سياسي جرم به راجع نظريه دو
انقلاب ركن سه
سياسي جرم به راجع نظريه دو
( دوم بخش ) سياسي مجرمان
سياسي جرم ،"سياسي مجرمان" مقاله نخست شماره در :اشاره
و سياسي جرم به رسيدگي ويژگيهاي شد سعي و تعريف
مورد حقوقي مختلف نظامهاي در سياسي مجرمان امتيازات
جرم به راجع ديدگاه دو شماره اين در.گيرد قرار بررسي
قرار بررسي مورد دراينباره ديدگاه دو هر ادله و سياسي
.ميگيرد
انديشه گروه *
وجود سياسي جرم راجعبه نظر دو ايران اسلامي جمهوري در
.دارد
جرم عنوان تحت خاص جرمي وضع ضرورت عدم طرفداران نظر:الف
سياسي
و است جرايم ساير همانند سياسي جرم معتقدند ، عدهاي -1
تخلف دو هر.ندارد وجود عادي جرم و سياسي جرم بين تفاوتي
.شود اجرا بايد آنها مورد در قانون و است قانون از
خاص قانون وضع باشد ، داشته وجود بايد تفاوتي اگر اتفاقا
به نه و بود خواهد سياسي مجرم ضرر به سياسي جرم راجعبه
به محدود عادي مجرمان عمل تاثير اينكه بهدليل او نفع
عمل تاثير سرقت در مثلا است محل همان يا افراد همان
مجرم عمل تاثير ولي است مال صاحب دامنگير عموما سارق
جامعه كل عملش سياسي مجرم.نيست حدود اين به محدود سياسي
سنگينتر بايد او جرم نتيجه در ميدهد قرار تاثير تحت را
.باشد بايد شديدتر آن بر مترتب مجازات و
سياسي جرم وضع تنها نه نظريه اين طرفداران از گروهي - 2
ضروري را مورد اين در ابهام بلكه ندانستهاند لازم را
اصل به نبايد سياسي جرايم در كه معتقدند و ميدانند
خصيصه طرف يك از زيرا شود توجه مجازات و جرم بودن قانوني
مقنن سوي از آنها پيشبيني مانع جرايم اين بودن سياسي
بزرگي خطر سياسي جرايم ارتكاب چون ديگر ، طرف از و بوده
در است شايسته ميآيد شمار به نظام و جامعه استحكام براي
(7).بماند باقي ابهام پرده
استدلال نظريه اين از طرفداري در نيز ديگر برخي-3
معيني و مشخص عنوان نيستبا لازم سياسي جرم كه كردهاند
همين كه چرا باشد داشته را خودش دادرسي آيين و شود وضع
راجعبه قانون خالي جاي ميتواند موجود ، پراكنده قوانين
مجازات قانون كتاب 5 اول فصل مثلا.كند پر را سياسي جرم
مشخص را سياسي جرايم از سال 1375تعدادي مصوب اسلامي
.است نداده آن به سياسي جرم عنوان صريحا چند هر كرده ،
موادي انقلاب از بعد قوانين لابهلاي از معتقدند عده اين
حل سياسي جرم مسايل آن وسيله به كه كرد پيدا ميتوان را
به راجع مشخص قانوني وضع به لزومي اين بنابر.شود فصل و
.نيست سياسي جرايم
سياسي جرم عنوان تحت خاص جرمي وضع ضرورت طرفداران نظر:ب
سياسي جرم نام به جرمي صراحتا قانوناساسي اصل 168 -1
واساسي مهم امتياز اصل ، 2 همين در و شناخته رسميت رابه
آن چارچوب تبيين و تعريف و شده قايل سياسي مجرمان براي
قانونا مجريه قوه پس.است سپرده عادي قانونگذار به را
آن خاص مقررات و اجرا كمال و تمام را اصل اين است موظف
.نمايد وضع مقننه قوه كمك به را
خاص جرمي وضع ضرورت عدم طرفداران اول نظر به پاسخ در -2
آيا پس ميگويند نظريه اين طرفداران سياسي ، جرم نام به
بند 3)نيست؟ مجازات ميزان در موثر شرافتمندانه انگيزه
سياسي مجرم (اسلاميمصوبه75 مجازات ماده 22قانون
