مردم فرهنگ در رمضان
در حضور با مسلمانان آن در كه ماهي است ، رمضان مبارك ماه
وافر حظي بركات ، و نعمات از الهي جلال و پرشكوه ضيافت
و رسوم و آداب آيينها ، با ماهي ;رمضان ماه.ميبرند
كه رسومي و آداب جهان ، مختلف نقاط در خاص مناسك و اعمال
وجوه تنها نه كه رنگي دارد ، را سرزمين هر فرهنگ رنگ
ميسازد هويدا را گوناگون ملل و اقوام تشابه و تمايز
يك مختلف مناطق ساكن مردمان تشابه و تمايز وجوه بلكه
و رسوم و آداب حاضر نوشته در.مينماياند نيز سرزمينرا
رمضان مبارك ماه در بوم و مرز اين مناطق از برخي سنتهاي
براي شناسانه مردم شايد تصويري است ، شده كشيده تصوير به
آنكه اميد ;ديارمان فرهنگ با ژرفتر و بيشتر آشنايي
.باشيم سرزمين اين فرهنگ براي امين تصويرگري
كساني بر كه همچنان است شده مقرر روزه شما بر مومنان اي"
تقوي كه باشد بود ، شده مقرر نيز بودند شما از پيش كه
شما از كس هر و است شمار اندك روزهايي ]روزه[.كنيد پيشه
روزه[ ديگر روزهاي از تعدادي باشد ، سفر در يا بيمار كه
ميآورند تاب را آن دشواري به كه كساني براي و ]بگيرد
]روزه يك هر ازاي در[ است بينوايي غذاي كه است كفارهاي
و بهتر چه دهد انجام ]افزون[ خيري خود دلخواه به كس هر و
.است بهتر شما براي گرفتن روزه بدانيد اگر
است شده نازل آن در قرآن كه است رمضان ماه ]روزه ايام[
و رهنمودها شامل روشنگري آيات و است مردم راهنماي كه
در كه شما از كس هر پس ;دارد بر در باطل از حق جداكننده
هر و بگيرد روزه كه اوست بر بود ، ]مقيم[ حاضر ماه آغاز
روزه[ديگر روزهاي از تعدادي بايد بود ، درسفر يا بيمار كس
ودشواري ميخواهد آساني شما براي خداوند ;]بدارد
و كنيد كامل را ]روزه روزهاي[ شمار سرانجام تا نميخواهد
بگوييد تكبير است كرده رهنمونيتان كه آن براي را خداوند
".باشيد سپاسگزار كه باشد و
آيات 185183 بقره ، مباركه سوره
بين و است قمري هجري ماههاي از ماه نهمين رمضان ماه
و غياثاللغات فرهنگ در.دارد قرار شوال و شعبان ماههاي
:است آمده چنين رمضان واژه ذيل آنندراج فرهنگ همچنين
سوختن معني به كه رمض از ماخوذ ثلاثه ، فتحات به رمضان ، "
.است
مسمي اسم اين به لهذا.ميسوزد را گناهان صيام ، ماه چون
پاي شده سوخته رمض معني و است رمض از مشتق كه ياآن گشت
است نفس تكليف و سوختگي موجب صيام ماه چون زمين ، گرمي از
سنگ معني به رمضان نصاب در و گشت مسمي اسم اين به لهذا
وقت به كه شايد و ميسوزد روندگان پاي گرم سنگ از و گرم
".باشد گرما شدت در صيام ماه اسم اين وضع
مروجالذهب در عرب ماههاي و سال ذكر هنگام به نيز مسعودي
به رمضان ، ...":است نوشته رمضان خصوص در الجوهر معادن و
تفتيده زمين گرما شدت از ماه تسميه وقت در آنكه مناسبت
كه است اين ديگر صورت و گرماست شدت معني به رمضان و بوده
نيست روا و است ذكره تعالي خداوند ماههاي از يكي رمضان
".رمضان ماه گفت بايد بلكه رمضان بگوييم كه
شناخته نيز صيام ماه يا روزه ماه به كه رمضان ماه نام
فارسي دايرالمعارف در.است آمده كريم قرآن در ميشود
به ملقب رمضان":ميخوانيم چنين رمضان ماه ذيل
و قمري هجري تقويم در سال ماه نهمين رمضانالمبارك ،
