روايات و آيات منتظردر امام
صدر سيدصدرالدين
نجفي محمدجواد:ترجمه
اهل برادران كتابهاي مخصوصا اعلام علماي كتابهاي كسيكه
نظير را ازمسائل اي كممسئله كند مطالعه را ما تسنن
متواتره بلكه مستفيضه احاديث كه يافت خواهد مهدي مسئله
با حديث علم بزرگان و علماء و باشد شده وارد آن درباره
كرده نقل و خارج را احاديث آن دارند كه طبقاتي اختلاف
.باشند
ما سني برادران بين در فروعي و اصولي مسائل از بعضي آري
از كه آنچه و است آنها اجتماع و اتفاق مورد كه دارد وجود
آن به راجع شده وارد (عج) منتظر مهدي درباره آنان طريق
مسائل نزديك ازعهد بلكه امروز لذا نشده ، وارد مسائل
براي (عج)مهدي مسئله و اتفاق مورد آنان براي مذكوره
.گرفته قرار نظر محل ايشان
امهات و گرامي صحابه از عدهاي را (عج)مهدي احاديث آري
و اجمال در اختلافي اندك با (پيغمبر زنان يعني) مومنين
.كردهاند روايت (ص)خدا پيغمبر از تفصيل
را (عج)منتظر مهدي احاديث كه تسنن اهل پيشوايان جمله از
ترمذي ، مسلم ، بخاري ، :اند كرده نقل تفصيل و اجمال بهطور
.است ماجه وابن ابوداود نسايي ،
(عج)مهدي احاديث ناقل و حافظ كه تسنن اهل بزرگان ازجمله
ابونعيم طبراني ، ابوالقاسم حنبل ، احمد امام:بودهاند
از.است مستدرك صاحب حاكم و روجني يعقوب حمادبن اصفهاني ،
:بودهاند مهدي احاديث ناقل كه تسنن اهل اعلام علماي جمله
متقي ، علي ملا حجر ، ابن خوارزمي ، جوزي ، بن سبط كنجي ،
.غيرهم و قندوزي شبلنجي ، كنزالعمال ، صاحب
(عج)مهدي درباره جداگانهاي كتاب تسنن اهل علماي از بعضي
حديث چهل و مهدي نعت و مهدي مناقب:ازقبيل نوشتهاند
الزمان صاحب اخبار در بيان كتاباصفهاني ابونعيم تاليف
صاحبالزمان درباره برهان كتاب كنجي ، ابوعبدالله تاليف
مهدي اخبار كتاب كنزلالعمال ، صاحب متقي ملاعلي تاليف
مهدي اخبار در وردي عرف كتاب روجني ، يعقوب حمادبن تاليف
قول كتاب سيوطي ، جلالالدين تاليف مهدي علامات كتاب و
غير و عسقلاني حجر ابن تاليف منتظر مهدي علامات در مختصر
.ذلك
مهدي درباره ما سني برادران طرق از كه نبوي احاديث آري ،
انتشار و كثرت لحاظ از شده وارد (ص)محمد آل قائم و منتظر
.است شماره و احصاء حد مافوق آنان نزد تواتر بلكه
ابري ابوحسين قول از (99) صفحه صواعق كتاب در حجر ابن
راويان كثرت با (ص)محمد حضرت طرف از اخبار:ميگويد
حضرت آن اينكه و مهدي بهخروج راجع انتشار تواترو بهطور
.شده وارد است بيت اهل از
اخبار:ميگويد نورالابصار كتاب(231) صفحه در شبلنجي
اهل از مهدي كه شده وارد (ص) خدا رسول از تواتر بهطور
.كرد خواهد عدل از پر را زمين بزرگوار آن و است بيت
(322)صفحه اسلاميه ، فتوحات دوم جزء در دحلان زيني
و زياد شده ذكر آنها در مهدي ظهور كه احاديثي:ميگويد
و حسن قسمتي و صحيح احاديث آن از قسمتي.است متواتر
قسم ولي است ، بيشتر (قسم دو آن از) سوم قسمت ضعيف قسمتي
آن از بعضي راويان كثرت و احاديث زيادي بهجهت سوم
براي) كه ميكند تقويت را ديگر بعضي بهطوري روايات
.ميشود پيدا قطع (انسان
علامه:ميگويد كتاب همان دوم جزء مذكوره صفحه در نيز
فياشراطالساعه اشاعه كتاب آخر در برزنجي رسول محمدبن
يقين بهحد شده مهدي ذكر آنها در كه اخباري:كرد اشاره