خود تواناييهاي و استعدادها از استفاده با ميخواهد
شرعي وظيفه به يا و.بردارد كشور ملي منافع جهت در گامي
را كسي چنين ميتوان چگونه.نمايد عمل خود اخلاقي و
و ركود موجب ديد اين آيا نمود؟ مجازات عادي همانندمجرم
مسائل به نسبت بيتفاوتي روحيه ايجاد باعث و جامعه كسالت
شد؟ نخواهد شهروندان در كشور
به مستقلي جرم وضع ضرورت دوم ، طرفداران نظر پاسخ در -3
لحاظ به سياسي جرم اتفاقا كه گفتهاند سياسي جرم نام
هيات منافع با تضاد لحاظ به و سياست و قدرت با ارتباط
كه چرا باشد ، برخوردار مشخص ثغوري و حدود از بايد حاكمه
شهروندان حقه حقوق راحتي حاكمهبه هيات صورت اين غير در
حذف و سركوب كه ميگذارد پا زير عناوينيواهي با را
چنين انكار غيرقابل نتايج از منتقدان و روشنكفران
.بود خواهد فرايندي
انقلاب از بعد آيا كه ميگويند نيز سوم نظر جواب در -4
چرا است؟ شده وضع قانوني اساسي قانون اصل 168 اجراي براي
كرد مراجعه شكسته پا و دست محمل و مبهم قوانين به بايد
نحوي به را قوانين كه است قانونگذار وظيفه كه حالي در
مبادا تا باشد فهم و درك قابل شهروندان براي كه كند وضع
آنان حق تضييع موجب ابهام اين از استفاده سوء با عدهاي
(اساسي قانون يعني) ايرانيان ما ملي منشورشوند
جرم به مربوط مقررات كه كرده مكلف را عادي قانونگذار
مشخص را آن ثغور و حدود و نمايد تبيين و تعريف را سياسي
.نمايد
استفاده سوء موجب سياسي جرم نام به خاص جرمي وضع عدم
برجسته متفكر منتسكيو كه همانطوري و شده قدرت صاحبان
و قوا تفكيك تحديدآزادي ، نقض براي است معتقد فرانسوي
عليه جنايت" مفهوم است كافي دموكراسي حالت از حكومت خروج
(8).باشد مبهم "سياسي جرم" و "سلطنت
خاص قانوني وضع ضرورت طرفداران ديگر دلايل جمله از -6
رابطه در است ممكن كه جرمي كه است اين سياسي جرم به راجع
در جرم همان و است امرينسبي بپيوندد بهوقوع قدرت با
كه شودهمانطور تلقي ارزش عين است ممكن ديگر زمان مقطع
محكومان و مجرمان كه است شده ديده كرات به تاريخ در
بارز نمونه.شدهاند بعد رژيم رهبران از رژيمي در سياسي
.بود رژيمسابق در (ره)خميني امام تبعيد و محكوميت آن
ولي ميشدند تلقي محكوم و مجرم ايشان پهلوي رژيم نظر از
والا معنوي شخصيت و رهبر ايشان اسلامي جمهوري نظام در
امر سياسي محكوميت و مجرميت مفهوم اگر.بودند انقلاب قدر
سياسي مجرم نيز ديگر حكومتي سيستمهاي در بود غيرنسبي
زمان هر در سرقت به محكوم مثلا.شود شناخته محكوم بايد
و منفور زمان هر در او عمل و ميشود محسوب سارق مكاني و
سياسي رهبر است ممكن سابق سياسي محكوم ولي است قبيح
افتخارات جزو وي محكوميت سابقه و شود محسوب ملتي كنوني
.آيد حساب به او
با ما كشور اساسي قانون تدوينكنندگان ميرسد نظر به
جرم به مربوط واقعيات درك و متمدن ملل تجربه از استفاده
به حتي و كرده اشاره آن به ماده 168 در دقيقا سياسي ،
مورد به 2 اساسي قانون اصل خود در موضوع اين اهميت دليل
.اند كرده اشاره سياسي جرايم امتيازات از
سياسي جرم پيرامون عادي قوانين فعلي وضعيت
مقررات ساير و سياسي جرم تعريف اساسي قانون اصل 168
