جهان تحولات با هفته يك
گلولهها و ژنها
درباره گذشته هفته جنينشناسي و بيولوژيك علوم دانشمندان
گفتند سخن شبيهسازي روش به انسان اولين ساختن
ساخت شبيهسازي روش به را گوسفندي بار نخستين كه ويلموت يان
و "مندل" بانام خواندهاند زيستشناسي قدري كه كساني
پيش دهه تايك.آشنايند "لوبيا" نژاد اصلاح جذاب داستان
نخست.بود جذاب نظر دو از دانشمند كشيش اين مندل حكايت
براي بشر قدرت افزايش دوم و رياضي احتمالات زيباي بازي
تكثير از جلوگيري و مطلوب حبوب و گياهان دادن پرورش
ژنهاي شناسايي با كه ميآموخت مندلناباب نمونههاي
انواع لقاح از كه را گونههايي ميتوان ، مغلوب و غالب
ميتوان دانشي چنين با و كرد پيشبيني ميآيند بهوجود
نظاير و درشت گردوي خوشطعم ، گوجهفرنگي لوبيايسالم ،
.داد پرورش اينها
ژنتيك علم دانشمندان براي اميدواركننده و جذاب بازي اين
جنينشناسي مانند پزشكي حوزههاي در كه گروهي بويژه
:بود اين پرسش نخستين.داشت ديگر معنايي بودند ، مشغول
هم را حيوانات شايد باشد ، اصلاحپذير گياهان نژاد اگر
:شد آشكار بزرگتر وسوسه پرسش اين پي در.كرد اصلاح بتوان
!انسان تكثير يا خلق
چهار مينمود هراسانگيز آغاز در كه اخير جاهطلبي اين
.رسيد واقعيت قدمي يك به پيش سال
ديگران از بيش كه اسكاتلندي جنينشناس "ويلموت يان"
وقت و وانهاد را گياهان بود ، شده مندل بزرگ كشف متوجه
.كرد حيوانات صرف را خود
روسيلين جنينشناسي موسسه آزمايشگاه در سال 1997 در او
زينه به نيازي او زايش كه زاياند را گوسفندي اسكاتلند ،
نام او.ساخت بينهايت تا را آن مانند ميشد هم و نداشت
به نياز بدون و غيرمتعارف شيوهاي به كه را موجود اين
زبان در دالي و گذاشت "دالي" بود ، ساخته طبيعي لقاح
را آنچه ميخواست "ويلموت يان" شايد.عروسك يعني انگليسي
اين شنيدن از آدميان تا كند تحقير بود ، ساخته خود كه
هراس رخداد ، اين پي در اما.نشوند هراسان شگرف ، رخداد
بود گرفته نام شبيهسازي يا "كلانينگ" كه پديدهاي.آمد
از پس ژنتيك ، دانشمندان اگر كه هشدارميداد آدميان به
در هيچكس بيايند ، انسانها سراغ به حيوانات و گياهان
داشت ، نام تخيلي داستان زماني كه آنچه درواقع.نيست امان
به ميخواستند دانشمندان.ميشد نزديك واقعيت به كمكم
ميخواهند كه تعدادي به جنين ، سلول يك از كه برسند دانشي
ساخت يك و چهره يك با كودك فيالمثل1000 و كنند تكثير
هزار در شخصيت يك.بسازند يكسان انديشهاي و واحد مغزي
!است هراسآور كالبد ،
هفته بودند ، هولناكش خبر درانتظار چهارسال جهانيان كه او
جنينشناس ،"آنتينوري سورينو".ادعاافراشت علم گذشته ،
شيوه به انسان ساختن براي تحقيقات:كرد اعلام ايتاليايي ،
و همشكل انسانهاي ميخواهم.است آماده شبيهسازي
.هيچكس از بيهراس كنم ، چنين كه آمدهامبسازم همذات
زيرا گرفتند ، جدي را "آنتينوري" ادعاي ژنتيك ، دانشمندان