".است آمده قرآن در نامش كه ماهي يگانه
(صوم)روزه
از پرهيز و آشاميدن و خوردن از خودداري صوم يا روزه
و جسم تا برآنند مسلمانان رمضان درماه.است ناپسند اعمال
بركات از و برهانند نفساني هواهاي بند از را خويش روح
چنين روزه دهخدا لغتنامه در.برگيرند توشه ماه اين
مفطرات و وآشاميدن خوردن از خودداري":است شده تعريف
و[شرب و اكل از نفس كفصوم ".غروب تا صبح طلوع از ديگر
يك امم بعضي در و مغرب تا صبح طلوع آغاز از ]ديگر مفطرات
روزه مانند گويند ، را سكوت بعضي و هست هم شب يك و روز
وطعام آب كه باشد هم شبانهروز تا 6 يهود در و مريم
ايستادن باز" هم صوم...و نزنند حرف و نخورند و ننوشند
".است رمضان ماه روز رمضان ، صوم داشتن ، روزه خوردن ، از
(صايم)دار روزه
سوختن ماه رمضان ، ماه در كه است كسي صايم يا روزهدار
ميپوشد چشم آشاميدن و خوردن از خويش ، تزكيه در گناهان ،
خويش جسم به را فقرا و محرومان رنج بتواند شايد تا
بر را آخرت راه تا ميبندد خود بر را گناه راه بچشاند ،
و ميكند خدا ياد صفاي به مصفا را دل و سازد هموار خود
زيرا.نيكو اخلاق به آراسته ;بايد كه بشود آن ميخواهد
صفت به كه كند اعلام عهد آن از را او روزه":گويند
نگشته ، محجوب حضرت از حيواني صفات حجب به و بود ملايكه
صفت و ملايكه صفت ناخوردن و است حيوان خاصيت خوردن كه
و كند حيواني خلقهاي ترك اشارت بدين تا -تعالي -خداوند
".شود حق اخلاق به متخلق
مردم فرهنگ در رمضان
گوناگوني تقسيمبنديهاي فرهنگي پديدههاي وگستردگي وسعت
ميتوان آنها جمله از كه است شده موجب زمينه اين در را
مادي فرهنگ.كرد اشاره غيرمادي فرهنگ و مادي فرهنگ به
با اندازهگيري قابل و ملموس و محسوس" پديدههاي شامل
و كاربردي ابزارهاي فنون ، :مانند.است علمي و كمي موازين
به غيرمادي فرهنگ و "...و شيميايي داروهاي توليدي ،
با اندازهگيري قابل كه ميشود گفته مسائلي و موضوعات
و مقايسه را آنها نميتوان آساني به و نيست كمي موازين
زبان ، خويشاوندي ، ضوابط معتقدات ، ":مانند نمود ارزيابي
و دارند تنگاتنگ ارتباطي غيرمادي و مادي فرهنگ "...و هنر
را سرزمين يك فرهنگ مجموع در و ناپذيرند تفكيك يكديگر از
مجموعه":از است عبارت فرهنگ واقع در.ميدهند شكل
فنون ، صنايع ، هنرها ، معتقدات ، معارف ، شامل پيچيدهاي
و رفتار و عادات تمام بالاخره و سنن قوانين ، اخلاق ،
فرا خود جامعه از جامعه ، عضو عنوان به فرد كه ضوابطي
".دارد عهده به را تعهداتي و وظايف آن برابر در و ميگيرد
فرهنگ پديدههاي از رمضان ماه..و رسوم آداب ، اعتقادات ،
نشانگر ديگر شرايط كنار در كه ميآيد شمار به غيرمظادي
ماه سنن و آداب نيز ايران در.است سرزمين يك فرهنگي هويت
.است -خاص ويژگيهاي با -ايراني فرهنگ از برخاسته رمضان
برخي در رمضان ماه به مربوط آداب به نوشتار اين ادامه در
.ميپردازيم ايران مناطق
رمضان ماه براي آمادگي
آماده دوستدارانش بشارت اين با.ميرسد مسافري آمدن خبر
كه است مسافر آن رمضان ماه.بروند پيشواز به تا ميشوند
كلام يك در و خلوص عشق ، ارمغانش و بركت و پرخير قدمش
بوم و مرز اين از نقطه هر در سبب همين به.است معنويت
ماه از استقبال براي مشابه ، گاه و خاص ، رسوم و آداب