ولي.است كرده موكول عادي قانونگذار به را آن به مربوط
نشان اسلامي جمهوري نظام مسئولين اخير دهه عملكرد 2
رغبتي سياسي جرم مورد در قانونگذاري اصل به كه ميدهد
اسلامي مجازات قانون در موادي حاضر حال در.ندارد وجود
آيين با سياسي جرم عنوان به تصريح بدون كه دارد وجود
.مينمايند مجازات و محكوم را مرتكبين عادي دادرسي
قانون تا 188 مواد 184 و الي 517 و 500 و 499 مواد 498
مرتكبين كه است موادي جمله از مصوب 1375 اسلامي مجازات
نظر در سياسي جرم براي امتيازاتي اينكه به توجه بدون آن
مقررات ساير و عادي دادرسي آئين بوسيله است شده گرفته
و شده برخورد آنان با عمومي و عادي جرايم به مربوط جزايي
(9).است مطلب اين مويد قضايي رويه نيز عمل در
زمان از كه بگويد مسئولي اگر كنوني وضعيت در رو اين از
همانطوري) نداشتهايم سياسي مجرم كشور در حال تا انقلاب
(بود كرده ادعايي چنين قضائيه قوه سابق مسئولان از يكي كه
جرم مورد در قانوني كه چرا.است گفته صحيحي سخن ظاهر به
باشد داشته وجود هم سياسي مجرم اگر و ندارد وجود سياسي
.ميشود مجازات و محكوم عادي مجرمين مثل
مرتكب افرادي بسا چه سياسي ، جرم به راجع قانون غياب در
.شوند محاكمه عادي مجرم عنوان به ولي شوند سياسي جرم
براساس قانون را سياسي جرم تعريف..":ميگويد اصل 168
است اين است مطرح كه سوالي ".ميكند معين اسلامي موازين
وجود سياسي جرم از مصاديقي اسلامي جزاي حقوق در آيا كه
جرمي شارع اسلام ، حقوق در آيا ديگر عبارت به است؟ داشته
است؟ نموده وضع سياسي جرم عنوان به
كه جرايمي اسلامي حقوق در كه گفت بايد سوال اين جواب در
براي.محاربه و بغي از عبارتند دارند سياسي ماهيت عمدتا
بررسي مورد جداگانه را اينها از كدام هر مطلب شدن روشن
.ميدهيم قرار
تجاوز و تعدي معناي به لغت در بغي:بغي و سياسي جرم:الف
فساد و ظلم معادل را آن برخي و آمده حق از عدول و
قيام و شورش معناي به يعني فقهي اصطلاح در و آوردهاند
آيا كه است اين مطرح سوال.است عادل حاكم و امام عليه
حقوق در بغي عنوان همان با منطبق ميتواند سياسي جرم
كاملا حقوقي مفهوم عنوان ، 2 اين 2 يا و باشد اسلام
متفاوت كاملا وضعيتي بغي گفت بايد جواب در:است متفاوت
جرم همان بغي كه كرد ادعا نميتوان و دارد سياسي جرم از
بايد (بغي مرتكب) باغي اسلام حقوقجزاي در.است سياسي
جرم تحقق در شرايط اين كه حالي در باشد شرايطي داراي
.نميباشد موثر هيچوجه به مصطلح معناي به سياسي
آخوندي رضا
دارد ادامه
جلد عمومي ، جزاي حقوق افراسيابي ، اسماعيل محمد دكتر -7
ص 183 اول
ص 112 هفتم فصل دوازدهم ، كتاب روحالقوانين ، منتسكيو ، -8
بعد به صص 147 سياسي ، جرم زراعت ، عباس دكتر -9
انقلاب ركن سه
(3) ايران مردم اسلامي انقلاب درباره هايي يادداشت
سه هر به سخنرانيهايشان از يكي از فرازي در امام حضرت
نتيجه و (نور ، ج 2116 صحيفه)مينمايند عناصراشاره اين
و ايران تاريخ در ريشهداري انقلاب چنين كه ميگيرند
تا (ج 1531 كوثر)است نداشته سابقه اسلام تاريخ بلكه
مدعيان از هيچيك هم آن از پس سال يك تا بلكه و تاريخ آن
