مشروطه مسائل و نائيني آيتالله
منشا تاريخ طول در همواره شيعه فقه سياسي انديشه:اشاره
در.است بوده فاسد حكومتهاي عليه زيادي مبارزات و تحولات
بسزايي نقش نهضت اين برپايي در علما مشروطيت دوره
از كه متعدد موارد در اختلافاتي بخاطر ولي داشتهاند
همچنين و حكومت و دين آزادي ، مورد در آنها مختلف تفاسير
سرچشمه جديد نظام جايگزيني مورد در برنامهريزي عدم
علماي جمله از.برسند خود اهداف به نتوانستند ميگرفت ،
كه كرد اشاره نائيني علامه به ميتوان دوره اين مهم
اين در كه كردهاند ارائه باب اين در مهمي نظري مباحث
آنها در را مشروطيت مباني آنها طرح با ميشود سعي مقاله
.كرد رديابي
معارف گروه
انديشه ساختار مشروطيت ، عصر تا ايران تاريخ طول در
حق حكومت كه بود پايه اين بر بيشتر شيعه علماي سياسي
اين.ميباشند غاصب موجود حكومتهاي و ميباشد معصوم امام
چند موجود ، هر حكومتهاي شمردن غاصب يعني فكر طرز
ولي ميبرد سوال زير نظري لحاظ از را حكومت مشروعيت
علاوه.بگيرد خود به اجتماعي جنبش جنبه نميتوانست عملا
سلطه و شيعيان قلت مثل اجتماعي -سياسي نامساعد شرايط بر
حكومت غصب تفسير در علما تفكر ماهيت سنت ، اهل ساله چند
سياسي حاكميت از آنها جدايي عامل مهمترين غيبت زمان در
از حمايت ادعاي سلطاني اگر مخصوصا اعتقادات اين.بود
خود به نيز را پادشاه با همكاري رنگ ميكرد ، گاه شيعه
حفظ و كفار تسلط از جلوگيري و اسلام حفظ چه اگرميگرفت
مهمترين مرجاز و هرج از گيري جلو و ملي منافع و امنيت
منافع خاطر به كه بودند نيز برخي ولي همكاريهاست اين علل
.ميكردند حفظ را پيوند اين مالي
براي راه اخباريون بر اصوليون پيروزي با قاجاريه دوره در
كنار در و شد باز استبداد طرد براي نوين افكار بروز
نو علمايي ميكردند ، دفاع مطلقه سلطنت از كه علمايي
لازم حكومت امر در را اصلاحات برخي ضرورت انديش
.ميشمردند
ميتوان بودند سلطنت مدافع كه قاجار دوره علماي اولين از
احاديث به استناد با كه كرد اشاره نراقي ملااحمد به
در را "...عوائدالايام" بهنام خود رساله از بخشي متعدد
رغم به ولي نوشت ، غيبت زمان در فقها عامه نيابت اثبات
در انقلابي موضع اتخاذ از سلطان دادگري لزوم بر تاكيدش
چون كساني مانند و ميكرد خودداري ستمگر سلطان برابر
عليه خروج منع به را مردم قمي ميرزاي و كاشفالغطاء
اصلاح براي "الهي درگاه" از مردم كردن بسنده و سلطان
بر همچنانكه كه نماند مخفي و":ميخواند فرا ظالم سلطان
و لازم رعيتپروري و گستري معدلت ملوك ، و شهرياران
كافه سر بر مرحمت و شفقت سايه كه است متحتم برايشان
برايا عامه و رعايا كافه بر همچنين.بگسترانند خلائق
جايز انحراف ايشان انقياد و اطاعت جاده از كه است واجب
(1)"...دارند مسلوك اخلاص و يكرنگي طريق همواره ندانسته
امور به سلاطين و علما وظايف تقسيم با نيز كشفي سيدجعفر
و سياسي امور در علما مداخله عدم به عملا سياسي و ديني
و داد راي ديني علوم نشر و تحصيل به آنها نقش كردن محدود
نيز اوكرد تقسيم وسلاطين مجتهدين ميان را عامه نيابت
منع را استبدادي سلطنت عليه مردم انقلاب و خروج هرگونه
.ميكرد
مدافع و موجود وضع حافظ سياسي انديشه كهن سنت تداوم
و مرندي نجفي چون روحانيوني افكار در را استبدادي سلطنت
شاهد افكار ، اين كنار در ولي.ميبينيم تبريزي محمدحسين
هستيم حكومت ساخت اصلاح راجعبه نوين انديشههايي بروز