سالگي سن62 رادر زني پيش چندي كه است كسي همان او
نه و ميخواست پدر نه كه زاياند برايش كودكي و كرد بارور
.ازدواج عنوان به عرفي و حقوقي هيچقرارداد
باشد لازم اگر و يكسان آدمهاي زاياندن جذاب داستان
.برانگيخت را مخالفت دسته چهار بيشمار ،
واتيكان آنها ميان در كه بودند مذهبي مخالفان اول ، گروه
برخي رهبران و جهان كاتوليكهاي نماينده بهعنوان
گروه ، اين اعتقاد به.ديد ميتوان را اسلامي كشورهاي
بهويژه -ديني باورهاي به دهنكجي انسان ، شبيهسازي
مخالفان ، از دسته اين تحليل براساس.است -آفرينش داستان
را مومنان ايمان است ، خداوند خاص كه كاري در مداخله
.كرد خواهد متزلزل
بر علاوه آنهاست ، راس در آمريكا كه مخالفان دوم گروه
با همشكل انسانهاي اگر معتقدند ، كاتوليكها ، استدلال
گروه انگشت ، اثر با) مشابه كاملا فيزيولوژيك خصوصيات
حقوقي و قانوني نظامات شوند ، خلق (واحد "آاندي" و خون
.ميشود ناممكن انسانها هويت شناسايي و ميريزد هم به
گروه دو استدلالهاي درباره مشخص اظهارنظر بدون سوم گروه
به.مينگرند تجارت منظر از سازي شبيه پديده به ديگر ،
است ، هراسآور تنها انسان شبيهسازي نيوزلنديها ، اعتقاد
توليد به گوسفند ، و گاو بهويژه حيوانات شبيهسازي اما
اشتغال بحران كشور اين در و زد خواهد لطمه گوشت وتجارت
.كرد خواهد ايجاد
ميگويند ، ديگر گروه سه آنچه از فارغ چهارم گروه اما
هماكنون از و مينگرد فلسفي منظر از را شبيهسازي پديده
خلق يكسان كاملا نفر چند يا دو كه ميانديشد روزي به
آنها از كداميك كه ميآيد پيش پرسش اين روز آن.شوند
هيچكس ، و يكديگرند همه.است ديگران يا ديگري شبيه
.نيست هيچكس
سورينو" راه گوناگون ، منظرهاي از جهاني فشارهاي مجموعه
اما نسازد ، مشابه آدمهاي او تا بستهاند را "آنتينوري
انگليس ، فرانسه ، در او همتايان.نيست تنها آنتينوري
آزمايشگاهها در شبانهروز چين حتي و كانادا آمريكا ،
مثل است اختراعي هم "كلانينگ" كه گفتهاند و مشغولند
بنگاههاي اما كند تعطيل را دستي صنايع شايد.بخار ماشين
هنوز اما.آمد خواهد بيرون آن درون از بزرگ اقتصادي
شكل ساماني چه انسان ، شبيهسازي از نميداند هيچكس
.گرفت خواهد
عراق -فلسطين -اسرائيل
با جبهه سه در فلسطينيها *
.ميجنگند اسرائيل
و حماس رهبري به گروهي
اسرائيل بر اسلامي جهاد
به گروهي ميبارند ، آتش
آنان با عرفات رهبري
گروه و ميكنند مذاكره
را آنان مردم يعني بزرگتر
سه اين .ميكنند سنگباران
هدف يك خدمت در روش
.فلسطين آزادي ;است |
|
دستخوش عراق و فلسطين همزمان ، گذشته هفته روز آخرين
سياق 10 به فلسطينيها.شدند اخير ماههاي تحولات مهمترين
عليه انتحاري عمليات به بيشتر شدتي با اما اخير ماه
تن و 88 كشته را اسرائيلي كم 16 دست و زدند دست اسرائيل
تلافي به ظاهرا نيز اسرائيليها.كردند زخمي را ديگر
كه وضعي از فرصتطلبانه بهرهگيري با واقع در و حمله اين
