين موفقيت كارشناسان
همچون چيني ، زنان.ميدانند چيني زنان كوشي سخت و سرسختي
مشكل با توسعه ، حال در كشورهاي از بسياري در خود همجنسان
زنان نقش با ارتباط در سنتي تفكرات با مبارزه گيجكننده
.هستند روبهرو
توسعه صندوق عضو ،"لانيان چن" از نقل به "چايناديلي"
نيازي پيش بايد نفس به اعتماد":نوشت مللمتحد زنان
نيز مناسب اجتماعي محيط يك و باشد كارفرما زنان براي
".است ضروري آنان براي
بازداشتگاههاي :زندانها سازمان رئيس
زندانها سازمان نظارت تحت كشور
ميگيرد قرار
تاميني اقدامات و زندانها سازمان رئيس:اجتماعي گروه
كليه تا است اين بر تلاش:كرد اعلام كشور تربيتي و
اين نظارت تحت قانون طبق كشور بازداشتگاههاي
.قرارگيرند سازمان
گشايش مراسم حاشيه در دوشنبه روز بختياري سيدمرتضي
خبرنگار به گرمسار (زندان) فرهنگي تربيتي مركز
كشور در:گفت سمنان مركز اسلامي جمهوري خبرگزاري
سازمان اين اختيار در كه دارد وجود بازداشتگاههايي
.است نگرفته قرار
داريم شهرستان كشور 380 در اينكه به اشاره با وي
:شد يادآور ميباشند دادگستري و فرمانداري داراي كه
باب تنها 230 كشور بازداشتگاههاي و زندانها تعداد
از برخي زندان ، فاقد مناطق در بنابراين و ميباشد
.ميشوند نگهداري بازداشتگاهها در متهمين
رئيس دستور به هياتي مشكل اين حل براي:گفت وي
كه بازداشتگاههايي وضعيت تا شده تشكيل قضائيه قوه
.كند بررسي را ندارند قرار سازمان اين اختيار در
كليه قانون طبق كه است اين دستور وي بهگفته
زندانها سازمان و قضائيه قوه اختيار در بازداشتگاهها
.گيرند قرار
اظهار افشاري و سحابي نگهداري وضعيت درخصوص بختياري
زودتر قضائي مقام اينكه براي متهمان از بعضي:داشت
درمورد لازم مدارك و دهد انجام را آنها تحقيقاتي كار
آماده حكم صدور براي را پرونده و جمعآوري را آنها
.ميشوند جابهجا نمايد
اين راستاي در نيز نفر دو اين وضعيت:افزود وي
نيست نفر دو اين خاص اينبرنامه و دارد قرار برنامه
سه تا دو كه بودهاند قبلا نيز ديگري افراد بلكه
آمدن بدست بهدنبال اما برده بسر زندان در ماه
تا كردهاند جدا زندان از را آنها جديدي ، دلايل
.دهند انجام را تحقيقاتي كار بتوانند
زيادي تلاشهاي:ساخت خاطرنشان حال عين در وي
.حلگردد مشكل اين تا گرفته صورت
جداسازي مورد در كشور زندانهاي سازمان رئيس
هشت در:گفت عادي زندانيان از مخدر مواد زندانيان
سال پايان تا و شده اجرا طرح اين كشور استان
اجرا مرحله به استان در 18 طرح اين اول فاز آينده
و جدا زندانها از مخدر مواد زنداني هزار و 56 ميآيد در
.ميشوند منتقل اردوگاهها به
قضائيه قوه جديد سياست اساس بر:كرد تصريح بختياري
حداكثر 60 به موجود زندان از 230 كشور زندانهاي تعداد
.مييابد كاهش تخصصي درصد صد بصورت زندان
در بازداشتگاههائي طرح اين اجراي در:كرد اضافه وي
قانوني تشريفات انجام زمان تا ايجادو مختلف شهرهاي
نگهداري بازداشتگاهها اين در متهمين قطعي حكم صدور و
.ميشوند
كشور تربيتي و تاميني اقدامات و زندانها سازمان رئيس
تصويب با تا خواست اسلامي شوراي مجلس نمايندگان از
.نمايند چكحذف از را كيفري جنبه چك قانون سريعتر
و هزار از 14 بيش چك جرائم با ارتباط در:گفت وي
.بهسرميبرند كشور زندانهاي در زنداني 500
دولت مخدر مواد قاچاق با مبارزه براي
