موسسات و بانكها كرد تصويب وزيران هيات
را هنرمندان هنري آثار ميتوانند دولتي
كنند خريداري
در مستند سينماي بررسي جلسه از گزارشي
روبهفراموشي كه بانوسينمايي فرهنگسراي
است
شد منتشر شهريور فيلم
نويسان فيلمنامه كانون جديد مديره هيات
تصوير 94 دنياي
نور زير" كارگردان ميركريمي سيدرضا
جوامع به نميتوانيم لاكپشتي ، حركت با:"ماه
برسيم پيشرفته
در "ميآيند دنيا به سرباز پسرها"
آمريكا آنجلسيتي جشنواره
پژوهشگر و مصحح جيحوني مصطفي گفتوگوبا
نو پژوهشي فردوسي شاهنامه تصحيح تازهترين
شاهنامه تصحيح در
!بس و هستند ادعا فقط
شعر
موسسات و بانكها كرد تصويب وزيران هيات
را هنرمندان هنري ميتوانندآثار دولتي
كنند خريداري
خريد براي ريال ميليارد سقف 45 تا امسال ميشود پيشبيني
يابد تخصيص هنري آثار
موسسات و دولتي ، بانكها شركتهاي و موسسات:هنري گروه
اعتبارات محل از ميتوانند دولت به وابسته غيرانتفاعي
.كنند اقدام تجسمي هنرهاي آثار خريد به نسبت خود
ارشاد و فرهنگ وزارت پيشنهاد به هنرمندان هنري آثار خريد
فرهنگي سياستهاي چارچوب در وزيران هيات تصويب و اسلامي
.ميپذيرد صورت توسعه سوم برنامه
دولتي موسسات و وزارتخانهها مصوبه ، اين براساس
هزينههاي فصل مصوب اعتبار دودرصد سقف تا ميتوانند
و بانكها و دولتي شركتهاي و جاري و بودجه سرمايهاي
براي را خود بودجه درصد يك تاسقف انتفاعي موسسات
اختصاص هنري آثار خريد به خود اداري فضاهاي به هويتبخشي
.دهند
آثار خريد براي ريال ميليارد سقف 45 تا ميشود پيشبيني
.كند پيدا تخصيص هنري
در مستند سينماي بررسي جلسه از گزارشي
روبهفراموشي كه بانوسينمايي فرهنگسراي
است
درجلسه كشورمان سينماي نام صاحب كارگردان بنياعتماد رخشان
مستند تاثيرسينماي باره در بانو فرهنگسراي در يمستند بررسيسينما
نگاه دليل به مستند سينماي:گفت اجتماعي برتحولات
و تغيير ابزارموثر از پرسشگريكي و جستجوگر متعهدانه ،
.است اجتماعي تحولات
و حرفهايترين اسلامي ، شايد انقلاب از بعد:افزود وي
آمدند هم گرد تلويزيون در كشور مستند قويترينفيلمسازان
امامتاسفانه.شد نيزساخته توجهي قابل مستند فيلمهاي و
حوزه بسياري ، از و شد متلاشي فيلمسازمستند جمع اين
مستندسازان از برخي و شدند گذاشته كنار مستند سينمايي
افرادي مستند فيلمسازان اين ميان در.كردند ترك را ايران
پيريزي را ايران اجتماعي پايههايسينماي كه بودند
.كردند
ايران اجتماعي سينماي اگر:داشت اظهار بنياعتماد رخشان
جايگاه جهاني درجشنوارههاي و بينالمللي عرصه در امروز
.است مستند سينماي تاثيرات و رسوبات دليل به دارد درخشاني
مستند سينماي:كرد تصريح شهر زيرپوست فيلم كارگردان
به متاسفانه و است شده توجه آن به كمتر كه است گنجينهاي
پيدا را شدن مطرح امكان سينما در سرمايه علتحاكميت
.است نكرده
تلويزيوناولين خارجي كشورهاي از بسياري در:گفت وي
وتامين تهيه يعنيبراي.است مستند فيلم خريدار
خريداريميشود ، مستند تلويزيونفيلمهاي برنامههاي
.نميكند را كاري چنين تلويزيون ما كشور در متاسفانه اما
مستند فيلمهاي چرا سوالكه اين به پاسخ در بنياعتماد
و مخاطبان نسبت دنيا تمام در:گفت دارد ، كمي مخاطبان
به و نيست داستاني فيلم اندازه مستندبه فيلم تماشاگران
از نيز اين بلكه نيست ، مستند ضعفسينماي اين من نظر
در اما دارد ، خاص مخاطب كه است مستند سينماي ويژگيهاي
هم را مستند فيلم تماشاي امكان حتي خاص مخاطبان ايران
فيلم براي كه داشت انتظار نميتوان بنابراين.ندارند
مستند سينماي:افزود وي.باشيم طويلي صفهاي مستندشاهد
تامين فرهنگي بخشهاي از را خود حمايتهاي دنيا تمام در
سينماي از كه هستند شركتهايي و مراكز واقع در و ميكنند
در متاسفانه اما ندارند را سرمايه بازگشت انتظار مستند
مستند سينماي براي امكاناتي اينكه بر علاوه ما كشور
نيز خصوصي يا دولتي مركز يا دستگاه هيچ وجودندارد ،
فكر من نميدهندولي قرار حمايت مورد را مستند سينماي
.است ضرورت يك اجتماع در مستند سينماي وجود ميكنم
مسئولان از تقدير شهرضمن فيلمزيرپوست كارگردان
:داشت اظهار مستند سينماي از درحمايت بانو فرهنگسراي
بتوانند كه شود فراهم شرايطي مستند فيلمسازان براي بايد
بگذارند ، نمايش به كشور داخلي تماشاگران براي را آثارشان
ايجاد تهران فرهنگسراهاي در حدودي تا زمينه اين البته
فرهنگي مسئولان است ضروري اما قدردانيدارد ، جاي كه شده
با مراكزمرتبط ساير و سينمايي امور معاونت بويژه كشور
مورد را مستند سينماي اختصاصبودجهاي با سينما حوزه
.دهند قرار حمايت
مستند سينماي رسالت كه پرسش اين به پاسخ در بنياعتماد
جامعه واقعيتهاي:گفت چيست؟ جامعه واقعيتهاي ارائه در
حاضر حال در اما.شود مي بيان اجتماعي مستند فيلم طريق از
طريق از ميتواند آن عمده بخش كه جامعه واقعيتهاي بازتاب