اين راه در قدم نخستين شايد و دارد و داشته وجود رمضان
عمومي اماكن و كاشانه و خانه خويش ، ساختن پاكيزه آمادگي
كردن خانه ، جارو ديوارهاي كردن سفيد خانهتكاني ، .باشد
از...و تشكها لحاف ، بالشها ، روكش شستوشوي فرشها ،
آمادگي در ايران مختلف مناطق ساكنان رسوم و آداب جمله
جاجرم شوقان روستاي در".است رمضان ماه از استقبال
يك در تپهاي از كه مخصوصي خاك با را ديوارها بجنورد
مرد خاك آوردن براي.ميكنند سفيد آورند ، مي شوقان فرسخي
بار يك رمضان ماه از قبل روز دو يكي خانه بزرگ پسر يا
به و ميريزند تشتي در را خاك.ميآورد تپه خاك از الاغ
زن گاه آن.شود درست غليظي دوغاب تا ميكنند اضافه آب آن
ديوار به و ميزنند دوغاب توي جارويي خانه بزرگ دختر يا
".ميكند سفيد را آن و ميكشد اتاقها
فرش" خانهها ديوارهاي كردن سفيد بر علاوه خمين ، فرنق در
.ميتكانند رمضان ماه براي هم را لحافها و جاجيم و گليم و
در ميگويند نالي آن به راكه لحاف و متكا پشم و پنبه
تركه را پنبه و پشم و ميشويند را آنها رويه و ميآورند
.ميدوزند و ميكنند تشك و متكا رويه توي دوباره و ميزند
تكايا ، و مساجد مانند عمومي اماكن رمضان ماه آغاز از پيش
و كوي هر ساكن مردم همياري و مشاركت با نيز..و حمامها
وجود گذشته در كه است رسمي اين و ميشوند تميز برزن
.ميشود عمل بدان نيز اكنون و داشته
ماه از پيش مساجد پاكيزگي درباره قديم طهران كتاب در
مانده ، (رمضان) ماه به روز چند از":ميخوانيم چنين رمضان
گردگيري ، خاكگيري ، آنها گليمهاي و زيلوها حصيرها ،
شده نهاده انبارها در كه آنها اضافي شده تعمير و تعويض
مردم يا ميشد اجاره كه قاليهايي همراه آمده ، بيرون بود
شبستانها به ميفرستادند مساجد به ماه اين در ثواب براي
[ سالانه نظافت جارو ، شده گسترده آمده چهلستونها و
آن ، حجره و طاق و گوشه هر كه ]چهلستونها و شبستانها
را رويش سرو كثافات و زباله شده ، محل كسبه از انباركاسبي
پيش قديم طهران در همچنين ".ميگرديد شروع بود ، گرفته
بودند خزينهاي صورت به كه حمامها رمضان ماه آغاز از
.ميشد عوض آنها آلوده آب و ميشدند پاك و تميز
مربوط امور از يكي تكايا و مساجد نظافت نيز حاضر زمان در
ساكنان مثال براي.ميشود محسوب رمضان ماه از استقبال به
مسجد به نظافت براي مسجد خادم اعلام با طالقان شهرك
در رمضان كتاب نويسنده وكيليان سيداحمد.ميروند آبادي
...طالقان شهرك در":است آورده خصوص اين در مردم فرهنگ
آبادي مسجد خادم يا متولي مانده رمضان به روز دوازده ده
مسجد به كاري گل براي":ميزند جار و ميرود مسجد بام به
براي جوان دختر يا زن يك ده خانه هر از بعد روز بيائيد ،
ديوارهاي تمام هم كمك با زنها.ميروند مسجد به گلكاري
.ميكنند تميز را پنجرهها و در و كرده سفيد را شبستان
براي و ميبيند تهيه ناهاري خود ميل به هم خانوادهاي هر
مجددا هم ناهار از بعد..ميآورد مسجد به گلكار زنهاي
مسجد ديوارهاي تمام عصر تا و ميشوند كار به دست زنها
ميكوبند را پردهها هم بعد روزهاي.ميكنند گلكاري را
".ميكنند فرش را شبستان و
رمضان ماه پيشواز
پيشواز به منتظران ;ميرسد راه از -رمضان ماه -مسافر