كرد كمك ايران به هزارپوند انگلستان 400
دبيرستاد با ديروز كه گفتگوهايي بدنبال:اجتماعي گروه
هلاول ، كيت شد ، انجام تهران در مخدر ، مواد با مبارزه
كرد اعلام انگلستان ، مخدر مواد با مبارزه هماهنگكننده
با مبارزه جهت پوند هزار مبلغ 400 انگلستان دولت كه
كنترل برنامه نوروزي طرح به ايران در مخدر مواد قاچاق
.ميكند اعطا متحد ملل سازمان مخدر مواد
جهت مخدر مواد بازرسي پيشرفته وسايل تعدادي همچنين وي
مواد با مبارزه ستاد اختيار در انتظامي نيروي استفاده
مخدر مواد قاچاق:گفت مراسم اين در هلاول.داد قرار مخدر
آيد ، مي بوجود آن متعاقب كه بهداشتي مشكلات و جنايات و
تنهايي به نميتواند كشوري هيچ كه است بينالمللي بلاي
پوند ، هزار مبلغ 400 به اخير كمك اينكند مقابله آن با
مسئولين به كمك جهت انگلستان دولت اراده از ديگري نشانه
.ميباشد شيطاني تجارت اين با مبارزه در ايران
ميآيد انتظامي نيروي بهكمك بسيج
كشور انتظامي نيروي فرمانده:همشهري خبرنگار - شيراز
مجلس و دولت توجه سال 80 بودجه در:گفت شيراز در ديروز
.است شده ديده انتظامي نيروي به
و مسئولان دوروزه همايش افتتاحيه در قاليباف سردار
سال در:افزود فارس انتظامي ناحيه پاسگاههاي فرماندهان
انتظامي نيروي اولويتهاي از كلانتريها ساماندهي آينده
دغدغه كشور كلانتريهاي سال 80 در كه قولميدهيم و است
.باشند نداشته امكانات
ارائه طرح اين وظايف از يكي:گفت طرح 110 درباره وي
و حمايت تاكنون خوشبختانه كه است مردم به روان خدمات
.كردهايم مشاهده زمينه اين در را مردم همراهي
در بسيجي نيروهاي از استفاده به اشاره با قاليباف سردار
از پس بار اولين براي گذشته ماه در:گفت انتظامي نيروي
خراسان مرز در اشرار با مقابله در بسيج اعزام شاهد جنگ
در بسيجيان حاضر حال در و ديديم آنرا ثمرات و بوديم
اين كه هستند فعاليت حال در انتظامي نيروي ماموريتهاي
.شد خواهد صادر سطوح همه در بخشنامه بهصورت همكاري
شدند دستگير گناوه در مجاز غير كارجويان
در مسافر گفت9 گناوه در آگاه منبع يك:اجتماعي گروه
قائد مال روستاي در شب يكشنبه كشور از مجاز غير خروج حين
.شدند دستگير شهرستان اين انتظامي ماموران توسط گناوه
كه دستگيرشدگان:گفت ايرنا به شود درج نامش نخواست كه وي
يك به شدن سوار حين در ميباشند "شهركرد" ساكن همگي
.شدند دستگير قايق فروند
در كردن كار براي داشتند قصد افراد اين:كرد تصريح وي
.شوند كشور آن عازم كويت
خبر اين تائيد ضمن گناوه دادگستري رئيس "دير افسر رضا"
روانه موقت صورت به بازجويي ، از پس دستگيرشدگان:گفت
.شدند زندان
زندانيان از نگهداري وضعيت در تغيير
مطبوعاتي
از كامل طور به اوين زندان بند 325:اجتماعي گروه
ماشاءالله تنها و است شده تخليه عادي زندانيان
در گنجي اكبر و باقي عمادالدين صفري ، لطيف شمسالواعظين ،
.ماندهاند باقي بند اين
اين اعلام با روزنامهنگار زندانيان خانوادههاي انجمن
به انتقال زمان از سحابي عزتالله مهندس:افزود مطلب
كه است داشته تلفني تماس منزل با بار سه نامعلوم ، مكان
خانواده.است بوده احوالپرسي حد در فقط تماسها اين
.هستند او بر وارده روحي فشارهاي نگران شدت به سحابي
/جلسه 9/11 در زنداني روزنامهنگاران خانوادههاي انجمن