نمايان شود ، داده تلويزيوننمايش از مستند فيلم
با داستاني فيلمهاي كه شرايطي در:افزود وي.نميگردد
نوبت در نمايش براي و ميشود خصوصيتهيه بخش سرمايه
مسئولان داشت انتظار ميتوان چگونه ميگيرند ، قرار اكران
.كنند حمايت مستند سينماي از سينمايي
دستاندركاران مستند سينماي در:كرد اضافه بنياعتماد
ندارند ، در مالي چشمداشت وهيچگونه ميكنند كار عاشقانه
.نيست اينگونه داستاني سينماي در كه حالي
فيلمهاي نمايش شرايط بايد اينكه بر تاكيد با وي
باور:گفت شود فراهم كشور سينماهاي در فيلمسازانمستند
تمايلي هيچ مستند سينماي فيلمسازان از بسياري كه كنيد
نمايش به كشور داخل فيلمشاندر كه اين از قبل ندارند
مستندسازي اساساهيچ و شود داده نمايش خارج درآيد ، در
نميسازد ، چرا جهاني درجشنوارههاي حضور صرف به را فيلم
با نميدهد را اجازه اين او به مستند سينماي شرافت كه
.بسازد فيلم خارجي جشنوارههاي فرمولهاي
مستند فيلم محمدجعفريكارگردان جلسه ، دراين همچنين
به ايران در مستند سينماي موقعيت مورد در لادن و لاله
عنوان به مستندسازان انجمن شايد:گفت وي.پرداخت سخنراني
اصلاحات با همزمان پيوست سينما خانه به كه تشكلي آخرين
سالهاي در:افزود جعفري.گرفت شكل كه بوده جامعه سينماي
فيلمسازيمورد نوع يك صورت مستندسازيبه جامعه در اخير
سال طي خوشبختانه و گرفت قرار افراد از بسياري توجه
با نيز خصوصي بخش دولتي حمايتبخش بر علاوه گذشته
كرده فراوان توليدات به اقدام حوزه اين سرمايهگذاريدر
مستند سينماي از حمايتي سياستهاي تداوم صورت در كه است ،
.داشت خواهد زيادي مخاطبان سينما نوع قطعاين بهطور
به اشاره ضمن جلسه اين در مستند ، فيلمساز ديگر اكبريان
براي ويژه امكانات اختصاص و خارجي كشورهاي حمايتهاي
فيلمهاي خارجي كشورهاي اكثر در:گفت فيلمسازانمستند
براي همچنين و هستند دولت حمايت و توجه مورد مستند
نظر در ويژهاي فيلمسازانامكانات از گروه اين توليدات
مستند سينماي ما كشور در متاسفانه اما.است شده گرفته
از بسياري ذهن سوالدر اين هميشه و ندارد مشخصي متولي
كه بوده سينما دانشجويان و مستندسازانوعلاقهمندان
.است نهادي چه ايران مستند سينماي متولي واقعا
دوش بر انقلاب از بعد مستند سينماي تداوم:افزود وي
وكمبودها مشكلات تمامي با آنها و بوده فيلمسازانمستند
هم مطلوبي جايگاه خوشبختانه و كردهاند حفظ را سينما اين
.دادهاند اختصاص جهاني جشنوارههاي در بويژه آنان براي
گيشههيچ به مستند سينماي:داشت اظهار اكبريان
سرمايهگذاران توجه مورد كمتر هم طبيعتا ندارد اعتنايي
وظيفه ميان اين درميگيرد قرار سينما تهيهكنندگان و
.دهند قرار موردتوجه را سينما اين كه است سينمايي مسئولان
شد منتشر شهريور فيلم
متنوع مطالبي با شهريور 80 شماره فيلم سينمايي ماهنامه
چهارساله كارنامه.شد منتشر جهان و ايران سينماي درباره
ايران سينماي جهان ، روبه پنجره دوزخ ، و بهشت ميان داد ،
آمريكا ، و روسيه در ايراني كارگردانهاي جهاني ، عرصه در
بچههاي بازيگران و كارگردان با گفتوگو بهشت ، بچههاي
نيمهپنهان ، فيلمهاي نقد لارسفونترير ، با گفتوگو بد ،
از جهان روز فيلمهاي و موني و راكي ماجراهاي مقدس ، مريم
رسيده چاپ به فيلم مجله شماره اين در كه است مطالبي جمله
.است
نويسان فيلمنامه كانون جديد مديره هيات
ايران ، سينماي فيلمنامهنويسان كانون جديد مركزي شوراي
كانون ، مركزي شوراي جلسه در.برگزيد را خود رئيسه هيات
نايب سمت به ترابي حسين رئيس ، عنوان به توحيدي فرهاد
شوراي دبير عنوان به ملكي كامران و خزانهدار و رئيس
ايران سينماي فيلمنامهنويسان كانون سخنگوي و مركزي
.شدند تعيين
تصوير 94 دنياي
درباره متنوع مطالبي با تصوير دنياي هنري فرهنگي نشريه
منتقدان ارزشگذاري جدول.شد منتشر جهان و ايران سينماي
براي چتري قندهار ، سفر تا دوندگي از ايراني ، فيلمهاي بر
داستان.ميبينيم فيلمهايي چه سال 2002 در نفر ، چهار
منم خدا ، برابر در تنها سرگردان ، روح يك نكردني باور
و معرفي هاربر ، پرل فيلم درباره چيز همه اسپارتاكوس ،
عكس ، روايت به بيخط كاغذ جهان ، روز فيلمهاي بررسي
مطالبي از ايران سينماي از تجليل و سنفرانسيسكو جشنواره
چاپ به تصوير دنياي مجله شماره چهارمين و نود در كه است
.است رسيده
نور زير" كارگردان ميركريمي سيدرضا
جوامع به نميتوانيم لاكپشتي ،
حركت با:"ماه
برسيم پيشرفته
و ميشود احساس شدت به فرهنگسازي در تغيير به نياز اكنون
تسريع به ميتواند كه است ابزاري منتقدان از يكي سينما
.كند كمك روند اين
در "ماه نور زير" فيلم كارگردان ميركريمي ، سيدرضا
از اخير دوره در جامعه:گفت مطلب ، اين بيان با گفتوگويي
اقتصادو در هم ركود اين ;است شده ركود دچار رواني نظر
همه ، از مهمتر اما ميشود ، ديده ديگر مسائل در هم