در فلسطين خودگردان تشكيلات و عرفات ياسر و بود آمده پيش
شرق در فلسطين دولت غيررسمي مقر به نداشتند دخالتي آن
.كردند اشغال را آن و بردند يورش بيتالمقدس
جنگندههاي -آن با بيارتباط و-واقعه اين از پس ساعاتي
.بردند يورش عراق نظامي پايگاه چند به عراقي و امريكايي
بويژه غرب دست روي اخير سالهاي در عراق حاكم حسين صدام
هيچ كنند ، سرنگونش بخواهند اگر.است مانده امريكا
.نيست متصور آن جانشين رژيم براي روشني چشمانداز
عراقي اسلامگرايان صدام ، از پس نيستند مايل امريكاييها
از يكي در عراقي اسلامگراي حكومت زيرا.دهند تشكيل حكومت
براي خاورميانه ، يعني جهان منازعه اصلي كانونهاي
.است صدامحسين از هراسآورتر حتما امريكاييها
آن كانوني نقطه و خاورميانه مناقشه كه مادام علاوه ، به
است ، نرسيده فرجامي به فلسطينيها و اسرائيل كشاكش يعني
و پرهزينه ريسكي عراق ، در قدرت بافت خوردن هم به
.است پيشبيني غيرقابل كم دست يا كمفايده
از كه را تهديدهايي بخواهند اگر امريكاييها اين بنابر
بندند ، كار به كردهاند ، آغاز صدامحسين عليه پيش ماه يك
.بيابند عراق بحران براي منطقهاي راهحلي بايد لاجرم
مساله تركيه ، با آن رابطه و اسرائيل موجوديت راهحل ، اين
با بغداد روابط عراق ، جنوب شيعيان عراق ، شمال كردهاي
را عراق و ايران صلح پيمان وسرنوشت سعودي عربستان و كويت
يا خودجوش صورت به منطقهاي مناسبات اگر.دربرميگيرد
صدامحسين حكومت فروپاشي كه نرود سمتي به يافته سازمان
آمريكا ، تهديدهاي كه كرد ادعا ميتوان كند ، كمهزينه را
احتمالا زيرا.است زمان گذشت براي ترفندي و بيپشتوانه
مناقشه حال هر به كه است اين امريكاييها تحليل
دستكم يا پايان نقطه به خيزهايش و افت همه با خاورميانه
را صدامحسين متعادل ، وضع آن در و رسيد خواهد تعادل نقطه
منتظر ميبايست باشد ، اگرچنينكند جا از ميتوان بهتر
فضاي كردن سترون براي غرب ائتلاف اقدامهاي از مجموعهاي
عراق منافع و ارتباطات فضا ، آن در.ماند صدامحسين اطراف
اسرائيل بقاي براي و رسيد خواهد حداقل به همسايگان با
تضمين اين پشتيبانان.شد خواهد ديده تدارك تضمينهايي
همكاري با روسيه و آذربايجان جمهوري تركيه ، قاعدتا نيز
.بود خواهند فلسطينيها از شاخهاي و اردن
اما.دارند مادي منافعي اسرائيل بقاي در شده ياد كشورهاي
منظومهاند اين از بخشي كه ياسرعرفات پيرو فلسطينيهاي
منفعتي كوچكترين اسرائيل موجوديت در اينكه وجود با
.نميشناسند آن زودهنگام حذف براي نيز راهي ندارند ،
گستردهاي همكاري فقدان از سرخورده روزها اين فلسطينيها
به فقط ميداشتند ، ارزاني آنان به پيش دهه سه جهانيان كه
.ميانديشند پيوسته اعتراض شگرف قدرت و "سنگ انقلاب"
تقسيمكار نوعي با كه رسيدهاند نتيجه اين به آنان
با بخشي كردهاند ، آغاز پيش سال چند از كه پيچيده
با بزرگتري بخش و كنند مذاكره بجنگند ، بخشي اسرائيل
