خداست دشمن دروغگو
دروغگويي اجتماعي و فردي پيامدهاي و علل به نگاهي
خداوند و "خداست دشمن دروغگو" كه باوريم اين بر ما همه
به سينه به سينه باور اين.ندارد دوست را دروغگو انسان
منتقل خود فرزندان به را آن نيز ما و يافته انتقال ما
مدرسه به پاي باور ، اين با ما فرزندان.ميكنيم
"دروغگو چوپان" داستان با ابتدايي دوم كلاس در.ميگذارند
محتواي طريق از دروغگويي زيانبار نتايج خطر زنگ اولين
.ميشود نواخته آنها گوش در درسي كتاب
فرزندانمان كه است اين انتظار شروعي ، و باور چنين با
ولي.ورزند اجتناب دروغ از جامعه افراد و نگويند دروغ
كه محكمي باور چنين با ما چرا كه انديشيدهايد آيا
دوران در و ميداند خدا با دشمني رديف در را دروغگويي
بيان برايمان بار هزاران شايد و صدها باور اين كودكي ،
دارد؟ رواج ما بين در دروغگويي متاسفانه باز است ، شده
خود كارآيي خوبي باور و پند چنين كه كجاست در كار اشكال
ميدهد؟ دست از را
ضربالمثل ،(ص)اكرم پيامبر زندگي از داستان يك اساس بر
اگر پس ".كرد نتوان رطب منع خورده رطب" كه داريم ديگري
به آن با و ننموده مقابله دروغگويي با زندگي در عملا
نصيحتها و حرفها باشيم ، نكرده برخورد قبيح عملي عنوان
پدر وقتي.باشد داشته ديگران بر چنداني تاثير نميتواند
بود ، فلاني اگر كه ميگويد فرزندش به تلفن ، زنگ شنيدن با
به مجلسي در مادر يا و "نيست خانه در بابا" كه بگو
يا و لباس ماشين ، اين كه بگويي مبادا" كه ميگويد فرزندش
به ميتوان چگونه ،..و "آوردهايم كجا از را طلاجات
در شرايطي ، چنين در فرزندانداد راستگويي آموزش فرزندان
!!خوشايند اصطلاح به نتايج و دروغگويي عملي طور به خانه
.است منزل از بدتر وضع جامعه در.رافراميگيرند آن
طور به دروغگويي قبح با منزل در آنكه دليل به دانشآموز
تكاليف انجام عدم هنگام به مدرسه در است ، نشده آشنا عملي
ديشب پدرم":ميشود دروغ به متوسل ديگر موارد در يا و
داشتيم مهمان منزلمان در بود ، كرده تب برادرم بود ، بيمار
"...و
تر اسفبار و پيچيدهتر دروغگويي سازمانها ، و ادارات در
با كه است افتاده اتفاق برايتان بارها شايد.ميشود
به پاسخ در كه ميگيريد تماس سازماني يا اداره در مسئولي
حضور اتاق در است ، جلسه در فلاني":ميشود گفته شما
جملات اين همه "..و بگيريد تماس ديگر ساعت دو ندارند ،
و صداقت انتظار او از مافوقش كه ميشود گفته كسي زبان از
دروغ به ميخواهد او از خودش كه حالي در دارد ، راستگويي
.دهد پاسخ چنين
"چانهزني".است بدتر مراتب به دروغگويي وضعيت بازار در
كه ميداند مشتري چون.است دروغگويي علائم از يكي
ميخواهد زدن چانه با لذا ميگويد ، دروغ او به فروشنده
و تكرار دليل به عمل اين.شود نزديكتر واقعي قيمت به
قيمت عمدا فروشندگان ، .است درآمده فرهنگ صورت به عموميت
اعلام بيشتر دارند ، را آن فروش قصد كه آنچه از را كالا
را قيمت حدودي تا بتوانند چانهزني هنگام در تا ميكنند
.دهند كاهش
شده دروغگويي علائم از يكي نيز "خوردن سوگند" متاسفانه
باشد ، افراد بين راستگويي و صداقت كه هنگامي در.است
ياعمل و سخن به آنكه مگر نيست ، خوردن سوگند به نيازي