.است گرفته را ما جوانان گريبان كه است بيني خوش عدم
فاصله با فراوان ، مشكلات با جامعهاي براي:افزود وي
اين در فراوان ناپيموده راههاي و پيشرفته جوامع از بسيار
خاتمي آقاي دوره اين در.دارد مخرب اثري مساله اين امر ،
كند ، تلاش دولتمردان همراه به بايد جمهور رئيس عنوان به
و دهد نجات دلزدگي ركودو از را جامعه جلو ، به جهشي با
.كند هدايت مثبت جنبش و پويايي شور ، سمت به
در موثر رسانههاي از يكي ميتواند سينما وي ، عقيده به
مدرن كشورهاي موفق اقتصاد چه آن كه چرا ;باشد زمينه اين
سوي از پيش سالها كه است بذري ميدهد ، تشكيل را امروز
.است شده پاشيده فرهنگسازي و هنرپروري
به كه موفقي دوره از بعد ما سينماي:گفت كريمي مير
به بايد اكنون داد ، نشان را مشكلات و پرداخت واقعيتها
و كند عمل ايدهآليستيتر و بپردازد راهحلها دادن نشان
و آورده وجود به جوانان عظيم خيل براي را افقيباز
.كند زنده آنان در را تلاش روحيه
ايران سينماي فعلي جايگاه درباره "ماه نور زير" كارگردان
:گفت گذشته ، سال به 20 نسبت بينالمللي و داخلي سطح در
اين فرهنگي مدون سياست يك براساس آيا كه نميدانم من
سياست اين خودجوش صورت به لايق مديران يا افتاده اتفاق
به سينما اكنون كه است اين حاصلش اما ;كردهاند تدوين را
ساير با قياس در پرقدرت بسيار رسانههاي از يكي عنوان
.دارد جهاني قدرتي و است مطرح ما جامعه در رسانهها
جدي فرهنگسازي به ما جامعه كه آنجا از:افزود كريمي مير
و جدي چالشي بايد دارد ، نياز مسائل از بسياري در
كوچكترين از.گيرد صورت زمينه اين در دقيق برنامهريزي
مسائل چون جديتر مسائل تا شهرنشيني و ترافيك شامل مسائل
فرهنگسازي ابزار مقتدرترين از را سينما وي.عقيدتي و ديني
سرمايهگذاريها ، به توجه با:كرد اضافه و دانست ايران در
موقعيت حتي ميتواند كه است شرايطي در اكنون سينما
چه آن;برساند تثبيت به نيز را كشور خارج در ما فرهنگي
جامعه عمومي فرهنگ برگردان ماست ، اجتماع جدي نياز اكنون
دادن ارجحيت و جنگ سالهاي فرهنگ به جهات ، بسياري از
به توجه:گفت كريمي ميراست خصوصي منافع به عمومي منافع
و مدت كوتاه برنامهريزيهاي موجب شخصي منافع
را ما ارزشگذاريهاي و شد خواهد شخصي سياستگذاريهاي
از پيش كشور از نخبگان فرار من گمان به ;داد خواهد تغيير
شيوههاي تغيير بر وي.دارد فرهنگي دلايل اقتصادي ، دلايل
حركت به نه ما:افزود و كرد تاكيد فرهنگسازي در موجود
فاصله سرعت ;داريم بزرگ جهشي به نياز بلكه لاكپشتي ،
و ميشود بيشتر روزبهروز ما جامعه از مدرن دنياي گرفتن
پيشرفته جوامع به را خود نميتوانيم لاكپشتي حركت با ما
برسانيم
در "ميآيند دنيا به سرباز پسرها"
آمريكا
آنجلسيتي جشنواره
"ميآيند دنيا به پسرهاسرباز" مستندداستاني فيلم
بخش در كشورمان فيلمسازجوان كامكاري فريبرز ساخته
آمريكا سانفرانسيسكو ايالت آنجلسيتي جشنواره مسابقه
.ميكند شركت
است ، كامكاري ميليمتري فيلم 35 دومين كه فيلم اين
پروانه ارشاد ارزشيابيوزارت و نظارت اداره از اخيرا
بخش در بينالملليخود اولينحضور در و گرفته نمايش
خواهد جشنوارهآنجلسيتيحضور كوتاه فيلمهاي مسابقه
.داشت
"ميآيند دنيا به سرباز پسرها" تهيهكننده و نويسنده
:از عبارتند آن عوامل ساير و بوده كامكاري فريبرز
قوامي ، شهلا:صدابردار عليويسي ، عابدين:تصويربردار
ميرسپاسي ، سهراب:تدوين الهامپاوهنژاد ، :توليد مدير
قهرماني ، سالار:بازيگران دلپاك ، محمدرضا:صدا طراح
روناك احمديان ، فريبا قهرماني ، چياكو قهرماني ، فرهاد
مشهد متولد 1350 كه كامكاري فريبرز.قهرماني انار و احمدي
ميليمتري فيلم 16 ويك كوتاه 8 فيلم تاكنون 2 است ،
با همكاري ضمن و است ساخته جوانان سينماي انجمن براي
آواز سيروان كنار در" فيلمنامه نگارش در قبادي بهمن
براي قرعه" تلويزيوني سريالهاي فيلمنامههاي "خوانديم
دادگاه يك اين" ،"جواني روزگار" ،"است دير فردا" ،"مرگ
و "ظلمت راه" ،"جوان پليس" ،"زندگي روزهاي" ،"نيست
همچنين كامكاري.است نوشته را "جهانگردي نصف آژانس"
عنوان به را نمايش وچند"زندگي شور"تلويزيوني مجموعه
.دارد كارنامه در كارگردان
ميليمتري كار 35 دومين "ميآيند دنيا به سرباز پسرها"
.است"دختر ماهي" از بعد كامكاري
نوجوانان زندگي قصه"ميآيند دنيا به سرباز پسرها"
كردستان داخلي جنگهاي در پدر دليلمرگ به كه است كردي
در نيز خود و دارند عهده به را خانواده سرپرستي عراق
ميشوند اجير سربازجنگي عنوان مبلغناچيزيبه مقابل
مرگمادرها موجب غذا و دارو نبود كه است حالي در اين و
.ميشود بچهها و
پژوهشگر و مصحح جيحوني مصطفي گفتوگوبا
نو پژوهشي فردوسي شاهنامه تصحيح
تازهترين
شاهنامه تصحيح در
به كه كساني ديگر و ايرانيان براي شاهنامه اهميت:اشاره
امري هستند ، ايران گذشته فرهنگ دقيقتر شناخت دنبال