و پيشتازي به بعضا كه يران درا را سياست دنياي كهنهكار
معني عمق به نتوانستند داشتند ، گمان قيام بر خويش رهبري
قيام اين و "دارم اميدها حركت اين به من" كه امام كلام
آرمانهاي با و ببرند پي ميخواندند ، "عديمالنظير" را
شيفتگان اين ميان از كه اينشوند همراه ايشان بلند
جامعه مردمي ، و آزاد كاملا گزينش يك در رهبري ، پرمدعاي
روحاني كسوت و مرجعيت سبب به تنها آورد ، روي امام سوي به
ذاتي استعداد و انقلابي بالاي ظرفيت از بلكه;نبود ايشان
كه ميگرفت نشئت هم عظيم حركت اين راهبري در ايشان
.سازد برآورده را آنان فراخاسته انتظارات ميتوانست
تامل و قبول مورد كه انقلابي حركت هر در ركناساسي سه
،"ايدئولوژي" گرفته ، قرار انقلاب شناسان جامعه اغلب
تاريخ انقلابات تمامي در.است انقلاب "رهبري" و "سازمان"
پايهاي عنصر سه اين از صورتي و جلوه بلااستثناء معاصر ،
و وضع انقلابي ، دو هيچ كه چند هر ;كرد مشاهده ميتوان را
ايران در اسلامي انقلاب.نداشتهاند همساني كاملا صورت
در را سهگانه عناصر اين از بهفردي منحصر جلوه نيز
در نويني تجربه و ساخت نمايان بينظير تعاملي و تركيب
هر در كه تجربهايگذارد برجاي خود از انقلابها تاريخ
پذيرفته فرض و شايع باور خويش ، مراحل و اجزا از يك
.ميكرد نقض و ميخواند فرا چالش به را شدهاي
كه ماندگاري تحولات و حركتها با جديد دنياي كه چند هر
ديني هاي"آرمان" به رو و منبعث ديني هاي"انگيزه" از
ايمان و باور به توسل ليكن;نيست بيگانه باشد ، داشته
جهاني در هم آن ،"انقلابي ايدئولوژي" يك مثابه به ديني
و بديع اتفاق ميرود ، پيش شدن سكولاريزه سمت به كه
جهان چه اگر.داد رخ ايران در تنها كه بود نامنتظري
سيل توانستهاند كه "كاريزماتيك رهبران" پديده با معاصر
در را جانفشاني آماده و شيفته انسانهاي از كثيري
غريبه بيندازند ، راه به جنگ ميادين و شهر خيابانهاي
كهنسالي شخصيت در را اقتداري چنين تجلي اما ;نيست
توقع ديني ارشاد موضع در و روحاني كسوتي با فرهيخته ،
و دين شدن رانده حاشيه به روند تشديد به توجه با و نداشت
را پديدهاي چنين ظهور اخير ، سده دو يكي در ديني متوليان
چيز هر از بيش كه آنچه اما.نميكشيد انتظار هيچوجه به
و مشخص "سازماني" مشاهده عدم برانگيخت ، را همگان اعجاب
كه بود مردمي عظيم خيل هدايت و بسيج در منسجم "تشكيلاتي"
ثبات با و مستحكم ظاهر به رژيم اقتدار پايههاي توانستند
آن خسارتي و هزينه كمترين با و درآورند لرزه به را شاه
"حزبي ساختهاي" فقدان چه اگر بالاخره و سازند سرنگون را
از اصولا كه كاريزمايي جنبشهاي و تودهوار حركتهاي در
پذيرفته فرض برخوردارند ، رسمي غير و سيال ساختهاي
;آشناست پديدهاي اجتماعي انديشمندان براي و است شدهاي
در را انقلاب تحليلگران و ناظران تمامي تعجب كه آنچه اما
سرعت" بينظير ، "انسجام و نظم" وجود برانگيخت ، ايران
و برنامه" داشتن و "روابط گستردگي" شگفتانگيز ، "انتقال
انقلابي حركت اين از مرحله هر براي مناسب ، هاي"تاكتيك
پس در معيني تشكيلات و آشكار سازمان هيچ بيآنكه ;بود
.باشد نشسته آن اداره كار در و پشت
زند شجاعي عليرضا
|