ايران در.باشيم اطميناننداشته و مقابلاعتماد طرف
در كه است بوده آييني خوردن ، "سوكنت" يا"سوگند" باستان ،
گوگرد سوده به آميخته آب فروزان آتش و آب مقابل در آن طي
نبوده مشخص عملش يا و سخن بودن باطل يا حق كه فردي به را
باور و ميخورانيدند بوده ، راستگويي مدعي او و است
سالم جان سوگند خوردن با بود ، درست وي ادعاي اگر داشتند
.رسيد خواهد هلاكت به صورت اين غير در و برد خواهد در به
:دروغگويي علل
دروغگويي با آنكه جهت به افراد از بعضي:منفعت كسب -1
ميشوند ، دروغ به متوسل ميشود ، حاصل آنها براي منفعتي
از و حرام شرعي لحاظ از دروغ ، از حاصله منفعت كه حالي در
.است غيرانساني اجتماعي و عرفي لحاظ
كه هنگامي در افراد از برخي:زيان و ضرر از جلوگيري -2
را زياني و ضرر دروغگويي ، عدم يا و راستگويي ببينند
كه اين از غافل.ميگويند دروغ مينمايد ، آنها متوجه
سودي شيريني از بيشتر راستگويي از ناشي زيان و ضرر حلاوت
.ميشود حاصل دروغگويي از كه است
دنبال به دروغگويي در مردم از عدهاي:عادت و شوخي -3
بلكه نيستند ، زيان و ضرر از جلوگيري يا و منفعت كسب
و ميشوند عدهاي خنده دروغگوييموجب با اينكه از آنها
نوع اينميبرند لذت ميگذارند ، ديگران سربهسر يا
عادت صورت به تكرار دليل به افراد از بعضي در دروغگويي
دروغ دائم بخواهند ، خودشان آنكه بدون و درميآيد
.ميگويند
يا و توجيه اين با افراد از عدهاي:مصلحتآميز دروغ -4
از بهتر مواقع از بعضي در دروغگويي نتيجه كه تصور
دروغ" اصطلاح به و ميشوند دروغ به متوسل است ، راستگويي
تعريف درستي به "مصلحت" اين ولي.ميگويند "مصلحتآميز
كس هر خاطر اين به.است نگرديده معين آن حوزه و نشده
.ميدهد قرار "مصلحتآميز دروغهاي" زمره در را دروغهايش
(ص)اكرم پيامبر كه ميكنيم مشاهده داستاني در كه هنگامي
مفسده خانه فلان در كه ميدهند اطلاع و نشسته جمعي با
شدن مشخص جهت را (ع)علي حضرت اكرم ، پيامبر.است شده
خانه آن به وقتي (ع)علي حضرت.ميفرستد خانه آن به موضوع
دست خانه ديوار و در به و ميبندد را چشمانش ميرود ،
آن در من كه ميگويد و ميآيد پيامبر نزد به و ميكشد
ميتوانست (ع)علي حضرت كه حالي در.نديدم چيزي خانه
من كه بگويد مصلحتآميز دروغ با و ببيند را موضوع و برود
بيان كه موقعي چنين در حتي (ع)علي مولا ولي.نديدم چيزي
نيز دارد ، اجتماعي ناخوشايند پيامدهاي واقعه ، يك صحيح
.برميگزيند را ديگر شيوهاي و نميشود دروغ به متوسل
مصلحتآميز دروغ دايره است ممكن كه آنجايي تا بايد پس
راستگويي كه مواردي در فقط مصحلتآميز دروغ و شود تنگتر
خطر به موجب و داشته ناخوشايندي نتايج اجتماعي لحاظ از
با و ميشود ديگران منافع و حيثيت آبرو ، زندگي ، افتادن
كسي حق شدن ضايع موجب مصلحتآميز دروغ كه نكته اين رعايت
نادر بسيار موارد در و نميشود منكري ايجاد يا و
.است موارد اين جمله از "تقيه" كه شود گفته ميتواند
زماني:اجتماعي و خانوادگي اخلاق و رفتار سازگاري عدم -5
يا و ميدهند انجام را كارهايي خانواده درون در افراد كه
و كارها آن انجام جامعه در كه مينمايند پرهيز اعمالي از
يا و اجتماعي نكوهش با اعمال از بعضي انجام عدم يا