حماسي كتاب اين تصحيح كه است بنيادي چنين بر و است بديهي
و داخلي ادبپژوهان نخستين دغدغههاي از فرهنگساز و
.است بوده خارجي
به دست ("ظفرنامه" صاحب) مستوفي حمدالله كه سال 714 از
اثر اين روسي نسخه تصحيح كه تابعدها زد شاهنامه تصحيح
ژول تصحيح و خالقيمطلق جلال تصحيح نيز و شد منتشر سترگ
نسخههاي روي از حميديان بهمن دكتر تصحيح و فرانسوي مول
مقابله از) اتابكي پرويز دكتر تصحيح بهتازگي نيز و ديگر
مهري خانم بيت به بيت معني و تصحيح نهايت در و (نسخه 14
و داشتهاند دغدغه يك شاهنامهپژوهان اين تمامي...بهفر
سروده فردوسي حكيم كه آنچه به و دقيقتر متني ارائه آن
شعر فراوان حجم اما.است بوده شاهنامه از نزديكتر ، است
شاهنامه از گوناگون نسخ در كه كثيري اختلافات نيز و
ايراداتي تازه ، تصحيح هر در و همهگاه بوده ، موجود
ظهور و بروز شاهنامهپژوهان و منتقدان سوي از را تازهتر
به نزديك هنوز ، سال همه اين گذشت عليرغم لذا ، ميداد ،
و باقيمانده نشده حل شاهنامه از بيت اندي هزارو
كه است بنيادي چنين بر.ميرود آن بر فراواني انقلتهاي
مقابله و نسخه يك دادن قرار اصل شيوه با شاهنامه تصحيح
دانشهاي و آگاهيها به باتوجه نسخهها ، ساير با آن
اندك است ، آمده بهوجود متون تصحيح علم در كه تازهاي
براي حداقل غيرمكفي ، و كهنه دانشي به كه ميرود اندك
.شود تبديل شاهنامه ، تصحيح
شاهنامه براي وي پژوهش قبل سال دو كه جيحوني مصطفي
نزديك از پس شد ، انتخاب سال نمونه پژوهش بهعنوان فردوسي
تازهاي تصحيح (ساعت هزار حدود 50) فشرده كار سال به 14
فرهنگ وزارت انتشارات و چاپ سازمان سوي از را شاهنامه از
در وياست كرده بازار روانه جلد در 5 و اسلامي ارشاد و
يك بر تكيه و نسخه يك دادن قرار اصل بهجاي تصحيح اين
و مختلف معيارهاي ، اساس تصحيحهمان بر و وجه
از كه كرده انتخاب دقيقتر تصحيح براي را چندگانهاي
كه است كهن متون تصحيح به هرمنوتيك رويكرد آنها مهمترين
گفتوگويي جيحوني با.دارد فراواني هواخواهان غرب در
از دعوت ضمن كه دادهايم انجام وي تصحيح شيوه درباره
اين دقيقتر تحليل و بررسي و نقد براي شاهنامهپژوهان
.ميكنيم جلب آن به را عزيز خوانندگان شما توجه شيوه ،
مختاباد سيدابوالحسن:وگو گفت
چه دارد ، وجود شاهنامه از كه متعددي تصحيحهاي به باتوجه*
حكيم شاهنامه از تازه سمتتصحيحي به را شما انگيزهاي
كشاند؟ توس
شاهنامه براي فرهنگي كردم فكر كه بود و 65 سالهاي 64 -
برگهبرداري كار انتقادي چاپهاي از يكي روي از.بنويسم
مواردبسياري به كار حين و هنگام در.كردم شروع را
نسخههاي ضبط عوض در و متننادرست ضبط كه برميخوردم
.بود پسنديدهتر كتاب ، حاشيه در بدل
بيت و متن جاي در ميبايست بود ، حاشيه در كه آنچه يعني *
ميگرفت؟ قرار اصلي
پادشاهيفريدون فصل ودر شاهنامه در نمونه براي.بله -
.مينماياند را او پايتخت و نشست كهجايگاه هست بيتي
:است گونه اين متن در شده ضبط بيت
همي خواني كوس جهان كز كجا
همي نداني نامي نيز اين جز
خواننده و نميكند روشن را نكتهاي خواننده براي ضبط اين
.است بوده دركجا فريدون پايتخت نمييابدكه در شاهنامه
مازندران در جايي را "كوس" لغتنامهها برخي در چه اگر
از تنها نه بيت اين درست ضبط كه حالي در دانستهاند ،
ديگر متنهاي ياري با بايد بلكه نميشود ، مشخص نسخهها
ديگر نام براي ضبطيدرست كه جايي يگانه.شناخت را آن
"ورچهارگوش" درآنجا استكه"بندهش" دارد ، وجود طبرستان
تصحيح ضبط و است(دماوند) "دنباوند" ديگر نام را
:واقعميشود بيتدر اول مصراع
همي خواني چهارگوش كجاور
سوق شاهنامه تصحيح سمت به را اختلافاتشما گونه اين و *
داد؟
روشيكه به شاهنامه تصحيح انديشيدمكه خود با.بله -
لغتنامه تهيه از آيد ، واجبتر در جور علمي مقياسهاي با
.است
را كارخود مبناي شاهنامهپژوهان اينكهاغلب به توجه با*
تصحيح براي شما روش ومنطق مبنا ميدادند ، نسخهايقرار
بود؟ چه شاهنامه
آن از كه"بعض به بعض" تفسير يا هرمنوتيكال روش از من -
.كردم استفاده ميشود ياد استدلالي تحليلي روش عنوان به
كرديد؟ انتخاب تصحيح براي را شيوه اين چرا*
و دارد فراواني كاربرد ديگر زبانهاي در شيوه اين -
استفاده شيوه اين از ديني متون تفسير براي نخستينبار
و ادبيات به را آن اروپاييان گذشته قرن يك از اما.ميشد
كه زماني اما دادند ، تسري انساني علوم رشتههاي ساير
كار به فارسي زبان متنهاي تصحيح براي را آن خواستند
كه دادند وترجيح دادند خرج بيشتريبه احتياط ببرند ،
بسيار اشتباهات و برگزيده اساس نسخه بهعنوان را نسخهاي
استفاده اما كنند ، اصلاح ديگر نسخه روي رااز آن واضح
جزييات استخوانبندي در كه شد سبب محتاطانه شيوه اين از
با شاهنامه روشفوق در.بگيرد صورت اندكي تغييرات
كتابهاي ضبط از است ممكن وگاهي ميشود مطابقه شاهنامه