اصل كميسيون و اسلامي شوراي مجلس نمايندگان از خود 79
تخلفات به رسيدگي و آنها شكايات پيگيري خاطر به نود
قدرداني مطبوعاتي پروندههاي جريان در قضايي دستگاه
تضييعشده حقوق احقاق براي خواستند مسئولان از و كردند
.كنند اقدام آنها
قتلهاي دادگاه حكم:مختاري محمد فرزند
رانميپذيريم زنجيرهاي
قابل را صادرشده حكم مقتولان خانوادههاي:اجتماعي گروه
.خواست نخواهند فرجام و نميدانند قبول
مقتولين از يكي مختاري محمد مرحوم فرزند مختاري سياوش
توضيح با ايسنا خبرنگار با گفتگو در زنجيرهاي قتلهاي
جاري سال مهرماه در:گفت حكم صدور تا پرونده تشكيل سير
داغديده هاي خانواده پيگيري از سال دو گذشت از بعد
با پرونده اين ولي افتاد جريان به پرونده مقتولين ،
ميرسيد نظر به اهميت با زنجيرهاي قتلهاي در كه مسائلي
.داشت تفاوت
مجريه و قضاييه قواي سران به كه متفاوتي نامههاي طي
.كرديم اعتراض پرونده روند تغيير به داشتهايم ،
به توجه با شديم متوجه پرونده به رسيدگي طي ما:افزود وي
اصلي مسئول اعترافات مسلح نيروهاي سازمان رئيس گفتههاي
علاوه و است شده حذف پرونده از اسلامي سعيد يعني قتلها
بود سال 77 به متعلق كه متهمان اوليه اعترافات اين بر
بارها مقتولين وكلاي كه است نگرفته قرار توجه مورد نيز
.كردند اعتراض دادگاه روند اين به
اين به ما پرونده روند به توجه با:كرد تاكيد وي
حقايق كشف به منجر دادگاه جلسات كه رسيديم جمعبندي
شركت آن در و تحريم را دادگاه بنابراين شد ، نخواهد
.نكرديم
از صادره حكم:گفت قاتلان درباره صادره حكم درباره وي
باشد پرونده اين براي پاياني نقطه نميتواند دادگاه طرف
.است مفتوح عمومي افكار نزد ما نظر از پرونده اين و
:داشت اظهار تعيينشده مجازاتهاي درباره مختاري سياوش
نيستيم ، شخصي انتقامگيري دنبال به دم اولياي عنوان به ما
جنايات اين حقايق كشف به معطوف را خود كوششهاي تمام ما
.كردهايم ملي
قتلها اين چندم رديف عاملان كشتهشدن با ما:افزود وي
عمل دستوراتي به خودشان اعتراف به كه زيرا مخالفيم
خاطر به كه داشتند نيز را انتظار اين شايد و ميكردند
.بگيرند نيز پاداش جنايات ، نوع اين ارتكاب
تلاش حقيقت كشف براي ما:كرد تاكيد پايان در مختاري
خود كوششهاي از دست آن رسيدن نتيجه به تا و ميكنيم
زنده بايد قتلها عاملين داريم اعتقاد و برنميداريم
آنها جرايم به خوبي به صالحه ، دادگاه يك در و بمانند
.شود رسيدگي
شد آزاد وثيقه سپردن با افشاري نقي
و مسئول مدير (افشاري پدرعلي) افشاري نقي:اجتماعي گروه
جاري هفته شنبه كه قزوين حديث نامه هفته امتياز صاحب
از ريالي ميليون وثيقه 20 سپردن با بود ، شده دستگير
.شد آزاد زندان
پس دوشنبه صبح افشاري قزوين از همشهري خبرنگار گزارش به
اتهامات به رسيدگي تاريخ:داشت اظهار زندان از آزادي از
اميد كه شده تعيين ارديبهشت 80 حديث هفتهنامه به وارده
.شود رسيدگي آن به موعد از زودتر است
وي با زندان مسئولين مناسب برخورد از تشكر با وي
چاپ من زندانيشدن و احضار دليل:ساخت خاطرنشان
.است شده عنوان حديث نامه هفته در كاريكاتوري
تصحيح
صفحه 10 در "پروردگار عظمت درك براي سماع" مطلب در
آيه "خلقتالافلاك لما لولاك" اشتباه به ديروز همشهري
از پوزش ضمن بدينوسيله و است حديث كه است شده عنوان
.ميشود تصحيح ارجمند خوانندگان
|