به متوسل ناچار به لذا است ، همراه قانوني و اداري مجازات
از بايد نهادها و سازمانها هنگامي چنين در.ميشوند دروغ
موجب كه آنجا تا افراد خانوادگي و خصوصي امور در دخالت
يك از جلوگيري چون.نمايند خودداري نميشود ، جامعه خسران
منكر پيدايش موجب ميشود انجام خانواده در كه منكر
و فردي زيانبار آثار كه ميشود دروغ مثل ديگري اجتماعي
.دارد زيادي اجتماعي
:دروغگويي پيامدهاي
دروغگويان معمولا:فرد شخصيت و احترام رفتن بين از -1
با و نيستند آنها دروغگويي متوجه ديگران ميكنند تصور
شناختن كه حالي در.ميشوند سايرين فريب موجب عمل اين
دروغگو افراد استو سادهاي كار مردم براي دروغگو افراد
را خود واقعي چهره بعدي برخوردهاي يا و جلسه اولين در
دروغگو" كه ضربالمثل اين به توجه با و ميدهند نشان
مواجهههاي يا و آنها بيانات در تناقض ،"است كمحافظه
شايد.ميسازد مشخص را آنها چهره آساني به شده انجام
هنگام در دروغگو فرد به ملاحظاتي به بنا افراد از بعضي
همان در ولي ميگويد ، دروغ دارد كه نگويند دروغگويي
تاسف او شخصيت به و ميخندند او به خود دل در هنگام
دروغ حرفهاي ديگران ، با ملاقات و برخورد در و ميخورند
دروغگونهتنها لذاميكنند بيان تمسخر به را او
نزد را خود شخصيت و احترام بلكه نميدهد ، فريب را ديگران
.ميبرد بين از سايرين
سخن در فرد كه هنگامي:اطمينان و اعتماد رفتن بين از -2
نخواهند اعتمادي او به مردم نباشد ، صادق عمل در يا و
و جمعي فعاليتهاي يا و سخن بيان در چه نتيجه در داشت ،
او چون ;نمايند اجتناب دروغگو فرد از ميكنند سعي گروهي
شكلي به را سخنها و مطالب دارد ، كه زشتي خصيصه به بنا
به گروهي فعاليتهاي در يا و ميكند بيان ديگران نزد ديگر
و مينمايد ايجاد مشكل نظر مورد فعاليت در دروغگويي دليل
نيز او راست حرفهاي حتي است ، دروغ با توام حرفهايش چون
.نميگيرد قرار توجه مورد
باور و اعتقاد وجود با افراد وقتي:ايمان رفتن بين از -3
مختلف دلايل به ،"خداست با دشمني دروغگويي ، "اينكه به
و دين مخالف و حرام مسائل قبح ميشوند ، دروغ به متوسل
سرمنشا دروغگويي و ميرود بين از آنها در اعتقاد و ايمان
از نامشروع ، سودجويي چون ايماني و غيرديني كارهاي ديگر
.ميگردد...و ديگران تحقير تهمت ، ديگران ، حق بردن بين
جامعه يا خانواده مجموعه در افراد كه زماني:خيانت -4
بين از موجب عمل اين با و شوند متوسل دروغ به دائما
درآيد ، عادت صورت به دروغگويي و گردند دروغگويي قبح رفتن
سعي دروغگويي با و ميزنند خيانت به دست راحتي به اشخاص
خود خلاف عمل و بپوشانند را واقعيتها و حقايق ميكنند
.دارند نگه مخفي ديگران از را
يا فرد كه هنگامي:فعاليتها در هدف به رسيدن عدم -5
آن در برنامهريزي بگويند ، دروغ مجموعهاي در افراد
چون بود ، نخواهد ممكن هدف به رسيدن براي مجموعه
و فعاليت با مرتبط عوامل و عناصر شده ، انجام فعاليتهاي
كه آنچه با ميشود گفته آنچه و ندارند مشخصي وضعيت هدف ،
.ندارد همخواني و هماهنگي ميگيرد صورت گروه در عملا
دروغگويي طريق از افراد از بعضي:طبقاتي اختلاف -6
ايمان ، و صداقت دليل به ديگران كه مينمايند كسب منافعي