نيز آن از بعد اندكي يا و شاهنامه با همزمان ديگر
.بيروني و ابزارهايدروني تصحيحبا يعني.شود استفاده
حافظ ديوان قزوينيبراي مرحوم اين از پيش روش اين از
تصحيح براي مينوينيز مرحوم همچنانكه بود ، كرده استفاده
براي كسي استفادهكرد ، اما شيوه همين از دمنه و كليله
.بود نبرده بهره شيوه اين از شاهنامه تصحيح
بود؟ چه نسخه يك قراردادن معايباصل*
لغزشهاي دچار را مصحح شدن نسخه گرفتاريك ! ببينيد -
محاسن شاهنامه از نسخهاي هر;ميكند نسخهها كاتبان
اينحجمسوادي با كتابي كاتبان كه چرا ومعايبيدارد ،
كهنگي روزمره ، گرفتاريهاي داشتند ، متوسطتر خطي و متوسط
يا براياشتباهاتكاتب ديگري موجبات ودگرگونيآن زبان
به ميتوانست دشوار واژههاي نگارش اودر عمدي تغييرات
شيوهاي ميبايست كه چنينبنياديبود بر آيد ، حساب
نسخههااستفادهشده محاسن از آن براساس كه ميشد انتخاب
رسيدن براي ناچارو به.شود نهاده كناري به آن معايب و
با نسخهها ، اما تلفيقاين با ميبايست نتايجي چنين به
.داد انجام را تصحيحشاهنامه منطقي و ابزارفني
براساس ميكنيد اشاره آن به كه منطقي و فني ابزار اين *
چيست؟ آن اساسي ومباني آمده دست پيشفرضهاييبه چه
زبان نوشته كهنترين شاهنامه اگر كه بپذيريم بايد ما -
حجم ديگر تعبيري به;است آن فارسينباشد ، مفصلترين
.است اندك بسيار شاهنامه با مقايسه در فردوسي از پيش شعر
بايد اول درجه در كار فنياين ابزارهاي بنيادي ، چنين بر
كتابهاي فرعياز ابزارهاي و شود استخراج شاهنامه خود از
ابزار از بهرهگيري براي.زودتر و ديرتر اندكي يا همزمان
تا قديموحتي نسخههاي كه را شاهنامه از بيتهايي نخست
جا دريك نداشتندرا اختلافي آن ضبط و ثبت دهمدر قرن
.نوشتم
بيت؟ تعداد چه *
تعداد اين فردوسيدر بيان و زبان بيت ، هزار حدود 7 -
اعتباري به است ، پيچيدگي گونه بيهيچ و سليس بيتبسيار
وقوف با اما دانست ، فردوسي زبان را بيان نحوه ميتوان
و هست دشوار كلمات شاهنامه از جاهايي در كه نكته اين به
لذا دانست ، مورداشاره بيتهاي رامانند بيتها همه نبايد
"بيان نحو" به تا خواندم بارها و بارها را بيتها اين
فرهنگ" من دوم ابزار.كردم بيشتريپيدا وقوف فردوسي
از بيت هزار حدود 8 كار اين براي كه بود "شاهنامه قافيه
آن براي قافيهاي فرهنگ;راانتخابكردم شاهنامه آغاز
در فردوسي ملاكهاي كه رسيدم نتيجه اين به و كردم مرتب
مثنوي سرودن براي او از پس و پيش شعراي با قافيه انتخاب
.دارد اساسي تفاوت
تفاوتي؟ چه *
قافيهكفايت در "ان" بودن مشترك مثنوي اشعار در -
ديده امر اين دقيقي بيت هزار درباره كه طور همان ميكند ،
شاهنامه ، علاوه دوم تحرير در دستكم فردوسي اما شود ، مي
است ، كرده مشترك نيز را آنها از قبل حرف دوحرف ، اين بر
با "مهان" كه نميبينيد هيچگاه شاهنامه در شما يعني
يا و جهان مهانبا بلكه.باشد شده قافيه هم "ميان"
.شدهاند قافيه هم ياكاويان كيان با وميان نهان
بهقافيه حرف يك چه براي فردوسي ميكنيد ، فكر شما*
است؟ كرده اضافه
همين براي دهد ، جلوه زيباتر را كلامش ميخواسته چون -
مشتركبيشتر حروف تعداد چه هر شعري هر در كه منظوراست
.ميرود بالاتر كلام صلابت باشد ،
به بيتابتدايي هزار از 7 فرهنگ ، كه مبناياين بر
الحاقيبودن يا نسخه ضبط براي دوممن آمد ، ملاك دست
.آمد دست به بيت يك
نكرديد؟ استخراج قافيه فرهنگ بيتها بقيه براي*
اميدوارم امابود كافي بيت تعداد همين تصحيح براي -
براي قافيهاي فرهنگ است ، رسيده چاپ به شاهنامه كه اكنون
محققان استفاده مورد بتواند تا كنم تهيه بيتها تمامي
.بگيرد قرار
بود؟ چه شما ديگر ابزار *
در تاريك نقطهاي يا دشوار واژهاي به هرگاه اينكه -
واژهدر آن كه را بيتهايي برميخوردمتمامي شاهنامه
استخراج"ولف فرهنگ" ياري با بود ، رفته كار به آنها
به وتيرگيها شود زدوده آن تاريك نقطههاي تا ميكردم
.گرايد روشنايي
؟...تيرگيهايي چه *
به اژدهايي"رستم خان هفت" از سوم نمونهدرخان براي -
و تواناييرستم كه ميبيند رخش.برميخيزد رستم جنگ
.ميشتابد خويش سوار ياري به ، است هم حدود در اژدها
:استكه آمده بيتي داستان درهمين
شگفت آمد اندر گوش بماليد
دوكفت دندان به را اژدها بكند
گوش.است همين نسخهها عموم در بيت اين از اول مصراع ضبط
در ولي است ، آشنا لفظي گوشمالي ، تركيب به توجه با ماليدن
چگونگي از شدن آگاه براي.نمينمايد درست مورد اين
ماليدن ، مصدري و فعلي وجوه تمام ناچار "بماليد"كلمه
حدود 320 ;كردم بررسي شاهنامه در را...و پاليدن باليدن ،
نسخهها در البتهبود رفته كار به كلمات اين از مورد
بود ، شده بدل باليدن به اينكهماليدن به برخوردم بسيار
در كه بگويم ميتوانم اطمينان با رو اين از آن ، عكس يا
به متعدي صورت به كه است "بباليد"درست وجه مصراع اين