عدل از پر را زمين اينكه و است فاطمه فرزندان از آنحضرت
.است قطعي كرد خواهد
به كه بود تسنن اهل اعلام علماي تصريحات از قسمتي اين
و شده گفته مهدي درباره متواتره و منتشره اخبار وسيله
.است معين مهدي بهامر اعتقاد و احاديث اين معناي به قطع
اين درباره انسان كه است جائز مقرره قواعد بهحسب آيا
.!راانكارنمايد؟ بهاينكهآن برسد چه تا كند مجادله موضوع
كنيم صرفنظر تسنن اهل شهادتهاي و تصريحات اين از ما اگر
نظر حديث دلالت و سند لحاظ از باب اين احاديث در و
:نماييم تقسيم دسته سه به را احاديث آن ميتوانيم نماييم
آنها دلالت صحيح ، آنها سند كه هستند احاديثي:اول دسته
و علما و ريب و شك هر از خالي ظاهر ، (خود معناي بر)
تصريح احاديث اين بودن حسن يا صحيح به حديث علم بزرگان
كتاب در(است تسنن اهل علماء از كه) حاكم كردهاند ،
اينكه شرط به احاديث آن از بعضي بودن صحيح به مستدرك
داده شهادت (باشند كرده نقل آنرا) مسلم و بخاري
به اعتقاد و اخبار اين به كردن عمل درباره بنابراين
.بود نخواهد شكي آنها معناي
ولي نيستند صحيح سند جهت از كه است اخباري:دوم دسته
و ميكنند ((عج)مهدي مقدس وجود به يعني) معنا بر دلالت
ضعف كه زيرا كرد عمل آنها به بايد نيز مقرره قواعد طبق
و ميشود جبران اول دسته اخبار بهوسيله اخبار اينگونه
.ميكنند عمل اخبار قبيل اين مضمون به اجماعا بلكه مشهور
پيدا ضعيف و صحيح خبر آنها در كه هستند اخباري:سوم دسته
مخالفند متواتره و مستفيضه اخبار با چون ولي ميشود
كه است لازم كرد تفسير و تاويل را آنها نشود چنانچه
آن مثلنمود اعراض آنها از و كرد رد را خبرها اينگونه
موافق پدرش اسم و احمد (عج)مهدي اسم:ميگويند كه اخباري
اولاد از مهدي اينكه يا است ، (ص)خدا رسول پدر اسم با
شاذ كه هستند اخباري اينها كه زيرا است ، زكي حسن ابومحمد
.كردهاند اعراض آنها از مشهور علماء و نامقبولند و
اينگونه اول قسمت ورود منشا:شود گفته كه است ممكن
(ص)خدا رسول اسم با (عج)مهدي اسم كه باشد اين اخبار
اينكه با است ، احمد كه كرده گمان راوي و باشد موافق
.بوده محمد بزرگوار آن نام كه شده وارد مستفيضه روايات
احاديث قبيل اين سوم و دوم قسم ميرود گمان همچنانكه
بههمين انشاءالله و باشد درهم و دينار وجعلي ساختگي
.شد خواهيم بااطلاع حقيقتامر و مجمل اين تفصيل از زودي
ناچاريم آن به اشاره و تنبيه از كه است نكتهاي اينجا در
اخبار اينطور دوم و اول قسمت از بعضي كه است اين آن و
هستند اموري بر مشتمل(باشد حديث سه يا دو ظاهرا) كه
قواعد.كرده قيام آنها برخلاف تاريخ و تتبع و ضرورت كه
بر مشتمل كه موقعي در حديث:ميگويند اصول علم در مقرره
بنفس جملهها آن از يك هر و باشد متعددهاي جملههاي
جملهها آن از بعضي برخلاف علماء اجماع و باشد مستقل خود
مابقي و كرد رد را آنجمله كه است واجب باشد كرده قيام
صاحب افندي جدي و فريد فاضل حضرت گرچه.گرفت را حديث آن
رد و ندارد قبول را قاعده اين به كردن عمل دايرهالمعارف
ما راي اگرچهميداند واجب را حديثي اينگونه كردن
مابقي و موافقيم او عقيده با هم ما ولي نيست اينطور
.بود خواهد كافي ما مطلوب اثبات درباره احاديث
احاديثنبوي.مهدي 2 درباره قرآن شريفه آيات.1
تصريحات.راجعبهمهدي4 علوي خطبههاي.مهدي 3 راجعبه