اختلاف نتيجه در.نميورزند مبادرت منفعتي چنين كسب به
.ميشود بيشتر روز به روز گروه دو اين بين طبقاتي و مادي
انساني و ديني ارزشهاي گذاشتن زيرپا با بيايمان عدهاي
پيروي دليل به برخي مقابل در و مينمايند كسب كلاني ثروت
محروم زياد ثروت تحصيل از انساني و ديني ارزشهاي از
.هستند
كه هنگامي:مردم توده و نهادها و سازمانها بين جدايي -7
حاكم لازم اعتماد و صداقت نهادها و سازمانها و مردم بين
مردم توده از جداي را خود نهادها و سازمانها نباشد ،
كه باور اين با نيز مردم مقابل در و ميكنند احساس
فكر به بيشتر و نموده ضايع را آنها حق نهادها و سازمانها
.نمينمايند آنها با را لازم همكاري هستند ، خود منافع كسب
و شده تعيين اهداف به رسيدن به قادر سازمانها نتيجه در
مشاركت از پرورش و آموزش وقتي مثلا.نيستند نظر مورد
به مربوط پرداختهاي در مردم يا و باشد محروم مردم
عدم دليل به دولتي ، و عمومي نهادهاي ديگر و شهرداريها
آن ضرر كه است طبيعي ورزند ، تعلل لازم ، اعتماد و اطمينان
.شد خواهد مردم عموم و مذكور سازمانهاي و نهادها متوجه
رفتن بين از با:جامعه در ريا و تزوير گسترش و رواج -8
دروغ به و ريا و تزوير با افراد از برخي دروغگويي ، قبح
ديگران كه ميدهند ، جلوه آنچنان مردم بين در را خود
در را خود واقعي شخصيت و هستند كه آنچنان نه ميخواهند ،
البته.ميسازند پنهان دروغين گفتارهاي و لباس چهره ، پشت
وقتي ولي است ، امكانپذير راحتي به افرادي چنين شناسايي
افراد و ميشود پذيرفته جامعه در ريا و تزوير دروغگويي ،
تكريم و تعظيم مافوق مقابل در رياكارانه و دروغ به
رفتاري چنين خود مادون نيروهاي از نيز مافوق و ميكنند
رياكاري و دروغگويي از كسي كمتر ديگر دارد ، انتظار را
روز به روز زشت اخلاق اين و ميكند شرم و گناه احساس
عادي رفتار و هنجار عنوان به و يافته گسترش درجامعه
.درميآيد اجتماعي
را خود افراد كه زماني:اجتماعي همبستگي رفتن بين از -9
به كمتر نمايند ، احساس اجتماعي روابط پود و تار در
در دروغگويي چون و ميزنند دست اجتماع مخل فعاليتهاي
لذا ميگيرد ، صورت ديگران زيان و ضرر و فرد نفع جهت
بردن بين از و نفعپرستي خودخواهي ، دروغگويي ، با افراد
هم از و نموده سست را اجتماعي اعتماد ، تاروپودهاي
به نسبت بيتفاوتي و فردگرايي نوع يك نتيجه درميگسلند
.ميگردد حاكم درجامعه ديگران
هنگامي افراد:تقلبي اجناس و كالاها پيدايش -10
برسانند فروش به را خود تقلبي كالاهاي و اجناس ميتوانند
تقلبي غير و اصل خوب ، را نظر مورد كالاهاي دروغ ، به كه
افراد نباشد ، قبيح درجامعه دروغگويي وقتي.نمايند معرفي
شده توليد تقلبي كالاهاي حيله و دروغ و خاص ترفندهاي با
.ميدهند متقاضيان و خريداران تحويل را
پيامدهاي از نيز "خوردن دروغ سوگند" و "چانهزني"
.است شده اشاره آنها به ابتدا در كه است دروغگويي
و اعتماد و مستحكم ايماني صداقت ، راستگويي ، با بياييم پس
پليدي ، زشتي ، چه هر از را جامعهامان همديگر ، به اطمينان
پاك خيانت و تحقير اختلاف ، خودخواهي ، تقلب ، حيله ، ريا ،
.نماييم
فرامرزي كاظمي نعمتالله
اجتماعي علوم ارشد كارشناس
|