.بكشند چالش به را اسرائيل مشروعيت انتفاضه ، و سنگ انقلاب
همه با جبريل احمد و خالدمشعل رمضان ، دكتر وقتي
اسرائيل با قهرآميز مبارزه از هم كنار مسلكي ، تفاوتهاي
درخواست فلسطين ، خودگردان دولت ;ميگويند سخن
ميگيرد سخره به "تروريستها" تحويل براي را اسرائيليها
همگي نميگذارند ، زمين را پرچم و سنگ آني فلسطين ، مردم و
آمده سر به تحولات آسان فصل و حل عصر كه است اين گوياي
فقط او از و است كاري عهدهدار كس هر عصري چنين در.است
عرفات.داشت ميتوان را بخش همان در كاميابي انتظار
كه كند خسته چنان را اسرائيلي مذاكرهكنندگان ميبايست
امنيت چنان حماس و جهاد بخوانند ، "يهودياش" خشم از آنها
در بيشتر گسترش روياي آنها كه بستانند اسرائيليها از را
كه كنند سنگبارانشان چنان ميبايست مردم و نپرورانند سر
كه است هماهنگي استراتژي اين و شود تلخ كامشان به زندگي
نافي آنها از يك هر كار بيآنكه برگزيدهاند ، فلسطينيها
.باشد ديگري
روسها تقويم در سياه اوت
كودتاها ، ماه اوت ماه روسها ، معاصر تاريخ تقويم در
ماه اين كه خاطراتي.مصيبتهاست و شكستها حادثهها ،
ناخوشايند همگي تقريبا دارد همراه به روسيه مردم براي
انساني فجايع تلخترين از يكي سالگرد نخستين اوت است120
ياد روز اين در روسيه مردم.بود دنيا در شايد و روسيه در
برنتز آبهاي اعماق در كه را كورسك زيردريايي خدمه 118
بايد شايد و نشده معلوم آن علت هنوز كه حادثهاي براثر
ارشد مقام يك.داشتند گرامي را دادند جان نشده فاش گفت
.نميشود فاش هيچگاه حادثه اين علت گفت اخيرا روسي
پايان بعدها كه است نافرجامي توطئه سالگرد دهمين اوت 19
ورود براي را راه و زد رقم را سابق شوروي اتحاد كار
.ساخت هموار كرملين به يلتسين بوريس
بيشك شوروي فروپاشي از بعد سالهاي تلخ وقايع ميان از
پي در.آنهاست بدترين از يكي اوت 1998 نيمه مالي بحران
سختي ضربه روسيه اقتصاد و يافت كاهش روبل ارزش بحران اين
.خورد
كه افتاده اتفاق تابستان در اكثرا چچن و روسيه جنگهاي
كه اوت 1996بود در 6 گروزني به تهاجم آن بارزترين
همان پايان در چچن از روسي نيروهاي عقبنشيني به البته
.شد منجر سال
از را حملاتي چچني مبارزان اوت ماه در بازهم بعد سال سه
اين به روسيه ارتش بازگشت به كه كردند آغاز داغستان
برج گذشته ، سال اوت در 27.شد منجر اكتبر 1999 در جمهوري
در اينچنيني بناي بلندترين كه مسكو شمال در مخابراتي
.ديد خسارت آتشسوزي اثر در اروپاست
به را برخي روسيه در هرسال اوت ماه پيدرپي حادثههاي
اما.است انداخته آن براي دليلي يافتن براي جستجو فكر
روسيه در تابستاني تعطيلات با ماه اين كه است آن حقيقت
دستگاههاي و نهادها تعطيلي و مردم غفلت و شده همزمان
شده سياسي رويدادهاي و اجتماعي حوادث بروز موجب دولتي
.است
يك انتظار روسيه مردم اوت ماه رسيدن فرا با همزمان هرسال
.ميكشند را جديد فاجعه
|