اشاره محلاتي مرحوم ديدگاه به ميتوان آنها جمله از كه
به حكومتها تقسيم با مشروطيت از دفاع در ايشان.كرد
است معتقد مطلقه سلطنت و مشروطه سلطنت ،(ع)معصوم حكومت
سلطنت بايد نيست ، مقدور معصوم امام حكومت به دسترسي چون
برخوردار كمتري ظلم از مطلقه سلطنت به نسبت كه را مشروطه
اثبات براي شرعي پايه دو او همچنيننمود انتخاب است
در مشروطيت قانون حفظ بر":ميكند ذكر مشروطه مشروعيت
يكي است مترتب بزرگ فايده دو دوره اين بحسب ايران مملكت
جائره دولت فوقالعاده تعديات و ظلم از رعيت عموم خلاصي
بچاپند را عالم اگر كه استبداد خودخواه رجال و مستبده
و مملكت آن در اسلام بيضه حفظ ديگري و نميشوند سير
(2)"...كفار رقيه قيد از خلاصي
:نائيني ديدگاه -ب
(بزرگترين شايد و) بزرگترين از يكي نائيني محمدحسين علامه
.حسابميآيد به مشروطه دوره علماي تئوريسينهاي
عقيده كه حكومت ضرورت در خود مقدماتي بحثهاي در نائيني
است ، سني و شيعي متكلمان و فقها اتفاق به قريب اكثريت
ميداند حكومت به وابسته را اجتماع نظام اوميگويد سخن
و حقوق حافظ و جا بر پا ميتواند حكومتي آن است معتقد و
باشد داشته عمومي معتقدات و افكار به قيام كه باشد شئون
.آورد نخواهد دوام باشد مخالف مردم نوعيات با اگر والا
حكومت وظايف -1
است عمومي افكار به متكي كه حكومتي نائيني عقيده به
كشور داخلي نظام حفظ -ميباشد1 دوگانه وظيفه دو داراي
جهات تمام كه است واضح":خارجي مداخله از جلوگيري -2
و شرف حفظ توقف و سلطنت اصل به عالم نظام توقف به راجعه
:است اصل دو به منتهي خودشان نوع امارت به قومي هر قوميت
رسانيدن و اهالي نوع تربيت و مملكت داخله نظامات حفظ -1
ملت آحاد تطاول و تعدي از منع و خود حق به ذيحق هر
به راجعه نوعيه وظايف از ذالك اليغير بعض علي بعضهم
تحذر و اجانب مداخله از تحفط-ملت 2 و مملكت داخليه مصالح
استعدادات و دفاعيه قوه تهيه و باب اين در معموله حيل از
بيضه حفظ متشرعين لسان در را معني اين غيرذالك ، و حربيه
شريعت در كه احكامي و خوانند وطنش حفظ ملل ساير و اسلام
و سياسيه احكام است مقرر وظيفه دو اين اقامه براي مطهره
(3)".دانند عمليه حكمت از دوم جزء و تمدنيه
حكومت انواع -2
بر سلطان تصرف و استيلا كيفيت بيان طريق از نائيني مرحوم
تقسيم ولايتيه و تملكيه نوع دو به را حكومتها مملكت
خارج قسم دو اين از حكومتها كه ميكند تاكيد و ميكند
حكومت يعني اول نوع حكومت از او.ندارند ثالث شق و نيست
اعتسافيه ، استعباديه ، چون عناويني با استبدادي يا تملكيه
آنرا ويژگيهاي مهمترين و ميكند ياد تحكميه و تسلطيه
نمودن قرباني و استيلا و غلبه و قهر بر بودن مبتني
به تقيد عدم همچنين و فردي خواستههاي براي ديگران
هواهاي و شخصي اراده طبق كردن عمل و مقررات و قوانين
.ميداند مردم ، نظر به توجه و پاسخگويي بدون نفساني
از عبارت دانستي كه سلطنت از اول قسم":مينويسد او
بر مايريداست حاكميت و مايشاء فاعليت و مطلقه مالكيت
عدم و سلطنت ارادت تحت در ملت رقابت مقهوريت و مسخريت
نوعيات ساير و قوي در سلطان با مساواتشان از فضلا مشاركت
بودن موكول و سلطان شخص به آنها تمام اختصاص و مملكت
ارتكابات در مسئولت عدم مبتني ، ارادهاو به اجرات تمام
و ايران ويرانيهاي تمام.است اصل دو اين فروع از هم
همه...و برانداز ملت خانمان و ويرانهساز مملكت شنايع