رخش يعني است ، رفته كار به "افراشت" و "كرد بلند" معناي
.شتافت رستم ياري به و كرد تيز گوش
آورديد؟ دست به نتيجهاي چه سوم ابزار از *
كاربرد كه آمد دست به شاهد بيت هزار با 20 فرهنگي -
سرتاسر در را مبهم موارد برخي در يا و دشوار واژگان
طول تمامي در فرهنگ اين از من و ميگذاشت رو پيش شاهنامه
.كردم استفاده كار
اصيلتر بيت دريافت براي ابزارها اين از هيچكدام اگر*
ميكرديد؟ چه نبود مقصود به وافي
تصحيح در را اصل چند شده ياد ابزارها اين بر علاوه من -
".است برتر دشوارتر ضبط" بودكه اين اول اصل.كردم لحاظ
و زمان طول در و متن يك در كلمات كه معتقديد شما يعني *
ميگذارند؟ روبهسادگي مختلف كاتبان دست به
رستم ، هفتخان از دوم خان در نمونه براي.دقيقا -
گاه آن.است او روي پيش در زيادي گرماي و بيآب بيابان
روي پيش ميشي ميخواهد ياري خداوند از و آمده جان به كه
هر به مطلقا ميش قديم در كه ميدانيمميشود ظاهر رستم
نسخههاي در آن صفت و است ميشده اطلاق ماده و نر نوع دو
.است "سرافراز" متاخر
رسيد آنجا سرافراز ميش چو
به"سرو".است آمده "سراور" سرافراز جاي به نسخه در ولي
درست ضبط بنابراين دارندگي ، پسوند"آور" و است شاخ معناي
و شده ساده متدرجا كه شاخدار معناي به "سروآور"كلمه اين
كهبه هرگاه بنيادي چنين بر.است آمده سرافراز صورت به
براي شده گفته ضبط بربخوريم ، ديرياب و دشوار كلمهاي
وجه يافتن دنبال به كه ميآورد پيش را اجبار اين مصحح
وجود شاهنامه در قبيل اين از مواردي.باشد كلمه آن درست
شاهنامه در و يافتم دست آن مورد حدود 500 به من داردكه
.آوردم مقدمه در را آن مورد كه 137 كردم اصلاح را آن
شاهنامه كلام موسيقي بود ، نظر مورد همواره كه ديگري اصل
خاص بيان و است حماسي شاهنامه شعر كه ميدانيم همه.بود
يكي اگر كلمه ، دو تاخر و تقدم با آنكه ضمن دارد ، را خود
كه است طبيعي باشد موجود هم نسخهها در و باشد حماسيتر
.شود داده ترجيح دارد ، كمتري حماسي لحن كه ديگري آن بر
كنيد؟ ذكر مثالي بحث شدن روشنتر براي است بهتر *
كه است موجود "كوشنامه" و "نامه بهمن"نام به كتاب دو -
كتابها اين دوي هر گوينده.شدهاند منتشر و تصحيح دو هر
دو اين از خود طومار و بوده نقال كه شخصي ;است شخص يك
كه است طبيعي حالتي چنين در.است درآورده نظم به را كتاب
اين.است داشته خاطر در را شاهنامه بيتهاي از بسياري او
كرده ، نقل دقيقا را شاهنامه از مصراعي كه جا هر شخص
تغييري آن در كه جا هر و است آشكار او سخن والاي كيفيت
جا هر و شده كاسته كار حماسي لحن از كه است مشخص داده ،
.است آشكار بيت بودن نازل بوده ، سراينده خود از بيت هم
شاخص جملهچهرههاي از رواقي علي دكتر كه ميدانيم*
درباره نظرشان خصوص به ايشان نظريات و است شاهنامهشناسي
يك در كه تغييراتي و واژه يك مكاني و زماني جغرافياي
مصححان دقيق توجه مورد ميتواند ميگيرد ، صورت واژه
ميزان چه تا شاهنامه ، تصحيح در شما.بگيرد قرار شاهنامه
كردهايد؟ توجه ديدگاه اين به
كه كردهاند مطرح را دقيقي بحث رواقي دكتر آقاي -
ميگردد متروك و ميشود زاده زمان از طولي در كه واژگاني
خاص واژگاني ايران از خاص جايي و مكاني در اينكه ديگر و
فردوسي معتقدم من اماميرود كار به منطقه و محيط همان
نبايد بنابراين است ، معيار زبان كه برده كار به را زباني
روزگار آن عمر كم واژههاي از كه بود اين پي در زياد
شاهنامه از نسخهاي است ممكن.باشد كرده استفاده زياد
طبيعي بسيار باشد ، بوده سيستان مردم از آن كاتب كه باشد
جايگزين را محلي واژه چند كتابت هنگام كاتب اين كه است
زبان از بنده را كلمات اين و باشد كرده آن معيار معادل
داستان در مثال براي.فردوسي زبان از نه و ميدانم كاتب
صورت به فلورانس نسخه در كه است مصراعي منيژه ، و بيژن
نسخههاي در.است شده نوشته "بيد شاخ يك برسان گيارنده"
.است شده ضبط "كرارنده" صورت به "گيارنده" كلمه ديگر
ممكن كه است "گذارنده" محلي گيارندهتلفظ كه است روشن
.باشد شده دگرگوني چنين دچار سيستاني لهجه تاثير از است
در "گيارنده"كلمه بار يك اينكه به استناد با نميتوان
موارد در چه و مورد اين در را چه آن آمده ، فلورانس نسخه
.پذيرفت"كيكننده" معناي به گذارنده كلمه جاي به ديگر
در كه است اين بيفزايم شما سوال بر بايد كه ديگري نكته
"سغدي" لغتهاي از استفاده به تمايلي چهارم قرن شعر
روزگار عربيگرايان به نسبت عكسالعمل امر اين.ميبينيم
در كه كلمات آن.گراييدند شرق به نوعي به كه است عباسي
در و رفته كار به فردوسي از پيش شاعران شعر
شاهنامه در است ، فراوان آن نمونههاي "لغتفرساسدي"
ميدانسته فردوسي اينكه براي كاربردينداشتند ، فردوسي
.ميسرايد شعر روزگار انتهاي تا آيندهاي براي كه
!بس و هستند ادعا فقط
:اشاره
"ندارد؟ مخاطب امروز شعر چرا"پرسيد همچنان بايد و...