مهدي راجعبه علما ،
قرآن شريفه آيات
اميرالمومنين(199) صفحه سوم ، نهجالبلاغهجلد در -1
خود دشمني و عناد از بعد دنيا:ميفرمايد(ع)علي
بچه بسوي گزنده بدخوي شتر كه آنطور برميگردد ما بهجانب
:كرد تلاوت را شريفه آيه اين بزرگوار آن پس برگردد ، خود
نجعلهم و فيالارض استضعفوا عليالذين نمن ان نريد و
(1).الوارثين نجعلهم و ائمه
صفحه نهجالبلاغه ، شرح چهارم جلد در الحديد ابي ابن
تسنن اهل ما علماء:ميگويد الذكر سابق آيه ذيل در (336)
مالك كه امامي آن به است اشارهاي آيه اين:ميگويند
.شد خواهد ممالك بر مسلط و زمين
از حماد بن نعيم از هفتم باب در عقدالدرر كتاب در -2
:ميفرمايد كه سبحان خداي قول تفسير در ثعلبي تفسير
كه است جنگي:ح معني:ميگويد ابنعباس قول از(2)حمعسق
غلبه موالي بر قريش و ميافتد اتفاق موالي و قريش بين
علو و برتري:ع سلطنتبنياميه ، :ميكنندم پيدا
مولف.عيسي نزول:ق (عج)مهدي رفعت و نور:س بنيعباس ،
كردهاند ذكر اينطور مذكور تفسير از آنان از بعضي:گويد
.مريم قوتعيسيبن وق مهدي رفعت و نور:س كه
:شريفه آيه تفسير در (96) صفحه صواعق ، كتاب در ابنحجر -3
مفسرين از كه) بنسليمان مقاتل از(3)للساعه لعلم وانه
آيه كه ميكند نقل او تابعين و (است تسنن اهل مشهور
در را موضوع اين عين شده ، نازل (عج)مهدي شان در مذكوره
.است نموده نقل (156) صفحه الراغبين اسعاف كتاب
ابيعبدالله از (228) صفحه نورالابصاردر كتاب در -4
:شريفه آيه تفسير در جبير سعيدبن قول از كنجي
.(4)المشركون لوكره و كله عليالدين ليظهره
فاطمه فرزندان از كه است مهدي منظور كه كرده نقل
نقلكرده كنجي را آنچه:مولفگويد.باشد عنها رضيالله
شده چاپ ايران در كه صاحبالزمان فياخبار بيان كتاب در
.است موجود نيز
مناقب كتاب از(443) صفحه الموده ، ينابيع كتاب در -5
انصاري عبدالله جابربن از طولاني ذيلحديث خوارزميدر
چند و (ص)خدا رسول خدمت آمد يهودي:گفت كه كند مي نقل
كه پرسشهايي جمله از.آورد ايمان آن از بعد و پرسشكرد
خدا رسول بود؟ خدا پيغمبر اوصياء از پرسش كرد يهودي آن
آنان از كدام هر نام و نفرند دوازده اوصياءمن:فرمود
رسيد عسكري حسن امام نام به تا كرد بيان ديگري از پس را
به كه است محمد فرزندش عسكري حسن امام از بعد:فرمود و
غائبميشود حضرت آن.ميشود حجتخوانده و قائم و مهدي
شود خارج كه موقعي شد ، خواهد شدنخارج غائب از بعد و
و جور از پر كه آنطور ميكند داد و عدل از پر را زمين
.باشد ظلمشده
كنند ، صبر بزرگوار آن غيبت در كه مردمي آن حال به خوشا
نمايند ، استقامت او محبت در كه افرادي خوشابهحالآن
وصفشان در خود قرآن در خدا كه هستند اشخاصي همان آنان
.(5)بالغيب يومنون الذين للمتقين هدي:فرموده
الاان حزبالله اولئك:فرمايد مي آنان درباره نيز
.حديث آخر تا (6)المفلحون هم حزبالله
فوائد كتاب از (447) صفحه برده ، نام كتاب در نيز-6
در (ع)موسيالرضا عليبن حضرت از خالد بن حسن از السمطين
حضرت آن كه اين و شده برده آن در مهدي نام كه حديثي
:فرمود كه كرده روايت است(ع)رضا امام فرزند چهارمين
روشن پروردگارخود نور به زمين شود خارج مهدي وقتي
كسي همان مهدي:فرموده بزرگوار آن كه آنجا تا شد خواهد
جمعي كه -ميكند ندايي او براي آسمان از منادي كه است