انحطاط علت را استبداد اين نائيني (4)".است باب اين از
كه دورهاي در ائمه از بعد عبارتي به.ميداند مسلمين
شد ، حاكم مسلمين بر استبداد و شد سلطنت به تبديل خلافت
آخرين كه است دوره اين در.ميشود آغاز اسلام توقف دوره
و برميبندد رخت مردم بيشتر افكار و قلوب از نبوت شعاع
از آزادي و ميشود زنده اسلام نام به كسري و قيصر دستگاه
.ميگردد سلب مسلمين
نظير عناويني با كه است ولايتيه حكومت دوم ، نوع حكومت
شده ذكر دستوريه و مسئوله مشروطه ، محدوده ، مقيده ، حكومت
و قوانين بوسيله سلطان بودن محدود آن ويژگي مهمتريناست
از محاسبه و مراقبت حق ملت همچنين است ، مردمي مشاركت
كه است امانت نوعي حكومت و ميباشند دارا را حكومت
:مينويسد حكومت نوع اين تعريف در وي.است محدود تصرفاتش
نه مملكت حفظ و نظم به راجعه وظايف اقامه بر ولايت"
قواي كه مملكت قواي صرف در نوعيه است امانتي و مالكيت
جهت اين از خود ، شهوات در نه مصارف اين در است نوع
مذكوره امور بر ولايت مقدار به سلطان استيلاي اندازه
و مشاركت اقتضاي به مملكت اهل تمام و....محدوده
قادر اعتراض و سوال و مواخذه به حقوق و قوا در مساواتشان
و مسخريت طوق و آزاد خود اعتراض اظهار در و ايمن و
در را متصديان ساير و سلطان شخصيه ارادت تحت در مقهوريت
(5)".داشت نخواهد گردن
استبدادي حكومت برخلاف مشروطه حكومت نائيني ديدگاه در
را مايريد حاكميت و مايشاء فاعليت و قاهريت مالكيت ، مقام
كه است نوعيه مصالح و وظايف همان اقامه آن اساس و ندارد
حدود حافظ مشروطه سلطنت.گرديد ذكر حكومت وظايف بحث در
امتيازي قوانين اجراي و امور در ولايت جز و است حقوق
كند پيدا انحرافي اگر دارد امانتداري وظيفه چون و ندارد
.دارند آنرا مواخذه حق ملت
و مناسبترين بهعنوان او نظر در معصوم امام حكومت
و دارد قرار مشروطه حكومت زمره در حكومت ، نوع كاملترين
وي.است ائمه حكومت مشروطيت موجب امام حكومت در عصمت شرط
بالاترين":مينويسد معصوم حكومت بودن مقيد مورد در
اداء و تبدل از منع و حقيقت اين حفظ براي از كه وسيلهاي
اعمال و شهواني ارتكابات اندك از جلوگيري و امانت اين
عصمتي همان بود ، تواند متصور استيثار و استبداد شائبه
ولي در اعتبارش بر اماميه طايفه ما مذهب اصول كه است
(6)"...است مبتني نوعي
حكومت اثرات و كاركردها -3
نظام دو نتايج و تاثيرات از مواردي ذكر با نائيني مرحوم
كاركردهاي لحاظ از را مشروطه استبدادي ، نظام و مشروطه
.ميداند مناسبتر مردم و جامعه براي اقتصادي و اجتماعي
استبداد 3 ديني سياسيو اثرات بارزترين بيان در ايشان
را عمومي سرمايههاي و اموال -ميكنند1 ذكر را مورد
ميكند مصرف جمعي و فردي شهوات پيشرفت و قدرت تامين براي
و اميال با را دين -ميشود20 طبقاتي اختلاف باعث و
داخل دين بهنام را چيزهايي و ميدهد تطبيق خود هوسهاي
با معارض كه دين مباني و اصول از را مردم و ميكند دين
را افكار و عقول -ميسازد30 منصرف است ، بيحد قدرتهاي
مردم بيداري و استعدادها بروز از و ميگذارند فشار تحت
.ميكند جلوگيري
ذكر ترتيب اين به را مشروطه نظام كاركردهاي همچنين وي
برابري و مساوات -ميشود20 استبداد دفع موجب -ميكند1
عبوديت نافي مشروطيت -ميكند30 ايجاد والي و مردم بين را
.ميشود جور سلاطين بندگي از انسان آزادي موجب و است
مشروطه حكومت مشروعيت دلايل -4