رفتيم ، پيشتر چه هر كه ميگوييم آنجا از را "بايد" اين
و شاعران جمله از تميمي فرخ.گرفت بيشتري دامنه بحث
شعر امروز ، شعر به انتقادي نگاه با كه است منتقداني
شعرهاي به او.ميدهد قرار خود تحليل دستمايه را ديروز
كه ميكشد نقد به را امروز شعر و ميكند اشاره ماندگار
.نيست آن در ها"ماندگار" از نشاني
تميمي فرخ
جاي از بركني گرم كه نهالم شوخ آن
را خود ريشه كنم سبز هوا سطح بر
قول به ناچارم شما (كلي)سوال اين به دادن پاسخ براي من
و مطلب اصل سر بروم وقت آن و بچينم كبرايي صغرا منطقيان
باشد؟ بازي قاعده:بگوييم را اين قبول؟.شما پرسش
.جهانند مردم دوستترين وشعر شعرخوانترين ايراناز مردم
قرآن -مقدس كتاب از پس مسلمان ايراني هر منزل مثلادر
شكسپير و هومر غرب ، در.دارد جاي قدسي حافظ -كريم
حقوقي محاجات در ماحتي.ندارند جايگاهي چنين فيالمثل
آن مدد به اغلب و ميگيريم بهره شعر نفوذ و قدرت از
سال در كه هست يادم خوب.مينشانيم كرسي به را حرفمان
پيش شدم ، فراخوانده شركتم عامل مدير اتاق به روزي 1352
.نشستم مبلي بر من.بود شده احضار نيز ديگري كارمند من از
مديرعامل ميز جلو داشت ، هم مشكلي كه شده احضار كارمند
:كرد آغاز چنين خوش صدايي با را خود حرفهاي
آمدهايم جاه و حشمت پي درنه بدين ما
آمدهايم پناه به اينجا حادثه بد از
عدم سرحد ز و عشقيم منزل رهرو
آمدهايم راه همه اين وجود اقليم به تا
:كه غزل بيت دو اين رسيدبه تا
كجاست توفيق كشتي اي تو حلم لنگر
آمدهايم گناه غرق كرم بحر درين كه
ببار پوش خطا ابر اي ميرود آبرو
آمدهايم سياه نامه عمل بهديوان كه
گوش حافظ غزل به دقت به كه آن از پس ما عامل مدير
در كه آن رغم وبه بود شده خوش وقتش و بود فراداده
دست اشاره با و توآمد منشياش كارمند ، خواندن غزل ميانه
.گرفتاراست:بگو كه داد جواب اشاره با.داريد تلفن:گفت
من به بعد و.داد چاي سفارش و بيرون برو:گفت كارمند به
كه همانطوري و.كرد جانانهاي دفاع چه ميبيني گفت
هم سنگيني خطاي:گفت ميكرد تورق را كارمند پرونده
!ميكنم عفوشكرد هم توبه اظهار و نداشته
و شعريست چگونه امروز ، شعر كه مطلب اين سر برويم خوب
به دارد را نانخنما و نو شعر و امروز شعر صفت اگر آيا
نه؟ يا دارد خواننده عمر ، هزارسال رغم
و طاهريان سلسله زمان از بياغازيم؟ سوم سده از موافقيد
:فرماييد توجه رباعي اين به پس بادغيسي ، حنظله از
است در شير كام به گر مهتري
بجوي شير كام ز شوخطركن
وجاه نعمت و عز و يابزرگي
روياروي مرگ ياچومردانت
جا از را شما كه نيست اين خوب شعر صفات از يكي مگر خوب ،
از ازآن پيش كه وادارد كنشي به كند ، دگرگونتان بكند؟
كه است چنين داستان ميزدهايد؟ باز سر بدان رفتار
وي حال در خواندو و ديد را آن خجستاني احمدبنعبدالله
عزم و همت به كه حدي به افزود وي جسارت به و افتاد موثر
!رسيد امارت به خربندگي از و درآمد
رباعي اين به (فارسي شعر امروز به رو يعني)جلوتر برويم
:بيندازيد نظري شهيدبلخي ابوالحسن
بودي دود آتش چو را غم اگر
جاودانه بودي تاريك جهان
گربگردي سراسر گيتي درين
شادمانه نيابي خردمندي
.است معاصر پس است ، نو هنوز ازهزارسال پس شعر ميبينيدكه
سال 341 در كه ميآورم نمونه مروزي كسايي حكيم از حالا
:يافته تولد ق._ه
كن نگاه باران قطره پيلگوش بر
شده همي گريان عاشق چشم اشك چون
او برگ است سپيد باز پر كه گويي
برچده ناسفته لولو باز منقار
است ممكن و شده سروده پيشتر هزارسال شعردر اين ببينيد
را زمان حتما خواندن هنگام اما باشد ، شده دستمالي امروز
.نبريد ياد از
:همو قصيده يك از بيت چند هم باز
كنم چه و گويم چه تا جهان به بيامدم
مال و نعمت به كنم وشادي گويم سرود
عمر گذاشتمهمه بدينسان ستوروار
...عيال اسير و فرزندم گشته برده كه
: ميآوريم رودكي از شعري حالا و
سود چه نهادن محراب به روي
طراز بتان و بخارا به دل
عاشقي وسوسه تو ايزد
نماز نپذيرد پذيرد تو از
:خود معروف غزل در حافظ آيا
آغازم گريه چو غريبان شام نماز
:تا
حساببرگيرد كي من زپيري خرد
ميبازم عشق طفل ، صنمي با باز كه
است؟ نداشته رودكي شعر به نگاهي نيم
بر كه نيست ضعف و عيب تنها نه تاثيرپذيريها گونه اين
خود كه نيست ممكن انسان براي":ميگويد (1)ژيد آندره.عكس
و خوددارترين.دارد نگه دور به تاثيرات از را
هر تاثيرات.ميكنند احساس را آن نيز اشخاص منزويترين
براي وسيلهاي هيچ اگرقويترند باشد كمتر عدهشان چه
كوچكترين باشيم نداشته هوا بدي از خودمان ساختن منصرف
بتواند كه انساني تصور.ميكند ناراحتمان شدت به رگبارها
به كند فرار انساني و طبيعي تاثيرات گونه هر از كاملا
را پهلواني مردم ، وقتي حتي كه است غيرممكن اندازهاي
نيست مديون خارج محيط به چيزي ميكردند گمان كه ميديدند
زاييده و بود مجهول عوام براي او نيروي و پيشرفت راز و
كه ميدادند ترجيح نميكرد ، جلوه بشري عامل گونه هيچ
زيرا.بشمارند او موفقيتهاي مايه را "ستارگان" تاثير
كاملا كه كنيم تصور بتوانيم را بشري چيز يك است غيرممكن
"...باشد مستقل تاثيري هرگونه از باطنا و عميقا و
.بياوريم بيت چند هم عنصري از.موضوع از نشويم دور خب ،
:شمشير وصف در
پرنيان چون آهني و آتش چو آبي آن چيست
روان تن در خون پاكيزه پيكري تن بيروان ،
درخش اربلرزاني آبست بجنبانيش ار
كمان اربخماني تيرست اربيندازيش
خرد مرواريد گسترده برو ديدي آئينه
پرنيان بر بافته ديدي الماس ريزه