.شنوند مي را ندا آن زمين اهل
(عج)مهدي راجع نبوي احاديث
و ابوداود و ازاحمد (97)صفحه صواعق ، كتاب در حجر ابن -1
بين از دنيا:فرمود كه كرده روايت (ص)خدا رسول از ترمذي
من بيت اهل از مردي تا نميشود منقضي:فرمود يا نميرود
صفحه الراغبين ، اسعاف دركتاب.آخره الي.گردد عالم مالك
.نموده نقل را حديث اين نيز (148)
ابوداود از نامبرده كتاب از صفحه همان در حجر ابن نيز -2
از اگر":فرمود كه كرده روايت (ص)رسولالله از ترمذي و
خواهد طولاني را روز آن خدا روز يك مگر نماند باقي دنيا
الي.نمايد مبعوث من بيت اهل از را مردي اينكه تا نمود
حديث اين مثل (148)صفحه الراغبين ، اسعاف كتاب در."آخره
.است كرده نقل را
از ابيطالب عليبن از (229)صفحه نورالابصار ، دركتاب -3
از بيشتر دنيا از اگر:فرمود كه كرده روايت (ص)رسولالله
مبعوث من بيت اهل از را مردي خدا نماند باقي روز يك
را حديث اين:گويد راوي.روايت آخر تا.كرد خواهد
.است كرده نقل خود سنن كتاب در هم ابوداود
ابوهريره از (231)صفحه نورالابصار ، كتاب در نيز -4
:فرمود كه كرده روايت (ص)خدا رسول از عنه رضيالله
(دنيا)مالك من بيت اهل از مردي تا نميكند قيام قيامت
.روايت تاآخر.شود
ماوردي و احمد از (151)صفحه اسعافالراغبين ، دركتاب -5
مهدي به را شما:فرمود كه كرده روايت (ص)اكرم پيغمبر از
مثل (151) صفحه نورالابصار ، كتاب در.آخره الي.باد مژده
.نموده نقل را روايت اين
ابوسعيد از احمد از (230)صفحه نورالابصار ، دركتاب -6
را شما من:فرمود كه كرده روايت (ص)اكرم پيغمبر از خدري
.حديث تاآخر ميدهم بشارت مهدي به
كرده نقل قتاده از (432)صفحه ينابيعالموده ، كتاب در -7
:گفت است؟ حق بر مهدي آيا:گفتم مسيب بن بسعيد من:گفت كه
تا.بود خواهد فاطمه فرزندان از و است حق بر مهدي آري ،
.روايت آخر
عليبن از برده نام كتاب از صفحه همان در نيز -8
از اگر:فرمود كه كرده روايت (ص)خدا پيغمبر از ابيطالب
بيت اهل از را مردي خدا نماند باقي روز يك از بيشتر دهر
حديث اين:گويد راوي.روايت آخر الي.كرد خواهد مبعوث من
روايت نيز ماجه ابن و ترمذي و احمد و ابوداود را
.كردهاند
حضرت از احمد مسند كتاب از الموده ينابيع كتاب در نيز -9
تا نميكند قيام قيامت:فرمود كه كرده روايت (ص)محمد
از مردي آن از بعد گردد ، عداوت و ظلم از پر زمين اينكه
.نمايد داد و عدل از پر را زمين كه ميشود خارج من عترت
.حديث آخر الي
احمد بن موفق از (440)صفحه الذكر ، سابق كتاب در نيز -10
كرده نقل خود پدر از ليلا ابي بن عبدالرحمان از خوارزمي
عليبن رابه بيرق خيبر روز در (ص)اكرم پيغمبر:گفت كه
قرار (ع)علي دست به را فيروزي و فتح خدا و داد ابيطالب
اعلام مردم به خم غدير روز در خدا رسول آن از بعد داد
و مومن زن و مرد هر مولاي ابيطالب عليبن كه كرد
و حسن فاطمه ، علي ، فضايل از مقداري و است مومنهاي
خبر من به جبرئيل:فرمود اينكه تا كرد بيان را (ع)حسين
.شد خواهند مظلوم من از بعد حسنين و فاطمه و علي:داد
دارد ادامه
:پينوشتها
آيه زخرف ، سوره -شوري30 سوره اول -420)آيه قصص ، سوره -1
-160)آيه.بقره سوره -3350) آيه توبه ، سوره -6140)
.(3) آيه شعراء ، سوره -2370) آيه مجادله ، سوره
|