نظام مشروعيت اساس بهعنوان را فقهي دليل سه ابتدا ايشان
:منكر از نهي و معروف به امر وجوب -ميكند1 ذكر مشروطه
معلوم منالدين بالضروره منكر از نهي باب در آنكه اول"
را عديده منكرات واحد آن در فرضا واحد چنانچه كه است
و مستقل است تكليفي آنها از يك هر از ردعش شود مرتكب
".است مرتكب كه آنچه ساير از منع و ردع از بتمكن غيرمرتبط
نيست ممكن وقتي كه استدلالاينست اين از او مقصود (7)
در نبايد كرد ، نهي ديگر منكرات تمام ارتكاب از را سلطاني
شاه منكرات دايره بايد بنابراين.كرد كوتاهي اقدام اين
در مشروطيت استقرار راه در تلاش و ساخت مقيد و محدود را
مجتهد نيابت -است20 منكر از نهي به اقدام حقيقت
از آنكه دويم":نظم اقامه و حسبيه امور در جامعالشرايط
غيبت عصر در كه اينست اماميه طائفه ما مذهب قطعيات جمله
عدم كه را نوعيه ولايات از آنچه مغيبهالاسلام ، علي
باشد معلوم زمينه اين در -حتي آن همان با مقدس شارع رضاء
در را غيبت عصر فقها نيابت و ميشود ناميده حسبيه وظايف
نظم حفظ بر تاكيد با او (8)".داشتيم ثابت و متيقن قدر آن
وظيفه آنها ، اين كردن حسبيه امور اسلاممشمول بيضه و
استقرار و استبداد تحديد با كه ميگذارد علما دوش بر را
كامل تحديد وجوب -كنند30 تامين را اهداف اين مشروطيت
ساختن متوقف حداقل يا امكان صورت در اشخاص عدواني تصرفات
ابواب در آنكه سيم":ممكن جنبههاي برخي در تصرفات آن
معني اين ولاياتست ، باب به راجع آنچه غيرهااز و ولايات
چنانچه:كه قطعياتست از و مسلم اسلام علماي تمام نزد
نباشد ، ممكن راسا يدش وضع و نمايد يد وضع عدوانا غاصبي
را تصرفش توان نظاري هيات گماشتن و عمليه ترتيبات با لكن
تصرفات رفع وظيفه فقها استدلال اين در (9)"...نمود تحديد
كه ببينند اگر يعني دارند خاصه و عامه اوقاف از عدواني
صورت در بايد گرفته قرار شخصي عدواني تصرف در موقوفهاي
.نمايند تحديد آنرا نشد اگر و شود تصرف كامل رفع امكان
اداي به غيبت عصر در كه نيستند قادر فقها وقتي بهعبارتي
تا بايد بپردازند ، مطلقه سلطنت كامل تحديد در خود وظيفه
.كنند تلاش آن كردن محدود در ممكن حد
مطلقه استبداد بر پارلماني مشروطه حكومت ترجيح در سپس وي
در او بهعقيده.ميپردازد شرعي و عقلي دلايل ذكر به
غصب و ظلم -دارد1 وجود غصب و ظلم نوع سه استبدادي رژيم
(ع)معصوم امام حق غصب و ظلم -تعالي2 و تبارك خداوند حق
قانون بهوسيله مشروطه نظام در اما.مردم حق در ظلم -3
است گرفته صورت خلق و خداوند حق غصب تحديد امكان حد در
حكومتي از بايد پس.است باقي معصوم امام حق غصب چند هر
پس.نمود پيروي دارد وجود آن در كمتري غصب و ظلم كه
به مشروطيت مشروعيت باب در نائيني دلايل كه گفت ميتوان
نيز او زيرا باشد ، مي بسيارنزديك محلاتي مرحوم ديدگاه
توصيه را باشد برخوردار كمتري ظلم از كه حكومتي پذيرش
.ميكند
عرب مصطفي
:ها پانوشت
هجرت ، انتشارات قم ، معراجالسعاده ، ملااحمد ، نراقي ، -1
محمداسماعيل ، اللئالي محلاتي ، غروي -2/ ص 500 1371 ،
مظفري ، اداره مطبوعه بوشهر ، فيوجوبالمشروطه ، مربوطه
و الامه تنبيه حسين ، محمد شيخ نائيني ، -ص 3019 1327 ،
شركت تهران ، طالقاني ، محمود سيد توضيحات با تنزيهالمله ،
همان ، -ص5016 منبع ، همان -ص 407 انتشار ، 1358 ، سهامي
ص همان ، -همان ، ص8046 -ص 7012 همان ، -و6011 صص 12
.ص47 همان ، -9046
|