:سيستاني فرخي از بيتي دو هم اين و
دريا نيلگون روي ز ابري نيلگون برآمد
شيدا بيدلان طبع چو گردان عاشقان راي چو
آسوده آب ميان سيلابي گشته گردان چو
تيرهاندروا گردي تند گردبادي گردان چو
حكيم به ميرسيم ديگر معروف شاعر دو يكي فاصله اندك با
چهار فقط عاجزم سخت او توصيف از من كه فردوسي ابوالقاسم
: ميآورم فرزندش مرگ در بيت
پنج و شصت بر بگذشت سال مرا
گنج به بيازم گر بود نيكو نه
پندخويش از من بهرگيرم مگر
خويش فرزند مرگ از برانديشم
جوان آن برفت نوبت بود مرا
بيروان تني چون منم زدردش
يابمش مگر تا همي شتابم
بشتابمش بيغاره به چويابم
شيخ و مولانا حضرت و گنجوي نظامي تا فردوسي حكيم از
واضحات توضيح بگويم چه هر لسانالغيبكه حضرت و سعدي
كه قاجار دوران اوايل و زنديه آخر دوره برويمبه است
به كردند ادبي بازگشتي سرعجز از -نيما قول به - شاعران
.بود بيثمر طبعا و ايران كهن شعر
نيما كه كنيم خلاصه و كرد قدعلم مشروطه نهضت سرانجام
.است ايران نو شعر پيشرو شبههاي هيچ بي او و كرد ظهور
خويش وسع قدر به كس هر كه هستم رودي من":مينويسد نيما
."بردارد آب آن از ميتواند
توللي ، فريدون احمدشاملو ، آقاي او ، دنبالهروان
را او سرمشقهاي ديگركوشيدند شاعر دهها و نادرنادرپور
نامدار شاعران از امروز كه نسلما واقع در.كنند تمرين
در و آموختند چيزي نيما از يك هر شعرمعاصرند شده تثبيت و
به كدامبنا هر و نزدند جا در آموزش ايستگاههاي همان
نيمايي شيوههاي به چيزي شعريشان ، سوختبار و استعداد
شعر اگر.نگسست ادب ، زرين گذشته از هرگز نيما.افزودند
نيما دنبالهروي شاعران رابه اين ندارد ، خواننده معاصر
جوان عدهاي بعد به پنجاه دهه اواسط از.ندهيد تسري
كه شاعريم ماها فقط ملك درين ملت آي كه كردند سربلند
.مردهاند ميسرائيم ، بقيالسيف سپيد -آزاد شعر
را خود جماعت آن برميآيد ، آنان نوشتههاي از چنانكه
.و نيما پارسي ، زبان دستور ما ، كهن ادب خواندن از بينياز
فعل بين فرق كه ديدهام آنها از درخيلي.ميدانند.
هر !بس و هستند ادعا فقط.نميدانند را متعدي و لازم
ميكنند منتشر كتابكي تومان هزار چهارصد يا سيصد با كدام
نوبل ادبي جايزه چرا اينكه گلهشان و مجتهد ميشوند و
از غافل ميسازند ، موج پس از موج.است شده دير آنان
.بندند فوتي يا نسيمي به كفآلوده موجهاي اين اينكه
به كتابهاي گونه همين از يكي از ميدهم نمونهاي حالا
:آزاد شعر -سپيد شعر خودشان اصطلاح
ذ زنجير
ببندم كه را دنيا چشم
شد خواهد كي بيدار
خورشيد
ر زنجير
ميشوم تاريك
ميگريزد كه دفترم از
ماه
يا نامداري شاعر.بردارند بيجا تفرعن از دست بايد آنها
هم قصيده و غزل. دهند خودقرار سرمشق را نامداري شاعران
آشناست شعر موسيقي با گوشهاشان اولا ببينند كه بسرايند
وزن و بيابند درست قافيه چندين ميتوانند آيا نه يا
نميخواهد كنند؟ حفظ شعر مقطع تا مطلع از را شعر انتخابي
تمرينزباني خاطر به را آنها فقط.كنند چاپ را آنها
سردقت از را بوم و مرز اين كهن درخشان و كهن ادب.بگويند
غرب شعر تا بياموزند بيگانه زبان كننديك سعي. بخوانند
به ترجمهها اين.بخوانند اصلي زبان نسخه روي از را
خوانده كه است آن در صرف و است غلوط غلط از پر فارسي
براي را آدم كه است گمراهي همين و ميكند گمراه كه نشود
!ميكند حوصله اينقدرتنگ ادبي ، نوبل گرفتن
از بريدن.است كار الفباي كه هم داشتن شاعري ذوق البته
پنداشتن مرده را معاصر شعر نامدار شاعران همه و كهن ادب
.كرد سال بيست اين ظرف در ميكندكه دوا را دردي همان
: پاورقي
آندره اثر تازه ، بهانههاي و بهانهها به كنيد رجوع (1)
درباره مبحث نيلوفر ، انتشارات سيدحسيني ، رضا ترجمه ژيد
.ادبيات در "تاثير"
شعر
گذار
آزاد.م
است مردان مرد او
خويش از رهيدن مرد
ميآيد تجربه گذار از و
ميداند كه خسته است چهرهاي او
خوب مردان
عشقند زنده
ميرهاند كه مردي
ميرهد خويش از
بيقرار جان من ، شرقي جان است اين
است شكسته را زمان مدار /بيگمان /انسان
مرگ خيال ديگر
است پريشاني
ميرهاند كه مردي
.ميرهد خويش از
نيمروز
شادخواست.م
ميشد ، آب غزل ،
;بيتاب قصيده ،
ميكرد نگاه كوچه
ميخنديد خيابان
را تو آه خانهها
...مرا قدمهاي تو و
بود خواهش آواز آفتاب ،
تبسم بغض نگاهت
! عشق اشك ، استخاره و
آرزو
ساهر حبيب
مجدفر مرتضي:ترجمه
شاعر برجستهترين ،(وفات 1364 /ش تولد 1282)ساهر حبيب
از آذربايجاني ، ادبيات محققان.است ايران در ترك نوپرداز
در اكنون هم.ميكنند ياد تركي نو شعر پدر عنوان به او
بر ادبي گنجينه آذربايجان ، جمهوري و دانشگاههايتركيه
.ميشود تدريس واحدي درسيسه در ساهر ، حبيب از مانده جاي
ايشيقلانير ، سحر كوشن ، شعرلر ، ليريك مجموعههاي وي از
خوشهها ، اشعار 2جلدي ، مجموعه و تركي به گونشلر سونمين
صورت به ديگر ادبي اثر ودهها فارسي به گس ميوه و سايه
.است دسترس چاپشدهدر
را رهگذران غمناك ، و توفاني شبي در ميخواهم
.كنم راهبري قطبي ، ستارهاي سان به و فانوس همچو
تابستاني روزي در ميخواهم
شوم آب تفتيده ، بياباني در
پاك و زلال چشمي اشك سان به و
.كنم پر را ناپيدايي گودي
بماند جاي بر من از نگاري و نقش نميخواهم
.شود شعرمخوانده و
حسرت يك سان به و آهي و ناله همچون ميخواهم
.بمانم دلها در
كنند فراموشم تبارم و ايل اگر
نشود تاريخبرده در نامم اگر و
ظلماني شب يك در ماه همچو ميخواهم
.كنم نورافشاني را خود سرزمين
|