خوشنود ديدارش به و بدارند گرامي را مقدمش تا ميروند
گراميداشت در كشور مختلف مناطق ساكنان رسوم و آداب.شوند
مرفه خانوادههاي":كه طوري به است تامل قابل رمضان ماه
رمضان مبارك ماه از پيش روز چند را بزي يا گوسفند تركمن ،
از و ميدهند مهماني آن گوشت با و ميكنند قرباني
به مردان.ميكنند پذيرايي خود همسايگان و خويشاوندان
براي ولي ميكنند صرف غذا آنجا در و ميآيند ميزبان خانه
يولي الله مهماني اين.ميشود فرستاده غذا آنها زنان
.ميشود ناميده "خدا راه در" يعني
نيز رمضان مبارك ماه از پيش روز چند يا يك در گرفتن روزه
شمار به ماه اين از استقبال براي رسوم متداولترين از
.ميآيد
رسيدن فرا از قبل روز دو يكي مومنان از برخي" گيلان در
".ميكنند آغاز را روزهداري ماه
از برخي" (تهران جنوب)طالبآباد اهل خانوادههاي ميان در
روزه نيز رمضان ماه آغاز از قبل روز خانوادهيك اعضاي
"رفتن پيشواز" خود را گرفتن روزه روز يك اين و ميگيرند
".نامند مي
سه تا دو بعضي و روز يك عدهاي" خمين فرنق مردم ميان در
روزه اينميگيرند پيشوازي روزه رمضان ماه از قبل روز
را دردشان كه ميطلبند حاجت خدا از و گويند نذري روزه را
قرضشان بازگرداند ، سفر از سلامت به را مسافرشان كند ، دوا
قبور زيارت كند ، عطا آنها به كند ، اولاداني ادا را
روز و بيامرزد را گناهانشان كند ، آنها قسمت را (ع)ائمه
قبل ازسال كه هم آنهاييبگرداند آنها نصيب حلال و بلند
رمضان ماه از قبل روز چند بدهكارند روزه قبل سالهاي يا
".ميگيرند قرضشانروزه اداي نيت به
رمضان ماه آغاز و ماه هلال رويت
تكاليف انجام و رمضان ماه آغاز نشانه ماه هلال رويت
مجرد به ايران مناطق برخي در.هست و بوده آن به مربوط
اين جمله از.ميشود شليك توپ گلوله چند ماه هلال رويت
منطقه دراين.كرد اشاره فارس اصطهبانات به ميتوان مناطق
ميكنند شليك توپ چند رمضان مبارك ماه هلال ديدن محض به
اين بشنود را توپ صداي هركس.شوند باخبر مردم همه تا
".شد ديده ماه ،(شد رها) شد هدر توپ":ميگويد را اصطلاح
هلال رويت آداب از ديگر يكي همگاني اعلام براي طبل زدن
انجام و ماه هلال رويت از پس قمصر در.است رمضان ماه
نديده را ماه كسي اگر تا ميزند طبل نفر يك" خاص اعمال
شدن ديده از پس طبل از استفاده گذشته در ".شود مطلع باشد
به بود رايج نيز ملل ديگر مسلمانان ميان در ماه ، هلال
مراسم به اشاره ضمن خود سفرنامه در بطوطه ابن كه طوري
ماه هلال شدن ديده با":است آورده چنين مكه در رمضان ماه
(آن مانند و نقاره و دهل آواز) دبدبهها و طبلها رمضان
.ميگيرد خود به تازه رونقي مسجدالحرام و ميشود زده
چندان ميافزايند ، شمعها عدد بر و ميكنند نو را حصيرها
درخشندگي و تلالو و ميشود نور و روشنايي در غرق حرم كه
".ميگرداند خيره را فلك چشم آن
به ماه هلال رويت از پس كشورمان مناطق از ديگر برخي مردم
اراك اهالي مثال براي.ميكنند نگاه...و سبزه آب ، قرآن ،
آب يا قرآن روي را چشمشان ميكنند سعي ماه ديدن هنگام"
ماه هلال وقتي" معتقدند نيز مشهد در ".بگشايند روان
شمشير اگر.كنند نگاه شمشير به بايد ديدند را رمضان
".ميكنند نگاه چراغ يا آب گل ، سبزه ، به نباشد
دارد ادامه
|